May 11
مُـݩـج᳜ــے❥
یک چله از برای شما ناله سر دهم؛
تا در مُحَرمت بشوم مَحْرَمت حسین(ع)
التماسِ دعا از شما خوبان
#روز_چهلم
#چله_زیارت_عاشورا
#امام_زمان
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
مُـݩـج᳜ــے❥
دو تن دیگر هم بودند: ظهیر بن قین حر بن یزید ریاحی زیاد اسمشان را شنیدهاید! زیاد هم فکر کنید! ظهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب عاشورا را با حسین صبح کرده بودند.
حسین با نماز و آنها با حسین!
خندیده بودند از شوق کربلایی شدن.
گریسته بودند از غربت حسین!
سر بر شانه هم زمزمه کرده بودند: غریبم وا غریبم وا حسینا...
راه رفته بودند و دنبال ره گشته بودند برای بچههای حسین... رفته بودند و از دور حال عباس را دیده بودند... زهیر علم برده بود نزد عباس و یادش آورده بود کلام علی را در یاری حسین... ابوالفضل لحظه شهادت امیرالمومنین بر وفای با حسین عهد بسته بود، حال خودش کوه غم بود، و کوه را آتش زده بود ظهیر...
علمدار ایستاده بود برای پاسداری از خیمههای حسین... پناه اهل حرم بود و قوت قلب امام...
زمزمه لبهایش: خدایا اگر دو دستم را این نامردان قطع کنند من هستم ، من پای حسین هستم...
خورشید روز عاشورا با درد تابید...
طبل جنگ نواخته شد...
حر رفت به میدان،
مسلم بن عوسجه هم رفت،
حبیب راهی شد،
پسر حر یا حسین گفت و رفت...
در جنگ تن به تن کسی حریفشان نبود...
هجوم جمعی آوردند،
مسلم از اسب به زمین افتاد... اباعبدالله آمد کنارش:
- رحمت خدا بر تو ای مسلم ابن عوسجه. تو به سوی بهشت پرواز کردی و ما نیز میآییم.
حبیب کنار مسلم زانو زد. مسلم اشاره کرد به امام و رو به حبیب گفت:
- جانت را فدایش کن حبیب... حبیب، حسین!
این داستان ادامه دارد...
#کتاب_امیر_من
#پارت_سی_وهشت
#محرم
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
حر و پسرش با بدنی پر زخم به زمین افتادند... در جنگ تن به تن بیش از ۳۰۰ نفر را کشته بودند. تیربارانش کردند و... اول پسرش را دید که شهید شد:
- الحمدلله که خدا تو را فدایی حسین کرد و جاهل از دنیا نرفتی!
و اباعبدالله در شهادت حر فرمود :
- مادرت اسم نیکویی برایت گذاشت؛ حر... آزاده... آزادهای در دنیا و آخرت!
و اشک بود و صورت حسین ... باران بود و چشمان حسین... زمزمه بود و لبهای حسین...!
بحارالأنوارج۴۴و۴۵.ص۳۱۹و۱۴
🖤
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
حسین با شهادت هر یک از یارانش قطره قطره آب میشد...
عده ی ایشان کم بود و هرگاه یکی از یاران میافتاد... نقص در لشکر اباعبدالله به چشم میآمد
اما عباس بود. همه جا چشم حسین به عباس روشن میشد .
کار هرجا سخت میشد ،محاصره که تنگ میشد ک هجوم عباس محاصره را میشکست و گشایش میشد ...
اما عطش... و آب... و گرما... سنگینی زره... و بار غم تنها شدن حسین، همه را بیتابتر کرده بود که ؛
- خدایا من هم بروم حسین تنهاتر میشود !
- خدایا این قوم با حسین چه میکنند؟
- خدایا هزار جان بده، هزار بار تکه تکه شوم اما گردی بر چهره حسین ننشیند!
- خدایا اشک حسین ما را بیچاره کرده است...
- خدایا...
#کتاب_امیر_من
#پارت_سی_وهشت
#محرم
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
مُـݩـج᳜ــے❥
ما قراره اینجا نقاشی ها رو به نمایش بزاریم😍 به یکی از آیدی های کانال ارسال کنین🙂 خادمکاݩاݪ @avan
🌺 زهرا محمدپور
🦋از مشهدمقدس
#اربعین
#امام_حسین_علیهالسلام
#گزارش_تصویری
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
🌺الناز علی زاده
🎈۷ ساله
🦋از مشهدمقدس
#اربعین
#امام_حسین_علیهالسلام
#گزارش_تصویری
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
🌺 نگین فیروزی
🎈۹ساله
🦋 از مشهدمقدس
#اربعین
#امام_حسین_علیهالسلام
#گزارش_تصویری
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}