eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
283 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
مجلس شصتم 🌺🌺🌴 امام حسین علیه السلام و ماه رجب 🌺🌺🌴 خروج امام حسین علیه السلام در آخر ماه رجب به سمت کربلاء 🌺 حرکت امام حسین ع از مدینه منوره ص 67 🌺 اشاره‌ی قرآن کریم به هجرت امام حسین ع ص 68 🌺 تلاوت آیه‌ی خروج از مدینه‌ی منوره ص 69 🌺 حرکت کاروان امام حسین ع از راه مستقیم به سمت نور (کربلاء ) ص 71 سلام علیکم تا دقایق دیگر کلاس تفسیر زیارت عاشورا و مقتل بر اساس ( کتاب مذبوح فرات ) شروع می شود دوستان خود را مطلع سازید. ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 آی دی دریافت کتاب @m_h_tabemanesh
. مدح حضرت امیرالمومنین(ع) نوکری اش چه خوش اقبالی شد بی علی حال تو بدحالی شد قرعه ی فال من افتاد نجف حافظ این بار عجب فالی شد درحیاط حرم محترمش شهپر هرملکی قالی شد هرکسی گشت مشرف به نجف قسمتش اوج سبکبالی شد پیش بیگانه مدیحش گفتن واقعا باعث خوشحالی شد می درخشد وسطش حب علی این عجب نامه ی اعمالی شد دفتر شعر مرا پاره کنید اگراز مدح علی خالی شد از نگاه کرمش قسمت ما رزق مشایه ی هرسالی شد ذره پرور به من اینگونه بگو که بهارا ! غزلت عالی شد (بهار)✍ .
. برآر دست دعا تا دعا کنیم بیاید بیا به یوسف زهرا، دعا کنیم بیاید   دعا اگر نکنم من، دعا اگر نکنی تو کشد غمش به درازا، دعا کنیم بیاید  خودش نموده سفارش، دعا کنید برایم فدای غربت مولا، دعا کنیم بیاید  اگر به راز و نیازی به هر قنوت نمازی  بخوان دعای فرج را، دعا کنیم بیاید  بیا و حاجت خود را فدای حاجت او کن  به هر نیاز و تمنّا، دعا کنیم بیاید  به آن امید که آید عنایتی بنماید  به چشم ما بنهد پا، دعا کنیم بیاید  بیا به سینه صحرا ز هجر یار بنالیم  بریز اشک چو دریا، دعا کنیم بیاید  برای روز ظهورش برای درک حضورش  شویم جمله مهیّا، دعا کنیم بیاید  بیا و خانه دل را ز غیر یار تهی کن  بپوش جامه تقوا، دعا کنیم بیاید بیا چو ابر بهاران کنیم ناله و زاری روان شویم به هر جا، دعا کنیم بیاید بریزد اشک شب و روز آن غریب زمانه دلش شکسته ز غم‌ها، دعا کنیم بیاید ✍ .
. السلام علیک یا علی اصغر علیه السلام مژده ای دل حضرت دریا به دنیا آمده شیعیان را شافع عقبا به دنیا آمده ذوالفقار عصر عاشورا به دنیا آمده یک علیِّ فاطمه سیما به دنیا آمده آمده بین زمستان نوبهاری بر همه آخرین ماه دلارای حسین ِ فاطمه آمده سوّم علی در خانه ی سوّم ولی چشم نورالله شد از آفتابش منجلی نغمه ای پیچیده در عرش خداوند جلی آمده دنیا علی بن حسین بن علی اوست در حق ،عصمت اللّهی دگر روی زمین لاله ای روییده در باغ امیرالمؤمنین محو رخسارش شده چشمان بابایش حسین عاشق گل خنده هایش،دیده های زینبین هم شده نور الهدی بر قلب های مشرقین هم برای قاسم و عباس و اکبر نور عین بر تمام فاطمه های علی شد دلربا آمده هم بازی ریحانه ی کرب وبلا اوست مانند برادرهای خود حِصن ِ حَصین اصغر امّا بر روی عرش است او والانشین یک نخ قنداقه ی او می شود حبل المتین بین هیئت ذاکر او می شود روح الامین ذکر او بر روی لب ها مانده تا روز ابد هر ملک دارد به بازو حرز ِ (یا اصغر مدد) آمده کوچکترین حیدر، به دامان رباب اوست قرآنی گشوده روی دستان رباب در حقیقت او شود شش ماه،مهمان رباب تاشود شش ماه،او شمع شبستان رباب می شود شش ماه،او آرام جان مادرش کاش می شد قسمتش گردد جوان مادرش حال باید که نگردد طفل او سیراب آب لحظه ای او را گذارد در میان آفتاب گاه باید آب آبش را گذارد بی جواب تا مهیّایش کند بر داغ های بی حساب می شود شش ماه ِدیگر کشته ی راه پدر کام خشکش می شود سیراب با تیر سه پر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. مدح حضرت امام جواد (ع) مربع ترکیب جود و کرم طفل دبستان توهستند کبر و ریا محصور زندان تو هستند باب المراد عالمی خیرالعبادی امثال حاتم از گدایان تو هستند نورالهدی خیرالامم ابن الرضایی باحرزخود برشیعیان دفع بلایی فضل ابن شاذان محو زیبایی رویت صفوان زشاگردان اخلاق نکویت دعبل ز انفاس ملیحت گشته شاعر راوی درس مکتبت حتی عدویت داده عصایت بر وجود توشهادت بهرخدا درهرزمان هستی تو حجت ای چهره ی ماهت شبیه روی موسی دادی به مرده روح تازه مثل عیسی منفورگشته ازعلومت ابن اکثم ازقطره ای چون او نیاید کار دریا بادست تو گردیده نقره برگ زیتون گشته خراب ازهیبت توکاخ مامون توپادشاه طوس را دردانه هستی تو دامن ریحانه را ریحانه هستی آقاگدا پیش شما فرقی ندارد مشکل گشای هردل بیگانه هستی هستم (بهار) اما کم از برگ خزانم بگذار چون خاری در اطرافت بمانم (بهار)✍ .
مولا علی مولا ای ماه رجب ماه خدا ماه ولایت ای آن که ز لطف و کرم آورده روایت امّید و رجا موج زده در دل و جانها ما را بنواز از کرم و جود و عنایت ای نور ولایت ز تو تابیده به عالم بر ما تو بتابان ز وفا نور هدایت ما را که ارادت به علی هست همه عمر یک لطفِ علی جانب ما هست کفایت ای حاکم دلهای خدا دوست علی جان دارد گل روی تو ز جنّات حکایت ** محمود تاری «یاسر»
به خاک پای مولا علی (ع) ای علی ، ای در نگاهت نور عشق ای حریم نور بخشت طور عشق ای ز چشمت جوشش دریا خجل وی ز خشمت تندر صحرا خجل ای عطوفت جرعه نوش دست تو وی لطافت جلوه گر از هست تو ای فتوّت شمّه ای از ذات تو وی اصالت بی قرار و مات تو ما بیابان گرد چشمان توییم راهپویان گلستان توییم خار ، امّا با تو چون گل می شویم ارغوانی مثل سنبل می شویم شوق بوید عطر سیمای تو را عشق می بوسد کف پای تو را ای محبت مست چشمانت علی مِهر سیر از سُفره ی نانت علی از نگاهت مِهر هستی می دمد دست تو بوی محبت می دهد شهر از نام تو تا پُر می شود سنگفرش کوچه ها دُرّ می شود عشق با تو نغمه ی یا هو زده پشت بیت کوچکت زانو زده ای نمازت آبروی هر نماز تو خدا را لمس کردی در نماز ای عبادت محو سوز و ساز تو اُنس دارد آسمان با راز تو آسمان گفتم درخشیدی علی از کران عشق تابیدی علی ای طراوت بخش روی یاس ها با تو دارد آسمان احساس ها ای ز بالا آمده ، وقت عبور از تو دارد خاک احساس غرور تا ترنّم از لبانت می چکد نام محبوب از دهانت می چکد گوشه ای از چشم تو شد آسمان ذَرّه ای از نور حُسنت کهکشان ای وجودت چلچراغ سرنوشت آفریدند از گل رویت بهشت ای اسیر دام مِهرت جان ما روشن از صبح سپهرت جان ما هستی عالم ز بود و هست توست گردش هفت آسمان در دست توست ای محمّد شاد از دیدار تو عشق را حَبلُ الْمَتین دستار تو سینه ام شد آفتاب منجلی تا علی گفتم ، علی گفتم علی غنچه ی خورشید اینجا باز شد مکتب شیعه ز تو آغاز شد شیعه این آئینه دار عدل و داد شیعه این فرزند شمشیر و جهاد عشق می داند مرام شیعه چیست یا که تأثیر کلام شیعه چیست شیعه خورشید همیشه روشن است شیعه عطر جاری هر گلشن است شیعه پیوند میان نور و عشق تاب خورده در سماع شور و عشق نور داده حق تعالا شیعه را با تو بشناسند مولا شیعه را شوری افکن ، نام دل بردیم ما از نمکدانت نمک خوردیم ما دل فقط از عشق تو دل می شود دل بدون مِهر تو گِل می شود در حریم دل اگر عشق تو بود می توان دل را به سمت حق گشود ای خدا را آیت عظما علی حق تجلّی در تو دارد یا علی یا علی ای شمع راه عارفان زادگاهت قبله گاه عارفان ای صفا و مروه و مشعر علی قبله گاه هر خدا باور علی یا علی آگاهم آن که کعبه چیست کعبه بی حُبّ تو غیر از خشت نیست کعبه با مِهر تو دارد اصل خویش نام تو بگذاشت در سر فصل خویش oo حاج محمود تاری "یاسر" .
. بوی فرج از عُسر و حرج آمده است در عصـر صراط هـای کج آمده است مولود پـر از بـرکت آل طـاها دردانـه ی ثـامن الحجج آمده است .
. از یمن مقدمش دل غمدیده شاد شد شد قبله گاه سائل و باب المراد شد بخشنده و ستوده و در دفع فتنه ها آمد امام شیعه و نامش جواد «ع» شد ✍ یاجوادالائمه ادرکنی .
. شوری به سر دارم برای دلبری امشب چشم انتظارم تا ظهور دیگری امشب در گوش جانم یک نفر می گوید انگاری آید دوباره اهل عالم حیدری امشب در بزم عشاق حسینی شور می گیرم مستم دوباره از شراب کوثری امشب از رفت و آمدهای بالا می توان فهمید دارد مدینه اتفاق بهتری امشب چشم ملائک خیره بر بیت الحسین است و بر چهره ی مسرور و شاد مادری امشب باید بگیرم عیدی ام را امشب از این در وقتی خدا داده به اربابم علی اصغر ........ عالم دوباره رود جاری دارد از دریا جانِ رباب است این که امشب آمده دنیا الله اکبر بسکه این صورت نمک دارد در چشم او پیداست نور حضرت زهرا مجموعه ی حُسن خدادادی آل الله جمع است در لبخند شیرین همین آقا و اِن یکاد است روی لبهای علی اکبر می بوسد از ذوقش برادرزاده را سقا لالایی اش را یا علی می خواند از اول زینب گرفته در بغل جانِ برادر را کوچکترین سوره به قرآن حسین آمد جان رباب و زینب و جان حسین آمد .......... گل کرده لبخند رقیه با تماشایش دارد سکینه خنده بر روی دلارایش از ذوق، انگاری که تازه گشته است بابا بسکه نظر دارد بر این قنداقه بابایش این خانواده زنده کردند یاد مادر را وقتی که دیدند نقش زهرا را به سیمایش عطر محمّد در فضا پیچیده باز امشب بارانِ رحمت ریزد از ابر قدمهایش حالا رباب است و مسیح حضرت ارباب غبطه خورد مریم به مادر با مسیحایش جا دارد از خوشحالی و این جشن و شادی ها آقا به ما عیدی دهد کرببلایش را ....... مِی را دوباره از شعف تا به گلو کردیم در چشمه ی مِهر علی اصغر وضو کردیم باب الحوائج پا به دنیا زد خدا را شکر ما هم برای حاجت خود رو به او کردیم دلبستگان حضرتش گشتیم چونکه ما خود را گدای او، نه! صاحب آبرو کردیم غیر از علی اصغر دلارایی ندیدیم و امشب به شوق یک نگاهش آرزو کردیم یک کربلا امضا کند امشب برای ما با او بهشت با صفا را جستجو کردیم دستش گره وا می کند بی حد و اندازه هم پای عباس و حسین او دارد آوازه ....... اصغر نگویید و بخوانیدش علی اکبر شیر است در قنداقه مثل جذبه ی حیدر شش ماه دیگر می شود معلوم تاثیرش در ماجرای کربلا و لحظه ی آخر کوچک ولی سرباز عاشورای ارباب است گل می کند این غنچه حتی زخمی و پرپر او با گلویش کربلا را فتح خواهد کرد مُهر دلالت می زند بر پای این دفتر طفل است و از او انتظار رزم میدان نیست اما به گریه می دَرَد شیرازه ی لشگر یاللعجب از رزم عاشورایی اصغر جانم فدای این همه آقایی اصغر ........ امشب مرا در کربلا مهمان کند خوب است بار دگر بر عاشقان احسان کند خوب است دل های تشنه التماسش می کند امشب این دشت را مهمانی باران کند خوب است حالا دخیلم را به ذکر نافعش بستم با یک نگاهش مشکلم آسان کند خوب است خورده گره بر کار قلب مبتلای ما حاجات ما و درد ما درمان کند خوب است فردای محشر لحظه ی ناب شفاعت هم در دست زهرا صحنه ای طوفان کند خوب است این دست های خالی افتاده را دریاب باب الحوائج یا علیّ اصغر ارباب ✍ .
. "جواد" آئینه‌ی کرامت بی انتها جواد جای کرم نوشته ام از ابتدا جواد آن شاه و شاهزاده که در بارگاه او دارد همیشه رنگ، حنای گدا، جواد! ایمان محض، خُلق نبی، هیبت علی تقوای تام، مظهر حجب و حیا، جواد عمامه گشته دور سر او به افتخار آنکس که دوش او شده فخر عبا، جواد از کاظمین حاجت خود را گرفته است هر کس که گفته بین گوهر شاد یا جواد! بعد از سلام، وقت تشرف به صحن، شد ذکر لب تمام گرفتارها جواد وا شد گره همین که گره خورد در حرم دست گدا به دامن لطف ابا جواد دنبال التیام به جای دگر مرو تا هست مرهم دل درد آشنا جواد با چشم اشک بار شب جمعه میشود از کاظمین راهی کرب و بلا جواد این دفعه برد روح مرا او به کربلا باب الجواد باز شده رو به کربلا با کام تلخ و تشنه اگرچه سپرده جان رأسش هزار شکر نمیداده بوی نان سمت تنش رها نشده تیری از کمان نه تیغ شمر خورده نه سرنیزه‌ی سنان بر خاک، خون حنجر پاکش نشد روان قاتل نداشته‌ست سر قتل او زمان چنگی به گیسویش نزده دست این و آن خیره نشد به خاتم او چشم ساربان سرو قدش ز داغ برادر نشد کمان انداختند سایه به جسمش کبوتران از روی بام تا ته گودال رفته‌ایم در روضه‌‌های جدّ تو از حال رفته‌ایم «فرّو الی الحسینِ» تو راه نجات ماست پلکی بزن که لَنگِ نگاهت برات ماست .