.
#غسل_شبانه
#حضرت_زهرا
#حاج_رضا_یعقوبیان ✍
الا ای همسر پهلو شکسته
تو رفتی و علی گریان نشسته
امید خانه ام بودی تو زهرا
گل گلخانه ام بودی تو زهرا
چرا از همسر خود دیده بستی
دل مظلوم عالم را شکستی
الا ای بانوی پاک شهیده
زداغت قامت حیدر خمیده
زداغت فاطمه خون شد دل من
شرر زد داغ تو بر حاصل من
ز تو زهرای من شرمنده هستم
تو رفتی از برم من زنده هستم
الا ای دختر ختم رسالت
کشد از روی تو حیدر خجالت
به پیش من زدند آتش به خانه
تو را می زد عدو با تازیانه
به زخم این دلم دشمن نمک زد
تو را آن دشمن جانی کتک زد
جدایی از تو بر حیدر چه سخت است
برایم غسل تو همسر چه سخت است
شده گریان داغت همسرتو
چگونه من بشویم پیکر تو
فدای ناله ها و اشک وآهت
چگونه شویم آن روی چو ماهت
چگونه شویم آن رخسار نیلی
کبودی رخت از ضرب سیلی
الا ای مونس و یار غریبم
به وقت غسل تو من بی شکیبم
کنار تو بود جان بر لب من
کند گریه برایت زینب من
پریشان حسن نور دو عینم
صفای خانه گریان حسینم
صفابخش دلم یار خموشم
چگونه من کفن بر تو بپوشم
چگونه من کنم دفنت شبانه
برم جسم تورا شب مخفیانه
دگر بعد از تو تنها و غریبم
غم عالم شده زهرا نصیبم
غمت یا فاطمه جان کرده پیرم
دعا کن بعد تو دیگر بمیرم
#فاطمیه
#غسل_و_کفن_و_دفن_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها
.....___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#غسل_شبانه
#حضرت_زهرا
اسماء بریز آب روان بر شهیده ام
بر روی یاس پرپر قامت خمیده ام
بر روی زخم های جسارت که تا به حال
از مهر و لطف فاطمه هرگز ندیده ام
شد فاش راز ناله ی روز و شبی که من
در وقت راه رفتن زهرا شنیده ام
گل زخم های او شده وا ،زیر ِ دست من
حقّم بده که دست ز غسلش کشیده ام
حقّم بده اگر که شکستم سکوت را
صبرم به لب رسیده و آهی کشیده ام
از غسل عضو عضو تنش چون گذشته ام
تا لحظه لحظه های جسارت رسیده ام
حالا روان شده ست از این دیده های زخم
بر روی زخم سینه ی او خون دیده ام
گویی کنار فاطمه ،حیدر کفن شده
از این جهان ِخالی از او دل بریده ام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#فاطمیه
...................
#مرثیه
#درد_می_کشم
#حضرت_فاطمه_ #سلام_الله_علیها
از آه ِ شام تا سحرت درد می کشم
از درد پای تا به سرت درد می کشم
در هر قدم که می روی وناله می کنی
از دست های بر کمرت درد می کشم
شد درب خانه روضه ی باز نگاه من
از خون مانده روی درت درد می کشم
لالایی شبانه ات آتش زده به دل
از جای خالی پسرت درد می کشم
در بین کوچه یک تنه یار علی شدی
از خاطرات پر شررت درد می کشم
دیدم که بست راه تو را بغض مرتضی
از سخت بودن گذرت درد می کشم
وقت نزول کعب نی و بارش غلاف
از بازوان بی سپرت درد می کشم
وقتی که راز تلخ نقاب تو فاش شد
از ردّ مانده بر نظرت درد می کشم
در وقت لمس جای کبودی به پیکرت
از زخم های بال و پرت درد می کشم
عُمر دراز ِ بعد تو شد درد حیدر و
از داغ عُمر مختصرت درد می کشم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#غسل_شبانه
#تدفین_شبانه
مجروحیت ستاره را میشستند
خون مردۀ ماه پاره را میشستند
پنهان ز دو گوشوارۀ عرش خدا
محدودۀ گوشواره را میشستند
میدید فلک کوچ پرستویی را
در بستر خانه یاس خوشبویی را
میشست در آن نیمه شب ظلمانی
بشکسته دلی، شکسته پهلویی را
#فاطمیه
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
........____________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#غسل_شبانه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
شب بود و می رفتند مادر را بشویند
با اشک ها جان پیمبر را بشویند
شب بود و گیسوی سپیدش راندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند
تطهیر می شد آب در واقع چرا که
با آب بی معنی ست کوثر را بشویند
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پر پر را بشویند؟؟؟
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در رابشویند؟
بعداز عبور آب ودست از سمت بازو
جای تو جا دارد که حیدر را بشویند
شب بود و می رفتند مادر را بشویند
با اشک ها جان پیمبر را بشویند
شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند
تطهیر می شد آب در واقع چراکه
با آب بی معنی ست کوثر را بشویند
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پر پر را بشویند؟؟؟
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟
بعداز عبور آب ودست از سمت بازو
جای تو جا دارد که حیدر را بشویند
مهدی رحیمی✍
..............................................
