رگ به رگ قلبم
با سه تارت هماهنگ است
هر دو را
با یک دست مینوازی؟!
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
سنگ تو میزنم به سینه ولی
یک سر مو نگاه من نکنی
سیل بنیانکن است چشمهی اشک
حذر از اشک و آه من نکنی!؟
ندهم این قفس به آزادی
در حصار غمت، گرفتارم
زدهام دست خود به دامانت
حاشَ لِلَه که دست بردارم
زندگی بی تو زندگانی نیست
بی تو اندوه رو به روی من است
مثل خاری بوَد که در چشمم
استخوانی که در گلوی من است
شکر لله که من تو را دارم
شکر لله که یار من باشی
فاعلاتن مفاعلن فعلن
کاش! دائم کنار من باشی
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_بداهه_سرایی_روجا
۱۴۰۲/۰۵/۲۹
یاد شهیدان و اربعین
به نام حق کنم آغاز، شعرم
که تا کویت کند پرواز، شعرم
به عشقت گر دلی، مأنوس دارم
سخنها از غمت، محبوس دارم
من امشب فاش باید راز گویم
غم دل آشکارا باز گویم
که میداند غمی دیرینه دارم؟
چه آتشها نهان در سینه دارم؟
غمم، غم نیست، نوعی شور و شین است
غمم، از جنس غمهای حسین (ع) است
چه میشد عشق را از سر بگیرم؟
دوباره دامن دلبر بگیرم؟
دلم، یاد شهیدان کرده امشب
هوای وصل جانان کرده امشب
شهیدانی که با حق، آشنایند
که باطل را ز عالَم میزدایند
همانهایی که بتها را شکستند
همانهایی که در آتش نشستند
شهیدانی که مستان خدایند
دل از حوران جنت، میربایند
غمین اما پر از لبخند بودند
به عهد خون خود پابند بودند
شهیدانی که در دنیای خاکی
شدند اسطورهی ایمان و پاکی
همانهایی که با اخلاص بودند
که جان، قربانی جانان نمودند
شهیدانی که بوی یاس دارند
که الگویی چنان عباس دارند
چه در سنگر، چه در هر منزلی بود
غم آنان اطاعت از ولی بود
غمی دیگر که آن هم گفتنی نیست
چنان دُرّی که آسان سفتنی نیست
غمی دارم که آن هم دلنشین است
غمم، هجران یار و اربعین است
خدایا! کاروان در کاروان رفت
ولی من ماندم و از تن، روان رفت
خدایا! گر بدی بسیار دارم
ولی من با حبیبم کار دارم
حبیب من خداوندا! حسین(ع) است
که او هر دو جهان را نور عین است
خداوندا! مرا از غم رها کن
نصیبم اربعین کربُبلا کن
#محمد_رضا_قاسمیان
#مکتب_خانه_عشق
۱۴۰۲/۰۵/۲۹
درختی که ریشه در خاک ندارد
اگر سر بر آسمان هم بساید
بیدی است
که با هر بادی میلرزد
#محمد_رضا_قاسمیان
🖤⚜🖤⚜🖤⚜🖤
✍ بداهه سرایی《قالب مثنوی》 👇
بنال ای دل که ایران سوگوار است
اسیر داغ و درد و انتظار است
#اصغر_اروجی
⏪ مفاعیلن/ مفاعیلن/ فعولن
⚘⚘⚘
یاد شهیدان و اربعین
به نام حق کنم آغاز، شعرم
که تا کویت کند پرواز، شعرم
به عشقت گر دلی، مأنوس دارم
سخنها از غمت، محبوس دارم
من امشب فاش باید راز گویم
غم دل آشکارا باز گویم
که میداند غمی دیرینه دارم؟
چه آتشها نهان در سینه دارم؟
غمم، غم نیست، نوعی شور و شین است
غمم، از جنس غمهای حسین (ع) است
چه میشد عشق را از سر بگیرم؟
دوباره دامن دلبر بگیرم؟
دلم، یاد شهیدان کرده امشب
هوای وصل جانان کرده امشب
شهیدانی که با حق، آشنایند
که باطل را ز عالَم میزدایند
همانهایی که بتها را شکستند
همانهایی که در آتش نشستند
شهیدانی که مستان خدایند
دل از حوران جنت، میربایند
غمین اما پر از لبخند بودند
به عهد خون خود پابند بودند
شهیدانی که در دنیای خاکی
شدند اسطورهی ایمان و پاکی
همانهایی که با اخلاص بودند
که جان، قربانی جانان نمودند
شهیدانی که بوی یاس دارند
که الگویی چنان عباس دارند
چه در سنگر، چه در هر منزلی بود
غم آنان اطاعت از ولی بود
غمی دیگر که آن هم گفتنی نیست
چنان دُرّی که آسان سفتنی نیست
غمی دارم که آن هم دلنشین است
غمم، هجران یار و اربعین است
خدایا! کاروان در کاروان رفت
ولی من ماندم و از تن، روان رفت
خدایا! گر بدی بسیار دارم
ولی من با حبیبم کار دارم
حبیب من خداوندا! حسین(ع) است
که او هر دو جهان را نور عین است
خداوندا! مرا از غم رها کن
نصیبم اربعین کربُبلا کن
#محمد_رضا_قاسمیان
⚘⚘⚘
بداهه سرایی در گروه وزین《مکتب خانه عشق》
کارشناس محترم برنامه: مهربانو #رکسانا_برمکی
۱۴۰۲ / ۵ / ۲۹
🖤⚜🖤⚜🖤⚜🖤
@bedmb
ریشه در عشق دارد
نهالی که هوایش نداری
گاهی با نگاهی
دستم را بگیر
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
آمدنت را
لحظه شماری میکنند
تابستان سوزان
و پاییز غمزده
چشمان زمستان
سپید شد
در حسرت بهار
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
voice.ogg
569.2K
مرغ دلم راهی میخانه شد
باز لبم تشنهی پیمانه شد
دل نه فقط صد دله شد عاشقت
عقل، تو را دیده و دیوانه شد
شعلهور از آتش هجران تو
شمع و گل و بلبل پروانه شد
قامت تو سرو چمان دلم!
عاشق تو این همه فرزانه شد
سنبلت آویخته بر گِرد گل
زینت باغ گل و ریحانه شد
تا که صبا زلف تو را شانه زد
شهره به عطرت همه جا شانه شد
خال سیاه تو بر آن گونهات
دام برای دل و هم دانه شد
ای ز تو آبادی دلهای ما!
خانهی دل بی تو چو ویرانه شد
کاش! وصال تو شود قسمتم
جز تو دلم با همه بیگانه شد
#محمد_رضا_قاسمیان
#آوا_سرکار_خانم_زاهدی
۱۴۰۲/۰۵/۲۴
- ناشناس.mp3
2.62M
مرغ دلم راهی میخانه شد
باز لبم تشنهی پیمانه شد
دل نه فقط صد دله شد عاشقت
عقل، تو را دیده و دیوانه شد
شعلهور از آتش هجران تو
شمع و گل و بلبل پروانه شد
قامت تو سرو چمان دلم!
عاشق تو این همه فرزانه شد
سنبلت آویخته بر گِرد گل
زینت باغ گل و ریحانه شد
تا که صبا زلف تو را شانه زد
شهره به عطرت همه جا شانه شد
خال سیاه تو بر آن گونهات
دام برای دل و هم دانه شد
ای ز تو آبادی دلهای ما!
خانهی دل بی تو چو ویرانه شد
کاش! وصال تو شود قسمتم
جز تو دلم با همه بیگانه شد
#محمد_رضا_قاسمیان
#آوا_سرکار_خانم_مریم
۱۴۰۲/۰۵/۲۴
به سوی یار، صمیمی و ساده خواهم رفت
قسم به عشق، به روی گشاده خواهم رفت
دلم گرفته از این دلق کهنهی سالوس
تهی ز خرقه، چنان صاف و ساده خواهم رفت
ز کوی آن که ربوده دلم، کجا بروم؟
دلم به آن که دلم برده، داده، خواهم رفت
خمار نرگس مستش هنوز هم هستم
به اشتیاق لبش، مست باده خواهم رفت
اگر چه سد رهم کوه مشکل است اما
نمیهراسم و با صد اراده خواهم رفت
ز هر چه میکند از یاد او مرا غافل
برای توبه به دارالعباده خواهم رفت
علم به دوش، روان اشک شوق، آهسته
به یاد همسفرانم ز جاده خواهم رفت
در اربعین حسینی(ع) چو زینب(س) و جابر
به سوی کرببلایش، پیاده خواهم رفت
قسم به خون شهیدان، به ساقی و ساغر
که عاشقانه به کف، سر نهاده خواهم رفت
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_گروه_ادیبانه
۱۴۰۲/۰۵/۳۱