.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#مهدی_شریف_زاده
خوب شد اشکِ نَم نَمی؛ داریم
بین این سینه ها غمی داریم
سایه ی زیرِ پرچمی داریم
شبِ هشتِ مُحرَّمی داریم
کاش کرب و بلا به ما بِدهند
اِذنِ پائینِ پا به ما بِدهند
تا زمان هست گریه باید کرد
چشم را بست، گریه باید کرد
نَده از دست، گریه باید کرد
شامِ تیرهَ ست، گریه باید کرد
بَر حسین و به حال و روزِ تنش
بر همان زخمِ کاریِ بدنش
کاش در روضه های اربابم
کاش در کربلای اربابم
پای پایینِ پای اربابم
من بمیرم برای اربابم
می کُشد ماتمت مرا آخر
شب جمعه است و فاطمه مضطر...
دلِ ما و صفای شش گوشه
سر و جانم فدای شش گوشه
کُشته ما را هوای شش گوشه
این دو تا گوشه های شش گوشه
دیگر از این چه می شود بهتر
ما گدای توایم علی اکبر
* * ***
گام ها، گام های پیغمبر
در صدایش ، صدای پیغمبر
حیدری در هوای پیغمبر
پشت سر ردپای پیغمبر
این قدم ها ، قدم زدن دارد
جامه ی حیدری به تن دارد
اهل خیمه همه به دور و برش
حرمی بی قرار و دربه درش
عمه اش شانه می زند به سرش
میوه ی قلب و حاصلِ پدرش
قُوّتِ حیدری به دستانش
می دَرَد ذوالفقارِ چشمانش
رفت و یک محشری به راه افتاد
یک تنه لشگری به راه افتاد
ثانی حیدری به راه افتاد
شِبهِ پیغمبری به راه افتاد
هر که آمد جلو سرش را باخت
لشگری را به دردسر انداخت
زده یکباره تا دلِ لشگر
شد فراری عدو به دور و بر
کرده محشر به پا علی اکبر
خواست برگردد و ولی دیگر ...
خون به چشمان اسب بارید و
مرکبش راه را نمی دید و ...
چشم های عقاب شد بسته
داشت می رفت نرم و آهسته
می خورد ضربه ضربه پیوسته
وای از دست نیزه ، از دسته ...
پیکرش ذره ذره می ریزد
از تنش ذره ذره می ریزد
مثل تسبیح پاره ای هر جا
هر طرف رفته زیر دست و پا
پهن باید شود عبایی تا
پدرش ، یک به یک علی ها را
بعد تو می شود حسین تنها
بعد تو خاک بر سر دنیا...
#علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
حجت الاسلام #محسن_حنیفی✍
گرفته دست های خیمه دامان جوانش را
علی که می رود پس خیمه داد از دست جانش را
پسر طاقت ندارد تا ببیند اشک بابا را
پدر طاقت ندارد رفتن سرو روانش را
نوای العطش از عمق جان علقمه برخاست
میان کام بابا می گذارد تا زبانش را
عنان مرکبش رفت از کف روح الامین حالا
به دست نیزه بخشیده است انگاری عنانش را
ضریح جونش را بوسه می زد زخم پشت زخم
قرق کرده است نیزه صحن سبزآستانش را
پدر بی تاب چون ابر بهاری ،اشک می ریزد
به چشم خویش دیده برگ ریزان خزانش را
پدر از چشم هایش پیش او در نجف می ریخت
بشوید تا عقیق سرخ اطراف دهانش را
پدرصورت به صورت می گذارد ،روضه می خواند
پسر هم می دهد دق ذره ذره روضه خوانش را
اذان ظهر معمولا مناره اشک می ریزد
به روی نیزه وقتی سردهد اکبر اذانش را
#علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
کعبه از شش گوشۀ ارباب کم می آورد
نام او افلاک را زیر قدم می آورد
صحبت از شش گوشه شد، حرفی که غم می آورد
باز هم دارد مرا سمت حرم می آورد
هرچه باداباد من این روزها لیلایی ام
هرکه جایی را پسندد من که پایین پایی ام
مرهمی بعد از تو بر داغ پدر پیدا نشد
خواست برخیزد حسین بن علی از جا نشد
خواست جسمت را بگیرد در بغل اما نشد
آخرش هم پیکر تو در عبایش جا نشد
داد زد بابای پیرت ، آه زینب ، اکبرم...
ای جوانان بنی هاشم بیایید از حرم
مجید تال ✍
..................
به روز معرکه، رزمِ تو داد گیتی را
نشان ز حیدر کرار یا علی اکبر
به پیش تیغ شرربارت آتش دوزخ
به عجز خود کند اقرار یا علی اکبر
قضا چو نامِ نبی با علی نوشت، نوشت
تو را کنار علمدار یا علی اکبر
تویی که چشم حسین از نظارۀ سفرت
چو ابر گشت گهربار یا علی اکبر
حسین کوه ثبات است، پس چه کردی تو
که قلبش افتاد از کار یا علی اکبر؟!
به لرزه آوردی پشت نامداران را
ز حملههای علیوار یا علی اکبر
نشسته بود پدر، منتظر که بازآیی
سلامت از صف پیکار یا علی اکبر
صدای یا اَبتایت چو آمد از میدان
جهان به چشمش شد تار یا علی اکبر
چو دید پهلوی خونین تو به روی زمین
ز ضرب نیزۀ اشرار یا علی اکبر،
مقابل نظرش باز هم مجسّم شد
حکایت در و دیوار یا علی اکبر...
#فقیر_طهرانی ✍
#علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
حجت الاسلام #محسن_حنیفی✍
سلام! صبح تجلی خاندان حسین!
سلام! روشنی چشم مهربان حسین!
بدون نور تو خورشید محتضر شده است
پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین
برای اینکه تجلی کنی به نام شهید
چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین
تو از حسینی و سوی حسین بازآیی
که بازگشت تو باشد به آستان حسین
بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ
بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین
تو را بریده بریده صدا زده پدرت
چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین
کنار حائر تو آسمان نشسته به خاک
کنار تو به زمین خورده زانوان حسین
در این عبا جگر پاره پاره حسن است
که روی هم همگی میشوند جان حسین
اجازهای بده تا بر حسین سجده بریم
که از گلوی تو جاری شده اذان حسین
#علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#دوبیتی_پیوسته
دق ام دادند جانم را گرفتند
همه تاب و توانم را گرفتند
جوانی داشتم خوش قدّ و بالا
فلک دیدی جوانم را گرفتند ؟
فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد
علی اکبر ؛ علیِ اصغرم شد
برایش کوچه واکردند ای وای
چقدر اکبر شبیه مادرم شد
به چشم خود خزانش را نبیند
غم آرام جانش را نبیند
دعا کردم سر نعش جوانم
کسی داغ جوانش را نبیند
مبادا گلشنی پژمرده باشد
که بی گل باغبان افسرده باشد
کسی میفهمد از حال دل من
که در غربت جوانش مرده باشد
" گلی که خود بدادم پیچ و تابش
به اشک دیدگانم دادم آبش
در این گلشن خدایا کی روا بود
گل از من دیگری گیرد گلابش "
زمین خوردی خزانی شد بهارت
نزارم میکند حال نزارت
ندارد قوتی پاهایم اما
می آیم با سر زانو کنارت
امان از ضربه با شدت علی جان
تو را کشتند با سرعت علی جان
شبیه فاطمه مادربزرگت
زمین خوردی تو با صورت علی جان
ترک خورده شبیه من لبانت
شبیه تکه چوبی شد زبانت
رمق دیگر ندارد دست هایم
بگیرد لخته خون را از دهانت
همین حس و همین حال ات مرا کشت
همین زخم پر و بالت مرا کشت
نمانده جای سالم در سر تو
همین لبهای پامالت مرا کشت
چه آهنگین چه با آواز کشتند
تو را یک عده تیر انداز کشتند
اسیر لشگر جرّاحه بودی
تو را با چندتا مقراض کشتند
علی اکبرم ! دردت به جانم
نبی دیگرم! دردت به جانم
نکش پا بر زمین در پیش بابا
عزیز پرپرم دردت به جانم
" به هرجا بنگرم تنها تو بینم
نشان از روی زیبای تو بینم
به هر جا ردی از جسم تو پیداست
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم "
بنازم لحن باباگفتنت را
نکش از دست بابا دامنت را
نشستم روی خاک و باتحیر
تماشا میکنم جان کندنت را
فراقت میکند پیرم همین جا
به من باشد که میمیرم همین جا
ندارم پای رفتن سوی خیمه
کنار تو زمینگیرم همین جا
نخواهد کرد داغ تو رهایم
بلرزد مثل دستانم صدایم
پس از وقتی که تابوت تنت شد
گرفته بوی تو دیگر عبایم
#علیرضا_خاکساری ✍
#سبک_دشتی
#علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
کوفیان منتظر و در صدد آزارند
نکند داغ تورا روی دلم بگذارند
پسرم خیمه همینجاست مرا گم نکنی
پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند
پسرم دستِ خودَت نیست اگر تنهایی
این جماعت همه از اسم علی بیزارند!
این جماعت همه امروز فقط آمده اند
داغِ هفتاد و دوتا گُل به دلم بگذارند
سنگ ها...هلهله ها...پیکر تو...یک لشکر
وای این قوم چرا این همه خنجر دارند؟
عصرِ امروز جوانان حرم جسمت را
باید از هر طرفِ دشتِ بلا بردارند
دیدی آخر تو به معراج رسیدی پسرم
باید انگار تو را پیش خودم بسپارند...
شاعر: #محسن_کاویانی ✍
#علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم
کار زیاد است و ما کار نکردیم
زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت
غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم
این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن
رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم
خسته شدم پایِ غمت پیرغلامی...
گفت که یک کار از هزار نکردیم
کاش که پیش تو بگوییم بنامت
هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم
اهل مناجات بُرد فیضِ ملاقات
سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم
مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم
نفس نگون را چرا مهار نکردیم
مرقد جدّت دل گریه کنان است
وای اگر سینه را مزار نکردیم
علتش این بود مادرِ تو حرم بود
این شب جمعه اگر هوار نکردیم
نالهی شهزاده بود شاه زمین خورد
گفت که زخم تو در شمار نکریم
وضع تو پیداست از گفتن دشمن:
هیچ کسی را چنین شکار نکردیم
پیکر تو آخرش به روی زمین ماند
آه علی جان بگو چه کار نکردیم
🔸شاعر: #حسن_لطفی
#امام_زمان
#علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
باز دلشوره ای افتاده به جانم چه کنم
تندتر میزند آخر ضربانم چه کنم
پسرم رفته و چندیست از او بی خبرم
باز هم بی خبری برده امانم چه کنم
آه یا راد یوسف پسرم برگردد
نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم
همه ترسم از این است صدایم بزند
دیر خود رابه کنارش برسانم چه کنم
گرگها دور و برِ یوسف من ریخته اند
پدری پیرم وافتاده جوانم چه کنم
به زمین خورده انار من وصد دانه شده
جمع باید کنم او راو ندانم چه کنم
جگرسوخته ام را زحرم پوشاندم
مانده ام زار که باقد کمانم چه کنم
🔸شاعر: #محسن_عرب_خالقی
#علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
بار من را كمرم نه سر زانو برداشت
كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت
در خداحافظي ات بود كه من افتادم
آه راحت نتوان چشم ز آهو برداشت
آهوي خوش قد و بالاي حرم، ميكُشَمَش
نيزه زن را كه رسيد از رويت ابرو برداشت
هر چه كردم بخدا روي به قبله نشدي
علتش نيزه ي آن بود كه پهلو برداشت
ديدم از دور كسي رَختِ تو را ميپايد
آمدم زودتر از من او همه را او برداشت
زخمهاي بدنت از دو طرف مرتبط اند
هر كسي نيزه اي از پشت زد از رو برداشت
بين ِ ميدان نشد اما وسطِ خيمه كه شد
آخرش عمه ي تو دست به گيسو برداشت
بخدا خسته شدم آه كجايي اكبر
كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت
عاقبت توي عبايي جگرم را بردم
با چه وضعييتي آخر پسرم را بردم
🔸شاعر:#علی_اکبر_لطیفیان
#علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#عمان_سامانی ✍
بازم اندر هر قدم،در ذکر شاه
از تعلق گردی آید سد راه
پیش مطلب، سد بابی میشود
چهر مقصد را، حجابی میشود
ساقی ای منظور جانافروز من
ای تو آن پیر تعلق سوز من
در ده آن صهبای جان پرورد را
خوش به آبی بر نشان، این گرد را
تا که ذکر شاه جانبازان کنم
روی در، با خانهپردازان کنم
آن به رتبت، موجد لوح و قلم
و آن به جانبازی ، ز جانبازان علم
بر هدف، تیر مراد خود نشاند
گرد هستی را، بهکلی برفشاند
کرد ایثار آنچه گرد، آورده بود
سوخت هرچ آن آرزو را پرده بود
از تعلق، پردهای دیگر نماند
سد راهی؛ جز علیاکبر نماند
اجتهادی داشت از اندازه بیش
کان یکی را نیز بردارد زِ پیش
تا که اکبر با رخ افروخته
خرمن آزادگان را، سوخته
ماهِ رویش، کرده از غیرت، عرق
همچو شبنم، صبحدم بر گل ورق
بر رخ افشان کرده زلفِ پر گِرِه
لاله را پوشیده از سنبل، زره
نرگسش سرمست در غارتگری
سوده مشک تر، به گلبرگِ تری
آمد و افتاد از ره، با شتاب
همچو طفلِ اشک، بر دامان باب
کای پدر جان! همرهان بستند بار
ماند بار افتاده اندر رهگذار
هر یک از احباب سرخوش در قصور
وز طرب پیچان، سَرِ زُلفِین حور
گامزن، در سایۀ طوبی همه
جامزن، با یار کروبی همه
قاسم و عبدالله و عباس و عون
آستین افشان ز رفعت؛ بر دوکون
از سپهرم، غایت دلتنگی است
کاسب ، اکبر را چه وقت لنگی است
دیر شد هنگام رفتن ای پدر
رخصتی گر هست باری زودتر
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مثنوی
#عرفان_وعاشوراء
#اشعار_عرفانی
#علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#عمان_سامانی ✍
اکبر آمد با رخ افروخته
خرمن آزادگان را سوخته
ماه رویش کرده از غیرت، عرق
همچو شبنم، صبحدم بر گلورق
بر رخ افشان کرده زلف پُرگره
لاله را پوشیده از سنبل، زره
نرگسش، سرمست در غارتگری
سوده مشک تر، به گلبرگ تری
آمد و افتاد از ره با شتاب
همچو طفل اشک، بر دامان باب
کای پدر جان! همرهان بستند بار
مانْد بارافتاده، اندر رهگذار
دیر شد هنگام رفتن، ای پدر!
