eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
278 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ۳۶۷ چه صحنه ها که در این دشت خار می بینم چه روی داده که دائم غبار می بینم چه روی داده از آن لحظه ای که آمده ایم تو را به غصه و ماتم دچار می بینم از آن زمان که رسیدم دلم به شور افتاد خداگواست چه در این دیار می بینم بگو کجاست؟که اینجا دلم گرفته حسین سه ساله را، ز چه رو بی قرار می بینم هنوز دیر نگشته بیا و برگردیم وگرنه، گِرد تنت نیزه دار می بینم تمام دلهره ام این شده زمین نخوری وگرنه روی تنت ده سوار می بینم خداکند نشود جسم تو لگد کوبی چو زخمهای تو، غم بیشمار می بینم اگر برند مرا بین کوچه و بازار سر تو را وسط رهگذار می بینم **** .
قدری به سینه آه برایم بیاورید پیراهن سیاه برایم بیاورید اخبار بین راه برایم بیاورید تربت ز قتلگاه برایم بیاورید دارد حسین می‌رود انگار کربلا دارد دل رسول خدا می‌شود مذاب می‌ریزد اشک روضه ز چشم ابوتراب شد نوحه‌های فاطمه هم‌ نالۀ رباب کودک چقدر می‌خورد از نهر آب، آب دارد عجیب قصۀ غمبار، کربلا این نالۀ دمادم زهرای اطهر است زینب بدان که کرب و بلا پر ز لشگر است تا چند روز بعد، حسینِ تو بی سر است آن‌روز روز غارت خلخال و معجر است بدتر ز روضۀ در و دیوار، کربلا گریان توست مادر تو ای حسین من بر نیزه می‌رود سر تو ای حسین من گردد اسیر، خواهر تو ای حسین من گردد یتیم، دختر تو ای حسین من تا شام و کوفه همره اغیار، کربلا عباس من! تو دور و بر کاروان بمان همراه زینب و کمک بانوان بمان پشت و پناه لشگر و پیر و جوان بمان پیش حسین من به تمام توان بمان بی تو نداشت سید و سالار، کربلا این قافله به سوی شهادت روانه است شب‌نامه‌های مردم کوفه بهانه است از غربت حسین هزاران نشانه است در انتظار زینب من تازیانه است زینب کجا و کوچه و بازار، کربلا
یالَلعجب چه حال عجیبی است حال من اینجا کجاست؟ دلهره دارد سؤال من گفتند کربلا و دلم ریخت بی هوا حس می کنم تمام شد آخر مجال من این ها که نخل نیست، همه تیغ و نیزه است دیدی چه بود عاقبتش، این خیال من هجده هزار نامه چه شد، وعده ها چه شد؟ پس حق بده اگر شده آشفته حال من این بوی سیب چیست که پیچیده در نسیم؟ این ماجرا چه بود، شده سهم فال من عباس و قاسم و علی اکبر رسیده اند دور و برم که حفظ بماند جلال من پنجاه و شش بهار، بهارِ دلم شدی ای دلربای روز و شب و ماه و سال من خیره شدی به گودی گودال از چه رو؟! رحمی کن ای حسین به اشک زلال من حتی کفن برای تنت نیست در حرم وای از غم تو، دلبرِ نیکو خصال من قد هلال من به تنت سایه می شود وقتی سرت شود نوک نیزه، هلال من سهمم پس از فراق تو، رخت اسیری است راضی مشو حسین به رنج و ملال من .
وزن شعر: (أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا) خواهر غم دیده ی من زینبا سوخته قلب من ازین نام ها غاضریه، وادی طَف، نینوا عَقْر چه نامی است، پر از ابتلا أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا ناقه، به گل ماند و زمینگیر شد غم به دلم ریخت و تکثیر شد اشکِ دو چشمم که سرازیر شد خیره به گودال شدم بی هوا أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا وای اگر قوّت قلب حرم شبه پیمبرم، علی اکبرم پا بکشد روی زمین در برم جمع شود جسم علی در عبا أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا دل‌نگران، نزد بنی هاشمم بر غم عظمای حرم، عالِمم بند به بند بدن قاسمم با سم مرکب بشود آشنا أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا هست دوا به هر غمم ابالفضل باب عطا و کرمم ابالفضل پشت و پناه حرمم ابالفضل وای به حالم پس از آن دلربا أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا شرم، خبر از دل حیران دهد داغ پسر، سینه ی سوزان دهد اصغر من در بغلم جان دهد تیر سپر می کند او را فدا أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا زینب من، همدم و هم صحبتم خواهر نورانی و خوش صولتم نیمه ی جانم، نفس راحتم آمده وادی جدایی ما أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا ماند به مقتل بدنم، صبر کن رفت اگر رختِ تنم، صبر کن لحظه ی پر پر زدنم صبر کن جدا شود سر از تنم از قفا أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا آن که نشسته با طمع در کمین می بَرد انگشت مرا با نگین بعد سه روز و شب تنم از زمین جمع شود میان یک بوریا أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا