#اخلاق_اهل_بیت
💢به همین سادگی...
پیامبر اسلام:
به خدايى كه #جانم در #اختيار اوست، وارد بهشت نمى شويد مگر مؤمن شويد و مؤمن نمى شويد، مگر اين كه يكديگر را دوست بداريد. آيا مى خواهيد شما را به چيزى راهنمايى كنم كه با انجام آن، يكديگر را دوست بداريد؟ #سلام كردن بين يكديگر را رواج دهيد.
📚مشكاة الانوار فی غرر الاخبار، ص 123
@ayeha313
#پاسخ_شبهات
💢وقتی خداوند فرمودن « لا اکراه في الدين» چگونه کسي که دين اسلام را #اختیار نکرده باشد را #مجازات می کند؟
#پاسخ:
✅علت این سوال این است که پرسشگر میان آزادی عقیده و آزادی بیان عقیده فرق نگذاشته است و این دو را یکی کرده است و همین سبب سردرگمی وی شده است .
این آیه به آزادی عقیده اشاره می کند و آن مسئله مجازات مربوط به بیان عقیده غلط است .
توضیح :
آنچه موجب ایجاد چنین شبههای در ذهن میشود، خلط و عدم تفكیك دو مقوله آزادی بیان و آزادی عقیده است. باید دقت كنید كه بین عقیده و بیان و طبعاً آزادی عقیده و آزادی بیان تفاوتهای زیادی وجود دارد:
«عقیده« امری «قلبی«، «درونی« و «شخصی« است. امری قلبی است زیرا تا قلب آدمی به آن ایمان نیاورد هیچ قدرت و عامل خارجی نمیتواند آن را در انسان ایجاد كند و هیچگاه با زور و اجبار، كسی به چیزی ایمان نمیآورد و بدان معتقد نمیشود.
همچنین عقیده، امری درونی است به آن دلیل كه در نهانخانه دل مأوا میگزیند و تا هنگامی كه اظهار نشده است هیچ كس جز خداوند متعال از آن خبر ندارد.
و نیز امری «شخصی« است، زیرا هرگونه تغییر و تحول در آن، در حوزه استحفاظی خود شخص اتفاق میافتد. آیة «لا اكراه فی الدین« مربوط به عالم عقیده و اعتقاد است. در حقیقت خداوند متعال بدین وسیله مؤمنان را از یك كار لغو و بیهوده كه هیچ فایدهای جز خراب كردن چهره دین ندارد، بازداشته است و به مؤمنان میفرماید: دین و عقیده اصولاً و تكویناً اكراه بردار نیست و با زور به وجود نمیآید.
بنابراین، تمسك به زور برای تبلیغ اسلام نه تنها لغو و بیهوده است، بلكه موجب تنفر و گریختن از دین میشود.
اما مقولة بیان، و همچنین آزادی بیان ـ به خلاف عقیده و آزادی عقیده ـ امری شخصی نیست، بلكه مقولهای اجتماعی است. به بیان دیگر، بیان و آزادی بیان، پدیدهای است كه تنها در جمع و اجتماع مفهوم و معنا پیدا میكند. لذا چون مانند همه مقولات و پدیدههای اجتماعی، به سرنوشت دیگران مربوط میشود، باید احساسها، نیازها و مصالح دیگران نیز در نظر گرفته شود. به همین علت، هیچكدام از پدیدهها و مقولات اجتماعی ـ از جمله بیان و اظهار عقیده ـ در هیچ جامعهای یله و رها نیستند، بلكه قانونمند و محدود به حدودی هستند كه در آن، نفع اكثریت جامعه لحاظ شده است.
اكنون این سؤال پیش میآید كه: آیا در جوامع غربی كه خود را مروّج آزادی بیان، میدانند، واقعاً بیان هر عقیده و اعتقاد آزاد است؟
مسلّماً خیر، نه در آنجا و نه در هیچ جای دیگر، آزادیِ مطلقِ بیان، نه ممكن است و نه سودمند. آیا كارشناسان نظامی این كشورها میتوانند به بهانة آزادیِ بیان، اسرار مهم نظامی پیرامون سلاحهای هستهای یا پروژههای فضایی را فاش كنند؟ همه جوامع (از خانه و خانواده گرفته تا جوامع بزرگ و كلان) به منظور حفظ منافع جمعی و گروهی، خطوط قرمزی دارند كه اجازه ورود و افشای آن را به هیچ كس نمیدهند. محدودیت بیان و تابعیت آن از مصالح فردی و گروهی، همان حقیقتی است كه در فرهنگ عامیانه نیز مورد تصدیق همگان قرار گرفته است. نظیر این ضربالمثل حكیمانه كه میگوید: «هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد.» اسلام نیز، همگام با این حكم عقلایی، بیان هر عقیده و مطلبی را در جامعه مفید ندانسته، از آزادی مطلق اطلاعات و بیان در جامعه اسلامی برحذر داشته است. یكی از مواردی كه آزادی بیان، در آنجا ممنوع است، اعلام ناامیدی و پشیمانی از دین است.
@ayeha313
#پاسخ_شبهات
💢آیا در بهشت نیز #حجاب است؟
آيادر #بهشت نيز حجاب بين زنان ومردان هست ؟مثلا مثل اين دنيا کسي با #شوهرش راحت هست در بيرون از خانه حجاب دارد #بهشت نيز اينگونه هست؟
#جهنم چطور آيا #حجاب خواهد بود؟
آيا کسي که بخواهد حوري يا غلمان را اختيار خواهد کرد يعني به #اختيار خودش هست مثل اين دنيا؟ واگر #حوري يا غلمان نخواهد ميتواند تنها بماند؟
#پاسخ:
✅ابتدا باید به این نکته توجه نمود که همه چیز آخرت اعم از بهشت و جهنم با دنیا فرق دارد. آن جا جهان دیگرى است با قوانین خاص خود که نمی توان ویژگی ها و امور آن را با دنیا مقايسه نمود؛
ولي به هر حال از آن جا که پوشش بدن از غیر از نظر عقلى امرى ممدوح است و نوعى کمال براى انسان محسوب مى شود و از آنجا كه بهشت محل خوبى ها است، مى توان گفت که حجاب در بهشت وجود دارد، ولى نحوه و حدود آن براى ما معلوم نیست.
قرآن در مدح حورهاى بهشتى مى فرماید: «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيام؛
در جایی دیگر خدا لباس بهشتیان را اینگونه معرفی می فرماید:
«عالِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»؛انسان 21
بر اندام آنها [بهشتیان] لباسهایى است از حریر نازک سبز رنگ، و از دیباى ضخیم، و با دستبندهایى از نقره آراستهاند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مینوشاند.
پوشش بدن ، جزئی از فطرت انسان است .
زنان بهشتی با لباس های زیبا و نورانی بهشت، خود را می پوشانند.
انسان پاک که فطرتش سالم مانده و شکوفا باشد، از برهنگی و فساد و ظلم بیزار است . ابتلا به این ها برایش زجر آور است . در قیامت که به اراده خدا چشم های حقیقت بین بیدار می گردد،گناهکاران از این که عریان در قیامت محشور شده اند، در عذابند و این از شکنجه های آن ها است.
بنابراین پوشیدگی خواست فطرت زیبایی طلب انسان ها است. در بهشت زنان اهل بهشت پوشیدگی را طالبند. آن ها به فطرت زیبایی طلب خود جز زیبایی و عفت و پاکی نمی خواهند و نمی جویند. بدون این که تکلیف و امر و نهی در کار باشد، این خواست و میل شدید خودشان است.
قرآن کریم، این موضوع را در دو جا مطرح کرده است و با اندکی تفاوت لفظی میفرماید:
« در باغهای بهشتی، زنانی هستند که جز به همسران خود چشم نمیدوزند و عشق نمیورزند . پیش از آن، هیچ انسان و جنّی با آنان تماس نگرفته است.»(الرحمن ،آیات 56-72.) این زنان دوشیزه و پاکند و شیفته و دلداده همسران خودند و طمع نگاه و لذّتجویی از هیچ مرد دیگری را ندارند.
لذا هرچند نمی توان در این خصوص به طور قطع سخن گفت در مجموع مي توان نتيجه گرفت كه وجود پوشش و حجاب در بهشت قابل پذيرش بوده و همچنين اصل همسری برخی افراد با هم نیز یقینا مطرح است و حضور همسران بهشتي در كنار هم نيز مورد تاييد مي باشد . و در بهشت هیچ فساد و تباهی نیست.
اينگونه نيست كه بهشت يك مكان خاص و محدود باشد كه همه بهشتيان را در آن جاي دهند و همه به ناچار كنار هم باشند بلکه، در آخرت هر كس متناسب با مقام و مرتبه خاص خود در بهشت خود جاي مي گيرد. لذا فرض وجود زنان نامحرم را در آن و براي فردي كه در آن بهشت حضور دارد چندان قابل قبول به نظر نمی رسد.
✅اما درباره لباس جهنمی ها قرآن می فرماید:
«کسانی که کافر شدند لباسهایی از آتش برای آنها بریده می شود. در روز قیامت مجرمان را باهم در غل و زنجیر می بینی که لباسهایشان از ماده چسینده بد بوی اشتعال زاست و صورتهایشان را آتش می پوشاند.» ابراهیم/49-50
اما درباره خواستن و یا نخواستن حوری و قلمان و یا تنها زندگی کردن در بهشت قرآن می فرماید: «فرد بهشتی هر چه بخواهد برای او فراهم است» «فصلت 31»
فرد بهشتی هر چه بخواهد برایش فراهم می شود ولی بدون شک گرایش و حالات فرد به محض ورود به بهشت به بهترین حال و به بهترین درخواست ها تغییر می کند.
@ayeha313
#فکر_کردن_درد_دارد
💢عدالت #خداوند کجاست؟
اگر ما باشیم و فقط این دنیا ، با اینهمه کودک کشی و جنایتهای باور نکردنی فقط میتوان گفت ، ناعدالتی موج میزند و تقریبا هیچ چیزش عادلانه به نظر نمیرسد...
✅از خانواده ای که در آن #زندگی میکنیم تا محل جغرافیایی، شرایط فیزیکی، قیافه ، استعداد و ثروت و همه چیز ناعادلانه پخش شده است!
✅ اما به نظر شما قرار است انسان با دخالت مستقیم #خدا، ظلم نکند؟ مثلا اگر انسان با اختیار خود بمب بیاندازد و خدا به خاطر این کودکان تمام بمب ها را معدوم کند، یا هر شوهری که دست به روی همسرش بلند کند، بلافاصله دستش خشک شود! یا هرکس رابطه نامشروع داشته باشد مثلا سنگی بیوفتد روی سرش ...
✅ آیا سلب اختیار به طوری که اصلا انسان نتواند به خودش یا دیگران ظلم کند، انسان را از انسان بودنش خارج نمیکند؟ اینکه پولدار به صورت اتوماتیک و ذاتا انفاق کند تا #فقیری نباشد، هنر است؟ اصلا اینجور خدایی که نگذارد انسان کار بد کند و به زور مجبورش کند کار خوب کند ، چه هنری کرده است که انسان را آفریده؟ ملائک که بودند.
✅ یا مثلا اگر همه #قدرتها یکی بود، آیا دستگیری از زیر دست معنا داشت؟ آیا صبر بر مصیبت و خیلی از چیزهایی که عیار انسان را مشخص میکند وجود داشت؟ سنت خدا این است که جوری خدایی کند که #اختیار انسانها از بین نرود!
✅اگر #آخرتی نباشد و همه چیز همین جا باشد، خدایش عادل نیست... اما اگر آخرتی باشد و بر اساس توانایی ها و رنجها در آنجا #قضاوت شود، خدایش عادل است! و از اینجاست که اصل معاد بعد از پذیرش خدا، یک امر #عقلی و بدیهی است!
@ayeha313
#پاسخ_شبهات
#شب_قدر
💢اگر ما اختیار داریم، پس چرا در #شب_قدر خداوند همه اعمال ما را از پیش مینویسد؟ پس #انسان چه نقشی دارد؟
✅در اینکه تمام امور عالم به #قضا و #قدر الهی است، تردیدی نیست، اما همواره گروهی وجود داشتند که با برداشت غلط از این موضوع، تلاش در توجیه رفتارهای #نادرست خود داشتند.
✅معنای #قضا و #قدر چیست؟
قدر به معنای #اندازه و تقدیر به معنای اندازه گیری است و #قضا به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن است. تقدیر الهی به این معنا است که خداوند متعال برای هر پدیده ای، حدود خاصی را قرار داده است که تحت تأثیر عواملی تحقق می یابد. منظور از قضای الهی، آن است که پس از فراهم شدن #مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن را به مرحله نهایی می رساند.
✅در مورد #افعال انسان ها، باید دانست که تقدیر الهی، فعل انسان را با تمام خصوصیات آن در برمی گیرد و اختیاری بودن #فعل انسان، یکی از این خصوصیات است. پس، #تقدیر خداوند در مورد اعمال انسان ها به این معنا است که شخص، با شرایط معینی و با بهره گیری از اختیار خویش، و نه به طور #جبری، به عمل خویش اقدام می کند.
حوزه ای که خارج از #اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و ...
✅نتیجه گیری:
بنابراین، معنای این که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش #تقدیر کرده است، این است که شخص خاصی در زمان و #مکان معینی با بهره گیری از اختیار خویش - و نه به صورت جبری – آن کار را انجام می دهد.
پس، قضا و قدر نه تنها #منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد، بلکه آن را تأیید می کند؛ زیرا بدین معنا است که وقوع جبری و #غیراختیاری چنین فعلی محال است.
چون قضا و قدر الهی به وقوع اختیاری این فعل #تعلق گرفت و اگر این فعل از روی جبر و غیر اختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الهی است.
@ayeha313
#پاسخ_شبهات
💢وقتی خداوند فرمودن « لا اکراه في الدين» چگونه کسي که دين اسلام را #اختیار نکرده باشد را #مجازات می کند؟
#پاسخ:
✅علت این سوال این است که پرسشگر میان آزادی عقیده و آزادی بیان عقیده فرق نگذاشته است و این دو را یکی کرده است و همین سبب سردرگمی وی شده است .
این آیه به آزادی عقیده اشاره می کند و آن مسئله مجازات مربوط به بیان عقیده غلط است .
توضیح :
آنچه موجب ایجاد چنین شبههای در ذهن میشود، خلط و عدم تفكیك دو مقوله آزادی بیان و آزادی عقیده است. باید دقت كنید كه بین عقیده و بیان و طبعاً آزادی عقیده و آزادی بیان تفاوتهای زیادی وجود دارد:
«عقیده« امری «قلبی«، «درونی« و «شخصی« است. امری قلبی است زیرا تا قلب آدمی به آن ایمان نیاورد هیچ قدرت و عامل خارجی نمیتواند آن را در انسان ایجاد كند و هیچگاه با زور و اجبار، كسی به چیزی ایمان نمیآورد و بدان معتقد نمیشود.
همچنین عقیده، امری درونی است به آن دلیل كه در نهانخانه دل مأوا میگزیند و تا هنگامی كه اظهار نشده است هیچ كس جز خداوند متعال از آن خبر ندارد.
و نیز امری «شخصی« است، زیرا هرگونه تغییر و تحول در آن، در حوزه استحفاظی خود شخص اتفاق میافتد. آیة «لا اكراه فی الدین« مربوط به عالم عقیده و اعتقاد است. در حقیقت خداوند متعال بدین وسیله مؤمنان را از یك كار لغو و بیهوده كه هیچ فایدهای جز خراب كردن چهره دین ندارد، بازداشته است و به مؤمنان میفرماید: دین و عقیده اصولاً و تكویناً اكراه بردار نیست و با زور به وجود نمیآید.
بنابراین، تمسك به زور برای تبلیغ اسلام نه تنها لغو و بیهوده است، بلكه موجب تنفر و گریختن از دین میشود.
اما مقولة بیان، و همچنین آزادی بیان ـ به خلاف عقیده و آزادی عقیده ـ امری شخصی نیست، بلكه مقولهای اجتماعی است. به بیان دیگر، بیان و آزادی بیان، پدیدهای است كه تنها در جمع و اجتماع مفهوم و معنا پیدا میكند. لذا چون مانند همه مقولات و پدیدههای اجتماعی، به سرنوشت دیگران مربوط میشود، باید احساسها، نیازها و مصالح دیگران نیز در نظر گرفته شود. به همین علت، هیچكدام از پدیدهها و مقولات اجتماعی ـ از جمله بیان و اظهار عقیده ـ در هیچ جامعهای یله و رها نیستند، بلكه قانونمند و محدود به حدودی هستند كه در آن، نفع اكثریت جامعه لحاظ شده است.
اكنون این سؤال پیش میآید كه: آیا در جوامع غربی كه خود را مروّج آزادی بیان، میدانند، واقعاً بیان هر عقیده و اعتقاد آزاد است؟
مسلّماً خیر، نه در آنجا و نه در هیچ جای دیگر، آزادیِ مطلقِ بیان، نه ممكن است و نه سودمند. آیا كارشناسان نظامی این كشورها میتوانند به بهانة آزادیِ بیان، اسرار مهم نظامی پیرامون سلاحهای هستهای یا پروژههای فضایی را فاش كنند؟ همه جوامع (از خانه و خانواده گرفته تا جوامع بزرگ و كلان) به منظور حفظ منافع جمعی و گروهی، خطوط قرمزی دارند كه اجازه ورود و افشای آن را به هیچ كس نمیدهند. محدودیت بیان و تابعیت آن از مصالح فردی و گروهی، همان حقیقتی است كه در فرهنگ عامیانه نیز مورد تصدیق همگان قرار گرفته است. نظیر این ضربالمثل حكیمانه كه میگوید: «هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد.» اسلام نیز، همگام با این حكم عقلایی، بیان هر عقیده و مطلبی را در جامعه مفید ندانسته، از آزادی مطلق اطلاعات و بیان در جامعه اسلامی برحذر داشته است. یكی از مواردی كه آزادی بیان، در آنجا ممنوع است، اعلام ناامیدی و پشیمانی از دین است.
@ayeha313
#شب_قدر
💢اگر ما اختیار داریم، پس چرا در #شب_قدر خداوند همه اعمال ما را از پیش مینویسد؟ پس #انسان چه نقشی دارد؟
✅نکته اول
در اینکه تمام امور عالم به #قضا و #قدر الهی است، تردیدی نیست، اما همواره گروهی وجود داشتند که با برداشت غلط از این موضوع، تلاش در توجیه رفتارهای #نادرست خود داشتند.
✅نکته دوم
معنای #قضا و #قدر چیست؟
قدر به معنای #اندازه و تقدیر به معنای اندازه گیری است و #قضا به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن است. تقدیر الهی به این معنا است که خداوند متعال برای هر پدیده ای، حدود خاصی را قرار داده است که تحت تأثیر عواملی تحقق می یابد. منظور از قضای الهی، آن است که پس از فراهم شدن #مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن را به مرحله نهایی می رساند.
✅نکته سوم
در مورد #افعال انسان ها، باید دانست که تقدیر الهی، فعل انسان را با تمام خصوصیات آن در برمی گیرد و اختیاری بودن #فعل انسان، یکی از این خصوصیات است. پس، #تقدیر خداوند در مورد اعمال انسان ها به این معنا است که شخص، با شرایط معینی و با بهره گیری از اختیار خویش، و نه به طور #جبری، به عمل خویش اقدام می کند.
حوزه ای که خارج از #اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و ...
🔵نتیجه گیری:
بنابراین، معنای این که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش #تقدیر کرده است، این است که شخص خاصی در زمان و #مکان معینی با بهره گیری از اختیار خویش - و نه به صورت جبری – آن کار را انجام می دهد.
پس، قضا و قدر نه تنها #منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد، بلکه آن را تأیید می کند؛ زیرا بدین معنا است که وقوع جبری و #غیراختیاری چنین فعلی محال است.
چون قضا و قدر الهی به وقوع اختیاری این فعل #تعلق گرفت و اگر این فعل از روی جبر و غیر اختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الهی است.
@ayeha313
#پاسخ_شبهات
💢وقتی خداوند فرمودن « لا اکراه في الدين» چگونه کسي که دين اسلام را #اختیار نکرده باشد را #مجازات می کند؟
#پاسخ:
✅علت این سوال این است که پرسشگر میان آزادی عقیده و آزادی بیان عقیده فرق نگذاشته است و این دو را یکی کرده است و همین سبب سردرگمی وی شده است .
این آیه به آزادی عقیده اشاره می کند و آن مسئله مجازات مربوط به بیان عقیده غلط است .
توضیح :
آنچه موجب ایجاد چنین شبههای در ذهن میشود، خلط و عدم تفكیك دو مقوله آزادی بیان و آزادی عقیده است. باید دقت كنید كه بین عقیده و بیان و طبعاً آزادی عقیده و آزادی بیان تفاوتهای زیادی وجود دارد:
«عقیده« امری «قلبی«، «درونی« و «شخصی« است. امری قلبی است زیرا تا قلب آدمی به آن ایمان نیاورد هیچ قدرت و عامل خارجی نمیتواند آن را در انسان ایجاد كند و هیچگاه با زور و اجبار، كسی به چیزی ایمان نمیآورد و بدان معتقد نمیشود.
همچنین عقیده، امری درونی است به آن دلیل كه در نهانخانه دل مأوا میگزیند و تا هنگامی كه اظهار نشده است هیچ كس جز خداوند متعال از آن خبر ندارد.
و نیز امری «شخصی« است، زیرا هرگونه تغییر و تحول در آن، در حوزه استحفاظی خود شخص اتفاق میافتد. آیة «لا اكراه فی الدین« مربوط به عالم عقیده و اعتقاد است. در حقیقت خداوند متعال بدین وسیله مؤمنان را از یك كار لغو و بیهوده كه هیچ فایدهای جز خراب كردن چهره دین ندارد، بازداشته است و به مؤمنان میفرماید: دین و عقیده اصولاً و تكویناً اكراه بردار نیست و با زور به وجود نمیآید.
بنابراین، تمسك به زور برای تبلیغ اسلام نه تنها لغو و بیهوده است، بلكه موجب تنفر و گریختن از دین میشود.
اما مقولة بیان، و همچنین آزادی بیان ـ به خلاف عقیده و آزادی عقیده ـ امری شخصی نیست، بلكه مقولهای اجتماعی است. به بیان دیگر، بیان و آزادی بیان، پدیدهای است كه تنها در جمع و اجتماع مفهوم و معنا پیدا میكند. لذا چون مانند همه مقولات و پدیدههای اجتماعی، به سرنوشت دیگران مربوط میشود، باید احساسها، نیازها و مصالح دیگران نیز در نظر گرفته شود. به همین علت، هیچكدام از پدیدهها و مقولات اجتماعی ـ از جمله بیان و اظهار عقیده ـ در هیچ جامعهای یله و رها نیستند، بلكه قانونمند و محدود به حدودی هستند كه در آن، نفع اكثریت جامعه لحاظ شده است.
اكنون این سؤال پیش میآید كه: آیا در جوامع غربی كه خود را مروّج آزادی بیان، میدانند، واقعاً بیان هر عقیده و اعتقاد آزاد است؟
مسلّماً خیر، نه در آنجا و نه در هیچ جای دیگر، آزادیِ مطلقِ بیان، نه ممكن است و نه سودمند. آیا كارشناسان نظامی این كشورها میتوانند به بهانة آزادیِ بیان، اسرار مهم نظامی پیرامون سلاحهای هستهای یا پروژههای فضایی را فاش كنند؟ همه جوامع (از خانه و خانواده گرفته تا جوامع بزرگ و كلان) به منظور حفظ منافع جمعی و گروهی، خطوط قرمزی دارند كه اجازه ورود و افشای آن را به هیچ كس نمیدهند. محدودیت بیان و تابعیت آن از مصالح فردی و گروهی، همان حقیقتی است كه در فرهنگ عامیانه نیز مورد تصدیق همگان قرار گرفته است. نظیر این ضربالمثل حكیمانه كه میگوید: «هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد.» اسلام نیز، همگام با این حكم عقلایی، بیان هر عقیده و مطلبی را در جامعه مفید ندانسته، از آزادی مطلق اطلاعات و بیان در جامعه اسلامی برحذر داشته است. یكی از مواردی كه آزادی بیان، در آنجا ممنوع است، اعلام ناامیدی و پشیمانی از دین است.
@ayeha313
#شب_قدر
💢اگر ما اختیار داریم، پس چرا در #شب_قدر خداوند همه اعمال ما را از پیش مینویسد؟ پس #انسان چه نقشی دارد؟
✅نکته اول
در اینکه تمام امور عالم به #قضا و #قدر الهی است، تردیدی نیست، اما همواره گروهی وجود داشتند که با برداشت غلط از این موضوع، تلاش در توجیه رفتارهای #نادرست خود داشتند.
✅نکته دوم
معنای #قضا و #قدر چیست؟
قدر به معنای #اندازه و تقدیر به معنای اندازه گیری است و #قضا به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن است. تقدیر الهی به این معنا است که خداوند متعال برای هر پدیده ای، حدود خاصی را قرار داده است که تحت تأثیر عواملی تحقق می یابد. منظور از قضای الهی، آن است که پس از فراهم شدن #مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن را به مرحله نهایی می رساند.
✅نکته سوم
در مورد #افعال انسان ها، باید دانست که تقدیر الهی، فعل انسان را با تمام خصوصیات آن در برمی گیرد و اختیاری بودن #فعل انسان، یکی از این خصوصیات است. پس، #تقدیر خداوند در مورد اعمال انسان ها به این معنا است که شخص، با شرایط معینی و با بهره گیری از اختیار خویش، و نه به طور #جبری، به عمل خویش اقدام می کند.
حوزه ای که خارج از #اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و ...
🔵نتیجه گیری:
بنابراین، معنای این که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش #تقدیر کرده است، این است که شخص خاصی در زمان و #مکان معینی با بهره گیری از اختیار خویش - و نه به صورت جبری – آن کار را انجام می دهد.
پس، قضا و قدر نه تنها #منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد، بلکه آن را تأیید می کند؛ زیرا بدین معنا است که وقوع جبری و #غیراختیاری چنین فعلی محال است.
چون قضا و قدر الهی به وقوع اختیاری این فعل #تعلق گرفت و اگر این فعل از روی جبر و غیر اختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الهی است.
@ayeha313
#فکر_کردن_درد_دارد
💢عدالت #خداوند کجاست؟
اگر ما باشیم و فقط این دنیا ، با اینهمه کودک کشی و جنایتهای باور نکردنی فقط میتوان گفت ، ناعدالتی موج میزند و تقریبا هیچ چیزش عادلانه به نظر نمیرسد...
✅از خانواده ای که در آن #زندگی میکنیم تا محل جغرافیایی، شرایط فیزیکی، قیافه ، استعداد و ثروت و همه چیز ناعادلانه پخش شده است!
✅ اما به نظر شما قرار است انسان با دخالت مستقیم #خدا، ظلم نکند؟ مثلا اگر انسان با اختیار خود بمب بیاندازد و خدا به خاطر این کودکان تمام بمب ها را معدوم کند، یا هر شوهری که دست به روی همسرش بلند کند، بلافاصله دستش خشک شود! یا هرکس رابطه نامشروع داشته باشد مثلا سنگی بیوفتد روی سرش ...
✅ آیا سلب اختیار به طوری که اصلا انسان نتواند به خودش یا دیگران ظلم کند، انسان را از انسان بودنش خارج نمیکند؟ اینکه پولدار به صورت اتوماتیک و ذاتا انفاق کند تا #فقیری نباشد، هنر است؟ اصلا اینجور خدایی که نگذارد انسان کار بد کند و به زور مجبورش کند کار خوب کند ، چه هنری کرده است که انسان را آفریده؟ ملائک که بودند.
✅ یا مثلا اگر همه #قدرتها یکی بود، آیا دستگیری از زیر دست معنا داشت؟ آیا صبر بر مصیبت و خیلی از چیزهایی که عیار انسان را مشخص میکند وجود داشت؟ سنت خدا این است که جوری خدایی کند که #اختیار انسانها از بین نرود!
✅اگر #آخرتی نباشد و همه چیز همین جا باشد، خدایش عادل نیست... اما اگر آخرتی باشد و بر اساس توانایی ها و رنجها در آنجا #قضاوت شود، خدایش عادل است! و از اینجاست که اصل معاد بعد از پذیرش خدا، یک امر #عقلی و بدیهی است!
@ayeha313
💢شبهات محرم
آیا پس از شهادت امام حسین(ع)؛ سپاه دشمن مقنعههای زنان را کشیده و سر آنها را #برهنه گذاشتند؟ آیا این با غیرت خداوند و با شأن اهل بیت سازگار است؟
#بخوانید👇👇
بر پایه منابع روایی و مقاتل معتبر و قابل استناد؛ پس از شهادت امام حسین(ع)، سپاه عمر بن سعد به خیمههای اهل بیت آن حضرت حمله کردند و به غارت اموال خیمهها و زیور آلات زنان پرداختند. و لباس رویین زنان را کشیدند.
در متن عربی بیشتر این روایات، عباراتی مانند «جاذَبُوا النِّساءَ مَلاحِفَهُنَّ عَن ظُهورِهِنَّ»، «یَنزِعونَ المَلاحِفَ عَن ظُهورِنا»، «یَنتَزِعونَ مِلحَفَةَ المَرأَةِ عَن ظَهرِها» و «تُنازَعُ ثَوبَها عَلى ظَهرِها» آمده است و اینها – با توجه به معنای ملحفه - به معنای برهنه شدن و نمایان شدن موها و بدن زنان نیست، بلکه چون زنان آن موقع علاوه بر رواندازهایی شبیه چادر؛ لباس زیرین دیگری نیز داشتند که موی سر و بدن را میپوشاند، و سپاه دشمن تنها لباس رویین آنها را به غارت بردند. و این به معنای بیحجابی و بدون پوشش نیست.
بر فرض پذیرش آنچه در پرسش آمده؛ باز هم این موضوع با شأن اهل بیت و غیرت خداوند منافاتی ندارد؛ زیرا بیحجابی زمانی مذموم است که از روی #اختیار باشد، نه اجبار.
اینک برای نمونه؛ متنهایی را که درباره #تاراج کردن خیمهها و غارت اموال زنان در روز عاشورا نقل شده، میآوریم:
1. تاریخ طبری و کامل ابن اثیر: مردم به سوى سُرخاب و لباسهاى گرانبها و شتران رفتند و آنها را تاراج کردند. مردم به سوى حسین(ع) و اثاث و وسایل کاروان، هجوم آوردند و حتّى براى گرفتن لباس روى زنان نیز، با آنها درگیر میشدند و چون چیره میشدند، آنرا میبردند.
2. أنساب الاشراف: مردم به سوى سُرخاب و جامههاى گرانبها و شتران رفتند و آنها را به تاراج بردند. رُحَیل بن زُهَیر جُعفى، جریر بن مسعود حضرمى و اُسَید بن مالک حَضرَمى، بیشترِ این جامهها را بردند و ابو الجَنوب جُعفى، شترى را برد که با آن، آب میکشید و نامش را حسین نهاده بود! ... مردم، چادرهاى زنان را از روى آنان میکشیدند که عمر بن سعد، آنان را از این کار، منع کرد و آنان دست برداشتند.
3. البدایة و النهایة ـ به نقل از حُمَید بن مسلم ـ : مردم، همه اموال نقد و غیر نقد حسین(ع) را میان خود، تقسیم کردند، حتّى آنچه را در خیمه بود و لباسهاى تمیز [یا رویینِ] زنان را.
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 5، ص 453،
بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 3، ص 204،
ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 188،
@ayeha313
💢شبهات محرم
آیا پس از شهادت امام حسین(ع)؛ سپاه دشمن مقنعههای زنان را کشیده و سر آنها را #برهنه گذاشتند؟ آیا این با غیرت خداوند و با شأن اهل بیت سازگار است؟
#بخوانید👇👇
بر پایه منابع روایی و مقاتل معتبر و قابل استناد؛ پس از شهادت امام حسین(ع)، سپاه عمر بن سعد به خیمههای اهل بیت آن حضرت حمله کردند و به غارت اموال خیمهها و زیور آلات زنان پرداختند. و لباس رویین زنان را کشیدند.
در متن عربی بیشتر این روایات، عباراتی مانند «جاذَبُوا النِّساءَ مَلاحِفَهُنَّ عَن ظُهورِهِنَّ»، «یَنزِعونَ المَلاحِفَ عَن ظُهورِنا»، «یَنتَزِعونَ مِلحَفَةَ المَرأَةِ عَن ظَهرِها» و «تُنازَعُ ثَوبَها عَلى ظَهرِها» آمده است و اینها – با توجه به معنای ملحفه - به معنای برهنه شدن و نمایان شدن موها و بدن زنان نیست، بلکه چون زنان آن موقع علاوه بر رواندازهایی شبیه چادر؛ لباس زیرین دیگری نیز داشتند که موی سر و بدن را میپوشاند، و سپاه دشمن تنها لباس رویین آنها را به غارت بردند. و این به معنای بیحجابی و بدون پوشش نیست.
بر فرض پذیرش آنچه در پرسش آمده؛ باز هم این موضوع با شأن اهل بیت و غیرت خداوند منافاتی ندارد؛ زیرا بیحجابی زمانی مذموم است که از روی #اختیار باشد، نه اجبار.
اینک برای نمونه؛ متنهایی را که درباره #تاراج کردن خیمهها و غارت اموال زنان در روز عاشورا نقل شده، میآوریم:
1. تاریخ طبری و کامل ابن اثیر: مردم به سوى سُرخاب و لباسهاى گرانبها و شتران رفتند و آنها را تاراج کردند. مردم به سوى حسین(ع) و اثاث و وسایل کاروان، هجوم آوردند و حتّى براى گرفتن لباس روى زنان نیز، با آنها درگیر میشدند و چون چیره میشدند، آنرا میبردند.
2. أنساب الاشراف: مردم به سوى سُرخاب و جامههاى گرانبها و شتران رفتند و آنها را به تاراج بردند. رُحَیل بن زُهَیر جُعفى، جریر بن مسعود حضرمى و اُسَید بن مالک حَضرَمى، بیشترِ این جامهها را بردند و ابو الجَنوب جُعفى، شترى را برد که با آن، آب میکشید و نامش را حسین نهاده بود! ... مردم، چادرهاى زنان را از روى آنان میکشیدند که عمر بن سعد، آنان را از این کار، منع کرد و آنان دست برداشتند.
3. البدایة و النهایة ـ به نقل از حُمَید بن مسلم ـ : مردم، همه اموال نقد و غیر نقد حسین(ع) را میان خود، تقسیم کردند، حتّى آنچه را در خیمه بود و لباسهاى تمیز [یا رویینِ] زنان را.
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 5، ص 453،
بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 3، ص 204،
ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 188،
@ayeha313