❇ تفســــــیر ❇
در این موقع که سپاه اسلام در اطراف سرزمین حُنین پراکنده شده بود، و جز گروه کمى با پیامبر(صلى الله علیه وآله) باقى نمانده بودند، و پیغمبر(صلى الله علیه وآله) به خاطر فرار آنها شدیداً نگران و ناراحت بود، خداوند آرامش و اطمینان خویش را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرستاد (ثُمَّ أَنْزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ).
و هم چنین لشکریانى که شما نمى دیدید، براى تقویت و یاریتان فرو فرستاد (وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها).
🌼🌼🌼
همان گونه که در ذیل آیات مربوط به غزوه بدر گفتیم، نزول این ارتش نامرئى الهى براى تحکیم و تقویت روح مسلمانان و ایجاد نیروى ثبات و استقامت در جان و دل آنان بود، نه این که فرشتگان و نیروهاى غیبى در جنگ شرکت کرده باشند.
و در پایان نتیجه نهائى جنگ حنین را چنین بیان مى کند: خداوند افراد بى ایمان و بت پرست را کیفر داد (گروهى کشته، گروهى اسیر و جمعى پا به فرار گذاردند آن چنان که از دسترس ارتش اسلام خارج شدند) (وَ عَذَّبَ الَّذینَ کَفَرُوا).
و این است کیفر افراد بى ایمان ! (وَ ذلِکَ جَزاءُ الْکافِرینَ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۶، سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِن بَعْدِ ذَٰلِكَ عَلَىٰ مَن يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»
سپس خداوند ـ بعد از آن ـ توبه هر کس را بخواهد (و شایسته ببیند)، مى پذیرد.
و خداوند آمرزنده و مهربان است.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۲۷)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
ولى با این حال درهاى توبه و بازگشت را به روى اسیران و فرارکنندگان از کفار باز گذارد که اگر مایل باشند، به سوى خدا باز گردند و آئین حق را بپذیرند، لذا در آخرین آیه مورد بحث مى فرماید: سپس خداوند بعد از این جریان توبه هر کس را بخواهد (و او را شایسته و آماده براى توبه واقعى بداند) مى پذیرد (ثُمَّ یَتُوبُ اللّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ عَلى مَنْ یَشاءُ ).
جمله یَتُوبُ که با فعل مضارع ذکر شده و دلالت بر استمرار دارد مفهومش این است که درهاى توبه و بازگشت همچنان به روى آنها باز و گشوده است.
چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است (وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ)، هیچ گاه درهاى توبه را به روى کسى نمى بندد، و از رحمت گسترده خود کسى را نومید نمى سازد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۷، سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَٰذَا ۚ وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاءَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»
اى کسانى که ایمان آورده اید! مشرکان ناپاکند. پس نباید بعد از این سال به مسجدالحرام نزدیک شوند! و اگر از فقر مى ترسید، خداوند هرگاه بخواهد، شما را به فضل (و کرم) خود بى نیاز مى سازد. (و از راه دیگر جبران مى کند.) خداوند دانا و حکیم است.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۲۸)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
مشرکان حق ورود به مسجدالحرام را ندارند!
یکى از فرمان هاى چهارگانه اى که على(علیه السلام) در مراسم حج سال نهم هجرت، به مردم مکّه ابلاغ کرد این بود که از سال آینده هیچ یک از مشرکان حق ورود به مسجدالحرام و طواف خانه کعبه را ندارد، آیه فوق اشاره به این موضوع و فلسفه آن است.
نخست مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! مشرکان آلوده و ناپاکند! بنابراین نباید بعد از امسال، نزدیک مسجدالحرام شوند! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا).
آیا این آیه دلیل بر نجس بودن مشرکان به همان مفهوم فقهى است یا نه؟ در میان فقهاء و مفسران گفتگو است، و براى تحقیق معنى آیه لازم است روى کلمه نجس قبلاً بررسى شود.
نَجَس (بر وزن هوس) معنى مصدرى دارد، و به عنوان تأکید و مبالغه به معنى وصفى نیز به کار مى رود.
راغب در کتاب مفردات درباره معنى این کلمه مى گوید: نَجاسَت و نَجَس به معنى هر گونه پلیدى است و آن بر دو گونه است: یک نوع پلیدى حسّى، و دیگرى پلیدى باطنى است.
و طبرسى در مجمع البیان مى گوید: به هر چیزى که طبع انسان از آن متنفر است نَجَس گفته مى شود.
به همین دلیل، این واژه در موارد زیادى به کار مى رود که مفهوم آن یعنى نجاست و آلودگى ظاهرى هم وجود ندارد، مثلاً:
دردهائى را که دیر درمان مى پذیرد، عرب نَجَس مى گوید.
اشخاص پست و شرور با این کلمه توصیف مى شوند.
پیرى و فرسودگى بدن را نیز نَجَس مى نامند.
از اینجا روشن مى شود با توجه به آیه فوق به تنهائى نمى توان قضاوت کرد که اطلاق کلمه نَجَس بر مشرکان به این خاطر است که جسم آنها آلوده است، همانند آلوده بودن خون، بول و شراب.
و یا به خاطر این که عقیده بت پرستى یک نوع آلودگى درونى دارد.
و به این ترتیب، براى اثبات نجاست کفار به این آیه نمى توان استدلال کرد، بلکه باید دلائل دیگرى را جستجو کنیم.
🌼🌼🌼
سپس در پاسخ افراد کوته بینى که اظهار مى داشتند: اگر پاى مشرکان از مسجدالحرام قطع شود، کسب و کار و تجارت ما از رونق مى افتد، و فقیر و بیچاره خواهیم شد، مى فرماید: و اگر از فقر و احتیاج مى ترسید، به زودى خداوند اگر بخواهد از فضلش شما را بى نیاز مى سازد (وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنیکُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ).
همان گونه که به عالى ترین وجهى بى نیاز ساخت، و با گسترش اسلام در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) سیل زائران خانه خدا به سوى مکّه به حرکت در آمد، و این موضوع تا به امروز ادامه دارد، و مکّه که از نظر جغرافیائى در نامناسب ترین شرایط قرار دارد، و در میان یک مشت کوه هاى خشک و سنگلاخ هاى بى آب و علف است، به صورت یک شهر بسیار آباد و یک کانون مهم داد و ستد و تجارت در آمده است.
و در پایان آیه اضافه مى کند: خداوند علیم و حکیم است (إِنَّ اللّهَ عَلیمٌ حَکیمٌ).
هر دستورى مى دهد بر طبق حکمت است و از نتایج آینده آن کاملاً آگاه و با خبر مى باشد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۸، سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّىٰ يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ»
با کسانى از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز بازپسین ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و پیامبرش تحریم کرده حرام مى شمرند، و نه آیین حق را مى پذیرند، پیکار کنید تا زمانى که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۲۹)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
وظیفه ما در برابر اهل کتاب
در آیات گذشته، سخن از وظیفه مسلمانان در برابر بت پرستان بود، آیه مورد بحث و آیات آینده، تکلیف مسلمین را با اهل کتاب روشن مى سازد.
در این آیات، در حقیقت اسلام براى آنها یک سلسله احکام حدّ وسط میان مسلمین و مشرکین قائل شده است; زیرا اهل کتاب از نظر پیروى از یک دین آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند.
ولى از جهتى نیز شبیه به مشرکان هستند، به همین دلیل، اجازه کشتن آنها را نمى دهد در حالى که این اجازه را درباره بت پرستانى که مقاومت به خرج مى دادند، مى داد; زیرا برنامه، برنامه ریشه کن ساختن بت پرستى از روى کره زمین بوده است.
اما در صورتى اجازه کنار آمدن با اهل کتاب را مى دهد که آنها حاضر شوند به صورت یک اقلیت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت آمیز داشته باشند.
اسلام را محترم بشمرند و دست به تحریکات بر ضد مسلمانان و تبلیغات مخالف اسلام نزنند، و یکى دیگر از نشانه هاى تسلیم آنها در برابر این نوع همزیستى مسالمت آمیز آن است که جِزیَه را که یک نوع مالیات سرانه است، بپذیرند و هر ساله مبلغى مختصر، به حکومت اسلامى بپردازند.
در غیر این صورت، اجازه مبارزه و پیکار با آنها را صادر مى کند، دلیل این شدت عمل را در لابلاى سه جمله در آیه مورد بحث روشن مى سازد:
نخست مى گوید: با کسانى که ایمان به خدا و روز قیامت ندارند، پیکار کنید (قاتِلُوا الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الآْخِرِ).
اما چگونه اهل کتاب مانند یهود و نصارى ایمان به خدا و روز رستاخیز ندارند، با این که به ظاهر مى بینیم هم خدا را قبول دارند و هم معاد را؟ این به خاطر آن است که ایمان آنان آمیخته به خرافات و مطالب بى اساس است.
اما در مورد ایمان به مبدأ و حقیقت توحید:
اوّلاً ـ گروهى از یهود ـ همان طور که در آیات بعد خواهد آمد ـ عُزَیز را فرزند خدا مى دانستند، و مسیحیان عموماً، ایمان به الوهیت مسیح و تثلیث (خدایان سه گانه) دارند.
ثانیاً ـ همان گونه که در آیات آینده نیز اشاره شده آنها گرفتار شرک در عبادت بودند، و عملاً دانشمندان و پیشوایان مذهبى خود را مى پرستیدند، بخشش گناه را که مخصوص خدا است از آنها مى خواستند، و احکام الهى را که آنان تحریف کرده بودند به رسمیت مى شناختند.
و اما ایمان آنها به معاد، یک ایمان تحریف یافته بود; زیرا معاد را چنان که از سخنان آنها استفاده مى شود، منحصر به معاد روحانى مى دانستند. بنابراین هم ایمانشان به مبدأ مخدوش است و هم به معاد.
🌼🌼🌼
آنگاه به دومین صفت آنها اشاره مى کند: آنها در برابر محرّمات الهى تسلیم نیستند، و آنچه را که خدا و پیامبرش تحریم کرده، حرام نمى شمرند (وَ لایُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ).
ممکن است منظور از رسول او، موسى(علیه السلام) و مسیح(علیه السلام) باشد; زیرا آنها به محرمات آئین خود نیز عملاً وفادار نیستند، و بسیارى از اعمالى که در آئین موسى(علیه السلام) یا مسیح(علیه السلام) تحریم شده است مرتکب مى شوند، نه تنها مرتکب مى شوند، گاهى حکم به حلال بودن آن نیز مى کنند!
و ممکن است منظور از رَسُولُهُ پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) باشد، یعنى فرمان جهاد با آنها به خاطر آن است که آنها در برابر آنچه خداوند به وسیله پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)تحریم کرده، تسلیم نیستند، و مرتکب همه گونه گناه مى شوند.
سپس مى گوید: اصولاً اینها در برابر آئین تسلیم نیستند، یعنى ادیان آنها از مسیر اصلى منحرف شده بسیارى از حقایق را به دست فراموشى سپرده اند و انبوهى از خرافات را به جاى آن نشانیده اند، به همین دلیل:
یا باید انقلاب تکاملى اسلام را بپذیرند و دنیاى فکرى مذهبى خود را نوسازى کنند.
و یا حداقل به صورت یک اقلیت سالم در کنار مسلمان ها قرار گیرند، و شرائط زندگى مسالمت آمیز را بپذیرند.
پس از ذکر این اوصاف سه گانه که در حقیقت مجوز مبارزه با آنها است مى گوید: این حکم درباره آنها است که اهل کتابند (مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ).
کلمه مِن به اصطلاح در اینجا بیانیه است، نه تبعیضیه و به تعبیر دیگر: قرآن مى گوید: همه پیروان کتب آسمانى پیشین (متأسفانه) گرفتار این انحرافات مذهبى شده اند و این حکم درباره همه آنها است.
پس از آن تفاوتى را که آنها با مشرکان و بت پرستان دارند در ضمن یک جمله بیان کرده، مى گوید: این مبارزه تا زمانى خواهد بود که جِزْیَه را بپردازند در حالى که تسلیم باشند (حَتّى یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَد وَ هُمْ صاغِرُونَ).
جِزْیَة از ماده جَزاء به معنى مالى است که از غیر مسلمانان که در پناه حکومت اسلامى قرار مى گیرند گرفته مى شود و این نامگذارى به خاطر آن است که آن را به عنوان جزاء در برابر حفظ مال و جانشان به حکومت اسلامى مى پردازند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۹، سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ۖ ذَٰلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ ۖ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۚ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ»
یهود گفتند:«عُزیر پسر خداست.» و نصارى گفتند: «مسیح پسر خداست.» این سخنى است که آنها به زبان مى آورند، در حالى که همانند گفتار کافران پیشین (و مشرکان) است. خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مى یابند!
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۳۰)
@ayehsobh
هدایت شده از مؤسسه رهروان راه قرآن مبارکه
#امام_حسن_عسكری ( عليه السلام ):
علامات مؤمن پنج چيز است:
پنجاه و يك ركعت نماز واجب و نافله در شب و روز، #زيارت_اربعين ،انگشتر بر دست راست كردن، پیشانی را در سجده بر خاك گذاشتن و بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ را بلند گفتن.
🥀 فرارسیدن اربعین حسینی ع تسلیت باد🥀
التماس دعا🤲
#مؤسسه_رهروان_راه_قرآن_مبارکه
@rahrovanraheqoran
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَٰهًا وَاحِدًا ۖ لَّا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ»
(آنها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایى در برابر خدا قرار دادند و (همچنین) مسیح فرزند مریم را. در حالى که دستور داشتند فقط خداوند یکتایى را که هیچ معبودى جز او نیست، بپرستند. او پاک و منزّه است از آنچه همتایش قرار مى دهند!
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۳۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
تفسیر:
در آیه بعد، به شرک عملى آنان (در مقابل شرک اعتقادى) و یا به تعبیر دیگر شرک در عبادت اشاره کرده، مى گوید: یهود و نصارى دانشمندان و راهبان خود را، خدایان خود، در برابر پروردگار قرار دادند (اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ).
و نیز مسیح فرزند مریم را به الوهیت پذیرفتند (وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ).
أَحبار جمع حَبْر به معنى دانشمند و عالم و رُهبان جمع راهب به افرادى گفته مى شود که به عنوان ترک دنیا در دیرها سکونت اختیار کرده و به عبادت مى پرداختند.
از آنجا که خود را بدون قید و شرط در اطاعت آنان قرار داده بودند و حتى احکامى را که بر خلاف حکم خدا مى گفتند واجب الاجرا مى شمردند، قرآن از این پیروى کورکورانه و غیر منطقى تعبیر به اتخاذ ربّ کرده است.
از قرائن، چنین بر مى آید که: یهود و نصارى براى پیشوایان خود چنین اختیارى را قائل بودند که گاهى قوانین الهى را به صلاحدید خود تغییر دهند و هم اکنون مسأله گناه بخشى در میان مسیحیان رائج است که در برابر کشیش اعتراف به گناه مى کنند و او مى گوید: بخشیدم!(
نکته دیگرى که باید به آن توجه داشت این است که چون نوع پرستش و عبادت مسیحیان نسبت به عیسى با پرستش یهود نسبت به پیشوایشان تفاوت داشته: یکى واقعاً مسیح(علیه السلام) را پسر خدا مى دانسته و دیگرى به خاطر اطاعت بى قید و شرط به عنوان عبادت کردن پیشوایان معرفى شده اند، آیه فوق نیز میان آن دو تفاوت قائل شده و حسابشان را از هم جدا کرده است و مى گوید: اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ.
🌼🌼🌼
سپس حضرت مسیح را جدا کرده مى گوید: وَ الْمَسِیْحَ بْنَ مَرْیَمَ و این نشان مى دهد که در تعبیرات قرآن همه ریزه کارى ها رعایت مى شود.
در پایان آیه روى این مسأله تأکید مى کند که تمام این بشرپرستى ها بدعت و از مسائل ساختگى است و هیچ گاه به آنها دستورى داده نشده که خدایان متعدد براى خود انتخاب کنند، بلکه به آنها دستور داده شده که تنها یک معبود را بپرستند (وَ ما أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً).
معبودى که هیچ کس جز او شایسته پرستش نیست (لا إِلهَ إِلاّ هُوَ).
معبودى که منزه است از آنچه آنها شریک وى قرار مى دهند (سُبْحانَهُ عَمّا یُشْرِکُونَ).
قرآن مجید در این آیه، درس بسیار پر ارزشى به همه پیروان خود مى دهد و یکى از عالى ترین مفاهیم توحید را ضمن آن خاطر نشان مى سازد، مى فرماید: هیچ مسلمانى حق ندارد اطاعت بى قید و شرط انسانى را بپذیرد; زیرا این کار مساویست با پرستش او، همه اطاعت ها باید در چهار چوبه اطاعت خدا در آید و پیروى از دستور یک انسان تا آنجا مجاز است که با قوانین خدا مخالفت نداشته باشد، این انسان هر کس و هر مقامى مى خواهد باشد.
زیرا اطاعت بى قید و شرط، مساوى است با پرستش، و شکلى است از بت پرستى و عبودیت، اما متأسفانه مسلمانان با فاصله گرفتن از این دستور مهم اسلامى و بر پاساختن بت هاى انسانى گرفتار تفرقه ها، پراکندگى ها، استعمارها و استثمارها شده اند و تا این بت ها شکسته نشود و کنار نرود، نباید انتظار برطرف شدن نابسامانى ها را داشته باشند.
اصولاً این گونه بت پرستى از بت پرستى هاى زمان جاهلیت که در برابر سنگ و چوب سجده مى کردند، خطرناکتر است; زیرا آن بت هاى بى روح پرستش کنندگان خویش را هیچ گاه استعمار نمى کردند.
اما انسان هائى که به شکل بت در مى آیند بر اثر خودکامگى، پیروان خود را به زنجیر اسارت مى کشند و گرفتار همه گونه انحطاط و بدبختى مى گردانند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۱، سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»
آنها مى خواهند نورِ خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولى خدا جز این نمى خواهد که نور خود را کامل کند، هر چندکافران ناخشنود باشند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۳۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
آیه مورد بحث، تشبیه جالبى براى تلاش هاى مذبوحانه و بى سرانجام یهود و نصارى و یا همه مخالفان اسلام حتى مشرکان، کرده است. مى گوید: اینها مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند ولى خداوند اراده اى جز این ندارد که این نور الهى را همچنان گسترده تر و کامل تر سازد، تا همه جهان را فرا گیرد و تمام جهانیان از پرتو آن بهره گیرند، هر چند کافران را خوشایند نباشد (یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللّهُ إِلاّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ).
🌼🌼🌼
در ذیل این آیه سه نکته قابل توجه است:
۱ ـ در این آیه آئین خدا، قرآن مجید و تعالیم اسلام به نور و روشنائى تشبیه شده و مى دانیم نور سرچشمه حیات، جنبش، نمو و آبادى در روى زمین و منشأ هر گونه زیبائى است.
اسلام نیز آئینى است تحرک آفرین که جامعه انسانى را در مسیر تکامل ها به پیش مى برد و سرچشمه هر خیر و برکت است.
تلاش ها و کوشش هاى دشمنان را نیز به دمیدن و فوت کردن با دهان تشبیه کرده است و چه قدر مضحک است که انسان نور عظیمى همچون نور آفتاب را بخواهد با پف کردن خاموش کند؟
۲ ـ مسأله خاموش کردن نور خدا در دو مورد از قرآن آمده: یکى آیه فوق و دیگرى آیه ۸ از سوره صف و در هر دو مورد به عنوان انتقاد از تلاش هاى دشمنان اسلام ذکر شده ولى در میان این دو آیه مختصر تفاوتى در تعبیر دیده مى شود، در آیه محل بحث یُرِیْدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا ذکر شده در حالى که در سوره صف یُرِیْدُونَ لِیُطْفِئُوا آمده است و مسلماً این تفاوت در تعبیر اشاره به نکته اى است:
آیه نخست اشاره به خاموش کردن بدون مقدمه است.
ولى آیه دوم اشاره به خاموش کردن توأم با توسل به مقدمات و اسباب است.
یعنى، خواه آنها بدون استفاده از مقدمات و خواه با توسل به اسباب مختلف براى خاموش کردن نور حق بپاخیزند، با شکست رو به رو خواهند شد.
۳ ـ کلمه یَأْبى از ماده اِباء به معنى شدت امتناع و جلوگیرى کردن از چیزى است و این تعبیر اراده و مشیت حتمى پروردگار را براى تکمیل و پیشرفت آئین اسلام به ثبوت مى رساند و مایه دلگرمى و امیدوارى همه مسلمانان نسبت به آینده این آئین است؛ اگر مسلمانان، مسلمان واقعى باشند!
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۲، سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هدایت شده از 💠 قرآن و فضای مجازی💠
چند روز پیش، متن گلایهای از روحانیون و مذهبی ها نوشتم؛ تعدادی از بزرگواران ناراحت شدند که چرا تند رفتی؟!
امروز، این جمعیت، در کنار یکدیگر بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی بازهم ثابت کرد اشتباه نگفته بودم و اگر علی تنهاست یا اگر #اسلام غریب است؛ مقصر خود ما هستیم که فقط نشسته و ناظر و بیتفاوت هستیم تا #رهبری از خودش خرج کند...
خدا کند اگر فردا در هنگام ظهور #امام_زمان_عج زنده باشیم؛ لااقل خجالت زده نباشیم که برای رفع غربت دین و اسلام و تشیع قدمی برنداشته ایم...
✍ زهراسادات امیری
@qoranmajaz
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»
او کسى است که پیامبرش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین ها پیروز گرداند، هر چند مشرکان ناخشنود باشند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۳۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
آیه مورد بحث، بشارت عالمگیر شدن اسلام را به مسلمانان داده و با آن، بحث آیه گذشته را دائر بر این که تلاش هاى مذبوحانه دشمنان اسلام به جائى نمى رسد، تکمیل مى کند و با صراحت مى گوید:
او کسى است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر تمام ادیان پیروز و غالب گرداند، هر چند مشرکان را خوشایند نباشد (هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ).
منظور از هدایت، دلائل روشن و براهین آشکارى است که در آئین اسلام وجود دارد.
و منظور از دین حق، همین آئینى است که اصولش حق و فروعش نیز حق و بالاخره تاریخ و مدارک و اسناد و نتیجه و برداشت آن نیز حق است.
🌼🌼🌼
بدون شک آئینى که هم محتواى آن حق باشد و هم دلائل و مدارک و تاریخ آن روشن، باید سرانجام بر همه آئین ها پیروز گردد.
با گذشت زمان، پیشرفت علم و دانش، و سهولت ارتباطات، واقعیت ها چهره خود را از پشت پرده هاى تبلیغات مسموم به در خواهند آورد و موانعى را که مخالفان حق بر سر راه آن قرار مى دهند در هم کوبیده خواهد شد، و به این ترتیب آئین حق همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند دشمنان حق نخواهند و از هیچ گونه کار شکنى مضایقه نکنند; زیرا حرکت آنها حرکتى است بر خلاف مسیر تاریخ و بر ضد سنن آفرینش!
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۳، سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh