💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__شور
شبهايي که عاشق ترم مست بوي سيبم
تا جون دارم توي دلم هستي اي حبيبم
سياهه بي تو زندگيم - تباهه بي تو بندگيم
نفس کشيدن بي تو يعني شرمندگي
اي حسين اي صاحب دل بي قرار من اي تمام هستم
اي حسين اي همنشين شبهاي غربتم با تو زنده هستم
حسين واااااي
تو حسرت زيارت کربلاته سينم
وقتي که دلتنگت ميشم خوابتو مي بينم
خيالت توي خواب من - مثالت شد جواب من
دلم برا تو تنگه بيا ارباب من
اي حسين من بانشستن زير پرچمت آبرو گرفتم
اي حسين من با طراوت اشک روضه ي تو وضو گرفتم
حسين وااااي
ميون اين سينه زنا قلبم و ميبازم
دعام زيارت توه بين هر نمازم
نفسهام نذر خواهرت - دوچشمام نذر مادرت
جوونيه من نذر علي اکبرت
اي حسين کاشکي که نوکرت در کنار تو باشه روز محشر
اي حسين بي تو غريبه ي بي نشون منم اي غريب مادر
حسين واااااي
امام حسین (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
امیر عظیمی
عمه جان، پای من و حال شما دیدنی است
دل خون، پای برهنه، چه سفر کردنی است؟
عمه جان، موی من و روی شما سوخت، ببین
کعب نی پیرهنم را به تنم دوخت، ببین
عمه جان پای مرا آبله ها آتش زد
سر بازار، تو را هلهله ها آتش زد
سر بازار که رفتی سر سقا برگشت
هدف سنگ شدی و سر بابا برگشت
عمه در کوفه زنان بر غم تو خندیدند
خاک عالم به سرم، خاک سرت پاشیدند
آه، در کوفه سنان مست که شد، شعری خواند
سر عباس ترا پیش نگاهت رقصاند
من و رنج و غم و اندوه اسارت، اما
معجر از روی سرم رفته به غارت، اما
عمه جان رخت اسارت چقدر پیرت کرد
خنده ی حرمله و شمر زمینگیرت کرد
عمه من علت پیری تو را فهمیدم
روی نیزه سر بابای خودم را دیدم
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__زمینه
از راه رسیده محرم
شد دل زهرا پُر از غم
می خونه زینب ز ماتم :
خداحسینم خدا حسینم
وای حسین (۳)
دوباره وقت عزا شد
عزای خون خدا شد
هر دلی کرببلا شد
از غم ارباب از غم ارباب
وای حسین
غم تو کرده دیوونم
گدای خونت می مونم
با اشک و ناله میخونم :
حسین مظلوم حسین مظلوم
وای حسین
با مدد صاحب زمان
به اذن شاه خراسان
همه می گیم با دل و جان :
آقام حسین جان
امام حسین (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
خوب شد آمدی و فهمیدم
سرِ در خون خضاب یعنی چه
خیزران را که خوب حس کردم
آه بابا شراب یعنی چه؟
خواهرم بعد مجلس آن روز
گوشه ای بهت کرده می لرزد
من نفهمیده ام چرا اینقدر
او از اسم کنیز می ترسد
قاریِ نیزه ها ،مسافر من
زیر چشمت ردِ کبودی چیست؟
راستی ای سلاله ی حیدر
قصه ی خیبر و یهودی چیست؟
یادگاریِ آن شبِ صحرا
استخوان درد و این کبودی هاست
ولی این زخم تاول دستم
اثر کوچه ی یهودی هاست
حرکت دست هام علتش این است
تار گردیده چشم کم سویم
گیسوی من که خوب یادت هست
نیست حالا ولی نمی گویم
ازدحام و شلوغیِ بازار
ملأ عام و رقص و خوشحالی
دور تا دورم از غریبه پر
حیف جای عمویمان خالی
پرِ خاکستر است رگ هایت
جای سر که تنور روشن نیست
طاقت من زیاد گشته بگو
قصه ی ذبح از قفایت چیست؟
حسن کردی
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__نوحه
آه ارباب دلم آتيش گرفته - مي سوزه که کربلا نرفته
درد دلم تو سينه ام نهفته
از دوري ديگه دارم مي ميرم
هر شب من بهونت و مي گيرم
اگر که بي قرارم - هواي گريه دارم
مي خوام که وقت مردم - سر رو پاهات بزارم
حسين ثار الله
------
باز تو دلم غم تو خونه کرده - مرغ دلم بازم بهونه کرده
بوي حرم من و ديونه کرده
خواب ميديدم يه روز من و خريدي
روي سرم خودتو دست کشيدي
نسخه عشق تو واسم پيچيدي
ميکنه دل رو از جا - ناله غريبت
دلم رو مي کشونه - بوي عطر سيبت
عشقت آقا به هر دل - شور تو به هر سر
فداي غربت تو - حسين غريب مادر
حسين ثار الله
------
از داغت جونم رسيده بر لب - مي سوزم ز غصه هاي زينب
روضت و من آقا مي خونم هر شب
با تو دلم هواي گريه داره
بي تو دلم تو حسرت بهاره
پيش چشات يوسف هم کم مياره
دلم به زير پاته - اسير کربلاته
آسمون ها پر از خون - که روضه خون خداته
يادمون مي مونه - لعن بر اميه
حسيني ها مي خونن - ديونتيم رقيه
حسين ثار الله
------
اي مردم به من بگيد ديونه - از عشقش کار ما جنونه
کاش اين دل تو حرم بمونه
مي خونم پر ز شور و احساس
ديوانه گشتم ايها الناس
دل تنگم بهر کف العباس
عکس گنبد تو - روبه رومه هر شب
صاحبم تو هستي - اي کفيل زينب
قطره قطره اشکم - چکيده از غم تو
اي همه علمها - به زير پرچم تو
يا عباس ساقي العطاشا
------
امام حسین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__روضه
داشت هرچند گل جان تو پرپر میشد
از شمیمش همه ی دشت معطر میشد
من فقط داشتم از دلهره می لرزیدم
پیش چشمم که تن پاک تو بی سر میشد
کاری از دست کسی بر نمی آمد انگار
چون که تقدیر دلم داشت مقدّر میشد
قول دادی که شفاعت کنی از قاتل خود
ولی آنروز مگر حرف تو باور میشد
به تو هر ضربه که میخورد خدا میداند
ضربان دل من چند برابر میشد
زرهت بیشتر ای کاش تحمل میکرد
لاأقل عمق جراحات تو کمتر میشد
آن زمانیکه لب تیغ به حلقومت خورد
حنجرت کاش مطیع دم خنجر میشد
شاعر : مصطفی متولی
امام حسین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
ا﷽ ا
🔹 #امام_کاظم_علیه_السلام
هر كس اين روزى را از حلالش بجويد تا آن را براى خود و خانواده اش فراهم آورَد ، مانند مجاهدِ در راه خداوند عز و جل است
🔺 مَن طَلَبَ هذَا الرِّزقَ مِن حِلِّهِ لِيَعودَ بِهِ عَلى نَفسِهِ وعِيالِهِ كانَ كَالمُجاهِدِ في سَبيلِ اللّهِ عز و جل.
📚 الكافي : ج ٥ ص ٩٣ ح ٣
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•بسم رب النور..
#روضه و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس استاد حاج منصور ارضی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا
بسم رب النور رب العشق رب العالمین
بسم احمد ، بسم زهرا و امیرالمؤمنین
بسم رب الجود بسم مجتبی بسم کریم
بسم ثارالله بسم الله رحمن الرحیم
السلام ای بهترین ماه ای محرم السلام
السلام ای بهترین ارباب عالم السلام
از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین
با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین
تا شدم مجنونِ تو عقلم دو چندان رشد کرد
در محرم نور ایمانم فراوان رشد کرد
ذره ای هستم که از مهر شما آکنده ام
شک اگر کردم به درمان شما شرمنده ام
آنکه اهلِ حرف بود و در عمل جا زد منم
آنکه دائم پای عشقت رنگ می بازد منم
تو همان آقایی و روضه همان دارالشفاست
گریه بر داغِ تو بر هر درد بی درمان دواست
قطره ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت
با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت
هست مدیون تو سر تا پا وجودم یاحسین
بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یاحسین
حرف پیر زیرکی همواره در یادِ من است
مثل او این حرف در طوفان فریاد من است
هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست
جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست
پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است
یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است
واجب عینی است گریه قابل تبدیل نیست
کعبه هم تعطیل باشد روضه ات تعطیل نیست
می شود این روضه ها بی سایبان هم برقرار
برتر از عرش است روضه سقف می خواهد چه کار
چادر زهرایِ اطهر سایبانِ روضه هاست
بانویِ پهلو شکسته میزبان روضه هاست
روضه ای را که به پا کرده در این دنیا خودش
اختیارش نیست دست هیچ کس الا خودش
پس به پایِ هم چرا بیهوده می پیچیم ما
پایِ زهرا که وسط باشد همه هیچیم ما
ما تأسی می کنیم امسال بر بانو رباب
سینه زن خواهیم شد حتی به زیر آفتاب
بی اراده غرق ناله بی امان بی اختیار
گریه باید کرد مثل مادران داغدار
گریه های مادرانه یادگار فاطمه است
روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمه است
سوختی در آتش صحرا بُنَیّ سوختم
رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم
کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل
پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل
شاعر : علی ذوالقدر
*السلام علیک یا مسلم ابن عقیل
قربونت برم تو کوفه سرگردان شدی .. بی مقدمه شعر بخوانمُ گریه کنی ..*
حضرتِ ماه نیا، شاه نیا، آه نیا
سمتِ کوفه قدمی بیش دگر راه نیا
بین این غمکده کفتار زیاد است زیاد
منکِر حیدر کرار زیاد است زیاد
از غریبی شده ام در به در و سرگشته
هیچ کس پشت سرم نیست، ورق برگشته
کوفیانی که نوشتند مریدت هستند
ریسمان دور دوتا دست سفیرت بستند
وسط کوچه به نیرنگ، مرا سیر زدند
بر لب و بر دهنم قبضه ی شمشیر زدند
از کنارم قدح آب خنک می بردند
با لب تشنه مرا زیر کتک می بردند
قسمت این بود که لب تشنه فدایت بشوم
اولین تشنه لبِ بزم عزایت بشوم
گفتم حسینُ، ناله کشیدم
با اذن زهرا، مشکی پوشیدم
گریه شد کارم، سینه زنِ یارم
با زینب می خوانم، با زهرا می نالم
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..
با چشم گریان، بر روی دارم
با کام عطشان، جان می سپارم
چشمم به راهت، کو آقا سپاهت
یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..
کوفه هم آقا مثلِ مدینه
بغض علی را دارد به سینه
آمده لشکر بهرِ علی اصغر
میریزد در صحرا جسم علی اکبر ..
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_ولادت
بسم رب الفاطمه، تکثیر شد خیر کثیر
جلوه ای دیگر ز وجهُ الله تابید از غدیر
سوره ی کوثر ز الطاف خدا تفسیر شد
نسلِ احمد از علی و فاطمه تکثیر شد
@hosenih
هفتمین نور امامت، جلوه چون خورشید کرد
بیتِ عصمت را خدا سرشار از توحید کرد
دستِ هو ، قدرت نمایی کرد در اوجِ کمال
باز هم ترسیم شد ابقای وجهِ ذوالجلال
احمدی دیگر تجلی کرده از سِرّ درون
حیدری دیگر شده از آستینِ حق برون
مجتبایی دیگر آمد از حریم کبریا
یادگاری دیگر آمد از شهید کربلا
سیدِ سجادِ ثانی، زینتُ العباد شد
عرش تا تَحتُ الثَری، روشن از این نوزاد شد
باقرِ دین از خدایش خواست تکریمش کند
سبطِ او آمد که این اِکرام، تقدیمش کند
آری آن اِکرام، رخسارِ امام کاظم است
در حقیقت لطف، انوارِ امام کاظم است
آسمانِ عشق را قرص قمر داده خدا
صادق آل محمد را پسر داده خدا
وجهِ ایزد، شمسِ جنت، ماهِ داور آمده
نجلِ احمد، نسلِ زهرا، سبطِ حیدر آمده
صاحبِ تاجِ ولایت، منجیِ دنیا و دین
خالقِ جود و کرامت، مظهرِ حبلُ المتین
هفتمین سلطانِ عالم، عالمی در بندِ اوست
حضرت سلطان علی موسی الرضا فرزند اوست
مُلکِ ایران کشورِ موسی بنِ جعفر هست و بس
مُلکِ ایران نه، دو عالم وقفِ کوثر هست و بس
□ □ □
معنیِ باغِ فدک، اینجا مشخّص میشود
هر که با حق نیست از مِلکش مرخّص میشود
از تمامِ سرزمینهایی که تحتِ سلطه است
تا حرمهایی که در آن خاکی از غربت نشست
دیر یا زود اُردوی دشمن هزیمت میکند
لشکرِ فرعون در دریا عزیمت میکند
غرقِ دریای تَفرعُن، نسلِ استکباری است
قومِ موسای زمان را روزهای یاری است
ما به لطفِ حق، فدک را پس بگیریم از عدو
روزهای مهدوی داریم اینک پیشِ رو
هوش اگر باشیم، ایام فرج نزدیکِ ماست!
هر چه داریم از مسیرِ کوچه ی باریکِ ماست!
@hosenih
حال با سربندِ یازهرا مهیا میشویم
با اطاعت از ولایت، یارِ مولا میشویم
روزهای انتقامِ خونِ مظلومان رسید
اِنتقِم یا منتقِم، فرصت به محرومان رسید
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات
ای چشم و چراغ کاظمین! ادرکنی
ای فاطمه را نور دو عین! ادرکنی
ای خفته به خاک غربت! آیند مدام
پابوس تو زوّار حسین، ادرکنی
#محسن_حافظی
*
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
تو باب حوائجیّ و ما حاجتمند
ما را نکند ز درگهت دور کنی
#سیدمحمد_رستگار
*
ویرانی دل هر آن که خواهد آباد
باید «حرمین کاظمین» آرد یاد
درگاه جواد و بارگاه موسی
کاین باب حوائج است و آن باب مراد
#جواد_هاشمی_تربت
*
من عبد و غلام والدینت هستم
تا روز ابد به زیر دینت هستم
تو باب حوائجیّ و من محتاجم
مشتاق سفر به کاظمینت هستم
#حمیدرضا_گلرخی
@dobeity_robaey
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_ولادت
روز نخست مُشتِ غباری فرشتهها
بُردند با نسیمِ بهاری فرشتهها
قدری هم از طُفیلِ نگاری فرشتهها
قدری هم از گلاب دیاری فرشتهها
برداشتند و آب و گل ما درست شد
گفتند یاعلی و دل ما درست شد
@hosenih
سوگند بر تبسمِ مولای فاطمه
سوگند بر ترنم فردای فاطمه
ما را بیافرید مسیحای فاطمه
با معجزات حضرت موسایِ فاطمه
شُکرِ خدا سرشته به خاکی مطهریم
از خشتهای خانهی موسیبن جعفریم
رو برمدینه آهوی چشمم رمیده است
خورشیدی از فراز اُفقها رسیده است
از دامن حمیده* اُمیدی دمیده است
این نو رسیده فاطمه را نورِ دیده است
از شادیِ فرشته زمین در تلاطم است
ساقی بریز باده که این دورِ هفتم است
ای هفت هفتههای دلم هفتمین امام
ای هفتسینِ لطف و کرم هفتمین امام
هفت آسمان عِلم و عَلَم هفتمین امام
هفت است اگر طواف حرم هفتمین امام
در هفتمین طواف سرم زیرِ دِین توست
سوگند بر حرم که حرم کاظمین توست
@hosenih
گرچه در ازدحام گدایان این درم
عمری گدای سفرهی موسیبن جعفرم
واکرده است هر گرهام را برابرم
نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرم
بر دست ما عنایتِ بالحوائج است
با ما همیشه برکت باب الحوائج است
*حمیده نام مبارکه مادر امام کاظم علیهالسلام
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
|⇦•ادب نموده و شکر خدا..
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مَوْلاَتِی یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ
«وَ بِمُوَالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ»
ادب نموده و شکر خدا کنیم همه
به گریه حق نمک را ادا کنیم همه
به شکر اینکه رسیدیم بر عزای حسین
به گریه محشر کبری به پا کنیم همه
همه حسینیه ها تحتِ قبه یار است
رسیده وقتِ اجابت دعا کنیم همه
به نام، یک یک ما را صدا زده زهرا
به اذنِ او پسرش را صدا کنیم همه
دوباره فاطمه در عرش مو پریشان شد
ز سینه عقده ی یک ساله وا کنیم همه
حسین کشته اشک استُ ما حبیبِ حسین
به اشک، زخم تنِ او دوا کنیم همه
خدا به عشقِ حسینش گناهِ ما بخشید
از این به بعد زِ آقا حیا کنیم همه
قسم به عشق، محرم بهار مُردن ماست
تمام زندگی خود فدا کنیم همه
حلال تیغ هلالت خون سینه زنان
حرام باد که چون و چرا کنیم همه
قسم به نام خمینی و غیرتِ شهدا
در این مسیر به او اقتدا کنیم همه
به یک سلام از این راهِ دور بر ارباب
دلِ شکسته ی خود کربلا کنیم همه
تنی بدونِ کفن روی خاک صحرا بود
همیشه گریه بر آن بوریا کنیم همه
سلام بر بدن بی سری که عریان شد
دوباره فاطمه در عرش مو پریشان شد
*شبِ عاشورا شنیدید تا حضرت فرمود همه تون برید اینا با من کار دارن، ظهیر بلند شد عرضه داشت آقا ما تازه شما رو پیدا کردیم کجا بریم !! بعد یک یک شروع کردن خطبه خواندن آقامون حضرتِ اباالفضل اتمام کننده کلام بود .. این بچه هی تو دامنِ عمو بی قرار میکرد اشکای عمو رو پاک میکرد هی میگفت قربونت برم بابا .. تو دلش گفت فردا کاری میکنم آبرویِ بابامو حفظ کنم .. اگه اون نتونست سپر بشه من میشم .. اگه اون نتونست دستشو بیاره گوشواره ی مادرمون افتاد ولی من انجام میدم ..
ای آبرویِ حسن آبرو بخر ..
از اولِ صبح هنوز کسی میدان نرفته، گفت زینب جان خیلی حواست به یادگارِ حسنم باشه دستای این بچه رو با طنابی به دستِ عقیله بستن .. از صبح همه چیزُ دیده عبدالله .. یه وقت دید عمو رو دوره کردن .. شمشیرا بالا و پایین میشه .. دست عمه رو رها کرد زد به دلِ میدان .. تا رسید به ابی عبدالله یه نگاه به قاتل کرد، صدا زد « ویلک یابن الخبیثة اتقتل عمی »؟! .. تا دید شمشیر داره فرود میاد دستشُ حائل کرد ..
گرچه تنهاست عموجانُ سراپا خشمم
عمه جان هرچه بگویی تو به رویِ چشمم
به شهیدان حرم، دلهره دارم نرسم
دست من را تو گرفتی که به یارم نرسم؟!
ای که عزت همه اش در نظر رحمت توست
آن چه خیر است برایم به خدا حکمت توست
خودت ای عمۀ سادات بگو تا چه کنم؟!
بغض پنهان شده در بین گلو را چه کنم؟!
عمویم روی تراب است، به خود می پیچد
جگرش تشنۀ آب است، به خود می پیچد
بنشینم ز تنش پیرهنش را بدرند
رمق آخر مانده به تنش را ببرند
گرگ ها دور تن محتضرش ریخته اند
چند تایی ته گودال، سرش ریخته اند
آه عمامه ی جدش ز سرش افتاده
شمر با خنجرِ کندش شده است آماده
به پرستوی زمینگیر و اسیر اذن بده
دست خود را کمی آرام بگیر اذن بده
من نمُردم که کسی سنگ به سویش بزند
نانجیبی برسد، دست به مویش بزند
منم عبدالله و مجنونِ اباعبدالله
قتلگه پر شده از خون اباعبدالله
حرمله، شمر، سنان، خولی و اخنس، همه را
دور سازم، برهانم پسر فاطمه را
دست خود را جلوی تیغ سپر می سازم
سر خود را به فدای سر او می بازم
عمه جان، تاب ندارم که بمانم دیگر
می زنم مثل اباالفضل به قلب لشگر
جد من شیر اُحد حیدر خیبر شکن است
ذکر طوفانی من ذکر أنا ابن الحسن است
رفتم و در دل گودال دلیری کردم
بین روبه صفتان یک تنه شیری کردم
تا که خنجر نخورد بر بدن ثارالله
قطع شد دست من و ناله زدم وا اماه
ایستادم به روی پنجه روی پاهایم
حرمله دوخت تنم را به تن مولایم
نام بابا حسنم بین گلو .. جان دادم
چه یتیمانه روی پای عمو جان دادم
آه عمه بنگر، روضه چه مبسوط شده
خون من با پسر فاطمه مخلوط شده
شاعر : #محمدجواد_شیرازی
عبدالله من، ابنُ الکریمم
بِسم الله الرَحمن الرحیمم
من بی قرارم، ارثِ جمل دارم
ده ساله ام اما حیدرِ کرارم
جانم حسن جانم ..
بودم اسیرِ دستانِ عمه
سویِ گودال است چشمانِ عمه
دستم کشیدم سوی تو دویدم
گیسویت را دستِ یک بی حیا دیدم
یا ذبیح الله یا اباعبدالله ..
دستم سپر شد بر حنجرِ تو
افتادم بی دست بر پیکر تو
گشتم در غوغا، دست و پا گیر اینجا
از تو جدا کردن با نیزه جسمم را
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
تو اين شب تاريک و دلگير اومدي
چرا حالا که من شدم پير اومدي
انفدر برات بگم ديگه دير اومدي
داره بارون مي باره
جوني تو تنم نمونده جون بدم
نمي تونم بازوم و تکون بدم
نمي خوام روم و بهت نشون بدم
--
مي خوام که امشب جونم و فدات کنم
بشين مي خوام يه دل سير نگات کنم
مي خوام يه خورده درد دل برات کنم
--
نمي دوني به سرم چي اومده
نمي دونم يتيمي چقدر بده
هر کي از راه رسيده من و زده
--
چشاي خسته تو بيا و وانکن
به صورت کبود من نگاه نکن
زخمه لبت بيا من و دعا نکن
--
روي دومنم مي زارم سر تو
من مي بوسم رگهاي هنجر تو
تو ببين تو صورتم مادرت و
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__شور
باز باران با ترانه
مي خورد بر بام خانه
يادم آيد كربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش يك روز غمگين گرم و خونين
لرزش طفلان نالان زير تيغ و نيزه ها را
باز باران با صداي گريه هاي كودكانه
از فراز گونه هاي زرد و عطشان با گهرهاي فراوان
مي چكد از چشم طفلان پريشان
پشت نخلستان نشسته
رود پر پيچ و خمي در حسرت لبهاي ساقي
چشم در چشمان هم آرام و سنگين
مي چكد آهسته از چشمان سقا بر لب اين رود پيچان باز باران
باز باران با ترانه آيد از چشمان مردي خسته جان
هيهات بر لب از عطش در تاب و در تب
نرم نرمك مي چكد اين قطره ها روي لب شش ماهه طفلي رو به پايان
مرد محزون دست پر خون
مي فشاند از گلوي نازك شش ماهه بر لب هاي خشك آسمان
با چشم گريان باز باران
باز هم اينجا عطش آتش شراره
جسمها افتاده بي سر پاره پاره
مي چكد از گوشها باران خون و كودكان بي گوشواره
شعله در دامان و در پا مي خلد خار مغيلان
وندرين تفتيده دشت و سينه ها برپاست طوفان
دستها آماده شلاق و سيلي
چهره ها از بارش شلاقها گرديده نيلي
وندرين صحراي سوزان مي دود طفلي سه ساله پر زناله
پاي خسته دلشكسته
روبرو بر نيزه ها خورشيد تابان
مي چكد از نوك سرخ نيزه ها بر خاك سوزان باز باران
باز باران قطره قطره
مي چكد از چوب محمل خاكهاي چادر زينب به آرامي شود گل
مي رود اين كاروان منزل به منزل
مي شود از هر طرف اين كاروان هم سنگ باران
آري آري باز سنگ و باز باران
آري آري تا نگيرد شعله ها در دل زبانه
تا نگيرد دامن طفلان محزون را نشانه
تا نبيند كودكي لب تشنه اينجا اشك ساقي
بر فراز خيمه
برگونه ها
بر مشك ساقي
كاش مي باريد باران
امام حسین (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__روضه
مادرى در کربلا مهمان شاه بى سر است
همچنان ابر بهارى هر دو چشم او تر است
دست بر پهلو گرفته زير لب گويد حسين
ناله هايش در حرم جلوه گر يک محشر است
ميرود تا باشد انجا زائر فرزند خويش
همره او مجتبى و حيدر و پيغمبر است
تا که سر را فاطمه بگرفت در اغوش خويش
ديد روى حنجرش هم رد پاى خنجر است
من سوالى دارم از تو اى حسين بى سرم
از چه رو تير سه شعبه در گلوى اصغر است
هر شب جمعه زيارت ميکند در قتلگاه
مقصد بعدش زيارت از يل آب آور است
گفت برخيز و ببين ياس پر از درد آمده
ديده بگشا چون کنار تو خميده مادر است
تا به اينجا قامت دخت على را کس نديد
ديده بگشا دخت حيدر از چه رو بي معجر است
از چه رو شد پيکرت کوچک رشيد خيمه ها
واقعا اين پيکر فرزند مرد خيبر است
آخرين بيت غزل مضمون حال شاعر است
قطره جارى شده از چشم نوکر گوهر است
امام حسین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__نوحه
وای وای ، خون میچكد از آه زینب
وای وای ، ای كربلا كو مــاه زینب
عزیز مادرم كجائی دلدار و دلبرم كجائی
حسین بی سرم كجائی
جانم حسین جانم حسین جان
**
وای وای ، برگشته زینب از اسارت
وای وای ، من آمدم بهـــر زیارت
من عاشق روی تو هستم دلبسته موی تو هستم
من زائر كوی تو هستم
جانم حسین جانم حسین جان
**
وای وای ، ای یار خونین جامه من
وای وای ، بشنو زیارتنــــامه من
داغت شده پا بست زینب خیز و ببین ای هست زینب
باشد به سینه دست زینب
جانم حسین جانم حسین جان
**
وای وای ، در كاروان اشك و ناله
وای وای ، خالی بود جای سه ساله
دیدم گل نیلوفر تو دیدم سه ساله دختر تو
جان داده در پای سر تو
جانم حسین جانم حسین جان
**
وای وای ، ای روی تو ماه تمـامم
وای وای ، ای قبر تو بیت الحرامم
بر تار گیسویت اسیرم داغت حسین جان كرده پیرم
دورت بگردم و بمیرم
جانم حسین جانم حسین جان
شاعر : سید محسن حسینی
امام حسین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__زمینه
داره بوی ماتم میاد
سیاهیه پرچم میاد
خون میجوشه توی چشام
تا اسم محرم میاد
سیاهیه رو دیوارا
حال و هوای هیئت ها
داره میگه اینو هرکی
کربلا میخواد بسم الله
قافله سالار اومده با پرچم
داره خبر میده شده محرم
بغضای آسمون داره میباره
حسین حسین میخونه دریا بازم
وای
شال عزا رو گردنم
وای
لباس مشکیه تنم
وای
غباره رو پیراهنم
حسین آقام آقام آقام
2
صدای در و دیوارا
نیا کوفه یا ثارالله
مهمون نوازیشون جنگه
مسیرتو کج کن مولا
همونا که نامه دادن
فکر آشوب و بیدادن
کوفه نیا اینجا مردم
دشمنای مادر زادن
یتیمایی که لطف علی رو دیدن
حالا پشت درب کوفه صف کشیدن
تو دامنا سنگو تو دستا خنجر
همه اومدن برای سر بریدن
وای
اگه میشه آقا زود برو
وای
مدینه بهتر بود برو
وای
کوفه نداره سود برو
3
حالا که سه سالت خوابه
مشکای حرم پر آبه
مسیرتو کج کن برگرد
دلم براتو بیتابه
حالا که زنا تو پردن
مسیرتو کج کن حتما
حالا که همه چی خوبه
چرا میری کوفه اصلا
بگو لااقل زنا برن مدینه
کوفه مسلح شده ترسم اینه
پرده نشینای حرم بیانو
وا بشه آقا شعله های کينه
وای
کوفه شولوغه این شبا
وای
اگه میای تنها نیا
وای
منتظر سرن نیزه ها
3
شلوغه دوره گهواره
شش ماهه ی تو بیداره
ربابه دلش آرومه
میدونه که سقا داره
نیا سمت این نامردا
که آبو میبندن اینجا
اینجا روبروی چشمات
میشه اکبر اربن اربا
کاش نخوره به شامیا مسیرت
سنگ میزنن به خواهر اسیرت
چشم کسی نبینه مثل زینب
که میزنن رو نیزه سنگو تیرت
وای
دلم میکوبه برا حرم
وای
غمای دنیا ریخت رو سرم
وای
دلنگرون آب آورم
امام حسین (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
بابا بنگر رویِ به هم ریخته ام را
وا کن گره يِ موی به هم ریخته ام را
دیگر رمقي نيست به رویت بگشایم
چشم تر ِ كم سویِ به هم ریخته ام را
من فاطمه ی شام شدم خُرده نگیری
لرزیدنِ بازوی به هم ریخته ام را
از مو که مرا بین هوا زَجر نگه داشت
دیدند تكاپويِ به هم ریخته ام را
آرام کن عمّه تو پس از حرفِ کنیزی
این خواهر ِکم روی به هم ریخته ام را
هر تکه ای از زيور ِ من دستِ کسی رفت
پیدا کن اَلَنگوی به هم ریخته ام را
در شام ِ غریبانِ من آرام بشوئید
خونابه ی پهلوی به هم ریخته ام را
زيبايي دختر يكي اش مويِ بلند است
صد حيف كه گيسويِ به هم ريخته ام را...
شاعر : محمد جواد پرچمی
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
|⇦•با حق بگو از نوکران..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا
با حق بگو از نوکران غم را نگیرد
دار و ندار ماست، ماتم را نگیرد
ماه حسین آمد بخواه از مادر او
از ما گنهکاران محرم را نگیرد
از چشم های گریه کن های حسینش
ارث به جا مانده از آدم را نگیرد
دلبستگی ها را بگیرد، صحبتی نیست
اما فقط ذکر حسینم را نگیرد
پرچم بماند بر زمین و زنده باشد؟!
حاشا بر آن نوکر که پرچم را نگیرد
گمراه خواهد شد یقینا هرکسی که
دامان او، این حبل محکم را نگیرد
یک عمر با هم در عزایش گریه کردیم
از ما خدا این اشک باهم را نگیرد
ای کاش شمشیر و سنان و خنجر و تیر
جسم ولی الله اعظم را نگیرد
حداقل ای کاش در گودال، قاتل
در پنجه، موی شاه عالم را نگیرد
کس نیست تا با ساربان او بگوید
این گونه از انگشت، خاتم را نگیرد
شاعر : #محمد_جواد_شیرازی
وقتی عمو اجازه نداد بره، گریه کنان اومد تو خیمۀنجمه خانم، مادر .. عمو اجازه نداده، میگه من هر وقت دلم برا حسنم تنگ میشه به اون صورتِ قشنگت نگاه میکنم .. مادر همه رفتن، علی اکبر رفت، دیگران رفتن .. مادر یه لبخندِ تلخی زد گفت عزیزم صبر کن .. تو خیمه یه ساروق بسته ای داشت باز کرد پارچۀ سبزی درآورد گفت ببر اینو بده عمو اذنِ میدان رو میده .. اومد پیشِ ابی عبدالله .. ای عزیزِ دلم ای همه کسم .. پارچه رو به حضرت داد حضرت ساروق بسته رو باز کرد دید یه کاغذی داخلشِ .. باز کرد دید دست خطِ حسنِ .. انقدر ابی عبدالله گریه کرد .. قاسمُ بغل کرد .. راوی میگه انقدر با هم دوتایی گریه کردن تا هر دو رو زمین افتادن .. نوشته بود حسین جان، بچه های من میان کربلا .. اجازه بده برات جون بدم .. انقدر این آقازاده خوشحال شد ..
صورت قاسمُ پوشاند وارد میدان شد طلب کرد مبارز .. یکی گفت این بچه س دیگری گفت اگه بچه ست برو میدان باهاش بجنگ .. ازرق یکی از پسراشُ فرستاد، به سرعت آقا نابودش کرد .. دومین پسر، سومین پسر، چهارمی .. یکی گفت ازرق تو میترسی در مقابلِ این بچه جلو بری و بجنگی! گفت من مبارزه میکنم با هزار سوار. گفت برو میدان، اومد .. گفت چیجوری بکشمت ؟! گفت به من میگی چیجوری بکشمت؟! تو که عرضه نداشتی بندِ پوتینتُ ببندی اومدی با من بجنگی!! ازرق تا سرشُ انداخت پایین چنان با شمشیر زد .. قربونت برم .. یه وقت دیدن از تو خیمه زن ها صدای تکبیر بلند شد ماشالله ابنُ الحسن .. خوشحالی زنها طول نکشید .. یهو دورش کردن .. همه قدیمیا فیض ببرن اول کاری که کردن با نیزه بهش زدن، بدنُ از رو اسب آوردن پایین شروع کردن لگد کوب کردن ..
دوش در خیمه اش از قصه نجاتم دادند
تا فدایش بشوم برگ براتم دادند
از عسل حرف زدم شاخه نباتم دادند
یا حسن گفتمُ فوراً حسناتم دادند
بی خیال همه ام حضرت او را عشق است
پدرم یاد به من داد عمو را عشق است
قاسمم من که به یل هایِ عرب هم زده ام
با همین سن کمم مُرشد این میکده ام
با زره کار ندارم به کفن آمده ام
من سر ازرق چندین پسرش را زده ام
اَشهدُ اَن حسین ابن علی ثارالله
وقت جنگم همه گفتند که ما شاءالله
ولی الآن بدنم بینِ بیابان مانده
به تنِ من اثر سم ستوران مانده
عمو از دیدن من خم شده حیران مانده
روی لبهام فقط ذکر حسن جان مانده
سنگ ها بوسه گرفتند همه از رویم
پیچ خورده است به یک نیزه کوفی مویم
لگدی خورده به رویِ پر اُفتادۀ من
کج شده زیرِ لگدها سر اُفتادۀ من
خم شده از چند جهت پیکر افتادۀ من
وای بر حال دل مادر افتادۀ من
خبرم را ببر ای باد برای زهرا
پهلویم درد گرفت است فدای زهرا
ای عمو پُر شده در هر گذر آوازۀ من
مثل یک ظرف عسل ریخته شیرازۀ من
کیف کن کیف کن الآن ز قد تازه من
زره جنگِ ابالفضل شد اندازۀ من
وقتی سوارِ اسبش کردن، پاهاش به رکاب نمیرسید .. وقتی ابی عبدالله سینه ش رو گذاشت به سینۀقاسم بلندش کرد، همه دیدن پاهایِ قاسم به زمین کشیده میشه ..
ماهِ حرم شد از خیمه عازم
سقا صدا زد جانم به قاسم
بت شکن آمد، کفن به تن آمد
با سربنده سبزِ جانم حسن آمد
جانم حسن جان، ای جانم حسن جان
نقشِ بازویش ذکرِ جاء الحق
با یک ضربه زد گردن ازرق
بر پا شد طوفان شد فاتح میدان
نعره کشید عباس ایولله عمو جان
جانم حسن جان، ای جانم حسن جان
قاسمم شورِ جمل را به تنت میبینم
از تو آقایی بابا حسنت میبینم
مرگ در ذائقه ات مثل عسل شیرین است
روح توحید میان سخنت میبینم
جای بابای تو امروز کنارت عباس
بچه شیر حسن آقا شدنت میبینم
روی لبهای تو با سنگ نوشتند حسن
خط کوفی به عقیق یمنت میبینم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•سلام میدهم از دل به..
#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
سلام میدهم از دل به ساحتِ ارباب
ز راه دور روَم بر زیارتِ ارباب
صدای شور حسین و قیام سینه زنان
چه دیدنیست محرم قیامت ارباب
رسیده ماهِ محرم حسینیان آیید
به پا شده است دوباره ضیافت ارباب
به دستِ حضرت زهرا خدا سوایم کرد
شدم ز روز ازل عبد حضرت ارباب
به هرکجا که علم گشت بیرق ماتم
به روی شانه کشیدم علامت ارباب
به اشک دیده بشویم لبان خود شاید
اجازه ای بدهندم به صحبت ارباب
به ترک یک گنه و چند قطره گوهرِ ناب
چه عاشقانه شود حفظ حرمت ارباب
شود به رویِ دعایم درِ اجابت باز
دمی که سجده نمایم به تربت ارباب
چه کرده این پسرِ بوتراب که دشمن
نموده در همه جا مدح شوکت ارباب
امیر عشق حسین و خدای عشق حسین
خوشم شدم سر این سفره رعیت ارباب
یقین کنید شفا دست سید الشهداست
پناه هر دو جهان است هیئت ارباب
اگر اراده کند اربعین حرم هستیم
خدایی است به والله قدرت ارباب
حصیر هم دل شب همرَه دهاتی ها
زبان گرفت بمیرم ز غربت ارباب
رفتُ داغِ دوری اش دامانِ مادر را گرفت
از دم خیمه سر و سامانِ لشکر را گرفت
*همچنین که آوردش وسطِ میدان همه گفتن ما دیگه با این بچه جنگ نداریم ..*
تیر با چه سرعتی آمد بماند قصه اش
آن چنان آمد که آقا جای تن سر را گرفت
*بارها شنید گوش تا گوش، یعنی سر جدا شده بود به یه پوست فقط آویزان بود ..*
تیر با یک شعبه هم کار خودش را می کند
با سه شعبه جوری آمد کل حنجر را گرفت
خطبه اش با گریه بود افسوس لشکر خنده کرد
چند لحظه بعد آن خون کل منبر را گرفت
باغبان چه خون دلها خورد باغش سبز شد
با کمان آمد کسی و سیبِ نوبر را گرفت
خون او گر بر زمین میریخت محشر می رسید
این چه خونی بود داغش کل محشر را گرفت
پشت خیمه نیزه ها رفتند پیدایش کنند
نیزه ای در خاک شد جسم محقر را گرفت
آنقدر از این و از آن سیلی و شلاق خورد
تا رُباب از حرمله قنداقِ اصغر را گرفت
*بمیرم برات حسین .. روضه م همین باشه : راوی میگه وقتی این بچه خودشُ انداخت رو زمین همه بغلش کردن، زن ها دست به دست مگه آروممیشد .. تا دستِ رقیه دادن .. همه صورتشُ میبوسیدن .. صدایِ گریه که بلند شد ابی عبدالله از میدان برگشت فرمود: گفته بودم آرام گریه کنید .. آقاجان این بچه همه رو ریخته بهم .. تا بغلش کرد آرام شد .. ای مشکل گشا، امشب یه واسطه ای شو بینِ ما و ابی عبدالله .. آه .. سکینه خانم میگه وقتی تیر خورد من ایستاده بودم دیدم بابای عزیزم عبا رو کشید رویِ بچه به سمت خیمه ها که اومد، دیدم رفت پشتِ خیمه ها دویدم گفتم رباب بیا ببین ..*
شش ماهه یارِ نازک گلویم
خونِ گلویت شد آبرویم
ای علی جانم میلرزد دستانم
آهسته برایت لالایی میخوانم
لالا علی جان لالایی علی جان ..
یکی دو تا نیست این لحظه دردم
با چه رویی من خیمه برگردم
در خیمه مادر منتظر اصغر
روی سینه من پاره شده حنجر
لالا علی جان لالایی علی جان ..
آماده کردم یک قبر کوچک
میاید از راه مادر کودک
تو سر بلندی حق داری میخندی
مهلت نشد بابا چشمت را ببندی
لالا علی جان لالایی علی جان ..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
4_5999087113620947872.mp3
13.19M
ترکی
(اي مادر عاشوراي عشق)حلول ماه محرم
اي پادشاه دلها حسين
فرهنگ عشقه معنا حسين
لوح و قلم لر قاره علم لر معناده يكسر سسلر حسين
قاره گيين لر نوحه ديين لر آغلار سراسر سسلر حسين
يا سيدي يا مولا حسين3
عالم حسينه قربان اولا
آدم حسينه قربان اولا
قان آغلار اللر گلشنده گللر محزون ئوركلر سسلرحسين
هم انبيا لر هم اوليالر آغلار ملك لر سسلر حسين
يا سيدي يا مولا حسين3
گلدي محرم ماه عزا عالم اولوبدي ماتم سرا
گلدي محرم باشلاندي ماتم آغلار پيمبر سسلر حسين
دللر نواخوان عالم پريشان زهرا و حيدر سسلر حسين
يا سيدي يا مولا حسين3
آچدي بو آيدا گلزار عشق
رونق تاپوبدي بازار عشق
دشت ودمنده كلده چمنده پروانه لرده سسلر حسين
شمع ياندي سؤندي دل قانه دؤندي غمخانه لرده سسلر حسين
3 يا سيدي يا مولا حسين
كرب وبلاده طوفان اولوب
عالم سراسر حيران اولوب
دريالر آغلار صحرالر آغلارشمس و قمرده سسلر حسين
درياي احساس ميدانا عباس هم سؤد امرده سسلر حسين
يا سيدي يا مولا حسين3
كوي وفادي كرب وبلا
قانلي منادي كرب وبلا
كرب و بلاده قانلي مناده دشت و بيابان سسلر حسين
طوفان اولاندا مخيم ياناندا زينب هراسان سسلر حسين
🎤اجرای متن فوق با صدای کربلایی حسن ظریفی
|⇦•به دل دوباره هوای..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
السلام علیک یا مولاتی با فاطمه الزهرا
به دل دوباره هوای حسین را دارم
هوایِ کربُبَلایِ حسین را دارم
چه غم که پشتِ سرم در تمام سختی ها
تمام عمر ، دعایِ حسین را دارم
نگاهِ رحمت و لطفش خداپرستم کرد
حسین خواست خدای حسین را دارم
حرارتِ دل نوکر، عطایِ فاطمه است
به سینه، داغ عزای حسین را دارم
گدایِ رحمت و لطف قدیم الاحسانم
هزار شکر عطایِ حسین را دارم
رضای غیر نخواهم که ترک روضه کنم
میان روضه ، رضایِ حسین را دارم
چه حاجت است به تسنیمُ سلسبیلُ بهشت
منی که مزه ی چایِ حسین را دارم
خدا کند وسط روضه پر کشم سویش
عجیب شوقِ لقای حسین را دارم
چقدر در شب هشتم میان سینه، غمِ
گرفتگیِ صدای حسین را دارم ..
*همه دیدن ابی عبدالله چنان ناله میزد .. چنان فزع میکرد .. هی میگفت ولدی ..*
به دل مصیبت آن پیکری که چیده شده
میانِ سطح عبای حسین را دارم
شاعر: #محمد_جواد_شیرازی
واردِ مدینه شد، آرزویِ دیدارِ پیغمبرُ داره، نمیدونه پیغمبر از دنیا رفته" منافقین مدینه مسخره ش کردن، عربِ ناراحت شد یکی گفت این قبرِ پیغمبرِ .. کم کم داشت میرفت، سلمان دیدش صدا زد بیا .. آوردش دم خانۀ ابی عبدالله گفت اینجا برو به مقصدت میرسی ..
وارد خانۀابی عبدالله شدن ابی عبدالله فرمود دوست داری پیغمبرُ ببینی؟! عرضه داشت بله آقا.
صدا زد علی جان بیا .. جوانِ خوش سیما وارد حجره شد، فرمود یه مقدار راه برو بابا .. گفت ای عرب اگه میخوای جمالِ پیغمبرُ ببینی أشبه الناس خَلقاً، خُلقاً و منطقاً برسول.. یعنی حرف میزد همه اونایی که پیغمبرُ دیده بودن میگفتن این خودِ پیغمبرِ .. راه رفتُ و عربِ نگاهش کرد یه وقت ابی عبدالله سوال کرد آی مردِ عرب، حاضری یه خار تو پایِ این بچه بره؟!.. زد زیرِ گریه .. گفت ان شالله خدا اون خارُ تو چشمِ من کنه ولی به بدنِ این بچه آسیب نرسه ..
میوۀ عمرِ پدر شعله نزن بر جگرم
پا نکش روی زمین، درد نکش ای پسرم
مثل قرآنِ بهم ریخته، درهم شده ای
آه ای خیر کثیرم چقدر کم شده ای
به برم بودی و این قافله پیغمبر داشت
پدرت حالِ خوشی داشت، علی اکبر داشت
خواستم بارِ دگر تا که بگویی چیزی
لخته ی خون به روی دامن من می ریزی؟!
*یه وقت دیدن ابی عبدالله انگشت انداخت در دهانِ علی اکبر .. خونُ درآورد بچه یه نفس کشید کار تموم شد .. همه گفتن حسین جان داده ..*
تنم افتاده کنارت، مددی می گویم
ولدی یا ولدی یا ولدی می گویم
ارباً اربا شدنت، داد جزایم را حیف
خُرد کردند سر پیری عصایم را حیف
سوختم تا که غریبی مرا حس بکنی
نیست انصاف ببینم که تو خس خس بکنی
چه شد اینگونه بهم ریختنت؟! حرف بزن
یوسفم، پس چه شده پیرهنت؟! حرف بزن
نگذار این همه غم در دلم آکنده شود
أشهدُ أنّ عَلی گو پدرت زنده شود
هرچه کردم به خدا جمع نشد، جمع نشد
بدنت بین عبا جمع نشد، جمع نشد
مثل یک دشتِ پر از لاله و گلگون شده ای
بس که نیزه به تنت خورده، دگرگون شده ای
سینه ات، سوخته انگار به چشمم آمد
ماجرایِ نوک مسمار به چشمم آمد
عمه ات آمده از خیمه برایش برخیز
دست بر معجر خود برده، به پایش برخیز
بر دلم آتش این داغ مدام است مدام
بعد تو صحبت لبخند حرام است حرام
"ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی"
رفتی و خون به دل مضطر لیلا کردی
شاعر :#محمد_جواد_شیرازی
*داشت با بچه ش حرف میزد، دید یه صدای آشنایی صدا میزنه حسینم داداشم .. نگاه کرد دید عمۀ ساداتِ .. زیرِ بغلای ابی عبدالله رو گرفتن .. جوان های بنی هاشم آمدن بدنُ گذاشتن میانِ عبا .. به خدا بدنُ جمع کردن .. وقتی زد به قلبِ لشکر، یه مرتبه دورَش کردن .. اول کاری که کردن عمودی به سرش زدن .. سر شکافته شد مثلِ علی .. اسب یه حیوانِ تربیت شده س، دست انداخت گردنِ اسب که بر گرده .. اما خون جلو چشمِ این اسبُ گرفت اشتباهی جای اینکه بیاد به سمتِ خیمه ها برد وسط لشکر، ارباً اربا*
با چه وقاری مانندِ حیدر
رو به میدان علی اکبر
ای همه هستم محاسن بر دستم
حرزِ یازهرا بر بازویِ تو بستم
یا علی اکبر، جانم علی اکبر ..
تا ناله کردی خود را رساندم
بهتر بگویم خود را کشاندم
بگو کجایی تو بخشِ صحرایی
پیشِ نگاهِ من تو ارباً اربایی
یا علی اکبر، جانم علی اکبر ..
نیزه کشیدم از پهلوی تو
افتاده بودم بی جان رویِ تو
ای نامرتب جانم شده بر لب
از تو جدایم کرد گریه کنان زینب
یا علی اکبر، جانم علی اکبر ..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
#زیبایی_های_حرم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ...
🔹 نمایی زیبای از حکاکی سوره مبارکه «حمد»، بر روی کتیبههای سنگی صحن آزادی _ حرم مطهر امام رضا علیه السلام
|⇦•اگر دردمندیم اگر بی قراری..
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
السَّلامُ عَلَيْكِ مَوْلاتِي يا فاطِمَةُ الزهرا
یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ
اگر دردمندیم اگر بی قراری
اگر سر به زیری اگر شرمساری
اگر زخم خوردی اگر پر غباری
چرا ناامیدی اباالفضل داری
بده دست خود را برو با ابالفضل
بزن روی سینه بگو یا ابالفضل
خوشا این کرامت خوشا این گدایی
نمی پرسد از تو که هستی کجایی
به یُمن ابالفضل در کربلایی
خیال تو راحت که حاجت روایی
نه تنها خودی ها نه تنها تنی ها
که قرص است بر او دل ارمنی ها
همه با مرامان اسیر مرامش
همه نامداران گرفتار نامش
حسین است امامش فدای امامش
غلامم غلامم غلامِ غلامش
اباالفضل لنگر حسین است کشتی
به قول رفیقان ابالفضل است مشتی
هوا داغ داغ و حرم قحط آب است
علی بی قرار و پریشان رباب است
عمو تشنه را آب دادن ثواب است
ببین هر طرف را که دیدم سراب است
بیا مشک بردار جانِ رقیه
که زخم است دیگر دهان رقیه
*وسط جنگِ صفین صدا زد حسین جان، عباس کجاست؟!.. رسید خدمت حضرت فرمود صورتش رو بپوشونید، گفت عباس جان برو به لشکر بزن .. لشکرُ زیر و رو کرد همه فرار میکردن .. رفت و برگشت، همه پرسیدن ابن جوان کی بود همه لشکرُ بهم ریخت ..
میدونن عباس، معلم جنگش حسن است و حسین .. همونجوری که پیغمبر دستِ علی رو بست، حسین دستِ عباسُ بست .. همه که شهید شدن اومد عرضه داشت سینه م داره سنگینی میکنه .. اجازه بده منم برم جونمُ قربونت کنم .. بعضی ها نوشتن تا اومد، سکینه خانم جلو آمد عرضه داشت عموجان بچه ها دارن از تشنگی میمیرن .. گریه کنا خیلی به خدا سخته مشکِ خالی بگیری، مشکِ خالی برگردونی .. حالا اومده اجازه بگیره، آقاجان اجازه میدی من برم؟! فرمود آخه تو صاحب لوایِ منی .. یه مقدار دیگه اصرار کرد، فرمود تو پشت و پناهِ منی، یعنی اگه بری بدون پشت و پناهِ من میشکنه .. (زبان حال) حسین جان یادتِ بابامون تو بستر نشسته بود من اومدم برم بیرون صدام کرد گفت عباسم باشه!!.. خودِ مولا فرمود عباس جان تو ذخر الحسینی ..
دید خیلی اصرار میکنه، فرمود فقط برو آب بیار .. ای یل اُم البنین ..
بسوز ای دل بسوز از داستانم
غمی آتش زده بر روی جانم
امان از شر فامیل حسودم
امان از مکر قوم بد زمانم
حسین اینجا اسیر و شمر نا مرد
مسیر مکه را داده نشانم
خجالت می کشم از روی زینب
خودم را سوی خیمه می کشانم
چه بهتر اینکه صد دفعه بمیرم
اگر از دشمنم باشد امانم
هر آنچه هست هر کس من همینم
هر آنچه گفته مولایم همانم
من عباسم اباالفضلم امیرم
سپاه زینبم خشمِ عیانم
سپهدارم علمدارِ حسینم
اگر تا حشر هم اینجا بمانم
منم شمشیرِ حیدر در غلافش
من آن تیرم که در بند کمانم
اگر چه مادرم اُم البنین است
ولیکن زاده زهرا بخوانم
*جوابشُ اول نداد، ابی عبدالله فرمود به زبانِ ما، اگه تا قیامت دشمنم به تو رو کرد جوابشُ بده .. اومد پشت خیمه ها چی میگی؟! گفت امان نامه آوردم" منو داداشام امان نامه داریم اما پسرِ پیغمبر امان نداره!! امان نامه رو گرفت پاره کرد .. با خجالت اومد رفت پشتِ خیمه یه وقت دید یه دستِ مهربانی رو شونه ش خورد .. عباس جان اومدم ازت تشکر کنم، تو فهمیدی حسینم تنهاست*
اگر چه مادرم اُم البنین است
ولیکن زاده زهرا بخوانم
فدای چشم مولا چشم هایم
فدای دست مولا بازوانم
به امید خدا سقای لشکر
همیشه سربلند از امتحانم
همه در خیمه خاطر جمع هستند
که از آب گوارا می رسانم
خجل از بی قراری رباب و
تلظی های طفل نیمه جانم
اگر چه دست های من جدا شد
گرفتم مشک را بین دهانم
نخوردم جا ز بارانی که آمد
نداده تیر و سر نیزه تکانم
نخوردم بر زمین تا که نشاندند
عمودی را به روی استخوانم
*مگه کسی میتونه حریف عباس بشه .. اول نانجیب از پشتِ نخل ها اومد بیرون دستای عباس قطع کرد، حالا که دیگه دست در بدن نداره جلو آمد گفت عباس کو اون دست هایی که بهش مینازیدی؟! حضرت با غضب بهش نگاه کرد.. گفت تو دست نداری من دارم، چنان با عمودِ آهن زد به سر عباس سر متلاشی شد*
زمین خوردم شدم شرمندۀ تو
ولی شرمنده تر از بانوانم ..
همچین که عمودُ زد از رویِ اسب افتاد .. داره همین روضه رو تو صحنِ عباس میخونه یه وقت دید یه آقایی وسط جمعیت بلند شد صدا زد ای مرد یه سوال دارم اگر سواری دست نداشته باشه بخواد از رو اسب بیاد رو زمین چه جوری میاد به زمین؟! به خدا عموی ما وقتی افتاد رو زمین تمام این تیرها به بدنش فرو رفت ..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🗓تاریخ اجرا: شب چهارم #محرم99
@MATNMADDAHISHOOR
سلام الله علی زینب
و ما ادراک ما زینب
جمال و جلوه نورانی خیر النسا زینب
جلال مرتضی زینب
یگانه مظهر صبر و رضا زینب
شکوه و عشق و ایثار و وقار و عصمت و شرم و حیا زینب
کجا اندیشه ما و کجا زینب
سلام الله علی زینب
دلیل امتداد کربلا زینب
مسخر کرد با تیغ کلامش کوفه را زینب
چنان که حیدر از بالا صدا زد مرحبا زینب
کسی که میشکافد نیل غم را بی عصا زینب
سراپا غرق در ذات خدا زینب
که در شام غریبان هم نیافتاد از لبش یا ربنا زینب
گرفتار بلا زینب
پرستار سر از تن جدا زینب
علمدار حرم بعد از ابوفاضل پناه خیمه ها زینب
سلام الله علی زینب
غم بی انتها زینب
و از پایان درک عالم و آدم سفرها مانده تا زینب
همان زینب که یک دم خم نشد قد برومندش و صبرش آیت صبر خداوندش
نشان افتخارش خون پاک هر دو فرزندش
دو فرزندش بلاگردان دلبندش
که تنها با حسین است این ملیک انس و پیوندش
همان زینب که اشکش آبرو بخشید باران را
به یغما برده طوفان را
دو قربانی مهیا کرد و آن دم از برادر خواست فرمان را
قسم دادش به جان مادرش زهرا
گرفت آخر برای کودکانش اذن میدان را
و از قلب حرم راهی میدان کرد طفلان را
به زیر چادرش پنهان نمود آن چشم گریان را
نظر میکرد آن رزم نمایان را
میان آن دلاور ها همین که فاصله انداخت
تیغ و تیر و خنجرها
شکست آخر پرو بال کبوتر ها
کمان شد قد و بالای سنوبر ها
و صحرا پر شد از خون برادرها
حسین از خیمه آمد غرق در بغض و خجالت سوی پیکر ها
ولی در خیمه ماتم نشسته زینب کبری
گرفته اشک غم از دیده اش با گوشه معجر
همان زینب که رفت از خیمه دنبال علی اکبر
همان زینب که امد با برادر تا دل لشگر
به یک چشمش و چشم دیگرش پر خون
به دنبال پسرهایش نیاد از حرم بیرون
و زیر لب صدا میزد برادر جان
پسر هایم فدای پسرهایت
فدای قد و بالایت
دم آخر سر گلهای من بر دامنت افتاد
ولی در گودی مقتل
سر تو بر سر خاک بیابانهاست
سر پیراهنت دعواست
به قربان سرت زینب
بمیرد خواهرت زینب
@MATNMADDAHISHOOR
#سید_مجید_بنی_فاطمه🎤
#حضرت_زینب_کبری📜
#شب_چهارم 4⃣
#واحد🎼
https://eitaa.com/joinchat/550436918Cbc44167e53
❌کپی بدون درج لینک
کانال شرعاً حرام است❌
🗓تاریخ اجرا: شب ششم #محرم99
@MATNMADDAHISHOOR
به میدان میشود عازم
میان و ان یکاد و بغض و اشک و آه و اندوه بنی هاشم
جناب شاهزاده حضرت قاسم
و در صحرا طنین انداز شد صوت رجزهایش
انا القاسم شده آمادهی خیر العمل قاسم
پر از شوق عسل قاسم
انا ابن المجتبی قاسم
عزیز و یاور خون خدا قاسم
تجلی حسن در کربلا قاسم
کفن پوش آمده در قلب میدان بلا قاسم
قیامت میشود پا میگذارد هرکجا قاسم
به یغما میبرد گویا سپاه کوفه را قاسم
قمر قاسم ثمر قاسم حصل قاسم
دلیل هر مصاف تن به تن قاسم
به جای جوشن آورده کفن قاسم
قدم میزد به آرامی
ندارد جنگ با این نوجوان انگار فرجامی
که ناگه از دل لشکر روان شد
با پسرهایش به میدان ازرق شامی
گرفته تیغ برّان را به کف قاسم
سراپا شوق در شور و شعف قاسم
مدد میگیرد از شاه نجف قاسم
یکایک راهی آتش نمود آن دم پسرها را
به یک دم سوخت جان بی جگرها را
شبیه برگ پاییزی به خاک انداخت سرها را
غضب ناک ازرق آمد در پی قاسم
که ناگه نوجوان مجتبی در خشم تیغ خود
و راهی جحیمش کرد به یک ضربت دو نیمش کرد
سراسر کربلا آشوب طوفان شد
تمام دشت لبریز از سواران شد
نگاه نجمه گریان شد
دل خیمه پریشان شد
همین که دوره اش کردند
کار لشکر بی رحم آسان شد
و کوفیها عجب رسم بدی دارند
بنا بر سنگ باران شد
پرش زخمی تنش زخمی سرش زخمی
تمام پیکرش زخمی و پهلویش شبیه مادرش زخمی
به زیر سم مرکب یاس آل الله پرپر شد
قد و بالای قاسم مثل اکبر شد
@MATNMADDAHISHOOR
#سید_مجید_بنی_فاطمه🎤
#حضرت_قاسم📜
#شب_ششم 6⃣
#واحد🎼
https://eitaa.com/joinchat/550436918Cbc44167e53
❌کپی بدون درج لینک
کانال شرعاً حرام است❌
|کـانـالمـتنمـداحـیایـتـا| @MATNMADDAHISHOOR.mp3
6.88M
🗓تاریخ اجرا: شب نهم #محرم99
منبع: مهجه
@MATNMADDAHISHOOR
راه افتاده سمت دریا
دنبال سقا دعای اهل خیمه
میره اما قلب دنیا
میسوزه با ناله های اهل خیمه
تو قاب چشما تصویر ابالفضل
خیمه بی آب و دلگیر ابالفضل
آروم آروم داره میره ابالفضل
ابالفضل با وفا علمدار لشکرم
مه هاشمی نسب امیر دلاورم
@MATNMADDAHISHOOR
بر لب آب مثل مهتاب
افتاده عکس حرم در موج دریا
در تلاطم قطره قطره
التماسش میکنه هر موج دریا
پیش دریا خشک لبهای سقا
روی خاکِ قد رعنای سقا
داره خون می باره چشمای سقا
چه آمد به روز تو یگانه برادرم
ابالفضل با وفا علمدار لشکرم
مه هاشمی نسب امیر دلاورم
@MATNMADDAHISHOOR
#سید_مجید_بنی_فاطمه🎤
#حضرت_ابالفضل_العباس📜
#شب_نهم 9⃣
#واحد🎼
https://eitaa.com/joinchat/550436918Cbc44167e53
❌کپی بدون درج لینک
کانال شرعاً حرام است❌
زمینه ویلی یا حسین... - حاج سید مجید بنی فاطمه.mp3
6.4M
🗓تاریخ اجرا: شب دهم #محرم99
@MATNMADDAHISHOOR
ویلی یا حسین یا قتیل العبرات
ایها المحروم یوما من ماء الفرات
اشک چشمامه مرحم رو زخمام میمیرم آقا برات
ایها المحروم یوما من ماء الفرات
افتادی از پا و زینب رفت از حال
تنهای تنها ماندی بین گودال
با یه چادر خاکی با یه قلب شکسته
مادرت دیده قاتل روی سینه نشسته
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
@MATNMADDAHISHOOR
ویلی یا حسین مسلوبا عنه الردا
ایها المظلوم یا سید الشهدا
خنجر کهنه چی به روزت آورد هستی زینب رو برد
ایها المظلوم یا سید الشهدا
کشته ی دور از وطن آه ای ارباب
تشنه ی صد پاره تن آه ای ارباب
نگرانی تو گودال برا غربت خیمه
برا شام غریبان برا غارت خیمه
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
@MATNMADDAHISHOOR
ویلی یا حسین ایها الشیب الخضیب
سید العطشان ایها الخد التریب
جای سنگ ای وای مونده رو پیشونی
وای از چشمای خونین
بعد تو زینب ماند و داغ دوری
وای از اون روزی که کنج تنوری
روی دستای زینب رد زخم طنابه
روی نیزه بمیرم سر طفل ربابه
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
@MATNMADDAHISHOOR
#سید_مجید_بنی_فاطمه🎤
#امام_حسین📜
#شب_دهم 🔟
#زمینه🎼
https://eitaa.com/joinchat/550436918Cbc44167e53
❌کپی بدون درج لینک
کانال شرعاً حرام است❌
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#محسن_کاویانی
▶️
وقتَش رسیده مستیِ ما باز رو شود
هر استکانِ چاییِ روضه سبو شود
وقتش رسیده بارِ دگر با گلابِ اشک
روی سیاهمان کَمکی شستشو شود
@hosenih
از تیر و طعنه ها دلمان پاره پاره است
باید لباسِ مشکیِ مان هم رفو شود
ای رنگ و روی ما به فدایش ، عزای او
ننگا اگر که این دهه بی رنگ و رو شود
ما ملتِ امام حسینیم پس بخوان
باید تمامِ زندگی ام مثلِ او شود
@hosenih
بر سینه می زنم که نفاق از دِلَم رود
سینه زنِ حسین مبادا دورو شود
دریای استقامت و کوهِ اراده ایم
بی وقفه پای کارِ حسین ایستاده ایم...!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e