🌳شجره آشوب« قسمت پانزدهم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻بنابراین، جنس فتنههای زمان رسول خدا با عصر امیرالمؤمنین تفاوت داشت.
🔻 پیامبر در زمان خود، بیشتر با کفار و مشرکین روبهرو بود و میتوانست فتنهها را بهسرعت پایان ببخشد؛ مانند مباحث مربوط به غنائم جنگ بدر یا حنین؛ زیرا تشخیص دشمن در آن زمان، به دلیل اینکه رسول خدا، همعرضی نداشت، آسان بود؛ اما در زمان امام علی، جبهه باطل، اقدام به همعرض سازی در برابر امام کرد و به همین دلیل تشخیص دشمن با دشواری مواجه شد و نتیجتاً دفع این دشمنان و از بین بردن فتنههای آنان، زمان بیشتری میبرد؛ مانند فتنهای که اهل جمل ایجاد کردند و با همعرض سازی عایشه، بهعنوان اهلبیت پیامبر در برابر امام علی و همعرض سازی طلحه و زبیر بهعنوان یاران پیامبر در برابر یاران امیرالمؤمنین، توانستند هزینههایی را علیه حکومت مولا، تحمیل کنند.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
نام رمان: #به_توان_تو
براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای #مدافع_حرم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
May 11
#رمان
#به_توان_تو
#قسمت_صد_سی_نه
روسری ام رو که لبنانی بستم رو جلوی آینه مرتب میکنم...
بازم یاده علی میفتم...
خاطره ی اولین جشن عیدالزهرایی که دوتایی رفتیم...
^ مثله الان من جلوی آیینه واستاده بودم و با روسریم ور میرفتم اما هر کار میکردم درست وا نمیستاد...
میخاستم مثه خانواده علی روسریمو ببندم ولی اصن بلد نبودم...تو اینترنت هم که زدم بازم نتونستم خوب درست کنم...همش فک میکنم علی ازینکه من باهاش برم تو اون جمع ناراحت شه...اخه من شبیه اونا نیستم...عصبی رو صندلی نشستم...ای خدا من چیکا کنم...تو فکر و خیال خودم بودم که با ورود علی از جام بلند شدم...یه پیراهن آبی و سفید شیک پوشیده بود با جین مشکی...
ای من قربون اون تیپ آرزو کُشت برم...
بهش اخمی کردم و رومو اون طرف کردم...
علی: چیشده آرزو خانم باز که داری ناز میکنی واسه آقاییت!
_ دیگه باهات قهرم...چرا انقد خوشتیپی؟!
فقط من باید خوشگلی هاتو ببینم...
علی: حسود خانوم جامون عوض شده😂
من باس بگم چرا اینقدر خوشگل کردی...نمیگی من تو مهمونی چیکا کنم...جلو همه مجبورم هی بهت نگا کنم اخه مگه میشه این حسود خانمه خوشگل جلوت باشه و نگاش نکرد...
_ علی واقعا بنظرت من خوشگلم؟
علی: حقیقتو بخای نه😁
مشتی به بازوش زدمو گفتم: اصن خودت زشتی😒
علی: شوخی کردم ارزو خانمم...تو از همه واسه من خوشگلتر و شیطون تر و مهربون تر و...
من:خو بسه دیگه الان غش میکنم
علی:خخخ بدو بریم دیگه دیرمون شد
من: علی من یچی بگم ناراحت نمیشی؟
علی: چی جونم؟ اتفاقی افتاده؟حالت بده خدای نکرده؟
من: نه علی نگران نشو..میدونی..چیزه..اخه چجوری بگم..
علی: بگو دیگه جون به لبم کردی
من:من بلد نیستم روسریمو لبنانی ببندم😔🙈
از خجالت زود سرمو انداختم پایین...وای آبروم رف...ای خدا کاش نمیگفتم...
لحظه ای گذشت که دستشو زیر چونم حس کردم..سرمو بالا آورد و نگام کرد...
علی: ای فدات بشم من خانومم...واسه این غصه میخوری...خودم برات میبندم ارزو خانومم
من:واقعا علی
علی: اره تعجب نداره که...
علی روسریمو به خوشگلی بست و گیره ی فیرو زه ایم رو هم زد به روسری...لباسمون ست بود...چادرمو بهم داد و سر کردم..دوتایی همو تو آیینه دیدیم...
یه لبخند گنده زدم که علی هم از خنده ی من خندش گرف
علی: خانوم جان بریم که فک کنم جشن تموم شد...مامان هم منتظره
من: بریم آقای خوشتیپم...
فقط یه لحظه واستا
علی: چیشده بانو
زیر لب براش آیته الکرسی خوندم و فوت کردم بهش تا چشم همه حسودا بترکه...
لبخندی بهم زد و باهم از خونه خارج شدیم...اون شب یکی از بهترین شبای عمرم بود...
چشام پره اشک میشه از یادآوری اونروز...علی دیگه کنارم نیس تا برام روسریمو ببنده...من چجوری دووم بیارم بی بی زینب...خودت بهم صبر بده...بهم قوت بده تا یوسفمو اونجوری بزرگ کنم که علی دوس داشت...
چادرم رو سر می کنم
منتظرم بیان برای مصاحبه
اولش ک زنگ زدن من مخالفت کردم ولی ب اصرار شون راضی شدم ک بیان
قراره ی چن تا خانم بیان برای مصاحبه با من در مورد علی
یکبار دیگه خاطرات علی توی مغزم مث ی فیلم میگذره
الان آماده م ک همه چی رو تعریف کنم...شاید یکی با گفتن این حرفا بتونه راهه درستو پیدا کنه یا استارتی بشه برای پیدا کردن راهش..میدونم که امشب علی نگام میکنه...پس سعی میکنم خودمو شاد نشون بدم که ناراحت نشه...
وجدان:این اون ارزویی نبود ک سه سال پیش زندگی میکرد
نگا کن صورت بی روحت رو
چشمای پر دردت رو
ی نگاهی ب پارت و قسمت های رمان بنداز!چقد غمگین شده!قبلا پارت ها پر بود از خنده و شادی و شوخی هات اما حالا چی...
تو ک اینجوری نبودی
من:بی علی این جوری شدم
وجدانم:چرا این کارو میکنی
من:کدوم کار
وجدان:چرا منو اذیت میکنی
چرا هنوز فکر میکنی علی زنده س
چرا امید داری ک برگرده
من:چون قول داده ک برمیگرده
وجدان:اون دوساله شهید شده
چرا نمیخوای باور کنی
من:من هیچ وقت رفتن اش رو باور نکردم
وجدانم:بخاطر یوسف هم ک شده باید باور کنی و با رفتن اش کنار بیای
اینجوری علی بیشتر ناراحت میشه مگه به علی قول ندادی؟
من:چی رو؟
وجدانم:قول دادی ک ی مادر شاد و مهربون بشی برا یوسف
مگه نمیخوای علی ازت راضی باشه
من:چرا میخوام
وجدانم:پس این نقاب غم و ناراحتی رو از صورتت بردار و برای یوسف مادری کن
من:بی علی چجور من شاد و مهربون باشم
وجدانم:نگو اینو ارزو
مگه فقط تویی
چن صد نفر مث تو هستن ک همه زندگی شونو عشق شونو پای حضرت زینب گذاشتن
اونا تونستن تو هم میتونی
من:سعی می کنم
وحدان: بخاطره علی..بخاطره یادگارش یوسف..
من:باشه....
ولی وجدان؟
وجدانم:هوم؟
من:خیلی سخته
وجدانم:میدونم ولی میتونی باید بتونی
بخاطر تنها یادگاره علی...یوسف
^با صدای آیفون ب خودم میام
یوسف هم بیدار میشه
یوسفم رو در آغوش میگیرم و میرم و درو باز میکنم...
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#رمان
#به_توان_تو
#قسمت_صد_چهل
فیلم بردار :صدا......دوربین.....
مصاحبه گر:از علی رضایی چی میدونی؟
وقتی اسمش رو میشنوی چه چیزی ازش یادت میاد؟
^با شنیدن اسمش بغض سنگینی راه گلومو سد میکنه...
من قول دادم دیگه گریم نگیره چون علی ناراحت میشه...بسختی بغضمو قورت میدم و تمام خاطراتم مثه یه فیلم سینمایی از جلو چشمام عبور میکنه...
من:علی رضایی..........
تنها عشق زندگی ام...
علی رضایی پسر خاله و برادر ناتنی بهترین رفیقم...
علی رضایی هم دانشگاهی ام....
علی رضایی همه زندگیم......
علی نیمه ی دیگه نه؛ علی تمامِ منه...
مصاحبه گر:پس توی دانشگاه همو دیدید؟
من:توی دانشگاه چند تا برخورد داشتیم اما کم بود...بار اول ک دیدمش محکم رفتم توی شکمش
ن من حواسم بود ن خودش...
اون زمان من خیلی بد حجاب بودم
و از آدمهایی مث علی دل خوشی نداشتم و ذهنیتم زیاد جالب نبود...
بهشون میگفتم جوجه فینگیل مذهبی...
~مصاحبه گر نمکین خندید وگفت:پس چطور عاشقش شدی؟
من:به صورت خیلی ناگهانی شد...ینی خودمم نفهمیدم که مهر آقا علی افتاد تو دلم...همچی دست خدا بود ک من عازم راهیان نور شدم و در اونجا عشق واقعی رو که خدا بود پیدا کردم و خدا هم عشقِ بهترین بندشو تو دلم انداخت...
مصاحبه گر: جالب شد بیشتر توضیح بدید!
ادامه دادم:علی راوی کاروان بود و منم یه دختر بقوله خوده علی شیطان رجیم بودم😅
خب من روابطم با نامحرم راحت بود...و پسرا هم خیلی جذبم میشدن چون خیلی شیطون بودم
وقتی علی رو دیدم خب مثه بقیه نبود...من هرکاری میکردم نگام نمیکرد...مثه بقیه پسرا به شوخیام نمیخندید و جایی بلند میخندیدم غیرتی میشد...البته اینارو خودش برام بعده ازدواج تعریف کرد...
من برام سوال بود که این پسر چرا شبیه بقیه نیس...چرا باهام راه نمیاد...برام شده بود یه علامت سوال بزرگ...من تو اون سفر یه دوست چادری به اسم فاطمه داشتم که به من خیلی کمک کرد...خیلی چیزارو از نحوه ی حجاب تا طرز صحبت کردن با نامحرم...همرو کامل توضیح داد...من یکم دلم نرم شده بود...اون فضا...شهدا...حرفای فاطمه و بودن یه مرد به اسم علی که با تموم مردای دور و اطرافم فرق داشت منو مجبور میکرد فک کنم...به گذشتم...به اینکه چرا من اونجوری که فاطمه میگه نیستم...خیلی فک کردم...
در این حین همش علی رو اذیت میکردم...بلایی نبود که سرش نیارم...ولی بازم این اقا حاضر نمیشد یه نیم نگاهی سمت من بندازه...
دست خودم نبود همش سمتش جذب میشدم
کرم میریختم
و بلند بلند میخندیدم
همش میخواستم کنارش باشم
میخواستم امتحانش کنم
برام خیلی عجیب بود ک پسری هر وقت ی دختر میاد سمتش این همه مقاومت کنه و نخ هاشو نگیره و تو چشماش نگاه نکنه و ازش دوری کنه و بترسه ک توی دلش هوس بیفته و آلوده ب گناه بشه
همین متفاوت بودنش باعث شد دلمو راحت تقدیم دلش کنم
مصاحبه گر: از خصوصیات اخلاقی رفتاری اجتماعی اش بگید....
من:علی ی مرد آروم بود خیلی آروم البته بعد ازدواج با من کمال همنشین درِش اثر کرد و کمی شیطون شد😅
خجالتی بود بر عکس من
مهربون بود خیلی زیاد
غیرتی بود...من عاشقه همین غیرتی بودنش شدم😍
دست و دلباز و با معرفت بود
عادت نداشت با صدای خیلی بلند تو خونه صحبت کنه...عقایدشو بهم تحمیل نمیکرد میگف باید خودت بخوای نه با حرفه کسی مجبور شی عوض بشی...
میدونین من وقتی عاشق علی شدم..عاشق خدای علی هم شدم...وقتی علی انقد خوب بود پس خداش چی بود؟!😍
علی دلش خیلی نازک بود
نمیتونست ببینه ناراحتی کسی رو
اگه هم میدید تا طرف رو آروم نکنه دست بردار نمیشد
صدقه هیچ وقت فراموشش نمیشد...به همه مشورت میداد و کمکشون میکرد...
کمک ب فقرا رو دوست داش
خیلی مرد بود...
تو کارای خونه بهم کمک میکرد
ظرفا رو میشست...بعضی وقتا هم مسابقه میزاشتیم کی زودتر ظرفا رو بشوره و تایم میگرفتیم هر کی میباخت باید رستوران دعوت میکردو حساب می کرد پول غذارو
کلا تو کاره خونه خیلی کمکم میکرد...لباسارو مینداخت تو ماشین لباسشوئی
پهنشون میکرد
غذا هم بلد بود بپزه...تازه اولای زندگی که دستپختم خیلی خوب نبود الکی به به و چه چه میکرد ولی وقتی خودم میخوردم میفهمیدم چه افتضاحی درست کردم و وقتی ناراحت میشدم میگف مهم نیس غذا شوره و سوخته...مهم اینه دستای ارزو خانمم بهش خورده و با عشق برا من درست شده...مگه میشه نخورد؟
و من بیشتر از قبل عاشقش میشدم...
نمیگم مشکلی نداشتیم چون دروغه.
ماهم مثه همه مشکلات خودمونو داشتیم اما وقتی کناره علی بودم برام مشکلات چیزی نبود...
کناره علی اگه هیچی هم نداشته باشم ولی خوشبختم...علی برا من همه چیز بود...
همه چیز...
^ قطره ی اشکی رو گونم روون شد...مرور این خاطرات برام در عین حال که شیرین بود تلخ هم بود...چه پارادوکس عجیبی...
~علی کاش بودی...همه میگن دیگه پیشه منو یوسفت نیستی اما تو به من قول دادی...تو که بد قول نبودی مرده من...
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#رمان
#به_توان_تو
#قسمت_صد_چهل_یک
~ صدای گریه یوسف ام ک بغل یکی از همراها بود بلند شد
خودمون هم خسته شده بودیم از حرف زدن
فیلم رو قطع میکنن
میرم یوسف رو بغل میکنم و آرومش میکنم
میرم رو ب روی عکس علی
یوسف تا عکس علی رو دید خنده ای کرد و دستشو زد بهش و با خنده گفت:بَ بَ
بَ بَ
مترجم:بابا ....بابا
و باز خندید
متوجه بغض توی گلوی مهمونا شدم
اما چیزی نگفتم خودمم گریم گرفته بود
یوسفم رو بوسیدم و گفتم:مامان قربونت بره ک بابا تو میشناسی پسرم
عزیزم مادر.....
~یوسف باز خندید
یوسف رو گذاشتم توی گهواره ش
رفتم داخل آشپز خونه و شربت و کیک خونگی ک خودم درست کرده بودم رو میارم و بینشون پخش می کنم
بعد از نیم ساعت استراحت باز شروع کردیم
مصاحبه گر:آقای علی رضایی کِی تصمیم گرفتند برن برای دفاع؟
چطور شمارو راضی کرد؟
وقتی مخالفت کردین چجوری برخورد کردن؟
من: من علی رو از قبل ازدواج هم میشناختم
توی راهیان نور ک میرفتیم
شعر و نوحه از شهادت میخوند
و همراه دوستشون آقا هادی ک الان جانباز شدن گریه میکردند
علی عاشق شهادت بود
همیشه ب من میگفت تو عشق سومی!
دفعه اول ک اینو شنیدم خیلی ناراحت شدم
بعد بهم گفت:ناراحت نشو آرزو خانم
عشق اول خدا
عشق دوم شهادت
عشق سوم هم که خیلی شیطونه ارزو خانمه خودم😁
بعدش ک فهمیدم لبخندی زدم و باز بیشتر عاشقش شدم..
تو دوران نامزدی مون یادمه ی بار رفتیم گلزار شهدا وقتی ک بین قبرهای شهدا ک داشتیم قدم میزدیم برام از شهادت و ارزشش میگفت
علی میگفت: ارزو من اگه شهید نشم میمیرم...
و من اونموقع بهش چشم غره میرفتم که این حرفا چیه...من بدونه تو هیچم علی...
و علی هم میگف: منم بدونه تو لحظه ای نمیتونم دووم بیارم خانومم...اما بدون وقتی پای بی بی زینب و ناموس وسط باشه دیگه منو تو مهم نیستیم...باید تا پای جون براشون مایه بزاریم...
حتی داشتن ارزوش هم لیاقت میخواد ارزو...
اصن چ سرنوشتی ازین بهتر ک جان ناقابل مونو
در راه خدا تقدیم کنیم
شهادت چیزیه که توی هیچ کدوم از مغازه های دنیا نمیفروشن
شهادت خیلی ارزش داره
باید اونو از مغازه خدا خرید....
باید با دین و تقوا و نماز و روضه شهادت بخریم
یادت نره آرزو شهادت خیلی گرونه
خیلی
شهادت یک اتفاق نیست!
یه سفره...تو این سفر دراز باید خودمون رو ب خدا ثابت کنیم ک لیاقت داریم
چطوری؟با عمل صالح نماز اول وقت،خوش اخلاقی،خانواده دوستی و مهم تر از همه تقوا...
سفر شهادت سفر سختیه
نباید وسطای جاده جا بزنیم
بعد علی اهی کشید و گفت:
منه حقیر که لیاقت شهادت ندارم...
تو دعام کن که به ارزوم برسم
اهی کشید و زیر لب گف
" اللهم الرزقنا شهادت"
و باز ادامه داد:البته،تقوایی ک تقوا باشه!نه تقوایی ک با ی تق،وا بره ارزو خانم!
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔰 #سیره_شهدا | #بخشندگی
🌟تیکه کلامش این بود: #خدا بزرگه میرسونه...
یه نیسان داشت که با اون روزیشو در می آورد پشتِ دخلِ نان بربری هم می رفت تا اگه مستمندی رو میشناسه نان مجانی بهش بده...
عجیب دست و دلباز بود و اگه مستمندی رو می دید هر چی داشت بهش می بخشید، فکر نمی کرد شاید یه ساعت بعد خودش بهش نیاز پیدا کنه
گاهی یه روز کلی با نیسانش کار می کرد اما روز بعد پول بنزینشو از من میگرفت!!
ته و توی کارشو درمی آوردم می فهمیدم کل پولو بخشیده...
#شهید_مجید_قربانخانی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میدانستید #تسبیحات #حضرت_زهرا سلام الله علیها، چنین معنای قشنگی دارد؟
#استاد_پناهیان
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔴 توسل صبحگاهی به #امام_زمان (عج)
🔵 مرحوم #نخودکی در نامه ای به یکی از علما پیرامون نحوه #توسل به امام عصر علیه السلام فرمودند :
🌕 برای #حوائج یک هفته قبل از طلوع آفتاب ۷۱ مرتبه بگو :
🔹 یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا فاطِمَه یا صَاحِبَالزَّمان اَدْرِکنی وَ لا تُهْلِکْنی
📚 منبع : نامه به یکی از علما و سادات دزفول (نسخه خطی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ذکری آسان با #برکات خیلی زیاد
#دعا
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
مداحی_آنلاین_فضایل_حضرت_زهرا_مرضیه_س_حجت_الاسلام_عالی.mp3
2.09M
🏴 #ایام_فاطمیه
♨️فضائل حضرت زهرای مرضیه
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کشته سازی در دانشگاه آزاد مشهد، با شربت آلبالو
https://eitaa.com/joinchat/4277076181C85591ea3f3
چندی پیش پُستی از اوضاع نامناسب حجاب در مجتمع تجاری دیپلمات سنتر بروجرد در کانال کار کردیم (پُست پیوست)
امروز خبر رسید که امام جمعه محترم بروجرد بازدیدی از این مجتمع تجاری داشته و با کاسبان آنجا در این زمینه صحبت کرده اند
امام جمعه بروجرد در این دیدار گفت:
نباید مدیریت این مجتمع اجازه دهد افراد هنجارشکن و بی حیا دراینجا احساس امنیت کنند.
وی ادامه داد: انتظاری که از مدیریت و کسبه این مجتمع داریم این است که قبل از آنکه اماکن و نیروی انتظامی وارد بشوند،
خودشان این مشکل را حل بکنند، مدیریت این مجتمع توجه داشته باشد کار به جایی نرسد که شورای تأمین تصمیم بگیرد که کسب و کار این مجتمع تعطیل بشود.!
این حرکت امام جمعه بروجرد باید الگوی تمامی ائمه جمعه باشد که خیلی هایشان یا ساکتند یا نهایتا در خطبه های نماز جمله چند کلمه راجع به لزوم مبارزه با کاشفان حجاب می گویند
#حجاب
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
کیهان: بعداز محاکمه قمه کش ها باید سراغ مراکز تولید دروغ در رسانه ها رفت
روزنامه کیهان نوشت:
محاکمه قمهکشها و جنایتکاران را باید با قدرت ادامه داد. پس از آن باید رفت سراغ مراکز تولید دروغ و نفرت که به اسم «رسانه» آتش این فتنه را روشن کردند و حالا به اسم «کارشناس» در حال تبرئه قاتلان و ارائه راهحل هستند.
شانزده ماه پیش و در همان روزهای نخستی که دولت آقای رئیسی روی کار آمد در همین ستون هشدار داده بودیم که بزرگترین چالش این دولت نه «وضع موجود» که «عاملان وضع موجود» خواهند بود.
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
وقتی عده ای می خواهند مردم ایران را به گروگان آمریکایی ها در بیاورند
اقتصاد دیجیتال مردم را به گروگان آمریکایی ها در نیاورید
برخی افراد خاص در کشور هستند که از گذشته درس عبرت نگرفته اند و با فرستادن نامه به شرکت اصلی اینستاگرام دوباره می خواهند مردم و برخی از کسب و کارهای مجازی را به گروگان پلتفرم های آمریکایی در بیاورند. در این مدت که اینستاگرام فیلتر بوده است، برخی کسب و کارهای مجازی به صورت تدریجی از یک محیط ناامن و متزلزل – که هر لحظه امکان حذف آنها در آن وجود دارد – به محیط های امن و پایدار داخلی کوچ کرده اند و یا در حال کوچ کردن هستند.
پهن کردن فرش قرمز برای پلتفرم های آمریکایی آن هم در شرایطی که مردم و دولت در پلتفرم های داخلی سرمایه گذاری کرده اند، در حیقت آتش زدن به سرمایه ها ی دولت و مردم و همچنین ضربه زدن به اعتماد مردم است.
یقین بدانیم که ورود پلتفرم های آمریکایی – حتی اگر به ظاهر شرایط و قوانین ما را برای مدت کوتاهی قبول کنند – در حقیقت یک اقدام ضد امنیتی و ضد اقتصادی است.
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رانت بزرگ در واردات خودرو
روزنامه اطلاعات نوشت:
اکنون که آیین نامه واردات خودرو به کشور اجرایی شده وبه گفته وزیرصنعت اولین محموله خودروهای وارداتی به زودی واردکشور می شود، برخی جزئیات جالب توجه ازشیوه ومدل تدوین این آیین نامه ، مشخص شده که نشان از جهت گیری های خاص و برنامه ریزی شده آن برای رسیدن به اهدافی بخصوص دارد.
در اولین نکته در خصوص این آیین نامه، مشخص شده از پنج شرکتی که توانسته اند مجوز واردات خودرو به کشور را به دست آورند، سه شرکت زیرمجموعه سایپا هستند!البته هنوزماهیت دیگر شرکت های واردکننده مشخص نشده اما بی تردید ایران خودرو هم مالک بخش دیگر آنها خواهد بود و بدین ترتیب واردات خودرو در دست ۲ خودروساز بزرگ قراردارد.
پی نوشت: مافیای خودرو با عرضه محدود خودرو در بورس و خارج بورس با همکاری سایتها و کانالها و اپ های فعال در حوزه خرید و فروش خودرو بدنبال افزایش قیمت کف خودروست تا مردم عادی با ۲۵۰ ، ۳۰۰ میلیون هم دیگر نتوانند ارزانترین خودرو را بخرند!
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
انفعال نهاد های اجرایی در زمینه مقابله با فساد و فحشا و بی بند و باری، صدای امامان جمعه را هم درآورده است و به صورت تلویحی از لزوم فعال شدن جماعت های اسلامی و مومنین آتش به اختیار سخن گفته اند
#حجاب
#حجاب_خط_مقدم_است
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رأفت های نا به جا
ژست های قهرمانانه سونیا شریفی یکی از لیدر های اغتشاشات در آبدانان ایلام پس از آزادی موقت از زندان
ضمن اینکه رسانه های تروریستی براندازان مدعی وضع جسمانی وخیم و شکنجه شدن این معاند شده بودند که همانند ماجرای حسین رونقی این نیز دروغ از آب در آمد
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همجنسبازی تحمیلی بر کشور های مسلمان
حامیان همجنسبازی در قطر با نور پردازی بر روی مسجدی نوشتند:
قطر، آیا المپیک میخواهی؟
پس به حقوق دگرباشان جنسی احترام بگذار
یا به افکار مریض ما تن بده ، یا پدرت را در می آوریم!
پی نوشت: لازم به ذکر است که هفته گذشته دبیرکل فدراسیون بین المپیک اعلام کرد بعد از این ۱۰ درصد شرکت کنندگان المپیک از هر کشور باید همجنسباز باشند!!
#قوم_لوط
#نهادهای_نجس_بین_المللی
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نیک بین نماینده مجلس: سخنانم درباره واتساپ و اینستاگرام به درستی انعکاس نیافت
اخیراً مصاحبهای از بنده درباره امکان بازگشتن واتساپ و اینستاگرام به کشور منتشر شده که برخی رسانه ها با بی اخلاقی سخنان را تحریف کرده و تیتر زده اند که من گفتهام این دو دوباره فعال میشوند.
موضع بنده این است که هرشبکه اجتماعی خارجی اگر شرایط و قوانین ما را بپذیرد میتواند فعالیت کند در حالیکه با توجه به سابقه واتساپ و اینستاگرام و رویکردی که دارند، قطعا شرایط و قوانین جمهوری اسلامی ایران را برای فعالیت در کشور نمیپذیرند.
نکته اساسی در این رابطه این است که با توجه به استقبال چشمگیر کاربران از پلتفرم های داخلی، اساسا کشور نیازی به سکوی خارجی ندارد چرا که آمار پیامرسانهای داخلی نشان میدهد غالب مردم در داخلیها فعال شده اند و پیام رسان داخلی پاسخگوی نیاز آنها است.
تنها مشکل فعلی در حوزه پیام رسان ها فعالیت فیلترشکن ها است. به نظر من با وجود استقبال مردم از پیام رسانهای داخلی و بسته حمایتی دولت از کسب و کارهای دیجیتال فعال در سکوهای داخلی، توجیهی برای فعالیت فیلترشکنها باقی نمیماند.
فعال بودن فیلترشکن ها تجربه تلخ شکست فیلترینگ تلگرام در دولت قبل را تکرار میکند که از جناب آقای رئیسی انتظار میرود اجازه ندهند اقبال و اعتماد کاربران به پیام رسان های داخلی که کشور را در آستانه موفقیت بزرگی در این عرصه قرار داده، دوباره با شکست مواجه شود.
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
کیان سولقانی ملقب به (کیودی پای) / برنامه یوتیوب
چندین سال است که نه تنها کل نظام بلکه کل اسلام و مناسبتهای مذهبی همچون محرم و اربعین و... را مسخره می کند. طی این ۳ ماه که دائما در حال توهین به بسیج و... بوده
هر ویدئو اش بین ۴۰ تا ۱۰۰ هزار بار توسط مخاطبیناش که اکثرا دهه هشتادی هستند دیده می شود، بعد توقع داریم این نوجوانها و جوانها مومن و انقلابی تربیت شوند؟
#ساماندهی_فضای_مجازی
#اصلاح_قوانین_مقابله_با_مجرمین_مجازی
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─