رخصتی گر هست، باری زودتر
در جواب از تُنگ شکّر، قند ریخت
شکّر از لبهای شکّرخند ریخت
گفت: کای فرزند! مُقبل آمدی
آفت جان، رهزن دل آمدی
کردهای از حق، تجلّی، ای پسر!
زین تجلّی، فتنهها داری به سر
راست بهر فتنه، قامت کردهای
وه! کز این قامت، قیامت کردهای
نرگست با لاله در طنّازی است
سنبلت با ارغوان در بازی است
از رُخت، مست غرورم میکنی
از مراد خویش، دورم میکنی
گه دلم، پیش تو، گاهی پیش اوست
رو که در یک دل، نمیگنجد دو دوست
بیش از این، بابا! دلم را خون مکن
زادهی لیلا! مرا مجنون مکن
همچو چشم خود به قلب دل، متاز
همچو زلف خود، پریشانم مساز
حایل ره، مانع مقصد مشو
بر سر راه محبّت، سد مشو
«لَن تَنالُوا البِرَّ حتّی تُنفِقُوا»
بعد از آن،«مِمّا تُحِبُّون» گوید او
نیست اندر بزم آن والانگار
از تو بهتر گوهری، بهر نثار
هر چه غیر از اوست، سدّ راه من
آن بت است و غیرت من، بتشکن
جان، رهین و دل، اسیر چهر توست
مانع راه محبّت، مهر توست
آن حجاب از پیش، چون دور افکنی
من، تو هستم در حقیقت، تو، منی
چون تو را او خواهد از من، رونما
رونما شو، جانب او رو نما
خوش نباشد از تو شمشیر آختن
بلکه خوش باشد، سپر انداختن
مژّه داری، احتیاج تیر نیست
پیش ابروی کجت، شمشیر چیست؟
رو، سپر میباش و شمشیری مکن
در نبرد روبهان، شیری مکن
بوسه زن بر خنجرِ خنجرکشان
تیر کآید، گیر و در پهلو نشان
پس برفت آن غیرت خورشید و ماه
همچو نور از چشم و جان از جسم شاه
باز میکرد از ثریّا تا ثَری
هر سر پیکان، به روی او، دری
مست گشت از ضربت تیغ و سنان
بیخودیها کرد و داد از کف، عنان
رو به دریا کرد، دیگر آبِ جو
زی پدر شد آبگوی و آبجو
وقتی از دانندهای، کردم سؤال
که مرا آگه کن، ای دانای حال!
با همه سعیای که در رفتن نمود
رجعت اکبر ز میدان، از چه بود؟
این که میگویند بود از بهر آب
شوق آب آورْد او را سوی باب
خود همی دید این که طفلان از عطش
هر یکی در گوشهای، بنْموده غش
تیغ زیر دست و زیر پا، عقاب
موجزن، شطّش به پیش رو ز آب
بایدش رو آوریدن سوی شط
خویش را در شط درافکندن چو بط
گر در این رازی است، ای دانای راز!
دامن این راز را میکُن فراز
گفت: این رمز است و عارف، واقف است
سرّ حقّ است این و عشقش، کاشف است
اکبر آمد، «العطش»گویان ز راه
از میان رزمگه تا پیش شاه
کای پدرجان! از عطش افسردهام
میندانم زندهام یا مردهام
دید شاه دین که سلطان هُدی است
اکبر خود را که لبریز از خداست
شورش صهبای عشقش، در سر است
مستیاش از دیگران، افزونتر است
مغز بر خود میشکافد، پوست را
فاش میسازد، حدیث دوست را
پس سلیمان، بر دهانش بوسه داد
اندکاندک، خاتمش بر لب نهاد
مُهر، آن لبهای گوهرپاش کرد
تا نیارد سرّ حق را فاش کرد
«هر که را اسرار حق آموختند
مُهر کردند و دهانش دوختند»
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#علی_اکبر_ع #عرفان_وعاشوراء
#اشعار_عرفانی
#علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af