پانزده اسفند که می شود عده ای مثل من ، کوچه پس کوچه های پراز خاطرهٔ زمان را طی می کنند و می روند به کلاس دوم دبستان و شعر #درختکاری زنده یاد عبّاس یمنی شریف را زمزمه می کنند .
انگار همین دیروز بود ! دههٔ۵٠ ، دبستان قاآنی ، روستای#گرگری_علیا وآقای #وطن_خواه در حال خواندن درس درختکاری است .
آقای وطن خواه _یادش بخیر _ ماهشهری بود مردی _به دیدکودکانهٔ من_بلند قد ، موفرفری و سبیلی ستارخانی و چهره ای خندان داشت ، یک بار درهمین روزها ما را به صحرا برد کمی آن طرفتر از مدرسه صحرای سرسبزی ، روستا را احاطه کرده بود ، او از معدود معلمانی بود که اهل داد وفریاد و کتک زدن نبود ، در صحرا ، درحالی که گیاه #ریش_بُـز از زمین می کّند و می خورد ، برایمان آواز خواند و ماهم دست می زدیم ، متأسفانه حافظهٔ آوازی ام خوب نیست ، فقط یکی و دو پاره از آن آواز را به خاطر دارم ...
اَوِ بندر شوره
دُختِ بندر کوره
اوفی ، اوفی
مو چِب کُنُم
___آب بندر(ماهشهر) شور است ،
دختر بندر کورست
آخ ، آخ (آه و تأسف)
من چه کار کنم !؟
ــ ان شاءالله آقای وطن خواه (از اهالی بندر ماهشهر ، به قول محلی بندر معشور) هنوز سر زنده و پاینده باشند و من بتوانم خبری از او به دست آورم ، نمی دانم شاید به عشق محبت های امثال او ، من هم ره دشوار معلمی را طی کردم ...
ح.ا.م
─┅═༅࿇💝࿇༅═┅─
@atre_dousti
از دوران ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه در مورد اثر گذاری خوش و دل انگیز کار معلمان ، خاطره ی خوش چندانی ندارم و از این بابت بسیار ناخرسندم...
در دبستان #قاآنی روستای #گرگری_علیا از توابع آن زمان #هندیجان که اکنون جزو شهرستان #امیدیه شده است ، دوران پنج سالهٔ ابتدایی را گذراندم...
متأسفانه آن زمان _یعنی دههٔ۵۰ _مهر و محبت اساس کار معلمی نبود و ما به شدت از معلمان می ترسیدیم ! نمی خواهم از تنبیهات و نحوهٔ آن ها چیزی بگویم ...
در این اوضاع معلم کلاس دومی داشتیم که با همه فرق داشت ، مهربان بود و خوشرو ! ما را در فصل بهار به صحرا می برد و برایمان آواز محلی می خواند و گیاه خودرو #ریش_بز را با ولع می خورد و به ما هم سفارش خوردنش را می کرد _که البته_ ذائقهٔ کودکانه ی ما پذیرش طبع آن را نداشت ! او اهل #بندر_ماهشهر بود و #وطن_خواه لقبش .
مهربانی از چهره اش نمایان بود ، آن زمان به گمان کودکی ام بلند قد می آمد و موهای فرفری داشت... در صحرا به لفظ بندری برایمان آواز می خواند و ما کف می زدیم و همراهی می کردیم :
او وه بندر شوره..
دُختِ بندر کوره...
اوفی اوفی ، مو چِب کُنُم
و بقیه اش هم _اگر بود_ یادم نیست !
آبِ بندر شورست
دختر بندر کورست
آخی آخی ، من چه کار کنم !
بعد از یکی دو ساعت پیاده روی و تفریح به مدرسه برمی گشتیم و درس را ادامه می دادیم و انگار که آن روز در بهشت بودیم...
یادش بخیر ! حیف که آقای#وطن_خواه ها زیاد نبودند و ما در حسرت نبودشان سال های تحصیلمان را طی کردیم و به عشق او و یکی دو مورد دیگر معلم شدیم و اکنون خانه نشین و بازنشسته ایم و شاید چون نتوانستیم چون وطن خواه مهربان باشیم با چندین بیماری روزگار می گذرانیم...
🌺روز معلم بر همهٔ معلمان عزیز و فرهیختگان بازنشسته گرامی باد👋
#روز_معلم #آقای_وطن_خواه #روستای_گرگری_علیا #بندر_ماهشهر #هندیجان #امیدیه #آغاجای #اهواز #خوزستان
✍ح.ا.م معلم بازنشسته ــ اهواز
↶【 #به_ما_بپیوندید 】↷
─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─
@atre_dousti