از کرخه تا شام
#رسم_خـوبان
مادرشـهید :
💢 این #شالشو فقط محرم 🏴 دور گردنش می انداخت تا آخر ماه ... بعد به من می گفت: #بشورم و میذاشت کنار تا محرم سال بعد.☺️
محرم ۹۲ می خواست جمع کنه ، گفتم: هنوز #نَشُستَم. گفت: می خوام همینطورى نگه دارم،‼️منم قسم داد که یه وقت نشورم.
و همونطور گذاشتم کنار♻️..تا روز رفتنش #شالشو از من خواست و با خودش برد.
نمی دونم چى تو دلش💔 می گذشت ،فقط اینو میدونم که شالشو برد تا روز #وفات حضرت زینب تو سوریه استفاده کند.
ولى دقیقا روز وفات حضرت تو مشهد #پیکر قشنگش هم بستر خاک شد.😔
#شهید_حسن_قاسمیدانا🌷
#سالروز_شهادت
💠 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#روایٺــ_عِـشق ✒️
💢آقا محمد قبل از رفتن به #سوریه چهار دوره درجهاد عراق مشارکت کرده بودند تمام دفعات با #هزینه شخــــصی و کسب اجازه جهاد در سوریه را از حضرت علی (ع) امام حسین (ع) حضرت ابوالفضل العباس (ع) کردبرای اینکه بتواندبرود و کسی سد راهش نشود
💢 #چهل روز ایشان روزه بودند و هر شب تا صبح مشغول نماز شب و عبادت بودند و سه شبانه روز هم در حرم امام رضا (؏) بودند تا بدون مشکل به سوریه برسند برای #دفاع از ناموس اهل بیت..وپس از اینکه به #سوریه رسید به گفته #همرزمانش هشتاد روز دیگر روزه گرفت به خاطر اینکه به او اجازه دفاع از حریم ناموس حضرت علی (ع) را داده اندودر اول ماه مبارک #رمضان با دهان روزه به شهادت رسید.
#شهید_محمد_اسدي🌷
#شهید_رمضان
💠 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
بشارتی به من از کاروان بیار ای عشق! همیشه رفتن و رفتن! ز آمدن چه خبر؟! #شهید_علیرضا_بابایی🌷 #
#خاطرات_شـهدا
🔶سال 94 بود که #اینترنتی برای دفاع از حرم🕌 ثبت نام کردند و تا زمانی که میخواستند #اعزام شوند مرتب ما را برای این روزها آماده میکردند😔. تا اینکه زمان اعزام به ایشان اعلام شد همراه با یکی از دوستانش عازم شدند یادم میآید خواستم بروم مدرسه🏦 و پدر عازم فرودگاه امام خمینی(ره) بود با یکدیگر #خداحافظی کردیم؛
🔷 ایشان تا #فرودگاه رفته بودند ولی به دلایل شرایط جوی پروازشان✈️ لغو شد و ناراحت به منزل بازگشتند...صبح با او #خداحافظی کردم و ظهر که از مدرسه برگشتم پدر با حالی منقلب خانه🏡 بود تا آن روز اینقدر او را ناراحت ندیده بودم»
🔶 #دومین بار که اعزام شدند، یکی از #دوستانش نتوانست عازم شود و ایشان جایگزین وی شد...هرگز تصور نمیکردم❌ که دیدار آخرمان باشد باور نداشتم که #شهید شوند با قطعیت میگفتم : شما چند بار میروید و برمیگردید. در مدتی که آنجا بودند یکی دوبار با ما تماس☎️ گرفتند و جویای احوال شدند. روز سوم بود که هربار #زنگ میزدیم یا جواب نمیدادند یا میگفتند رفته است شناسایی امکان ارتباط وجود ندارد....⚠️
🔷پدر در مجموع 10 روز بیشتر در عراق نبود🚫، سومین روز در تله انفجاری گروهکهای تکفیری گرفتار شده بود و از ناحیه #چشم و دست چپ دچار جراحت شدیدی میشوند😔 بعد از انتقال به بیمارستان چون در حالت #کما بودند چشمانشان را از دست میدهند و دست چپشان هم قطع شده بود هفت روز بعد از #مجروحیت به شهادت🕊 رسیدند...
✍به روایت فرزند شهید
#شهید_علیرضا_بابائے🌷
📎سالروز_شهادت
@azkarkhetasham