eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا صاحب العطایا.... نفسی فداک مولا... لبیک یابن زهرا... تشنه سر جدا خون بهایت خدا السلام علی ساکن کربلا @axneveshteshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖍 در بیمارستان شیراز ۱۰ ترکش از چشمم بیرون آوردند و سه عدد شلنگ برای تنفس و تغذیه وصل نمودند و مرا به بیمارستان پارس در تهران منتقل کردند . قرار بود هر دو پایم را از زیر لگن قطع کنند که قبول نکردم . یک دستگاه از خارج آوردند و داخل پایم گذاشتند ولی ۶ ماه بیشتر دوام نیاورد و عفونت پایم به تمام بدنم سرایت کرد . توسط یکی از بچه های بنیاد شهید برای مداوا به کشور آلمان اعزام شدم وقتی به بیمارستان آلمان رسیدم توی راه تیم پزشکی آلمانی بلند بلند حرف می‌زدند . از دکتر مولایی - پزشک ایرانی همراهم - پرسیدم ؛ - اینا چی میگن ؟ - زیادی حرف میزنن - مثلن چی میگن ؟! - میگن ؛ شما که نمی تونید بجنگید چرا به عراق حمله کردید ؟ - ای بابا ! ما فقط دفاع کردیم - اینا این چیزا را نمی فهمن داخل بیمارستان که شدیم رئیس بیمارستان هم همان حرف ها را تکرار کرد ولی چون زبان آلمانی بلد نبودم جواب ندادم . فردای آن روز وقتی پزشک آمد که مرا ویزیت کند گفت ؛ - تو‌ با این همه ترکش چطور زنده مانده ای ؟!!! تیم پزشکی آلمانی و کادر بیمارستان مدام میگفتند ؛ - چرا شما باعراق می جنگید؟ - ما از خاک کشورمان دفاع می کنیم بقیه ماجرا را از زبان این شهید والامقام بشنوید🚩... •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈ @axneveshteshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖍 در بیمارستان شیراز ۱۰ ترکش از چشمم بیرون آوردند و سه عدد شلنگ برای تنفس و تغذیه وصل نمودند و مرا به بیمارستان پارس در تهران منتقل کردند . قرار بود هر دو پایم را از زیر لگن قطع کنند که قبول نکردم . یک دستگاه از خارج آوردند و داخل پایم گذاشتند ولی ۶ ماه بیشتر دوام نیاورد و عفونت پایم به تمام بدنم سرایت کرد . توسط یکی از بچه های بنیاد شهید برای مداوا به کشور آلمان اعزام شدم وقتی به بیمارستان آلمان رسیدم توی راه تیم پزشکی آلمانی بلند بلند حرف می‌زدند . از دکتر مولایی - پزشک ایرانی همراهم - پرسیدم ؛ - اینا چی میگن ؟ - زیادی حرف میزنن - مثلن چی میگن ؟! - میگن ؛ شما که نمی تونید بجنگید چرا به عراق حمله کردید ؟ - ای بابا ! ما فقط دفاع کردیم - اینا این چیزا را نمی فهمن داخل بیمارستان که شدیم رئیس بیمارستان هم همان حرف ها را تکرار کرد ولی چون زبان آلمانی بلد نبودم جواب ندادم . فردای آن روز وقتی پزشک آمد که مرا ویزیت کند گفت ؛ - تو‌ با این همه ترکش چطور زنده مانده ای ؟!!! تیم پزشکی آلمانی و کادر بیمارستان مدام میگفتند ؛ - چرا شما باعراق می جنگید؟ - ما از خاک کشورمان دفاع می کنیم بقیه ماجرا را از زبان این شهید والامقام بشنوید🚩...