eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
278 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عزیز حضرت زهرا حبیبی یا اباصالح تویی تنهاترین تنها حبیبی یا اباصالح حیات کلّ هستی بر حیاتت بستگی دارد دلیل خلقت دنیا حبیبی یا اباصالح تو هستی زندگی بخش و مسیحایی دمت آقا مسیح ِحضرت عیسی حبیبی یا اباصالح ببخش ای یوسف زهرا فقط یک جلوه از رویت به یعقوب نگاه ما حبیبی یا اباصالح نبودم لایق این که ببینم لحظه ای حتی تو را در عالم رویا حبیبی یا اباصالح حضور تو گنه کردم نیاوردی به روی من منم شرمنده ات آقا حبیبی یا اباصالح نبودم نوکر خوبی ز دست نوکری چون من شدی آواره ی صحرا حبیبی یا اباصالح شده از روضه هایی که تو هر صبح و مسا داری همیشه دیده ات دریا حبیبی یا اباصالح تو را خونین جگر کرده مصیبت های زینب در غروب روز عاشورا حبیبی یا اباصالح سر جدّت جدا و شدبه پیش عمه های تو سر عمامه اش دعوا حبیبی یا اباصالح سرش بر روی نی رفت وتن او پاره پاره شد به زیر نعل مرکب ها حبیبی یا اباصالح امان از آتش کینه،امان از غارت خیمه به وقت حمله ی اعدا ،حبیبی یا اباصالح بمیرم عمه ات زینب ،اسیر دشمنان گردد به کوفه می رود فردا حبیبی یا اباصالح ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. بین بقیع، زائر تنها ولیّ عصر ای صاحب دو دیده ی دریا ولیّ عصر آتش زده به سینه ی تو غربت بقیع درد عزای باقر و این خلوت بقیع در التهاب ِ رفتن حُجّاج ِمستطیع نه سینه زن نه گریه کنی مانده در بقیع داری به دل شرار غم باقرالعلوم روی لبت نشسته دم باقرالعلوم پیش مزار خاکی جدّت نشسته ای صاحب عزای صاحب ِقلب شکسته ای قلبی که زخمی از غم کرب وبلا شده در کودکی اسیر هزاران جفا شده در نصف روز موی سر او سپید شد گویی کنار جدّ غریبش شهید شد او هم کنار آب ،عطش را کشیده است آه ِ رباب و اصغر او را شنیده است او دیده است پیکر صدپاره بر عبا یک قدکشیده زیر سُم ِمرکب از جفا او انتظار آب کشیده ست در حرم لطمه زنان شده دم ِ افتادن علم دیده وداع آخر شاه غریب را بوسه به زیر حنجر شیب الخضیب را (اُسقونی) از میانه ی مقتل شنیده است همراه عمه آه ز سینه کشیده است رأس بریده بر سر نی دیده است او با یک تن بدون کفن گشته رو به رو پیش حسین نغمه ی شادی سروده شد ای وای! کهنه پیروهنش هم ربوده شد او دیده است آتش دامان دختری در زیر پای اسب عدو یاس پرپری گردیده است همسفر خولی و سنان همراه کاروان ِ اسیران ِقدکمان او هم به روی ناقه ی عریان سوار شد بر زخم تازیانه ی دشمن دچار شد در کوچه های شام سرش سنگ خورده است او را عدو به مجلس اغیار برده است هرچند او شهید شد از کینه ی هشام اما شده ست کشته ی بزم شراب شام پنجاه سال ِ او به غم خیزران گذشت هر لحظه با مرور غم کاروان گذشت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله۰ تعالی فرجه الشریف آمدی در بین ما ، امّا تو را نشناختم هی زدی من را صدا امّا تو را نشناختم ای غریب فاطمه دائم کنارم بوده ای موقع درد و بلا امّا تو را نشناختم گر سراغم آمده ،بیماری صعب العلاج داده ای من را شفا امّا تو را نشناختم آمدم با صد امید و آرزوی وصل تو زیر خیمه ی عزا اما تو را نشناختم گاه بین گریه کن ها گاه با هر سینه زن خواندمت با هر نوا اما تو را نشناختم در شب جمعه برای دیدنت یابن الحسن آمدم کرب وبلا اما تو را نشناختم تا بیایی بزم ما خواندم کنار علقمه روضه ی دست جدا اما تو را نشناختم ..... گفت زینب: ای حسینم، آمدم در قتلگاه در میان‌ کشته ها امّا تو را نشناختم آمدم با آه بین لاله های پرپرت پرپر از دست جفا ،امّا تو را نشناختم دفن بودی زیر سنگ و خنجر و سرنیزه ها بود جسمت آشنا اما تو را نشناختم رأس تو بر نیزه ها رفت و تن صد چاک تو بین مقتل شد رها اما تو را نشناختم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. کی می رسد زمان غمت انتها شود شیعه ز درد غیبت رویت رها شود بنگر میان قلب مُحِبّین ِ آل تو هر جمعه از فراق تو برپا عزا شود بر درد دوری تو طبیبی نخواستیم این درد ِلاعلاج به دیدن دوا شود کی می شودکه کوری آل سعود ِپست بر تو نماز جمعه ی ما اقتدا شود آباد کی کنی تو بقیع و به امر تو صحنی برای مادرت اول بنا شود از خاک در بیاوری آن دو پلید را پرونده ی جنایت آن کوچه وا شود آتش زنی جنازه ی آن دونفر که این تسکین آه و ناله ی (مهدی بیا) شود آقا بیا بگو به چه جرمی کنار آب رأس امام تشنه ای از تن جدا شود کهنه لباس او برود غارت و تنش در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود ناموس او رود به اسیری و رأس او تا شام همدم سر سرنیزه ها شود آقا ببین که جدّ تو مهمان شام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود وای از دمی که عمه ی قامت کمان تو با اشک و ناله وارد شام بلا شود با رقص و تار و هلهله آیند در رهش بر مرگ خود ز شدت غُصّه رضا شود وای از گذر ز کوی یهودیّ شهر شام رأس همه شکسته ی سنگ جفا شود (بزم شراب وچوب یزید و لب حسین) قدّش به زیر بار غم و درد تا شود اذنی بده که نوکر تو روز اربعین پای پیاده راهی کرب وبلا شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. #دروازه_ساعات #امام_زمان #مناجات_ورود_به_شهر_شام #مناجات_انتظار کی می رسد زمان غمت انتها شود
. دلم گرفته پدرجان بیا دگر مهدی(آقا) ببین شکستن ِ دل ها شده هنر مهدی پُر است مدّعی و معرفت شده نایاب شده دعای همین قوم بی اثر مهدی به ظاهر از تو بخوانند و باطناً یک عمر زدند بر دل هر نوکرت شرر مهدی تو را چگونه بخواهد دلی که جای تو شده ست طالب یک مشت سیم و زر مهدی چقدر طعنه شنیدیم از همین مردم شدیم در وسط کینه بی سپر مهدی بیا و عزّت ما باش بین این مردم شب فراق رخت را نما سحر مهدی بیا دگر که شوی با جمال زهراییت در آسمان دل شیعیان قمر مهدی غروب جمعه ی بی تو چقدر دلگیر است گذشت جمعه و از تو نشد خبر مهدی نیامدی که شوی مرهم دل زینب که شد ز داغ، روی داغ خون جگر مهدی بیا و باش تو در کوچه های شهر شام امان عمّه ز خاکستر ِ گذر مهدی بیا سری به خرابه بزن که یک دختر کنار رأس پدر گشته محتضر مهدی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. با موضوع مسیرپیاده روی اربعین السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زائر کربوبلا یا حجت بن العسکری ای غریب هل أتی' یا حجت بن العسکری در کدامین موکب ِ راهی تو مشغول دعا جای ما جامانده ها یا حجت بن العسکری تا به کی در خلوتت هستی طرید وبی پناه دور از چشمان ما یا حجت بن العسکری شیعه بین دشمنانت خوار شد دیگر بیا یا مُعِزالاولیا یا حجت بن العسکری خوب می دانم تو هم خسته شدی از غیبتت خسته از صبر و رضا یا حجت بن العسکری در مسیر کربلا در بین زوّاری غریب ای به عالم آشنا یا حجت بن العسکری می شود تکرار گویا در مسیر کربلا روبه رویت هر جفا یا حجت بن العسکری داغ های قلب تو تازه شود در طول راه نیست دردت را دوا یا حجت بن العسکری گاه می بینی که زینب می رود در بین بند بین صدها بی حیا یا حجت بن العسکری گاه می بینی تو هم لطمه زنان چون عمّه ها روی نی رأس جدا یا حجت بن العسکری نیمه شبها می کنی با چند بوته خار وسنگ مجلس روضه به پا یا حجت بن العسکری یاد آن طفلی که روی خار صحرا می دوید عمّه را می زد صدا یا حجت بن العسکری ما در ایرانیم و تو در جاده ی کرببلا زائر کربوبلا یا حجت بن العسکری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اگرچه از غریبی ات ، پرت شده حواس ها و نیست در هوای تو ، دل خداشناس ها هنوز در نماز شب به فکر درد شیعه ای شده قنوت تو دعا ، برای ناسپاس ها چقدر گریه جای ما، چقدر توبه جای ما به دوش توست از چه رو تمامی تقاص ها بیا و جان ببخش این نگاه بی تو مرده را که بشنوی ز اشک ما، حدیث التماس ها نگاه مرده ای که از قصور دائمش شده حضور تو میان ما، شبیه ناشناس ها چقدر ادّعا ولی ، همیشه بی سعادتیم که زیر سایه ات چنین فقیر یک زیارتیم اگر هنوز شام‌ ما، سحر به نور تو نشد هنوز کوچه های ما ،پُر از عبور تو نشد دلیل فاصله شده گناه سینه های ما که سینه های ما دمی اسیر شور تو نشد چه انتظار و ندبه ای،که آخر توسّلات حوائج دل همه ،فقط ظهور تو نشد چقدر روبه روی تو ،گناه کرده منتظِر کسی به فکر غربت دل صبور تو نشد حواس شیعه نیست که ،غریب این زمانه کیست به قول مادرت کسی،شکسته دل تراز تو نیست دوباره مجلس عزا دوباره خون جگر شدی دوباره بی قرار آن ندای پشت در شدی میان شعله مادرت خلیل را صدا زده تو بی گمان شنیده ای ،که دست بر کمر شدی گریز روضه های تو همیشه حرف کوچه شد و بعد آن چو مادرت،همیشه محتضر شدی میان‌ کینه دیده ای ،جسارت غلاف را میان کوچه شاهد جفای چل نفر شدی غریب غائب از نظر، بیا امام منتَظَر که با ظهور تو شب ِ غم علی شود سحر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه والشریف ای قرار ِقلب شیدا در کجا جویم تو را ای بهشت آرزوها در کجا جویم تو را فاطمیه آمده شد تازه زخم هجر تو ای به زخم دل مداوا در کجا جویم تو را روز وشب‌ هستی تو ناظر بر گناهانم ببخش رحمت باری تعالی' در کجا جویم تو را شیعه مظلوم است بی تو،ای معزّالمؤمنين ای همه دارایی ما در کجا جویم تو را حسرت دیدارت آقا برده از دیده قرار کی کنم رویت تماشا در کجا جویم تو را در میان نوکرانت ،من نبینم بی کسی ای بیابان گرد تنها! در کجا جویم تو را محرم مسمار در شد، سینه ی یار علی ای جواب آه زهرا در کجا جویم تو را از جفای قوم ظالم،کشته شد جدّت حسین تشنه در بین دو دریا،در کجا جویم تو را شد کنار مقتل او روبه روی زینبین بر سر عمّامه دعوا در کجا جویم تو را بسته شد دستان زینب،همسفر شد با عدو شد کتک جای تسلّی' در کجا جویم تو را ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امام باقر علیه السلام فرمودند: لاَ يَكُونُ هَذَا اَلْأَمْرُ إِلاَّ فِي أَخْمَلِنَا ذِكْراً صاحب این امر (امام زمان علیه السلام) از همه ی ما اهل بیت، فراموش شده تر است. (کتاب الغیبه نعمانی) پر از شکایتم از روز های تکراری چگونه می گذرد لحظه ها؟ به دشواری چقدر آه نفس گیر و اشک پنهانی چقدر خنده ی بی روح و تلخ و اجباری بدون تو همه ی فصلها زمستانی ست بهار شیعه بیا بی تو نیست گلزاری چگونه زنده بماند کسی که می داند تو بین دشت و بیابان بدون غمخواری چقدر ارزش تو بین شیعه گم شده است هنوز یوسف  ِزهرا چه بی خریداری هنوز گوشه ی چاه غریبی ات هستی کسی برای نجاتت نمی کند کاری شنیده ای همه دم درد شیعه را اما چقدر حرف نگفته به سینه ات داری برای دیدن تو شیعه زحمتی نکشید تویی که بیشتر از ما به فکر دیداری حواس شیعه کجا بوده در زمان گناه چه اشک ها که شد از دیده های تو جاری هزار سال گذشت و هنوز منتظری نبوده سیصد و اندی حبیب و دلداری هزار سال، هوای دلت شده ابری به یاد کوچه ی غربت همیشه می باری چقدر روضه گرفتی کنار هیزم ها برای مادر خود روز وشب عزاداری میان همهمه ها ،بار شیشه ای افتاد به سینه رفت بدون اجازه مسماری همیشه ناله ی مادر قرین گوش توست تو گوئیا همه دم بین درب و دیواری چگونه کوچه فراموش تو شود،یک عمر کنار مادر خود در میان اشراری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کی می رسد زمان غمت انتها شود شیعه ز درد غیبت رویت رها شود بنگر میان قلب مُحِبّین ِ آل تو هر جمعه از فراق تو برپا عزا شود بر درد دوری تو طبیبی نخواستیم این درد ِلاعلاج به دیدن دوا شود کی می شودکه کوری آل سعود ِپست بر تو نماز جمعه ی ما اقتدا شود آباد کی کنی تو بقیع و به امر تو صحنی برای مادرت اول بنا شود از خاک در بیاوری آن دو پلید را پرونده ی جنایت آن کوچه وا شود آتش زنی جنازه ی آن دونفر که این تسکین آه و ناله ی (مهدی بیا) شود آقا بیا بگو به چه جرمی کنار آب رأس امام تشنه ای از تن جدا شود کهنه لباس او برود غارت و تنش در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود ناموس او رود به اسیری و رأس او تا شام همدم سر سرنیزه ها شود آقا ببین که جدّ تو مهمان شام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود وای از دمی که عمه ی قامت کمان تو با اشک و ناله وارد شام بلا شود با رقص و تار و هلهله آیند در رهش بر مرگ خود ز شدت غُصّه رضا شود وای از گذر ز کوی یهودیّ شهر شام رأس همه شکسته ی سنگ جفا شود (بزم شراب وچوب یزید و لب حسین) قدّش به زیر بار غم و درد تا شود اذنی بده که نوکر تو روز اربعین پای پیاده راهی کرب وبلا شود ✍علی مهدوی نسب عبدالمحسن .
با موضوع: جامانده از زیارت اربعین السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواستم با تو شوم همسفر امّا صدحیف مقصدم با تو شود عرش معلّی' صدحیف کربلای من ِ شیدا نشد امضا امسال نشد این قطره شود راهی دریا صدحیف نشد آقا که شود هر قدمم در این راه مرهم زخم دل زینب کبری' صدحیف نشد این چشم گنهکار شود در این راه با نظر بر رخ ِ چون ماه ِ تو بینا صدحیف با نگاهی به تو و گنبد زرد ارباب از گناهان بشوم پاک و مبرّا صدحیف بین بین الحرمین و دو بهشت دنیا در جوارت بنشینم به تماشا صدحیف نزد شش گوشه زنم لطمه به خود همراه ِ مادر خون جگرت حضرت زهرا صدحیف باز در علقمه برپا بشود یک مجلس تو شوی مستمع روضه ی سقّا صدحیف تا عموی تو زمین خورد به صورت از اسب شد حسین بن علی بی کس وتنها صدحیف گفت: عباس، عجب سرو رشیدی بودی چه شده هیبت وآن قامت رعنا صدحیف دست یک سو ،علمت سوی دگر ،عبّاسم نیست مقدور که بردارمت از جا صدحیف ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
با موضوع مسیرپیاده روی اربعین السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زائر کربوبلا یا حجت بن العسکری ای غریب هل أتی' یا حجت بن العسکری در کدامین موکب ِ راهی تو مشغول دعا جای ما جامانده ها یا حجت بن العسکری تا به کی در خلوتت هستی طرید وبی پناه دور از چشمان ما یا حجت بن العسکری شیعه بین دشمنانت خوار شد دیگر بیا یا مُعِزالاولیا یا حجت بن العسکری خوب می دانم تو هم خسته شدی از غیبتت خسته از صبر و رضا یا حجت بن العسکری در مسیر کربلا در بین زوّاری غریب ای به عالم آشنا یا حجت بن العسکری می شود تکرار گویا در مسیر کربلا روبه رویت هر جفا یا حجت بن العسکری داغ های قلب تو تازه شود در طول راه نیست دردت را دوا یا حجت بن العسکری گاه می بینی که زینب می رود در بین بند بین صدها بی حیا یا حجت بن العسکری گاه می بینی تو هم لطمه زنان چون عمّه ها روی نی رأس جدا یا حجت بن العسکری نیمه شبها می کنی با چند بوته خار وسنگ مجلس روضه به پا یا حجت بن العسکری یاد آن طفلی که روی خار صحرا می دوید عمّه را می زد صدا یا حجت بن العسکری ما در ایرانیم و تو در جاده ی کربوبلا زائر کربوبلا یا حجت بن العسکری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .