eitaa logo
🌸 عکسنوشته حجاب 🌸
680 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یهتدون
در حالیکه تمام کارشناسان بین المللی و داخلی، وضعیت رشد جمعیت در ایران را در وضعیت میدونن، این طفل معصوما(بچه های سوم و به بعد) برای اینکه بوجود بیان باید ♦️ موانع دوران قبل از وجود را از قبیل پروژه های کنترل جمعیت و پشت سر بذارن، ♦️ در دوران جنینی هم بعد از اینکه از موانع مراکز بهداشت بنام غربالگری و... زنده موندن ♦️میرسن به موانع ادارات که به مادرشون مرخصی زایمان و شیر نمیدن. ♦️بعد از دوران جنینی و ورود به دنیا دولت بهشون یارانه نمیده، صاحبخونه ها خونه نمیدن، ♦️اینجور که پیش میره تا چند وقت دیگه بیمه ها هم خدمات نمیدن و ثبت احوال هم شناسنامه ♦️ بعد از هفت ساله اول زندگی هم اگه زنده موندن مدارس دولتی ثبت نام شون نمیکنن، و... ✡ خلاصه اینکه اگه دهه شصتی های عزیز دردونه خودشون و نسل سوخته میدونن، اینا باید نسل جنگجوهای ایران باشن‼️( نسلی که صرف موجودیت شون سابقه مبارزه در یک جنگ هست) و تصمیم گیران حوزه کنترل جمعیت را هم فرماندهان دشمن در بدونیم، بیراه نیست‼️....😐 ✍ مـحـمــ🔆ــد 💯 % یهتدونی باشيم 😎 👇 @yahtadoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا روز به روز بنیان خانواده متزلزل تر و زنان تنها تر و بی ارزش تر شده و احساس آرامش کمتری می کنند؟ کارولین گروگلیا در چشم مردانی که از دسترسی جنسی زیاد به زنان بهره‌مند می‌شوند، زنان دیگر افراد بسیار ارزشمندی نیستند. بلکه تنها اشیای جنسی یک بارمصرف هستند. جواهرانه، صفحه ۶۷ 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🌸✨ خوش آن کسی که بگردد گدای سفرهِ تو و بهره مند شود از عطای سفره ی تو فقط نه مردم قم ریزه خوار تو هستند تمام خلق نشسته به پای سفره ی تو (س)✨ 🌼🎉 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃حضرت معصومه سلام الله علیها الگوی بزرگ منتظران مهم نیست که مرد باشی یا زن مهم نیست چند ساله باشی؛ می‌توان در 18 سالگی هم به اوج رسید. مهم نیست که چه آثاری نوشته باشی؛ او هیچ اثری به‌جا نگذاشته است. اما مهم است...اینکه بدانی چگونه یک دختر جوان 18 ساله این طور رشد کرد که برادر زاده او و امام معصوم جوادالأئمه درباره‌اش فرمود:‌ هرکس عمه‌ام (معصومه) را در قم زیارت کند بهشت بر او واجب است. كامل الزيارات، ص ۳۲۴ ⁉️ چطور این امر ممکن است؟ همه این‌ها در پرتو هجرت به سوی ولیّ خدا و در مسیر رسالت امام زمان دوران خود بود که البته خود، زاییده معرفت است. اوست تفسیری بر این آیه پر معنی:«وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما کسی که از خانه خود بیرون بیاید در حالی که بسوی خدا و رسولش هجرت می‌کند پس مرگش فرا برسد تحقیقا اجر او با خداوند است و خدا غفور و مهربان است. سوره نساء، آیه ۱۰۰ در داستان زندگی حضرت معصومه، این دختر جوان، اسراری است برای منتظران امام زمان. 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋 ۳۸ روز تا عرفه 🦋 🌼امروز به نیت ❣شهید علی هادی الحسین❣ قرائت ☘ زیارت عاشورا به مدت ۱۴ شب ☘ ✨ان شاءالله عمل گفته شده را انجام دهیم تا شفاعت شهید شامل حالمان شود✨
⭕️ عجیب‌ترین قاعده فمنیستا اینه که؛ مرد بچه‌اش مخصوصا دخترش رو بکشه اسمش میشه جنایت ولی؛ زن بچه‌اش رو بکشه اسمش میشه حق طبیعی! 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشکی بودن چادرم... دلیل بر مشکی بودن دنیای من نیست دنیای من... پر از صورتی های دخترانه است من... دنیای صورتی ام را... با چادر مشکی ام دوست دارم 🌸 روز دختر به همه‌ی عشق صورتی‌های ایرانم مبارک 🌸 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دختر که باشی خوب میدونی قشنگ‌ترین تبریک دنیارو فقط یه نفر میتونه بهت بگه روزتون مبارک دخترایی که حسرت شنیدن دخترم روزت مبارک از زبون پدر قراره تا آخر عمر رو دلتون بمونه💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ اینستاگرام رو باز میکنم همه خانما یا دارن آرایش میکنن یا قر میدن، فاخرتر هاهم کیف و لباس و لوازم آرایش بساط کردن اینم از صنعت مدلینگ‌.. واقعا ته آرمان آزادی و ارزشمندی زنان سرزمینم همین بود؟؟ 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🌹دلـــت‌پاڪــ‌باشــه🌹 (در یڪی از دانشگاه ها پیرامون حجاب سخنرانی میڪردم ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد حاجاقااااااااااااا چرا شما حجاب راساختید؟!!!! گفتم ؛ حجاب ،بافتهءذهن مانیست‌حجاب‌رامانساختیم بلڪه درڪتاب‌خدایافتیم گفت ؛ حجاب اصلامهم نیست چون ظاهر مهم نیست دل‌پاڪ باشه ڪافیه گفتم؛ آخه چرایه حرفی‌میزنی‌ڪه‌خودت هم قبول نداری؟!!!! گفت : دارم گفتم : نداری گفت : دارم گفتم : ثابت میڪنم‌ڪه‌این حرفی‌ڪه گفتی‌خودت قبول‌نداری گفت : ثابت‌ڪن گفتم : ازدواج‌ڪردی گفت : نه گفتم : خدایااین خانم ازدواج نڪرده و اعتقاد داره‌ظاهرمهم نیست دل پاڪ باشه پس یه‌شوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما فریاد زد : خدانڪنه گفتم : دلش پاڪه 🙄 گفت : غلط ڪردم حاج اقااااااا😢😭😂 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃حجابی که درهمه ادیان،تکلیف الهی ومرزی برای انسانیت وحیوانیت بود شدحجاب اجباری! غیرتی که عشق مرد به ناموسش بود شد دخالت! وحیایی که احترام زن به خودش بود! درصندوق کردن نامیدند! اماحجاب، امنیتی ست با پوششی سالم نه پوششی که از نپوشیدن بهترست! وچادر شهادتی ست خانمانه 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
💟سلام و عرض ادب خدمت همسنگران بزرگوار 🌼دوستان بزرگوار امروز اول ذی القعده روز ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها میباشد تا ۱۰ ذی الحجه روز عید قربان یه چله میشه. میخوایم ۴۰ روز، هر روز کنار هم دعا یا سوره دسته جمعی بخوانیم. به نیات⤵️ ❣تعجیل در فرج مولا ❣سلامتی رهبر عزیزمان ❣دفع بلایا و رفع گرفتاری های مردم ❣نابودی دشمنان اسلام و دشمنان داخلی و خارجی ❣شفای تمام بیماران ❣ عاقبت بخیری هممون ❣سلامتی و پیروزی تمام مدافعان وطن و سلامت ☘اگر میخواهید در این چله سهیم بشید بسم الله. @shahid_ahmadali_nayeri 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🌸 عکسنوشته حجاب 🌸
💟سلام و عرض ادب خدمت همسنگران بزرگوار 🌼دوستان بزرگوار امروز اول ذی القعده روز ولادت حضرت معصومه سل
💟 اولین روز ذی القعده 🌺قرائت سوره الرحمن ☘ثواب قرائت امروزمون رو به مناسبت ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها رو به تمامی دختران شهدا هدیه میدهیم. ان شاءالله بحق آیه آیه این سوره مبارکه عاقبت بخیر بشن😍
بسم الله الرحمن الرحیم من زنده ام قسمت چهل و هفتم خبرهای ضد و نقیضی درباره جنگ به گوش می رسید و حملات وحشیانه رژیم بعث به غیرت و همت مردم بی دفاع شهر چنگ می انداخت. هر روز خبر ویرانی یک تکه از شهر به گوش می رسید. قلبم شکسته بود. یاد کوچه و خیابان‌ها، یاد گل های کاغذی، یاد روزهای آباد آبادان دلم را می سوزاند. از فامیل بی خبر بودیم. جنگ را باور نکرده بودیم. همه منتظر بودیم مثل یک بازی به زودی سوت پایان به صدا در آید. همه چیز به طرز غیرقابل باوری تغییر پیدا کرده بود. در میان تمام دغدغه ها و دردهایم، نگرانیم برای بچه های پرورشگاه از همه چیز بیشتر بود. باید به آبادان برمی‌گشتم. این شهر چه ویران و چه آباد، شهر من بود. مرتب به رحیم می گفتم باید به آبادان برگردم. او عصبانی می‌شد و می‌گفت: دختر، آبادان دیگه جای تو نیست، جنگه، معصومه می فهمی؟ جنگ دیگه مانور نیست، کار فرهنگی نیست، جنگه. با وجود این حرفها مصمم تر از قبل به آبادان فکر می کردم. عذاب وجدان لحظه‌ای در من خاموش نمی شد. هر روز به دنبال راهی می گشتم که خودم را به آبادان برسانم. زیر باران گلوله تردد در جاده ی آبادان _ اهواز به سختی انجام می‌گرفت. ماشین ها سرباز می بردند و جنازه ی آنها را پس می آوردند. راهی برای بازگشت من نبود. یک روز صبح سلمان با یک اتوبوس و تعداد زیادی مسافر به اهواز آمد و با ایما و اشاره مشغول صحبت با رحیم شد. رحیم داخل اتوبوس رفت و نیم نگاهی به مسافر ها انداخت و بیرون آمد. من از بیرون نگاه می کردم. همه مسافران زیر پوش سفید آستین کوتاه به تن داشتند. بعضی‌ها که با تکه ای پارچه چشم هایشان بسته شده بود، سرها را به عقب می کشیدند تا بتوانند از زیر چشم‌بند چیزی ببینند. از سلمان پرسیدم: این مسافرا چقدر غیرعادی ان. اینا کی ان؟ گفت: اسیرن. اسیری یعنی چه؟ یعنی عراقی ان. تو جبهه ی خرمشهر به اسارت گرفته شدند. چرا چشماشون رو بستین؟ چرا فقط زیرپوش تنشونه؟ چرا انقدر ترسیدن؟ اینا تا آخرین نفس با ما می جنگن و وقتی به ما میرسن،خودشون لباسشون رو می کنن و با التماس "دخیل الخمینی" میگن و تسلیم می شن. حالا هم نه گرسنه نه هستن و نه تشنه، فقط به خاطر مسائل امنیتی چشماشون رو بستیم. هر کدومشون هم که روی یک صندلی نشستن. با تعجب گفتم: مگه روی هر صندلی چند تا آدم می شینه؟ خلاصه با اصرار و التماس به سلمان، توانستم بعد از ظهر، با همان اتوبوس اسرای عراقی که کار تخلیه اطلاعات آنها توسط بچه های خودی به پایان رسیده بود، با کمی جابه جایی، با آقای سید مسعود حسینی نژاد که با یک ژ۳ روبه‌روی اسرای عراقی ایستاده بود، کنار سلمان که راننده بود بنشینم و راهی آبادان شوم. سلمان در مسیر اهواز _ آبادان مرا آماده ی برخورد با صحنه های دلخراش بسیاری می کرد. برایم از کوچه های پر خاطره می گفت که حالا بمباران شده بودند. از شهر که پر از زخمی و غبار آلود بود. گوش هایم انگار سنگین شده بودند. هر چه می گفت، می گفتم راست می گی؟ نمی‌توانستم حرفه‌ای سلمان را باور کنم. سلمان می‌گفت: مادر و مریم آبادان نیستند. به ماهشهر رفته اند تا شدت بمباران ها کمتر شود. کسی خانه نیست. بعضی وقتها آقا سری به خانه می زند، اما من، محمد، رحمان، احمد، علی و حمید همه اینجا هستیم. فقط هرجا می روی ما را بی خبر نگذار. سلمان از اخبار جبهه ی خرمشهر و پشت جبهه و ستادهای مردمی و پشتیبانی و دوستانم گفت ولی از بچه های پرورشگاه بی خبر بود... پایان قسمت چهل و هفتم 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
هروقت میخواست واسه بچه ها یادگاری بنویسه، مینوشت: 《من کان لله کان الله له》 《هرکه باخدا باشد خدا با اوست》 "شهیدحاج ابراهیم همت" نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA