𝑹𝒊𝒑𝒂𝒓𝒐 | ܢ݆ߺܝ̇ߺߊܣܭَߊܘ
میخام براتون یه داستان خفن بگم بیدارید ؟!
میخام براتون یه داستان خفن بگم
بیدارید ؟!
𝑹𝒊𝒑𝒂𝒓𝒐 | ܢ݆ߺܝ̇ߺߊܣܭَߊܘ
میخام براتون یه داستان خفن بگم بیدارید ؟!
- بسم الله
یه زن بد کاره ای بوده ؛ که همه اهل محل و شهر میشناختنش به گناه فحشا ؛ اون قدیما که گاز اینا نبود مردم واسه غذا پختن گرم کردن خونه هاشون معمولا از ذغال استفاده میکردن !
این خانوم یه روز دم دمهای ظهر میخواست غذا بپزه که دید ذغالش تموم شده ؛ رفت از همسایه بغلی ذغال قرض بگیره دید همسایه روضه گرفته ..
𝑹𝒊𝒑𝒂𝒓𝒐 | ܢ݆ߺܝ̇ߺߊܣܭَߊܘ
- بسم الله یه زن بد کاره ای بوده ؛ که همه اهل محل و شهر میشناختنش به گناه فحشا ؛ اون قدیما که گاز ای
کلی هم دیگ و قابلمه رو گازه در حال پخت غذای نذریه ؛ یه نگاه کرد دید این ذغال های زیر دیگ و قابلمه داره خاموش میشه سرش اورد پایین شروع کرد به باد زدن ذغالا تا دوباره روشن بشه و ذغال خودش برداره ؛
همینجوری که باد میزد خاکستر ذغال بلند شد نشست رو چشم های زن ..
𝑹𝒊𝒑𝒂𝒓𝒐 | ܢ݆ߺܝ̇ߺߊܣܭَߊܘ
کلی هم دیگ و قابلمه رو گازه در حال پخت غذای نذریه ؛ یه نگاه کرد دید این ذغال های زیر دیگ و قابلمه دا
زن بخاطر خاکستر های داغی که نشست رو چشماش اشکش دراومد ؛ خلاصه سرتون درد میارم ! ذغال برداشت رفت غذاشو پخت خوابید ؛ تو عالم خواب دید قیامت شده و ملائک دارن کشون کشون رو زمین میبرنش !
هی داد میزنه کمکم کنید ولم کنید اما بیفایده بوده ملائک فقط یه کلمه میگفتن : - تو بدکاره ای !
خلاصه زن شروع میکنه به گریه کردن که خدایا منو ببخش اشتباه کردم
همینجوری که میبردنش سمت جهنم یه آقایی از دور اومد سمتش و ملائک به احترام اون آقا صبر کردن ؛ آقا گفت رهاش کنید !
𝑹𝒊𝒑𝒂𝒓𝒐 | ܢ݆ߺܝ̇ߺߊܣܭَߊܘ
زن بخاطر خاکستر های داغی که نشست رو چشماش اشکش دراومد ؛ خلاصه سرتون درد میارم ! ذغال برداشت رفت غذاش
ملائک گفتن ولی بدکارس آقا یه عمل نیک هم تو پروندش نداره !
آقا گفت مگه ندیدین ذغال زیر دیگ غذای نذری منو روشن کرد ؟!
ملائک گفتن ولی میخواست ذغال خودش برداره !
آقا گفت مگه ندیدین تو روضه من گریه کرد ؟!
ملائک گفتن ولی بخاطر خاکستر ذغال گریه کرد !
آقا گفت ولی نزاشت غذای روضه من خراب بشه زیرش روشن نگه داشت !
رهاش کنید بره ..
ای مهربان تر از پدر و مادرم #حسین :)!🖐🏿💔
#التماسدعا
- اصلا درسٺ هر چہ ڪھ ڪردم گنـٰاھ بود؛
امـٰا دلم محضرِ تو، روبھ راھ بود..!('🖤🫀'
« نان را از من بگیر، اگر مۍخواهی
هوا را از من بگیر، اما خندهات را نھ!'(:
« خنده بر لب مۍزنم تا کس نداند درد من؛
ورنہ این دنیا کھ ما دیدیم خندیدن نداشت..!('❤️🩹 »
«ساقیا، امشب صدایم با صدایت ساز نیست؛
یا کھ من مست و خرابم، یا کھ سازت ساز نیست'!
بھ قول جناب #فاضل_نظری:
- سهم ما از خاک وقتۍ مستطیلۍ بیش نیست؛
جا؎ ما اینجاست یا آنجا چھ فرقۍمۍکند؟!)'
کتاب بخونید، رفتوآمد کنید،
بخندید، غذا بخورید ...
موزیک خوب گوش بدین،
وࢪزشکنید.
آدمیزاد اگھ پُࢪ مشغلہ نباشھ؛
انقدر غصہ میخوره تا غمباد بگیره!
- ببین منو، تو روزای بدم نبودی . .
فرق تو و اصغر آقا سوپریِ سر کوچه چیه دقیقا ?!