eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰محمدحسین خیلی دوران دفاع مقدس را می‌خورد. با غبطه🙁 می‌گفت: ‌ای کاش من هم در بودم. خوش به حال شما که بودید. خوش به حال شما که دیدید😔 🔰یکی از برنامه‌های همیشگی‌اش زیارت و قطعه شهدای گمنام🌷 بهشت زهرا(س)بود.وقتی پیکر⚰ دوستان شهید حرمش شهیدان کریمیان🌷 و امیر سیاوشی🌷 را آوردند و در به خاک سپردند ، حال و هوای عجیبی داشت. 🔰ارتباط خاصی با داشت و همیشه کلام شهدا را نصب‌العین خودش قرار می‌داد👌 محمد بود. وقتی بحث جبهه مقاومت مطرح شد، همه تلاشش را کرد💪 که به برود. 🔰یک روز آمد و کنارم نشست و گفت: اگر من یک زمان بخواهم بروم سوریه، مخالفت می‌کنید؟ نظرتان چیست⁉️ گفتم: یک عمر است که به (ع) می‌گویم: بابی وامی و نفسی و اهلی و مالی واسرتی، آقا جون همه زندگی‌ من به فدایت❤️، حالا که وقتش شده ، بگویم نه نرو❓ همان که در اینجا حافظ توست در سوریه هم است😊 همه عالم محضر خداست. 🔰گفت: وقتی راضی هستی یعنی همه راضی‌اند. عاشقانه💖 تلاش کرد برای رفتن، اعزام‌ها خیلی راحت نبود. یک روز -صبح برای خواندن نماز📿 صبح بیدار شدم که دخترم هراسان آمد و گفت: مادر ساکش را بسته و می‌خواهد برود🚌 🔰رفتم و گفتم: می‌روی؟ قبل رفتن بیا چندتا عکس📸 با هم بیندازیم. عکس‌ها را که انداختیم، و راهی‌اش کردم. وقتی رفت گفتم با برمی‌گردد اما مصلحت خدا بر این بود که برگردد. 🔰وقتی از آمد از اوضاع آنجا برایم گفت، اعتقادش نسبت به حفظ انقلاب و بیشتر شده بود✅ می‌گفت: مامان نمی‌دانید چه خبر است؟ خدا نکند آن که در سوریه ایجاد شده در ایران🇮🇷 پیاده شود. می‌گفت: تا زنده‌ایم است به این خائنان اجازه بدهیم مملکت ما را مانند سوریه کنند👊 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
محمد آقا آن چنان عاشق این شغل مقدس بود که بنابه گفته برخی همکارانش هنگام خواب نیز با همان لباس مقدس به خواب میرفت و علت این کار خود را نیز چنین بیان می داشت : من با نذر و نیازهای فراوانی توانسته ام به این شغل مقدس وارد شوم ، از آن می ترسم که هنگام خواب عزرائیل جانم را بستاند و این لباس مقدس  بر تنم نباشد. محمد بر سر مسائل فقهی و حلال و حرام به ویژه مسئله خمس حساس بود تا آنجا که غذای هر مجلسی را استفاده نمی کرد تا آن که مطمئن شود که خمس آن داده شده است. محمد از آنجایی که علاقه زیادی به مادر سادات حضرت زهرای مرضیه(سلام الله علیها ) و خانواده سادات داشت از خانواده خود درخواست داشت تا از خانواده سادات همسری برای او انتخاب کنند. او در مهر ماه 1392 با همسری فاضله از خانواده سادات ازدواج کرد. و اما همزمان با ظهور داعش و نا امنی اطراف حرم عمه سادات(سلام الله علیها)از آنجایی که عشق وصف ناشدنی به حضرت زینب(سلام الله علیها ) داشت ، عاشق دفاع از حریم عمه سادات(سلام الله علیها) شد. و مکرر عازم آن مکان مقدس جهت دفاع از حرم شد. محمد آن چنان عاشق شهادت بود که مکرر از پدر و مادر و همسرش درخواست میکرد که برای شهادتش دعا کنند.و مکرر می گفت دعا کنید تا من نیز شهید شوم تا این که از رفیقانم جا نمانم. محمد با دفاع از حرم عمه سادات(سلام الله علیها)و همچنین سامرا (حرم امامین عسکریین) عشق خود را به اهل بیت(علیهم السلام) نشان داد و آخرین اعزام او در دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها ) در آذر ماه 1394 بود و در روز چهارشنبه 23 دی ماه 1394 قبل از اذان ظهر در منطقه خان طومان حلب بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه شاهرگ و پهلو به آرزوی دیرینه اش رسید و به دایی شهیدش ملحق شد و در روز جمعه 25 دی ماه 1394 در بهشت زهرا "علیهاالسلام" قطعه 50(مدافعان حرم ) ردیف 115 شماره 18 آرام گرفت. محمد با جانفشانی اش اثبات کرد که چه زیبا از قدیم گفته اند: حلال زاده به دایی اش می رود چرا که حتی این دو شهید از یک ناحیه نیز به فیض شهادت رسیده اند. @azkarkhetasham