«به وقت کیک»
صبح از شدت خوشحالی زودتر از همیشه بیدار شدم. داشتم با مامان و بابا صبحونه میخوردم که زنگ در زدن.
بابا جواب داد.
منم سریع فنجون شیرمو تا آخر خوردم و گفتم: فکر کنم مهلاست.
بعدم بلند شدم که کولمو بردارم.
مامان: کجا؟؟! صبحونتو نخوردی که! بگو دوستتم بیاد تو.
من در حالیکه به سمت جاکفشی میرفتم گفتم: نه دیگه، سیر شدم. اگه دیر بریم از اون ورم ممکنه دیر شه تا برگردیم.
مامان چند تا برش کیک هویج گردو گذاشت تو ظرف و چادرشو سرش کرد و به طرف من اومد.
سارا: شما کجا؟!
مامان: بیام دم در یه سلامی به دوستت بکنم، بده تا پشت در اومده…
شونههامو بالا انداختمو لبخند زدم
«چیزی که زیاده، حرف!»
ساعت حدود ۱۲ بود. همین جور که مشغول خوردن نسکافه با کیک هویج گردوی مامان پزم بودیم، سمانه گفت: راستی بچهها شنیدین تو مدرسه چی شده؟
مهلا: باز چه خبر شده؟
من با شیطنت گفتم: خبر که زیاده، کدومو میگی؟
سمانه: ماجرای آتنا دیگه…. بچهها میگن اخراج شده.
مهلا: آتنا؟؟!! امکان نداره.
منم با تعجب گفتم: چراااا؟! من که خیلی نمیشناسمش ولی شنیدم شاگرد زرنگه
مهلا: آره باباااا، مدرسه رو دولتی قبول شدنش خیلی حساب باز کرده. حالا بگو ببینم چی شده؟
سمانه: آره ولی بچهها میگن یک گندی زده که بوش دراومده. واسه همینم اخراج شده.
مهلا: نه بابااااا… اونو که اخراج نمیکنن. حالا مگه چیکار کرده؟
سمانه: دقیق نمیدونم ولی بچه ها میگن دزدی کرده.
مهلا: واااااقعا؟!!!!
سمانه: حتما دیگه. اگه این نباشه پس چرا نمیاد مدرسه؟
مهلا: تو رو خدا ببین بچه های مردم چه کارا میکنن، اون وقت ما یه کوه میخوایم بریم، مامان بابامون انقدر سؤال جوابمون میکنن که از دماغمون در بیاد.
من که هنوز باورم نشده بود گفتم: از کجا معلوم؟!
سمانه همینجور که داشت یه برش دیگه کیک برمیداشت گفت: اگه اخراج نشده، پس چطور میشه سال آخر باشی و بخوای جای تاپ قبول شی، بعد این همه غیبت داشته باشی؟
سارا: خب شاید خودش یا خانوادش مریض شدن. یه مریضی سخت.
مهلا همینجور که داشت با گوشیش ور میرفت گفت: اگه مریض شده پس چرا به کسی نگفته؟ چرا هیچ کی ازش خبر نداره؟
من تو حرفش اومدم و گفتم: تو خودت تا چند دقیقه پیش کلا از موضوع بیخبر بودی، چه جوری الان فَکت میدی؟😀 اصلا از کجا میدونی هیچ کی ازش خبر نداره؟؟!! شاید یه مشکل خونوادگی براش پیش اومده. چمیدونم. آدم به هزار و یک دلیل ممکنه چند روز غیبت کنه. چرا وقتی مطمئن نیستین به یه شایعه دامن میزنین؟ چرا بدون فکر، بدون نقد و بررسی، فقط بر اساس احساستون دارین نظر میدین؟ هنوز که چیزی ثابت نشده، شده؟!
#فرآیند
#تفکر_نقاد
#تغییر_ذهنیت
#مهارت_تصمیم_گیری
╭─┅•🍃🌸🍃•┅─╮
@ata_academy
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
13.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 رادیو آتا 📻
📌 دستاوردهای تفکر نقاد برای نوجوانان چی میتونه باشه؟
🎤 معصومه تقیزاده
(پژوهشگر دکترای نوروساینس و آینده پژوهی، ارشد روان شناسی بالینی کودک و نوجوان)
#تفکر_نقاد
#پاتوق_نوجوانی
#اعتماد_به_نفس
#سنجش_و_ارزیابی
╭─┅•🍃🌸🍃•┅─╮
@ata_academy
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
سلااااام
یه شنبه دیگه و یه هفته جدید💪🏻
یه فرصت دوباره با یه عالمه فکر هیجان انگیز🤩
خدا دمت گررررم💪🏻🥳
دوباره سلام
چی شده؟ فکر کردین خانوم آتا قاطی کرده؟!
نه جانم، میدونم دارم چی میگم.
اشتباهی هم نفرستادم😊
به نظر شما فرقی داره صبحتو چه جوری شروع کنی؟
این پایین برامون بگو
👇🏻👇🏻👇🏻
@Yamahdi260
23.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نظر شما موفقیت چه شکلیه؟🤔
دوست داریم نظرتو این پایین بخونیم👇🏻
#مندیشه
#قدرت_طرز_فکر
#موفقیت
#مایندستها
╭─┅•🍃🌸🍃•┅─╮
@ata_academy
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
سلام خوبا😊
میاین همینجور که دارین چای آخر شبتونو☕️ میل میکنین، یه سری هم به جواباتون بزنیم؟
👇🏻👇🏻👇🏻
بله.
خیلی فرق میکنه که آدم اول صبح، وقتی چشمشو باز میکنه بگه به به😌، یا بگه اَه😕!
این که صبحمونو با چه حس و حالی شروع کنیم، میتونه روی حالِ کل روزمون اثر بذاره.
میگی نه، امتحان کن😎.
#تأثیر_طرز_فکر
#تأثیر_نوع_نگاه
#تأثیر_گرونی
#اصلا_تأثیر_هرچی_شما_بگی
#خلاصه_اونی_که_تو_ذهنته_تأثیر_داره
دوباره سلام
یادتونه دیروز گفتم مهمه چه جوری به دور و برمون نگاه کنیم. با چه عینکی و از چه زاویهای…
حالا شاهد از غیب رسید!
ببینین والتر آلدرسون درباره اهمیت فکر کردن و طرز فکر چی میگه:
اگه از پوست و گوشت و استخون تشکیل نشدیم، پس از چی درست شدیم؟!🤯
نظر شما چیه؟!
#مندیشه
#طرزفکر
#تفکر
#آتا
#مایندست
#منتال_مدل
╭─┅•🍃🌸🍃•┅─╮
@ata_academy
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