Sali Az Balkh Bamian.mp3
4.3M
حکایت سوم
°•♡•°
#سالی_ازبلخ_بامیانم_سفربود
•°•🔷️💠🔷️•°•
@astanehmehr
آستانِ مهر
#اربعیننوشتهاییکمادر۸ ⭕️ در مسیر مشایه اذانصبح را که دادند صوت زیارت عاشورای آرامی در خانه شن
#اربعیننوشتهای_یک_مادر ۹
⭕️ السلام علیک دار و ندارم🤚
غرغرهای بچه ها از کم شدن پیاده روی زیاد شد که با قول زیارت کاظمین و سامرا آرامشان کردیم. ان شاءالله قسمت بشود!🤲
با اینکه اسکان خانه یک دوست عراقی هماهنگ بود اما ترجیح دادیم با همان خاک و خل های روی تنمان برویم پابوس حضرت ارباب شاید دلش سوخت و کاسه گداییمان را پرکرد.
سر راه کوله ها را گذاشتیم موکب دزفولی ها پیش دوستان همشهری.
حالا بین الحرمین و من که هنوز باورم نشده بود اربعین باشد بتوانم به بین الحرمین برسم.🥺 هرسال به خاطر شلوغی از دور سلامی می دادیم و برمیگشتیم. حالا توی بین الحرمین نشسته ایم و زیارت اربعین می خوانیم. خدایا خیلی شکرت! 🤲
تا همینجایش امام حسین خیلی ذره پروری کرده بود اما پررویی کردیم و أسرا و فاطمه زهرا و کفش ها را گذاشتیم پیش همسرم و بقیه رفتیم داخل صحن.
ما که پررو شده بودیم چرا پرروتر نشویم؟! هوای زیارت خود ضریح به سرمان زد. کوثر و دخترعمهاش، مرضیه، در صحن ماندند و من و مبینا و دو همراه دیگر به طرف صف زیارت رفتیم. لحظه لحظه وقت داشتی تا میان آن همه جمعیت و لای فشار عاشقان، قطره قطره در عشق حل شوی و دلت که آماده شد برسی به بارگاه عشق.
چند قدمی ضریح بودیم که صف از حرکت ایستاد. دو آقا با پله آمدند و رفتند چفیه ها و پارچه های بالای ضریح را یکی یکی با میله ای دراز پایین کشیدند. حالا این موقع؟! چه دلیلی می شد داشته باشد غیر از وقت اضافه دادن به منِ عاصی برای اذن دخول گرفتن؟
و بعد دست های ما و مشبک های ضریح شش گوشه ی امام حسین علیه السلام. تندتند و بلند بلند اللهم عجل لولیک الفرج خواندم و اینجا درست زیر قبه ی شاه شهیدان شایسته ترین جا برای این دعا بود. 🤲یکهو روی زبانم آمد بلند بگویم خدایا نسل شیعه را زیاد کن! بالاخره امر آقا بود و از آن هم نمی شد گذشت!
دستم که به ضریح خورد تازه انگار یخم باز شده باشد و بفهمم کجا هستم، اشک هایم سرخوردند پایین و ناله ام بالا گرفت.😭😭 اینجا گریه روضه خوان نمی خواست اما تند تند نوحه روی زبانم جاری می شد و حیف که حالا هیچ کدامشان یادم نیستند تا بشوند سرلوحه نوحه های محرم آینده.
مبینا ضریح را بوسیده بود و قطره ی اشک روی گونه اش مرا به التماس دعا وامی داشت. یعنی می شود خدا دلش به حال اشک این دهه نودی ها بسوزد و ما را به فرج برساند؟! الهی آمین! 🤲
برگشتیم در حالی که برایمان گویی یک ثانیه گذشته بود اما خب حساب و کتاب دنیای ماده چیز دیگری می گفت. چیزی در حدود سه ساعت! گوشی را که روشن کردم ۱۳ تماس بی پاسخ از همسرم نشان از بی طاقتی مفرط بچه ها می داد. برگشته بودند موکب و شام هم خورده بودند. ما هم برگشتیم و بعد پیاده عازم شدیم تا حضور «سهقل» ها و با دو فروند سه قل راهی منزل دوست عراقی. مسیر پیاده رفتنمان اما کشاندمان تا کنار حرم حضرت ابوالفضل. انگار حضرت گفته باشد «مگه میذارم حرم منو ندیده از اینجا برید؟!» دمت گرم سقای مهربان! دمت گرم!👌 هم حرمت را نشان بچه هایمان دادی و هم فراتت را که مصلحت اندیشی و دلسوزی پدرها پیاده از کنارش رد شدن در مسیر مشایه را ازشان گرفته بود و هی غرش را به جان ما مادرها می زدند! فقط خدا می داند تو با این همه مهربانی چه بر سر دلت آمد با گریه های رقیه و لبهای خشک اصغر! 😭
✍ زهرا آراسته نیا
شهریور ۱۴۰۲
#اربعین_خانوادگی
#اربعین
🏴@astanehmehr
#عرض_ارادت
السَّلامُ عَلیکِ یَا بِنتَ رَسُولِالله
مهرت به دلم نشست و دلم رنگ و بو گرفت
این دل به پای عشق شما آبرو گرفت
╔═ 🏴═══🏴 ═╗
@astanehmehr
╚═ 🏴═══🏴 ═╝
#ارسالی_شما
پذیرایی درحد همه ی توان
منزل ام عقیل مادرشهید
#مشایه_پیادهروی_بزرگ_اربعین
#لبیکیاحسین
🏴@astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی_شما
به یاد حضرت معصومه اینجا زائرم آقا
به یاد کل دل های از این دیدار...جامانده
عمود ۱۰۸۰ موکب حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها پذیرای شما زائران اباعبدالله
✍ آمنه رضایی
🏴@astanehmehr
#اطلاع_رسانی
سوگواری اربعین حسینی
در محفل مشکات الکریمه
ویژه دختران و بانوان جوان ۱۸ تا ۳۰ سال
زمان : چهارشنبه ۱۵ شهریور ساعت ۱۶:۳۰
مکان : حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام، صحن امام هادی علیه السلام ،
شبستان حضرت زهرا علیها السلام
#محفل_مشکات_الکریمه
#بانوان_جوان
#روایت_عشق
#پرده_خوانی
💠•••••••••
اخبار بانوان حرم درآستان مهر
https://eitaa.com/astanehmehr
بانوان مهرجو اینجارو به دیگران معرفی کنین🌹
🌼بانو ی عزیزم لطفا برای ثبت نام وشرکت در محفل مشکات به آیدی زیر پیام بده👇
@khadem_k
#ارسالی_شما
ماء معین اینجا فراوان است ای مردم
ما در زمین سیراب از آب بهشتیم
✍ آمنه رضایی
#لبیکیاحسین
#اربعین
🏴@astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🚩 قسمت نهم
#کنجویرانه
🏴 #همراه_با_کاروان_اربعین
🍃🥀
#امام_حسینعلیهالسلام
#اربعین
🏴••♡••🏴••♡••🏴••♡••
@astanehmehr
ارتباط موفق_45.mp3
10.58M
#ارتباط_موفق ۴۵
☜ حسادت؛ یعنی من قبول دارم، کمتر از توام !
و ریشهی این خودکمپنداری،
✘ خودناشناسی است!
فقط و فقط کسی میتواند حسود نباشد،
- و دیگران را
- سعادتشان را
- خوشبختیشان را
چونان جان خویش بداند که؛
✿ ثروتهای بالاترش را یافته باشد.
🔥حسادت، تا وقتی میهمان چرک قلبمان باشد؛ قدرت جذبی برایمان باقی نمیگذارد.
🎙#استاد_شجاعی
#دکتر_الهی_قمشهای
@astanehmehr
#تلنگرانه
خدایا عمر هایمان کوتاه است
‹ در حسرت دیدار او نمیریم ›💔
#کربلا
#اربعین
#امام_حسین
••••●❥ °•♡•° ❥●••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آوای_کریمه
🖤 صدای کاروان
🎙نوشته و خوانش فاطمه پاکدامن
🖤♡°•♡🖤♡°•♡🖤
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
🏴 💎 #کلام_ناب
با وجود موانع فراوان برای پیاده روی هشتاد کیلومتر بلند میشوند میروند کربلا؛
این یک حادثه و پدیده الهی است...
🎙 رهبر معظم انقلاب حفظهالله
🗓٩۵/٩/٣
#اربعین
◼️◾️▫️◾️◼️
«آستانِ مهر» | @astanehmehr
آستانِ مهر
#اربعیننوشتهای_یک_مادر ۹ ⭕️ السلام علیک دار و ندارم🤚 غرغرهای بچه ها از کم شدن پیاده روی زیاد شد
#اربعیننوشتهای_یک_مادر ۱۰
⭕️ چند قدم تا حر
همسفرمان، در سفرهای گذشتهاش با یک جوان عراقی آشنا میشود و حالا چندسالی هست که اربعینها مهمان خانهشان میشود در کربلا. منطقه ی «بلدیه حر»، چند متری مرقد حضرت حر علیه السلام. پدر که استاد دانشگاه در رشته علوم قرآنی بود و پسرهایش، هرکدام در خانههایی کنار هم زندگی میکردند که همه در یک زمین بزرگ با دروازه ای بزرگ واقع بودند. از بیرون شبیه گاراژ تعمیرات ماشین بود اما وارد که می شدی شهرکی کوچک با کوچه های کوچک در حد خودش، نیم متری و یک متری می دیدی که حتی سطل زباله های شهری هم داشت. انگار یک قبیله ی mp3 بود و من مدام یاد یعقوب نبی و بنی اسرائیل یوزارسیف خودمان می افتادم. 😊 راحت می شد چند واحد آپارتمان بزرگ از آن زمین دراورد اما ترجیح داده بودند یکشهر کوچک افقی برای خودشان داشته باشند و به نظرم تصمیم خیلی جالب و مفیدی هم بود. ما مهمان یکی از برادرها بودیم اما همه ی خانواده در تکاپوی میزبانی بودند و همدلی شان بسیار به دل می نشست.
صبحانه و ناهار فردا را مهمانشان بودیم و بعد خانم ها رفتیم زیارت حضرت حر و بنا بود آقایان به کمک میزبان، ماشینی برای زیارت کاظمین و سامرا پیدا کنند. طرفهای ساعت چهار بود که میزبان، وَن همسایه شان را هماهنگ کرد نفری ۵۰ دینار ما را به امامزاده سید محمد، سامرا، کاظمین و بعد هم مرز چذابه ببرد.
خداحافظی کردیم با گل سرهایی که تقدیم جنات و غدیر و نرجس و دو دختر دیگر که الان اسم هایشان یادم نیست و دخترعموهای ساکن آن شهرخودمانی بودند و بسته ی هلی که تقدیم نورا، عروس خانه شد و رد و بدل شماره برای دوستی بیشتر.
مقصد اول زیارت دوره مان، حرم سید محمد بود. سید محمد که پسر امام هادی (ع ) بود و می توانست با ادعای جانشینی پدر با پادشاهی شیعیان برسد اما تاج بندگی خدای راستی را برای خود برگزید و شاید به همین دلیل است که داخل ضریح، روی سنگ مزار، تاج بزرگی گذاشته اند.
آن روز از صبح روز من و ما بود. اول که حر با تمام مختصات حر بودنش از گناه و آزردن دل آل الله تا ارادتش به فاطمه سلام الله و حالا سید محمد با پایبندی به امامت و ولایت به قیمت از دست دادن جاه و منفعت ظاهری دنیا.
و این زیارت های کوتاه اصلا کفاف ژرفای اندیشه ی مورد نیاز حر و سید محمد شدن را نمی دهد. خودمانی بهشان گفتم: «دمتون گرم! خودتون شفیعم بشید بلکه منم آدم شدم!»
همه جا شلوغ بود. همه جا پر از زائر بود. اصلا فکرش را نمی کردم جاهایی غیر از کربلا و نجف هم انقدر ازدحام زائر باشد. خدایا بر خیل عاشقان بیافزا...
✍ زهرا آراسته نیا
شهریور ۱۴۰۲
#اربعین_خانوادگی
#اربعین
🏴@astanehmehr
جمع ماجمع است زیر خیمه ی صاحب لوا...
بین ما خیلی ولی....جای رقیه خالی است
📸 مریم قاسمی
✍ آمنه رضایی
#لبیکیاحسین
#اربعین
🏴 @astanehmehr
#عرض_ارادت
السَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ فاطِمَهَ وَ خَدیجَه
خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو
دل خسته آمدم که مددکار من شوی
╔═ 🏴═══🏴 ═╗
@astanehmehr
╚═ 🏴═══🏴 ═╝