مداحی آنلاین - شد سرود رو لبامون با یه قلب بیقرار - کریمی.mp3
1.5M
#توسل 💕
🌸 #سالروز_ازدواج_حضرت_علی_حضرت_فاطمه
💐شد سرود رو لبامون با یه قلب بیقرار
💐لافتی الاّ علی لاسیف الاّ ذوالفقار
🎤 #محمودکریمی
🎤 #میرداماد
@Maddahionlin
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🦋 ۹ روز تا عرفه 🦋
🌼امروز به نیت
❣شهید نوید صفری❣
قرائت
☘ زیارت عاشورا ☘
✨ان شاءالله عمل گفته شده را انجام دهیم تا شفاعت شهید شامل حالمان شود✨
#الهی_عاقبتمون_ختم_به_شهادت
🔴امام خامنه ای: یکی ازگناهان کبیره تمدن غرب این است که ازدواج وتشکیل خانواده رادرچشم مردم سبک کردمثل لباس که عوض میکنند.
#ازدواج_عاقلانه
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸 مهریه سنگین هیچ معجزهای نمیکند
رهبر معظم انقلاب:
🔹️ بعضی خیال میکنند مهریه سنگین به حفظ پیوند زناشویی کمک میکند. این خطاست. اشتباه است. اگر خدای نکرده این زن و شوهر نااهل باشند، مهریه سنگین هیچ معجزهای نمیتواند بکند.
پ.ن: فرا رسیدن سالروز ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه سلام رو تبریک عرض می کنیم.
#ازدواج_آسان
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
الله الرحمن الرحیم
من زندهام
قسمت شصت و هشتم
هنوز صدای جوانمردی و غیرت او را می شنیدیم که دستور دادند از گودال بیرون بیاییم. ما را به گوشه ی دیگری بردند. جایی که هم زیر نظر آنها بودیم و هم کمی از بقیه فاصله داشتیم.
بیشتر از خودم دلم به حال برادرم هایم سوخت. چه زجری می کشیدند وقتی ما را اسیر دست دشمن میدیدند. خودم مهم نبودم، دلم بحال خانواده ام می سوخت. چه کسی می خواست خبر اسارت مرا به مادرم بدهد. آقا چه حالی پیدا می کرد اگر میشنید؟ کریم و سلمان چه میکردند؟ رحیم طاقت شنیدن اسارتم مرا نداشت.
بیچاره سید! کسی را انتخاب کرده بود که جنگ حتی به او فرصت فکر کردن و پاسخ دادن نداده بود.
دو برادری که لحظاتی قبل از ما به اسارت درآمده بودند ، یکی مرد میان سالی بود که دو دستش را از پشت بسته بودند و از صورتش خون می چکید. نمیدانستم کدام قسمت از صورتش ترکش خورده است. برادر دیگری که حدود ۲۶ سال سن داشت، در لباس تکاوری با قامتی بلند و درشت و چهره ای رنگ پریده و چشمانی بیرمق بر خاک افتاده بود و خاک زیر پایش سرخ شده بود.
با دیدن این دو برادر مجروح در یک لحظه موقعیت خودم را فراموش کردم. اسارتم و اینکه این سرباز دشمن است است که با اسلحه بالای سرم ایستاده است تا از یاد بردم.
با دندان دست هایم را باز کردم. سپس دست خواهر بهرامی را نیز باز کردم. هرچه سرباز فریاد می زد گوی گوشی برای شنیدن نداشتم. تکه ای باند را که برای احتیاط دور جوراب و پایم بسته بودم باز کردم و با آبی که در قمقمه ی کمری تکاور مجروح بود، صورت خون آلودش را شست و شو دادم. از ناحیه چشم شدیدا آسیب دیده بود. بعد از شست و شوی چشم هایش مقداری گاز استریل را که به همراه داشتم روی زخم گذاشتم تا خونریزی اش موقتا قطع شد. ولی این مقدار گاز فقط برای یکی از چشمان او کافی بود. برادر دیگری چند متر آن طرف تر بر زمین افتاده بود. به سمت او دویدم. سرباز بعثی پیدرپی فریاد زد:
ممنوع، ممنوع
و من هم در پاسخ فریاد زدم: مجروح، مجروح
با خودم گفتم هرچه باداباد، مگر من برای کمک به این مجروحان به آبادان برنگشته بودم؟ مگر برای ماندن در بخش به خانم مقدم التماس نمی کردم.
تکاور هر لحظه رنگ پریده تر می شد. اسمش را از روی لباسش خواندم:
تکاور میر احمد میر ظفرجویان.
از شدت بغض داشتم خفه می شدم. خون چنان در رگ هایم به جوش آمده بود که احساس می کردم هر لحظه ممکن است خون بالا بیاورم. دکمه های لباسش را باز کردم، از ناحیه ی شکم آسیب جدی دیده بود. دل و روده هایش پیدا بود. تمام لباسش غرق خون بود. خواهر بهرامی پاهای او را بالا گرفت اما با دست های خالی چه می توانستم بکنم. هر چه از بعثی ها خواستیم آمبولانس خبر کنند و او را به بیمارستان انتقال دهند جواب می دادند:
اصبروا، یجی، بالطریق (صبر کنید، می آید، تو توی راه است)
با گذشت زمان ما بی قرار تر و عصبانی تر می شدیم و بر سر سرباز فریاد می زدیم و درخواست آمبولانس میکردیم.
برادرمیر ظفر جویان میگفت: از آنها چیزی نخواهید....
پایان قسمت شصت و هشتم
#نهضت_کتاب_خوانی
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🍃شناخت ویژگی های امام
راه اینکه ما معرفتمان به امام را بالاتر ببریم این است که هر چه بیشتر صفات امام را بشناسیم.
ما هر چه بیشتر صفات امام را بشناسیم نتیجه اش بالاتر رفتن معرفت ما به امام می شود، که امام چه کسی است؟ چه جایگاه و صفاتی دارد؟
بهتـرین منبع برای این کـار زیارت جامعه کبیره است که در آن صفات و ویژگی های امام آمده.
خواندن زیارت جامعه کبیره توصیه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به سید رشتی است. علامه مجلسی هم از قول💭 پدرشان میگویند که امام زمان به پدرشان گفتند زیارت جامعه «نعم الزیارة» زیارت خوبی است.
پس خواندن این زیارت مهم در باب امام شناسی توصیه علما و بزرگان و ائمه معصومین ماست.
#سلام_امام_مهربانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
خبر دیگری از دنیای چشم و دل سیرها محکومیت ۵۰۰ میلیون دلاری دانشگاه میشیگان و ۱۷۵ سال زندان در پی تجاوز استادش به ۳۳۲ زن و دختر بچه در پوشش رسیدگیهای درمانی‼️
#تمدن_نکبت_غرب
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
2062832369531.mp3
34.78M
#شرح_کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت
قسمت 4⃣3⃣
"تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم"
* بیتالمال را فقط در بودجه دولتی نبینیم
* عدم حساسیت نسبت به اپیدمی گناه
* رودربایستیهایی که ما را به جهنم میبرد
* مدیریت حسادت و حساسیت
* به فکر ابدیت خودمان باشیم
* شرح خطبه ۲۲۴ نهج البلاغه
* مدیریت مبتنی بر معاد
* امان از حیا نکردن از خدا
* راه کنترل غضب
* از خدا بخواهیم حقیقت را به ما بچشاند، حتی شده یک ثانیه
* تنزل عذاب جهنم در دنیا
#استاد_امینی_خواه
@audio_ketab
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_آموزنده
#حجاب دلیل کاملا عقلی داره.
تو حاضری که شوهرت علاوه بر تو، یه زن دیگه رو هم دوست داشته باشه؟☺️⁉️
#حاجآقاقرائتی
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@Emamkhobiha
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
⭕️ روحانی داره منقرضمون میکنه!
#آدم_انتخاب_کنم
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🌷 تفاوت در سادگی است
حضرت آیتالله خامنهای
🌱بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان، مثل ازدواج فاطمهی زهرا (س) باشد.
🌱 ازدواجی با پیوند عشقی الهی و جوششی بینظیر میان زن و مرد مؤمن، و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همهی تشریفات و زر و زیورهای پوچ و بیمحتوا.
۱۳۶۸/۱۰/۲۶
#ازدواج
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🦋 ۸ روز تا عرفه 🦋
🌼امروز به نیت
❣شهید محمدحسین باقری❣
قرائت
☘ زیارت عاشورا ☘
✨ان شاءالله عمل گفته شده را انجام دهیم تا شفاعت شهید شامل حالمان شود✨
#الهی_عاقبتمون_ختم_به_شهادت
🍃 امام صادق فرمود: هر کس شادمان می گردد از اینکه از یاران حضرت مهدی علیه السلام باشد، باید منتظر باشد و به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید و او منتظر [واقعی ] است.
غیبت نعمانی، ص ۲۰۰
🍃همچنین ایشان فرمودند: به یقین برای صاحب این امر غیبتی است، پس بنده خدا باید تقوای الهی پیشه کند و به دینش چنگ زند.
۲- کافی ج۲ باب فی الغیبه ص۱۳۲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_امام_مهربانم
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از 🌼 عکسنوشته مهدوی 🌼
با آه و ناله باید گفت او...
🍃 «أمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَش یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلیلًا ما تَذَکَّرُونَ»*
سوره نمل آیه 62
امام باقر فرمود:
«و او (مهدی) همان مضطری است که خداوند میفرماید: "امن یجیب المضطر..." (این آیه) درباره او و برای او نازل شده است.
الغیبه،ص182،باب 10،ح 30
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃 @AXNEVESHTEMAHDAVI
35_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
10.96M
#شرح_کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت
قسمت 5⃣3⃣
"تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم"
* چرا به کسی که مسئولیت میگیرد، تبریک بگوییم؟؟!!
* معروف امیرالمومنین علی علیه السلام است و منکر دشمن اوست
* فشار قلب منجر به فشار قبر میشود
* نهجالبلاغه کتاب انسانساز است
* مدیریت از بالا، اشکال مدیریت
* ویژگی خوارج، نگاه جزئینگر
* با بحث معاد، قدرت فهم و ادراک خودمان را بالا ببریم
* ماجرای امیرالمومنین علی علیه السلام و اشعث در نامه ۵ نهجالبلاغه
* در جریان حضرت موسی و ساحرها، ترس حضرت از چه بود؟
#استاد_امینی_خواه
@audio_ketab
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
شوخی گرفتید!
اصلا شوخی نیست، مسئولید.
مسئولیت درخواست و تشکیل زندگی به شما واگذار شده و این مسئولیت به قدری با اهمیت است که هر کس به فکر انجام آن نباشد ، نمی تواند ادعای مسلمانی بکند!
یک کلام با شما
اگر جامعه ی دختران ما در باتلاق مد و آرایش و عملهای زیبایی و ... افتاده، شما مسئولید.
شما که به جای یادگیری حرفه و تخصص به خوشی و سرگرمی های زودگذر مشغولید، شمایی که هزار تا دلیل غیر موجه برای فرار از مسئولیت می آورید، شما مسئولید.
به این مساله فکر کنید: خداوند همه ی مخلوقاتش را جفت آفریده و شما باید جفت خودتان را پیدا کنید.
همسر شما منتظر شماست.
با هم بهتر می توانید از این دنیا توشه بردارید.
#ازدواج_به_وقت
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
بسم الله الرحمن الرحیم
من زندهام
قسمت شصت و نهم
پشت هم ذکر می گفت و صدام را نفرین می کرد. با فشار کم دست هایم بر روی شکمش، جلوی شدت خونریزی را گرفته بودم. پایین مانتو و مقنعه ام به خون این برادر تکاور آغشته شده بود.
مستاصل شده بودم. چند متر آن طرف تر یکی از منازل شرکت حفاری فاستر میلر را دیدم که درش باز بود. به خواهر بهرامی گفتم:
می خوام برم داخل این خونه. شاید بتونم پارچه ی تمیز یا وسایل ضدعفونی پیدا کنم و زخم رو ببندم.
خواهر بهرامی گفت: خطرناکه. ممکنه نیروهای عراقی آنجا مستقر شده باشند.
برگشتم و به گودالی که برادران در آن اسیر بودند نگاه کردم. هنوز همه ی چشم ها با نگرانی به ما خیره بودند. به پشتوانه ی غیرت آنها احساس امنیت کردم. بلند شدم که داخل خانه بروم؛ اما برادر میر ظفر جویان چیزی زمزمه کرد. صدایش آرام شده بود. به سختی متوجه شدم که میگوید: جایی نرید، اینجا امنیت نداره.
از اینکه تکاوری با تنی مجروح به خاک افتاده بود و هنوز غیرت و مردانگی در صدایش موج می زد، احساس غرور می کردم و برای زنده بودنش بیشتر به دست و پا افتادم.
دست های خونیم را به سرباز عراقی که بالای سرمان ایستاده بود، نشان دادم و به او فهماندم که می خواهم دستهایم را بشویم. اجازه داد. داخل خانه رفتم. در آستانه در، روی یک چوب لباسی حوله ی بزرگ سفیدی دیدم. بی آن که جلوتر بروم سریع حوله را کشیدم و برگشتم.
سرباز فهمیده بود که شستشوی دست بهانه است. اما نمیدانم ذاتش خوب بود یا تحت تأثیر قرار گرفته بود. اصلا به روی خودش نیاورد. سرباز عراقی را نمی دیدیم، فقط لوله تفنگش بود که به تناسب جابه جایی ما جابه جا می شد.
حوله را به سختی دور شکمش پیچیدیم. آنقدر خون از دست داده بود که بدنش شل و سنگین و لب و دهانش خشک شده بود و آب طلب میکرد.
خواهر بهرامی به سرباز گفت: مای، مای ( آب،آب)
میر ظفرجویان دوباره گفت: از اینها چیزی طلب نکنید. اینها کثیف هستند.
ته قمقمه هنوز کمی آب مانده بود. آن را دور لب و دهانش ریختم.
پرسیدم: سید بچه داری؟ با تکان سر گفت: بله. مثل اینکه دلش می خواست از بچه اش حرف بزند، گفت:اسمش سمیه است.
اشکی به آرامی از گوشه چشمش سر خورد. از خودم بدم آمد. من که نتوانسته بودم جلوی خونریزی اش را بگیرم، دیگر چرا او را به یاد دخترش انداختم.
چشمهایش را به سختی باز نگه داشته بود. جمله ای که به سختی ادا کرد این بود: به دخترم سمیه بگویید پدرت با چشمان باز شهید شد و به آرزویش رسید.
قلبم از شنیدن این جملات آتش گرفته بود. در همین حین صدای چند هواپیما سکوت منطقه را درهم شکست. برادران اسیری که در گودال بودند خوشحال شدند. فکر میکردند هواپیماهای خودی اند که برای آزاد کردن ما آمدهاند.
گفتم سید، تو تکاوری، همه منتظر تو هستند، اینجا که عراق نیست، اینجا خاک ایران است. تا چند ساعت دیگر نیروهای خودی می آیند و همه ما آزاد می شویم و بر می گردیم و خبر پیروزی را خودت به سمیه و مادرش میدهی.
دوباره گفت: لعنت بر صدام...
پایان قسمت شصت و نهم
#نهضت_کتابخوانی
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB