eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. مگر تاب و توان دارم به هجران حبیب امشب منی کز هجر او دارم دلی بس ناشکیب امشب نوایم میزند آتش به جان هر که میبیند مرا با حال غمبارم که هستم غم نصیب امشب به خود میپیچم از درد و به درمان بسته ام دل را نشستم بر سر راهی کز آن آید طبیب امشب هراس انگیز باشد که ببینی یار شیرینت به لبخندی کند مهمان به پیش تو رقیب امشب بقدری کرده ام ناله که ناله هست گریانم دلش میسوزد از حالی که دارد این غریب امشب به بختم بسته ام دل را که روشن میشود آخر دو چشم بینوای من به رخسار حبیب امشب ✍ .
. تصنیف یاد شلمچه یاد شلمچه در دل دائم زند صدایم گوشه به گوشه ی دل سوزد به هر نوایم ناله به ناله ی دل دارد نشانه ای با اشک هایی که شده جاری به گونه هایم دانه به دانه ی خون ریزد ز دیدگانم ناله ز ناله ی من نالیده در قفایم خاک هر دم دل را کشد بسویش تا که غبار غم از سینه کمی زدایم عشق حسین زهرا در سینه ام زند موج دیده به یاری دل دریاست در عزایم ✍ .
. (س) فلک میسوزد از اندوه سوزانی که من دارم زمین میلرزد از حال پریشانی که من دارم دو چششم ژاله می ریزد چنان الماس بر پایم چنین اشکی ندارد هیچ چشمانی که من دارم برای گریه کردن داغ بسیار است و میدانم چنین داغی ندارد هیچ انسانی که من دارم چنان میگریم از ماتم که خاک کربلا با من شرار غم برانگیزد به حرمانی که من دارم ز داغ و مرگ عباسم به سینه میهمان دارم عدو همراه من گرید به مهمانی که من دارم حسینم را به گودال و به زیر تیغ ها کشتند که دل شد شعله ور از آه سوزانی که من دارم فدا کردم به پای تو ز دامانم چهار اختر به امیدی که برگردی به بستانی که من دارم ولی افسوس این دارم حسینم غرقه در خون شد که بعدش خانه ام شد بیت الاحزانی که من دارم ✍ .
. تضمین میلاد حضرت زهرا (س) و شب یلدا امشب بهار خانه‌ی طاها رسیده است میلاد کوثر است و به دریا رسیده است یثرب شبیه گلشن خضرا شد از دمش یعنی که یاس باغ تولا رسیده است نوری از اوج عالم بالا بر این سرا برتر ز نور پنجه‌ی بیضا رسیده است در بار عام خانه‌ی احمد مسیح هم با هدیه ها به قصد مداوا رسیده است اینجا کلیم هم همه حرفش نیاز بود گویا برای دیدن سینا رسیده است در پرده‌ی حجاب نجیبانه‌اش ببین هر فضه‌اش به روضه‌ی تقوا رسیده است از خطبه‌ای که خوانده ملک در تحیر است این خطبه‌اش ز حیِّ توانا رسیده است شد عالم از جمال پر از عفَّتش خجل مدحش ز فرش تا به ثریا رسیده است سر فصل مادری ، همه جا نام فاطمه‌ست هر قصه‌ای به امِّ ابیها رسیده است صبح روز آمدنت گفتم به شور و شوق (پایان شب ظلمت یلدا رسیده است)* ✍ .
. مصیبت حضرت موسی ابن جعفر (ع) که دیده اینچنین سر در گریبانی که من دارم دلی مانند اقیانوس طوفانی که من دارم اگر زهرا مرا بیند که در اعماقِ زندانم یقینا می‌کند گریه ز زندانی که من دارم اگر جدم علی آگاه گردد از غم و دردم دلش میسوزد از رنج فراوانی که من دارم ندیده  هیچ انسانی ستم‌هایی که من دیدم نبرده راه انسانی به حرمانی که من دارم سحر با تازیانه میکند بیدار زندانبان به رویم میزند سیلی نگهبانی که من دارد به پایم بسته زنجیری و خون جوشیده از پایم زمین خونرنگ گردیده از دورانی که من دارم اگر معصومه‌ام آید به دیدارم شود گریان از این احوال غمبار و پریشانی که من دارم دو چشمم بس که میبیند در این سلول تاریکم کند گریه بر این ایّامِ ظلمانی که من دارم خدا گرگ بیابان را نیندازد به روز من به این اوضاع تلخ و نابسامانی که من دارم من آن صیدم که صیادم نبرده هیچ، از یادم ندیده هیچ صیدی خوفِ دربانی که من دارم به سختی دیده بگشودم که بینم من رضایم را کنار خود در این فرجام و پایانی که من دارم ✍ .