eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خاکِ حجره با سرشکم گِل شده غصه از ناله ی خجل شده من که تو مدینه پرپر می زنم لحظه لحظه کربلا سر می زنم انگاری میون خیمه در تبم کنارِ وجودِ عمه زینبم با عمه مشغولِ غصه چیدنم کی می آد بابام حسین به دیدنم ای خدا صدای دلبرم می آد صدای اذان اکبرم می آد اونی که راز دو چشمِ تَرَمه صدای گریه های اصغرمه قاسم ای پسر عموی مهربون بیا تو کنارِ من قرآن بخون کیه این نعره ی یاهو می زنه رجز عمو ابالفضل منه بیرون از خیمه همه منتظرند تا من و پیش خدایم ببرند چشمِ من بر این جهان بسته شده دیگه از غصه و غم خسته شده امام سجاد (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
در گیر و دار قائله زینب اگر نبود شلاق بود و سلسله زینب اگر نبود میداد زجر٬ زجر دو چندان رقیه را آن شب میان قافله زینب اگر نبود ما بین کربلا و همین روضه های ما تا حشر بود فاصله زینب اگر نبود بین صبور های جهان در کتاب ها یک واژه بود حوصله٬ زینب اگر نبود ذخرالحسین بود برای مسیر شام در قصه ی مباهله زینب اگر نبود از شام تا به کوفه از این بیشتر یقین پا می گرفت آبله زینب اگر نبود قطعا پیام کرببلا جاودان نبود یک پای این معادله زینب اگر نبود صبر سکینه نیز به سر می رسید زود در کوچه ها محصل زینب اگر نبود کشتی شکست خورده ی طوفان طعنه بود در شام و کوفه ساحل زینب اگر نبود مهدی رحیمی @deabel
ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود این حرف های مرثیه خوانان دروغ بود! ای کاش این روایت پرغم سند نداشت بر نیزه ها نشاندن قرآن دروغ بود ای کاش گرگ تاخته بر یوسف حجاز مانند گرگ قصه کنعان دروغ بود! حیف از شکوفه ها و دریغ از بهار...کاش برجان باغ داغ زمستان دروغ بود... محمدمهدی سیار @deabel
ای کشتی نجات بشر دستمان بگیر ماییم غرق موج خطر دستمان بگیر بر ما که در کمین بلا گیر کرده‌ایم با چشم مرحمت بنگر دستمان بگیر شیعه کم و محب گنهکارتان زیاد درهم محب و شیعه بخر دستمان بگیر ما؛ ای‌حسین، مسلم و هانی نمی‌شوییم ما و همین دو دیده‌ی تر دستمان بگیر از دست غیر دشنه‌ی دشنام می‌خوریم از دست دوست خون‌جگر دستمان بگیر ** راهی که پیش روست، دراز است و پای لنگ ای روی نیزه رفته سفر دستمان بگیر زینب اشاره کرد به سر، گفت "یاحسین" ای بر خیام سایه‌ی سر دستمان بگیر از قامت رشیده‌ی زن‌های خیمه‌ات جز سایه‌ای نمانده اثر دستمان بگیر رو کرد بعد بر سر عباس و گفت آه ماه منیر، قرص قمر دستمان بگیر هم بر لباس پاره‌ی ما سایه‌سار باش هم بر رخ سه‌ساله سپر دستمان بگیر امیر عظیمی @deabel
پر می کشد دلم به تمنای نیزه ات دنیای دیگری شده دنیای نیزه ات جانی بده دوباره... به من نه به دخترت تا جان نیامده به لبش پای نیزه ات ترسانده است فاطمه کوچک تورا خون های جاری از قدوبالای نیزه ات یک بوسه بود سهم من از آن گلوی خشک باقیش گشته قسمت لبهای نیزه ات با دست‌خط نیزه و خون گلوی تو افتاده است هرقدم امضای نیزه ات لج کرده است تیزی سرنیزه با سرت چیزی نمانده از تو و دعوای نیزه ات چرخیده است دیده ناپاکشان به ما این قوم پست بعد تماشای نیزه ات محمدعلي بياباني @deabel
می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند از سر نی به من و قافله احسان کردی صورتت را سپر سنگ نوازان کردی من اسیر تو شدم مهر تو در سر دارم لحظه ای نیست که چشم از سر تو بردارم همه شب سر زده، خورشید شدی تابیدی روی نی دور سر قافله می چرخیدی من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده خواهرت آینه ی توست، اگر پژمرده جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف صورت کودک تو سوخت،خجالت زده ام ضربه او را به زمین دوخت، خجالت زده ام خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست گله ای نیست از این زخم از این تنهایی ما ندیدیم در این مرحله جز زیبایی حسن کردی @deabel
سر به دریای غم‌ها فرو می‌کنم گوهر خویش را جستجو می‌کنم من اسیر توام، نی اسیر عدو من تو را جستجو کوبه‌کو می‌کنم تا مگر بر مشامم رسد بوی تو هر گلی را به یاد تو، بو می‌کنم استخوانم شود آب از داغ تو چون تماشای آب و سبو می‌کنم صبر من آب چشم مرا سد کند عقده‌ها را نهان در گلو می‌کنم تا دعایت کنم در نماز شبم نیمه‌شب با سرشکم وضو می‌کنم هم‌کلامم تویی روز بر روی نی با خیال تو شب گفتگو می‌کنم جان عالم تو هستی و دور از منی مرگ خود را دگر آرزو می‌کنم حبیب الله چایچیان @deabel
اگر سنگِ مسی را کوه زر کردم ضرر کردم اگر اینگونه خود را معتبر کردم ضرر کردم من از “اِلّا جمیلا” یی که زینب گفت دانستم به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ضرر کردم @hosenih منم آن تاجرِ یوسف فروشی که نفهمیدم در این بازار سودی هم اگر کردم ضرر کردم مرا جز بی قراری در هوای تو ، قراری نیست بجز خاک تو هر خاکی به سر کردم ، ضرر کردم برایم دشمنی با دشمنانت منفعت ها داشت اگر از دوستان تو حذر کردم ، ضرر کردم لفی خسری که حق گفته بُوَد توصیف حال من که هر لحظه بدون روضه سر کردم کردم @hosenih به غیر از خاطراتِ راه تو ، ورد زبانم نیست به غیر از کربلا ، هر جا سفر کردم ضرر کردم نکیر و منکر از من هر چه پرسیدند یادم رفت بجز نام تو هر نامی ز بر کردم ضرر کردم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نشسته مادری و دست بر کمر دارد کمک کنید در از این تنور بردارد هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد @hosenih چکید اشکی و آمد صدایی و فهمید تنورِ سرد کمی خاکِ شعله‌ور دارد کشید شانه‌ای و گفت شانه هم مادر برای زُلفِ گره خورده دردسر دارد تو را به معجرِ خود پاک میکنم اما چقدر کُنجِ لبت لخته‌یِ جگر دارد هنوز جای تَرَکهای تشنگی پیداست هنوز رویِ لبت زخمهایِ تر دارد @hosenih از این به بعد گلویت نمی‌چکد از نِی به بند آمدنش شعله هم اثر دارد به رویِ دامن من تا به صبح مهمان باش که میزبانِ تو امروز طَشتِ زَر دارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر رویِ شانه بارِ غمِ یار می‌کشم دارم عَلم به جایِ علمدار