eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
268 عکس
172 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✍ سپرت سينۀ مجروح و ،زره پيرهنت اجلَت يار و، عسل لختۀ خون در دهنت روي هر زخم تو باشد اثر زخم دگر جاي مرهم که گذارند به زخم بدنت آبِ غسلت شده خون و ،کفنت زخمِ فزون تو شهيدي، چه‌نياز است به غسل و کفنت؟ مي‌زند چاک، گريبانِ جگر را يوسف گر ببيند که به خون شسته شده پيرُهنت جگر سنگ بسوزد ز غمت چون دل من تو چه‌کردي که شودسنگ، جواب سخنت؟ قتلگاه تو شده حجلۀ دامادي تو مي‌‌چکد خونِ سر از زلف شکن در شکنت چاک‌ چاک است تنت چون جگر پاکِ حسن اي ز سر تا به ‌قدم حُسن ِ حَسن در حَسَنت من نگه کردم و تو ديده به هم دوخته‌اي جگرم سوخت از اين ديده به هم دوختنت هر دلي شمع‌ صفت سوخته در ماتم تو چون دل «ميثم» دل ‌سوخته در انجمنت محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ یادگار مجتبا شد جانب میدان روان نجمه از پی، سرزنان باناله های بی امان رخصت میدان گرفته از عموی نازنین سجده ی شکری به جا آورد آن سرو چمان در سر قاسم بود شوق شهادت، وصل یار در دل مادر شرر افتاده از هجرِ جوان آمده میدان کند بر حرف بابایش عمل هیبتش را همچو سردار جمل کرده عیان تاخت بر قلب عدو با نعره ی تکبیر خود لرزه افکنده به جان لشکر از پیر و جوان همهمه شد در سپاه کین که حیدر آمده دشمنی فریاد زد عباس دیگر آمده گفت ای لشگر منم قاسم ز نسل حیدرم مقتدای من حسین و جان فدای رهبرم هست بابایم حسن ،جدم رسول مؤتمن داده عم من ابوفاضل چنین بال و پرم آنقدرخون از شما ریزم در این دشت جنون تا بگیرم انتقام خون پاک اکبرم داغ فرزندان ازرق را نهم بر سینه اش تا رجز دیگر نخواند آل هاشم را سرم قاسم از باران سنگ کوفیان گشته شهید کرده بابایش حسن را پیش جدش رو سفید محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ ظلمِ سپاهِ زخم گذاران، شروع شد طرز جدیدِ کشتنِ یاران شروع شد تا حال اگر که نیزه و شمشیر می‌زدند اکنون هجوم سنگ بیاران شروع شد می‌ریختند روی سرش سنگ ،جای نُقل در خیمه ، اشک آینه داران شروع شد تا زیر سنگ‌ها نفس او تمام شد افتاد و جذر و مدّ سواران شروع شد وزن سوار و اسب که افتاد روی گُل فصل گُلاب گیر بهاران شروع شد دنده شکسته است که زهرا رسیده است ؟ تجدید خاطرات نگاران شروع شد افتاد ابر رحمت حق روی پیکرش یعنی عمو رسیده و باران شروع شد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ کیست ماهی که‌چنین چهره برافروخته است وز عطش بر لب دریا جگرش سوخته است سیزده ساله جوانی‌ست که در عرصۀعشق قامت افراخته و چهره برافروخته است قاسم است این پسرِ حُسن، که خیاط ازل جامۀ سرخ شهادت به برش دوخته است از شرار عطش و تابش خورشید دریغ هم‌رخش‌هم‌جگرش‌هم‌دهنش سوخته است این بود نیروی طوفنده که در کرببلا بهر امداد برادر، حَسَن اندوخته است بر عمو هدیه کند با تن پامال از اسب آنچه ایثار و وفا از پدر آموخته است قاسما آنچه «مؤید» به تو تقدیم کند گوهر اشکی و شعری و دلی سوخته است محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ اول شهید عشق که پامال شد تنم... در صحنۀ منای تو ، جانِ عمو؛ منم روحم گشوده بال ،چه