#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
دارد نظری سمت کجا تیر سه شعبه
آمد به سراغ تو چرا تیر سه شعبه
@hosenih
آغوش تو امن است ولی حیف ، کجا برد
امنیت آغوش تو را تیر سه شعبه
آیینه ی اکبر به روی دست تو بود و
برداشت ترک آینه با تیر سه شعبه
فرزند تو آن است که تا حرمله را دید
لبخند زد و گفت بیا تیر سه شعبه
حلقوم علی اصغر تو معبد تیر است
آنجا که شده گرم دعا تیر سه شعبه
بی اذن تو برگی به زمین ، نه نمی افتد
با اذن تو گشته است رها تیر سه شعبه
@hosenih
در حسرت دیدار تو ماندیم و نمردیم
ای کاش که می خورد به ما تیر سه شعبه
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#محاوره
قراره زندگی هامون
همش دور و برت باشه
تموم زندگیم روضه س
تا حرف اصغرت باشه
@hosenih
صدا پیچیده تو خیمه
صدای اصغره انگار
رباب از غصه دلخونه
بازم اصغر شده بیدار
ببخش ای کودکم ، مادر
نداره قطره ی شیری
تو که حال منو دیدی
چرا آروم نمی گیری
بابات تنها توو مِیدونه
دلش پر غصه و درده
صدات و بشنوه ایکاش
صداش کن بلکه برگرده
اجابت شد دعام ، بابات
نشد گریَه ت فراموشِش
میخاد آبِت بده ، مادر!
بخواب آروم توو آغوشِش
چه سخته ، روضه سنگینه
حسین با کودکش اومد
برای قطره ی آبی
حسین به دشمنش رو زد
چی شد اصغر شده خاموش
چرا توو دشت غوغا شد
گلوش خشکیده بود اما
با تیر حرمله وا شد
@hosenih
حسین و اضطرار ای وای
چرا حیرونه توو این دشت
اومد سمت حرم اما
چرا هی اومد و برگشت
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
در گلوی تشنه اش وقتی عطش جان میگرفت
رود از شرمندگی راه بیابان میگرفت
@hosenih
او خودش باب الحوائج بود مانند عمو
لب اگر آن روز تر می کرد، باران میگرفت
حیدر شش ماهه بین گاهوار انگار داشت
با تلظی کردن خود اذن میدان میگرفت
باورم این است اگر او از میان خیمه گاه
زودتر بیرون میامد جنگ پایان میگرفت
@hosenih
مثل زهرا رفت، چندین قبر کند آقای ما
غصه ی دفنش توان از شاه عطشان میگرفت
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
نفرین هر آنچه هست به نابنده ، حرمله
بی آبروی ِ پسـت ، سر افکنده ، حرمله
مشـکل گشای ِ لشـکر ِ طـاغوت کـربلا
آمد به جنگ ِ کودک ِ رزمنده ، حرمله
@hosenih
با کفر ابن ملجمیاش حرص می خورد
از این که باز مانده علی زنده ، حرمله
تاوان چگونه می دهد آن نانجیب با
قلبی که از رباب ... آه کنده ، حرمله
تنها نه بر لب ِ پدر ِ طفل ِ شیرخوار
کرده حرام بر لب ِ ما خنده ، حرمله
آمد که بغض ِ واشده ی ِ اشک مادرش
پنهان کند ، حوالی ِ آن خنده ، حرمله
در مقتل ِ لهوف و مقرم نبود کاش ...
نامی از این جهنم سوزنده ، حرمله
تیری که زد به قصد پسر ، کشته شد پدر
یعنی دو قتل کرده ، دو پرونده ، حرمله
@hosenih
تکرار نام ِ قاتل ِ شش ماهه خوب نیست
شرمنده است ، قافیه شرمنده ، _ ..... _
شد عرش ِ سینه ی ِ پدر ِ او رواق او
بیچاره مادرش ، چه کشید از فراق او
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#زبان_حال_حضرت_رباب_س
رفت و سرش را روی نی دیدم؛ دلم سوخت
از کربلا تا شام رنجیدم؛ دلم سوخت
چشمم چهل منزل به سمتِ نیزه بود و
از اضطراب و ترس لرزیدم؛ دلم سوخت
@hosenih
ترسیدم از اینکه بیفتد با نسیمی
پشت سرش چون ابر باریدم؛ دلم سوخت
تیرِ سه پر را حرمله(لع) می شُست با آب
چشمان خود را زود دزدیدم؛ دلم سوخت
داغش تمام عمر از یادم نمیرفت
گاهی اگر یک لحظه خندیدم؛ دلم سوخت
شاید سه ماهش بود خندید اولین بار
در خاطراتم هر چه چرخیدم؛ دلم سوخت
دیدم که خوردم آب و شد سیراب از شیر
کابوس دیدم هر چه خوابیدم؛ دلم سوخت
@hosenih
در کارهای خانه خیلی گریه کردم
قنداقه را رویِ عبا چیدم؛ دلم سوخت
آهسته خواندم زیر لب لالا لالا لا
تا شیرخواره هر کجا دیدم دلم سوخت!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح
پیچیده بود ، عطر ِ خوش زمهریری اش
کوثر ، میان ِ حوض ِ گلوی ِ حریری اش
اصغر همان حسین که یک ذره کوچک است
مردی بزرگ ، با همه ی ِ سر به زیری اش
@hosenih
پیر ِ طریقتی که خود عین الحیات بود
طی کرده بود ، راه خدا در صغیری اش
او را قنوت بست و به میدان عشق برد
این یادگار کوچک ِ خُمّ ِ غدیری اش
قنداقه کرد کار ِ زره را ، برای او ...
جنگی نداشت بچه در عین دلیری اش
می ماند کاش ، محض دل مادرش ولی...
می شد برای اهل حرم سخت اسیری اش
هر بچه ای مگر چه قدر آب می خورد ؟
کاری نداشت اینکه رسد وقت سیری اش
@hosenih
تشنه نشسته گوشه ای از خیمه ها رباب
پُر می کند خیال ِ علی گوشه گیری اش
رفتی به آسمان و پدر ، بی تو پیر شد
مادر به دست حرمله ، آخر اسیر شد
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ا ﷽ ا
ای عشق سربلندکه بر نیزه میروی
از حلقه کمند تو، راه گریز نیست
سلام علیکم
🔸مجموعه ای از اشعار روضه چهارده معصوم علیهم السلام
🔸اشعار ماه محرم و ایام عزاداری
🔸مناسب طلاب، مبلغین ،ذاکرین محترم
🔸 شعر فارسی و ترکی
"عزیزم حسین" فارسی
@azizamhosen
"یارالی آقام "ترکی، آذری
@yaraliagham
زمبنه شب هفتم
لالا تو خیمه قحط آبه/از بسکه تشنه اس نمی خوابه
شیش ماهه من بی قراره
لباش سفیده ناتوونه/فک نکنم زنده بمونه
حتی نای گریه نداره
مادرت پریشون لالایی لالایی
با دوچشم گریون لالایی لالایی
هی دعا می خونه لالایی لالایی
کاش بباره بارون لالایی لالایی
رفته عموجون آب یباره/کاش علی اصغر تاب بیاره
تا برسه زنده بمونه
از توی نخلا بابا اومد/بی عموجونم تنها اومد
دس به کمر داره کمونه
روی دست بابا وای اصغر وای اصغر
میشی ذبح عظما وای اصغر وای اصغر
روی نیزه مادر وای اصغر وای اصغر
می ری بین مردا وای اصغر وای اصغر
کاشکی نمی دید تورو مادر/رو نیزه هایی پیش اکبر
هنوز بمیرم تشنه هستی
برات می خونم باز لالایی/حالا که رو نی با بابایی
خوابیدی و چشماتو بستی
این غم ربابه واویلا واویلا
این براش عذابه واویلا واویلا
شیر داره ولی حیف واویلا واویلا
اصغرش تو خوابه واویلا واویلا
#شاعر؛مهدی رحماندوست
سبک:عمه سادات بیقراره
ا ﷽ ا
سلام علیکم
ضمن خیر مقدم خدمت اعضای جدید کانال
نائب الزیاره عزیزان همراه هستیم
والحمدلله
حرم رضوی
مجموعه شعر فارسی و ترکی
تکثیر عشق 💚 👈
"عزیزم حسین" فارسی
@azizamhosen
"یارالی آقام "ترکی، آذری
@yaraliagham
ببینید، ببینید - گلم رنگ ندارد
اگر آمده میدان، سر جنگ ندار
گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است
واویلا، واویلا
جز این کودک معصوم،دگر یار ندارم
جز این هدیه ی کوچک، به دادار ندارم
گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است
واویلا، واویلا
به روی دست و دوشم، ببینید فتاده
سرو گردن خود را، به دوش من نهاده
گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است
واویلا، واویلا
اگر تیر دریده، اگر رنگ به رو نیست
بجز تیر سه پهلو، جوابی به گلو نیست
گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است
واویلا، واویلا
منم تاجر و، جز او - زسرمایه ندارم
که از سوره ی عشقم، جز این آیه ندارم
گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است
واویلا، واویلا
اگر تیر دریده، گلوی کوچکش را
رود تاکه بیند، عموی کوچکش را
گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است
علی انسانی
اجرای سبک :🎤 بانوای مداح اهل بیت ع استاد کربلایی محمد دیدبان
التماس دعا
@Asheghane_hazrat_zeynab
🕊صلَّیَ اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ
💬 در یکی از زیارات حضرت اباعبدالله علیهالسلام اینگونه عرضه میداریم:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ وَأَسِيرِ الْكُرُبَاتِ صَلَاةً نَامِيَةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً يَصْعَدُ أَوَّلُهَا وَلَا يُنْفَذُ آخِرُهَا أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلَادِ الْأَنْبِيَاءِ وَالْمُرْسَلِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
🤲 خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و درود فرست بر حسین ستم دیده و شهید و کشته اشکها و دچار ناراحتیها و آشوبها،
درودی فزاینده، پاکیزه، با برکت،
🔹 درحالیکه آغازش بالا رود و انجامش سپری نشود، برترین درودی که بر یکی از فرزندان پیامبران و رسولان فرستادی،ای پروردگار جهانیان.
📚بحار الأنوار، ج۹۸، ص ۲۲۵
#️⃣ #امام #حسین علیه السلام
#حدیث
تکثیر عشق 💚 👈
@azizamhosen
@yaraliagham
▪️حکمت آفرینش انسان▪️
حضرت سیّد الشهداء علیه السلام
▫️أيُّهَا النَّاسُ! إنَّ اللَهَ مَا خَلَقَ خَلْقَ اللَهِ إلَّا لِيَعْرِفُوهُ؛ فَإذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، وَ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَة مَا سِواهُ.
فَقَالَ رَجُلٌ: يَا بْنَ رَسُولِ اللَهِ! مَا مَعْرِفَة اللَهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ فَقَالَ: مَعْرِفَة أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ، إمَامَهُ الَّذِى يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ
🔹 اى مردم! بدرستی كه خداوند خلق خود را نيافريده است، مگر از براى آنكه به او معرفت و شناسائى پيدا كنند.
🔹پس زمانی كه او را بشناسند، در مقام بندگى و عبوديّت او بر میآيند؛ و به واسطه عبادت و بندگى او از عبادت و بندگى غير او از جميع ما سِوى مُستغنى میگردند.
🔹در اينحال مردى گفت: اى پسر رسول خدا! معرفت خداوند عزّ و جلّ چيست؟
🔹 حضرت فرمود: معرفت و شناخت اهل هر زمان، امام خود را كه واجب است از او اطاعت و پيروى نمايند.
📚 «لمعات الحسین علیه السلام» ص ۱۱ از «علل الشرائع»
#امام
#معرفت
"تکثیر عشق 💚 👈
@azizamhosen
@yaraliagham
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
____
#حضرت_علی_اصغر
تا تر کند یک لحظه خشکی دهانش را
پیوسته می گرداند دور لب زبانش را
در بین آغوش پدر آرام شد هر چند
هرم عطش می سوخت جسم نیمه جانش را
خورشید سوزان بود و باد داغ تفتیده
حتی نمیفهمید شان میهمانش را
ناگاه بین خیمه قلب مادری لرزید
وقتی کسی برداشت در آن سو کمانش را
تیری دویید و خنده های کوچکش را برد
تیری که پایان داد رنج بی امانش را
سنگی رسید و ماهی کوچک به خون غلطید
دریا به خون آمیخت صحن آسمانش را
یک لحظه بعد از آسمانها قاصدک می ریخت
هر قاصدک می برد درد بی کرانش را
می خواست از اندوه بابا کم کند قدری
لبخند زد ته مانده ی تاب و توانش را
زیر عبا می رفت پشت خیمه اما کاش
دشمن نمی فهمید در آنجا نشانش را
جان جهان بادا فدایش که میان تشت
همراه بابا خورد سهم خیزرانش را
🔸شاعر:
#حسن_شیرزاد
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
____
#حضرت_علی_اصغر
از خواب ناز کودک من پا نمی شود
می خواستم که پا شود اما نمی شود
هاجر اگر دوید به زمزم رسید ، آه
سعی رباب ، ختم به دریا نمی شود
چسبیده حلق کودکم از تشنگی به هم
با تیر هم گلوی علی وا نمی شود
چشم امید من به ابالفضل بود آه !
عباسِ روی نیزه که سقّا نمی شود
بی فایده است سعی شما نیزه دارها
سر کوچک است بر سر نی جا نمی شود
من رو زدم به نیزه ، علی را به من نداد
این نی چه محکم است چرا تا نمی شود
خم شو برای خاطرم ای چوب ! رحم کن
از پای نیزه خوب تماشا نمی شود
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
____
#حضرت_علی_اصغر
بی رمق، مثل لب خشک تو مادر هم شده
گریه های تو بلای جان هاجر هم شده
کاش اینجا بود زهرا و به دادم می رسید
کار خیمه با صدای العطش، درهم شده
دست بردار ای علی، اینقدر دست و پا نزن
مشک سقا دست بر دامان کوثر هم شده
می رود از حال مادر، چشمهایت را نبند
کاش می مُردم برای بار آخر هم شده...
بی عمامه رفت منبر، بر سر دست حسین
در همین شش ماه، این شش ماهه حیدر هم شده
قحط آب است اینقدر از حرمله منت نکش
رفته عباس از حرم، اوضاع بدتر هم شده
خورده ای تیر سه شعبه، وزن کم کردی چرا؟
بار خود برداشتی اندازهء پر هم شده
بی زره رفتی به میدان، آخرش این شد که شد
مثل قاسم، اصغر من پاره حنجر هم شده
یک عبا از دور دیدم با خودم گفتم چه خوب
شاید آنجا پهلوانم، قدّ اکبر هم شده
بعد تو با لشکری هستم طرف که در حرم
میکشد موی مرا از زیر معجر هم شده
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
____
#حضرت_علی_اصغر
ولی بدان نزدم لب به آب بعد از تو
در آن سپاه که شد انقلاب بعد از تو !
تمام دلخوشی ام دست دشمنان افتاد
گرفت بغض من و آفتاب بعد از تو
به روی دست پدر غنچه ی تو پر پر شد
و جمع شد کف دستش گلاب بعد از تو
قرار قلب دوعالم، هنوز هم مانده ست
دل رباب پر از اضطراب بعد از تو
به مشتهای گره کرده ات، چه ها کردی
که کاخ ظلم و ستم شد خراب بعد از تو
روا نبود بیوفتد رباب روی خاک
روا نبود بیوفتد حجاب بعد از تو
🔸شاعر:
#محنا_امیری
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
الهی کاش چشمم تر نمیشد
و این گهواره بی اصغر نمیشد
خوشم با یادگاریهات ای کاش
که زخم ناخنت بهتر نمیشد
غماهنگی گرفته مادر تو
زِ خون رنگی گرفته مادر تو
از آن دَم که نفس در سینهات سوخت
نفس تنگی گرفته مادرِ تو
جهان را خندهات میساخت مادر
تو را بالا که میانداخت مادر
چه آمد بر سرت در این چهل روز
که روی نِی تو را نشناخت مادر
غم تو درد من داغ حرم داشت
پدر بعدِ برادر پشت خم داشت
یکی از شعبههایش بر دلش رفت
سهشعبه کاشکی یک شعبه کم داشت
تو را زد حرمله یک خیمه پاشید
تو را زد بعد از آن هم آب نوشید
فقط بر پوستی بند است این سر
گلویت را سهشعبه بد تراشید
پدر را با پسر با هم چرا زد
به روی سینه زخمی بی هوا زد
نشان بگذاشت .... آمد بینِ گودال
دقیقا روی آن یک نیزه را زد
حسن لطفی
@rozeh_1
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
با لب خشکیده ، چشم خیمه را تر کرده ای
کودکم چه خنده های گریه آور کرده ای
شیرخواران تا دوسال از شیر مادر می خورند
نیم سالی شیر خوردی ترک مادر کرده ای
به همان لبخند در خونت قسم تو مرگ را
با خودت در معرکه بردی و پرپر کرده ای
وارث نهج البلاغه خطبه ی تو گریه است
دست بابا را برای خویش منبر کرده ای
رسم جنگ است ابتدا تک تک حریفی خواستن
طفل من تو انتخابی نابرابر کرده ای
حرمله تیر و کمان در دست آمد کارزار
تو ولی با دست خالی هم چه محشر کرده ای
از صدای هلهله پیداست که دشمن شکست
تو چگونه حمله بر این قلب لشکر کرده ای
یک علی رفتی به میدان و دوتا برگشته ای
ماه من زين معجزه خود را پیمبر کرده ای
میثم مؤمنی نژاد
@rozeh_1
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
از خواب ناز کودک من پا نمی شود
می خواستم که پا شود اما نمی شود
هاجر اگر دوید به زمزم رسید ، آه
سعی رباب ، ختم به دریا نمی شود
چسبیده حلق کودکم از تشنگی به هم
با تیر هم گلوی علی وا نمی شود
چشم امید من به ابالفضل بود آه !
عباسِ روی نیزه که سقّا نمی شود
بی فایده است سعی شما نیزه دارها
سر کوچک است بر سر نی جا نمی شود
من رو زدم به نیزه ، علی را به من نداد
این نی چه محکم است چرا تا نمی شود
خم شو برای خاطرم ای چوب ! رحم کن
از پای نیزه خوب تماشا نمی شود
محسن ناصحی
@rozeh_1
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
چگونه داغ تو باشد جگر کباب نباشد
چگونه نام تو باشد سخن از آب نباشد
به رغم خواندن لای لای عمه خواب نرفتی
زمان غربت بابا که وقت خواب نباشد
به حنجر پسری اینچنین سه شعبه نخورده
محاسن پدری اینچنین خضاب نباشد
ز گبر و کافر و از هر شکارچی که بپرسند
بریدن گلوی نازکی صواب نباشد
خراب کرد گلوی تو را سه شعبه ی داغی
چگونه حال دل مادرت خراب نباشد
نداشت شیر، تو بودی و، شیر داشت، نبودی
برای مادر از این سخت تر عذاب نباشد
کنار نیزه ی تو مادری دوباره کتک خورد
خدا کند که عروس ابوتراب نباشد
سرت به نیزه بلند است در مقابل محمل
خدا کند که فقط محمل رباب نباشد
نجات می دهد از دست نیزه دار سر ت را
اگر رباب اسیر غل و طناب نباشد
شده ست مشکل زینب شده ست حاجت زینب
عروس فاطمه دیگر در آفتاب نباشد
شعر از گروه یا مظلوم
@rozeh_1
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
بنویسید که اینگونه شده سرگشته
یک قدم رفته به خیمه دو قدم برگشته
روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد
چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته
طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند
پدر پیر خجالت زده مضطر گشته
نه فقط خیمه که از حالت واله شدنش
دیده ی لشگر کوفه به خدا تر گشته
آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد؟!
رفتنی بود دگر غنچه ی پرپر گشته
آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند
پاسخ خواستنش خنده ی لشگر گشته
به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت
داغ این طفل ولی چند برابر گشته
آه از تیر بزرگی که به حلقومش خورد
آه از آن بدن کوچک بی سر گشته
آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد
حرمله از همه انگار که بهتر گشته
شعر از گروه یا مظلوم
@rozeh_1
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
دارد نظری سمت کجا تیر سه شعبه
آمد به سراغ تو چرا تیر سه شعبه
آغوش تو امن است ولی حیف ، کجا برد
امنیت آغوش تو را تیر سه شعبه
آیینه ی اکبر به روی دست تو بود و
برداشت ترک آینه با تیر سه شعبه
فرزند تو آن است که تا حرمله را دید
لبخند زد و گفت بیا تیر سه شعبه
حلقوم علی اصغر تو معبد تیر است
آنجا که شده گرم دعا تیر سه شعبه
بی اذن تو برگی به زمین ، نه نمی افتد
با اذن تو گشته است رها تیر سه شعبه
در حسرت دیدار تو ماندیم و نمردیم
ای کاش که می خورد به ما تیر سه شعبه
محسن ناصحی
@rozeh_1
هدیه به حضرت علی اکبر صلوات
شور یا زمینه یا واحد شب علی اکبر
نور چشم تر من
شبه پیغمبر من
ای دارو ندارمن
علیه اکبر من
خوش قد و بالای حرم ای پسرم
قوته قلبه خواهرم ای پسرم
نور دو چشمای ترم ای پسرم
ای اکبر
ایینه ی تمام قد پیمبری
وقتی می جنگی انگاری که حیدری
زحره ی دشمنای پست و می دری
ای اکبر
یل دلاوره من
امید لشگر ه من
عصای وقت پیریم
علیه اکبر ه من
اه اه اه علیه اکبر
دیده های تر دارم
داغی بر جگر دارم
از روخاک تن تورو
من چجوری بردارم
در نظرم می زنی دست و پا علی
ای ثمرم می زنی دست و پا علی
ای پسرم می زنی دست و پا علی
ای اکبر
جایی نمونده واسه بوسیدنه تو
گرگا دارن می درن پیروهنه تو
ریختن به هم با نوک نیزه تنه تو
وای اکبر
تو دست و پا می زنی
من و صدا می زنی
نفس های اخر رو
پیشه بابا می زنی
اه اه اه علیه اکبر
رضا نصابی
#زمینه_لطمه_زنی_علی_اکبر_ع
#سبک_بین_جنجال
#حیدرلشکرم
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
حیدرلشکرم ای اکبر
شبه پیغمبرم ای اکبر
عصایی پیریه بابایی
ای جوون حرم ای اکبر
....
به فدای تن پرخونت
بدن سرد تیر بارونت
بوی زهرا میده ای بابا
توی مقتل تن بی جونت
....
تاب و توون من
آه ای جوون من
ای گل پرپرم علی علی علی
کاش بمیرم برات
شکسته پهلوهات
شبیه مادرم علی علی علی
علی اکبر علی اکبر «ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
پاشو بی تو میمیره لیلا
پاشو طاقت ندارم بابا
ببین لشگر به من می خندن
جلو چشمام نزن دست و پا
......
شده از داغ تو قدم تا
ای همه دلخوشیه بابا
چیزی از تو نمونده باقی
شده پخش پیکرت تو صحرا
....
منت سرم بذار
علی دووم بیار
یه بار دیگه بگو بابا بابا بابا
روشنی حرم
چه جوری ببرم
تو رو به خیمه ها خدا خدا خدا
علی اکبر علی اکبر «ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
یاورم روی خاک افتادی
باورم روی خاک افتادی
عصای وقت پیریه من
پسرم روی خاک افتادی
می کشم از بدن تیرها رو
می کشم از دهن تیرها رو
می کشم از میونه پهلوت
به یاد زهرا من تیرها رو
....
ای گل پرپرم
به خون شناورم
علی اکبرم پاشو پاشو پاشو پاشو
شبیه مادرم
پناه و یاورم
علی اکبرم پاشو پاشو پاشو پاشو
علی اکبر علی اکبر«ع»
💠💠8⃣7⃣8⃣💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
4_6037408658671797564.mp3
5.51M
هدیه به حضرت علی اکبر صلوات
شور روضه ای حضرت علی اکبر
شعروسبک رضا نصابی
به نفس حاج مهدی کمانی
خوش قدو بالای من
ای ضربانم اکبر
ای هیجانم اکبر
تازه جوانم اکبر
خوش قدو بالای من
ای دل و دلبر اکبر
سرو صنوبر اکبر
شبه پیمبر اکبر
خوش قدو بالای من
عشق رقیه اکبر
پناه خیمه اکبر
امید عمه اکبر
ولدی واااااا
عصای پیریم بابا
بلند شو از جا. اکبر
نموند واسم نا اکبر
قدم شده تا. اکبر
عصا پیریم بابا
ببین دارن می خندن
این لشگر اهریمن
به چشمای خیسه من
ولدی. واااا
از غم تو می باره
چشم همه مادرها
خونه دله خواهر ها
اکبر شدی اکبر ها
هر طرفی می بینم
از تو نشونه اونجا
پر شدی توی صحرا
تنت شده از هم وا
تنت رو بر می دارم
از روی خاک عزیزم
توی عبام می ریزم
ببین که اشک می ریزم
ولدی واااا
رضا نصابی
هدیه به حضرت عباس صلوات
عباسم
امیده لشکره من
پشت و پناه خیمه
تویی برادره من
تو بری من میشم تنها
میونِ لشکرِ اعدا
نشکن تو کمرم داداش
رقیه چشم بِراس سقا
عباسم
فدا سرت که مشک بی ابه
چشم به راهت چشم ربابه
بلند شو عباس
عباسم
ای پشت و پناهه خواهرم
کم نکن سایت و از سرم
بلند شو عباس
بلند شو عباس بلند شو عباس
💠بند دوم
عباسم
افتادی تا زمرکب
گفتم زیر لبم که
امون از دله زینب
از چشمات می کشم بیرون
تیرو با دستای لرزون
مثل تنت شده عباس
ببین چشمای من پرخون
عباسم
پشتم از غم تو تا شده
توی خیمه ها غوغا شده
بلند شو عباس
عباسم
چشم به راه تو هست رقیه
پاشو باهم بریم به خیمه
بلند شو عباس
بلند شو عباس بلند شو عباس
💠 بند سوم
ستونه
خیمه های منی تو
عباس تنها پناهه
بچه های منی تو
از غمت ببین پشتم
تا شده ابالفضلم
شبیه علی فرقت
وا شده ابالفضلم
ابالفضل
از تن تو چقد کم شده
صورت ماهت در هم شده
بلند شو عباس
ابالفضل
نبینم گریه های تورو
با تیر بستن چشای تورو
بلند شو عباس
بلند شو عباس بلند شو عباس
سبک رضا نصابی
به قلم رضا نصابی
حسین عیدی
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#زمینه_شور_واحدروضه_ای
#شب_هشتم_محرم_علی_اکبر_ع
#سبک_امیرم_ببین
#علی_جون_برو
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
علی جون بروسوی میدون برو ای دلاور
علی جون تویی اشباالناس به جدم پیمبر
علی جون وقت جنگ تو می شی درست مثل حیدر
علی جون
🔘
علی جون/داری پیش چشمم خرامون تو می ری
علی جون/شبیه موی من پریشون تو می ری
علی جون/داری مثل حیدر به میدون تومی ری
علی جون
🔘
تو هستی سرود قشنگ رو لبهای لیلا
علی جون یه کم راه برو پیش چشمای بابا
جوونم/میدونم که میشی تنت اربا اربا
می دونم
تویی قوت دل و جون من
نظرکن به ای دله خون من
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
میدیدم/تورو دوره کردن بانیزه یه لشکر
می دیدم چقد تیر و شمشیرمیخوردی تو اکبر(ع)
می دیدم یه لشکر نشستن کنارت باخنجر
علی جون
🔘
علی جون/ تنه تو روی خاک صحرا می بینم
علی جون/تن تو به خون اربااربا می بینم
علی جون /روی پهلوی تو جای پا می بینم
🔘
ببین که/به سرمیزنه عمه با بیقراری
کناره/تن توشده کارما آه و زاری
بمیرم/که توی تنت جای سالم نداری
بمیرم
🔘
میدیدم بااون حال مضطرم
توی قتلگات اومدخواهرم
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
غم تو/ببین چه شررزد به این جونم اکبر (ع)
ببین چه/ برای غم تو پریشونم اکبر(ع)
چه جوری/تورو من به خیمه برسونم اکبر(ع)
🔘
عزیزم/ببین روی قلبم که غم ریخته اکبر(ع)
غمای/همه دنیا روی سرم ریخته اکبر(ع)
می میرم/می بینم تن تو به هم ریخته اکبر(ع)
🔘
گل من/ببین اشکای چشم این باغبون و
دوباره/ برامن بخون ای موذن اذون و
تو نسپر/به دست حرومی ها این کاروون رو
علی جون
ببین اشکای چشمای ترم
پاشو اکبرم جوون حرم
💠💠7⃣8⃣8⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده