eitaa logo
آستانِ مهر
6.4هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
61 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام تنها کانال بانوان اعتاب مقدس Admin: @karimeh_135 @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
Sali Az Balkh Bamian.mp3
4.3M
حکایت سوم °•♡•° •°•🔷️💠🔷️•°• @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آستانِ مهر
#اربعین‌نوشت‌های‌یک‌مادر۸ ⭕️ در مسیر مشایه اذان‌صبح را که دادند صوت زیارت عاشورای آرامی در خانه شن
۹ ⭕️ السلام علیک دار و ندارم🤚 غرغرهای بچه ها از کم شدن پیاده روی زیاد شد که با قول زیارت کاظمین و سامرا آرامشان کردیم. ان شاءالله قسمت بشود!🤲 با اینکه اسکان خانه یک دوست عراقی هماهنگ بود اما ترجیح دادیم با همان خاک و خل های روی تنمان برویم پابوس حضرت ارباب شاید دلش سوخت و کاسه گداییمان را پرکرد. سر راه کوله ها را گذاشتیم موکب دزفولی ها پیش دوستان همشهری. حالا بین الحرمین و من که هنوز باورم نشده بود اربعین باشد بتوانم به بین الحرمین برسم.🥺 هرسال به خاطر شلوغی از دور سلامی می دادیم و برمیگشتیم. حالا توی بین الحرمین نشسته ایم و زیارت اربعین می خوانیم. خدایا خیلی شکرت! 🤲 تا همینجایش امام حسین خیلی ذره پروری کرده بود اما پررویی کردیم و أسرا و فاطمه زهرا و کفش ها را گذاشتیم پیش همسرم و بقیه رفتیم داخل صحن. ما که پررو شده بودیم چرا پرروتر نشویم؟! هوای زیارت خود ضریح به سرمان زد. کوثر و دخترعمه‌اش، مرضیه، در صحن ماندند و من و مبینا و دو همراه دیگر به طرف صف زیارت رفتیم. لحظه لحظه وقت داشتی تا میان آن همه جمعیت و لای فشار عاشقان، قطره قطره در عشق حل شوی و دلت که آماده شد برسی به بارگاه عشق. چند قدمی ضریح بودیم که صف از حرکت ایستاد. دو آقا با پله آمدند و رفتند چفیه ها و پارچه های بالای ضریح را یکی یکی با میله ای دراز پایین کشیدند. حالا این موقع؟! چه دلیلی می شد داشته باشد غیر از وقت اضافه دادن به منِ عاصی برای اذن دخول گرفتن؟ و بعد دست های ما و مشبک های ضریح شش گوشه ی امام حسین علیه السلام. تندتند و بلند بلند اللهم عجل لولیک الفرج خواندم و اینجا درست زیر قبه ی شاه شهیدان شایسته ترین جا برای این دعا بود. 🤲یکهو روی زبانم آمد بلند بگویم خدایا نسل شیعه را زیاد کن! بالاخره امر آقا بود و از آن هم نمی شد گذشت! دستم که به ضریح خورد تازه انگار یخم باز شده باشد و بفهمم کجا هستم، اشک هایم سرخوردند پایین و ناله ام بالا گرفت.😭😭 اینجا گریه روضه خوان نمی خواست اما تند تند نوحه روی زبانم جاری می شد و حیف که حالا هیچ کدامشان یادم نیستند تا بشوند سرلوحه نوحه های محرم آینده. مبینا ضریح را بوسیده بود و قطره ی اشک روی گونه اش مرا به التماس دعا وامی داشت. یعنی می شود خدا دلش به حال اشک این دهه نودی ها بسوزد و ما را به فرج برساند؟! الهی آمین! 🤲 برگشتیم در حالی که برایمان گویی یک ثانیه گذشته بود اما خب حساب و کتاب دنیای ماده چیز دیگری می گفت. چیزی در حدود سه ساعت! گوشی را که روشن کردم ۱۳ تماس بی پاسخ از همسرم نشان از بی طاقتی مفرط بچه ها می داد. برگشته بودند موکب و شام هم خورده بودند. ما هم برگشتیم و بعد پیاده عازم شدیم تا حضور «سه‌قل» ها و با دو فروند سه قل راهی منزل دوست عراقی. مسیر پیاده رفتنمان اما کشاندمان تا کنار حرم حضرت ابوالفضل. انگار حضرت گفته باشد «مگه می‌ذارم حرم منو ندیده از اینجا برید؟!» دمت گرم سقای مهربان! دمت گرم!👌 هم حرمت را نشان بچه هایمان دادی و هم فراتت را که مصلحت اندیشی و دلسوزی پدرها پیاده از کنارش رد شدن در مسیر مشایه را ازشان گرفته بود و هی غرش را به جان ما مادرها می زدند! فقط خدا می داند تو با این همه مهربانی چه بر سر دلت آمد با گریه های رقیه و لبهای خشک اصغر! 😭 ✍ زهرا آراسته نیا شهریور ۱۴۰۲ 🏴@astanehmehr
السَّلامُ عَلیکِ یَا بِنتَ رَسُول‌ِالله مهرت به دلم نشست و دلم رنگ و بو گرفت این دل به پای عشق شما آبرو گرفت ╔═ 🏴═══🏴 ═╗ @astanehmehr ╚═ 🏴═══🏴 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پذیرایی درحد همه ی توان منزل ام عقیل مادرشهید 🏴@astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد حضرت معصومه اینجا زائرم آقا به یاد کل دل های از این دیدار...جامانده عمود ۱۰۸۰ موکب حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها پذیرای شما زائران اباعبدالله ✍ آمنه رضایی 🏴@astanehmehr
سوگواری اربعین حسینی در محفل مشکات الکریمه ویژه دختران و بانوان جوان ۱۸ تا ۳۰ سال زمان : چهارشنبه ۱۵ شهریور ساعت ۱۶:۳۰ مکان : حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام، صحن امام هادی علیه السلام ، شبستان حضرت زهرا علیها السلام 💠••••••••• اخبار بانوان حرم درآستان مهر https://eitaa.com/astanehmehr بانوان مهرجو اینجارو به دیگران معرفی کنین🌹
🌼بانو ی عزیزم لطفا برای ثبت نام وشرکت در محفل مشکات به آیدی زیر پیام بده👇 @khadem_k
ماء معین اینجا فراوان است ای مردم ما در زمین سیراب از آب بهشتیم ✍ آمنه رضایی 🏴@astanehmehr
ارتباط موفق_45.mp3
10.58M
۴۵ ☜ حسادت؛ یعنی من قبول دارم، کمتر از توام ! و ریشه‌ی این خودکم‌پنداری، ✘ خودناشناسی است! فقط و فقط کسی می‌تواند حسود نباشد، - و دیگران را - سعادتشان را - خوشبختی‌شان را چونان جان خویش بداند که؛ ✿ ثروتهای بالاترش را یافته باشد. 🔥حسادت، تا وقتی میهمان چرک قلبمان باشد؛ قدرت جذبی برایمان باقی نمی‌گذارد. 🎙 @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا عمر هایمان کوتاه است ‹ در حسرت دیدار او نمیریم ›💔 ••••●❥ °•♡•° ❥●••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 صدای کاروان 🎙نوشته و خوانش فاطمه پاکدامن 🖤♡°•♡🖤♡°•♡🖤 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
🏴 💎 با وجود موانع فراوان برای پیاده روی هشتاد کیلومتر بلند می‌شوند می‌روند کربلا؛ این یک حادثه و پدیده الهی است... 🎙 رهبر معظم انقلاب حفظه‌الله 🗓٩۵/٩/٣ ◼️◾️▫️◾️◼️ «آستانِ مهر» | @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آستانِ مهر
#اربعین‌نوشت‌های_یک_مادر ۹ ⭕️ السلام علیک دار و ندارم🤚 غرغرهای بچه ها از کم شدن پیاده روی زیاد شد
۱۰ ⭕️ چند قدم تا حر همسفرمان، در سفرهای گذشته‌اش با یک جوان عراقی آشنا می‌شود و حالا چندسالی هست که اربعین‌ها مهمان خانه‌شان می‌شود در کربلا. منطقه ی «بلدیه حر»، چند متری مرقد حضرت حر علیه السلام. پدر که استاد دانشگاه در رشته علوم قرآنی بود و پسرهایش، هرکدام در خانه‌هایی کنار هم زندگی می‌کردند که همه در یک زمین بزرگ با دروازه ای بزرگ واقع بودند. از بیرون شبیه گاراژ تعمیرات ماشین بود اما وارد که می شدی شهرکی کوچک با کوچه های کوچک در حد خودش، نیم متری و یک متری می دیدی که حتی سطل زباله های شهری هم داشت. انگار یک قبیله ی mp3 بود و من مدام یاد یعقوب نبی و بنی اسرائیل یوزارسیف خودمان می افتادم. 😊 راحت می شد چند واحد آپارتمان بزرگ از آن زمین دراورد اما ترجیح داده بودند یک‌شهر کوچک افقی برای خودشان داشته باشند و به نظرم تصمیم خیلی جالب و مفیدی هم بود. ما مهمان یکی از برادرها بودیم اما همه ی خانواده در تکاپوی میزبانی بودند و همدلی شان بسیار به دل می نشست‌. صبحانه و ناهار فردا را مهمانشان بودیم و بعد خانم ها رفتیم زیارت حضرت حر و بنا بود آقایان به کمک میزبان، ماشینی برای زیارت کاظمین و سامرا پیدا کنند. طرفهای ساعت چهار بود که میزبان، وَن همسایه شان را هماهنگ کرد نفری ۵۰ دینار ما را به امامزاده سید محمد، سامرا، کاظمین و بعد هم مرز چذابه ببرد. خداحافظی کردیم با گل سرهایی که تقدیم جنات و غدیر و نرجس و دو دختر دیگر که الان اسم هایشان یادم نیست و دخترعموهای ساکن آن شهرخودمانی بودند و بسته ی هلی که تقدیم نورا، عروس خانه شد و رد و بدل شماره برای دوستی بیشتر. مقصد اول زیارت دوره مان، حرم سید محمد بود. سید محمد که پسر امام هادی (ع ) بود و می توانست با ادعای جانشینی پدر با پادشاهی شیعیان برسد اما تاج بندگی خدای راستی را برای خود برگزید و شاید به همین دلیل است که داخل ضریح، روی سنگ مزار، تاج بزرگی گذاشته اند. آن روز از صبح روز من و ما بود. اول که حر با تمام مختصات حر بودنش از گناه و آزردن دل آل الله تا ارادتش به فاطمه سلام الله و حالا سید محمد با پایبندی به امامت و ولایت به قیمت از دست دادن جاه و منفعت ظاهری دنیا. و این زیارت های کوتاه اصلا کفاف ژرفای اندیشه ی مورد نیاز حر و سید محمد شدن را نمی دهد. خودمانی بهشان گفتم: «دمتون گرم! خودتون شفیعم بشید بلکه منم آدم شدم!» همه جا شلوغ بود. همه جا پر از زائر بود. اصلا فکرش را نمی کردم جاهایی غیر از کربلا و نجف هم انقدر ازدحام زائر باشد. خدایا بر خیل عاشقان بیافزا... ✍ زهرا آراسته نیا شهریور ۱۴۰۲ 🏴@astanehmehr
-دور ضریحت غوغاست -جایِ من امشب خالی . . 😭💔
جمع ماجمع است زیر خیمه ی صاحب لوا... بین ما خیلی ولی....جای رقیه خالی است 📸 مریم قاسمی ✍ آمنه رضایی 🏴 @astanehmehr
السَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ فاطِمَهَ وَ خَدیجَه خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو دل خسته آمدم که مددکار من شوی ╔═ 🏴═══🏴 ═╗ @astanehmehr ╚═ 🏴═══🏴 ═╝