حاجت به مرکبم حِرزم دعای توست ،چه حاجت به جوشنم شد باز ،عقده‌ام، تو چو‌ بستی به‌دست‌ خویش شمشیر را به قدّ و‌ کفن را بگردنم هر چند کوچکم به تو دل بستم ای حسین! من عاشق تو هستم و فریاد می‌زنم در خاک و خون فتاده یتیم برادرت دست مرا بگیر که پامال دشمنم جان عمو به دیدن قاسم شتاب کن زان پیشتر‌ که‌ فاطمه آید به دیدنم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شده‌ای بی‌سبب نیست که این‌گونه معطر شده‌ای دشت را از شرر داغ دلت سوزاندی ‏یک‌تنه باغی از آلالۀ پرپر شده‌ای تَنِش تیغ و تنت، کرببلا را لرزاند ‏زخمیِ صاعقهء خنجر و حنجر شده‌ای... سنگ بر آینه‌ات خورده و تکثیر شده مثل غم‌های دلم، چند برابر شده‌ای... مجتبی دست تو را داد به دستم، دیروز ولی امروز، تو مهمان برادر شده‌ای ای به کام تو شهادت ز عسل شیرین‌تر تو در آیین وفا، آینه‌باور شده‌ای... دست و پا می‌زنی و من جگرم می‌سوزد خیلی امروز شبیه علی اکبر شده‌ای محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ السلام ای قاسم داماد یا ابن الکریم مرد میدان ، شاخه شمشاد یا ابن الکریم همچو عباس و علی اکبر ، حسین و مجتبی پهلوان بودی تو مادر زاد یا ابن الکریم با ابالفضل است حسابش ، نه کرام الکاتبین هر کسی که با تو در افتاد یا ابن الکریم مرگ در راه عمو را گفتی احلی من عسل عشق را این حد ، که یادت داد؟ یا ابن الکریم بس بود در مدح و توصیفت همین که داشتی چون ابالفضل علی استاد ، یا ابن الکریم ازرق شامی شده با همتت خانه خراب تا قیامت خانه ات آباد یا ابن الکریم تا ابالفضلی شود قدت ، شبیه غیرتت نعل ها بر جان تو افتاد یا ابن الکریم جان نجمه بیشتر از این عمو را دق نده زیر دست و پا نزن فریاد یا ابن الکریم ............................................... خون دل خوردن شده هر روز ،کار مجتبی هم غریب هم آشنا برده قرار مجتبی قصه مظلومی مولا رسیده بر حسن آه شد با بی کسی طی روزگار مجتبی روضه مکشوفه یعنی خاطرات کودکیش بین کوچه شد زمستانی بهار مجتبی قتلگاهش خانه او نیست ، بین کوچه هاست گشت نقش بر زمین مادر کنار مجتبی هیچ کس سنگ صبورش نیست حتی همسرش وای ازین غم زهر کینه گشت یار مجتبی وای ازین غم کینه توزان جمل نگذاشتند تا که باشد پیش پیغمبر مزار مجتبی تیرها از هر طرف می خورد بر تابوت او حضرت عباس گشته شرمسار مجتبی با حسینی که تمام هستی اش غارت شده در کنار پیکر قاسم قرار مجتبی مثل بابا می شود تنها میان دشمنان می دهد جان در غریبی یادگار مجتبی ......................................... پرواز می کنم به خدا با حسن حسن دردم همیشه گشته دوا با حسن حسن مانند سال های گذشته قبول کرد زهرا حسین حسین مرا با حسن حسن بالاترین سعادت عالم به ما رسید پر شد همیشه سفره ما با حسن حسن این حاء و سین و نون به خدا اسم اعظم است حاجت همیشه گشته روا با حسن حسن روز دهم تمامی اشرار کوفه را می کشت سید الشهدا با حسن حسن بردند لذتی دگر آنانکه اربعین رفتند سوی کرببلا با حسن حسن ما نذر کرده ایم که روزی بنا کنیم بین بقیع صحن و سرا با حسن حسن محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. دست بر سینه  همه مهمان قاسم می شویم دیده گریان، سائلِ احسان قاسم می شویم سفره دارِ امشبِ ما شد کریم ابن کریم ریزه خوارِ لطفِ بی پایانِ قاسم می شویم هر زمانی که دلِ ما می شود تنگِ حسن بانگاهی زائرِ چشمان قاسم می شویم سینه چاکانِ حسن خرجِ علیِ اکبرند پس حسینی ها همه قربانِ قاسم می شویم روزِ فتحِ مکه با سربندِ سبزِ یاحسن ما همه رزمندة گردانِ قاسم می شویم چند تا ایوان طلا سازیم در صحنِ بقیع ماگدایِ گوشة ایوانِ قاسم می شویم سِرِّ بابُ القاسم کرببلا دانید چیست؟ روز محشر دست بر دامانِ قاسم می شویم جملة «الموت اهلی من عسل»توحید ِ ماست واله ودلدادة ایمانِ قاسم می شویم ماهِ خیمه بود، اما چهره اش تغییر کرد مثلِ نجمه بی سروسامانِ قاسم میشویم تاکه حرفِ دست وپاگم کرده  آیددرمیان یادِ ارباب وتنِ بی جانِ قاسم می شویم چاره سازِ عالمی بیچاره شد بالا سرش همچونان فضه که آمد در کنارِ مادرش دست وپا میزد ولی جان بینِ سینه مانده بود عالمی را ریخت بر هم ناله هایِ آخرش زیرِ سُمِ اسبها با هر نفس قد میکشید باز می شد ذره ذره استخوانِ پیکرش نعل هایِ کهنه کم کم پیکرش را نرم کرد پخش می شد هرنفس با هرتکان خاکسترش مثلِ مویش دنده هایش هم گره خورده بهم هیچ کاری بر نمی آمد زدست یاورش محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. چشمی که بسته‌ای به رخم وا نمی‌شود یعنی عمو برای تو بابا نمی‌شود ای مهربان خیمه، حرم را نگاه کن عمه حریف گریه‌ی زن‌ها نمی‌شود تا جان نداده مادرت از جا بلند شو زخم جگر به گریه مداوا نمی‌شود باید مرا به سمت حرم با خودت بری من خواستم که پا شوم اما نمی‌شود باور نمی‌کنم چه به روزت رسیده است اینقدر تکه‌سنگ که یک‌جا نمی‌شود تقصیر استخوان سر راه مانده است راه نفس گمان نکنم، وا نمی‌شود این نعل‌های تازه چه کردند با تنت عضوی که از تو گمشده پیدا نمی‌شود بی‌تو عمو اسیر تماشا شده ببین قدت شبیه قامت سقا شده ببین مثل دلم تمام تنت زیر و رو شده دشتی از آه شعله‌زنت زیر و رو شده پیراهنی که بر بدنت بود کنده‌اند پیراهنی که شد کفنت زیر و رو شده از بس که اسب بر بدنت تاخت با سوار حتی مسیر آمدنت زیر و رو شده با من بگو به دست ِ که افتاده کاکلت این طور موی پُرشِکنت زیر و رو شده از بس‌که سنگ بر سر و پای تو ریخته از بس‌که نیزه روی تنت زیر و رو شده انگار جای فاصله‌ها پر نمی‌شود از بس تمامی بدنت زیر و رو شده محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. بر من که جلب شد نظرت ای عزیز من زد فکر تازه‌ای به سرت ای عزیز من رفتی درون خیمه و خوشحال آمدی با دست‌خطی از پدرت ای عزیز من بر دست و پای من چه قدَر بوسه می‌زنی گل کرده باز هم هنرت ای عزیز من راضی شدم... برو... به خدا می‌سپارمت دور از بلا شود سفرت ای عزیز من با رفتن تو خنده‌ی لشکر بلند شد پیچیده بینشان خبرت ای عزیز من شمشیر و نیزه‌ها همگی قد علم‌کنان صف بسته‌اند دور و برت ای عزیز من وقتی که نعل‌ها به رویت پا گذاشتند رنگ خسوف شد قمرت ای عزیز من در زیر دست و پا چه قدَر دست و پا زدی چیزی نمانده از اثرت ای عزیز من چسبیده‌ای به خاک... شبیه عسل شدی کندو شده است رهگذرت ای عزیز من طشتی نداشتم که برایت بیاورم مثل حسن شده جگرت ای عزیز من ذهن مرا کشانده به پنجاه سال پیش عطر مدینه‌ی کمرت ای عزیز من سینه به سینه می‌برمت سمت خیمه‌ها نجمه شده است منتظرت ای عزیز من محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. اشکهای حسن از چشم ترت میریزد نالۀ اهل حرم دور و برت میریزد پسرم با رجزت لرزه به میدان افتاد هیبت لشگری از این جگرت میریزد گرچه با باقی عمامه رخت را بستم جذبه حیدری ات از نظرت میریزد از تماشای تو یک دشت به تکبیر افتاذ جلوه ذات خدا از شجرت میریزد حمله ای سوی عدو کردی و سرها میریخت لشگر ابرهه با یک گذرت میریزد دور تا دور تو خار است گلم زود بیا پای این منظره قلب پدرت میریزد ناله ات را که شنیدم نفسم بند آمد.. دیدم ای وای تن محتضرت میریزد بکشم روی زمین پیکر تو میپاشد! ببرم بر سر دوشم کمرت میریزد! کاش میشد به عبایی ببرم جسمت را دست سویت ببرم بیشترت میریزد شاخ شمشاد من از سم فرس سرو شدی که به هرجای بیابان خبرت میریزد.. محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. دستت افتاده، لب افتاده وُ، سر افتاده عمویت دیده تو را وَ زِ کمر افتاده همه با چکمه جنگی ز تنت رد شده اند بس که امروز تنت بین گذر افتاده پشت لبهای تو دیگر پسرم سبز شده روی خشکی لبت خون جگر افتاده چشمهای حسنی تو، نه بسته ست نه باز هرکسی دیده تورا یاد پدر افتاده آستین پاره ی تو در بغلش خونی شد حق بده تازه عروس تو اگر افتاده باز انگار علی رفته احد برگشته باز انگار روی فاطمه در افتاده آسمانی شده ای که پر ماه است عمو به رویت سم فرسها چقدر افتاده مشتری های تو با سنگ خریدند تورا عسلت ریخته و شیشه دگر افتاده... محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. هم پریشانِ حسینم هم پریشان حسن ای بقربان حسین و  ای بقربانِ حسن روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن هرشبی که فاطمه بر روضه‌ها‌مان می‌رسَد هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن نه که دنیا ، دینمان را هم کریمان می‌دهند من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی می‌رسد یاحسن جان می‌نویسم زیرِ ایوانِ حسن هرکجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن نه که تنها این دوشب  کُلِ محرم می‌شویم شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت : می‌رود جانِ حسین و می‌رود جانِ حسن نعره شد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی" تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن شد حسن ،یک ضربه زد اَزرق همانجا شد دوتا نعره زد عباس  ؛  ای جانم به قربانِ حسن روضه‌های ما همه لطفِ امام مجتبی است شُکر هرشب می‌روم در زیرِ بارانِ حسن پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. چه کنم تا لبِ تو ناله‌ی بابا نَکِشد صبر کن صبر که اشکم به تماشا نَکِشد نجمه دنبالِ تو از خمیه دوید اما حیف تا زدی ناله عمو زود رسید اما حیف سنگ برداشته اما به لبِ ماه زدند ترسم این بود که چشمت بزنند ، آه زدند در مسیرِ نَفَسَت چیست مزاحم شده است قاسمی داشتم اما دو سه قاسم شده است به یتیمیِ تواین قوم چه بَد خندیدند همگی آنکه زد و آنکه نَزَد خندیدند باد مویِ تو بهم ریخت مرا ریخت بِهَم عطر و بویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم خواستی تا که بگویی به عمویت بابا گفتگویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم نیزه‌ای آمد و حسرت به دلم ماند که ماند تا گلویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم دو سه اَبرو به رویِ اَبرویِ تو وا کردند نعل، رویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم دیر شد تا برسم بر سرِ اکبر کم شد آمدم زود ولی باز تنت دَرهَم شد سنگ بر رویِ تو خورد اَبرویِ من درد گرفت تا به پهلوی تو زد پهلویِ من درد گرفت همه گفتند که از کوچه سهیم است زدند هرچه گفتیم یتیم است یتیم است زدند تیغشان برتو نه بر سینه‌ی پیغمبر خورد دستِ من بود که با دیدنِ تو بر سر خورد در تو دیدم حسنم را که دوباره می‌خواند روضه‌ی سیلیِ دستی که به نیلوفر خورد ایستادم به رویِ پنجه پا اما حیف دستش از رویِ سرم رد شد و بر مادر خورد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. چون حسین نامۀ حسن برداشت  خط او دید و روی دیده گذاشت  قاسم بن الحسن تمنا کرد  اذن میدان گرفت و پر وا کرد  کفنی بر تنش عمو پوشاند  و نقابی به روی او پوشاند  پاره ماه سوی میدان شد  لرزه ای در سپاه عدوان شد  ای عجب هیئتی عجب کفنی  هیبتش هاشمی قَدَش حسنی  و انا بن الحسن که افشا شد  لشگر کوفه در تماشا شد  نوجوان و به لشگر افتادن  با یلان عرب در افتادن  هرکه از هر طرف تهاجم کرد  لاجرم دست و پای خود گم کرد  به دَرَک رفت خصم رسوایش  اَزرَقِ شامی و پسرهایش  رزم جانانه اش که غوغا کرد  کینه های مدینه سر وا کرد  دور تا دور او گره افتاد  در میان محاصره افتاد  نیزه ها بود و ماجرای حسن  تیر باران تازه ای به کفن  دشمن از هر طرف که راهش بست  زیر نعل ستور سینه شکست  نالۀ او بلند شد: عمّاه  به حرم می رسید وا اُماه  محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. غزل مصیبت ششم محرّم حضرت قاسم علیه السلام ثواب دارد عموجان یتیم راضی کن بیا و مثلِ علی شو حماسه‌سازی کن رضایتِ پدرم گریه‌دار نیست بیا بگیر حکم و بده اِذن و چاره‌سازی کن کلاه‌خووُد ندارم بِبند دستاری عبا به جایِ زره‌پوش سایه‌سازی کن بپوش رویم از این چشم‌هایِ شور عمو برای روحیه دادن ترانه‌سازی کن مدینه تیروُکمان بود کربلا هم هست به آن سَنان و سُم و سنگ اضافه‌سازی کن بیا که قاسمت از اَسب رویِ خاک افتاد تنم شده عسلی خود شبیه‌سازی کن نمانده در بدنم استخوانِ سالم عمو کمی حصیر بِیار و نمایه‌سازی کن برای آنکه بگیری جنازه‌ام بر دست تنم گلوله و با نیزه پایه‌سازی کن هزار شکر که پیشِ پدر سرافرازم برای منتظرانم بهانه‌سازی کن محرم ...__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ تمامِ ماهِ محرم کران کران حسن است حسن حسین شده پس"حسین جان"حسن است حسن حسین شده تا حسین جلوه کُنَد اگر حسین شنیده بدان که آن حسن است اگر ظهور کُنَد خیره خیره می‌بینیم به هر نَفَس حسن است و به هر زبان حسن است حسن شُکوهِ حسین و حسن شُکوهِ علی حسن شبیهِ رسول است پس اذان حسن است بر آستان علی آمدیم و فهمیدیم هم آستان حسن است و هم آسمان حسن است به شانه‌ی حسنش تکیه داد زهرا گفت : که تکیه گاهِ تمامیِ خاندان حسن است حسین گفت "اَخی خیرُ مِنّی و یعنی امامِ کربُبلا نیز بی گمان حسن است بیا به میمنه و میسره زمانِ نَبَرد ببین به کرببلا شورِ هر جوان حسن است که ضربِ تیغِ علی‌اکبر‌ست یا حسن و که تیرِ حضرت عباس را کمان حسن است حسن غریب شد اما خدا گواهِ من است تمامِ مقصد این روضه‌ها همان حسن است محرم ...__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. تنت از بسكه به دورو بر من پاشيده مثل موميست جدا گشته...بهم چسبيده ناله ات زير سم اسب مرا پيرم كرد چشمم از بعد على اكبر خود ترسيده خوب شد نيمه ى عمامه به چهرت بستم چه كسى صورت تو از دل من دزديده؟ دنده ات خرد شده..سينه جدا گشته ز هم استخوان هاى شكستت پروبالم چيده جاى سالم به تنت نيست عزيز دل من ظاهراً زور فَرَس بر تن تو چربيده قد كشيدى چقدر..مرد شدى جان عمو نفسم حبس شد از آنچه كه چشمم ديده خواستم بوسه زنم بر رخت اما جا نيست بسكه پاهاى فرس صورت تو بوسيده آرمان صايمی ✍ __________________ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. به زمین افتاده ای و درد مفرط میکشی خوب معلوم است که داری مصیبت میکشی درد پهلویت گرفت آخر نفسهای تورا یک نفس را قاسمم درچند ساعت میکشی آنقدر شکل حسن بودی تو را نشناختند هر چه داری میکشی ازاین شباهت میکشی دست و پا راحت بزن فکر عمویت را نکن باحیای من!چرا داری خجالت میکشی؟ یاعلی گفتی و دیدم که تو را حد میزنند سنگ هارا یک به یک داری به سویت میکشی داری ای ابن الکریم من کریمی میکنی نیزه داران را به پای یک ضیافت میکشی یا ببند این چشمهارا یا که بازش کن عمو پلکهایت نیمه باز افتاده اذیت میکشی من صدایت میکنم اما تو ناله میزنی درجواب گریه هایم آه حسرت میکشی عاقبت جوشن برای پیکرت اندازه شد خوب داری نوجوانم قد و قامت میکشی لحظه های احتضارت آمده آرام باش باهمین اوضاع داری باز زحمت میکشی از عسل شیرینتر من چون عسل کش آمدی کار خود را کردی آخر با سفارش آمدی شاعر: . کانال اشعار حسینی تلگرام https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
۷ قاسم بن الحسن علیه السلام با غنچه های ِ دشت و دمن مو نمی زند با مُشک و زعفران و ختن ، مو نمی زند با انبیاء ِ پاک ِ سلف ، هم طراز هست با نِکهـت ِ بهـشت ِ عَـدَن ، مـو نمی زند رُقعه به دست ، بسته و... آماده ، آمـده با غیـرت و غـرور ِ حسـن ، مو نمی زند یاقـوت ِ چشـم های ِ حُنِـینیّ ِ این پسر با خـاتـم ِ نفیـس ِ یمـن ، مو نمی زند با شیر ِ خِبره ی ِ جَمل از جامع ِ صفات وقت ِ نبـرد ، بین دو تـن ، مو نمی زند مرهب مساوی از دم ِ تیغش دو نیم شد اصـلاً بـگو دوبـاره بـزن ، مو نمی زند بو می کشید ، عطر تنش را حسین گفت او با علی ِ اکـبر ِ مـن ، مو نمی زند هر دو شکسته سینه ، نفس می کشند... آه با مادرش به وقت ِ سخن ، مو نمی زند کندو که پاره گشته از آن می چکد عسل با زخم ِ باز کرده ِ دهن ، مو نمی زند ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. حضرت قاسم حسن آباد سیزده سال دلم ، بعد پدر شاد نشد هر چه کردم بخدا خانه ام آباد نشد خواستم مثل پسرهای تو باشم اما... آرزوهای کسی این همه بر باد نشد تا کشیدی به سرم دست یتیمی،دیگر مشکلم هیچ کجا،هیچ زمان حاد نشد کاش می شد به غریبی تو کاری بکنم قاسمت هم به خدا ، بهر تو اولا نشد سَروها از پس هم روی زمین افتادند شاخ شمشاد قدان نوبت شمشاد نشد ؟ تشنه ی شهد عسل بودم و مشتاق پدر بهتراز این به خدا، فرصتی ایجاد نشد مَرکبی نیست که از روی تنم رد نشده خواستم ناله کنم ، ناله ی به امداد نشد جای نقل از همه سو سنگ سرم پاشیدند هیچ کس مثل من انگار که داماد نشد خواستم منتقم روضه ی پهلو باشم قنفذی سخت به پهلوی من افتاد نشد شد مشبک تنم از سُم ستور و نفسم از ضریح ِ حرم ِ سینه ام آزاد نشد شمر و خولی و سنان یک طرف اما والله هیچ کس بدتر از این حرمله ، صیاد نشد به تن پاک پدر تیر ، مرا سنگ زدند هیچ جا مثل دل من ، حسن آباد نشد ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بسم الله الرحمن الرحيم ✍ بنویسید غزل افتاده جلوه ی حُسن ازل افتاده بنویسید که از عرش خدا سیزده ظرف عسل افتاده بنویسید که از پشت فرس حسنِ جنگ جمل افتاده بنویسید سر کشتن او چقدر بحث و جدل افتاده نوجوان است ولی بر جانش چقدر دست اجل افتاده ننویسید سرش دعوا شد خاک زیر بدنش دریا شد ننویسید که زیر سم اسب سیزده مرتبه جسمش پا شد ننویسید که پهلویش چون پهلوی فاطمه ی زهرا شد ننویسید که قدّ قاسم به بلندی قد سقّا شد با اشاره بنویسید فقط باز هم قامت آقا تا شد ..................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ۳۹۲ وای بر من که خزان در چمنت می بینم ای یتیم حسنم چون حسنت می بینم قدرتی نیست که لب را به سخن باز کنی چقدَر لخته ی خون در دهنت می بینم زرهی قد تو پیدا نشد و میسوزم با کفن رفتی و پاره کفنت می بینم گرگها دور و بر پیکر تو حلقه زدند که رد پنجه روی پیرُهنت می بینم نیزه بیرون زده از سینه ی تو،زین ماتم دخترم را به حرم سینه زنت می بینم بس که از جسم تو با اسب همه رد شده اند همچنان قامت عباس تنت می بینم قاسمم در همه ی دشت تو تقسیم شدی به روی نعل کمی از بدنت می بینم **** .
. ۳۹۳ ای عمو جان تازه دامادت نفس هایش برید از حرم یکدم بیا بنگر تنم در خون تپید گر چه اکبر اربا اربا شد تنش اما دگر پیکر پاشیده اش آسیبی از مرکب ندید تا که افتادم زمین قاتل روی سینه نشست هیچ میدانی چگونه ناز قاسم را خرید بی حیا خنجر به حلقومم فرو برد ای عمو از گلو تا سینه ام را بی مهابا می درید با تو من سربسته می گویم چه آمد بر سرم نعل مرکب کند شد از بس روی جسمم دوید مثل کندوی عسل گردیده اعضای تنم هم به زیر دست و پای اسب،قاسم قد کشید شائق،این غم را به اهل دل بگو از قول من قد کشیدم من ولی قد عموی من خمید **** .
. ۳۹۴ تازه داماد،من از غربت تو با خبرم از زمین خوردن تو سوخت تمام جگرم روز من شب شد از این طرز امانت داری کس نداند که در این دشت چه آمد به سرم قاسمم نیزه به اعضای تنت خورده گره چشم خود باز نما و بنگر چشم ترم گله از من نکنی گر به زمین مانده تنت یک عبا داشتم و پر شده از آن پسرم به روی خاک،تنت مثل عسل چسبیده به چه شکلی بدنت را سوی خیمه ببرم زیر مرکب همه اعضای تو از هم وا شد از تماشای تنت خم شده آخر کمرم قد کشیدی تو،ولی قامت من تا شده است می برم سینه به سینه بدنت را به حرم تیرها بر بدنت خورد و دلم تیر کشید تیرباران حسن گشته عیان در نظرم زنده بودی و به تو از همه سو تیر زدند چه بلایی به سرت آمده،ای محتضرم **** .
. ۳۹۵ سیزده ساله ی من،من بفدای سخنت نوعروست شده در بین حرم،سینه زنت خاک و خون پاک کنم از لب چاکت قاسم تا که یکبار عمو جان شنوم از دهنت بگمانم که رشید حرمم خورده زمین ای عزیزم شده مانند ابالفضل تنت پیرمردان جمل طعنه زنان می گویند حلقه حلقه شده اعضای یتیم حسنت بی زره رفتی و جسم تو شده مثل زره بدن پاک تو شد پاره تر از پیرهنت زنده زنده بدنت زیر سم مرکب رفت شده پاشیده تر از جسم جوانم بدنت اسبها روی تنت گرم تردد بودند نعلِ کهنه-شده،ای وای به پیکر کفنت **** .
. ۳۹۶ از بس نفس نفس زدی ای ماه دلربا چون شمع سوختی و نداری دگر صدا پنجه به گیسوی تو گره خورد قاسمم دست عدو به کاکل تو گشته آشنا لرزید دست و پای من از دیدنت،که تو در زیر دست و پا زده ای سخت دست و پا از خیمه گر نیامده عمه،دلیل داشت در بین خیمه بود به دنبال یک عبا تسبیح پاره پاره ی من بود اکبرم اما تو مثل خاک تیمم شدی چرا؟ مردم چو دیده ام که به مانند مادرم بر جسم کوچک تو لگد خورده بی هوا در بر بگیرمت اگر ای لاله ی حسن هر استخوانی از بدنت می شود جدا **** .
. سیزده جام ز لعلت زده غم پی در پی عسل است اینکه به لب ریخته ای یا که می؟ چه شکوهی است در این جشن که برپا کردی؟ می زدندت همه با هرچه شد از کی تا کی! به تنت خورده مگر چند تن سر به هوا؟! که زمین خوردی و با تو به زمین خوردم هی روزهء صبر من و تو شده باطل از بس ضربه خورده لب بیجانت و خون کردی قی نیزه و سنگ و کماندار و تماشاچی آه میکند چه وسط اینهمه، شیپور و نی؟ می کشیدند ترا اسب دوان ها بر خاک چه مسیری بدنت کرده در این صحرا طی شده این دشت پر از صورت گندمگونت چه شده کرده قد و قامت و دستانت ری زرهت خوب شد اندازه تو شد آخر تا در آغوش کشیدم به تنت گفتم: ای... یادگاری مدینه که نداری تابوت مانده ام با چه دلی شانه زنم بر گیسوت ✍ .
. جانم برای جام عسل مثل ظرف بود کشته شدن برای عمویم به صرف بود هرم کویری عطش من فرا گرفت دریای داغ های دلم را که ژرف بود تیر و زبان ناطق شمشیر و نیزه ها... مثل حسن غریبی من هم سه حرف بود   پایم! که بر رکاب شهادت رسیده ام خونم! که بر تمام تن خود چکیده ام در دست موم قدرت فولاد رفته است روحم به اوج صحنه میعاد رفته است خون کرده بود صورت زخم غبار را زلفی که بین خون همه بر باد رفته است اینجا که کوفه نیست ولی کربلا که هست طرز نفس کشیدنم از یاد رفته است دارد زبان مرثیه ها "  ُمرد " میشود یعنی که استخوان تنم خرد میشود شاید نصیب قافله شادی ام کنند یعنی شهید عشق همین وادی ام کنند شاید مرا که پابه رکابم نمی رسد صد قطعه می کنند که شمشادی ام کنند شمشیرهای سرزده با شوق می رسند تا جامه ای تنم شب دامادی ام کنند داغ مرابه صورت مهتاب دیده اند این گرگ ها برای سرم خواب دیده اند اصلاً بگو که آینه ها خون جگر شدند؟ شب ها بدون ماه رخت بی سحر شدند؟ حتی نسیم هم به تن تو سپر نشد حتی غبارها همه انگار کر شدند ناله مزن چنین و مگو ای پدر بیا دیوارهای زخم تنت بازتر شدند  داری رکاب میزنی انگشتر که را؟ مثل علیّ اکبری امّا بگو چرا؟ ✍ .
. سیاهی سر زلفت سیاههء تجوید زجلوهء نفست جلوه میکند توحید هزار چشمهء احلی من العسل چشمت مقام پای تو را بوسه می زند خورشید ✍ .