eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
از کرخه تا شام
بعد از نثار " جان " تنها یک " نام " برایش باقی ماند به آن هم راضی نشد ! گمنام همانند مادر ... #شهی
💠مادر! مرا به حضرت زینب(س) بسپار 🌷مادر شهید مهدی ذاکر حسینی به یاد اشکی که از روی شعف از چشمان منتظر پسرش فرو ریخت،😭 می‌گوید: وقتی گفت که این بار امام حسین(ع) مرا طلبیده، قطره‌ای اشک از ریخت و رفت تا خود را برای آخرین رفتنش آماده کند.😔 شاید آن شب مهدی تا صبح به دعوت امام حسین(ع) نخوابیده بود.مادر شهید مهدی درباره آخرین روز زندگی فرزندش در ایران 🇮🇷می‌افزاید: صبح زود از بیرون زده بود. انگار دیگر جایی در این دنیا نداشت. ❌ 🌷باید می‌رفت و به جایی می‌رسید که همیشه را داشت. تا شب منتظر تماس مهدی بودیم که از فرودگاه امام خمینی(ره) برای خداحافظی👋 زنگ زد. مثل هر مادری که دلش برای فرزندش می‌شود و از رفتن و بازنگشتنش در هراس است، به او گفتم: ‼️من راضی نیستم. او در جواب من با آرامشی که در صدایش بود، گفت: مادر! من را به حضرت زینب(س) بسپار 😊و بدان که (ع) و حضرت زینب(س) بهترینها را برایم در نظر گرفته‌اند.💯 من هم مثل هر مادری که با شنیدن اسم امام حسین(ع) راضی به رضای خداوند می‌شود، او را به دست سپردم که به من داده بود. 👌به قول رزمندگانی که در آن شب در کنار بودند، 🌷 آن شب مهدی غذا و آبی نخورده ❌و فقط به چگونگی موفقیت عملیات فکر می‌کرد تا اینکه دستش به واسطه تیری که به او می‌کند، زخمی‌ می‌شود. همرزمانش از او می‌خواهند که به عقب🔙 برگردد اما مهدی می‌گوید: من شما هستم و نمی‌توانم شما را به حال خود رها کنم.⚠️ در همین اثنا، دشمنان که سلاحهای بیشتر و به‌روزتری داشتند و تعدادشان هم در صحنه بیشتر بود، با به سمت آنها حملهور ‌شدند.😰 مهدی که دید جان دیگر رزمندگان در خطر است💥، آنها را با 2 وانت تویوتا به عقب ‌فرستاد در حالی که خود در پناه در حال سرگرمکردن دشمنانی👹 بود که از جبهه النصره برای 🌷به رساندن رزمندگان ایرانی تلاش می‌کردند. با دور شدن 20 نفری که به از تیررس دشمن👿 در امان مانده بودند، مهدی تحت محاصره قرار ‌گرفت. آنها در ابتدا با گلوله‌باران💥 ساختمان، آن را ویران می‌کنند. ایرانی از دور مهدی را می‌بینند که در زیر آوار دست تکان می‌دهد.🖐 اما دشمن در آخرین لحظات ساختمانی را که مهدی در آن بود، موشک‌باران می‌کند.😔 🌷 📎سالروز شهادت @azkarkhetasham
✒️ 🔴حاج محسن همواره خود را از ما مخفی می‌کرد و هربار هم که به علت شدت جراحت 💥به بیمارستان منتقل می‌شد می‌خواست هرچه سریعتر به بازگردد حتی یادم هست که یکبار که به علت مجروحیت از ناحیه پا در بیمارستان🏥 امام رضا (ع) مشهد بستری بود مرتب به اصرار می‌کرد که باید برگردد 🔵دکتر به من گفت که زخم‌های برادرتان عمیق است 😰و هرچه ما به او اصرار می‌کنیم که باید مدتی کند تا زخم‌هایش عفونی نشوند توجهی نمی‌کند،❌ شما خودتان به او تذکر دهید حاجی که حرفهای ما را شنیده بود سریع از روی بلند شد و در راهرو شروع کرد به قدم زدن و گفت:«زخم من عمیق نیست😇 و من باید برگردم» سرم مجروح هم‌تخت او در حال تمام شدن بود محسن را صدا زد و از او خواست که سرم را جدا کند اما پرستار گفت❗️ 🔴 که من تمام شده و نوبت پرستار بعدی است محسن با ناراحتی😔 گفت:«شیفت انسانیت شما که تمام نشده» بعد هم سرم را از دست آن باز کرد تا با هم به منطقه اعزام شوند. در کربلای 1 هم که از ناحیه شکم مجروح شده بود ما اطلاعی نداشتیم🚫 تا زمانیکه به بیمارستان مشهد منتقل شد و ما متوجه شدید ایشان شدیم یکبار دیگر هم در والفجر8 هنگامی که بچه‌ها مشغول کندن⛏ کانال در فاو بودند 🔵کلنگ به پای او کرده وزخمی شد اما علی‌رغم اصرار زیاد بچه‌ها راضی نشد 💞 به عقب بازگردد و با همان پای مجروح 40 روز در خط مقدم ماند او می‌گفت:«درست است مجروح شده صحبت 🗣که می‌توانم بکنم» اگر بچه‌ها مرا با این وضعیت ببیند می‌گیرند و این جراحت‌ها برای من مجروحیت💥 نیست تا جان در بدن دارم به می‌روم. ✍ به روایت برادر شهید 📎 فرماندهٔ گردان تخریب لشگر ۲۷ محمدرسول الله(ص) 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🔹سر تکان داد و در چشمانش رخنه کرد،😭گفت: ای خدا! میشه به همین شكل منو به برسونی؟ میشه اینطوری با تو کنم؟ می‌شه با سر بریده بیام سمت تو⁉️ 🔸از مانده بودم، از ضربان 💞حرف‌هایی که حاجی می‌گفت و تمام وجودم را تکان داده بود.😞 🔹درک این مرد بود، نمی‌توانستم عمق را احساس کنم،❣ نمی‌توانستم هم آغوش لحظات شوم، او تنها بود. او در میدان عشق‌بازی تنها بود و به شهادت رسید! 🔸ساکت شد، دوباره سرش را عقب برد، را روی هم گذاشت😔 و گفت: دوست دارم مرا بگیرند و پوستم را غلفتی بکنند تا بدونه چه دارد، دشمن 👹بدونه که ما از این شکنجه‌ها نمی‌ترسیم و جا نمی‌زنیم...❌ 🔹وی در سال 1364 زمانی که هنوز 15سالش📆 نشده بود وارد عرصه دفاع شد. در های کربلای 4 ، کربلای 5 ، کربلای 10 و والفجر 10 نیز حاضربود. 👌 🔸در والفجر 10 تیری💥 به سر او کرد اما از آن مجروحیت سخت😰 و خطرناک جان به در برد. 📎 رزمندهٔ دیروز ، مدافع امروز 🌷 @azkarkhetasham