[• #اطلاعیه | #پوستر •]
🔻 ما مشهدیها
میزبان شهدای شاهچراغیم🕊
🌷 تشییع ۱۱ شهید مظلوم
جنایت تروریستی حرم
حضرت شاهچراغ (ع)
در مشهد الرضا (ع)
⏰ شنبه ساعت ۱۵
از میدان بسیج
بسمت حرم مطهر رضوی
✋ #لبیک_یا_خامنه_ای
🏴 #ایران_تسلیت #شاهچراغ
🔖 #برخورد_قاطع #ایران_قوی
🇮🇷 #پرچم_ایران_بالاست
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
بیانیه فرماندهان #فاطمیون
#برخوردقاطع
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
وزارت خارجه انگلیس: از اول ژانویه تمام واردات LNG از روسیه متوقف میشود.
پیش از این، بلومبرگ گزارش داده بود که لندن به دنبال تامین منابع بلندمدت - حداکثر تا ۲۰ سال - LNG از ایالات متحده در پیش بینی بحران انرژی زمستانی است.
#برخوردقاطع
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
برای آرتین و کودکی که بی گناه شهید شدند...
بلیبوردهای دردآور و پرغصه آرتین یکی از بازماندگان خردسال حادثه تروریستی شاهچراغ که تمام خانوادهاش را در این حمله تروریستی از دست داده است و کودک خردسالی که شهید شد، در تهران اکران شدند.
متولیان فرهنگی که بیلبوردهای تبلیغاتی در تمام استان ها و شهر ها در اختیار دارند آنها را مزین به شهدای امنیت و حادثه تروریستی و بخصوص این دو تصویری که قلب هر دردمندی را به درد می آورد مزیّن کنند..
باز هم بگید کار فرهنگی نکردیم،
در قلب آمریکا عکس مهسا امینی را نصب کردند تا فکر جوان را منحرف کنند شما متقابلا ذهن مردم و جوانان و نوجوانان خود را با چند حرکت،،روشن و معطوف کنید به واقعیت های پنهان تروریسم در دنیا...
#برخوردقاطع
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختری که یک هفته قبل از عروسی عزادار شد
خواهر آرتین دختری که یک هفته قبل از مراسم عروسیاش عزادار «پدر، مادر و برادرش» شد.
خواهر آرتین خطاب به مخبر:«جواب آرتین رو چی بدم، منتظره بره خونه پدر و مادرش رو ببینه. هفته آینده قرار بود مراسم عروسیام برگزار شود. پدر و مادرم رفته بودند خرید».
#برخوردقاطع
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
بیدار شدید؟!
#برخوردقاطع
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نفوذ سربازان گمنام امام زمان (عج) در دورههای «جنگ ترکیبی و براندازی نرم» که توسط آمریکا در کشورهایی نظیر ترکیه، امارات، هلند، ارمنستان، گرجستان، مالزی، اندونزی، تایلند، جمهوری چک، آفریقایجنوبی، جزیره سیشل و ایتالیا برگزار میشد
با توجه به حضور منابع اطلاعاتی ما در تعدادی از دوره های فوق الاشاره لذا مفاد آموزشی دورههای مذکور و عناصر شرکت کننده در آنها در اختیار بوده و بنا به ضرورت تعدادی از شرکت کنندگان بازداشت، تعدادی از آنها جلب همکاری و عدهای دیگر تحت نظر سربازان گمنام امام زمان (عج) میباشند و از ارتباطات آنها با مراکز مورد نظر برای حفظ اشراف اطلاعاتی استفاده میشود.
برشی از بیانیه مشترک سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات
#برخوردقاطع
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تندخوانی_تصویری_جزء ۲۷قرآن کریم استاد معتز آقایی
حدود۳۰دقیقه
دور سی و دوم
جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی
ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
🎬حسین حقیقی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 عقل معاش و قناعت عملی
#حجت_الاسلام_والمسلمین_نظافت
#برخوردقاطع
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: #پازل
براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای #مدافع_حرم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
May 11
🌸🌸🌸🌸🌸
💖پازل 💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت سی ویکم
لحظات سختی رو داشتم پشت سر میذاشتم...
دلم هوای روضه کرده بود...
هوای حسین(ع)...
غم عجیبی قلبم رو تحت فشار قرار داده بود و میدونستم این ساعت ها تنها ساعاتی هست که توی این چهل روز می تونم خودم باشم با این غم!
مسیرم رو از سمت خونه کج کردم به سمت گلزار شهدا...
باید با یکی حرف میزدم...
داشتم دیونه میشدم...
وقتی رسیدم چون توی هفته بود خلوت بود و من از خدا همین رو میخواستم!
گریه کردم...
داد زدم...
به شهدا گفتم: دیدید آخرش من هیچ جای این فیلم نبودم!
دیدید محمد کاظم شد قهرمان داستان و اسطوره ی دنیا و آخرت!
اما من موندم و هیچی به هیچی...
خدایا توی این پازل دنیات من بیخود که آفریده نشدم! آخه خودت گفتی مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا...
پس من کجای این داستانم خدا...
حرفم به اینجا که رسید دست یه خانمی خورد به
شونه ام!
فکر نمی کردم کسی اون اطراف باشه بخاطر همین واقعا ترسیدم، لحظاتی قالب تهی کردم تا برگشتم پشت سرم رو دیدم!
پیرزنی بود عصا به دست با کمری خمیده و صورتی چروکیده اما پر از نور ، نشست کنارم و بدون اینکه ازم سوالی بپرسه بی مقدمه گفت: سلام دخترم نمیخوام مزاحمت بشم ولی حالت من رو یاد روزایی از زندگی خودم انداخت مادر...!
و شروع کرد از داستان زندگی خودش گفتن!
از روزی که خبر شهادت همسرش رو دادن و چند وقت بعد خبر شهادت پسرش!
بعد هم ادامه داد: من نمیدونم چه اتفاقی برات افتاده، ولی دخترم یه چیزی بهت میگم تا به چشم خدا قشنگ و عزیز بیای...
راهش هم اینه صبر کنی، اون هم به قول خود خدا یه صبر جمیل یه صبر قشنگ...
حرفهاش رو که زد به کمک عصاش بلند شد و خداحافظی کرد و رفت...
من حرفی نزدم و فقط شنیدم، اما از حرفهاش یه چیزی رو خوب فهمیدم اون هم اینکه اوج داستان زندگی من همین لحظه هاست که خودم رو نشون بدم به خدا...
دلم آروم گرفته بود...
نگاهی انداختم به آسمون نفس عمیقی کشیدم و گفتم: خدایا من صبر میکنم، یه صبر جمیل به قول خودت...
احساس میکردم خدا داره نگام میکنه ببینه، تمام اون حرفهایی که میزدم فقط حرف بوده یا توی عمل هم می تونم نشون بدم که اگر تونستم، اثری خواهم گذاشت!
راه افتادم سمت خونه ولی دیگه اون رضوان یک ساعت پیش نبودم...
تقریبا این مسیر نیم ساعته رو سه یا چهار ساعت بود که توی راه بودم اما هنوز نرسیده بودم...
گوشیم زنگ خورد...
با اینکه هنوز خبری نبود و من فردا قرار بود مبینا رو ببرم برای آزمایش DNA تا تکلیف شهید مشخص بشه (یا بهتر بگم تکلیف ما مشخص بشه)، ولی نمیدونم چرا با هول و ولا گوشی رو از کیفم آوردم بیرون تا جواب بدم!
اما شماره عاکفه بود، سریع جواب دادم...
گفت: معلوم هست کجایی دختر؟
با صدای گرفته مختصر گفتم: دارم میام نزدیکم...
گفت: رضوان چرا صدات گرفته؟
نمی تونستم حرفی بزنم، فقط گفتم: چیزی نیست میام حالا می بینمت...
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌸🌸🌸🌸🌸
💖پازل 💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت سی ودوم
رسیدم جلوی در خونه...
نگاهی به آسمون انداختم و گفتم: خدایا خودت کمکم کن...
میدونستم و مطمئن بودم حرف زدن با خدا همیشه جواب میده حتی اگر من الان جواب رو نبینم!
آیفون رو زدم...
عاکفه در رو باز کرد...
و زود خودش رو رسوند جلوی در که ببینه چی شده؟!
چشمهای قرمزم یه چیزی می گفت، که با حرفهایی خودم شروع کردم به زدن در تناقض بود و این پارادوکس اینقدر واضح بود که مبینا هم فهمید و گفت: مامان چرا گریه کردی؟!
لبخندی زدم و گفتم: ای شیطون بلا، بگو ببینم با خاله عاکفه چه بازیابی کردی ؟
و شروع کرد به توضیح ریز به ریز دادن که چه کار کردن....
عاکفه هم در حمایت از مبینا گفت که خیلیم دختر خوب و گوش به حرفی بوده الانم نقاشیش تموم نشده زود میره که یه نقاشی خوشگل بکشه برو خاله جون برو...
مبینا که رفت عاکفه گفت: خوب چی شد؟ چه خبر؟
بدون اینکه جوابش رو بدم گفتم: میدونم مبینا کلی وقتت رو گرفته ولی تونستی مقاله ای، مطلبی ، چیزی پیدا کنی؟! عاکفه قشنگ فهمید که نمی خوام بهش چیزی بگم! کمی متحیر نگاهم کرد!
اما وقتی دید من واکنش خاصی نشون نمیدم شروع کرد با حالت خاصی صحبت کردن و گفت: از اونجایی که من خیلی با شعورم و شعور توی رفاقت خیلی مهمه، چون احساس کردم نمیخوای چیزی از اتفاقاتی که برات افتاده بهم بگی منم اصرار نمی کنم رضوان خانم! اصلا مسائل خانوادگی شما چه ربطی به من داره مگه نه!
با این حرفش لبخند بی رمقی روی لبم نشوند و با همون صدای گرفته گفتم: خداروشکر توی این مورد اشتباه نکردم!
عاکفه که نتونسته بود احساسات من رو درگیر کنه و بفهمه قضیه چیه دیگه چیزی نپرسید، ادامه داد: رضوان وقتی نبودی، توی اینترنت داشتم در مورد بانو امین سرچ می کردم یه مطالبی دیدم که خیلی برای خودم عجیب بود!
فکر کن هشت تا فرزند خدا بهش داده بود که هر کدومشون به دلیل خاصی فوت کردن به جز یک نفر!
ولی با این حال به زندگیش ادامه داده، افسردگی نگرفته، بهانه نیاورده! ودر کنار تمام اتفاقات و بالا و پایین های زندگیش هم به درسش رسیده هم عمل به اونچه میدونسته و خونده!
یعنی برای رسیدن به هدفش جنگیده و تلاش کرده!
من اگه بودم بینی و بین الله درس که هیچ!
دور از جون، ممکن بود دین و ایمانمم بذارم کنار!
البته میدونم خدا اینجور امتحان ها رو از هر کسی نمیگیره چون ما ظرفیتش رو نداریم، و هر کسی به اندازه ی ظرفیتش امتحان میشه، یکی مثل من سلمانی رو میندازه جلوش تا کلی حرص بخورم اما ببینه راه درست رو انتخاب می کنم یا نه! یکی کنکور خراب میکنه، چمیدونم یکی با ازدواجش امتحان میشه، یکی با بچه اش، یکی با معلولیت، یکی با پولش، یکی هم رضوان مثلا همین امروز خودت رو در نظر بگیر حالا من که نمیدونم چی شده، ولی چشمات که میگن کلی سر خدا غر زدی!
بعد هم نیمچه لبخندی زد و گفت: الکی میگم!
نفس عمیقی کشیدم سرم رو انداختم پایین... ( عاکفه بدون اینکه بدونه، حرفهایی رو میزد که دقیقا برای شرایط الان من بود تا حواسم باشه....)
لحظاتی گذشت و من توی همون حال بودم، اومد زد به شونم و گفت: خیل خوب حالا ، منم بهتر از تو نیستم، کم کم درست میشیم به قول گفتنی: پله پله بریم می رسیم یکدفعه ای هیچ کس به جایی نرسیده...!
نگاهم رو متمرکزش کردم و با یه حسرتی گفتم: آره پله پله...
عاکفه بدون توجه به حال من، یکدفعه تغییر موضع داد و با یک حالت شادی گفت: ولی رضوان جوش نزن، من راه حل فرار حتی از همین امتحانها رو پیدا کردم بعد چشمکی زد و گفت:...
#ادامه_دلرد
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید دکتر عبدالحمید #دیالمه:
▫️مطمئن باشیم در هر شغلی که هستیم اگر ذرهای عدم خلوص در ما باشد، امروز سقوط نکنیم، فردا سقوط میکنیم. فردا نباشد، پس فردا سقوط میکنیم. چون #انقلاب هر زمان یک موج میزند و یک مشت زباله را بیرون میریزد.
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
.
.
#چله_نشینی_زیارت_عاشورا_برای_شهادت
🌷یک روز زنگ زد گفت: با تعدادی دوستان بسیجی و با صفا که #مشتاق #شهادت هستند در یک جلسه خودمانی که #چله #زیارت_عاشورا است به نیت شهادت گرفتهایم. حدودا ۱۰ یا ۱۲ جوان فوق العاده بودند که الان متوجه شدم خداوند حرف آنها را خرید و من را نخرید. از آن جمع ۳ نفر به شهادت رسیدند. متوجه شدم که خداوند آن جوانان را مورد عنایت قرار داده و از این چله نشینیها نتیجه گرفتند.
#همسر_شهید : 🕊🌺
#شهادتش به #نذری که #دو_سال پیش با رفقایش کردند برمیگردد؛ یک #هیئت، #زیارت_عاشورا برپا کردند و فقط از اهل بیت (علیهم السلام) شهادت را طلب میکرد. #همیشه دعای #بعد_از_نماز هایش این بود که #مرگش #با #شهادت رقم بخورد. یکی از خصوصیات اخلاقی بارز شهید این بود که در #کارهایش #اخلاص زیادی داشت و معتقد بود که هر کاری را باید به نحو شایسته انجام دهد.
#شهادت_محرم۹۴
شهید مدافع حرم
#شهید_قدیر_سرلک🕊
#شادے_روحش_صلوات💙🌷
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔴 حرف زدن با امام زمان علیه السلام
🔵 مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند: هر روز بنشینید یک مقدار با #امام_زمان درد و دل کنید. خوب نیست شیعه روزش شب شود و شباش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح #دعایی بخواند، با همین زبان خودمان #سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
🔹آیت الله بهجت می فرمود:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است. قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است. او نزدیک است، درد و دلها را میشنود با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
🔸در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دور نامهای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟
🌹حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو.
ما از شما دور نیستیم.😔
📚 کشف المحجة لثمرة المهجة ج۱ ص۲۱۱
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صفاتی که بعد از مرگ هم همراهمون هستند ...
یاد کنیم از #شهدا و اموات با فاتحه ای به همراه #صلوات
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بسیار_مهم
این کلیپ واجبه همه نگاه کنن!
صحبت های منطقی یک #مشاور راجب حجاب و بدحجابی! مشاوری که دراروپا تحصیل کرده!
🔺اثرات حجاب در زندگی!!
🔺برای چی دین این همه روی حجاب تاکید داره!؟
#برخوردقاطع
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥شیوه های جذب و تبلیغ برخی بی حجاب ها در این روزها
با یک شکلات کوچک
ببینید فقط ، چطوری اینها درحال تبلیغن
❌ما کجاییم؟؟؟!!
#برخوردقاطع
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اهمیت
مردم رو از اسلام دلخور نکنید !
#برخوردقاطع
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
⭕️ تروریستها در سوریه ترور میکردند، رسانهها میگفتن کار خود اسده ، شهرها سقوط میکردند بازهم میگفتند کار خود اسده، وقتی مردم فهمیدند چه بلایی سرشون اومده که زنهاشون در بازار برده فروشها قیمت خوردند ...
#برخوردقاطع
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─