eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•ادب نموده و شکر خدا.. و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مَوْلاَتِی یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ «وَ بِمُوَالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ» ادب نموده و شکر خدا کنیم همه به گریه حق نمک را ادا کنیم همه به شکر اینکه رسیدیم بر عزای حسین به گریه محشر کبری به پا کنیم همه همه حسینیه ها تحتِ قبه‎ یار است رسیده وقتِ اجابت دعا کنیم همه به نام، یک یک ما را صدا زده زهرا به اذنِ او پسرش را صدا کنیم همه دوباره فاطمه در عرش مو پریشان شد ز سینه عقده ی‎ یک ساله وا کنیم همه حسین کشته‎ اشک استُ ما حبیبِ حسین به اشک، زخم تنِ او دوا کنیم همه خدا به عشقِ حسینش گناهِ ما بخشید از این به بعد زِ آقا حیا کنیم همه قسم به عشق، محرم بهار مُردن ماست تمام زندگی خود فدا کنیم همه حلال تیغ هلالت خون سینه زنان حرام باد که چون و چرا کنیم همه قسم به نام خمینی و غیرتِ شهدا در این مسیر به او اقتدا کنیم همه به یک سلام از این راهِ دور بر ارباب دلِ شکسته‎ ی خود کربلا کنیم همه تنی بدونِ کفن روی خاک صحرا بود همیشه گریه بر آن بوریا کنیم همه سلام بر بدن بی سری که عریان شد دوباره فاطمه در عرش مو پریشان شد *شبِ عاشورا شنیدید تا حضرت فرمود همه تون برید اینا با من کار دارن، ظهیر بلند شد عرضه داشت آقا ما تازه شما رو پیدا کردیم کجا بریم !! بعد یک یک شروع کردن خطبه خواندن آقامون حضرتِ اباالفضل اتمام کننده کلام بود .. این بچه هی تو دامنِ عمو بی قرار میکرد اشکای عمو رو پاک میکرد هی میگفت قربونت برم بابا .. تو دلش گفت فردا کاری میکنم آبرویِ بابامو حفظ کنم .. اگه اون نتونست سپر بشه من میشم .. اگه اون نتونست دستشو بیاره گوشواره ی مادرمون افتاد ولی من انجام میدم .. ای آبرویِ حسن آبرو بخر .. از اولِ صبح هنوز کسی میدان نرفته، گفت زینب جان خیلی حواست به یادگارِ حسنم باشه دستای این بچه رو با طنابی به دستِ عقیله بستن .. از صبح همه چیزُ دیده عبدالله .. یه وقت دید عمو رو دوره کردن .. شمشیرا بالا و پایین میشه .. دست عمه رو رها کرد زد به دلِ میدان .. تا رسید به ابی عبدالله یه نگاه به قاتل کرد، صدا زد « ویلک یابن الخبیثة اتقتل عمی »؟! .. تا دید شمشیر داره فرود میاد دستشُ حائل کرد .. گرچه تنهاست عموجانُ سراپا خشمم عمه جان هرچه بگویی تو به رویِ چشمم به شهیدان حرم، دلهره دارم نرسم دست من را تو گرفتی که به یارم نرسم؟! ای که عزت همه اش در نظر رحمت توست آن چه خیر است برایم به خدا حکمت توست خودت ای عمۀ سادات بگو تا چه کنم؟! بغض پنهان شده در بین گلو را چه کنم؟! عمویم روی تراب است، به خود می پیچد جگرش تشنۀ آب است، به خود می پیچد بنشینم ز تنش پیرهنش را بدرند رمق آخر مانده به تنش را ببرند گرگ ها دور تن محتضرش ریخته اند چند تایی ته گودال، سرش ریخته اند آه عمامه ی جدش ز سرش افتاده شمر با خنجرِ کندش شده است آماده به پرستوی زمینگیر و اسیر اذن بده دست خود را کمی آرام بگیر اذن بده من نمُردم که کسی سنگ به سویش بزند نانجیبی برسد، دست به مویش بزند منم عبدالله و مجنونِ اباعبدالله قتلگه پر شده از خون اباعبدالله حرمله، شمر، سنان، خولی و اخنس، همه را دور سازم، برهانم پسر فاطمه را دست خود را جلوی تیغ سپر می سازم سر خود را به فدای سر او می بازم عمه جان، تاب ندارم که بمانم دیگر می زنم مثل اباالفضل به قلب لشگر جد من شیر اُحد حیدر خیبر شکن است ذکر طوفانی من ذکر أنا ابن الحسن است رفتم و در دل گودال دلیری کردم بین روبه صفتان یک تنه شیری کردم تا که خنجر نخورد بر بدن ثارالله قطع شد دست من و ناله زدم وا اماه ایستادم به روی پنجه روی پاهایم حرمله دوخت تنم را به تن مولایم نام بابا حسنم بین گلو .. جان دادم چه یتیمانه روی پای عمو جان دادم آه عمه بنگر، روضه چه مبسوط شده خون من با پسر فاطمه مخلوط شده شاعر : عبدالله من، ابنُ الکریمم بِسم الله الرَحمن الرحیمم من بی قرارم، ارثِ جمل دارم ده ساله ام اما حیدرِ کرارم جانم حسن جانم .. بودم اسیرِ دستانِ عمه سویِ گودال است چشمانِ عمه دستم کشیدم سوی تو دویدم گیسویت را دستِ یک بی حیا دیدم یا ذبیح الله یا اباعبدالله .. دستم سپر شد بر حنجرِ تو افتادم بی دست بر پیکر تو گشتم در غوغا، دست و پا گیر اینجا از تو جدا کردن با نیزه جسمم را یا ذبیح الله یا اباعبدالله ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌مناجات دعا: ‼️ درصورت مبتدی بودن ، از استفاده کردن مطالب درجلسات تا کسب تسلطِ کا فهرست
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌مناجات دعا: ‼️ درصورت مبتدی بودن ، از استفاده کردن مطالب درجلسات تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
|⇦•حق تعالی روز اول آفریدم .. و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِی حق تعالی روز اول آفریدم با حسین مکتب توحید حق را برگزیدم با حسین با حسین بن علی سرمایه دار عالمم دست از دنیا و اهل آن کشیدم با حسین برکت این زندگی هم از محرم شد شروع می شود تحویل ، هر سال جدیدم با حسین سجده روی تربت او پرده ها را زد کنار تا کجاها که نمی دانم رسیدم با حسین گریه کردن، روضه خواندن، نوکری، سینه زدن طعم های بی نظیری را چشیدم با حسین نوکری را از پدر آموختم، یادش بخیر نوکری کردم، فراوان خیر دیدم با حسین هر کسی دنبال شادی بود نوش جان او بی خیال دیگران ، من غم خریدم با حسین کار او را من اگر بر خود مقدم ساختم روز محشر ، نزد زهرا روسپیدم با حسین قطرۀ اشکِ عزایش شست و شویم می دهد بعد هیئت، باز انسانی جدیدم با حسین تا که بین سینه ام گرمای حبش حاکم است هر نفس، هر لحظه در حکم شهیدم با حسین کاش می شد تیرها را دفع می کردم از او تا که در محشر بگویم چون سعیدم با حسین روز و شب گریان آن جسم مقطع گشته ام از هر آنچه غیر گریه ، دل بریدم با حسین سخن اهل عشق این سخن است کربلا در احاطۀ حسن است هر کسی رو به کربلا کرده باطناً رو به مجتبی کرده بزم ما را حسن فراهم کرد او حسین را عزیزِ عالم کرد این همه مجلسِ مصیبت ها پرچم یا حسینِ هیئت ها خیرها را به ما حسن داده او به ما اذنِ سوختن داده میوۀ نور میدهد شجرش ای به قربانِ هر دو تا پسرش با حسن جانِ تازه میگیرم امشب از او اجازه میگیرم که بگویم زِ جلوۀ آن ماه مددی یا جناب عبدالله یازده سال‌س صف شکن است پس یتیم حسن خودش حسن است دست آورده جای شمشبرش همه مات، ماتِ تکبیرش حق شده پیش هو بزرگ شده این پسر با عمو بزرگ شده شیرخواره بود بالاسرِ آقامون امام حسن ابی عبدالله داره گریه میکنه .. قاسم و دیگران ایستادن این بچه هم بغلِ عموِ .. سفارش کربلا رفتنِ این بچه ها رو امام حسن کرد .. از اول با عمو و عمه ش بزرگ شده .. انقدر عظمت داره، انقدر عقلش کامله .. وقتی بالای تل زینبیه فرمود عمه جان عموم افتاده رو زمین «والله لَا أُفَارِقُ عَمِّي» .. من یه لحظه ام از عموم غافل و فارق نمیشم .. دست رو بسته بود حضرت به دستِ عمه با پارچه ای .. چنان دست عمه رو رها کرد رسید بالاسرِ عموش ( شنیدید ) فرمود پاشو بریم زخم های بدنت رو تو خیمه مرهم بزارم .. یه وقت دید سایۀ یه نانجیبی اومد بالاسرش .. شمشیر رو بالا آورد حضرت صدا زد وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي ؟.. دیگه وقت نشد حمله کنه .. فقط این دستِ کوچکش رو آورد جلو .. دست به پوست آویزان شد .. از روی تل خدا خدا میکرد عمویش را فقط صدا میکرد چه عمویی میانِ چند سپاه تشنه ای در میانِ قربانگاه صحنه را تا که دید گفت حسین دستِ خود را کشید گفت حسین حسن کربلا به جان آمد پا برهنه دوان دوان آمد آمد و دید گریه بی اثرست یک نفر روی سینۀ پدر است پاره پاره شده‌ست پیرهنش میزند با قلاف بر دهنش بند بندِ تنش گسسته شده نیزه ها در تنش شکسته شده داد زد ای عموی خون جگرم غم نخور من برای تو سپرم چشم بر سمتِ خیمه گاه ندوز دستِ ناقابلم که هست هنوز میدهم دست در برابرِ تو تا بلا دور باشد از سرِ تو دیدی آخر تنم زِ عشقت سوخت تیر من را به جسم تو میدوخت حرمله اومد جلو .. تا نزدیک شد، عبدالله هم تو بغلِ عموِ .. چنان با تیر سر این بچه رو تو دامن عمو جدا کرد .. آی حسین .. قربانی عشقِ شاهِ کربلایم از نسلِ کریمم پورِ مجتبایم مجنون تو بودم از روزِ ولادت مست و بی قرارم از جام شهادت واویلا عمو جان .. مانده از مدینه بغضی در گلویم می آیم زِ خیمه امدادِ عمویم رویِ سینۀ تو با خون دیده بسته مثله مادرِ تو دستم را شکسته واویلا عمو جان