از کرخه تا شام
شهید مجید قربانخانی #کانال_ازکرخه_تاشام @azkarkhetasham
در عشـــــق یا وارد نشو
یا مـــــرد رفتن باش ...
این جاده اصلا
دوربرگـــــردان
نخواهـــد داشت ...
#رسم_خوبان
داییهای مجید همه نانوایی داشتند؛ مجید میرفت دم در نانوایی بربری داییاش میایستاد به کسانی که توانایی خرید نان نداشتند از جیب خودش نان میخرید ودستشان میداد...
بعضی وقت ها هم با مناسبت و بی مناسبت هزینه یک روز پخت نان را به شاطر میداد و میگفت نان رایگان به مردم بدهد.
آنقدر در این نانوایی ایستاد تا به مجید بربری معروف شد؛ از بس به این اسم معروف شده بود؛ وقتی هم که ثبت نام کرد برای اعزام به سوریه حاج جواد از مسئولین گردان امام علی(ع) فکر میکرد فامیلش بربری است.
به روایت مادر بزرگوار شهید
#شهید_مجید_قربانخانی
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۶۹/۵/۳۰ تهران
شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۲۰ سوریه
@azkarkhetasham
بخوانیم عمل کنیم
خواهر شهید ابراهیم هادی می گفت یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند،
عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد.
نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید.
ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد.
آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد.
طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد...
مچ گرفتن اسان است، دست گیری کنیم.
#شهيد_ابراهیم_های
@azkarkhetasham
اگر نروم غیرتم من را خفه میکند
بارها به همسرم گفتم اگر بروی من با این بچهها چه کنم، چون خانواده خودم در دزفول بودند و این مسئله برای من مشکلات زیادی را به همراه میآورد. آخرین جملهای که به من گفت این بود که خودت میدانی عزیزترین کسی هستی که در زندگی دارم؛ اما اگر نروم مردانگیام من را میکشد، غیرتم من را خفه میکند، من باید بروم، قائل به من نباش، من در تو میبینم که بتوانی زندگی را خیلی بهتر از من اداره کنی، همینها را در آخرین پیامش هم نوشته بود.
#شهید_مصطفی_رشیدپور
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#خاطره
#سالروزولادت
@azkarkhetasham