eitaa logo
عصرانه (تقی شجاعی)
231 دنبال‌کننده
895 عکس
255 ویدیو
5 فایل
دخمه‌ای مجازی جهت داد زدن با صدای: #تقی_شجاعی 😎 ( فعال انفرادی🚶 نویسنده پلنگ‌زخمی، احتناک، وقتی‌بابا‌رئیس‌بود، شریان و...) ارتباط با ادمین: @Shojaei66 اینستاگرام: https://www.instagram.com/taghishojaei66?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🇵🇸 کشکول سید
بعد از یک‌بار گم شدن در مسیر قم-مشهد بالاخره دیروز به دستم رسید... امروز هم به لطف بی‌حالیِ بیماری، تا انتهایش رفتم... 📚📚📚 🔸 نویسنده کتاب، آقای تقی شجاعی، جوانی ٣۴ ساله و هم نسل جوان‌های امروزی است که برای اولین بار درباره یک معضل پنهان، از قالب داستان استفاده کرده است: خودارضایی... 🔹 داستان درباره یک نوجوان چشم آبی کلاس نهمی است که به تازگی وارد بحران بلوغ شده است و سگ هوس به دنبالش افتاده است. داستان به اتفاقات درونی و بیرونی او در طی یک سال تحصیلی با محوریت مدرسه و دوستانش می‌پردازد. 🔸 نویسنده خیلی عفیفانه و با احتیاط تمام به مسائل و شبهات پیرامون خودارضایی پرداخته است تا جایی که اگر نوجوانی در باغ نباشد، متوجه موضوع اصلی کتاب نمی‌شود و می‌پندارد کتاب درباره چشم چرانی و آسیب‌های آن هست. 🔹 کتاب بر خلاف توصیه‌های قدیمی سرکه مالیدن و ترشی انداختن! سراغ تغییر نگاه نوجوان به مسئله گناه است و به خوبی این هدف را در غالب داستان، تأمین کرده و به مخاطبش ارائه می‌دهد. و می‌توان گفت این کتاب، نسخه داستانی کتاب "فرمول رهایی" نوشته استاد گرانقدرم، حجت الاسلام مرتضی مروی است. 🔸 بزرگترین عیب کتاب، اشاره مستقیم به موضوع داستان با آوردن کلمه "" در پشت جلد است که هدیه دادن آن را به نوجوان‌ها سخت می‌کند لذا توصیه میکنم حتما آن را قلم بگیرید که حرمت مخاطب نوجوان حفظ شود... 🔹در مجموع کتاب خوبی است و خواندن آن را به تمامی دوستان مربی نوجوان و جوان توصیه می‌کنم. 📎📎📎
یکی از فانتزی‌هام این بود که به قدر فهم خودم درباره فلسفه آفرینش بنویسم. و به لطف خدا این شد که "شریان" متولد شد. [ @asraneh313 ]
او به تنهایی توانِ آن را داشت که دنیا را محلِ زندگیِ ما کند؛ بی‌آنکه از اصلِ خودمان دور شویم. او شریانِ حیاتِ آدم‌ها بود و خونِ سرخِ تازه به انسانها می‌بخشید؛ در دنیایی که آدم‌ها به خونِ سیاهِ وریدهایشان خو گرفته بودند. 🍃برش‌هایی پراکنده از کتاب 🍃 [ @asraneh313 ]
📚 - زندگی با عقاید ساخته نمی‌شود آقا پارسا. عقاید به دردِ کتابها می‌خورَد. واقعیت را قبول کنید که گفته‌هایتان را نتوانستید و نمی‌توانید در جامعه پیاده کنید. اینها یک مشت شعار بودند برای نوشتن. آرایه‌های ادبی‌ای که کسی فرصتِ نگاه‌کردن بهشان را هم ندارد؛ چه برسد به خواندن و پیاده‌کردنشان. مردم آنقدر غرق مشکلات و رفاه حداقلی زندگی‌شان هستند که هدف زندگی هم یادشان رفته است. درست می‌گوید؟ پس زندگی با چه ساخته می‌شود؟ پس کتابها را برای چه می‌نویسند؟ صدایی مانده و غبار گرفته در تاریخ در گوشش می‌پیچد: "بروید گریه کنید؛ اما نه به حال حسین‌ع. بروید گریه کنید به حالِ دینی که خونِ حسین‌ع برایش ریخته شد‌. حسین‌ع دارد ما را صدا می‌زند و ما نشسته‌ایم و داریم برایش سینه می‌زنیم و گریه می‌کنیم. ما چه فرقی داریم با مسیحیانی که عیسی‌ع را کفاره‌ی گناهانشان می‌دانند که جوازی ابدی برای خطا به آنها داده است. ما نیز هرچه در توان داریم با آنچه اقتضای زندگی‌مان است، خطا می‌کنیم و سالی یکبار به کربلا می‌رویم تا پاک شویم و از این زیستنِ خود شادمانیم‌. ما با حسین‌ع هیچ‌گاه زندگی نمی‌کنیم و او را تنها برای رفع درد یا آمرزش گناهانمان می‌ستاییم‌. چه بسا اگر هم‌اکنون دوازدهمین حسین‌ع را خداوند به قربانگاه بفرستد، همه‌ی ما یا در پستوهای کوفه‌ی رفاه‌طلبی پنهان می‌شویم و رو برمی‌گردانیم از او و سفیرش یا پیش از لشکر شام تکفیرش می‌کنیم که سبک زندگی متداول ما را نمی‌پسندد و می‌خواهد آیین جدیدی برای ما بیاورد‌." 🍃🍃🍃 [ @asraneh313 ]
"وقتی مقصد یکی نباشد باهم‌رفتن فقط فاصله‌ها را بیشتر می‌کند." 🍃🍃🍃 معرفی اجمالی از کتاب شریان [‌ @asraneh313 ]