eitaa logo
❤عاشقان ولایت❤
79 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
145 فایل
خواهران مسجد امام حسن مجتبی‌(علیه‌السلام)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 ✍ خراش‌های عشق خداوند 🔹چند سال پیش در یک روز گرم تابستان، پسر کوچکی با عجله لباس‌هایش را درآورد و خنده‌کنان داخل دریاچه شیرجه رفت. 🔸مادرش از پنجره نگاهش می‌کرد و از شادی کودکش لذت می‌برد. 🔹مادر ناگهان تمساحی را دید که به‌سوی پسرش شنا می‌کرد. وحشت‌زده به‌سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد. 🔸پسرش سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود، تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد. 🔹مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. 🔸تمساح پسر را با قدرت می‌کشید ولی عشق مادر آن‌قدر زیاد بود که نمی‌گذاشت پسر در کام تمساح رها شود. 🔹کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد مادر را شنید. به طرف آن‌ها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد. 🔸پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند. 🔹پاهایش با آرواره‌های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخن‌های مادرش مانده بود. 🔸خبرنگاری که با کودک مصاحبه می‌کرد از او خواست تا جای زخم‌هایش را به او نشان دهد. 🔹پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخم‌ها را نشان داد، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت: این زخم‌ها را دوست دارم، این‌ها خراش‌های عشق مادرم هستند. 🔸گاهی مثل یک کودک قدرشناس، خراش‌های عشق خداوند را به خودت نشان بده، خواهی دید چقدر دوست‌داشتنی هستند. 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
درسی که لک لک به روباه داد(خاله شادی)@childrin1کانال دُردونه.mp3
زمان: حجم: 4.31M
"درسی که لک لک به روباه داد" با صدای (خاله شادی) 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
داستان شب 🌙 حضرت علی عليه‌السلام در رهگذر به مسجدی رسيد از قاطر پياده شد كه داخل مسجد برود مردی در آنجا بود، قاطر را به او سپرد و وارد مسجد شد، آن مرد لجام قاطر را درآورد و با خود برد. امام عليه‌السلام در مسجد نماز گزارد، دو درهم در دست گرفته بود تا اجرت آن مرد را بدهد. موقعی كه آمد، ديد كه قاطر بدون نگهبان و بی‌لجام است. دو درهم را به شخصی داد كه برود و يك افسار بخرد، او در بازار آمد لجام قاطر را در دكانی ديد كه مرد سارق آن را به دو درهم فروخته بود. فرستاده حضرت علی عليه‌السلام آن را به دو درهم خريد و نزد مولای خود برگشت و جريان را به عرض حضرت رساند. امام علی عليه‌السلام فرمود: آدمی با بی‌صبری، خود را از رزق حلال محروم می‌کند و چيزی بيشتر از آن چه مقرر است، به وی نمی‌رسد. 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 صدقه اول ماه فراموش نشود 🔹 در کتاب مکیال المکارم از وظایف ما نسبت به امام عصر در وظیفه شماره ۲۳ و ۲۴ آمده است : 🔺صدقه دادن به قصد سلامتی امام 🔺 صدقه دادن به نیابت از امام عصر 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
ا❁﷽❁ا به نیت تعجیل در فرج نابودی ویروس کرونا سلامتی عزیزانمان برآورده شدن حاجات و ...... ✅ این پست هر روز (با یک صفحه از قرآن ) تکرار می شود 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
📌سیاست‌های همسرداری 😉 🎀 نكات مهم برای زوج های جوان👩‍❤️‍👨 💕 باورهای غلط و انتظارات نادرست رو رها کنید. مثل اينكه همسرمو تغيير ميدم! يا همينم كه هستم! 💕 احترام خانواده همسرتونو خدشه دار نكنيد. 💕همسرتونو در موقعيتی قرار ندید كه مجبور به انتخاب ميان شما و خانواده‌ش بشه. 💕همسرتونو با شخص ديگه‌ای مقايسه نكنيد (حتی تو ذهنتون) 💕احساس ناراحتی‌تونو پنهان و سركوب نكنيد و صادقانه و با لحنی مهربان مطرح كنيد. 💕مسائل خصوصی زندگی زناشويی‌تونو با پدر و مادر، فاميل يا دوستان هرگز مطرح نكنيد. 💕با شك و بدبينی زندگی نكنين، اگه متوجه مسئله‌ای شك برانگيز شدين و شخصيت شكاكی نداريد، بدون قضاوت و با آرامش حتما مطرح كنيد و از كارای پليسی دوری كنيد. 💕در حضور ديگران با شوخی های بی مورد به خاطر خنده اطرافيان همسرتونو تحقير نکنید 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
مهم ترین نکته ای که باید بدونین اینکه تو فصل زمستون گیاهانتون نیاز به آبیاری خیلی کمتری نسبت به تابستان دارن پس از آبیاری بیش از حد اونا خودداری کنین 👌👌 . . ساقه ها ی بعضی از گیاه ها که خواب زمستونی دارن کاملا خشک می‌ شه ولی نگران نباشین چون ریشه ی گیاه سالمه و حتی این خواب زمستونی برای گیاه لازمه تا توی بهار رشد بهتری داشته باشه بهتره آبیاری این گیاه ها رو هم کم کنین 😉😉 . . . تا حالا شده گیاهی رو به خاطر آبیاری زیاد بدید 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
🍞 برای اینکه نان باگت هنگام برش خرد نشود، چاقو را درون آب جوش قرار داده و سپس نان را ببرید چاقو را درون آب جوش فرو کنید، یا آب جوش را با دست روی چاقو پاشیده و سپس برش بزنید 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
مهربونی خدا(خاله شادی)@childrin1کانال دُردونه.mp3
زمان: حجم: 3.32M
"مهربونی خدا" با صدای (خاله شادی) 💗 ∩_∩ („• ֊ •„)💗 ┏━━━∪∪━━━┓ 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
داستان شب 🌙 حکایت این داستان بر می‌گرده به دهه ۱۳۳۰ زمانی که بچه‌های دبستان اکبریه تبریز توی زنگ تفریح از بوفه‌ی مدرسه و از فراش مهربون مدرسه پشمک میخریدن. عبدالله علیزاده معروف به حاج عبدالله مستخدم دبستان اکبریه تبریز بود که اصالتا از روستاهای نزدیک ارس که پس از قحطی و فراگیر شدن بیماری واگیردار و با ناشی از حمله متفقین، تمام اعضای خانوادش رو از دست داده بود و سپس به تبریز مهاجرت کرده و در این دبستان به عنوان مستخدم کار میکرد. اما حاج عبدالله قصه‌ی ما به بچه‌های مدرسه علاقه وافری داشت، چون خودش علاوه بر همسرش داغ سه کودک در همین سنین رو دیده بود. بچه‌ها توی زنگ تفریح از بوفه مدرسه پشمک میخریدن و هر کس پول نداشت از حاج عبدالله پشمک قرضی میگرفت. اما حاج عبدالله با اینکه به همه جنس قرضی میداد اما هیچ دفتر ثبت بدهی نداشت. رفته رفته بچه‌ها از مهربونی حاج عبدالله سوءاستفاده کردند و اصلا پول نمیدادند، و برخلاف تصور حاج عبدالله، علی‌رغم درآمد ناچیز فراشی به هیچ‌کس نه نمیگفت. تا اینکه مدیر مدرسه با دیدن تمام بچه‌های پشمک به دست در ایام زنگ تفریح با پیگیری ماجرا از این قضیه باخبر شد و سر همه کلاسها حاضر شد و با صحبت‌های دلسوزانه‌اش همه رو توجیه کرد با این وجود هنوز اندکی از بچه‌ها شیطنت می‌کردند و پشمک مفتکی از حاج عبدالله می‌گرفتند. این منوال تا اوایل دهه چهل ادامه داشت تا اینکه در اواخر خردادماه ۱۳۴۱ حاج عبدالله به دلیل بیماری و کهولت سن درگذشت. حاج عبدالله با اینکه توی تبریز غریب بود اما یکی از باشکوهترین تشییع جنازه‌ها رو داشت. انبوهی از جمعیت که اکثرا هم جوان بودند و گریه می‌کردند حاج عبدالله، بابای مهربون مدرسه رو تا قبرستان قدیم تبریز بدرقه کردند. 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