eitaa logo
از کرخه تا شام
157 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
از کرخه تا شام
بشارتی به من از کاروان بیار ای عشق! همیشه رفتن و رفتن! ز آمدن چه خبر؟! #شهید_علیرضا_بابایی🌷 #
🔶سال 94 بود که برای دفاع از حرم🕌 ثبت نام کردند و تا زمانی که می‌خواستند شوند مرتب ما را برای این روزها آماده می‌کردند😔. تا اینکه زمان اعزام به ایشان اعلام شد همراه با یکی از دوستانش عازم شدند یادم می‌آید خواستم بروم مدرسه🏦 و پدر عازم فرودگاه امام خمینی(ره) بود با یکدیگر کردیم؛ 🔷 ایشان تا رفته بودند ولی به دلایل شرایط جوی پروازشان✈️ لغو شد و ناراحت به منزل بازگشتند...صبح با او کردم و ظهر که از مدرسه برگشتم پدر با حالی منقلب خانه🏡 بود تا آن روز اینقدر او را ناراحت ندیده بودم» 🔶 بار که اعزام شدند، یکی از نتوانست عازم شود و ایشان جایگزین وی شد...هرگز تصور نمی‌کردم❌ که دیدار آخرمان باشد باور نداشتم که شوند با قطعیت می‌گفتم : شما چند بار می‌روید و برمی‌گردید. در مدتی که آنجا بودند یکی دوبار با ما تماس☎️ گرفتند و جویای احوال شدند. روز سوم بود که هربار می‌زدیم یا جواب نمی‌دادند یا می‌گفتند رفته است شناسایی امکان ارتباط وجود ندارد....⚠️ 🔷پدر در مجموع 10 روز بیشتر در عراق نبود🚫، سومین روز در تله انفجاری گروهک‌های تکفیری گرفتار شده بود و از ناحیه و دست چپ دچار جراحت شدیدی می‌شوند😔 بعد از انتقال به بیمارستان چون در حالت بودند چشمانشان را از دست می‌دهند و دست چپشان هم قطع شده بود هفت روز بعد از به شهادت🕊 رسیدند... ✍به روایت فرزند شهید 🌷 📎سالروز_شهادت @azkarkhetasham
✒️ 🔴حاج محسن همواره خود را از ما مخفی می‌کرد و هربار هم که به علت شدت جراحت 💥به بیمارستان منتقل می‌شد می‌خواست هرچه سریعتر به بازگردد حتی یادم هست که یکبار که به علت مجروحیت از ناحیه پا در بیمارستان🏥 امام رضا (ع) مشهد بستری بود مرتب به اصرار می‌کرد که باید برگردد 🔵دکتر به من گفت که زخم‌های برادرتان عمیق است 😰و هرچه ما به او اصرار می‌کنیم که باید مدتی کند تا زخم‌هایش عفونی نشوند توجهی نمی‌کند،❌ شما خودتان به او تذکر دهید حاجی که حرفهای ما را شنیده بود سریع از روی بلند شد و در راهرو شروع کرد به قدم زدن و گفت:«زخم من عمیق نیست😇 و من باید برگردم» سرم مجروح هم‌تخت او در حال تمام شدن بود محسن را صدا زد و از او خواست که سرم را جدا کند اما پرستار گفت❗️ 🔴 که من تمام شده و نوبت پرستار بعدی است محسن با ناراحتی😔 گفت:«شیفت انسانیت شما که تمام نشده» بعد هم سرم را از دست آن باز کرد تا با هم به منطقه اعزام شوند. در کربلای 1 هم که از ناحیه شکم مجروح شده بود ما اطلاعی نداشتیم🚫 تا زمانیکه به بیمارستان مشهد منتقل شد و ما متوجه شدید ایشان شدیم یکبار دیگر هم در والفجر8 هنگامی که بچه‌ها مشغول کندن⛏ کانال در فاو بودند 🔵کلنگ به پای او کرده وزخمی شد اما علی‌رغم اصرار زیاد بچه‌ها راضی نشد 💞 به عقب بازگردد و با همان پای مجروح 40 روز در خط مقدم ماند او می‌گفت:«درست است مجروح شده صحبت 🗣که می‌توانم بکنم» اگر بچه‌ها مرا با این وضعیت ببیند می‌گیرند و این جراحت‌ها برای من مجروحیت💥 نیست تا جان در بدن دارم به می‌روم. ✍ به روایت برادر شهید 📎 فرماندهٔ گردان تخریب لشگر ۲۷ محمدرسول الله(ص) 🌷 @azkarkhetasham