#مسافر_بهشت ❤️🍃
پرواز در سهراهى شهادت
دى ماه هر سال كه مىشود، به ياد روزهاى خونين عمليات كربلاى پنج و شهيدان عزيز آن روزها، حال و هواى ديگرى پيدا مىكنم. بسيارند كسانى كه از حال دل ما در اين روزها خبر نداشته باشند و احساس نكنند كه چه مىكشيم. بچههاى اردوگاه تخريب، خواه ناخواه با ياد عمليات كربلاى پنج، شهيد عزيز «حاج آقا صالحى» را نيز به ياد مىآورند.
وقتى كه گروهى از دانشجويان تربيت معلم را در هنگامهى علميات خيبر در جمع خود ديديم، يكى از آنها - كه چهرهاش نشان مىداد از بقيه مسنتر است - نظر ما را به خود جلب كرد، فهميديم حاجى صالحى صدايش مىكنند. - چهرهى محبوب و جذابى داشت به طورى كه همه محو خصوصيات اخلاقى و گفتههاى شيرينش شده بودند.
هنگام علميات والفجر هشت در فاو هر جا كه وضعيت منطقه بحرانى و خطرناك مىشد، شهيد «على عاصمى» رعايت سن و سال او را مىكرد و به هر طريق ممكن سعى داشت او را به جلو نفرستد؛ ولى حاجى صالحى آرام و قرار نداشت، ترفندى به كار مىگرفت و راهى خط مقدم و صحنهى خطر مىشد تا اين كه زمستان 65 و عمليات كربلاى پنج در شلمچه رسيد و او در كنار بقيهى تخريبچىها در اردوگاه مانده بود تا جلو برود. به هر درى كه مىزد نوبت او و بچههاى دستهاش نمىرسيد. هنگامى كه شنيد من و يكى از بچهها به تخريب لشكر عاشورا مأمور شدهايم، كنار ماشينى كه سوار بر آن بوديم آمد و با همان لبخند هميشگى ولى با لحنى جدى گفت: «اگر شهيد شديد از ما هم ياد كنيد».
ما رفتيم ولى باورمان نمىشد كه او چنين بااشتياق، خود را به خط مقدم برساند و در سهراهى شهادت به ديدار پروردگارش بشتابد. (نشريهى يالثارات، ش 150، 2 / 8 / 1380، ص آخر.).
راوى: مجيد جعفرآبادى
🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سينهاى پر از تركش و جراحت
فرمانده شهيد «علىاصغر قلى تبار» دستى توانا در جنگ و دلى به غايت بىباك داشت. از شركت در هيچ عملياتى بىنصيب باز نمىگشت؛ يعنى جيرهى مقررش از تير و تركش، سوخت و سوز نداشت. به همين خاطر بدنش كلكسيون تيرها و تركشها بود.
بيش از پانزده بار به ديدهبوسى شهادت از مرز جراحت گذشت. به سينهاش كه دست مىزدى، سنگر خالى تير كاليبر را - كه سابقا با دل بزرگش همسايه شده بود - مىيافتى. خوش نداشت كسى به زيارت اين سنگر خالى نايل شود. از اين رو در منطقه هر وقت كه فرصتى دست مىداد و تن به آب مىزديم، زيرپوش از بدن خارج نمىكرد. هنگام شنا كه گاه چند نفر به شيطنت مىريختيم سرش تا به غوطهاى ناخواسته وادارش كنيم، تركشهاى جسور فرو نشسته در پايش را به خوبى لمس مىكرديم. يك روز به او رو كردم و گفتم: «اصغر آقا! دوست دارى شهيد بشى؟» گفت: «چرا كه نه؛ ولى يه خورده زوده!»
چيزى به شروع عمليات والفجر هشت نمانده بود، گفتم: «اصغر آقا! وصيتنامه نوشتهاى؟» گفت: «نه! تا يقين نكنم شهيد مىشوم، وصيتنامه نمىنويسم».
راوى: حجة الاسلام سيد ابوالفضل نورانى
لنگر انداختن بر ساحل شهادت
پيش از عمليات كربلاى يك، ديدم با خودش خلوت كرده است و با قلم و كاغذ ور مىرود، گفتم: «ها اصغر! مگه خبريه؟» لبخندى زد و سكوت كرد.
در همين عمليات، عدهاى از ما مأمور شديم جلو پيشروى دشمن را در يكى از مناطق بگيريم. شهيد قلى تبار پيش قراول ما بود. در بين راه با تعدادى از نيروهاى بعثى درگير شديم و از پس همه برآمديم اصغر با خنده گفت: «تيرهاى خلاص اينها با شما بچهها!».
مىخواست ما را كمكم به ديدن صحنههاى دلخراش جنگ عادت دهد. وقتى به محل پاتك دشمن رسيديم، تانكهاى زيادى را در حال مانور ديديم. ما به جز يك قبضه آر.پى. جى و چند سلاح سبك، ديگر چيزى نداشتيم. همين كه تانكها را ديد به ما گفت: «شما پشت اين خاكريز بنشينيد و از جايتان جم نخوريد». و خودش با چند گلولهى آر.پى.جى رفت سروقتشان و تانك بود كه از پى تانك به شعله مىنشست.
چيزى نگذشت كه تانكهاى باقيمانده به گوشهاى ديگر خزيدند و باز اصغر بود كه دل از تعقيبشان نمىكند. وقتى انتظار بازآمدنش از پشت تپهى ماهورها دير پاييد، رفتيم سراغش و او را يافتيم در حالى كه كشتى بزرگ دلش بر ساحل ارغوانى شهادت لنگر انداخته و چشمانش بر ديدار صحنهاى شگفت - كه تا امروز بر ما پوشيده است - باز مانده بود. (ما آن شقايقيم، تقى متقى، مركز فرهنگى سپاه، زمستان 75، ص 154.)
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام میشه خواهش کنم سریعتر بذارین گروه چون وقتم کمه
آیا تو کرمان وکیل خوب و با تجربه میشناسین باذکر آدرس و مشخصات کامل.موضوع فسخ قرارداد هست و من نمیخام فسخ کنم ده سال قرار داد داشتم.خواهشن کمکم کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ببخشید اگه امکانش هست سوال منم توی کانال بذارید پسر 11 ساله دارم که چند سال پیش جراحی روده شد ب خاطر اینکه از نوزادی شکمش 10 روز یکبار کار میکرد تشخیص دکتر هم این بود که قسمتی از روده عصب نداره بعد از عمل مشکل بی اختیاری مدفوع گرفت خیلیم دکتر بردمش بی نتیجه بوده میخواستم بدونم کسی این مشکل داشته منو راهنمایی کنه ممنون میشم جواب بدید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام
لطفا سوال من را زود بگذارید گروه من چند روز پیش یک ذره شیشه شکسته تو کف پام رفته الان چیزی نمیبینم و موقع راه رفتن درد داره کسی میدونه چطور درش بیارم:
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام تو رو خدا این پیام من رو فوری بزارین تو گروه خواهرم پارسال فیبرم داشت خیلی بزرگ بود عمل کرد ولی الان هم رفته سونوگرافی گفتند که از دوباره فیبروم داری وسمت دیگه هم کیست داره تو رو خدا هرچه زودتر راهکار بدین که دوباره عمل نشه ممنون میشم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ببخشید مزاحم شدم من چند وقت قرص گین آپ مصرف کردم ولی تا آخر نخوردم الان نزدیک یکماه هست دیگه نمیخورم نمیدونم چرا چشمام باد کرده بادش نمیخوابه اعصابم خورد شده 😭😭😭تو رو خدا اورژانسی بزار گروه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام .ممنون از کانال خوبتون .دوستان مجاز ی خوبم ممنون میشم راهنماییم کنید .خانمی ۴۳ ساله هستم .اهل تهران .از بچگی دچار کم شنوایی بودم .البته کسانی که تن صداشون بالاست متوجه کم شنوایی من نمیشن.ولی با کسانی که صداشون آرومه مدام باید بخوام تا جملشونو تکرار کنن یا وقتی بچه هام از اتاق خودشون صحبت میکنن متوجه نمیشم و میگم بیایید نزدیکم بعد صحبت کنید.یادمه بچگی پدرم خیلی دکتر برد و شستشو انجام دادم .ولی مشکلم به اعصاب گوش ربط داره و ژنتیکیه. .خودم هم چند سال اخیر چند بار دکتر رفتم .گفتن باید سمعک استفاده کنی .راستش فکر میکنم سمعک گذاشتن سخته و همچنین حرف و حدیث مردم هم جای خود .آیا کسی خودش یا اطرافیان در این سن یا کمتر تجربه استفاده از سمعک رو دارن ؟؟ممنون میشم راهنماییم کنید .وقتی سمعک داشته باشیم مثل بقیه میشنویم؟ ؟شنیدم گاهی صداهای بلند برای کسانی که سمعک دارن آزار دهنده هستش.برای کسانی که راهنماییم کنن بهترین ها رو آرزو میکنم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت مدیر محترم واعضای گروه خیلی کانال خوب وپر محتوایی دارین به سوال من هم جواب بدین چن وقت پیش،از دوره گرد تتسر خریدم اوردم خونه باز کردم دیدم سینی نداره کجا باید سینیشو بخرم
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
#روز عقدمون همسرم بهم گفت مادرم هر هدیه ای بهت داد رو قبول کن و جلو مهمونا بازش نکن...پرسیدم چرا؟گفت فعلا نپرس،فقط بازش نکن.. ....
#شب شد و مادرشوهرم بعنوان زیر لفظی یه جعبه رو بهم داد..دل تو دلم نبود آخرشب بشه بازش کنم..بیبینم چیه و معنی حرف همسرم چیه...وقتی مهمونا رفتند خواستم بازش کنم که یهویی...👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85
https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85
دوستم نداشت 💔
سلام دوستان گلم ایام به کام❤️
عیدتون مبارک🌸😍
لطفا از کانال ادمین خوبمون هانیه جان حمایت کنید و عضو بشید 👇🙏
https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85
کانالش مطالب خوبی داره ،گاهی ام میخندید
از خونه زندگیشم قراره کلی عکس و فیلم بزاره براتون👆😍
#ارادتمند
#حبیبه 🌸
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام میشه خواهش کنم سریعتر بذارین گروه چون وقتم کمه آیا تو کرمان وکیل خوب و با تجرب
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
درباره دوست عزیزی که عروس ایشون ویار شدید دارد. ضمن اجرای دستور دیگر دوستان که فرمودند صبح وقتی بیدار می شوند اصلا و اصلا تکان نخورند و یک تکه نان خشک رو آروم آروم بخورند چون معده خالی حالت تهوع خانم باردار را شدید می کند. کمبود ویتامین ب در زنان باردار منجر به تهوع شدید میشود . برای حل این مشکل هر روز پوست قهوهای ۱۴ عدد بادام را گرفته با یک مقدار کم عسل مولینکس کرده در پارچ با آب مخلوط و صبح تا شب جرعه جرعه فقط از این آب میل شود.
سیرابی گوسفند رو از شب قبل تا صبح حسابی طعم دار و خوشمزه پخته( جایی دیگه تا بوی این غذا رو عروستون متوجه نشه و حالت تهوع نگیره ) فقط آبش رو صاف کرده با کمی آبلیمو بدهید عروستون میل کند.
.🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
با سلام خدمت شما دوستان عزیزم من از سوال خانمی که گفتند خانمی دو تا بچه داره و بچه سوم را ناخواسته باردار شده و نمی دونه بچه را نگه داره یا نه؟ تعجب کردم خانم مگه ایشون رفته لباس خریده و حالا می خواد پس بده دیگه اینا همه میدونن سقط جنین قتل عمد هست و هر کس در این کار مشارکت کنه شریک جرم هست به اون خانم بگین ایا حاضر همین دو بچه گلی که داره به خاطر مشکلات زندگی بکشه (اصلا فکرش هم ادم را داغون میکنه) مطمئن باشید هر کسی اقدام به سقط جنین کنه تا اخر عمر رنگ ارامش را نمی بینه تازه تو اخرت هم باید در پیشگاه خدا جوابگو باشه بدترین شرایط زندگی را هم داشته باشی مجوزی بر اقدام به این گناه کبیره نیست من نمی فهمم چرا اینقدر بعضی ها راحت این مسئله را بیان میکنن حتی حرف زدن در موردش هم تن ادم را میلرزونه
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام کاشان دکتر حکیمی متخصص طب سوزنی هستند من شنیدم خیلی از بیماران که در حال نابینایی هستن درمان میکنن ، ادرسش سه راه زیارتی ساختمان رازی.
تو اینستا پیج دارن و تو اینستا هم نوبت میدن ،برا بیماریتون تحقیق کنید
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام اون خواهری که مامانش کف پاش میسوزه خواهرم ویتامین ب۱۲ و ویتامین د بدن مادرتون خیلی کمه برید یه بکمپلس با ویتامین ب۱۲ از داروخانه بگیرید به مادرتون بزنید خوب میشن هریه ماه یا دوماه یکی بزنید برای بچه های منم دعا کنید
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام خانمی که فرمودند جاریم با شوهرم دعواشون شده عزیزم تو گوگل سرچ کن ایت اله جاودان مشابه مشکل شما فراوان از حاج آقا پرسیدن.ایشان جوابهای درستی دادن لطفا بخوانید ب راه حل میرسین اصلا میتونین خودتون سوال کنیدو مشکل تون مطرح کنید جواب میدن.خدا خیرشون بده جوابهاشون محاله انجام بدین و به نتیجه نرسید(خدابامن است)
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام برای اون خانمی که قهررفته.بگم توطلاق بگیر.واگرکاری بلدی یه خونه بگیروبچه هاتم بیارپیش خودت .ازشوهرت بخاطرنگهداری بچهات پول بگیربه دادگاه بگی یه پولی هرماه میتونی بگیری.بچهاتم تواین چندسالی بخاطردعواهای شماعصبی شدن.باهاشون باآرامش صحبت کن بزاریه چیزی اززندگی بفهمن.بقیه عمرت روبرای خودت وبچهات توآرامش زندگی کن.ازبچهات توقع نداشته باش خیلی زودخوب بشن باگذرزمان شایدخوب شدن سوره مزمل وبه نیت بچهات توخونه بخون.ان شاالله بقیه زندگیت درآرامش باشی وبااون مردنمیشه زندگی کردودرآرامش بوداشتباه نکن.موفق باشی خبرشوبده ببینیم چکارکردی گلم
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
برای اون خواهری که بچه سومش باردارهست به هیچ عنوان بچه روننداز.که گرفتارعذاب خداوندمیشی وتاآخرعمرخلاصی نداری .عذاب وجدان ولت نمیکنه.جان بچهات ننذاز.بدنیا بیارش بده به یکی که بچه دارنمیشه.یاشایدم بااومدنش اوضاع زندگی تون بهترشد.ولی اگربندازی بدبخت میشی همه چی توازدست میدی .وقابل جبران هم نیست.
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام برا در رفتگی لگن یداوی کار ماهر در اصفهان خانم دانا
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام خانم 30ساله که برای حجیم شدن وسفت شدن سینه راهکار خواستین خوردن شنبلیله هر شب ورازیانه به شرط نداشتن کیست صفراوی برای اطلاعات بیشتر عضو کانال سیاهدانه و کانال پشتیبانی داروهای بانوان آقای محمد امین احسانیان بشید اخیرا ویس های خوبی در این مورد گذاشتن
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
نجاست منی
پرسش :منی چه حیواناتی نجس می باشد؟
پاسخ :منى انسان و حیوانى که خون جهنده دارد نجس است، خواه حرام گوشت باشد، یا حلال گوشت و احتیاط واجب آن است که از منى حیوانى که خون جهنده ندارد نیز اجتناب شود.
نشانه های منی
پرسش :اگر شک داشته باشیم چیزی که خارج شده، منی هست یا نه چه تکلیفی داریم؟
پاسخ :اگر رطوبتى از انسان خارج شود و نداند منى است یا رطوبت دیگر، چنانچه همراه با «جستن» و «شهوت» بوده باشد آن رطوبت حکم منى دارد و اگر این دو نشانه، یا یکى از آنها را نداشته باشد حکم منى ندارد، ولى در زن و مریض لازم نیست که با جستن بیرون آید، بلکه اگر رطوبت هنگامى بیرون آید که به اوج شهوت جنسى رسیده است، حکم منى دارد.
تخمک یا اسپرمی که از بدن خارج می شود
پرسش :حکم تخمک یا اسپرمی که توسط دستگاه از بدن خارج می شود چیست؟
پاسخ :تخمک پاک است ولی اگر اسپرم به صورت منی بوده باشد پاک نیست.
خروج مایع بعد از غسل جنابت از رحم
پرسش :آیا مایع واژینال پس از انزال منی در داخل رحم که بعد از غسل از بدن خارج می شود پاک است یا نه؟
پاسخ :در صورتی که یقین داشته باشید که منی با آن مخلوط است نجس است و فقط کافیست تا محل را تطهیر نماید.
استفاده از منی برای طراوت و یا درمان پوست
پرسش :استفاده از منی برای طراوت پوست و یا درمان برخی از لکهای پوستی صورت؟
پاسخ :
شرعا مانعی ندارد ولی سزاوار است پرهیز شود. البته برای وضو و نماز باید تطهیر شود.
نجاست بول و مدفوع حیوانات حرام گوشتی که خون جهنده دارند
پرسش :بول و مدفوع حیواناتی که خون جهنده دارند و حرام گوشت هستند چه حکمی دارد؟
پاسخ :بول و مدفوع انسان و هر حیوانحرام گوشت که خون جهنده دارد، یعنى اگر رگ آن را ببرند خون از آن به سرعت جارى مى شود، نجس است؛ بنابر این از فضله موش و گربه و حیوانات درنده و مانند آنها باید اجتناب کرد.
بول و مدفوع حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد
پرسش :بول و مدفوع حیواناتی (مانند لاک پشت) که حرام گوشتند ولی خون جهنده ندارند چه حکمی دارد؟
پاسخ :احتیاط واجب آن است از بول حیوان حرام گوشت که خون جهنده ندارد اجتناب کنند؛ ولی مدفوع آن پاک است، هر چند احتیاط مستحب آن است که از آن نیز اجتناب کنند.
فضله و بول پرندگان
پرسش :آیا فضله و بول پرندگان هم نجس است؟
پاسخ :فضله و بول پرندگانحلال گوشت و حرام گوشت نجس نیست، ولى احتیاط مستحب پرهیز از حرام گوشت است مخصوصاً از بول خفّاش.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا 💜🍃
سلام وقت بخیر به همه اعضای گروه به خانومی که میگه شوهرش قهر میکنه و بی محلی و به بچه ها میگید براتون مواد لازم خونه رو بخرن انگار زندگی منو تعریف میکنی انقدر سختی داشتم و هم اکنون دارم که خدا میدانه الان هشت نه ساله شوهرم بیکاره و تو این دوره زمانه نمیدونی چقدر درد داره من میدانم شما چی میکشی منم تمام سوره ها رو میخوندم و شاید به واسطه خواندن سوره ها بود که راهش رو پیدا کردم خانم عزیز خوندن سوره و تمام قران و مفاتیح اگر توی خودمون تعقیر و تحول ایجاد نکنیم فایده نداره این که هر چی شوهرتون میگه تحمل کنی و سکوت کنی فقط بهش احترام بزار و پیش بچه ها به قول خودمون کوچیکش نکن بزار بزرگ خونت باشه و اگر هر چی هم میخوای باید به خودش با لفظ خوب بگی حتی اگر نخرید بد رفتار نکن با خوبی برخورد کن و برات مهم نباشه اگر برای نهار روز میخوای ی چیز دیگه درست کن و بگو مواد برای مثلا نهار یا شام میخواستم به بچه هات نگو یا دور از چشم شوهرت بگو بخرن که بهش بر نخوره و این که اقایون دوست دارن خانمها ازشون طلب هر چیزی رو داشته باشن یا پول یا مواد غذایی و باز پیش بچه هات بهش احترام بزار بزرگش کن با لحن بد باهاش حرف نزن و ی مدت بگو هر چی شما میگی با این که شاید اشتباه باشه ولی ی کم گذشت بهش بگو این مسئله این جوری هست درستش بگو ولی بگو هر جور دوست داری یا صلاح میدونی خواهر عزیز باور نمیکنی که من خود زندگی شما رو داشتم الانم مشکلاتم خیلی ولی به لطف رعایت کردن این موارد خیلی بهتر شده ولی هنوز هم سخته و باید تلاشم رو بیشتر کنم باور کن مهربانتر از مردها توی دنیا نیست ولی ما با نااگاهی برخورد کردن زندگیهایمان رو نمیتونیم جمع کنیم و این که همسرها راحتره براشون که اون محیط ترک کنن حالا اگر مادر داشته باشن و با ابرو باشن میرن کنار مادر اگر هم ابرو براشون مهم نباشه میرن سراغ عیش و نیش خودشون با زن های رنگ وارنگ که خیلی تو این کانال خوندیم ازشون اگر مطالبم خوب بود برای منم خیلی دعا کنید من دو تا دختر دم بخت دارم و ی پسر که برای تهیه جهیزشون موندم برام دعا کنید خیلی محتاج دعاتون هستم 😁 ❤️ لطفا هر که راه کار برای بهتر شدن زندگی ها داره بنویسه تا همه استفاده کنن خودمون به خودمون کمک کنیم تو این اشفته بازار تا زندگی ها ی کم بهتر بشه و ثوابش باشه برای باقیات صالحاتمون ببخشید زیاد شد 🙏اسمم باشه سایه🌹
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
♦️ پیشگیری و درمان بیماریهای کبدی
امروزه عموم #بیماریهای_کبدی لاعلاج و غیر قابل درمان هستند. در طب اسلامی برای تمام بیماریها درمان وجود دارد. بیماریهای کبدی مانند کبد چرب، هپاتیت، سیروز کبدی و ... بسیار راحت و بدون هزینه بالا در طب اسلامی قابل درمان هستند.
🔸 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
«برای هر بیماری، درمانی است.»
"مکارم الاخلاق، ص۳۱۳"
👈🏻 پس قطعا بیماریهای لاعلاج من جمله بیماریهای کبد درمان دارند و چون طب امروز از درمان آن عاجزند میگویند که فلان بیماری درمان ندارد. ولی ما شاهد بودیم که بسیاری از بیماران ناامید، در طب اسلامی به برکت احادیث نورانی اهل بیت علیهم السلام بطور کامل درمان شدهاند و برخی از تجارب درمانی آنها را در این کانال قرار دادیم.
🔹 بیماری #کبد_چرب
از جمله بیماریهای شایع، کبد چرب است که علت اصلی آن نوشیدن آب بین غذا و بعد از غذاهای چرب و همچنین مصرف روغنهای ناسالم است. درمان آن در طب اسلامی عبارت است از:
▫️ مصرف دم کرده #سنای_مکی
قبلاً پیرامون سنای مکی سخن گفتیم. این دارو معجزه است. یکی از بهترین چربی سوزها قطعا همین دارو است. شخص مبتلا به کبد چرب باید مقدار دو قاشق غذا خوری سنای مکی به همراه یک قاشق مربا خوری گل سرخ را دم کند و هر سه روز یکبار مصرف نماید. بر حسب گرید چربی کبد مقدار آن از ۳ یا ۵ یا ۷ یا ... مرحله میباشد. این دارو بهترین درمان کبد چرب است.
▫️ استفاده از #روغن_شحم_گاو . این روغن شفا است. تاثیر این روغن در از بین بردن کبد چرب فوق العاده است. باید روغنهای مصرفی را از سفرههای خود حذف کنیم و روغنهای سالم من جمله روغن شحم گاو را بیاوریم.
♦️ پیشگیری و درمان #گرفتگی_عروق
از عوامل شایع مرگ و میر در دنیا بیماریهای قلبی و عروقی است. یکی از مهمترین علتهای #سکته_قلبی #بسته_شدن_رگهای منتهی به قلب و در نتیجه سکته قلبی است.
علت اصلی بیماری #انسداد_عروق استفاده از روغنهای نامناسب است. متاسفانه روغن مصرفی در بازار برای خوردن نیست و بذر اینچنین روغنها تراریخته میباشد. پیشتر بیان کردیم که اسراف در خوردن فقط زیاد خوردن نیست؛ بلکه اگر انسان غذای سالم مصرف نکند و خود را در معرض بیماری قرار دهد، اسراف کرده است. بهترین جایگزین روغنهای نباتی #روغن_زیتون و #روغن_شحم_گاو هستند که در قرآن کریم نام این روغنها آمده و در روایات بسیار به آنها سفارش شده است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
«هر کس لقمه ای از پیه گاو بخورد همانند آن بیماری را خارج کرده است.»
"المحاسن، برقی، ج۲، ص۴۶۵، ح۲۳۱"
👈🏻 البته باید توجه داشت که در سنین بالا (بالاتر از چهل سال) باید مصرف روغنهای حیوانی را به حداقل رساند.
از علل دیگر این بیماری فشار خون بالا است و دلیل اصلی فشار خون مصرف نمکهای غیر طبیعی است که باید این نمکها با نمک دریای طبیعی جایگزین شود.
🔹 #درمان_گرفتگی_عروق_قلب_در_طب_اسلامی
▫️ قورت دادن اسفند به میزان دو تا ده گرم، یک قاشق مرباخوری (درمان اصلی است که رگهای قلب را باز میکند).
▫️ گوشت گوسفند شیر پخت (گوشت و شیر).
#شیرگوشت
▫️ ادرار شتر نیز همانطور که درمان کننده #آسم هست #باز_کننده_رگهای_قلب نیز هست.
▫️ داروی #تقویت_قلب طب اسلامی
▫️ داروی #شافیه چهار ماهه به مقدار نصف گردو هر شب موقع خواب
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#مسافر_بهشت ❤️
شهادت در شب جمعه
صبح جمعه بود و «عليرضا» (شهيد عليرضا روحانى كه در منطقهى فاو به شهادت رسيد.) دعاى ندبه مىخواند. پس از دعا كمى با هم صحبت كرديم. خيلى ناراحت بود. گفتم: «چرا ناراحتى! مگر كشتىهايت غرق شده!». گفت: «ديدى شب جمعه هم گذشت و من هنوز شهيد نشدهام!» گويى به او الهام شده بود كه در شب جمعه به شهادت خواهد رسيد. دلدارىاش دادم و گفتم: «مگر خودت نمىگفتى تا ظهر جمعه نيز ثواب شب جمعه را دارد».
ساعت ده صبح بود كه براى نگهبانى به سنگرهايمان رفتيم. من در سنگر دوم و او در سنگر اول. ساعت حدود 10:30 بود كه امدادگر دسته از سنگر اول باز مىگشت. گفتم: «آقاى حسينى! كسى مجروح شده؟». جوابى نداد. به سنگر عليرضا دويدم.وقتى بالاى سرش رسيدم، در حال جان دادن بود؛ تيرى به سرش اصابت كرده بود. لحظهاى بعد، جان به جان آفرين تسليم كرد و به لقاى دوست رسيد.(خودشكنان، مرتضى جمشيديان، لشكر 14 امام حسين (ع)، تابستان 75، ص 55.)
راوى: على يارمحمديان
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
اعتقاد عميق به ولايت فقيه
عمليات والفجر دو، آخر خط دنياى «حاج عليرضا موحد دانش» بود؛ حاج على - كه چند روزى بود به خاطر بعضى دلشكستگىها از فرماندهى تيپ كنارهگيرى كرده بود - در اين عمليات با اصرار همرزمانش به عنوان فرمانده عمليات شركت كرد. چند ساعت قبل از شهادتش به رفيقش حسين گفت: «داش حسين! مىشه ما هم اين دفعه بريم؟ خيلى هوايى شدم». به كاظم رستگار هم گفت: «برادر كاظم! ديگه اين، دفعهى آخره». گفتن همانا و رفتن همانا، رفت كه رفت. گلولهى دوشكا وريد بزرگ پايش را زد و خون گرم و باصفاى او ارتفاعات 2519 را در حاج عمران رنگين كرد.
جنازهى حاجى سه روز بعد يعنى 16 مرداد 62 از ارتفاعات 2519 پايين آورده شد و الآن در قطعهى 24، بالاى سر شهيد «كلاهدوز» و مجاور «شهيد چمران» به خاك سپرده شد. طبق وصيتش، هر كس اصل 110 قانون اساسى - ولايت فقيه - را قبول نداشت، نبايد در تشييع و تدفينش حاضر مىشد. بعد از شهادت او قسمت اعظم خيابان «فرمانيه» را «برادران موحد دانش» نامگذارى كردند. از حاج على، يك دختر به جا مانده كه چند ماه بعد از شهادت بابا به دنيا آمد.(نشريه يا لثارات، ش 89، 12 / 5 / 79، ص آخر.)
🔹🌸🔹🌸🔹
خوشحالى به خاطر شهادت
در منطقهى هزار قله با برادر «عليرضا ايزدى» سنگر مىساختيم. گونىها تمام شد، بچهها گفتند: «بقيه بماند براى فردا». عليرضا رفت و گونى آورد و گفت: «همين امروز بايد كار را تمام كنيم!».
او خيلى شوخى مىكرد و مىخنديد. از ايشان پرسيدم: «برادر ايزدى! چرا اين قدر خوشحالى؟».
گفت: «اگر شما هم مىدانستيد فردا ظهر چه خبر است، خوشحال بوديد و مىخنديديد!».
ظهر فردا گلولهى خمپارهى صد و بيست در كنارش به زمين خورد و قطعه قطعه شد. تكههاى بدن او را كه تا شعاع صد مترى پرتاب شده بود، جمعآورى كرديم و همراه با پيكر مطهر آن عزيز، به عقب انتقال داديم. (ذوالفقار، اكبر جوانى - احمدرضا كريميان، لشكر 14 امام حسين (ع)، زمستان 75، ص 46.)
راوى: شهيد مرتضى امينى
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#داستان_زندگی 🌸🍃 سهیلا متین روم غیرت داشت وقتی با امین و شهروز حرف میزدم دستمو تو دستاش فشار میدا
#داستان_زندگی 🌸🍃
سهیلا
حس کردم حالش خوب نیست
بدنم ضعف داشت
سریع لباس پوشیدم از اتاق رفتم
سریع لباس پوشیدم از اتاق رفتم بیرون
مادر شوهرم با عمه ی متین پایین نشسته بودند هنوز نخوابیده بودند
رفتم پایین
چیزی میخوای ثریا جون
یواشکی زیر گوشش گفتم متین حالش خوب نیست
مادر متین سریع خودشو رسوند بالا
قرصای متین و داد و متین بعد از چند دقیقه خوابید
منم خوابیدم
خیلی خسته و بی حال بودم
بار اول بود متین و اونجور میدیدم
میدونستم بار اخرم هم نبوده
حتما بازم اونجوری میشد
باید خودمو اماده میکردم
صبح روز بعد زود تر از متین بیدار شدم
میدونستم الان مادرم میاد بهم سر بزنه
با وجود خستگی و بی حالی دوش گرفتم و خودمو مرتب کردم
متین هم بیدار شد
باهم صبحانه خوردیم
مامان و خواهرام اومدند بهم سر زدند
خودمو خوشحال و سر حال گرفتم
مامانم خوشحال بود
خیالش راحت شده بود که متین میتونه زن داری کنه
قبل از اون هیچ وقت براش نگفته بودم
خیلی خجالت میکشیدم که در این موارد باهاش حرف بزنم
سمیه موند پایین و مادرم رفت
حسابی اونجاها چرخ میخورد و تمیز کاری میکرد میخواست خودشو تو دل فامیل شوهرم جا کنه
براش فرق نمیکرد کی باشه فقط میخواست حتما با یکی از فامیل متین ازدواج کنه
پدر شوهرم برای ناهارمون کباب درست کرد
عصر هم مراسم پاتختی بود و دیگه مراسم خسته کننده ی عروسی تموم شد
بعد که خونه خلوت شد مادر شوهرم اومد پیشم و گفت
ثریا جون خیلی دلم میخواد بفرستمت ماه عسل اما خودت میدونی که با این شرایط متین نمیشه دو تایی برین
حتما باید یکی از ما هم باشیم تا هواتونو داشته باشین
باور کن الان خیلی کار داریم ولی یه مسافرت طلبت در اسرع وقت میبریمت
شب دوم عروسی هم با وجود اینکه هنوز حالم خوب نبود متین ازم رابطه خاست
شب سوم روز سوم
شب چهارم و هر شب
حتی روزا وقتی که تنها میشدیم
دوست داشتم زودتر واسش عادی بشم
فکر میکرد تا زمانی که من پیششم حتما باید اینکار انجام بشه
نمیتونستم اعتراض کنم
میدونستم عصبی میشه
به مادر شوهرم گفتم خسته شدم من دارم روزی2بار میرم حموم ولی بازم نمازام قضا میشه
مادرش گفت بپیچونش زیاد پیشش نمون
گفتم نمیشه کاری که نداره همیشه توی خونست مگه میشه کنارش نباشم
وقتی مادرم واسه ی اولین بار بعد از عروسیم دعوتم کرد گفت سهیلا چرا انقدر زرد شدی مادر
گفتم چیزیم نیست
ولی چیزیم بود
عذاب میکشیدم
خسته شده بودم
همین که میرفتم پایین مینشستم متین صدام میکرد ثریا خانوم بیا بالا
اگه نمیرفتم میومد دستمو میگرفت میبرد بالا
وقتی عصبی میشد ناخوداگاه دستمو فشار میداد
زمان اولین قاعدگیم رسیده بود
نمیدونستم چه طور باید بهش بفهمونم این قضیه رو
میترسیدم ازم بیزار بشه
به مادرش گفتم
گفت بهش بگو تو هر ماه چند روز نباید بیاد پیشت براش یه چیزی سر هم کن میفهمه درکت میکنه
نشستم کنارش و براش توضیح دادم
گفتم متین جان خانوما تو هر ماه چند روز یه مشکلی دارند
چه مشکلی؟
یه بیماریه
فقط تو این بیماری و داری؟
نه همه ی خانوما دارند
اصلا نباید بهت نزدیک بشم؟
چرا میتونی کنارم باشی اما نباید کار دیگه ایی بکنیم
تو چشمام نگاه میکرد
خیلی معصومانه
منم نگاش میکردم
حس میکردم فهمیده چی گفتم
واسه ی همین گفت خب پس هر وقت خوب شدی خودت بهم بگو
گفتم باشه عزیزم
شاید نتونست همه چیز و کامل در این مورد بفهمه ولی تا حدی که نیاز بود متوجه شد
ولی هنوز نمیدونست تو این دوران نباید نماز بخونم چون طبق عادت همیشگی موقع اذون که میشد
میگفت ثریاخانوم پاشو نماز بخون و من بلند میشدم براش ادا ی نماز خوندن و در میاوردم
همیشه واسه ی خانواده ش پز میداد که باید از ثریا خانوم یاد بگیرین که همیشه نماز میخونه
و مادرش اینا میگفتن خب همه که نمیتونن به خوبی ثریا باشند
دوستشون داشتم شاید انقدر که خانواده ی متین بهم توجه میکردند هیچ وقت خانواده م بهم توجه نکرده بودند
هنوز 2ماه از عروسیم نگذشته بود که فهمیدم بار دارم
وقتی به مادر شوهرم گفتم که عادت ماهیانه م عقب افتاده رنگشو باخت و نشست رو مبلی که کنارش بود
گفت یعنی ممکنه بار دار باشی؟
گفتم نمیدونم شاید
عصر همون روز منو برد ازمایش خون
و فهمیدم باردارم
گفت فعلا چیزی به متین نگو
گفتم چرا
گفت میترسم بچه سالم نباشه
گفتم خب چرا نباید سالم باشه
گفت خب شاید مثل متین باشه
گفتم خب متین تو تصادف اینجوری شده ربطی به ژنش نداره
گفت نه متین مادر زاد اینجوری بوده
حس کردم دنیا رو سرم خراب شده
چند بار شک کرده بودم که معلولیت متین بیشتر از یه تصادفه اما با شناختی که از خانواده ی متین داشتم باورم نمیشد بهم چنین دروغی و گفته باشند
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام خدمت خواهرای گلم.من اصلا اهل قضاوت نیستم و الان هم یه نصیحت خواهرانه به خواهرم مهسا دارم به هرحال شما لطف کردید وداستان زندگیتون رو دراختیار بقیه قرار دادین تا درس عبرتی برای بقیه باشه ولی خواهر گلم قبول کن خودت هم اشتباهات زیادی تو زندگیت مرتکب شدی که هرکدوم باعث اتفاق های بدتری توسرنوشت وزندگیت میشدن.عزیزم زندگی فیلم هندی نیست عشق خیلی کلمه مقدسیه.واسم حس های زودگذر که بر اثر ضعیف بودن هوای نفسه نمیشه عشق گذاشت.یه روزی علی عشقت بود بعدازمرگش حداقل حقی که به گردنت داشت حداقل چهارماه وده روز عذاداری بود😔حالا هرکسی که میخواست جلوتو بگیره ولی نمیتونست یاد اون مرحومو با راحتی ازدلت دربیاره جز اینکه خودت بخوای اصلا تواگه ازکسی طلاق هم بگیری قانون اجازه ازدواج زیر سه ماه وچند روز رو نمیده ودوم اینکه شما رو محسن برو حالا باهرحیله ای اونجا قانون جلوت وایساده چرا گذاشتی صیغت کنه،متاسفانه خدا به تو نعمت زیبایی داده ولی خودت قدر خودتو نمیدونی غرور نداری برای خودت وزن بودن خودت ارزش قاعل نیستی.یه حس زودگذر به محسن ،بعد حمید،بعد منصور...اینا عشق نیستن عزیزم یه مقدار روهوای نفست کار کن.دنبال کنکاش وکنحکاوی این نباش که فلان مرد احساسش الان نسبت به من چیه.تو محکم پای یکی از حس هایی که داشتی میموندی
،حس علاقه به مردای دیگه تووجودت رخنه نمیکرد.خودتو مثل عروسک فرض نکن تو اول یه انسانی بعد هم یه موجود ظریف خدا،
نذار به خاطر اشتباهاتت به خاطر حس غرور اززیباییت خودت باعث بشی بقیه شماتت کنن وبه چشم یه زن زندگی خراب کن بهت نگاه کن.باور کن ازسادگیت ناراحت میشم .تواین جامعه پرازگرگ یه زنی که پدرش هم حتی حامی زندگیش نباشه خیلی سخته ولی کاش باغرور بلند بشی وروی پای خودت وایسی ویه کار براخودت دست وپا میکردی.کاش به همون حمید میگفتی برات یه کارابرومند پیدا کنه تا بتونی حداقل به خونه خودت برا خودت پیدا کنی به جای رفتن توهتل های لوکس بامنت بقیه.خواهرم این مردا هیج کدوم گزینه مناسبی برا تو نبودن چون همه به خاطر زیباییت اومدن سمتت.ومطمعن باش عشق های اینطوری زودی فارغ میشن وعطششون میخوابه.امیدوارم خدا اول ازهمه یه دل بزرگ نصیبت کنه وبعد هم مشکلات زندگیت با کمک خداوندو همت خودت هموار بشن وبتونی یه زندگی سرشار از عشق واقعی روتجربه کنی🙏🙏🙏
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