eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
276 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
دل شهزاده‌ی روم، آینه‌ی دلبری‌ت تاک‌ها مست تو و این لقب عسکری‌ت پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم .
دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می‌گیرد سر راه نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده‌ست ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله‌گاهم را من امشب حاجی این قبله، این قبله‌نما هستم من امشب بنده مولای «سُرَّ مَن رَءا» هستم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که... ...رسیده سال‌هایی قبل همراه شمیمی که... ...تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که... ...خبر داده‌ست باز از جلوه دست کریمی که... ...همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد وَ مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت چون مسیحایی‌ست که بر مرده‌ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابری‌ست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می‌خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد می‌آیی و برای مهدی‌ات دلداده می‌سازی هزاران عاشق در دام عشق افتاده می‌سازی ز اشک دیده چشم انتظاران جاده می‌سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می‌سازی میان پرده، اسرار خدا را بی‌صدا گفتی برای شیعیانت «أفضل الاعمال» را گفتی تو آن معنای پروازی که بی‌تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی‌ات آقا ملالی نیست یقیناً در کنار ماست امشب جاش خالی نیست دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقاجان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان .
پری برای مناجات نیمه شب بدهید نگار آمده پس باده روی لب بدهید مرا همیشه فقیر الحسن لقب بدهید  مرا ز قوم بنی سامرا نسب بدهید سرم که گرم تو شد خوب و سربه راه شدم مسافر سفر "سُرَّ مَن‌ راه" شدم خوشم که محمل لیلی رکاب داد به من مجال دیدن رویش به خواب داد به من خمار بودم و ساقی شراب داد به من شرابی از نجف بوتراب داد به من که از نجف بروم سامرا و هو بکشم حدیث عشق تو را به هزار سو بکشم دلم‌ به گیسوی تو بسته است وا نکنی جدا شدم ز همه تا مرا رها نکنی نیاید آنکه مرا خاک زیر پا نکنی بگو چکار کنم گر مرا دعا نکنی حرام‌ باد نفس گرکه نیست پای شما مباد سر به تنم‌ گر نشد فدای شما خدا نوشت خدایی کنی و سر باشی برای من، منِ بی دست و پا پدر باشی به شیعیان گرفتار خود سپر باشی امام مفترض الطاعه بشر باشی من آمدم به سویت از سوی ملیکه قم مرا پناه بده ای امام یازدهم تمام مردم ایران تب شما دارند امید پر زدن سمت سامرا دارند چه اشتیاق عجیبی به آن هوا دارند به دل هوای ضریح جدید را دارند پرم بده روی آن گنبدی که خورشید است کسی شبیه تو آقا کجا و کی دیده است خراب شد حرمت باز زود احیا شد در حرم بروی خیل زائران وا شد دوباره دور تو از زائران چه غوغا شد ز نور گنبد تو کل شهر زیبا شد میان‌ صحن از بغض سینه میسوزد دلم برای غریب مدینه میسوزد اگرچه یک حسن فاطمه حرم دارد ولی یکی دگرش غم بروی غم دارد نه گنبد و نه ضریح و نه یک علم دارد و صحن خاکی او اشک و روضه کم دارد برای غربت او تا ابد سخن دارم هرآنچه را که خدا داده از حسن دارم .
