مرد میخواهد،
اینکه بگذری از #آرزوهایت ،
زنجیرهای دلبستگی را از خود رها کنی
و اسماعیل نفس را قربانی کنی...
گفتنش آسان است رفیق...
که اگر عمل کردن به آن هم سَهْل بود،
حالا به نام خیلی هامان واژه " #شهید "
اضافه شده بود
دل،وقتی که برای #معشوق خالی بماند
و غیر ،راهی در آن نداشته باشد،
لاجرم بیقرار خواهی شد و این بیقراری ها،
انقطاع الی الله را به دنبال دارد.
این می شود که آخرش ختم به وصال می شود،
ختم به #شهادت...❤️
از نَفْسَت که بگذری،
خالص که شوی،
منقطع که شوی،
شهید خواهی شد...
و ما را آفریدند برای
رفتن در همین مسیر...
این راه و این تو....
گر مرد این راهی بسم الله
#سلسله_ی_موی_دوست_حلقه_ی_دام_بلاس
#هر_که_در_این_حلقه_نیست_فارغ_از_این_ماجراس
@azkarkhetasham
✴ بسم رب الشهدا والصدیقین ✴
🌺زندگینامه شهید غلامعلی مرادیان 🌺
💙اَنـــیــس کـــــردســـــتـــــان💙
قسمت پنجاه و هفتم :
🌸🍃بعد از مدتی یک سیم کابل آوردند ...و داد میکشیدند و میگفتند :
_به آقای خمینی فحش بده !
🌸🍃آقای مرادیان امتناع کرد ...بعد آقای مرادیان را روی اسب گذاشتند ...
🌸🍃دو نفر با کابل آقای مرادیان را میزدند ...دونفر با زنجیر ...بعد آب جوش درست کردند و ریختند روی تن اش ...
🌸🍃بالاخره یک نفر عصبی شد و از پشت سر به او تیر خلاص زد ...
🌸🍃شب که شد جسد آقای مرادیان را گذاشته بودند ...وسط خودشان ...و یک گوسفند کشته بودند و کباب درست میکردند ...
🌸🍃و به رقص و باده گساری مشغول بودند ...کشتن غلام علی مرادیان ،پیروزی بزرگی برای آن ها محسوب میشد ...
🌸🍃هفتم غلام علی را داده بودیم ...شب بود که بچه ها را آوردم خانه ...
🌸🍃مطهره را که خاباندم ، یاد وقتی افتادم که دخترم وسط جمعیت ، قاب عکس پدرش را بغل کرده بود ...و خوابش برده بود ...
🌸🍃روح الله هم که ول کن نبود و فقط پدرش را میخواست ...
🌸🍃توی اتاق شروع کردم به گریه کردن ...یک هفته گذشت و من هنوز خواب غلام علی را ندیده بودم ...
🌸🍃متوسل به خانم حضرت زهرا (س)و حضرت زینب(س)شدم ...و از این مادر و دختر بزرگوار خواستم که غلام علی بیاید ...و به من بگوید چه بر سرش آمده ...یعنی راست میگفتند که او را به آن شکل شهید کرده اند؟؟؟؟
🌸🍃دیدم که گریع هایم بچه ها را بیدار میکند ...رفتم توی یک اتاق دیگر و شروع کردم به گریه کردن ...آنقدر گریه کردم که خسته شدم و خوابم برد ...
https://eitaa.com/azkarkhetasham
#ادامه_دارد...
#انیس_کردستان
🌹جهت شادی ارواح طیبه شهدا...صلوات...🌹
✴ بسم رب الشهدا والصدیقین ✴
🌺زندگینامه شهید غلامعلی مرادیان 🌺
💙اَنـــیــس کـــــردســـــتـــــان💙
قسمت پنجاه و هشتم :
🌸🍃در خواب دیدم که غلام علی عصا بدست آمد پرسیدم :
_غلام علی این چی هست؟
+عصا است ...بخاطر پنجه ی پاهایم است که کومله ها قطع کردند ...بیا میخواهیم باهم برویم کردستان ...
_چی؟بچه ها را تنها بگذاریم و برویم ...بچه ها توی اتاق خواب اند ...کحا برویم ؟؟
+ناراحت بچه ها نباش ...همان کسی که مرا تا این جا آورده ...ما را می برد و بر میگرداند ...
🌷🌷🌷🌷🌷
🌸🍃زاگی بعد از غلام علی هم جریان داشت ...بچه ها بزرگ شدند ...و روح الله به سن مدرسه رسید ...
🌸🍃روز اول دلم میخواست با غلام علی ...لباس مدرسه ی بچه ها را تهیه کنم ...اما او نبود ...
🌸🍃باید تنها بار مسؤلیتی که تا بزرگ شدن بچه ها ...روی دوشم هست را تحمل کنم ...
🌸🍃خداوند دوباره مرا آزمایش کرد ...آیا میتوانستم درس هایی که غلام علی به من داده ،خوب پس دهم؟؟؟
🌸🍃11بهمن73بود ...صبح زود رفتم منزل برادرم حسین و تا ساعت۱۲آنجا بودم ...
🌸🍃که مطهره از مدرسه به خانه ی عمه خانم _ خواهر بزرگترم_تماس میگیرد و پیغام میدهد :
_خاله! به مامان بگو بیاید مدرسه کارنامه ی من را بگیرد ...
من شاگرد اول شدم ...
https://eitaa.com/azkarkhetasham
#ادامه_دارد...
#انیس_کردستان
🌹جهت شادی ارواح طیبه شهدا...صلوات...🌹
از کرخه تا شام
#حاج_همت شهید :محمد ابراهیم همت متولد:12فروردین1334شهرضا-اصفهان شهادت 17اسفند 1362جزایر مجنون ال
#خاطرات_شهدا
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
راوی:همرزم شهید😄😄😄
ﺑﭽﻪﻫﺎ ﻛﺴﻞ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻲﺣﻮﺻﻠﻪ . ﺣﺎﺟﻲ ﺳﺮ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﻳﻜﻲ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭﺯﻳﺮﭼﺸﻤﻲ ﺑﻘﻴﻪ ﺭﺍ ﻣﻲﭘﺎﻳﻴﺪ . ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺷﻴﻄﻨﺘﺶ ﮔﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
ﻋﺮﺍﻗﻲ ﺁﻣﺪ ﺗُﻮ ﻭ ﺣﺎﺟﻲ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ . ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺩﻭﻳﺪﻧﺪ ﺩﻭﺭ ﺁﻥﻫﺎ . ﺣﺎﺟﻲﻋﺮﺍﻗﻲ ﺭﺍ ﺳﭙﺮﺩ ﺑﻪ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﻛﻨﺎﺭ . ﺁﻥﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﻟﺸﺎﻥﻣﻲﺧﻮﺍﺳﺖ ﻋﻘﺪﻩﻫﺎﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﺧﺎﻟﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﺭﻳﺨﺘﻨﺪ ﺳﺮ ﻋﺮﺍﻗﻲﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺸﺖ ﻭ ﻟﮕﺪ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ . ﺣﺎﺟﻲ ﻫﻢ ﻫﻴﭽﻲ ﻧﻤﻲﮔﻔﺖ . ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩ . ﻳﻜﻲ ﺭﻓﺖ ﺗﻔﻨﮕﺶ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻛﻨﺎﺭ ﺳﺮ ﻋﺮﺍﻗﻲ .
ﻋﺮﺍﻗﻲ ﺭﻧﮕﺶ ﭘﺮﻳﺪ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ « ﺑﺎﺑﺎ، ﻧﻜُﺸﻴﺪ ! ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻢ . » ﻭﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﺗﻨﺪﺗﻨﺪ، ﻟﺒﺎﺱﻫﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻛِﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻨﺪﻥ ﻭ ﻏﺮ ﺯﺩﻥ ﻛﻪ « ﺣﺎﺟﻲﺟﻮﻥ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻧﻘﺸﻪﻫﺎﺕ . ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻮﺩ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻦ ﺑﺪﻱ . ﺣﺎﻻ ﺷﺒﻴﻪ ﻋﺮﺍﻗﻲﻫﺎﻳﻴﻢ ﺩﻟﻴﻞ ﻧﻤﻲﺷﻪ ﻛﻪ ... »
ﺑﭽﻪﻫﺎ ﻣﻲﺧﻨﺪﻳﺪﻧﺪ . ﺣﺎﺟﻲ ﻫﻢ ﻣﻲﺧﻨﺪﻳﺪ .
🌹هدیه به روح شهید حاج ابراهیم همت و همه شهدا صلوات 🌹
خاطرات شهدا در 👇👇👇
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
از کرخه تا شام: پشتیبانی : معرفی شهید : فرمانده ،شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده متولد: 1365 شوشتر -
#راه_و_رسم_شهدا
#شهید_سید_مصطفی_صدرزاده-(سیدابراهیم)
راوی : همرزم شهید
یه رﻭﺯ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺭﻭﯼ ﺩﺭ ﻧﯿﺮﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺯﺩﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﺸﻮﯾﺪ
ﻣﻦ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺭﻭ ﮐﺮﺩﻩ .
ﮔﻔﺘﻢ ﺳﯿﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺗﻮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﯼ ﺳﯿﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮐﺎﻣﻞ ﮔﻔﺖ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﮕﻮ .
ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﮔﻔﺖ ﯾﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺭﻭﺵ ﺑﻨﻮﯾﺲ ﺍﺗﺎﻕ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﯾﺪ
ﻇﻬﺮ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ، ﮐﺎﻏﺬ ﺭﻭﯼ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﻧﯿﺮﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻧﺒﻮﺩ .
(سید مصطفی صدر زاده با نام جهادی سید ابراهیم)
🌹هدیه به روح سید مصطفی صدر زاده و همه شهدا صلوات🌹
از کرخه تا شام ( مروری بر خاطرات شهدا)👇👇
@azkarkhetasham
#هر_روز_یک_شهید
شهید امروز 👇👇
شهید مدافع حرم جاویدالاثر مجید قربانخانی (حر مدافعان حرم)
🔴توصیه میکنم حتمن مطالعه شود 🔴