از کرخه تا شام
⭕️با آمدن پدر به منزل🏡 #احمد به استقبال او میرفت و برای او چای☕️ میریخت و لباسهای پدر را میشست و #ناخنهای دست پدر را میگرفت تا دستان پدر #هنوز_هم منتظر مهربانی احمد باشد😔
⭕️پدر از دوری فرزند رنجیده💔 ولی اکنون دیگر #خوشحال است که فرزند خود را در راه دفاع👊 از راه #حضرت_زینب(س) و مقاومت و بیداری اسلامی و ارزشهای اسلام و انقلاب تقدیم کرده و این هدیه را عامل #شفاعت خود در روز قیامت میداند.
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🍃🌺🍃🌺
#احمد مثل همه دوستان به لباس و ماشین🚙 خود اهمیت می داد،و خیلی به آن می رسید.
یک روز از او پرسیدم: من را بیشتر دوست داری یا ماشینت رو؟
لبخندی زد😊 و گفت:
برادر! تو که می دانی چقدر برایم عزیزی❤️!
من به #ماشینم رسیدگی میکنم، زیرا که نعمتی از طرف خداوند است و خدا به ما سفارش کرده است هر نعمتی که به شما می دهم قدرش را بدانید و اگر قدرش را ندانم از آن #محروم می شوم.
با این وجود، علتی که خداوند این قدر به #احمد کرامت داد این بود که او حُبّ دنیا🌍 را از قلبش خارج کرد و راه #جهاد در پیش گرفت راهی که به قول خودش راهی سخت و پر از خار است.
نقل از: دوست_شهید
#شهید_احمد_مشلب🌷
شهید_مدافع_حرم_لبنانی
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
💠اهمیت به نماز🌸
🌷روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم.در راه برگشت صدای #اذان آمد #احمد گفت"کجا نگه می داری تا #نماز بخوانیم؟"
گفتم "۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم وهمانجا نماز می خوانیم"
🌷از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت "من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که #نماز_قضا دارم دوست دارم نمازم با نماز #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود"❤️
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#شهید_احمد_مشلب🌷
📚ملاقات در ملکوت
@azkarkhetasham
💠به نقل از یکی از همرزمان:
🔺ساعت حدود ۲ بعدازظهر🕑 ۱۳ بهمن ۹۴ بود داشتم از درد جراحتی💔 که وارد شده بود به شکمم به خودم میپیچیدم که #ابوصلوات از بچه های دزفول اومد سمت مقر ادوات، خبرهای ضد ونقیضی از آمار واسامی #شهدا اومده بود ودقیق معلوم نبود🚫 که کی شهید شده
🔺از ابو صلوات پرسیدم کیا شهید🌷 شدن از بچه های اندیمشک⁉️ گفت: از گروهان ما که آقای چگله فرمانده بوده #مجروح شده و اون پسر لاغره که برامون شبهای جمعه حلوا درست میکرد هم #شهید_شد😔
🔺نفهمیدم💬 کی رو میگفت تا فردا وقتی برگشتیم عقب دیدم بچه های #اندیمشک جمع اند دویدم سمتشون از آقای رحیمی پرسیدم اندیمشکی کیه از گروهان آقای چگله #شهید شده⁉️
🔺بغض گلوشو گرفت و #اشک تو چشاش حلقه زد😢 وسر رو پایین انداخت با بغض گفت #احمد...
دست انداختیم گردن و....
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی
🌹🍃🌹🍃
@azkarkhetasham