. تلالوء‌نور خدایی‌حسن جمال ذات کبریایی‌حسن خدا، خدا‌، خدانمایی‌حسن ذکر شریف تو چه‌ها می‌کند "حسن‌حسن" شور بپا می‌کند ای گل خوشبوی علی‌النّقی میوه‌ی مینوی علی‌النّقی آینه‌ی روی علی‌النقّی مدینه شد مدینه‌ی دیگری به یمن میلاد تو ای عسکری مادر تو سلیل و بابا، علی یازدهم جلوه‌ی بابا، علی یاعلی و یاعلی و یاعلی شکرخدا فاطمه دلشاد شد کف بزن عالم حسن‌آباد شد قبله حسن، مسجد و منبر حسن کعبه حسن، منا و مشعر حسن حجِّ قبولِ حیّ داور حسن کعبه به طوف حرمت مشتری‌ست حج حقیقی، حسن‌العسکری‌ست یاقمر ابن قمر ابن قمر منکر نور تو شود کور و کر ای پدر ناجی‌ نوع بشر به عالمی امن و امان از شماست مهدی‌صاحب‌الزمان از شماست جمال بی‌مثال‌حق، ای‌حسن تجلّی جلال هر پنج‌تن پرده‌نشین باش گه از مرد‌و‌زن نور تو بایست وساطت کند شیعه به عصر غیبت عادت کند شیر درنده شده رام شما کنگره‌ی عرش مقام شما هشت بهشت است بنام شما پرنده روح تو محبوس نیست حقیقت امام محسوس نیست هوایی‌ام، مرا ببر تا حرم به خانه‌ی خدا ببر، تا حرم باز به سامرا ببر تا حرم «ای حرمت قبله‌ی حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما» دوباره مست‌مست‌مستم کنید مستِ میِ روز الستم کنید با دو حسن، خداپرستم کنید لعن بنی‌امیه روی لبم شکرخدا، من‌حسنی‌مذهبم سلام بر دو نور در مشرقین سلام بر دو دلبر عالمین سلام ما بر حسن و بر حسین مرغ دلم به سامرا می‌رود حسن به لب، به کربلا می‌رود سلام بر خسرو خوبان حسین سلام بر شاه شهیدان حسین سلام بر امام عطشان حسین ای که فلک از عطشت سوخته داغ تو را خدا به دل دوخته .
♦️ سنگ محک باز هم فتنه رسیده‌ست و به دستش الک است قدس، امروز برای همه سنگ محک است شده هنگام جدا کردن حق از باطل فصل ظاهرشدن باطن ایمان و شک است بنویسید که اشغال فلسطین امروز پیش اهل نظر آیینه‌ی غصب فدک است گرد او شمر و یزیدان چه زیادند ولی او در این کرب‌وبلا تشنه و تنها و تک است هرکه شد بی‌طرف امروز در این عاشورا در ستم با همه‌ی حرمله‌ها مشترک است نزد آیات خدا کفر و نفاق است یکی منزل آخرت هر دوی آن‌ها درک است ای مسلمان، سر آسوده به بالین نگذار آنچه از غزه بلند است ندای کمک است ای که دم می‌زنی از سازشِ با اسرائیل! این افاضات تو بر زخم فلسطین نمک است به خدا عاقبت قدس نجاح است و نجات سهم اشغالگران چیست؟ هلاک است و شکست .
. باید که پناه بی پناهان باشیم از لشگریان دین و قرآن باشیم درجنگ میان حق و باطل باید ما ضد یزدیان دوران باشیم ✍ .
. اغثنی یا غیاث المستغیثین کجایی صاحب ما صاحب دین دوباره بوی خون بوی جنایت رسد از شهر غزه از فلسطین دوباره شعله های خشم دشمن زبانه می کشد از ظلم و از کین غم کرب و بلا را زنده کردند یهودِ کافرِ ملعونِ بی دین اَلا ای مُنتقم ای یار مظلوم بیا تسکین بده دل های غمگین جهانی شد عزادار فلسطین اغثنی یا غیاث المستغیثین ✍ .
. ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ زمین گرفته دلش پاک در هوایت قدس! نمی رسد به کسی جز خدا، صدایت قدس! هنوز حرمله ها با سه شعبه منتظرند و عمر کوته اطفال کربلایت ... قدس! حقوق ضدّ بشر، سازمان چند ملل که بسته چشم به داغ سه ساله هایت قدس! بدون شائبه "لایُمکِنُ الفِرار" از عدل سقوط و ذلت ظلم است خون بهایت قدس! شکوه واهی طاغوت و جِبت خواهد ریخت که وعده داده به مستضعفان خدایت قدس! چه زود پیش تو آلاله ها به صف باشند در آن نماز که برپاست در نهایت قدس! .
. های (ع) جبریل چوبلبلی ترنم کرده است گوئی که زشوق دست و پا گم کرده است می گفت که درباغ امام هادی بر غنچه ی خود گلی تبسم کرده است ......... گفتند شکوه حیدری را نگرید آئینه ی حسن و دلبری رانگرید گفتم که شکوه در کدام آینه است؟ گفتند امام عسکری رانگرید ..... ‌‌‌.. ازمقدم تو شاد دل ما همه است ازحسن جمالت همه جا زمزمه است فرزند دهم امامی و در جنت خشنود زیمن مقدمت فاطمه است ✍ ..... آیینه ی حسن ایزدی آمده است گنجینه ی علم احمدی آمده است یک غنچه ز گلزار امام هادی با عطر گل محمدی آمده است ✅سید هاشم وفایی ♦️♦️ خورشید سپهر رهبری پیدا شد احیا گر فقه جعفری پیدا شد تبریک به مهدی که به عالم امشب رخسار امام عسکری پیدا شد ✅سید رضا موید ♦️♦️ ای حسن نام و حسن ذات و صفات جن و انس بر تو ملک عسکر مات هر چه گویم به مدیح تو کم است جز که خوانم مدیحت صلوات ✅سید رضا موید ♦️♦️ من شیفته  ی علی و آل اویم توفیق به کار خیر از ایشان جویم میلاد امام عسکری را امشب تبریک به صاحب الزمان می گویم ✅خسرونژاد ♦️♦️ ابن نقی و وصی احمد آمد ارکان علوم و سر سرمد آمد از لطف خدا هشت ربیع الثانی زیبا گل گلزار محمد آمد ✅طالع ♦️♦️ خورشید به بر ستاره دارد امشب افروخته ماه پاره دارد امشب حسن است امام عسکری پا تا سر زهرا حسن دوباره دارد امشب ✅سید رضا موید ♦️♦️ ره باز کنید، دلبری آمده است بر شیعه امام دیگری آمده است در مطلع هشتم ربیع الثانی میلاد امام عسگری آمده است ✅ قاسم نعمتی ♦️♦️ ما دیده به راه دلبری مه روئیم با بادۀ ناب دیده را می شوئیم در این شب پر شکوه با هر صلوات تبریک به صاحب الزمان می گوئیم ✅ قاسم نعمتی .
. دوباره گل به گلستان وحی روییده است شمیم باغ جنان در مدینه پیچیده است نوید مهر و محبت دهد منادی عشق که باز در دل ما شور عشق جوشیده است تمام وسعت هفت آسمان چراغانی است که در سپهر امامت مهی درخشیده است ز یمن نور جمال امام یازدهم فروغ رحمت یزدان به خلق تابیده است به دست هادی دین گوهری گران سنگ است همان گهر که به دامان بحر غلطیده است به شکر دیدن نور خدا به طلعت گل امام هادی از آن چهره بوسه ها چیده است جلال اوست جلال لله و امین الله شکوه فاطمی و حیدری در او دیده است به پاس عرض سلامی به محضرش جبریل از آسمان به دیار مدینه کوچیده است مسیح آمده تا محضرش سلام کند کلیم گل به نثارش ز عرش پاشیده است بگو به یوسف مصری خدای عزّ وجل تمام خلقت او را به حُسن، پوشیده است کجا ز قدر و مقامش بشر خبر دارد کسی که شوکت او را خدای سنجیده است از آن زمان که به محراب بندگی آمد نماز و طاعت او را خدا پسندیده است منم مرید کسی که مراد عالم اوست که با اشارۀ او چرخ چرخ، چرخیده است به احترام وجودش خدای بخشنده به رهروان ولایش بهشت بخشیده است فدای جود کریمی شوم که مسکینی جواب تلخ از او در زمانه نشنیده است خوشا کسی که به سرداب سبز سامرا شمیم مهدوی از آن بهشت بوئیده است بخوان دعای فرج را که آیه های ظهور به هر کجا که نظر می کنی درخشیده است بخوان دعای فرج را کز این دعا، شیطان به هر زمان که شنیده، چو بید لرزیده است بخوان دعای فرج را که با اجابت آن ز ذوالفقار عدالت، یهود، ترسیده است به پاس عرض ارادت «وفایی»آمد و گفت جبین به خاک در اهل بیت سائیده است ✍ .
. سر زد از شرق ولایت یازدهم اختری یعنی میلاد حسن آمد به شهرت عسکری مطلع انوار یزدان منبع اسرار حق مظهر اسماء حسنا مومنان را سروری مصطفی را در مقام اصطفی قائم مقام مرتضی را در محل ارتضی هم سنگری در جهان کشاف هر معضل شود بهر نجات خلق را حلال هر مشگل شود در داوری بنگرد بر سنگ اگر آن سنگ گردد لعل ناب بگذرد بر خاک اگر آنخاک گردد عنبری با ولایش عاصیان هرگز نمی بیند عذاب منصبش نشناختن باشد به معنی کافری یارب از لطف کرم بر احترام این امام فیض مجلس را بکن بر ما عطا محشری پنبۀ غلفت ز گوش هوش ما بیرون نما تا صدای تهنیت را بشنویم از هر دری جشن میلاد پدر بگرفته اندر سامره مجلس شایسته دارد حجّت ابن العسکری ما هم اینجا با سرود دلنشین و دل نواز با «علومی» جشن داریم ایخدا کن یاوری ✅دکتر محمدحسین کتابچی(علومی تبریزی) .
. باز در سینه غمی هست عیان خواهد شد گلی از گلشن سادات خزان خواهد شد او غریب است و به امید رضا آمده است دل خواهر به برادر نگران خواهد شد از غم دوری رخسار تو گریان شده ام هم به شوقت به خدا راهی ایران شده ام غم هجران تو آشفته و بیمارم کرد باعث رنج و غم و محنت بسیارم کرد همه ی آرزویم دیدن رخسار تو بود در وطن مضطرب و بی کس و بی یارم کرد خواهرت دل نگران است کجائی آقا به رهت منتظرم تا که بیائی آقا ای همه صبر و قرارم دل من تنگ شده خسته از این همه نامردی و نیرنگ شده جمع سادات در این قافله مشتاق تواند کربلا در نظرم تازه شده جنگ شده مردم این جا به علی دوستی عادت دارند و به سادات عنایات و ارادت دارند پیش چشمان ترم باغ گلی پرپر شد کوهی از غم به خدا همدم این خواهر شد جمعی از همسفرانم که ز پا افتادند زین مصیبت به خدا دیده ی زهرا تر شد شکر لله که به ما هیچ جسارت نشده معجری از سر این قافله ات کم نشده اهل قم آمده و عرض ارادت کردند با چه لطفی به من خسته محبت کردند همچو مادر که به فرزند دهد دلداری لطف کردند به ما جمله عنایت کردند شهر قم در هیجان است که گوهر دارد عطری از باغ گل موسی جعفر دارد دیده بگشا و ببین حضرت دلدار آمد غم به دل راه مده مونس و غمخوار آمد خیز و بنگر که رضا آمده نزدت بی بی چون طبیبی که به بالین تو بیمار آمد دیده بگشا و ببین لاله ی خوش بو آمد نور باران شده قم ضامن آهو آمد شعر این جا که رسید من ز نوا افتادم مات و مبهوت شدم یاد شما افتادم دل سفر کرد به بین الحرمینت ارباب یاد غم های شه کرب و بلا افتادم خواهری آمد و از غم به دلش شیون و شین قد او خم وَ ذکر لب او بود حسین .