eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
280 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
ابتدای کلاسهای شرح و تفسیر زیارت عاشورا @zameneashk1
ابتدای_مبحث_مقتل_شناسی_دهه_سنتی_محرم @zameneashk1
ابتدای داستان_های_عاشورایی @zameneashk1
. السلام علیک یا امام الرئوف آن که نفَس از نفْس خودآرای گرفت از توسن شیطانِ هَویٰ پای گرفت آن کس که دلش پر شده از عشق رضا آغوش امام مهربان جای گرفت ✍ .
. ◾به بهانه‌ی شهادت ◾سیدالشهدا خدمت و شهدای همراه خبر آمد که گم شده بدنت شرر افتاد و سوخت پیراهنت سرشب تا سحر همه بدنبالت بفدای تو و غم و محنت تا شهادت ز حق تراست نصیب میروی پای بوس شاه غریب مزد خدمت به حضرت سلطان این بود.... میروی به نزد طبیب این طبیب تمام خسته‌دلان این به شاهان همه شده سلطان این امام رئوف و شاه همه‌ست روضه خوان شهید تشنه لبان تو ز ساقی گرفته‌ای باده بهر خدمت تو گشته آماده خادم حضرت رضا برگو لحظه‌ی آخرت چه رخ داده در دل شب بخاک افتادی من ندانم چگونه جان دادی یاد طفل سه ساله افتادم که شده در کمند صیادی تا که افتاد بین آن صحرا نیم شب داد زد که ای بابا لرزه افتاده بود بر تن من آمده پیش دخترت زهرا زجر با تازیانه تا آمد گوئیا نیمه شب بلا آمد داد میزد مزن یتیمم من ناگهان ضربه بی هوا آمد دور افتاده بود نیمه‌ی شب... از پدر.... تا که جان آمدش بر لب در کشاکش میان آن صحرا داد میزد که عمه جان زینب .
ایران حرم است محترم باید بود جان بر کف خیمه و علم باید بود تا جان به تن است وقت سربازی ماست پر کار و قوی و مغتنم باید بود
در قامت دیپلمات دیدش دنیا در عرصه بین المللی بی همتا بنویس "وزیرخارجه" بود ولی اینگونه بخوان "مدافع الاقصی"
محراب برای تو عزادار شده تبریز به غم نشسته خونبار شده دل خون شده در عزای آل هاشم وای از غم روضه های تکرار شده
. تضمین غزل سعدی ----------- پیچید سمت صحرا آوای بی قراران برخاست بوی ماتم از اشک رهگذاران می گویم از غم گل اندوه گلعِذاران بگذار تا بگریم چون ابرِ در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران در کوی بی قراری هر کس رسیده باشد تصویری از رخ گل بر دل کشیده باشد از وصل روی یارش باید شنیده باشد هر کو شراب فُرقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران از هجر روی گلها خون شد گلاب چشمم لبریز باد و باران گشته سحاب چشمم شبنم ز رخ چکیده در اضطراب چشمم با ساربان بگویید احوال آب چشمم تا بر شتر نبندد محمل به روز باران افتاده دل ز هجران در پیچ و تاب حسرت بر دیده ها نتابد جز آفتاب حسرت مانده درین بیابان تنها سراب حسرت بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت گریان چو در قیامت چشم گناهکاران بر دوشِ رازداران بار ملامت آمد بگذشت شام حسرت صبح سعادت آمد چون روشنای عالَم با این اشارت آمد ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران تا دیده و دل من شد آشنای عشقت افتاد بر سر من حال و هوای عشقت با اشتیاق گفتم من از وفای عشقت چندین که بر شمردم از ماجرای عشقت اندوه دل نگفتم الّا یک از هزاران «یاسر» اگر که تیری آید ز دهر بر دل افتد شرار بر جان سوزد ز هجر گر دل گوییم از رخ یار آئينه گشت هر دل «سعدی» به روزگاران مهری نشسته در دل بیرون نمی توان کرد الّا به روزگاران دارم ز هجر یارا اندوه بی نهایت از تو نگویم ای گل از خود کنم شکایت خون کرده قلب ما را هر جمله زین روایت چندت کنم حکایت شرح این قدَر کفایت باقی نمی توان گفت الّا به غمگساران ** «یاسر» .
. محبت اتفاقی نیست در آن روزی که خالی از تمام ادعاها به سمت روستایی دور می رفتی و دستانی چروکیده برای تو دعا می کرد، در آن روزی که آبی خوش گوار آمد با دستان شما در کام خوزستان در آن روزی که در باران و در سیلاب رساندی خویش را تا یاری مردم در آن ایام فهمیدم محبت اتفاقی نیست در آن روزی که با تیغ عدالت بی محابا در پی احقاق حق بودی در آن روزی که مردانه کنار غزه اِستادی در آن روزی که قرآن را به شهر کفر به روی دست ها بردی در آن روزی که حق کارگر را می ستاندی از ستمکاران در آن ایام فهمیدم محبت اتفاقی نیست در آن روزی که باامید پای ابتکار و کوشش و تولید ایران، مقتدر ماندی در آن روزی که جان مردمان با همتت از چنگ بیماری رها گردید در آن روزی که بی تسلیم بر دشمن برای سفره ی مردم شب و روزت یکی می شد در آن ایام فهمیدم محبت اتفاقی نیست در آن روزی که تیر تهمت نامرد به قلب نازکت می خورد در آن روزی که کظم غیظ می کردی چونان مولا در آن روزی که حتی بی نگاهی سمت نامردان به سمت نور می رفتی در آن ایام فهمیدم محبت اتفاقی نیست شهید پاک جمهوری و یادت تا همیشه میان قلب این مردم چونان خورشید می تابد ای خادم شمس الشموس ما .
. نشـدی خـستـه ، تــو از بــارِ رســـالـت، هرگز تو و این دولت و یک لحظه کسالت، هرگز شــده‌ای سیـــر ، تـــو از عــالَــمِ فـــانــــی شـایـد نشـدی سیـــر، تـــو از سفــرهٔ خـــدمـت، هرگز شب و روزت پِـیِ آســـایشِ مـــردم طــی شد نَبُـوَد کس چـو تـو با ایـن همه همّت، هرگز دگر آسـوده بخواب ای شَـهٔ من زیــرا، ســــر ننهـــــادی ، دَمـــی بـــر بستــــرِ راحــت، هرگز دل و جـــــانت بــه خــداونـــدِ قــدیـــرت محکم قـــدمـــــی پـس نکشیــــدی ز ولـایـت، هرگز در و دیــــوار بـه کـــــــردار تـــو بـــاشــــد شاهد نکنـــد دیـــــده تــــو را هیــچ مـلـامــت، هرگز غــزلــم نیــز قسـم خـورد به ســـاقــی ، اینک که ندیدم چـو تـو با حـلــم و بصیرت، هرگز نظـــرم بـــود کـه بـا عـــــزّت و شــــاُنـــی امّـــا بـدهـی بـر وطنــم این همه حــرمـت، هرگز ✍ ............ . رضا در روز میلادش تو را در عرش مهمان کرد خبر در کمتر از یک لحظه دل‌ها را پریشان کرد میان کوه، در مه، در هوایی سرد و نا آرام خدا چشم سحرخیز تورا لبریز باران کرد تمام مردم ایران بدهکار کسی هستند که جان پاک خود را این چنین تقدیم ایران کرد مدال افتخارت نوکری در آستان اوست خوشا آن‌کس که خود را وقف سلطان خراسان کرد بهشتی می‌شوی مثل رجایی‌ها و می‌دانم تمام دردها را می‌شود با عشق درمان کرد تمام عمر مانند شهیدان زندگی کردی و دست حق تورا این‌گونه مهمان شهیدان کرد شبیه حاج قاسم پر کشیدی سید ابراهیم شهادت بر تو آتش‌های دنیا را گلستان کرد ز جا برخیز ای خدمتگزار ساده و محبوب ببین پروازت ایران را چگونه غرق طوفان کرد وجودت خستگی را لحظه‌ای نشناخت‌ در دنیا خدا هم عاشقی‌های تورا این‌گونه جبران کرد جدایی از تو تا روز قیامت باورش سخت است چگونه می‌شود این داغ را در سینه پنهان کرد ✍ .
هدایت شده از محمد حسین تابع منش
شهید والامقام، آیت الله دکتر سید ابراهیم رئیسی https://eitaa.com/joinchat/3437428762Caa41a35aac