❇ تفســــــیر *
این آیات که توضیحى از چگونگى زندگى و مرگ پرهیزکاران است هماهنگ و هم قرینه با آیات گذشته است که از مشرکان مستکبر سخن مى گفت، در آنجا خواندیم: فرشتگان مرگ آنها را قبض روح مى کنند در حالى که ستمگرند و مرگ آنها آغاز دوران جدیدى از بدبختى آنهاست و سپس به آنها فرمان داده مى شود که به درهاى جهنم ورود کنید.
اما در اینجا مى خوانیم که پرهیزکاران کسانى هستند که فرشتگان قبض ارواح، روح آنان را مى گیرند در حالى که پاک و پاکیزه اند (الَّذِینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ).
پاکیزه از آلودگى شرک پاکیزه از ظلم و استکبار و هر گونه گناه.
در اینجا فرشتگان به آنها مى گویند: سلام بر شما باد (یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ).
سلامى که نشانه امنیت، سلامت و آرامش کامل است.
سپس مى گویند: وارد بهشت شوید به خاطر اعمالى که انجام مى دادید (ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
تعبیر به تَتَوَفّاهُم (روح آنها را دریافت مى دارند) تعبیر لطیفى است درباره مرگ، اشاره به این که مرگ به معنى فنا و نیستى و پایان همه چیز نیست، بلکه انتقالى است از یک مرحله به مرحله بالاتر.
🌼🌼🌼
در تفسیر المیزان مى خوانیم: در این آیه، سه موضوع مطرح است:
۱ ـ طیّب و پاکیزه بودن، ۲ ـ سلامت و امنیت از هر نظر، ۳ ـ راهنمائى به بهشت.
این سه موهبت همانست که در آیه ۸۲ سوره انعام نظیر آن را مى خوانیم: الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْم أُولئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ: آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با ظلم و ستمى نیالودند، امنیت براى آنها است، و هدایت مى شوند .
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۲ سوره مبارکه نحل)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
آیا آنها [= کافران] انتظارى جز این دارند که فرشتگان (قبض روح) به سراغشان بیایند، یا فرمان پروردگارت (براى مجازاتشان) فرا رسد (آن گاه توبه کنند؟! ولى توبه اى بى اثر! آرى،) کسانى که پیش از ایشان بودند نیز چنین کردند. خداوند به آنها ستم نکرد. ولى آنان به خویشتن ستم مىنمودند.
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۳۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
بار دیگر به تجزیه و تحلیل، پیرامون طرز فکر و برنامه مشرکین و مستکبرین پرداخته و با زبان تهدید مى گوید:
آنها چه انتظارى مى کشند؟ آیا انتظار این را دارند که فرشتگان مرگ به سراغشان بیایند، درهاى توبه بسته شود، پرونده اعمال پیچیده گردد و راه بازگشت باقى نماند؟! (هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ).
و یا این که انتظار مى کشند فرمان پروردگارت دائر به عذاب و مجازات آنها صادر گردد؟! (أَوْ یَأْتِیَ أَمْرُ رَبِّکَ).
که در این حال، نیز درهاى توبه بسته خواهد شد و راه بازگشت و جبران نیست، این چه طرز تفکرى است که آنها دارند؟ و چه لجاجت و سرسختى ابلهانه اى؟
در اینجا ملائکه گرچه به طور مطلق ذکر شده ولى با توجه به آیات گذشته که سخن از فرشتگان قبض ارواح بود اشاره به همین مطلب است.
و جمله یَأْتِى أَمْرُ رَبِّکَ (فرمان خدا فرا رسد) گرچه احتمالات مختلفى را مى پذیرد، اما با توجه به این که این تعبیر، در آیات مختلفى از قرآن به معنى نزول عذاب آمده است در اینجا نیز، همین معنى را مى رساند.
🌼🌼🌼
و به هر حال، مجموع این دو جمله، تهدیدى است براى این مستکبران که اگر اندرزهاى الهى و پیامبران او آنان را بیدار نکند تازیانه هاى عذاب و مرگ بیدارشان خواهد ساخت، اما در آن زمان دیگر بیدار شدن، سودى ندارد.
و مى افزاید: تنها این گروه نیستند که این چنین مى کنند، بلکه مشرکان و مستکبرین پیشین نیز چنین کردند (کَذلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
خداوند به آنها ستم نکرد ولى آنها به خویشتن ستم مى کنند (وَ ما ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).
چرا که آنها در حقیقت تنها نتیجه اعمال خود را باز مى یابند.
این جمله، بار دیگر این حقیقت را تأکید مى کند که هر ظلم و ستم و شرّى از انسان سر مى زند، سرانجام دامن خودش را مى گیرد، بلکه قبل از همه به آنها مى رسد، زیرا عمل بد، آثار شوم خود را در روح و جان انجام دهندگان مى پاشد، قلبشان تاریک، روحشان آلوده و آرامششان نابود خواهد شد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۳ سوره مبارکه نحل)
@ayehsobh
7188656104.mp3
2.81M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه نحل
آیه: ۳۱_۳۳
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»
و بدیهاى اعمالشان سرانجام به آنها رسید و آنچه را (از وعده عذاب الهى) استهزا مى کردند، دامانشان را گرفت.
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۳۴)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ»
مشرکان گفتند: «اگر خدا مى خواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او چیزى را پرستش نمى کردیم و چیزى را بدون اجازه او حرام نمى ساختیم.» (آرى،) کسانى که پیش از ایشان بودند نیز چنین کردند. ولى آیا پیامبران وظیفه اى جز ابلاغ آشکار دارند؟!
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۳۵)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
پس از آن به یکى از منطق هاى سست و بى اساس مشرکان اشاره کرده مى گوید: مشرکان گفتند: اگر خدا مى خواست نه ما و نه نیاکان ما غیر او را عبادت نمى کردیم و به سراغ بتها نمى رفتیم (وَ قالَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْء نَحْنُ وَ لا آباؤُنا).
و چیزى را بدون اذن او تحریم نمى نمودیم (وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْء).
این جمله، اشاره به قسمتى از چهارپایانى است که مشرکان در عصر جاهلیت، از پیش خود تحریم کرده بودند و به خاطر آن شدیداً مورد انتقاد از طرف پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) واقع شدند.
خلاصه این که آنها مى خواستند ادعا کنند، آنچه ما انجام مى دهیم، از پرستش بتها، و حرام و حلال کردنها، همه، مورد رضاى خدا است و بدون اذن او نیست.
این سخن، ممکن است به این معنى باشد که آنها عقیده به جبر داشتند و
همه چیز را بسته به فرمان سرنوشت مى دانستند (همان گونه که بسیارى از مفسران فهمیده اند).
ولى این احتمال، نیز وجود دارد که آنها این سخن را به خاطر اعتقاد به جبر نمى دانستند بلکه، مى خواستند: چنین استدلال کنند که اگر اعمال ما مورد رضاى خدا نیست پس چرا قبلاً پیامبرانى نفرستاده، و از آن نهى نکرده است، چرا از همان روز اول، به نیاکان ما نگفت، من به این کار راضى نیستم، این سکوت او دلیل بر رضاى او است!
🌼🌼🌼
این تفسیر با ذیل این آیه و آیات بعد سازگارتر است.
لذا بلافاصله مى فرماید: پیشینیان آنها نیز همین کارها را انجام دادند (و به همین بهانه ها متوسل شدند) ولى آیا پیامبران الهى وظیفه اى جز ابلاغ آشکار دارند؟ (کَذلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ).
یعنى، اولاً ـ این که مى گوئید: خداوند سکوت کرده، هرگز سکوت نکرده است و هر پیامبرى آمده آشکارا دعوت به توحید و نفى شرک نموده است.
ثانیاً ـ وظیفه خدا و پیامبر مجبور ساختن نیست، بلکه نشان دادن راه و ارائه طریق است، و این کار انجام شده است.
ضمناً جمله: کَذلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ: کسانى که قبل از آنها بودند نیز همین گونه انجام دادند ، یک نوع دلدارى براى پیامبر است که بداند این کارهائى که آنها مى کنند همانست که بر سر همه پیامبران آورده اند، محزون مباش و سخت استقامت کن و بایست که خدا یار و یاور تو است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۵ سوره مبارکه نحل)
@ayehsobh
7188656252.mp3
2.75M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه نحل
آیه: ۳۴_۳۵
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ ۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»
ما در هر امّتى رسولى برانگیختیم که خداى یکتا را بپرستید. و از (پرستش) طاغوت اجتناب کنید. خداوند گروهى از آنان را هدایت کرد و گروهى از آنان ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت. پس در روى زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود!
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۳۶)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
دنبال اعلام این واقعیت که وظیفه پیامبران تنها ابلاغ آشکار است، آیه بعد اشاره کوتاه و جامعى به وضع دعوت پیامبران کرده، مى گوید: ما در هر امتى رسولى فرستادیم (وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّة رَسُولاً).
أُمَّت از کلمه أُم به معنى مادر و یا به معنى هر چیزى که دیگرى را به خود ضمیمه مى کند، آمده و از این رو به هر جماعتى که در میان آنها یک نوع وحدت، از نظر زمان یا مکان یا تفکر و یا هدف بوده باشد امت مى گویند، و از بررسى موارد استعمال آن، در قرآن که به ۶۴ مورد بالغ مى شود این واقعیت تأیید مى گردد.
سپس اضافه مى کند: محتواى دعوت همه این رسولان این بود خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید (أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ).
به این ترتیب، دعوت به سوى توحید و مبارزه با طاغوت اساس دعوت تمام پیامبران را تشکیل مى داده و نخستین چیزى بوده است که همه بدون استثناء به آن دعوت مى کردند، چرا که اگر پایه هاى توحید محکم نشود و طاغوتها از جوامع انسانى و محیط افکار طرد نگردند، هیچ برنامه اصلاحى قابل پیاده کردن نیست.
طاغوت، صیغه مبالغه از ماده طغیان به معنى متجاوز و متعدى از حد و مرز است و به هر چیزى که وسیله تجاوز از حدّ گردد، نیز گفته مى شود، از این جهت، به شیطان، بت، حاکم جبار و ستمگر و مستکبر، و بالاخره مسیرى که به غیر حق منتهى گردد، طاغوت گفته مى شود.
این کلمه هم به معنى مفرد و هم به معنى جمع استعمال مى شود، هر چند گاهى آن را به طواغیت جمع مى بندند.
اکنون، ببینیم نتیجه دعوت انبیا به توحید به کجا رسید، در اینجا قرآن مى گوید:
گروهى از آن امتها کسانى بودند که خدا هدایتشان کرد (فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللّهُ).
و گروهى از آنان ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت (وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ).
گرچه باز، در این آیه، پیروان مکتب جبر سر و صدا بلند کرده اند این هم دلیل دیگرى بر مکتب ما! ولى کراراً گفته ایم، اگر آیات هدایت و ضلالت را در کنار هم بچینیم هیچگونه ابهامى در آنها نیست و نه تنها اشاره اى به جبر نمى کند بلکه، به وضوح مسأله اختیار و اراده و آزادى انسان را بیان مى دارد، چرا که بسیارى از آیات قرآن، مى گوید: هدایت و ضلالت الهى به دنبال شایستگى ها یا ناشایستگى هائى است که در انسانها بر اثر اعمالشان پیدا مى شود.
خداوند ظالمان، مسرفان، دروغگویان و مانند آنها را، طبق صریح آیات قرآن، هدایت نمى کند، ولى به عکس آنهائى که در راه خدا جهاد و تلاش و کوشش مى کنند و آنهائى که دعوت پیامبران را مى پذیرند، همه را مشمول الطاف خود قرار داده و در مسیر پر فراز و نشیب تکامل و سیر الى اللّه هدایتشان مى کند، اما گروه اول را به حال خود وا مى گذارد، تا نتیجه اعمالشان دامان آنها را بگیرد و در بیراهه ها سرگردان شوند.
و از آنجا که خاصیت اعمال اعم از نیک و بد از ناحیه خدا است، نتائج آنها را مى توان به خدا نسبت داد.
🌼🌼🌼
جالب توجه این که تعبیر آیه فوق، در مورد هدایت و ضلالت متفاوت است: در مورد اول مى گوید: گروهى را خدا هدایت کرد اما در مورد دوم نمى گوید: گروهى را خدا گمراه ساخت بلکه، مى گوید: حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ: گمراهى براى آنها ثابت شد و دامانشان را چسبید!.
این تفاوت در تعبیر، ممکن است اشاره به واقعیتى باشد که در آیات دیگر قرآن و بعضى از روایات وارد شده است که، خلاصه اش چنین است:
در رابطه با مسأله هدایت، بیشترین سهم مربوط به مقدماتى است که خدا آفریده، عقل داده، فطرت را براى توحید بسیج کرده، پیامبران را فرستاده، آیات تشریعى و تکوینى را ارائه نموده است، تنها یک تصمیم گیرى آزادانه از ناحیه بندگان کافى است که آنها را به سر منزل مقصود برساند.
ولى در مسأله ضلالت تمام سهم را بندگان گمراه دارند، زیرا بر ضد مسیر حوادث تکوین و تشریع حرکت مى کنند، فطرت الهى را زیر پا مى گذارند، قوانین او را نادیده مى گیرند، آیات تشریعى و تکوینى را پشت سر قرار مى دهند، چشم و گوش دل را بر دعوت انبیاء مى بندند، و خلاصه، با توسل به این همه تخریب و تحریف در وادى ضلالت گام مى نهند آیا همه این امور از ناحیه خودشان نیست؟
و در پایان آیه، براى بیدار کردن گمراهان و تقویت روحیه هدایت یافتگان این دستور عمومى را صادر مى کند: در روى زمین سیر کنید و آثار گذشتگان را که بر صفحه زمین و در دل خاک نهفته است بررسى نمائید و ببینید سرانجام کار کسانى که آیات خدا را تکذیب کردند به کجا کشید (فَسِیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ).
این تعبیر، خود دلیل زنده اى بر آزادى اراده انسان است، چرا که اگر هدایت و ضلالت اجبارى بود، سیر در ارض و مطالعه حالات پیشینیان بیهوده بود، و این دستور خود تأکیدى است بر این که سرنوشت هیچ کس به طور اجبارى قبلاً تعیین نشده است بلکه به دست خود او است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۶ سور
7188656393.mp3
1.84M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه نحل
آیه: ۳۶
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«إِن تَحْرِصْ عَلَىٰ هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَن يُضِلُّ ۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ»
هر قدر بر هدایت آنها حریص باشى، (سودى ندارد. چرا که) خداوند کسى را که (به سبب اعمالش) گمراه ساخت، هدایت نمى کند. و آنها هیچ یاورى نخواهند داشت.
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۳۷)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
آیه مورد بحث، ضمن دلدارى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) تأکید مى کند که سرانجام کار این گروه گمراه و لجوج به جائى مى رسد که هر قدر بر هدایت آنها حریص باشى و تلاش کنى فایده اى ندارد زیرا خداوند کسى را که گمراه کرد هدایت نمى کند! (إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لایَهْدِی مَنْ یُضِلُّ).
و براى آنها هیچ یار و یاورى نیست (وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ).
تَحْرِصْ از ماده حرص به معنى طلب کردن چیزى با جدیت و کوشش است!.
بدیهى است این جمله در حق همه منحرفان نیست، زیرا وظیفه پیامبر(صلى الله علیه وآله)تبلیغ و هدایت است و مى دانیم و تاریخ نیز گواهى داده این تبلیغ و هدایت در مورد بسیارى از گمراهان اثر مى گذارد و به آئین حق مى پیوندند و عاشقانه از آن دفاع مى کنند.
🌼🌼🌼
بنابراین، جمله فوق، مخصوص آن گروه است که خیره سرى و لجاجت را به حد اعلا رسانده و آن چنان در استکبار و غرور و غفلت و گناه غرقند، که دیگر درهاى هدایت به روى آنها گشوده نخواهد شد، اینها هستند که هر چند پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى هدایت آنها بکوشد، نتیجه اى ندارد، زیرا به خاطر اعمالشان آن چنان گمراه شده اند که دیگر قابل هدایت نیستند.
طبیعى است چنین افرادى یار و یاورى نیز نمى توانند داشته باشند زیرا هر ناصر و یاور در زمینه مناسب اقدام مى کند.
ضمناً این تعبیر، خود دلیلى بر نفى جبر است، چرا که ناصر مربوط به جائى است که جوششى از درون خود انسان باشد و نقش او نقش کمک و یارى باشد (دقت کنید).
تعبیر به ناصِرِیْن به صورت جمع شاید اشاره به آنست که گروه مؤمنان بر عکس این گروه، نه یک یار بلکه یاران و یاوران متعدد دارند، خدا یار آنهاست، پیامبران و بندگان صالح خدا یار آنها هستند و فرشتگان رحمت نیز یاورشان محسوب مى شوند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۷ سوره مبارکه نحل)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ ۙ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَن يَمُوتُ ۚ بَلَىٰ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»
آنها سوگندهاى شدید به خدا یاد کردند که «هرگز خداوند کسى را که مى میرد، بر نمى انگیزد!» آرى، (آنها در اشتباهند) این وعده قطعى خداست
(که همه مردگان را براى جزا باز مى گرداند). ولى بیشتر مردم نمى دانند.
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۳۸)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
به دنبال بحثهائى که در آیات گذشته پیرامون رسالت پیامبران آمد این آیات با ذکر گوشه اى از مباحث معاد، این بحثها را تکمیل مى کند.
نخست مى گوید: آنها مؤکداً سوگند یاد کردند که خداوند کسانى را که مى میرند هرگز مبعوث نمى کند و به زندگى جدید باز نمى گرداند (وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لایَبْعَثُ اللّهُ مَنْ یَمُوتُ).
🌼🌼🌼
این انکار بى دلیل، آن هم انکارى توأم با قَسَم هاى مؤکد، نشانه اى از نادانى آنها و بى خبریشان بود، لذا قرآن در پاسخ آنها چنین مى گوید:
این وعده قطعى خداوند است (که همه مردگان را به حیات جدید باز مى گرداند تا نتیجه اعمالشان را ببینند) ولى غالب مردم نمى دانند و بر اثر ناآگاهى دست به انکار مى زنند (بَلى وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمُونَ).
تعبیر به بَلى (آرى) و حَقّاً و سپس ذکر وعده، آن هم وعده اى که بر خدا است همگى نشانه تأکید و قطعیت مسأله معاد است.
اصولاً در مقابل کسى که حقیقتى را با قاطعیت انکار مى کند، باید با قاطعیت سخن گفت، تا آثار سوء روانى آن نفى قاطع با اثبات قاطع بر چیده شود و مخصوصاً باید روشن کرد که این نفى، از بى اطلاعى و نادانى است تا اثر خود را به کلى از دست دهد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۸ سوره مبارکه نحل)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُوا كَاذِبِينَ»
هدف این است که آنچه را در آن اختلاف
مى کردند، براى آنها روشن سازد. و کسانى که کافر شدند، بدانند که خود دروغ مى گفتند.
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۳۹)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
پس از آن به بیان یکى از هدفهاى معاد و بعد از آن، به ذکر قدرت خدا بر این کار مى پردازد، تا نشان دهد اگر سرچشمه انکار آنها این است که بازگشت به حیات مجدد را از قدرت خدا دور مى دانند این اشتباه بزرگى است و اگر منشأ این کار، بى هدف بودن معاد است آن نیز اشتباه دیگرى است.
نخست مى گوید: خداوند مردگان را مبعوث مى کند تا براى همگان روشن سازد آنچه را که در آن اختلاف داشتند (لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ).
و تا کسانى که این واقعیت را انکار کردند بدانند دروغ مى گفتند (وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ).
چرا که آن جهان، جهان کشف غطاء، و کنار رفتن پرده ها، و آشکار شدن حقایق است.
بالاخره آن روز، روز شهود، و کشف اسرار، و آشکار شدن پنهانیها، و ظهور و بروز است، و در چنین شرایط و محیطى اختلاف در عقیده معنى ندارد، هر چند ممکن است، بعضى از منکران لجوج براى تبرئه خویش به دروغ در بعضى از مواقف قیامت متوسل شوند، ولى آن یک امر استثنائى و زودگذر است! این درست به آن مى ماند که مجرمى را در پاى میز دادگاه حاضر کنند، او همه چیز را منکر شود، ولى بلافاصله نوار ضبط صوت و دست خط او و سایر مدارک زنده و حسى را به او ارائه دهند، و به اتفاق او تمام آثار جرم را از درون خانه و اطاقش بیرون بیاورند، اینجا است که دیگر جائى براى گفتگو باقى نمى ماند، و تسلیم مى شود ظهور حقایق در عالم قیامت حتى از این هم واضحتر و آشکارتر است!
گرچه حیات پس از مرگ و رستاخیز، اهداف متعددى دارد که در آیات قرآن به طور پراکنده به آنها اشاره شده است: تکامل انسان، اجراى عدالت، هدف دادن به زندگى این جهان، ادامه فیض خداوند و مانند آن.
🌼🌼🌼
ولى آیه مورد بحث، به هدف دیگرى اشاره مى کند و آن بر طرف کردن اختلافات و بازگشت به توحید است.
مى دانیم مهمترین اصلى که در عالم حکومت مى کند: اصل توحید است این اصل فراگیر هم در ذات و صفات و افعال خدا صادق است و هم در مجموعه عالم آفرینش و قوانینى که بر آن حکومت مى کند، و هر چیز باید سرانجام به این اصل باز گردد.
و لذا ما معتقدیم که این اختلافها و جنگها و ستیزها روزى همگى پایان مى گیرد و همه مردم جهان در زیر پرچم حکومت واحدى، حکومت مهدى(علیه السلام) جمع مى شوند، چرا که آنچه بر خلاف روح عالم هستى یعنى توحید است باید سرانجام روزى بر چیده شود.
ولى اختلاف عقیده ها هرگز به طور کامل در این دنیا، از بین نخواهد رفت چرا که عالم غطاء و پوشش است، ولى، سرانجام روزى فرا مى رسد که: این پوششها و پرده ها از میان خواهد رفت و یوم البروز و یوم الظهور است.
بنابراین، بازگشت به وحدت، و پایان گرفتن اختلافات عقیدتى یکى از اهداف معاد را تشکیل مى دهد که در آیه فوق به آن اشاره شده است.
در آیات فراوانى از قرآن مجید، این مسأله تکرار و تأکید شده که: خداوند در روز قیامت در میان مردم داورى مى کند و اختلافات بر طرف مى شود.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۹ سوره مبارکه نحل)
@ayehsobh
7188656511.mp3
2.66M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه نحل
آیه: ۳۷_۳۹
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
بعد از آن به دومین نکته یعنى بیان این حقیقت مى پردازد که اگر آنها بازگشت انسان را به زندگى جدید محال مى شمرند، باید بدانند قدرت خداوند برتر و بالاتر از اینها است. هنگامى که ما چیزى را اراده کنیم فقط به آن مى گوئیم موجود باش! آن نیز بلافاصله موجود مى شود (إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْء إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ).
با چنین قدرت کامله اى که تنها فرمان موجود باش، براى وجود هر چیز کافى است، دیگر چه جاى شک و تردید در قدرت خدا بر بازگشت مردگان به زندگى باقى مى ماند؟
شاید نیاز به توضیح نداشته باشد که تعبیر به کُنْ (موجود باش) نیز به اصطلاح از ضیق بیان و عدم گنجایش الفاظ است، و الا حتى نیاز به جمله کُنْ نیست، اراده خدا همان، و تحقق یافتن همان!.
اگر بخواهیم مثال کوچک و ناقصى براى این مسأله در زندگى خود بزنیم مى توانیم آن را تشبیه به ایجاد تصورات در مغز، به مجرد اراده کنیم، آیا هنگامى که ما تصمیم مى گیریم، تصورى از یک کوه عظیم یا یک اقیانوس پهناور، یا یک باغ وسیع با اشجار فراوان و مانند اینها در مغز خود داشته باشیم هیچگونه مشکلى براى ما وجود دارد؟ و اصلاً نیاز به جمله و کلمه اى داریم؟ بلکه به محض اراده تصویر این موجودات ذهنى در افق ذهن ما نمایان مى گردد.
🌼🌼🌼
بنابراین، اراده خدا همان ایجاد افعال است لا غیر، خداوند مى گوید: موجود باش، آن هم موجود مى شود بى آن که حتى نیاز به لفظ و سخن گفتن به زبان و تصمیم گرفتن و تفکر داشته باشد و این اراده خدا همچون ذاتش غیر قابل توصیف است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۰ سوره مبارکه نحل)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً ۖ وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»
کسانى که پس از آنکه مورد ستم واقع شدند، در راه خدا هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) شایسته اى به آنها مى دهیم و پاداش آخرت، از آن هم مهم تر است اگر مى دانستند.
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۴۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
شأن نزول
بعضى از مفسران در شأن نزول این آیات چنین نقل کرده اند که گروهى از مسلمانان مانند: بلال، عمّار یاسر، صهیب و خبّاب پس از اسلام آوردن در مکّه سخت تحت فشار بودند، و براى تقویت اسلام و رساندن صداى خود به دیگران، پس از هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله)به مدینه هجرت کردند، هجرتى که باعث پیروزى آنها و دیگران شد، در این میان صهیب که مرد مسنى بود به مشرکان مکّه چنین پیشنهاد کرد: من پیرمردم و بودن من با شما سودى به حال شما ندارد و اگر مخالفتان باشم قدرت بر زیان زدن به شما ندارم، بیائید اموال مرا بگیرید و بگذارید به مدینه بروم، آنها موافقت کردند.
صهیب تمام اموال خود را به آنها داد و به سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) هجرت کرد، بعضى به صهیب گفتند: معامله پر سودى کردى! آیات فوق نازل شد و پیروزى او و امثال او را در این جهان و جهان دیگر بازگو کرد.
🌼🌼🌼
تفسیر:
بارها گفته ایم یکى از مؤثرترین روشها در برنامه هاى تربیتى که قرآن از آن استفاده مى کند روش مقایسه و مقارنه است که هر چیزى را با ضدش در برابر هم قرار دهند، تا موضع هر کدام به روشنى مشخص شود، در تعقیب آیات گذشته که، از منکران قیامت، و مشرکان لجوج سخن مى گفت، آیات مورد بحث از مهاجران راستین، و پاکباز، سخن مى گوید، تا وضع دو گروه در مقایسه با یکدیگر روشن گردد.
نخست مى گوید: کسانى که مورد ستم واقع شدند سپس براى خدا هجرت کردند، در این دنیا جایگاه و مقام خوبى به آنها مى دهیم (وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً).
این پاداش دنیاى آنهاست اما پاداش آخرت، اگر بدانند، بسیار بزرگتر است (وَ لَأَجْرُ الآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۱ سوره مبارکه نحل)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»
همان کسانى که صبر و استقامت پیشه کردند، و تنها بر پروردگارشان توکّل مى کنند.
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۴۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
در آیه بعد، این مهاجران راستین و پر استقامت و با ایمان را با دو صفت توصیف مى کند، مى گوید: آنها کسانى هستند که شکیبائى و صبر و استقامت را پیشه خود ساخته و توکل و تکیه آنها بر پروردگارشان است (الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۲ سوره مبارکه نحل)
@ayehsobh
7188656724.mp3
1.8M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه نحل
آیه: ۴۰_۴۲
@ayehsobh