ا ﷽ ا
شکوه علمدار ❤️❤️💚
حرم مطهر و گنبد زیبای آقا اباالفضل العباس علیه السلام
سفر اربعین ۱۴۰۱ محل اسکان
الحمدلله چند روزی همسایه دیوار به دیوار حضرت علمدار نائب الزیاره هستیم.
@azizamhosen
@yaraliagham
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
پیچید نامت با نسیم صبح در گوشم
روشن شد از خورشیدِ رویت چشم خاموشم
@hosenih
وقتی شنیدم قصههایی از غمِ عشقت،
دیدم تمام غصههایم شد فراموشم
ای روضهات آغاز دلتنگی آدم، آه!
پایان ندارد غربتِ آهنگِ چاووشم
_ کی زائر زلف پریشان توام؟... گفتی:
آن دم که مثل باد باشی مست و مدهوشم
شبهای جمعه در جهان عطر بهشت توست
ای کاش میدیدم ضریحت را در آغوشم
_ پای پیاده، اربعینت... میرسم آیا؟!
سنگینیِ بار گناهان است بر دوشم...
@hosenih
با شورِ شیرینت، میان موکبی کوچک
دور از عراقت در فراقت چای مینوشم...
شاعر: #سراجالدین_سرایانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حضرت_زینب_س_اربعین
از این عمود وقتی، تا آن عمود رفتم
بر بالِ نور بودم، رَه را چه زود رفتم
@hosenih
زیرِ حرارتِ عشق، میسوختم، ولیکن،
اصلا ضرر نکردم، دنبالِ سود، رفتم
آغوشِ بازِ صحرا، من را بغل گرفت و
با صد سلام و تکبیر، با صد درود رفتم
در جمعِ بیقراران، دلدادگانِ خورشید،
من قطره بودم اما، همراهِ رود رفتم
@hosenih
**
سیلی کسی نمیزد، کس ناسزا نمیگفت
کِی با دلی شکسته، رویی کبود رفتم؟
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴سبک شور اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
#شور_اربعین_حسینی_ع
#واویلا_دلها_حزین
🏴بند اول
واویلا دلها حزین،واویلا شد اربعین
میاد از کرب و بلا،ندای هل من معین
لک لبیک حسین،میگن تموم زائرا
لک لبیک حسین،ذکر لب جامونده ها
لک لبیک حسین،پر زده دل تا کربلا
اگر که جاموندم حسین
دلم رو پر میدم حرم
با یه سلام کافیه که
منم بگم یه زائرم
《السلام علیک،یا اباعبدالله》
🏴بند دوم
واویلا یک کاروون،اومد از شام ویرون
کربلا اومد زینب،قدکمون مو پریشون
پاشو داداش حسین،خسته رسیدم از سفر
پاشو داداش حسین،ببین که میزنم به سر
پاشو داداش حسین،خواهر و با خودت ببر
تو این چهل روز که گذشت
برام نذاشتن حرمتی
پاشو ببین صورتم و
داداش حسین غیرتی
《ای وای امون از،دل زینب کبری》
🏴بند سوم
واویلا از شام غم،واویلا از نامحرم
کربلا اومد زینب،اما با قامتی خم
پاشو داداش حسین،پاشو سایه ی سرم
پاشو داداش حسین،آخه من یه خواهرم
پاشو داداش حسین،ببین کبوده پیکرم
ببین که خسته اومدم
از حال خواهرت بپرس
ولی داداش از دخترت
رقیه خواهشا نپرس
《ای وای امون از،دل زینب کبری》
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
#مناجات_با_خدا
#زیارت_اربعین
مابین خوبانت به بدها هم نظر کن
یک بار هم از کوچه اینها گذر کن
@hosenih
خیلی گناه آورده ام اینجا ببخشی
شام مرا با نور آمرزش سحر کن
من بند بندم با گناهان انس دارد
آتش بزن!جسم مرا زیرو زبر کن
هرتیررا شیطان به سمت قلبم انداخت
یا نور و یاقدوس هایم را سپر کن
بی گریه میمیرم تورا حق سه ساله
سهمیه چشمان من را بیشتر کن
این بنده سرکش به تو امیدوار است
خیلی بدم اما تو با من خوب سر کن
بگذار با هم اربعین درراه باشیم
یارب مرا با دوستانم همسفر کن
کرببلا را از حسن باید بگیرم
آقا!تو رحمی به گدای دربه در کن
@hosenih
هرموقعی امضا زدی شش گوشه ام را
درروضه ی زینب گدایت را خبر کن
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
نمیخواهم بگویم آنچه دیدم
نمیخواهم بگویم ماجرا را
کجا رفتم چه ها دیدم بماند
نکرده هیچ کس با من مدارا
@hosenih
به روی شانه بار غم کشیدم
میان سینه ام غیر از تبت نیست
همین اندازه می گویم برادر
دگر این زینبت آن زینبت نیست
اگر چه زنده ام-اما به سختی
خودم را تا مزار تو رساندم
مرا با زور از پیش تو بردند
خودم ناراحتم این جا نماندم
تنت روی زمین ماند و سرت هم
فراز نیزه بالای سرم بود
چهل روزه است روز وشب ندارم
غم تو بغض و آه حنجرم بود
رسیدم از سفر آن هم چگونه
پر از دردم، غمینم ،نیمه جانم
شکسته حرمتم در کوچه بازار
شهیدِ طعنه و زخم ِ زبانم
دم دروازه ها یادم نرفته
سرت را نیزه دار تو تکان داد
میان حلقه ی نامحرمان هم
کسی با دست طفلت را نشان داد
@hosenih
همان بهتر که سر بسته بماند
مصیبت های سنگینی که دیدم
اگر چه دور بودم از تو اما
ولی شکر خدا پیشت رسیدم
شاعر: #محمدحسن_بیات_لو
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
یک اربعین آتش گرفتم از فراقت
آتش گرفتم از غم و رنج و مصیبت
تا که دوباره زائرت باشم برادر
چله گرفتم، چله در رخت اسارت
@hosenih
یادم نرفته تشنه بودی بین گودال
هَل مِن مُعینت ماند آخر بی اجابت
یک لقمه نان هم بعد تو راحت نخوردم
حتی ننوشیدم پس از تو آب، راحت
یادم نرفته لحظه ای که نیزه خوردی
تکیه زدی بر نیزه ای غرق جراحت
در خاطرم مانده سرت را می بریدند
در خاطرم مانده زمان سخت غارت
با گریه افتادم به روی پیکر تو
با کعبِ نی بُردند من را از کنارت
دور از نگاه ساقی لشکر ابالفضل
خیلی به ما شد شام عاشورا جسارت
دیدی مرا بر ناقه ی عریان نشاندند؟!
دیدی چگونه شد ادا اجر رسالت؟!
در آسمان کردی طلوع و سر شکستم
وقتِ غروبت جان سپردم در حقیقت
هر جا که رفتم مثل حیدر خطبه خواندم
نام تو را بردم برادر با جسارت
من دشمنت را بر سر جایش نشاندم
با ذوالفقار صبر و تیغ استقامت
اما دلم خیلی پر است از دشمنانت
بر حرمله، بر ابن سعد و شمر لعنت
هر کس که می افتاد ما را می کشیدند
حتی به ما یک دم نمی دادند مهلت
قبل از ورود شام با صوت حزینم
گفتم به نیزه دار تا از یک راه خلوت...
... این دختران را وارد این کوچه ها کن
لج کرد با ما آن خبیث بی مروت
دروازه ی ساعات ما را دوره کردند
خیلی در آن ساعات افتادم به زحمت
از صبح دَم تا عصر مابین اراذل...
باشد نمی گویم بماند تا قیامت
تا سنگ خوردی سنگ خوردم، بین عشاق
گونه به گونه می رود صورت به صورت
یک خواهشی دارم بیا و جان زینب
چیزی نپرس از دخترت از آن امانت
داغ رقیه مثل داغ مادرم بود
نگذار تا این که بمیرم از خجالت
خیلی برایت درد و دل کردم ببخشید
آخر رسیده بر دلم غم بی نهایت
@hosenih
غم گر غم یار است شیرین است این غم
باشد برادر جان دگر خوردم شکایت
من می روم باور مکن زنده بمانم
من می روم دیگر از این وادی غربت
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
▪️زمزمه/ واحد اربعین▪️
ای برادر شهیدم هر جوری که بود رسیدم
شده زینبت دوباره
کربلائی کربلائی
موقع زیارت اومد زینب از اسارت اومد
بارون از چشام میباره
پس کجایی پس کجایی
پاشو ای گلو بریده
پاشو مهمونت رسیده
یااخا ای باوفا شد
این چهل روزه چهل سال
خسته ام پربسته ام
چطور بازم بیام تو گودال
آه چشمام دیگه وانمیشه
دیگه پا نمیشه پای خواهر
آه خسته از محن شده ام
پیرزن شده ام ای برادر
کنار خاکت عزیزم چه خاکی بسر بریزم
جون نداره دست و بالم
ای برادر ای برادر
تنم و لاله گرفته صدام از ناله گرفته
خیلی آهسته مینالم
ای برادر ای برادر
یادته مقتل و دیدم
از تنت نیزه کشیدم
با شتاب دنبال آب
رفتم به هر طرف برادر
از جفا واویلتا
آبت دادن با نوک خنجر
آه وقتی ناله ها میزدی
دست و پا میزدی آه کشیدم
آه باسر سوی تو اومدم
رو سرم میزدم آه کشیدم
با رباب و با سکینه چطوری برم برم مدینه
آسمون روی سر من
شده آوار شده آوار
با همین چند تا گل یاس میزنم یه سر بزنم به عباس
وقت درد و دل رسیده
باعلمدار باعلمدار
باز میخوام پیشش بشینم
قبرش و میخوام ببینم
بعد از اون فصل خزون
اومد سراغ ما بهار رفت
شد حرم دریای غم
از صورتم نقاب کنار رفت
آه پیش دیده های رباب
روضه خون شده آب وای برادر
آه رو دست مشک پاره داره
سر بخاک میزاره وای برادر
▪️نوحه اربعین حسینی▪️
برادر جان آمده از سفر زینب
نشسته بر قبر تو خون جگر زینب
زجا خیز ای جانانم
کتک خورده مهمانم
کنار تو حیرانم
واویلا واویلا
رمق دیگر رفته از زانوی خواهر
حکایتها دارد این گیسوی خواهر
سپیده زد بر مویم
لگد خورده پهلویم
رَدِ ناخن بر رویم
واویلا واویلا
خدا داند از این غم بر خود لرزیدم
عقیقت را در دست ساربان دیدم
پیِ رأست ای جانا
شدم راهی در صحرا
به همراه قاتل ها
واویلا واویلا
خجالت از روی تو دارم ای دلبر
به ویرانه جامانده دُردانه دختر
به جان من آذر زد
به گریه هی برسر زد
کنار تو پرپر زد
واویلا واویلا
◾💠◾💠◾
*دوبیتی*
*بسم الله الرحمن الرحیم*
یا کعبه الرضایا،
*دوبیتی های اربعین*
فدای گریه های عمه زینب
چه غم داره صدای عمه زینب
بیا تا خون بگرییم مثل مهدی
همه واسه غمای عمه زینب
عجب حال هوایی داره امشب
حسینم وا حسینا ذکر هر لب
به عباس و علی اکبر بگویید
که از شام بلا برگشته زینب
فلک از غم شکسته بال زینب
خدا داره خبر از حال زینب
جوونای بنی هاشم کجایید
پاشید بیاید به استقبال زینب
سلام ای لاله ی در خون تپیده
سلام ما برآن حلق بریده
تو حق داری منو نشناسی داداش
تنم زخم و همه موهام سپیده
منم زینب که زهرا در وجودم
سراسر عشق تو در تار وپودم
به شوق دیدنت برگشتم اینجا
وگرنه تو خرابه مرده بودم
من از روز ازل دل بر تو بستم
دیدی تا پای جون پای تو هستم
یه جوری مثل مادر خطبه خوندم
دهان کوفه و شامو شکستم
طلای دخترت رو پس گرفتم
ببین انگشترت رو پس گرفتم
چهل روز تازیونه خوردم اما
من از نیزه سرت رو پس گرفتم
منو زخم زبونو ناسزا کشت
منو این طعنه های ناروا کشت
میون کوچه و بازار، ای وای
منو اين چشمهای بی حیا کشت
چهل روز نه چهل سال غصه خوردم
برات موی سفید سوغات آوردم
چهل منزل به روی نیزه داداش
تو گریه کردی و من سنگ خوردم
همینکه خیمه غارت شد حرم سوخت
دل بابامو قلب مادرم سوخت
همین جا بود رقیه داد میزد
بیا عمه کمک کن چادرم سوخت
همین جا اکبرت رو بوسه دادم
رخ پیغمبرت رو بوسه دادم
بجای مادرم زهرا تو گودال
رگای حنجرت رو بوسه دادم
همین جا هستی من رفته بر باد
همین جا دخترت در اتش افتاد
نمیشه باورم بعد چهل روز
رسیدم کربلا ای داد بیداد
سکینه با دلی زار و پریشون
یه چشمش اشک و چشم دیگرش خون
کنار قبر عباس ناله میزد
چشت روشن چشت روشن عمو جون
میاد از پشت خیمه ها صدایی
گل مادر گل مادر کجایی
واست گهواره اوردم عزیزم
علی لالای علی لالا، لالایی
تو رفتی زخم بال و پر نبینی
پر پروانه خاکستر نبینی
سر تو بارها از نیزه افتاد
که سیلی خوردن مادر نبینی
ما رو دشمن چه سخت آزرد داداش
سرت رو نیمه شب آورد داداش
منو شرمندگی از این امانت
رقیه ات تو خرابه مُرد داداش
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
#اربعین
#روضه_دفتری
@roze_daftari
مداحی آنلاین - به یاد کربلا دلها غمین است - فخری.mp3
14.29M
#نوستالژی #اربعین
🌴به یاد کربلا دلها غمین است
🌴دلا خون گریه کن چون اربعین است
🎤حاج #حسین_فخری
@azizamhosen
@yaraliagham
ا ﷽ ا
🕊صلَّیَ اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ
🔰 در یکی از زیارات ابی عبدالله علیهالسلام اینگونه عرضه میداریم:
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِمَّنْ لَهُ مَعَ الْحُسَيْنِ قَدَمُ ثَبَاتٍ وَأَثْبِتْنِي فِيمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَهُ.
خداوندا من را از كسانى قرار بده كه با حضرت امام حسين علیهالسلام ثابت قدم بودند، و من را در شُمار آنان كه با آن حضرت شهيد شدند ثبت و ضبط بفرما.
📚 كامل الزيارات،
@azizamhosen
@yaraliagham
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم
عصر فردا ته گودال تو را می بینم
آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم
شانه بر مو بزنی، آینه دارت باشم
چقدَر پیر شدی!؟ از حسنم پیر تری!
از من خسته به والله! زمین گیر تری!
مادرم بود که آگاه ز تقدیرم کرد
من اگر پیر شدم، پیری تو پیرم کرد
عصر فردا به دل مضطر من رحمی کن
ته گودال به چشم تر من رحمی کن
من ببینم که تو بی پیرهَنی می میرم
تکیه بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم
آه از سینه ی پر خون بکِشی می میرم
از دهان نیزه ای بیرون بکشی، می میرم
سر گودال من از هول و ولا خواهم مرد
زود تر از تو در این کرب و بلا خواهم مرد
پنجه ی کینه به مویت برسد من چه کنم!؟
نیزه ای زیر گلویت برسد من چه کنم!
بوسه ی فاطمه بر حنجر تو می بینم
خنجری کُند به پشت سر تو می بینم
بین گودال و حرم، عطر فروشم فردا
تن عریان تو را با چه بپوشم فردا!؟
چادرم هست، ولی همسفرم شک دارم!
تا دم عصر بماند به سرم، شک دارم!
مُردم از غم، بروم فکر اسیری باشم
قبل از آن، فکر مهیّای حصیری باشم
وحید قاسمی
ا ﷽ ا
ای عشق سربلندکه بر نیزه میروی
از حلقه کمند تو، راه گریز نیست
سلام علیکم
🔸مجموعه ای از اشعار روضه چهارده معصوم علیهم السلام
🔸اشعار ماه محرم و ایام عزاداری
🔸مناسب طلاب، مبلغین ،ذاکرین محترم
🔸بدون تبلیغات و ...
🔸 شعر فارسی و ترکی
"عزیزم حسین" فارسی
@azizamhosen
"یارالی آقام "ترکی، آذری
@yaraliagham
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
روز و شب غبطه میخورم آقا
به کسانی که با تو مأنوسند
عاشق و بیقرار و بیتابند
دست و پای تو را که میبوسند
دیدن تو به من نمیآید
تو کجا و نگاه هر جایی
من اگر آنچه خواستی باشم
تو سراغم به خواب میآیی؟
نکند عاق کردهای من را
نکند صبرتان سر آمده است
گر عتابم کنید حق دارید
هر گناهی ز من بر آمده است
خواستم تا ببینمت در خواب
به نگاهم اجازه داده نشد
خواستم تا به کربلا بروم
با رفیقان خود پیاده، نشد!
بین آن کاروان و جمعیت
چه کسی با تو همقدم شده است؟
خوش به حال کسی که با گریه
با شما راهی حرم شده است
در حرم روضهخوان خودت هستی
روضهی کاروان جان بر لب
بین روضه بلند میگویی:
به فدای تو عمهجان زینب...
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
پاسخی آمد از حریم حسین
همه گفتند کربلا برویم
تا رسیدند لحظهای ماندند
در سکوتی که چهرهها شد مات
زد به سینه غریب بیکفنم
باز شد بغض عمهی سادات
به زمین خورد از سر محمل
تیر غمها به قلب بانو رفت
با ادب نیت زیارت کرد
سوی یارش به روی زانو رفت
خواست تا درد دل کند اما
مگر این گریهها امان میداد
یک نگاهی به دور خود انداخت
سر خود را فقط تکان میداد
السلام علیک یا مظلوم
السلام علیک یا عطشان
السلام علیک یا بن علی
السلام علیک یا عریان
ای برادر نمیبرم از یاد
که چگونه به خاک افتادی
زیر گرمای آفتاب آن روز
با لب تشنه، خسته، جان دادی
ای برادر نرفته از نظرم
اکبرت را که ارباً اربا شد
بعد عباس میر لشکر تو
پای دشمن به خیمهها وا شد
به خدا ای عزیز لبتشنه
داغ یک قطره آب کشته مرا
بین این گریههای اهل حرم
گریههای رباب کشته مرا
غرق گریه رباب میگوید
که دل پاره پاره را بردند
با سهشعبه به روی دست پدر
طفلک شیرخواره را بردند
پسرم با خیال تو هر شب
دست بر سینه میفشارم من
گرچه ماندم خجالتت آنروز
ولی امروز شیر دارم من
گریه را کم کنید دخترها
کمی آرام اصغرم خواب است
گل نازم علی علی لا لا
مادرت چهل شب است بیتاب است
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_شریف
#اربعین_حسینی
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان
دردآشنای صبح و مسا صاحب الزمان
این روزها شبیه اسیران نینوا
داری هوای مهد بلا صاحب الزمان
پای پیاده با عَلَمی روی دوش خود
راهی شدی به کرب وبلا صاحب الزمان
خاک ِمسیر، گِل شده از اشک چشم تو
داری همیشه سوز و نوا صاحب الزمان
موکب به موکب از ته دل آه می کشی
با یاد درد فاطمه ها صاحب الزمان
لب تشنه و گرسنه در این راه رفته اند
خسته بدون آب و غذا صاحب الزمان
از خار و زخم پای رقیّه کنی تو یاد
با تاول نشسته به پا صاحب الزمان
با دیدن نی و علم و پرچم و کتل
هستی به یاد رأس جدا صاحب الزمان
هرجا طناب ،دیده ای از خاطرت گذشت
بستند دست جدّ تو را صاحب الزمان
خسته و دل شکسته اگر می رسی به طف
زینب رسیده با قد ِ تا صاحب الزمان
یک اربعین گذشته و هرگز نرفته است
از خاطرش زمین جفا صاحب الزمان
چل روز پیش رأس حسینش مقابلش
از تن جدا شده ز قفا صاحب الزمان
رفته میان مقتل و دیده به جسم او
زخم سنان و سنگ و عصا صاحب الزمان
چل روز پیش دیده تنش را میان بغض
در زیر نعل تازه رها صاحب الزمان
#علی_مهدوی_نسب عبدالمحسن
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اربعین
#غزل
از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه
از کاروان جا ماندم اما از سپاهت نه
حالا که بین زائرانت نیستم ، آیا
بیرون شدم از سایه ی مهر و پناهت؟ نه
نوکر در این خانه باشد آبرو دارد
فرق است بین رو سفید و رو سیاهت؟ نه
نام مرا بنویس بین اربعینی ها
من دل به راهت دادم آقا پا به راهت نه
امسال نذر دخترت بودم که جاماندم
من با رقیه جان تو دارم شباهت! نه
.
.
.
ام ابیهای حسین ، ای وارث زهرا
اشک است سهم چشم های بی گناهت؟ نه
دندان شکسته ، گوش پاره ، چشم های تار
یک جای سالم مانده روی ، روی ماهت؟ نه
اشک تمام زائران کربلا هرگز
آیا برابر میشود با سوز آهت؟ نه
من مثل تو جا ماندم اما خوب میدانم
از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه
#احمد_ایرانی_نسب
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🏴#امام_زمان_عج
🏴#اربعین_حسینی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا
موکب به موکب میرود با زائران تا کربلا
با گریه حسرت میخورم بر آنکه هر سال اربعین
شد همقدم با حضرتِ صاحب-زمان(عج) تا کربلا
بر پرچم سبزش نوشته یا لَثارات الحُسین(ع)
چون از عمو عباس ِ(ع) خود دارد نشان تا کربلا
یاد علی اکبر(ع) می افتد تا که می بیند جوان
بیتاب؛ گریه میکند با هر اذان تا کربلا
تا بر گلوی طفل شش ماهه می افتد چشم او
با اشک؛ خیره میشود بر آسمان تا کربلا
یادِ رقیه(س)، یادِ آن دردانۂ بی آب و نان
بر دست های کودکان داده ست نان تا کربلا
هر لحظه یادِ شام حالش میشود آشوب تر
از داغ عمّه زینبش(س) شد روضه خوان تا کربلا
از داغ تلّ و مقتل و گودال دارد میرود-
غرق عطش با هروله بر سر زنان تا کربلا
بر خاک می نشیند و می خوانَد از خدّالتریب
با هر فرازِ «ناحیه» داده ست جان تا کربلا!
✍شاعر :مرضیه عاطفی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🏴#اربعین_حسینی
🏴#امام_زمان_عج
🏴#جامانده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چه شد عزیز دلم بینمان فراق افتاد ...
و آن چه را که نمی باید اتفاق افتاد ...
چقدرغنچه نرگس که یک به یک پژمرد
چقدر میخـک و مـریم ، کـف اتاق افتاد
نیامدی و رسید "اربــعین" و جا ماندم
دلم هـوای تو کرد و دوباره طاق افتاد
میان مـا و نجـف ، راه سبـز ِ مشـّایه
پیاده رفتن ِ تا ، "کــربلا" فراق افتاد
شب زیارتـی ِ جـدّتان ، هـمین هـفته
اگـر گـذار شمــا ، در ره عــراق افتـاد ...
تورا به عّمه سه ساله ، که از پدر جا ماند
تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد
همین که اذن دخول از لب تو جاری شد
همینکه چشم قشنگت بر آن رواق افتاد...
بخوان "زیـارت عـشق" و سلام ما برسان
بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد
✍روح الله قناعتیان
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#اربعین_حسینی 🖤
نوکر نرود به کربلا پس چه کند...؟
خود را نرساند به شما پس چه کند...؟
قلبش به کرمخانه ارباب خوش است...
گر رو نزند به آشنا پس چه کند... ؟
دارو ز شفاخانه تربت خواهد ...
جامانده زکربلا شفا پس چه کند...؟
خاک قدمت بهشت ،با بودن تو...
ماندیم بهشت را خدا پس چه کند...؟
دامن مکش از دست گدایان درت...
بی لطف شما بگو گدا پس چه کند...؟
ارباب شدی که روبه هرکس نزنم
بنده نکند توراصدا... پس چه کند...؟
#امیر_کرد_پنجکی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🏴#امام_زمان_عج
🏴#اربعین_حسینی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم
باز هم درمانده ام خوردم زمین دلواپسم
دل به بیگانه سپردم قسمتم آخر نشد
تا که باشم باتو یک شب همنشین دلواپسم
بسکه از تو دور ماندم شاهدی آخر دلم
با ریا و بی حیایی شد عجین دلواپسم
بد ضرر کردم که وابسته به این دنیا شدم
تیره شد قلبم که حالا این چنین دلواپسم
شهر پر شد ازگناه و بی تفاوت مانده ام
وای بر من که ندارم دردِ دین دلواپسم
دربه رویم باز کن آقا که غیر از خانه ات
دائما شیطان نشسته در کمین دلواپسم
میشود لطفی کنی آقا بگویی میرسی
در کنارم لحظه های واپسین دلواپسم
تو فقط دست مرا بگذار در دست حسین
راهی ام کن کربلا در اربعین دلواپسم
✍روح الله پیدایی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
روضه_اربعین
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
دوم به علی شیر دو عالم صلوات
سوم به گل وجودِ پاک زهرا
چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
از بهر حسین آن شه کرب و بلا
وآن تشنهی در مقتلِ ماتم صلوات
اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
🌴🌴🌴
یارب_الحسین_بحق_الحسین_اشفع_صدر_الحسین_بظهور_الحجه
چهل روز است حسینم را ندیدم
بلایش را به جان و دل خریدم
چهل روز چهل منزل اسیرم
دعا کن در کنار تو بمیرم
چهل روز غم چهل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
همین جاغرق درغم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دل با ختم من
ترا دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
ز جا برخیز ای نور دو دیده
ببین مویم سپید و قد خمیده
🌴 قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله ....
یه راه میره مدینه ....
یه راه میره کربلا...
کدوم راهُ بریم؟؟
امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ
بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب....
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد...
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا....
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم...
چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم ....
آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته....
روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ...
🌴آخ کاروان رسید کربلا....
این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن ....
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،،
جوونای بنی هاشم اومدن....
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند....
با احترام وارد زمین کربلا شدن....
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .....
عباس اومد ، زانو زمین زد ...
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .....
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
⬅️اما اما اما آی کربلائیا.....
روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .....
نه عباسی هست....
نه علی اکبری هست....
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن ....
هر کدوم کنار قبری رفتن...
هر یکی سوی مزاری میدوید
هر یکی قبری در آغوش میکشید
ناگهان بانوی قد خمیده ای
قد خمیده مو پریشان خسته ای
گفت یارب چه سازم یا کریم
رو سوی قبر که باشم یا رحیم
ناگهان آمد به خود با شور و شین
دید بنشسته سر قبر حسین
زینب اومد کنار قبر برادر....
(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان......
یه جا نیومدم....
(یادته داداش)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.....
حسین جان میدونی چرا نیومدم...
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش....
داداش حالا بیا تلافی کن ....
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان ....
وقتی سرتو وارد خرابه کردن ....
حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش
آورده ام تمام عزیزانت ای حسین
جز دختر سه ساله ات ای مهربان من
از من مپرس حال دل آن سه ساله را
در گوشه خرابه برفت از کنار من
صل الله علیک یا ابا عبدلله
#روضه_دفتری
@roze_daftari
#_روضه
#_اربعین
🎤شعر از: علی اکبرلطیفیان
آواز دشتی
نگاه گریه داری داشت زینب
چه گام استواری داشت زینب
دل با اقتداری داشت زینب
ببین چه اعتباری داشت زینب
چهل منزل حسین منجلی شد
گهی زهرا شد و گاهی علی شد
ندیدم زینب کبری تر از این
ندیدم زینت باباتر از این
ندیدم دختر زهراتر از این
حسینی مذهبی غوغاتر از این
اگر چه غصه دارد آه دارد
به پایش خستگیِ راه دارد
به گِردش آفتاب و ماه دارد
به والله که ای والله دارد
همین که با جلالت سر نداده
به دست هیچ کس معجر نداده
پس از آن که زمین را زیر و رو کرد
سپاه کوفه را بی آبرو کرد
به سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی از خاک را برداشت بو کرد
رسیدم کربلا ای داد بی داد!
حسین سر جدا، ای داد بی داد!
چهل روز است گریانم حسین جان!
چو موی تو پریشانم حسین جان!
چهل روز است می خوانم حسین جان!
حسین جانم حسین جانم حسین جان!
تویی ذکر لبم الحمدلله
حسینی مذهبم الحمدلله
همین جا شیرخواره گریه می کرد
رباب بی ستاره گریه می کرد
گهی بر گاهواره گریه می کرد
گهی بر مشک پاره گریه می کرد
خدایا از چه طفلم دیر کرده؟
مرا بیچاره کرده، پیر کرده
همین جا دور اکبر را گرفتند
ز ما شبه پیمبر ما را گرفتند
ولی از من دو دلبر را گرفتند
هم اکبر هم برادر را گرفتند
"به تو گفتم که ای افتاده از پا
ز جا بر خیز ور نه معجرم را..."
همین جا بود که سقای ما رفت
به سمت علقمه دریای ما رفت
پناه عصمت کبرای ما رفت
پی او گوشواره های ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت
همین جا بود که دل ها گرفت و ...
کسی روی تن تو جا گرفت و ...
سرت را یک کمی بالا گرفت و...
و از پشت سرت سر را گرفت و...
همین که بر گلویت خنجر آمد
صدای ناله ی زهرا در آمد
همین جا بود الف را دال کردند
تنت را بارها پامال کردند
ته گودال را گودال کردند
تو را با سم مرکب چال کردند
اگر خواندم قلیلت علت این بود
که یک تصویری از تو بر زمین بود
تو ماندی و کبوتر رفت کوفه
تو را کشتند و خواهر رفت کوفه
خودم در راه و معجر رفت کوفه
چه بهتر زودتر سر رفت کوفه
و گر نه دردها می کشت ما را
نگاه مردها می کشت ما را
بهاری داشتم اما خزان شد
قدی که داشتم بی تو کمان شد
عقیق تو به دست ساربان شد
طلای من نصیب کوفیان شد
خبر داری مرا بازار بردند
میان مجلس اغیار بردند
همین جا بود افتادند تن ها
همین جا بود غارت شد بدن ها
تمامی کفن ها، پیرهن ها
بدون تو کتک خوردند زن ها
همین جا بود گیسو می کشیدند
به هر سو دخترانت می دویدند
همین جا بود تازیانه باب گردید
رخ ما در کبودی قاب گردید
ز خجلت خواهر تو آب گردید
که معجر بعد تو نایاب گردید
سکینه معجر از من خواست اما
خودم هم بودم آن جا مثل آن ها...
ز جا برخیز غم خواری کن عباس!
دوباره خیمه را یاری کن عباس!
برای عزتم کاری کن عباس!
علم بردار علم داری کن عباس!
سکینه می کند زاری ابالفضل!
چه قبر کوچکی داری ابالفضل!
#اشعار اربعین حسینی
🌴🌴🌴
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
نشد پیاده بیاییم و بی قرار تو باشیم
نشد که این شب جمعه حرم کنار تو باشیم
@hosenih
نشد که دل بزداییم از تعلق دنیا
نشد که در سفر اربعین دچار تو باشیم
نشد پیاده بیاییم و از رقیه بخوانیم
به پای آبله هم درد یادگار تو باشیم
شبیه رود بیایم سوی پهنه ی دریا
یکی ز خیل محبین بیشمار تو باشیم
عمود تا به عمود از غم تو روضه بخوانیم
تمام راه عزادار و اشکبار تو باشیم
نشد که روضه بگیریم کنج صحن ابالفضل
نشد که پیش علمدار داغدار تو باشیم
@hosenih
قبول ،اینکه دل ما نبود لایقت اما
قبول کن که در این شهر سوگوار تو باشیم
شاعر: #حسن_شیرزاد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e