می‌کشم پایِ سرِ تو همسفرِ قاتلت شدم پایِ سر از دوپایِ گُلت خار می‌کشم @hosenih دیدم چه‌ها سرِ تو به گودال آمده دیدی چه‌ها که من سرِ بازار می‌کشم از روی نِی ببین که به روزم چه آمده؟! دیگر به زحمت این تنِ تب‌دار می‌کشم قرآن بخوان به خاطرِ آرامشم حسین من را ببخش از دو لبَت کار می‌کشم عیسایِ نیزه‌ها به دَمی زنده کن مَرا کُشتی مرا ولی نفس اِنگار می‌کشم @hosenih یا اَیُّهاَالعزیز شده صحبت از کنیز نازِ سه‌ساله جایِ علمدار می‌کشم از سنگ بدتر است همین نانِ خشک‌ها آه از فراق تا دمِ دیدار می‌کشم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه شبی می‌گذرد در دلِ پنهانِ تنور سر خورشید شده گرمی دُکانِ تنور این چه نوری ست تنور از نفسش روشن شد؟! این چه داغی ست که آتش زده بر جانِ تنور؟! @hosenih دیشبی را شهِ دین در حرمش مهمان بود امشب ای وای سر او شده مهمانِ تنور با سرش صاحب این خانه به نانی برسد کیسه‌ها دوخته و سکه شده نانِ تنور چه بلایی سر نیزه به سرش آوردند؟! که پناه از همه آورده به دامانِ تنور سر شب نانی اگر پخته شده باشد، پس نیمه شب رفته سرش در دلِ سوزانِ تنور @hosenih شأنِ «برداً و سلاما» ست نزولِ سر او که فرود آمده از نِی به گلستانِ تنور تا قیامت وسطِ شعله بسوزد کم اوست بیش از این‌هاست در این فاجعه تاوانِ تنور شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا که در روضه ی ما گشت چراغی روشن شد مشام همه از عطر اقاقی روشن @hosenih هر جگر داغ ببیند بشود فرسوده جگر ما شده هرروز ز داغی روشن کاش مارا به حسینیه‌ی تو خاک کنند قبر ما را برسانند به باغی روشن آخر این گریه چه خیریست که با یک قطره ساخته از دل ویرانه اتاقی روشن محضر پرچم تو خم شدم و خوب شدم سر من خورد در این کوچه به طاقی روشن تاج و تخت همه پادشهان آخر سوخت ماند شمع حرم شاه عراقی روشن بر دل سوختگان دیگ غذایت جوشید پخت نذری تو بر روی اجاقی روشن @hosenih ای سر رفته به مطبخ! بغل زینب هست! برو از خانه خولی به رواقی روشن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
|⇦•تو را آورده ام این جا... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تو را آورده ام این جا، که مهمانِ خودم باشی شبِ آخر رویِ زلفِ پریشانِ خودم باشی *بچه هارو ديديد، وقتي ميان تويِ تاريكي، ميگن: بابا! من از تاريكي مي ترسم...زود بغلش ميكني...* من از تاریکیِ شب هایِ این ویرانه می ترسم تو را آورده ام خورشیدِ تابانِ خودم باشی فِراقت گر چه نابینام کرده، باز می ارزد که یوسف باشی و در راه کنعانِ خودم باشی پدر! نزدیک بود امشب کنیزِ خانه ای باشم به تو حق می دهم، پاره گریبانِ خودم باشی اگر چه عمه دل تنگ است اما عمه هم راضی ست که تو این چند ساعت را به دامانِ خودم باشی *بابا! هميشه تو من رو تويِ بغلت مي گرفتي، امشب من ميخوام تو رو بغل بگيرم...بابا! چرا اندازه ي علي اصغر شدي برام!؟ هي بغل گرفته بود، مي گفت: قربونت برم بابا.* از این پنجاهِ سالِ تو ،سه سالش قسمتِ ما شد *باباها دوست دارن، عروسيِ دختراشون رو ببينن، قد كشيدن هاشون رو ببينن، نوه هاشون رو ببينن...* از این پنجاهِ سالِ تو ،سه سالش قسمتِ ما شد یک امشب را نمی خواهی پدر جانِ خودم باشی؟ *كاش دختراي شام كه مي گفتن من بابا ندارم الان مي اومدن، ديديد من هم بابا دارم؟ ديديد بابام مهربونه به دخترش سر ميزنه؟ همه باباها وقتي ميخوان پيش دختراشون بيان با پا ميان، اما بابايِ من تنها بابايي است كه با سر اومده...فرياد بزن بگو:حسين...در و ديوار گواهي ميدن فرداي قيامت چه جوري برا حسين گريه كردي، حسين....* سرت افتاد و دستی از محاسن ها بلندت کرد بیا خب میهمانِ کنج ویران خودم باشی سرت را وقت قرآن خواندنت بر تشت کوبیدند *يزيد گفته بود اينا خارجي هستن، وقتي سر رو آوُردن، سر شروع كرد قرآن خوندن، يزيد عصباني شد...* سرت را وقت قرآن خواندنت بر تشت کوبیدند تو باید بعد از این قاریِ قرآن خودم باشی : استاد علی اکبر لطیفیان *جدِّت فرمود: قرآن بخون، بابات علي گفت: قرآن بخون، مادرت زهرا بهت قرآن خوندن و لحن رو ياد داد، خودت مظهر قرآني، خودت باطنِ قرآني، اما دخترت ازت يه خواهش داره، ديگه قرآن نخون، آخه وقتي قرآن ميخوني، يا چوبت ميزنن، يا سنگت ميزنن...حسين!...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net فاطی
از داغ؛ دلت سوخته و سخت ملولی کرده ست سرِ نیزه به قلب تو نزولی @hosenih با هر چه که میشد به تنت زخم رساندند انگار نه انگار که فرزندِ رسولی با خنجر کند و سرِ صبر و لبِ گودال کشتند تو را تشنه لب و غیر اصولی میگفت گمانم عمرسعد(لع)که ای شمر(لع) زجرش بده، آهسته ببُر! از چه عجولی؟! بردند سر از پیکرت و زود گرفتند از پنجهٔ ابلیس عجب مُهر قبولی @hosenih از نیزه رسیدی به دلِ داغِ تنور و روشن شده از نورِ سرت خانهٔ خولی(لع)*! *مُقَرَّم در مقتل الحسین(ع) به مخفی کردن سر امام حسین(ع) در تنور، توسط خولی(لع) و ساطع شدن نوری از تنور اشاره کرده است. مقرم، مقتل الحسین(ع)، مؤسسه بعثت، ص۳۰۴ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بالا گرفت شعله ی داغ تو با تنور تاج سرم، سر تو کجا و کجا تنور باید خدا بخیر کند انتهاش را وقتی که هست سهم‌ سرت ابتدا تنور @hosenih خولی امان نداد سرت را بغل کنم حالا به جای من شده حاجت روا تنور خولی نداد پاسخ این پرسش مرا آخر میان این همه جا پس چرا تنور؟! زد روی صورتش زن خولی همین که دید افتاده رد خون گلوی‌ تو تا تنور کاری که با تن تو سه روز آفتاب کرد آورد یک شبه به سرت آن بلا تنور در کربلا نبود اگر از غذا خبر در کوفه بود منزل تو از قضا تنور خاکستری که بر سر و‌ رویت نشسته است کار عجوزه‌ی سر بام است یا تنور؟! حجم سر تو کم شده و داد میزنم ای بی وفا زمانه و ای بی حیا تنور @hosenih نانی نخورده ایم به یاد سرت حسین هر جا که دیده ایم من و بچه ها تنور جز روی دامنم همه جا سر گذاشتی نیزه... درخت... طشت طلا... زیر پا... تنور... شاعر: گروه شعری © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 این چهل روزه که پریشونم ازغمت داداش ببین که خیلی داغونه ازلحظه ی جانسوزه اخر یادم میادکه زارو مضطر وقتی سرت رو می بریدن یکی میگفت غریب مادر یااخا یاحسین(ع) همه موهام داداش سپیده قامت من دیگه خمیده هرکسی رسیدمیزدماهارو یکی لگد یکی کشیده یااخا یا حسین (ع) برات بمیرم ای برادر یااخا یا حسین (ع) == سرتو رونی تن تو روخاک ما میرفتیم پابرهنه به روی خاشاک بسته بودن دستای مارو میکشیدن گوشواره هارو می افتادیم به روی خاکا تا میزدن هی بچه هارو یااخا یا حسین (ع) شدبدنم پر ازنشونه ازضرب چوب و تازیونه دارو ندار خیمه ها میبردعدو چه وحشیونه یااخا یا حسین (ع) برات بمیرم ای برادریا اخاحسین(ع) == باورت میشه صد دفه مردم هر دفه که بارقیه ت به زمین خوردم یادم میاداون اضطراب و یادم میاد بزم شراب و وقتی که چوب زدن به لبهات یادم میاد اشک رباب و یااخا یا حسین (ع) هنوز دلم در اضطرابه یادش برام خیلی عذابه شرمندتم اگر برادر رقیه جاموند تو خرابه یااخا یاحسین(ع) برات بمیرم ای برادر یااخا یا حسین(ع) الگوی سبکهای (این چهل روزه) کربلایی مجیدمرادزاده کربلایی امیرحسین سلطانی کربلایی جوادمقدم امام حسین (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ثانیـه بـه ثـانیـه ، ذکـرِ تو روی لبمـه دیدنه ِ کـربـبلا ، خـواهشِ چشـمِ ترمـه عمریه نفس زدم ، میونه روضه هات اقا حق من نیس بخـدا، این همه دوری بسمه دارم پیر میشـم یـه نگـاهـی بـه این گـدا کـن خیلـی بد حالـم واسه حالم یِـکم دعـا کن از لطفت اقا منو راهیِ کـربـلا کن یا اباعبدالله ، حسین حسین حسین حسین چشمـی که نباره از غـم تـو کـورش می کنـم دلی که تـورو نخـواد زنده به گـورش می کنـم غیـر عشـق تـو اقـا عشقای دیگـه رو کـه من از این قلب پـر شـرر بـه خـدا دورش می کنـم تـورو دوسـت دارم تـا سـر حد جنـونـم اقـا تا لحظـه ی مرگـ تنهـا از تـو می خـونـم اقـا می دم پای تـو اخرشـم مـن جـونـم اقـا یا اباعبدالله ، حسین حسین حسین حسین جز در خونه ی تـو در دیگـه نمی زنم محاله از تـو و از عشـق تـو من دل بکنم شیـر پـاک مـادرم بـوده اگر کـه عمریه از غمت تـو روضه هـا بـه سینه و سرمی زنـم مـی بـوسـم دستـه پـدرو مـادرم رو اقـا اشنا کـردن من و بـا غمـه کـربو بـلا ارزو دارم بمیرم زیر پـای شمـا یا اباعبدالله ، حسین حسین حسین حسین به قلم علیرضا افشار رضا نصابی امام حسین (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 آخرش گنبدت میبینم بادم یا حسن میمیرم آخرش کربلامو یک شب از امام حسن میگیرم می ناب منی ذکرسینه زنی توکریم اهل بیت توامام حسنی سید علوی ارباب کرمی من میگم آقاحسن جونموبگیری یا حسن آقاجان3بار بنددوم: تموم حرف من اینه مادرش زهرا میبینه میسازیم یک روزی آقا چهار تا حرم تو مدینه پسره علیه حسن ولیه خطبه خون حرمش حضرت مهدیه کریم عالمه همه جایارمه نوکری براحسن همه ی کارمه یاحسن آقاجان3بار شعر؛محمدرضا رحیم زاده امام حسن (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 من ديگه بال پريدن ندارم من ديگه حال دويدن ندارم بعد از اين ديگه سراغ من نيا گيسويي برا كشيدن ندارم ميشه روناقه سوارم نكني گلمو اسيره خارم نكني ميشه گوشوارمو برداري بجاش با لگد ديگه بيدارم نكني يه نفر نگفت كه دختره نزن پر و بالم كه نميپره نزن بخدا اگه يه لحظه صبر كني عمه مياد منو ميبره نزن ساقه ام شكسته ميشود نزن تازيانه بزن و لگد نزن حالا كه دل پري داري باشه بزن اما ديگه حرف بد نزن بنشينيد موهامو حنا كنيد ليلة الوصل منو نيگا كنيد من ديگه مسافرم بايد برم پس ديگه رخت منو جدا كنيد حضرت رقیه (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 توکه گریه هامو دیدی سوز نالمو شنیدی روی نیزه پر کشیدی شده جای من خرابه باخودت دلم رو بردی شنیدم که آب نخوردی لب تشنه جون سپردی دل دخترت کبابه این سر منه شکسته پیکر منه شکسته جونمو به لب رسوندن کمر منه شکسته وای مصیبت هر چند اومده وای دیگه نفسم بند اومده وای یارالی رقیه لای لای(۳) بند دوم پاهامو زمین میکوبم چشم به رات دم غروبم کجایی بابای خوبم بیا چشم من به راهه بیا و ببین چه پیرم قاتلت گرفته زیرم اگه زود نیای میمیرم اینجا عشق تو گناهه چشمای ترم چه تاره پای من اسیر خاره لنکت زبون گرفتم این چه رسم روزگاره وای نمونده مویی رو سرم وای آستین سوختم معجرم وای یارالی رقیه لای لای(۳) بند سوم باسر اومدی خرابه دل من برات کبابه ناله منو و ربابه بگو میشنوی صدامو چرا فرق سر نداری دیگه بال و پر نداری کسی دورو بر نداری پاشو من میخوام بابامو عمه جون برام سپر شد باز تنم زیر و زبر شد باسر اومدی خرابه شام رفتنم سحر شد وای نظر به حالم کن رفتم وای عمه حلالم کن رفتم وای یارالی رقیه لای لای(۳) محمد حبیب زاده حضرت رقیه (س) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بر نيزه ماه و دست گل افشان باد بود وقت طلوع، زمزمه اش ان يكاد بود آنجا ميان دشنه ي ابن زيادها بر نيزه ها فرود كبوتر زياد بود بر نيزه ها طلوع سر سر بدارها صحرا شگفت در تب صبح معاد بود يارب سحر چه ولوله اي در ميان باغ در سوگ كشتگان شقايق نژاد بود؟! چاووش صبح محشر و يك قوم در خروش يك پرده از تجلّي زين العباد بود در هر بهار چشم به شطّ فرات داشت در باغ لاله، راوي فصل جهاد بود اين خطبه ها صحيفه ي سرخ قيام اوست بر شاميان ادامه ي ماه تمام اوست مي خوانم از حوالي شب كوچه هاي شام چون ابر شرحه شرحه غزل هاي ناتمام بانگ دراي قافله اي را شنيده ام بين فرود سنگ و هياهوي خاص و عام او كيست در ميانه ي زنجير در خروش؟! چون ذوالفقار حيدري آشفته در نيام تا خطبه خواند شهر سراسر بلند شد در حيرت از تجلي سرهاي تشنه كام بر مركبي بدون عماري ست ماه من در خود شكسته مي شنوم خطبه را مدام بين درنگ قافله شرح قيام را مي خوانم از صحيفه ي سجّادي امام سر داد تا خروش انابن القتيل را خاموش كرد همهمه و قال و قيل را يا ايهاالخطيب! پس از اين خموش باش بر خطبه ها ي معجزه يك باره گوش باش ياايهاالخطيب! فرود آ از آن بلند كمتر عبيد ملعبه اي دين فروش باش اينجا منم خزائن عرشي ست در كفم دور از خزانه ي زر و آن ناز و نوش باش از سنگ فرش كاخ رها شو درآ به عرش يعني مريد سيّدي آيينه پوش باش دارالخلافه دستخوش برق آه ماست صبح قيامت ست پس از اين به هوش باش خورشيد در ميانه ی زنجير، خطبه خوان اي شام بي ستاره سراپا خروش باش از كربلا ادامه ي توفان مي آورد فوج پرندگان پريشان مي آورد در چشم او درخت، كتابي ست شعله ور او را به باغ لاله خطابي ست شعله ور دلواپس اسارت گل هاي هاشمي ست هر گل از آن بهار، گلابي ست شعله ور در مجلس يزيد، نگاهش به نيزه ها بر خيزران و شطّ شرابي ست شعله ور يك كهكشان ستاره ي سرخ ست پيش رو از چشمشان فرود شهابي ست شعله ور با خيزران به گونه ي قرآن كه مي زند هر آيه اش نزول عذابي ست شعله ور اي كشتگان تشنه، شهيدان كيستيد؟ باز از گلوي عشق جوابي ست شعله ور ماه مرا تو هر شبه بر بام ديده اي در موج خيز ظلمت ايّام ديده ای در پرده ي حجازي اذانش شنيده اي او را ميان جذبه ي احرام ديده اي او را چه ناشناس، شبانگاه تا سحر آهسته بين كوچه ي ايتام ديده اي مي پرسم از مدينه تو هر شب امام را در كوچه هاي گمشده گمنام ديده اي او را به چشم خصم جفا پيشه ي عجب آيينه ي مجسّم اسلام ديده اي بنويس شرح مصحف سجّاد را كه تو او را شهيد عشق، سرانجام ديده اي بگذار تا حديث فرزدق بياورم از آن شراب، مستي مطلق بياورم ذي الحجه بود همهمه در مسجد الحرام لبيك حاجيان و هياهوي و ازدحام روزي رسيد كوكبه اي شوم در حرم آمد ميان تلبيه ها ناگهان هشام يك دم صدا زدند هلا كوچه وا كنيد امّا تكان نخورد كس آنجا به احترام در گير و دار همهمه ها ناگهان رسيد از راه مثل ماه شب چارده امام صف ها ز هم شكافته شد پيش پاي او مي رفت جانب حجر آن گاه گام گام پرسيد از هشام كسي اين شكوه كيست؟ اين ست اصل كوكبه ي شاهي اين مقام فرياد زد فرزدق و كم كم قصيده شد خلعت براي آخرتش آفريده شد از من بپرس كيست كه معشوق عالم ست شعر من از صحيفه ي اين باغ شبنم ست او كيست ابن مروه و بطحاست، ابن نور از اوست اگر كه ركن و مقام ست و زمزم ست اين سنگريزه ها به شهادت سخن كنند در دست او كه معجزه هايش دمادم ست دار الشفاست چشمش و هنگامه مي كند دستش براي هر دل مجروح مرهم ست دارد به روي دست سفرنامه ي قيام او وارث حسين ذبيح محرّم ست اين شعر خسته از نفس افتاد نيمه شب در غربت صحيفه ي سجّاد نيمه شب شاعر: محمدحسین انصاری نژاد امام سجاد (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 از بس که غصه بر جگرم پا گذاشته خون بر نگاه های ترم پا گذاشته دیگر توان نمانده بیایم زیارتت انبوه درد دور و برم پا گذاشته تنهایی علی که از هر چه بیشتر بر زخم های مختصرم پا گذاشته با پای خود نیامده ام... لطف بچه هاست یک شهر روی بال و پرم پا گذاشته من هم قد حسن شده ام او نیست هم قدم ردی خمیده بر کمرم پا گذاشته گل بوسه های میخ در و تازیانه ها بر بوسه هایت ای پدرم پا گذاشته آنکس که پیش چشم علی می زند مرا روی غرور همسفرم پا گذاشته محسن فقط مدافع من گشت پشت در اما کسی بر سپرم پا گذاشته شاعر : محمد علی بیابانی امام حسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بابا بيا به خاطر عمّه سخن بگو لب باز کن دو مرتبه «زهراي من» بگو بابا بگو براي من از روز اشک و آه از آن همه مصائب جانسوز قتلگاه بابا براي دخترت اين حرف ساده نيست معناي نعل تازه و تير سه شعبه چيست؟ آتش زده به جان من اين داغ بي امان انگشر تو نيست در انگشت ساربان؟! خونين شده به روي لبت آيه هاي نور خاکستري به چهره ي تو مانده از تنور جاري ست خون تازه ز لب هات همچنان بابا چه کرده با لب تو چوب خيزران... حضرت رقیه (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 این چهل روزه که پریشونم ازغمت داداش ببین که خیلی داغونه ازلحظه ی جانسوزه اخر یادم میادکه زارو مضطر وقتی سرت رو می بریدن یکی میگفت غریب مادر یااخا یاحسین(ع) همه موهام داداش سپیده قامت من دیگه خمیده هرکسی رسیدمیزدماهارو یکی لگد یکی کشیده یااخا یا حسین (ع) برات بمیرم ای برادر یااخا یا حسین (ع) == سرتو رونی تن تو روخاک ما میرفتیم پابرهنه به روی خاشاک بسته بودن دستای مارو میکشیدن گوشواره هارو می افتادیم به روی خاکا تا میزدن هی بچه هارو یااخا یا حسین (ع) شدبدنم پر ازنشونه ازضرب چوب و تازیونه دارو ندار خیمه ها میبردعدو چه وحشیونه یااخا یا حسین (ع) برات بمیرم ای برادریا اخاحسین(ع) == باورت میشه صد دفه مردم هر دفه که بارقیه ت به زمین خوردم یادم میاداون اضطراب و یادم میاد بزم شراب و وقتی که چوب زدن به لبهات یادم میاد اشک رباب و یااخا یا حسین (ع) هنوز دلم در اضطرابه یادش برام خیلی عذابه شرمندتم اگر برادر رقیه جاموند تو خرابه یااخا یاحسین(ع) برات بمیرم ای برادر یااخا یا حسین(ع) الگوی سبکهای (این چهل روزه) کربلایی مجیدمرادزاده کربلایی امیرحسین سلطانی کربلایی جوادمقدم امام حسین (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ثانیـه بـه ثـانیـه ، ذکـرِ تو روی لبمـه دیدنه ِ کـربـبلا ، خـواهشِ چشـمِ ترمـه عمریه نفس زدم ، میونه روضه هات اقا حق من نیس بخـدا، این همه دوری بسمه دارم پیر میشـم یـه نگـاهـی بـه این گـدا کـن خیلـی بد حالـم واسه حالم یِـکم دعـا کن از لطفت اقا منو راهیِ کـربـلا کن یا اباعبدالله ، حسین حسین حسین حسین چشمـی که نباره از غـم تـو کـورش می کنـم دلی که تـورو نخـواد زنده به گـورش می کنـم غیـر عشـق تـو اقـا عشقای دیگـه رو کـه من از این قلب پـر شـرر بـه خـدا دورش می کنـم تـورو دوسـت دارم تـا سـر حد جنـونـم اقـا تا لحظـه ی مرگـ تنهـا از تـو می خـونـم اقـا می دم پای تـو اخرشـم مـن جـونـم اقـا یا اباعبدالله ، حسین حسین حسین حسین جز در خونه ی تـو در دیگـه نمی زنم محاله از تـو و از عشـق تـو من دل بکنم شیـر پـاک مـادرم بـوده اگر کـه عمریه از غمت تـو روضه هـا بـه سینه و سرمی زنـم مـی بـوسـم دستـه پـدرو مـادرم رو اقـا اشنا کـردن من و بـا غمـه کـربو بـلا ارزو دارم بمیرم زیر پـای شمـا یا اباعبدالله ، حسین حسین حسین حسین به قلم علیرضا افشار رضا نصابی امام حسین (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar