eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
276 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. به مناسبت شهادت ➖➖➖ برخیز ای تبسم جامانده در غبار ای داغ مانده بر دل امواج بی‌قرار برخیز ای غروب غم انگیز آسمان تنها دلیل گریه‌ی اخبار ناگوار ای چشمه‌ای که زمزمه‌ات مهربانی است ای تا ابد زلال‌ترین حس روزگار آن شب که ابرها به تنت بوسه می‌زدند چون خنده‌ای شهید شدی بر لب بهار در سایه‌ی نگاه بلندت نشسته‌ایم ای سرو ریشه دار جهان، سرو پایدار گویا ستاره‌ای به تن خویش کرده‌ای تا سر به راه تر بشود شب در این دیار عمری برای خدمت گل‌ها دلت تپید دریا شده‌ست سهم تو ای رود رستگار پرواز بر فراز حرم نوش جان تو پرواز کرده‌ای به بلندای افتخار ➖➖➖ ✍ .
. مشهد الرِّضا ، جایگاه ابدی خادم الرِّضا علیه السَّلام رئیس جمهور شهید آیت الله سَیِّد ابراهیم رئیسی ------------ ای شهید امروز و فردا می روی می روی امّا چه زیبا می روی می روی بر دوش امواج نسیم مثل رود و مثل دریا می روی سَیِّد ابراهیم ، ای از نسل نور چون شهیدان نزد مولا می روی بوی سیب و بوی کوثر می دهی نزد مادر ، نزد زهرا می روی خادم کوی رضا بودی که باز بهر خدمت نزد آقا می روی می روی همسایه ی مولا شوی در جنان ، در نزد طوبا می روی ای شهید خدمت و اخلاص و عشق تا حریم سبز گلها می روی کوله باری داری از خدمت به خلق این چنین از دار دنیا می روی جامه ی سرخی به تن داری عزیز چون شهیدان سوی عقبا می روی خانه ی نورانی ات در مشهد است تا بگیری منزل آنجا ، می روی «یاسر» از وصف تو گفت ای مردِ مرد سرو قامت ، سبز و رعنا می روی ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. محبت اتفاقی نیست در آن روزی که خالی از تمام ادعاها به سمت روستایی دور می رفتی و دستانی چروکیده برای تو دعا می کرد، در آن روزی که آبی خوش گوار آمد با دستان شما در کام خوزستان در آن روزی که در باران و در سیلاب رساندی خویش را تا یاری مردم در آن ایام فهمیدم محبت اتفاقی نیست در آن روزی که با تیغ عدالت بی محابا در پی احقاق حق بودی در آن روزی که مردانه کنار غزه اِستادی در آن روزی که قرآن را به شهر کفر به روی دست ها بردی در آن روزی که حق کارگر را می ستاندی از ستمکاران در آن ایام فهمیدم محبت اتفاقی نیست در آن روزی که باامید پای ابتکار و کوشش و تولید ایران، مقتدر ماندی در آن روزی که جان مردمان با همتت از چنگ بیماری رها گردید در آن روزی که بی تسلیم بر دشمن برای سفره ی مردم شب و روزت یکی می شد در آن ایام فهمیدم محبت اتفاقی نیست در آن روزی که تیر تهمت نامرد به قلب نازکت می خورد در آن روزی که کظم غیظ می کردی چونان مولا در آن روزی که حتی بی نگاهی سمت نامردان به سمت نور می رفتی در آن ایام فهمیدم محبت اتفاقی نیست شهید پاک جمهوری و یادت تا همیشه میان قلب این مردم چونان خورشید می تابد ای خادم شمس الشموس ما .
. نشـدی خـستـه ، تــو از بــارِ رســـالـت، هرگز تو و این دولت و یک لحظه کسالت، هرگز شــده‌ای سیـــر ، تـــو از عــالَــمِ فـــانــــی شـایـد نشـدی سیـــر، تـــو از سفــرهٔ خـــدمـت، هرگز شب و روزت پِـیِ آســـایشِ مـــردم طــی شد نَبُـوَد کس چـو تـو با ایـن همه همّت، هرگز دگر آسـوده بخواب ای شَـهٔ من زیــرا، ســــر ننهـــــادی ، دَمـــی بـــر بستــــرِ راحــت، هرگز دل و جـــــانت بــه خــداونـــدِ قــدیـــرت محکم قـــدمـــــی پـس نکشیــــدی ز ولـایـت، هرگز در و دیــــوار بـه کـــــــردار تـــو بـــاشــــد شاهد نکنـــد دیـــــده تــــو را هیــچ مـلـامــت، هرگز غــزلــم نیــز قسـم خـورد به ســـاقــی ، اینک که ندیدم چـو تـو با حـلــم و بصیرت، هرگز نظـــرم بـــود کـه بـا عـــــزّت و شــــاُنـــی امّـــا بـدهـی بـر وطنــم این همه حــرمـت، هرگز ✍ ............ . رضا در روز میلادش تو را در عرش مهمان کرد خبر در کمتر از یک لحظه دل‌ها را پریشان کرد میان کوه، در مه، در هوایی سرد و نا آرام خدا چشم سحرخیز تورا لبریز باران کرد تمام مردم ایران بدهکار کسی هستند که جان پاک خود را این چنین تقدیم ایران کرد مدال افتخارت نوکری در آستان اوست خوشا آن‌کس که خود را وقف سلطان خراسان کرد بهشتی می‌شوی مثل رجایی‌ها و می‌دانم تمام دردها را می‌شود با عشق درمان کرد تمام عمر مانند شهیدان زندگی کردی و دست حق تورا این‌گونه مهمان شهیدان کرد شبیه حاج قاسم پر کشیدی سید ابراهیم شهادت بر تو آتش‌های دنیا را گلستان کرد ز جا برخیز ای خدمتگزار ساده و محبوب ببین پروازت ایران را چگونه غرق طوفان کرد وجودت خستگی را لحظه‌ای نشناخت‌ در دنیا خدا هم عاشقی‌های تورا این‌گونه جبران کرد جدایی از تو تا روز قیامت باورش سخت است چگونه می‌شود این داغ را در سینه پنهان کرد ✍ .
. رئیسی مردمی بود وشهید راه خدمت شد به راه خدمت مردم نصیب او شهادت شد اگر چه رفتنش داغی به دل بنهاده است اما برای مردم ایران رئیسی تاج عزت شد دراین ره خستگی راخسته کرد این مردبا تقوا برای عرصه خدمت نماد ودرس عبرت شد مطیع امرآقا و دلش با حضرت آقا ولایی بود و آخر هم فدایی ولایت شد میان اینهمه عنوان شده او خادم سلطان یقین از جانب آقا چنین بر او عنایت شد علی موسی الرضا کرده شهادتنامه اش امضا که در روز ولادت هم نصیب او شهادت شد کسی که بین مردم بود و فکر مشکل مردم چقدر با ناسپاسی ها غریبانه قضاوت شد تمام وقت خود را صرف خدمت کرد این مظلوم وطن مدیون این مرد عزیز و باصلابت شد وجودش مغتنم بود و نمیدانم که تقدیریش چرا اینگونه گردیده که ازماسلب نعمت شد زمین هرگز نمی ماند پس از او پرچم خدمت اگر چه از غم داغش دل ما غرق محنت شد چه یارانی که دادن خون و خوردن خون دل آری همیشه انقلاب ما بخون دل صیانت شد قلم با خون دل انشاء کند مظلومی اورا به هر جا مکتب خدمت از این سید روایت شد خدایا سایه ی سید علی را مستدام فرما که این کشتی به تدبیرش زتوفان ها هدایت شد زموج فتنه ها مارا سلامت برده است بیرون اگر چه برهه هایی برنظام ما خیانت شد خدا لطفش همیشه شامل احوال ما بوده که ایران میزبان هشتمین نورامامت شد .
. مانند نسیم سحری رد شد و رفت او بانی این جنون بی حد شد و رفت این عطر "بهشتی " که " رجایی " هم داشت تا روز ابد مقیم مشهد شد و رفت... .
. عدالت در میان مردمی برپا اگر باشد چه‌جای عیب اگر سهم فقیران بیشتر باشد؟ برای شاه «با رعیت نشستن» فخر خواهد بود اگر حتی غذای سفره‌‌ها خون جگر باشد کسی پیدا نخواهد کرد توفیق سعادت را مگر بیداری‌اش بسیار و خوابش مختصر باشد چگونه خواب راحت داری ای فرمانروا؟ وقتی که چشم یک‌نفر از زیردستان تو تر باشد...؟ نه طوفان...!، باد درمی‌آورد از جا درختی را که با خون آبیاری شد، ولی بی‌برگ‌وبر باشد «أشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» یعنی مرد در میدان برای دشمنان باید که چون تیغ دوسر باشد سکوت لاله‌ها اینجا صدای روشنی دارد نباید خون سربازان کشور بی‌ثمر باشد :: «رجایی»وار خدمت کرد و در آخر «بهشتی» شد ندیدم هیچ‌کس مثل «رئیسی»، «باهنر» باشد ✍ .
. یک اربعین دلتنگ مردی خسته ایم ما یک اربعین دربُهت وغم بنشسته ایم ما یک اربعین نا باوری از داغ آن مرد یک اربعین هجران ودوری غصه ودرد یک اربعین درسوگ وهجران رئیسی قربان هشت آلاله قربان رئیسی مردی که درسختی گشاده بودرویش خدمت به مردم بود فوق آرزویش افسوس دیگر رفت آن مرد الهی قلب وطن را داغ زد از این جدایی مردی که عمری بار تهمتها کشیده آخر در آغوش رضا خوش آرمیده به قصدغربت هرکسی ازجان بکوشید پیراهن سرخ شهادت را بپوشد آری شهادت لایق بی ادعاهاست مزدخلوص وعشق پاک بی ریاهاست دل سوخت ازقلبی که قبل ازسوختن سوخت قلب«رئیسی»پیش ازافروختن سوخت آنسان که ازنامردمی قلب«ولی» سوخت دل سوخت وقتی که دل«سیدعلی» سوخت گرچه «رئیسی»قلب پاکش باخدا بود قبل از شهادت اوشهیدطعنه ها بود آنانکه روزی قلب پاکش را شکستند حرمت دریده اند وحرمتها شکستند باز آمدند تا راه او را سد نمایند اینبار ظلم و فتنه را بی حد نمایند این قوم گرچه حربهٔ آنان دروغ است راه«رئیسی»روشن است وپرفروغ است راه«رئیسی»راه عزت، سربلندی است راه شهیدان و امام و پایبندی است این راه ای مردم صراط مستقیم است راه امامان راه قرآن کریم است راه«رئیسی»هست راه عشق وعزت این راه را ترسیم فرموده «ولایت» مردم اگر ما از «ولایت» دور گردیم همراه ظلمت گشته وبی نورگردیم مردم،«ولایت»گرقضاگردد روا نیست والله دیگر فرصتی بهر ادا نیست بایدکه بیش ازهر زمان هوشیار باشیم درصحنه ها«سیدعلی» را یار باشیم والله دیگر برهمه حجت تمام است «سیدعلی خامنه ای» برما امام است ما گر امام خویش را تنها گذاریم نزد شهیدان و خدا حجت نداریم کشتی دین را ناخدا باشد «ولایت» هادی اُمت تـا خـدا باشد «ولایت» ای بی ریا ، بی ادعا ای سیدابراهیم وی مرد پاک باخدا ای سیدابراهیم بهر تو هم ای کاش ، ابراهیم دوران همچون خلیل الله بودآتش گلستان در راه خدمت سوختی آتش گرفتی آخر در آغوش رضا آسوده خفتی سلطان جان شاه غریبان ضامنت شد مانند آهـو در بیابان ضامنت شد چون «امیرعبداللهیان» وارسته بودی با«آل هاشم»،«رحمتی»درخون غنودی درکام «دریا نوش» و «بهروز قدیمی» شهدشهادت ریخت مولای صمیمی شد «موسوی» و«مصطفوی» اِرباً اِربا کـرده تـداعی قتلـگاه کـربـلا را پرواز بی فرودتان تا به خدا بود ازهجر رویتان وطن ماتمسرا بود هرچند قتلگاهتان دور ازوطن شد اما تن پاک شما آخر کفن شد گرسوخت درآتش زپا تابه سرتان بی حرمتی هرگز نشد بر پیکرتان بر دختران تان کسی سیلی نمیزد بر روی آنان رنگی از نیلی نمیزد براشک شان هرگز نخندیدندمردم پیس عزاداران نرقصیدند مردم ای دل بسوز ازآه سینه سوز زینب بعدحسین شدتیره دیگرروز زینب هرچند زینب بود عزادار عزیزش اماخجالت میکشیدپیش کنیزش دخت علی را درخرابه جای دادند بی سرپناه آل علی را وا نهادند داغ دل زینب خدایا بیکران است تابه ابد«مداح»زین غم درفغان است ✍ .
. السلام علیکم یا اهلَ بیتِ النبوة شهیدان پرواز اردیبهشت همه پر کشیدند سوی بهشت به سوی خدا آسمانی شدند چنین تا ابد جاودانی شدند ز هجرانشان بغض دوران شکست غمی بیکران در دل و جان نشست همه فخر ایران و ایرانی اند شهیدان مُلک سلیمانی اند شده میزبان همه از قضا علی بن موسی الرضا المرتضى .
. تقدیم به روح بگو که بعد تو ما این فراق را چه کنیم؟ غم نهفته،در این اتفاق را چه کنیم؟ تو در میان مه و دود و ابر جا ماندی فراق ماهِ میان محاق را چه کنیم؟ بهار می‌شود این فصل سرد پاییزی ولی غبار غمِ روی باغ را چه کنیم؟ به روی شانه‌ی تو داغ بارِ خدمت بود بگو به شانه‌ی دل بارِ داغ را چه کنیم؟ حرم قرار دل بی قرار هاست ولی غمی که خفته به کنج رواق را چه کنیم؟ عزیز تر شده ای و برای دیدارت هجوم شعله‌ی این اشتیاق را چه کنیم؟ تو غرق شوقِ وصالی کنار زائرها بگو که بعد تو ما این فراق را چه کنیم؟ ✍ .
. دلم برای تو تنگ است، سید ابراهیم و یاد تو چه قشنگ است، سید ابراهیم کسی شبیه تو پیدا نشد که چرخ وطن همیشه بعد تو لنگ است، سید ابراهیم در این زمانه ی تهدید ها بیا و‌ بگو که این مذاکره ننگ است، سید ابراهیم نشسته بر سر میز قمار با قاتل کسی که عشق فرنگ است، سید ابراهیم بیا امید دل غزه باش در قرنی که قلب جامعه سنگ است، سید ابراهیم بیا و خون به رگ وعده های صادق باش که اشتباه، درنگ است، سید ابراهیم همیشه ماهی ترسو در این جهان وحوش نصیب کام نهنگ است، سید ابراهیم عذاب کُرنش و تسلیم در برابر زور فراتر از خود جنگ است، سید ابراهیم ببین چه بر سر ما آمده که دشمن و دوست دلش برای تو تنگ است، سید ابراهیم... .
. 🌷تقدیم به روح پاک رئیس جمهور شهید سید ابراهیم رئیسی عزیز🌷 ای سید محبوب رفتی خداحافظ شد قلب ما آشوب رفتی خداحافظ سرباز آقا و یار ولی بودی تو از عزیزان سید علی بودی* شد خستگی خسته از کار مادامت حالا شده شیرین از شهد عشق کامت عمرت شده صرف خدمت به محرومان نه پشت میز بلکه در وسط میدان از طعن نامردان دلسرد نگردیدی به واژه ی جمهور عزت تو بخشیدی از موضع عزت گفتی سخن بسیار دنبال عدل و داد شب تا سحر بیدار راحت نخوابیدی حتی تو جمعه‌ها حالا بخواب راحت خوابی خوش و زیبا فصل جدیدی از خدمت نمودی باز آن را نشان دادی در آخرین پرواز از بعد از این هر کس سودای قدرت داشت باید رسد بر آن بذری که سید کاشت پاکی دستانت مثل بهشتی بود آری بهشتی که عاری ز زشتی بود در سادگی زهدت مثل رجایی بود سید محرومان وصف به جایی بود نام تو حک گردید در قله خدمت با رفتنت خون شد قلب همه ملت در آتش عشقت سوزی چو پروانه در جنگل و درمه وصلی چه جانانه دامان پرمهر شمس الشموس جایت شد عاقبت نزد سلطان طوس جایت در وعده و قولت صادق‌ترین بودی بهر شهادت تو لایق‌ترین بودی اجر جهاد خلق بر خالق است لازم اجری چه بهتر از دیدار حاج قاسم در داغ تو روضه در روضه پنهان است این گونه جان دادن سهم غریبان است در شعله‌ها گفتی با مادرت زهرا مادر نیا سوزد بال و پرت اینجا این رسم دیرین اولاد زهرا هست باید غریبانه بار سفر را بست مکتب ما شهادت پیروی از ولایت خامنه‌ای امام سر شما سلامت *رهبر معظم انقلاب:رئیسی عزیز خستگی نمی شناخت. شاعر : - قم✍ .