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#غسل_شبانه
#حضرت_زهرا
#دکتر_حسن_لطفی ✍
میشویَمَت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو
قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
#تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو
گر وا نمیشدند گرههای این کفن
دق مرگ می شدند زِ غم بچههای تو
خون جایِ آب میچکد از سنگِ غسلِ تو
خون میچکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو
در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو
گُم شد میانِ خندهیِ مَردُم صدایِ تو
در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد
هرکس که بود نیمه شبی در دعایِ تو
حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا
رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو
تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است
آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
#فاطمیه
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
.____________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#غسل_شبانه
#حضرت_زهرا
آنشب که شب از صبح محشر تیره تر بود
آنشب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود
آنشب که خون از دیدهء مهتاب میریخت
اسما برای غسل زهرا آب میریخت
باید علی صدبار ترک جان بگوید
تا پیکر مجروح جانان را بشوید
می دید پامال خزان ها لاله اش را
می شست جسم یار هجده ساله اش را
می شست در تاریکی شب مخفیانه
گه جای سیلی گاه جای تازیانه
می شست جسم همدم و دلداده اش را
قرآن زیر دست و پا افتاده اش را
می شست در تاریکی شب جسم خسته
می کرد دستش لمس بازوی شکسته...
چون شمع گریانی، وجودش مشتعل بود
از مادر و از چار فرزندش خجل بود
آهی کشید و زد گره بند کفن را
می سوخت و می دید مرگ خویشتن را
یک چشم بر یاس کبودش در کفن داشت
یک چشم دیگر بر حسین و بر حسن داشت
از بی کسی در بال هم، سر برده بودند
گویی کنار جسم مادر مرده بودند
داغ دل مولا دوباره گشت تازه
ریحانه ها را خواند پای آن جنازه
کای گوشه گیران شب غربت بیایید
آخر وداع خویش با مادر نمایید
آیید و جان خویش را در بر بگیرید
از مادر خود توشه ای دیگر بگیرید
آن پرشکسته طائران از جا پریدند
افتان و خیزان جانب مادر دویدند
دو دسته گل گلبوسه از کوثر گرفتند
قرآن خون آلوده را در بر گرفتند
ناگاه از آن خونین بدن آهی برآمد
با ناله بیرون دستهای مادر آمد
بشنید گردون نالهء منصوره اش را
بگرفت قرآن در بغل دو سوره اش را
میخواست بی تابی ز طفلان جان بگیرد
میرفت تا عمر علی پایان بگیرد
ناگه ندا آمد علی بشتاب بشتاب
دردانه های وحی را دریاب دریاب...
گلچین و تلفیق دو مثنوی استادسازگار
#فاطمیه
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
.____________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#شام_شهادت (غسل و تدفين)
آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته میشوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
تنها کنار نیمه های پیکر خود
می شوید امشب نیمه های دیگرش را
آهسته می شوید مبادا خون بیاید
آن یادگاری های دیوار و درش را
پی می برد آن دستهای مهربانش
بی گوشواره بودن نیلوفرش را
می گوید اما باز مخفی می نماید
با آستینی بغضهای حنجرش را
در خانهی او پهلوی زهرا ورم کرد
حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را
با گریه های دخترانه زینب آمد
بوسد کبودی های روی مادرش را
برشانه های آفتابی اش گرفته
مهتاب هجده سالهی پیغمبرش را
دور از نگاه آسمانها دفن میکرد
در سرزمینهای سؤالی همسرش را
#علیاکبر_لطیفیان
#فاطمیه
#غسل_شبانه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
.........................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#غسل_شبانه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
بریز آب روان اسما ، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
.
بریز آب روان تا من ، بشویم مخفی از دشمن
تنش از زیر پیراهن ، ولی آهسته آهسته
.
ببین بشکسته پهلویش ، سیه گردیده بازویش
تو خود ریز آب بر رویش ، ولی آهسته آهسته
.
همه خواب و علی بیدار ، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار ، ولی آهسته آهسته
.
حسن ای نور چشمانم حسین ای راحت جانم
بنالید ای عزیزانم ، ولی آهسته آهسته
.
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب ، ولی آهسته آهسته
.
روم شب ها سراغ او ، به قبر بی چراغ او
کنم زاری ز داغ او ، ولی آهسته آهسته
.
#غسل_شبانه
#حضرت_زهرا
می شویمت كه آب شوم در عزای تو
یا خویش را به خاك سپارم به جای تو
قسمت نبود نیت گهواره ساختن
تابوت شد تمامی چوبش برای تو
گر وا نمی شدند گره های این كفن
دق مرگ می شدند ز غم بچه های تو
خون جای آب می چكد از سنگ غسل تو
خون می چكد كه زنده كند ماجرای تو
در بود و شعله بود و در افتاد روی تو
گم شد میان خنده ی مردم صدای تو
در بود و شعله بود و از آن در عبور كرد
هر كس كه بود نیمه شبی در دعای تو
حالا زمان غسل تو فهمیده ام چرا
روی تو را ندید كسی تا شفای تو
تنها نه جای دست كبودی به چهره ات
آتش اثر گذاشته بر چشم های تو
شاعر : حسن لطفی
..................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab