eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
169.4هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مرجان . "حق با حسام بود ایرانیا تو خارج از ایران یه جور بدی میشن این نگار مثل
🌸🍃 مرجان با خودم فکر کردم مینا داشته در مورد کی حرف میزده؟ کی بوده که عاشقانه نگاهش میکرده و مینا بی قرار اون نگاه شده بوده؟ دم اومدن بچه ها بود، از ترس این که حسام اینا رو نبینه دیگه دفترچه رو تو کتابخونه نذاشتم و تو کشو لای لباسا قایم کردم شبش از حسام پرسیدم مینا وقتی آلمان بود کجاها میرفت؟ با کیا میگشت؟ اینجا دوستی داشته؟ تو میشناسیشون؟ حسام خیلی تعجب کرد چون من هیچ وقت از مینا چیزی نمیپرسیدم و حرف مینا رو نمیزدم با نگاهی متعجب پرسید چطور مگه؟ سعی کردم بی تفاوت باشم گفتم همینجوری، میخواستم بدونم مینا روزا چی کار میکرد که حوصله اش سر نره حسام گفت کار خونه و بچه ها انقدر زیاد بود که حوصله اش سر نره ولی بعضی وقتام بچه ها رو میبرد همین پارک اون ور خیابون، تو کلاسایی ام که میرفت با چند نفری دوست شده بود ولی اخلاقشونو نمیپسندید و رابطشو باهاشون کم کرده بود. من که اون چیزی که میخواستمونفهمیده بودم دوباره پرسیدم یعنی دوست صمیمی یا کس که بهش نزدیک باشه نداشت. شک حسام بیشتر شد و یهو رفتتو فکر و بعد چند دقیقه پرسید چطور مگه؟ مینا به تو چیی گفته بود؟ گفتم نه و برای اینکه عادی سازی کنم گفتم گفته بود با یکی به اسم نگار دوسته ولی مثل اینکه ازش دلخور شده بود میگفت ایرانیا اینجا یه جور دیگه ان. حسام رفت تو فکر و چهرش رفت توهم ، منم ترجیح دادم چیزی نگم. بعد یهو حسام پرسید مرجان تو رابطه ات با مینا چطور بود؟ اون وقتا که ایران بودین مینا همه چیو بهت میگفت؟ گفتم اره همه چیو میگفت، من فقط محرم اسرارش بودم، یهو حسام با یه حالت مچ گیری گفت چه اسراری مثلا؟ گفتم همون حرفای دنیای دخترونه ماها دیگه. و سعی کردم حرفو عوض کنم، گفتم چطور مگه؟ حسام گفت بعد از ازدواجمونم بازم تو محرم اسرارش بودی گفتم درد و دل می‌کرد خب ، خواهر بودیم دیگه. نگاه حسام مشتاق شد یه کم خودشو رو صندلی جلو گشید و گفت چی میگفت؟ نمیدونم حسام دنبال چی میگشت ولی سعی کردم خودمو بی تفاوت نشون بدم گفتم میگفت تنهایی اذیتش میکنه و کار دوتا بچه سخته و دست تنهاست و ازین چیزا دیگه ،چطور مگه؟ حسام گفت هینجوری و رفت تو فکر، احساس میکردم سوالای حسام همینجوری نبوده و حسام تو همه این سوالا دنبال یه چیزی میگشته با خودم فکر کردم نکنه حسام از رابطه قدیمی مینا و سهیل بویی برده؟ نکنه وقتی برای خاکسپاری و مراسم مینا اومده ایران چیزی شنیده باشه،نکنه خاله به زندایی چیزی گفته و زندایی ام به حسام گفته، پس چرا حسام تا حالا چیزی نگفته؟ تو این یه سال چیزی نپرسیده بود؟  تو کلم پر از سوال بود و برای هیچ کدومش جوابی نداشتم.فقط منتظر فرصت بودم که برم سراغ دفترچه مینا فرداش بچه ها رو که گذاشتم مدرسه و برگشتم رفتم سراغ دفترچه مینا ،  نوشته بود: "امروز با "پ" رفتیم قدم زدیم، بستنی خوردیم ، بهم گفت عاشقم شده و شب و روز نداره. گفتم من زندگی خوبی دارم، خوشبختم، نمیخوام خرابش کنم. گریه کرد ، گفت من خرابم مینا ، ازین که همه کسم شده زنی که خودش خونه و زندگی داره و مادر دوتا بچه اس، تو دیگه دلت برام بسوزه،از خوشبختیت نگو تو رو خدا، خرابترم نکن،  بعد این شعرو خوند من به اندازه زیبایی تو غمگینم، تو به اندازه تنهایی من خوشبختی" دلم خیلی براش میسوزه" یاد وقتایی افتادم که با سهیل دوست بود و وقتایی که میخواست از سهیل چیزی بنویسه مینوشت مثلا "س" اینو گفت، این "پ" کی بود؟ باید هرجور شده میفهمیدم، باید میفهمیدم مینا داشته چی کار میکرده صفحه بعدی نوشته بود: "امروز بهش گفتم مثل یه دوست کنارتم تا یکی رو واسه خودت پیدا کنی، گفت تو فقط کنارم باش من هیچی دیگه نمیخوام، تصمیم گرفتم خودم این رابطه رو مدیریت کنم و نذارم "پ" بیشتر ازین جلو بره" صفحات بعدی از حرفاشون و جاهایی که باهم رفته بودن نوشته بود. یه جاش نوشته بود: امروز داشتم با "پ"حرف میزدم یهو گفتم حسام فلان حرفو زد، "پ" یهوحالش خیلی بد شد اشک تو چشماش جمع شد دستاشو مشت کرد و گفت تو رو خدا وقتی کنار منی اسم اونو نیار، حرفشو نزن، بدبختیمو نیار جلوی چشم، مینا من عاشقم، غیرت عشق داره میسوزونتم ولی کاری از دستم برنمیاد، وقتی نصفه شب از جلوی خونتون رد میشم و به پنجره تون نگاه میکنم و فکر میکنم تو اون تو با اون زیر یه سقفی دیوونه میشم تنها کاری که از دستم برمیاد اینه ‌که تو خیابونای نزدیک خونتون راه برم و سیگار بکشم. بهم رحم کن وقتی کنار منی اسم اونو نیار". .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام .عیدتون مبارک خسته نباشید خواهر حبیبه جانم، مادرم ۳۰روز اسهال دکتر ا م تش
❤️🍃 سلام❤️ مشاور خوب حتما معرفی کنید منو بعد دو سال پشت کنکور ماندن دخترم نجات داد برای آمرزش منم دعای خیر کنند [نام] آقای شکوری [موبايل] ‏‪+98 901 355 8546‬‏ اول پیام دهند شرایط فرزندشون بگن خودشون ساعت تماس میزارن بعد تماس بگیرند گفته بودند فرزندشون یازدهم هست بهترین زمان برای کمک گرفتن از مشاور هست ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام.مادری ک نوزادش سینه رو نمیگیره..دختر منم اونطور بود نه سینه گرفت نه شیشه شیر.‌.با قطره چکان شیر دادن ک اشتباه کردم..اون رفلاکس داره..استفراغ نمیکنه ولی از معدش میاد بالا سر معده میسوزه.دختر منم دکترا نفهمیدن..کل دوسالو اونطور شیر دادم.یه دکتر امپرازول داد یک هفته دادم دیدم اثر نکرد.دیگ ندادم.اشتباه کردم....چون دوهفته طول می‌کشه تا اثر کنه...الان بچه دومم دوماهشه..اینم همونطوره ولی تو این قرصو میدم..خودم هم رژیم گرفتم..و بارهنگ و عرق نعناع هم میجوشونم میدم..خداروشکر فلا سینه رو رها نکرده..درضمن از چهارماهگی هم غذاشو میخام شروع کنم.از پنج ماهگی غذا میدین چرا عذاب وجدان؟؟کل دنیا از جهارماهگی غذا میدن...منم دهتا شیردوش خریده بودم سر بچه اولم.تا ششماهگس میدوشیدم میدادم.بعدش خشک شد..کاش دارو رو میدادم.هردو اذیت شدیم..شیرتم نریز بره بدوش بزار تو فریزر.بعدن میدین میخوره.بمنم میگفتن مشکل نداره.از نظر فیزیکی درضمن بچتون رفلاکس داره.رفلاکس پنهان..به دکتر بگید خودش ساشه است امپرازول میده.دوهفته بدین تو بیداری هم شیر میخوره..من تو این زمینه بسیار تخصص دارم. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام برای اون خانمی که بچه اش ۴ ماهه وتوبیداری سینه مادر را نمیگیره انگار خود خود منی من الان فهمیدم که اینجور بچه ها ماهیچه گگ که داخله گلو ضعیف هست دختر من حس مکیدنش ارضا نشده وتا الان همیشه تو خواب ‌بیداری حالت مکیدن انجام میده پس دنبالش برو تا خوب شه یه وسیله هست اسمش نمی‌دونم بعدها فهمیدم وجود داره که می‌زنی به سینه بعد اون طرفش مثل نی هست میدی دهان بچه. شاید رابط سینه هم بتونه کمک کنه ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ خدمت اون خانمی که گفتند خارش زیاد بدن دارند به نظرم هر کسی برای خارش یک مشکلی داره. ایشون اول باید دنبال مشکلش بگرده من تجربه ی خودم رو میگم ۴ سال تمام خارش شدید بدن داشتم طوری که بدنم به خون می‌افتاد آخرش شب شهادت حضرت فاطمه یک سفره ی کوچیک یک نفره برای خودم انداختم و با گوشیم روضه و مداحی گذاشتم و گوش کردم کلی برای مردم صدتا صدتا صلوات فرستادم و از حضرت فاطمه درخواست کمک کردم که راه خارش بدنم رو بهم نشون بده فردا صبح که شهادت بود از خواب بیدار شدم دیدم که غده ی لنفاوی بنده درد میکنه و پیش دکتر باقر زاده در قم رفتم و ایشون تشخیص دادند که گره بدخیم تیروئید(سرطان ) تیروئید دارم و عمل کردم اندازه ی یک پرتقال بزرگ از گلوم تیروییدم رو تخلیه کردم و به محض عمل خارش بدنم خوب شد. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ این رو هم میگم برای افرادی که همسر معتاد دارند باز تجربه ی خودم هست روی یک پیاله ماست ۵ مرتبه سوره ی یاسین رو بخوانند و دو مرتبه هم سوره ی کوثر رو بخونند و ماست رو سر سفره جلوی فرد معتاد بگذارند و سعی کنند وادارش کنند تمام ماست رو بخوره مطمئن باشید که از کار دلسرد خواهد شد کلا این دعا برای هر چیزی هست که می‌خواهید طرف رو از انجام اون کار دلسرد کنید و تو خونه هم زیاد به فرد معتاد محبت کنید حتی اگر ازش متنفر باشید .و روزی که تولد یکی از امامان هست بنویسید که اسم فرد معتاد که ایشون پاک پاک هستند و بگذارید لای قرآن هر سوره ای که براتون افتاد همونجا بگذارید و فرد معتاد رو هم به خود خدا بسپارید مطمئن باشید خوب میشه . ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ و برای خانمی که ترک پا دارند و خوب نمیشه ترک پا از کبد چرب هست کبدتون خوب بشه ترک پاتون هم خوب میشه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🔘 بدن شما بنا به فعالیت‌ های روزانه و سوخت‌ و‌ ساز طبیعی بدن، اقدام به سوزاندن کالری‌ های دریافتی از غذا ها می‌ نماید. اما کالری‌ هایی که شما از غذا ها به صورت مازاد دریافت می‌ کنید، بلافاصله به تری‌ گلیسیرید تبدیل‌ شده و در سلول‌ های چربی ذخیره می‌ شوند. بدین ترتیب، چربی خون شما بالا رفته و خطر بیماری‌ های قلبی و شریان‌ ها شما را تهدید می‌ نماید. رژیم‌ غذایی کم‌ چرب به کنترل سطح تری‌ گلیسیرید کمک می‌ کند. ضمنا سرکه و روغن زیتون نیز، می‌ توانند سطح تری‌ گلیسیرید را در بدن کاهش داده و موجب شوند قلب شما سالم‌ تر باشد. 🟢 طریقه مصرف : مصرف یک واحد روغن زیتون + دو واحد سرکه بعد از هر وعده غذا باعث تقویت سیستم بدن، هضم راحت تر غذا و همچنین سوزاندن کالری های اضافه خواهد شد. ( واحد را قاشق چایخوری در نظر بگیرید ) امام صادق (ع) می فرماید : بر تو باد سرکه و روغن زیتون، زیرا بدن از آن نفع می برد و حضرت علی (ع) از آن زیاد استفاده می کرد و من نیز از این غذا می خورم. ( الاصول الکافی، شیخ کلینی، ج۶، ص۳۲۸) ⚪️ غلبه سودا باعث تاثیر گذاری روی پوست، کدر و سیاه شدن می شود؛ هرچیزی هم که باعث غلبه سودا شود روی پوست تاثیر می گذارد. بیماری هایی سودایی پوست، بیماری هایی هستند که در رأس عامل ایجاد آن ها غلبه خلط سودا و کهنه شدن این خلط (اصطلاحا معروف به سودای سوخته) می باشد. این نوع مشکلات نیز شکل‌های بسیار زیادی دارد چون شکل رسوب سودا و محل های رسوب سودا بسیارمتفاوت می باشند. ✍🏻 لکه های سودایی، به لکه های قهوه‌ای گفته می شود که بعد از مدتی به سیاهی گرایش پیدا می کند و معمولاً پوست محل و اطراف لکه خشک می شود این لکه‌ها بر اثر رسوب سودا در آن ناحیه از پوست ایجاد می شوند باید دقت داشت که کبد این افراد هم بسیار خشک می باشد. 🔘 ممکن است کسی که خبر بد می شنود یا می ترسد مدتی بعد رنگش عوض شود یا لکه ای تیره یا به اصطلاح سودایی بزند. افرادی که دچار وسواس هستند با این مشکل روبرو هستند و باید ترکیبات سودابر مصرف کنند. سودا همیشه از راه خوردن نیست، بلکه گاهی حالاتی که بر انسان عارض می شود ممکن است باعث غلبه سودا شود. ❌ مهم ترین عواملی که می تواند باعث چربی خون شود، کلسترول و تری گلیسیرید است. کلسترول یک ماده چربی است که به طور عمده در بدن هنگامی که کبد چربی های اشباع شده در غذا را تجزیه می کند، ساخته می شود و سپس این کلسترول به خون منتقل می شود. ❗️ تری گلیسیرید، نوع دیگری از چربی است که در خون یافت می شود و عمدتا از مواد غذایی حاصل می شود بدین صورت که بعد از خوردن غذا، چربی های موجود در غذا تبدیل به تری گلیسیرید می شود. در نهایت وجود بالای این دو عنصر باعث رسوب چربی در رگ ها شده و منجر به بیماری های قلبی خواهد شد. ⛔️ روغن های صنعتی و مضر سرشار از کلسترول هستند و باعث از بین رفتن کبد خواهند شد، روغن هایی که برای جلوگیری از ابتلا به چربی خون و کبد چرب پیشنهاد می شوند عبارت است از : 1- روغن شحم گاوی ✅ 2- روغن زرد گاوی ✅ 3- روغن زیتون ✅ 4 - روغن ارده کنجد ✅ ☕️ آیا استفاده روزمره از چای سیاه ضرر دارد؟ ☕️ درصورتی که چای سیاه  طبیعی باشد و به اندازه مصرف شود، ضرر نخواهد داشت اما نکته قابل توجه این است که اکثر چای های بسته بندی شده دارای مواد نگهدارنده و رنگ مصنوعی می باشند و مصرف مستمر آن مشکلاتی از جمله سرطان و ... ایجاد میکند. ☕️ بهترین جایگزین چای، استفاده از دمنوش های طبیعی می باشد. گیاهان فراوانی از جمله آویشن، بابونه، بادرنجبویه و ... را می توان به عنوان دمنوش استفاده کرد. در روایات به نوشیدن آب جوش تاکید فراوانی شده است، پس اکثر گیاهان را میتوان به عنوان دمنوش استفاده کرد و جایگزین چای های صنعتی نمود. ☕️ لقب بهترین جایگزین چای را میتوان به دمنوش آویشن اختصاص داد، زیرا آویشن هم تقویت کننده معده و سیستم ایمنی بدن می باشد. البته افرادی که دارای طبع گرم (افراد صفراوی) می باشند، باید در مصرف این دمنوش احتیاط کنند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ سيد جليل و فاضل نبيل جناب آقاى سيد حسن برقعى واعظ، ساكن قم چنين مرقوم داشته اند: آقاى قاسم عبدالحسينى پليس موزه آستانه مقدسه حضرت معصومه - سلام اللّه عليها - و در حال حاضر يعنى سنه 1348 به خدمت مشغول است و منزل شخصى او در خيابان تهران ، كوچه آقابقال براى اين جانب حكايت كرد كه در زمانى كه متفقين محمولات خود را از راه جنوب به شوروى مى بردند و در ايران بودند من در راه آهن خدمت مى كردم . در اثر تصادف با كاميون سنگ كشى يك پاى من زير چرخ كاميون رفت و مرا به بيمارستان فاطمى شهرستان قم بردند و زير نظر دكتر مدرسى كه اكنون زنده است و دكتر سيفى معالجه مى نمودم ، پايم ورم كرده بود به اندازه يك متكا بزرگ شده بود و مدت پنجاه شبانه روز از شدت درد حتى يك لحظه خواب به چشمم نرفت و دائما از شدت درد ناله و فرياد مى كردم ، امكان نداشت كسى دست به پايم بگذارد؛ زيرا آنچنان درد مى گرفت كه بى اختيار مى شدم و تمام اطاق و سالن را صداى فريادم فرا مى گرفت و در خلال اين مدت به حضرت زهرا و حضرت زينب و حضرت معصومه متوسل بودم و مادرم بسيارى از اوقات در حرم حضرت معصومه مى رفت و توسل پيدا مى كرد و يك بچه كه در حدود سيزده الى چهارده سال داشت و پدرش كارگرى بود در تهران در اثر اصابت گلوله اى مثل من روى تختخواب پهلوى من در طرف راست بسترى بود و فاصله او با من در حدود يك متر بود و در اثر جراحات و فرو رفتن گلوله ، زخم تبديل به خوره و جذام شده بود و دكترها از او ماءيوس بودند و چند روز در حال احتضار بود و گاهى صداى خيلى ضعيفى از او شنيده مى شد و هر وقت پرستارها مى آمدند مى پرسيدند تمام نكرده است ؟ و هر لحظه انتظار مرگ او را داشتند. شب پنجاهم بود مقدارى مواد سمّى براى خودكشى تهيه كردم و زير متكاى خود گذاشتم و تصميم گرفتم كه اگر امشب بهبود نيافتم خودكشى كنم ؛ چون طاقتم تمام شده بود. مادرم براى ديدن من آمد به او گفتم اگر امشب شفاى مرا از حضرت معصومه گرفتى فبها و الا صبح جنازه مرا روى تختخواب خواهى ديد و اين جمله را جدى گفتم ، تصميم قطعى بود. مادرم غروب به طرف حرم مطهر رفت همان شب مختصرى چشمانم را خواب گرفت ، در عالم رؤ يا ديدم سه زن مجلله از درب باغ (نه درب سالن ) وارد اطاق من كه همان بچه هم پهلوى من روى تخت خوابيده بود آمدند، يكى از زنها پيدا بود شخصيت او بيشتر است و چنين فهميدم اولى حضرت زهرا و دومى حضرت زينب و سومى حضرت معصومه - سلام اللّه عليهم اجمعين هستند، حضرت زهرا جلو، حضرت زينب پشت سر و حضرت معصومه رديف سوم مى آمدند مستقيم به طرف تخت همان بچه آمدند و هر سه پهلوى هم جلو تخت ايستادند، حضرت زهرا عليهاالسّلام به آن بچه فرمودند بلند شو. گفت نمى توانم . فرمودند بلند شو، گفت نمى توانم فرمودند تو خوب شدى ، در عالم خواب ديدم بچه بلند شد و نشست من انتظار داشتم به من هم توجهى بفرمايند ولى برخلاف انتظار حتى به سوى تخت من توجهى نفرمودند، در اين اثناء از خواب پريدم و با خود فكر كردم معلوم مى شود آن بانوان مجلله به من عنايتى نداشتند. دست كردم زير متكا و سمّى كه تهيه كرده بودم بردارم و بخورم ، با خود فكر كردم ممكن است چون در اطاق ما قدم نهاده اند از بركت قدوم آنها من هم شفا يافته ام ، دستم را روى پايم نهادم ديدم درد نمى كند، آهسته پايم را حركت دادم ديدم حركت مى كند، فهميدم من هم مورد توجه قرار گرفته ام ، صبح شد پرستارها آمدند و گفتند بچه در چه حال است به اين خيال كه مرده است ، گفتم بچه خوب شد، گفتند چه مى گويى ؟! گفتم حتما خوب شده ، بچه خواب بود، گفتم بيدارش نكنيد تا اينكه بيدار شد، دكترها آمدند هيچ اثرى از زخم در پايش نبود، گويا ابدا زخمى نداشته اما هنوز از جريان كار من خبر ندارند. پرستار آمد باند و پنبه را طبق معمول از روى پاى من بردارد و تجديد پانسمان كند چون ورم پايم تمام شده بود، فاصله اى بين پنبه ها و پايم بود گويا اصلاً زخمى و جراحتى نداشته . مادرم از حرم آمد چشمانش از زيادى گريه ورم كرده بود، پرسيد حالت چطور است ؟ نخواستم به او بگويم شفا يافتم ؛ زيرا از فرح زياد ممكن بود سكته كند، گفتم بهتر هستم برو عصايى بياور برويم منزل . با عصا (البته مصنوعى بود) به طرف منزل رفتم و بعدا جريان را نقل كردم . و اما در بيمارستان پس از شفا يافتن من وبچه ، غوغايى از جمعيت و پرستارها و دكترها بود، زبان از شرح آن عاجز است ، صداى گريه و صلوات ، تمام فضاى اطاق و سالن را پر كرده بود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام و درود بر دوستان عزیزم دوستان لطفا کمک کنید واقعا خواهرم درد میکشه اورژانسی اورژانسی خواهرم تو مدفوعش خون بود بعد از کولونوسکوپی معلوم شد. توده داره داخل رکتوم والان پرتو در مانی میشه مقعدوپایین تنه کلا زخم شده میسوزه خیلی درد داره پرتو درمانیش فردا تموم میشه چکار کنیم که زخمش خوب بشه طفلی اصلا حال خوبی نداره کسی تجربه ای داره لطفا کمک کنید دعای خیر امام زمان بدرقه راهتون 🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشید اون خانمی که گفتن برای لک صورت آب اسفناج استفاده کردن باید بخوریم یا بزنیم به صورت و آبش هرروز تازه به تازه باشه؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ حبیبه خانم عزیز سلام خداقوتتون بده یه سوال اورژانسی دارم خواهش میکنم زودتر بزارید تا قبل از عید جواب دوستان روببینم.. درب کابینت آبچکم چون همیشه باز میزارم رنگش خیلی تیره تراز بقیه کابینتام شده خیلی زشت شده😔😔 اگه کسی میدونه چکارش باید بکنم چجوری تمیزش کنم لطفا بگید دعاتون میکنم 🙏🙏🙏خدا خیرتون بده کابینت ام دی اف رنگشم کرمه ممنونم از شما وآدمین ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به تمامیه اعضای گرو وحبیه خانومه عزیز. از اون خانومی که گفتن واسه وسواس، دکتر اکرمی نژاد در مشهد معرفی کردن، ممنونم میشم بگید نتیجه هم گرفتید شما؟ آیا شما هم از اون دستگاه عکس واسه مغز هم استفاده کردید، ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت همگی بخیر باشه انشالله خواهری گفتن دخترشون دنبالیچه ش درد می کرد بردن پیش بیطال یا گیر مال اینا دقیقا کارشون چیه؟ طب سنتی وشکسته بندی؟ واینکه شهر شون کجاس؟من اصفهان زندگی میکنم کسی توی اصفهان سراغ نداره بیطال ممنونم از پاسخ های ک میدین🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام،،،من آقا،هستم،45سالمه،،چند سال پیش،به خاطر جای لک تو صورتم،همزمان دوتا لایه بردار باهم،روی صورتم استفاده کردم،،متاسفانه بعداز مدتی،چند جای صورتم،لکهای سیاه پدید آمد،رنگ خودم سبزه تیره است،،و این لکها،قشنگ مشخصه،بیمارستان رازی آزمایش دادم گفتن،حساسیت،ایجاد شده،ورنگدانه پوست صورت ازبین رفته،،آیا دکتر خوب یا راهکاری هست که صورتم خوب بشه،جواب این لکها از بین بره ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام جواب سوال منو پس از ۹ ماه هنوز ندا ید یه دکتر خوب گوارش،سمت غرب تهران میخواستم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خواهش میکنم بگید برای میکروب معده چی خوبه میخوام روزه بگیرم خواهش میکنم اورژانسی سوال من رو بزارید لطفا. 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
کلینیک درمان مشکلات آقایان🔴 بیانات رهبر معظم انقلاب: در محيط اسلامي، زن و شوهر با همند، متعلق به همند؛ در مقابل هم مسئولند. 🧬 اصلاح قطعی و دائمی بیماری های آقایان 🍀با طب سنتی وداروهای گیاهی با روش اصلاح مزاج 🔴درمان تمام مشکلات آقایان و بانوان زیر نظر تیم حکیمان برتر کشور 🔴لینک کانال برای دریافت مشاوره و اعتماد سازی👇 https://eitaa.com/darmangarmahyar
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85 چه صبری داری خدا😭👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام و درود بر دوستان عزیزم دوستان لطفا کمک کنید واقعا خواهرم درد میکشه اورژانسی ا
❤️🍃 سلام خدمت حبیبه خانم وتشکراز کانال خوبشون.خواستم خدمت خانومی که فرمودن دوستشوم بیماری ام اس داره وایزیلایف میشه .بگیم حتما ببرنش دکترطب اسلامی چون اکثراام اس ازجنزدگی هست ودکترهای طب اسلامی درمان میکنند تو قم دکتر طب اسلامی هستند به نام حکیم فراهانی تعریف میکنند اما من نرفتم 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 سلام عزیزم ،در جواب خانمی که رابطشون با شوهرش سرده و همچنین بچه دار نمی شوند . خانم محترم عمرت را برای یک آدم بی احساس و بد بین تلف نکن ،تا جوانی طلاق بگیر و با یک فرد دیگر ازدواج کن ،شاید بچه دار هم شدید . من دریک داستان واقعی خواندم که دقیقاً همین اتفاق افتاده بود و بعد جدایی دو نفر و ازدواج مجدد ،هر دو بچه دار شدند . ولی عزیزم ۱۰۰ سال هم که بگذرد این شخص عوض نمیشد چون خودش را بی نقص می پندارد و در پی اصلاح خودش نیست .🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 سلام درمورد خانمی که قد خودشون ۱۵۴و قدشوهرشون ۱۶۷ هست و راهکار برای افزایش قد بچه هاشون خواستن میخواستم بگم قد من و همسرم هم تقریبا شبیه به شماست من هم چون نگران قد کوتاه دخترم بودم چند سال دخترم رو زیر نظر دکتر غدد بردم و هم داروی تاخیر سن بلوغ و هم هورمون رشد تزریق می‌کرد با کلی هزینه ولی تاثیر آنچنانی در رشد دخترم نداشت و آخرش هم قدش در حد دخترهای شما بود. بنابراین من توصیه میکنم شما تمرکزتان رو روی تغذیه سالم ،ورزش و حرکات جهشی مثل طناب زدن و بپر بپر ، همچنین روغن مالی ساق پای کودک با روغن‌های گرم مثل روغن سیاه دانه و استفاده مرتب از سویق سنجد ،حجامت مخصوص افزایش قد و راهکارهای مختلف طب سنتی قرار بدید. انشالله که نتیجه بهتری خواهید گرفت💐💐 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 سلام خدمت شما وتشکر بابت گروه خوب ومفید لطفا برای اینکه بچه پسر شود راهکار ارائه دهید مثل اینکه یک نفر توضیح داده بود وبه طور کامل پیام را نگذاشته بودید اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 سلام عزیزان وحبیبه خانم گل....مادریکه فرمودن دخترشون تودوران عقدبکارتش ازدست داده بگم ...مگه دخترتون موقع طلاق از طرف خوددادگاه پزشک قانونی نفرستادن؟؟ من خودم ده سال پیش تودروان عقدجداشدم ولی تاپزشک قانونی که خوددادگاه نامه دادنرفتم وجوابش نیاوردم هیچ حکمی ندادن بهم...چون توی طلاقنامه ذکرمیکنن که موقع طلاق دخترمدخوله بوده یانه...حتی اگه دخترباشن نوع بکارتشونم داخل نامه پزشک قانونی ذکرمیکنن.‌.. چون روی مهریه ام تاثیرداره واینم بگم هیچ چی بهترازصداقت نیست...به قول قدیمیا کج بشین ولی راست بگوآدم با راستی وصداقت به بهترینهامیرسه وبا دروغ مطمینااا عاقبت بخیرنمیشه دخترتون 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 سلام بردوستان برای خواهری که گفتن سه بچه کوچک دارن وتاندون دستشون آسیب دیده من خودم مچ دستم در حدی درد میکرد که گفتم دستم شکسته ارتوپد گفت تاندون آسیب ودوهفته آتل ببند از کالا پزشکی آتل گرفتم ودستم را فیکس میبستم کار هم انجام میدادم ولی این آتل فیکس بود ودستم از مچ تکان نمیخورد فقط از انگشتام کمک دست دیگم میکردم بعضی وقتا آتل خیس میشد باز میکردم تو آفتاب مینداختم ولی دستم راتکان نمیدادم تا دوباره آتل رامیبستم بعداز دوهفته کلا خوب شد که خودم باورم نمیشد که از بستن آتل اینجوری خوب بشه دستم،،، شما هم ببندین خوب میشه ،برام دعا کنید تو زندگی مشکل بزرگ دارم دنیا 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 سلام برا خانمی که دخترش آبله مرغان گرفته و جاش مونده دختر خواهرم همین طور شدرفت دکتر براش پماد ترمیم کننده مدیلن نوشت زد به صورتش خیلی خوب بود هم گودیش خوب شد هم جاش ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🤒 شستن دست و پا با آب سرد خوردن سیب کال(سبز) مصرف سنجد مصرف آب و شکر سرخ ناشتا دم کرده بنفشه روغن بنفشه با کوبیده کاسنی روی پیشانی خوردن عناب سیاهدانه ۷ دانه پیاز اسفرزه آب جوشیده که سریع سرد شود. سویقِ ۷ مرتبه شسته 🍎🍎🍎🍎🍎 🟣 خشکی پوست زمانی اتفاق می افتد که پوست شما آب یا چربی کافی نداشته باشد و برای هر فرد، مخصوصا بانوان اتفاقی ناگوار است، اما کافی است مواردی که گفته می شود در منزل انجام دهید و شاهد رفع خشکی پوست خود باشید : 🔵 صورت خود را روزانه با یک پاک کننده ملایم و آب ولرم بشویید. 🔵 استفاده از مواد ضد عفونی کننده، الکل و مایع ظرفشویی؛ پوست را به شدت تحریک می کند پس حتما هنگام کار با این مواد دستکش داخل دست داشته باشید. 🔵 روغن مالی بسیار مهم است؛ استفاده از روغن نارگیل یا سایر روغن های گیاهی که خاصیت جذب بالایی دارد و مرطوب کننده بسیار قوی هست می تواند به سرعت خشکی پوست را از شما جدا کند؛ پس لازم است شب ها قبل از خواب پوست دست و صورت خود را با مقداری روغن گیاهی خالص آغشته کرده و ماساژ دهید. ⚪️ مهم ترین دستور ریختن روغن بنفشه زیتون داخل ناف است و به سرعت تاثیر آن را مشاهده خواهید کرد؛ کسانی که خشکی پوست دارند یا دنبال راهی هستند که پوستشان همیشه شفاف باشد لازم است شب قبل از خواب یک قطره بنفشه زیتون داخل ناف بچکانند. 🔴 خار پاشنه، در واقع رسوب کلسیم در قسمت پاشنۀ پا است که موجب بیرون‌زدگی استخوان در قسمت زیرین استخوان پاشنۀ پا می‌شود. خارپاشنه حتی تا حدود دو سانتی‌متر نیز می‌تواند بزرگ شود و رشد یابد. این زائده که به‌طور عامیانه «خار پاشنه» نامیده می‌شود، التهاب محل چسبیدن یک لایه‌ی بافت نرم به استخوان پاشنه است. این بافت نرم که «فاشیا» نامیده می‌شود مانند یک لایه، تمام عضلات کف پا را می‌پوشاند. وجود این التهاب در افرادی با اضافه وزن شایع‌تر است. 🔘 درمان اصلی خار پاشنه استفاده از ترکیب نوره و حنا (داروی پوستی مالیدنی ) است. این دارو باعث شکاف در پوست و استخوان می شود و به صورت لایه لایه استخوان زائد را از بین می برد. ⚪️ در کنار مصرف این ترکیب پیشنهاد می شود از خوردن لبنیات و کنجد به مدت دو هفته اجتناب کنید. همچنین استفاده از جمع کننده ای مانند گردو که خاصیتی دارد که استخوان را خشک می کند می تواند در بهبود خارپاشنه بسیار مفید می باشد. ✍🏻 پیشنهاد می شود از مصرف هرگونه از ترکیبات بدون نظر مشاور یا پزشک صرف نظر کرده و مصرف ترکیبات زیر نظر پزشک یا مشاور متخصص انجام شود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مرجان با خودم فکر کردم مینا داشته در مورد کی حرف میزده؟ کی بوده که عاشقانه نگا
🌸🍃 مرجان مینا یه جای دیگه دفترش نوشته بود : "ما در درون سینه هوایی نهفته ایم بر باد اگر روآد دل ما زان هوا رود" میدونستم چه هوایی رو میگه ، میشناختمش ، مینا عاشق هیجان بود، عاشق دیده شدن و ستوده شدن بود ، با شناختی که از مینا داشتم حدس زدم مینافکر کرده زیباییش برای حسام عادی شده یا شاید زندگی با حسام برای مینا عادی شده بود و دلش یه اتفاق تازه میخواست. هرچی که بود مینا اشتباه بزرگی مرتکب شده بود . نمیدونستم حسام چیزی از اینا میدونه یا نه. ولی حالتاش اون شب یه جوری بود انگار حسام یه شکایی کرده بود، تصمیم گرفتم هرطور شده این "پ" رو پیدا کنم. "مینا تو دفترش از عشق افسانه ایه" پ" به خودش نوشته بود و حتی نوشته بود گاهی از این همه دوست داشتنش میترسم" یه جا نوشته بود: " امروز که رفتم کافه بهم گفت ای کاش میتونستم جلوی چشمای همه اینا رو بگیرم که نبیننت ، دلم نمیخواد چشم کسی بهت بیافته، دلم نمیخواد نگاه کسی روت باشه ، از یه ور خوشم میاد از این همه علاقه و توجه ، از یه ور میترسم ازین علاقه بی سرانجام و ممنوعه" تو صفحه های بعدی نوشته بود: عذاب وجدان داره خفم میکنه، نمیتونم تو چشم حسام نگاه کنم، وقتی نگاهش میکنم ازخودم بدم میاد، نمیتونم باهاش حرف بزنم، حسام هی به پر و پام میپیچه که چت شده ، از من ناراحتی؟ چی اذیتت میکنه؟ هی میپرسه چرا حالم خوب نیست؟ چرا از من فاصله میگیری؟من چی باید بهش بگم؟چی میتونم بهش بگم؟" تو صفحات بعدی نوشته بود که قراره با حسام و بچه ها بیان ایران و پ وقتی اینو شنیده جنجال درست کرده که چون من نمیتونم بیام حق نداری بری و داشت عملا تو کافه ابروریزی میکرد. از نوشته های مینا فهمیده بودم که بیشتر مواقع "پ" رو تو یه کافه میبینه و و حدس میزدم منظورش همون کافه تو پارک باشه، چند باری از جلوش رد شده بودم ولی تا حالا تو نرفته بودم، دلم میخواست برم اونجا و اونجا رو از نزدیک ببینم.  یه شب از حسام پرسیدم اون کافه ای که مینا میگف زیاد میرم همین کافه تو پارک اون ور خیابونه؟ حسام سرشو بلند کرد و چند ثانیه مکث کرد و گفت چی گفته مگه؟ گفتم هیچی میگفت اونجا حوصلم که سر میره بچه ها رو میبرم پارک و اونجا یه کافه داره خودمم میشینم یه قهوه میخورم مردمو نگاه میکنم تا بچه ها بازی کنن،  حسام گفت آره همونو میگه، اونجا رو دوست داشت،بعضی وقتا با دوستاش یا مامانای دوستای بچه ها میرفتن اونجا میگفت ما که میخوایم قهوه بخوریم بریم اونجا ، اینجوری پولش میره تو جیب هموطن خودمون پرسیدم مگه کافه مال ایرانیاست؟ حسام گفت اره،دو تا ایرانی ان ، اونجارو اجاره کردن دارن کار میکنن. گفتم میشناسیشون؟حسام گفت چطور مگه؟‌ گفتم همینجوری؛ آخه دوست داشتم بچه ها رو ببرم پارک و برم اونجا یه سر بزنم ولی اونا با من نیومدن، منم دیگه تنها نرفتم. حالا شاید خودم تنها رفتم‌‌. حسام گفت باشه اگه دوست داری برو. تصمیم گرفتم برم اونجا و یه سرو گوشی آب بدم شاید ازصاحبای کافه بتونم چیزی بپرسم بالاخره هم مینا پاتوقش اونجا بوده و زیاد اونجا میرفته هم اینکه ایرانی بوده و احتمالش زیاده که بشناسنش. یه روز بعد ازینکه بچه ها رو رسوندم رفتم اونجا و نشستم پشت میز یه پسر قد بلند و خوش قیافه اومد جلو و سلام کرد، منم سلام کردم، گفت از روسریتون حدس زدم ایرانی باشین، چون فقط ایرانیا اینجوری روسری سر میکنن و عربا و سایر مسلمونا حجاباشون با زنای ایرانی کاملا متفاوته‌. گفتم ولی به شما نمیخورد ایرانی باشید، خندید و گفت من دو رگه ام ، مادرم آلمانیه و پدرم ایرانی چند سالی ام ایران زندگی کردم ولی المانو برای زندگی ترجیح میدم به ایران. گفتم من تازه اومدم اینجا، این کافه رم خواهرم بهم معرفی کرده خودش زیاد می اومد اینجا. با خوشرویی گفت در هر صورت خوش اومدین. سفارش دادم و وقتی داشت میرفت پرسیدم ببخشید میتونم بپرسم اسمتون چیه؟ گفت من امیرم گفتم ممنون امیر آقا. اون روز فقط همینو فهمیدم و کس دیگه ای رو ندیدم به جز امیر. چند روز بعد دوباره رفتم و امیر با سلام و علیک و احوالپرسی بهم فهموند که منو یادشه ، اون روز به جز امیر یه پسر دیگه ام تو کافه بود که حرفی نزد ولی از اوجایی که امیر بهش یه جمله فارسی گفت فهمیدم که اونم ایرانیه. خیلی خوش قیافه و خوش تیپ بود و بور بود و انصافا بیشتر شبیه المانیا بود تا ایرانیا. یادم بود که یه جای خاطراتش مینا نوشته بود که "پ" گفته بود که من قبلا هر روز تمام روز تو این کافه انتظار میکشیدم که تو فقط بیای و رد شی از اینجا، برای همین فکر میکردم "پ" باید همون کسی باشه که پیشخوون نشسته بود و داشت قهوه اماده می کرد، همونی که امیر بهش یه جمله فارسی گفت. .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام عزیزای دل وخانمهای فهیم ومهربون...خدمت خواهرعزیزی که گفتن شوهرشون سردوبی احساس وبچه دارنمیشن بگم طلاق خیلییی بده وخیلی سخته من تجربه کردم حتی اگه بابدترین موجودزندگی کرده باشی وقتی خطبه طلاق خونده میشه احساس بی کسی وتنهایی عجیبی میاسراغت...انگاررر دنیاااا خالی شده وفقطططط توتنهاموندی یه عالمه سختی وغم واندوه...من باتجربه این چیزا ووقتی قشنگ احساس کردم موقع خوندن خطبه طلاق عرش خدالرزیدوخدا یه لحظه ازم دلگیرشد وبه والله همین حس تووجودم لرزه انداخت...منم همسرسابقم باوجوداینکه پسرعموم بودعاشقانه هم خاستیم واونم دقیقا مثل شوهرشمابودولی خیلی وقتهاا بعدطلاق یه لحظه به خودم میگفتم‌نکنه اشتباه کردم نکنه تلاشم نکردم درحالیکه توخوددادگاهم وقتی از کاراواخلاق وشرایطش حرف میزدیم میگفتن زودترطلاق این دختربده ازاول چرااومدی این بنده خداگرفتی بااین شرایط وتفاسیر...ولی بعد گذشت حدویک سال کم کم به زندگی عادی برگشتم وبه موقعیتهای ازدواج مجددفکر کردم خداروشکر بدنیست زندگیم ولی ازدواج دومم یه بچه اززندگی قبل همسرم داشت که تاپارسال چندبارواسه طلاق رفتم بخاطردخالتهاخانوادش بخاطربچه شون...حمایتهای الکی ودلسوزیهای بیمورد وبیش ازحدشوهرم به بچه اش...وبه قول شماهمیشه من مقصربودم درحالیکه خودشوهرم وخانوادش میدونستن چقددخترشوهرم لجبازززوبیش فعال...غیرقابل کنترله وولی جلومن کوچیک تابزرگشون من مقصرمیدونستن وبهم میگفتن مشکل اعصاب داری .وووووو...هزارویک مساله دیگه...ولی عزیزم هم الان زندگیت سخته وهم امکان داره ازدواج مجددتون سخت باشه پس انتخاب کن...فکرکن ودرنهایت سرسجاده به خدابگووو خداجونم میسپرم به خودت هرچی خیروصلاح زندگیمه خودت مسیرواسم بازکن وسرراهم قراربده وشک نکن خدابهترین واست مقدرمیکنه وبنده اش تنهانمیزاره...ببخشید زیاد...دوست شما گیسوان غم(اینم بگم الان گوش شیطون کرشوهرم یکسالی هست به اشتباهاش پی برده وصدهزارمرتبه شکرزندگی خوبی دارم) ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 باسلام این عکس پشت کتف وکمر خواهرزادمه (دختر)ازنوزادی پرموبود مافکر میکردیم بزرگتر بشه این موها میریزه ولی الان که ۳ سالشه کم که نشده بیشتر وپرنگتر هم شده ازمایش کلی هم داده دکتر غدد به خواهرم گفتن مشکلی نداره ولی باید شش ماه دیگه مراجعه کنن حالا از عزیزان سوال دارم کسی بوده همچین مشکلی براش پیش اومده باشه ورفع شده باشه اخه خیلی نگرانیم مترسیم دراینده تبدیل به موهای زائد مردونه بشه یا خدایی نکرده مشکل غدد پیداکنه ممنون میشم اگه کسی اطلاعی داره راهنمایی کنه 🙏🌸 👇❤️ @adminam1400
🌱 ختمی که هزاران نفر از همین کانال ازش حاجت گرفتن 🌹طریقه شرکت در ختم ره🌹 1) نیت کنید . 2) به مدت 7 (هفت) يا 40 (چهل) روز، هر كدام را كه در توان شما است:3) هر روز به ترتیب 👈يك حمد و 11 قل هو الله و يك مرتبه سوره يس قرائت کرده و بعد از خواندن قرآن ثوابش به روح حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی هدیه نمایید.4) هر روز 110 تومان يا 1100 تومان تا پايان ختم، بابت رد مظالم كنار گذاشته و در پایان به نیت قربه الی الله یک جا صدقه دهید. 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 طریقه ختم خیلی خلاصه وار میگم 👆👆👆👆 از هر روزی میتونین شروع کنین فرق نمیکنه چند شنبه باشه هر ختم برای یک حاجت طریقه ختم اول یکبار حمد دوم یازده بار توحید سوم سوره یس چهارم آخرین روز ختم اگه هفت روز ۱۵۰۰ یا ۱۴۰۰ به فقیر میدین اگه چهل روزه هست روز چهلم ۴۵۰۰ ت میدین ..حاجت گرفتین گروه میگین هر روزی بخواید میتونین ختم رو شروع کنین فرق نمیکنه چه روز و چند شنبه باشه 🔔🔕🔔🔕🔔🔕🔔🔕🔔 سلام دوستای گلم ان شاءالله دعاهاتون مورد قبول درگاه حق باشه بحق زودی زوود حاجت روا بشین🙏 🔔🔕🔔🔕🔔🔕🔔🔕🔔 ⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ 🌹سوال ها 🌹 🔰🔰🔰🔰 👈بهترین روز شروع برای ختم برداشتن ؟روز می باشد (وگرنه هر روزی بخواید میشه خوند) 👈آیا میشود صدقه رو یکجا بدیم بدون اینکه روزانه کنار بزاریم ؟بله 👈در زمان عذر شرعی میتونم ختم شروع کنیم یا ادامه بدیم ؟بله 👈صدق میشه روز اول یا وسط رد کرد ؟نه فقططط روز آخر ختم میتونه فقیر خیابونی هم باشه 👈روزانه میتونیم اعلام ختم نکنیم پیش خودمون بخونیم ؟بله منتظر خبر حاجت روایتون هستیم توی گروه یا پی ویم 👈ختم هفت روزه روز آخر 1400 یا 1500 ختم 40روزه 4500 ت 👈اگه ناخواسته هم ختمتون یک روز یادتون رفت باید مجدد ختم رو شروع کنین دوستان دیگه لازم نیست همین چند روز هم که خوندین صدقه بدین 👈میتونین بدون اینکه روزانه کنار بزارین یکجا روز آخر بدین به فقیر 👈صندوق صدقات نمیشه فقط فقیر 🍓🌺💐💔❤️💍 🌸با منتشر کردن در ثواب آن شریک باشید🌸 🌈🌈🌈 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبه های زیارتی 🌹🌹🌹🌹 در هوای سحرم حال و هوای دگر است هر چه دارم همه از حال و هوای سحراست…
☀️🍃 حکم شرعی ازدواج پرسش :ازدواج کردن از نظر اسلام چه حکمی دارد؟ پاسخ :  ازدواج از مستحبات است و اگر کسى بترسد که با ترک ازدواج در حرام بیفتد ازدواج بر او واجب است و کسانی که توانایی ندارند : نخست به نامزدى مشروع (خواندن عقد ازدواج به صورت شرعى و قانونى، بدون مراسم عروسى) اقدام کنند که نیاز به تشریفات و تجمّلات وهزینه‌هاى سنگین ندارد سپس با فراهم شدن امکانات در اوّلین فرصت مراسم ازدواج وعروسى را به‌طور ساده وآبرومند برگزار کنند. سن مناسب برای ازدواج یا معیار بلوغ در ازدواج پرسش :آیا در شرع مقدّس اسلام سنّ شرعى و قانونى ازدواج دختران و پسران، سنّ بلوغ می باشد؟ پاسخ :  سنّ نُه و پانزده سالگى سنّ تکلیف است و الزامآ سنّ ازدواج نیست، توضیح این که : ازدواج در صورتى جایز است که دختر یا پسر رشد جسمانى کافى براى ازدواج داشته باشد، البته در صورتى که کارشناسان بطور خاص یا بطور عام تأیید کنند که فلان دختر یا پسر یا عموم دختران در محیط ما، در فلان سن، رشد جسمانى کافى براى ازدواج ندارند، ازدواج در چنین سنّى حرام است، به تعبیر دیگر، بلوغ به حسب ادّله شرع، چهار مرحله دارد : الف) بلوغ به معناى سنّ تکلیف و رعایت واجب و حرام و انجام نماز و مانند آن. ب) بلوغ به معناى آمادگى براى روزه، بطورى که مایه ضرر و زیان و بیمارى پسران و دختران نشود. ج) بلوغ براى ازدواج، بطورى که دختران از نظر جسمى آمادگى کافى داشته باشند، و خطر إفضاء و نقائص دیگرى در کار نباشد. د) بلوغ و رشد براى مسائل اقتصادى و مالى، بطورى که در معاملات مغبون نشوند. از آنچه در بالا گفته شد، جواب سؤال روشن شد. راه محرمیت زن و مرد نامحرم پرسش :چگونه زن و مرد نامحرم به یکدیگر محرم می شوند؟ پاسخ : به واسطه ی خواندن خطبه ی عقد ازدواج (آن هم با شرایط آن )  زن و مرد به هم حلال مى ‏شوند و آن بر دو قسم است: ازدواج دائم و موقت. صیغه محرمیّت برادر و خواهری پرسش :صیغه محرمیّت بین زن و مرد نامحرم (صیغه برادر و خواهرى) چگونه است؟ پاسخ : چیزى به نام صیغه برادرى و خواهرى نداریم،  صیغه محرمیّت یا به وسیله ازدواج دائم و یا ازدواج موقّت حاصل مى شود(البتّه با شرایطش، خصوصا اذن پدر دختر) و غیر آن ممنوع است. تعریف عقد دائم پرسش :منظور از عقد دائم چیست؟ پاسخ : عقد دائم به عقدی گفته می شود که مرد زن را برای همیشه به عقد خود درآورده  و زنى را که به این عقد در مى ‏آید «دائمه» گویند. تعریف عقد موقّت پرسش :منظور از عقد موقّت چیست؟ پاسخ : ازدواج موقّت به عقدی گفته می شود که بین زن و مرد نامحرم براى مدّت معیّنى خوانده می شود، خواه این مدّت کوتاه باشد یا طولانى ( البته نباید به مقداری باشد که تمام مدت عمر مرد و زن را شامل شود ) و آن را «متعه» و «صیغه» نیز مى‏ نامند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام و درود بر دوستان عزیزم دوستان لطفا کمک کنید واقعا خواهرم درد میکشه اورژانسی ا
❤️🍃 سلام خانمی که لباسشویتون تمیز نمیشوره.اولا حجم لباستون رو کمتراز ظرفیتش بریزید داخلش حتما پودر لباسشویتون رو عوض کنید یه پودر خوب بگیرید .منم مشکل شما رو داشتم ❣❣❣ خانمی که لباش خشکی میشه اگر بدنتون کمبود ویتامین نداره شبها داخل نافشون رو با روغن زیتون ویاهر روغنی حتی جامد چرب کنند.واز بالم لب هم استفاده کنند ویه مدت از قرص ب کمپلکس استفاده کنید 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام وقتتون بخیر خانمها بی که خارش در ناحیه تناسلی دارن میتونن گیاه گزنه رو بجوشانن بعد از صافی رد کنن بعد با اون آب گزنه اون ناحیه رو بشورن . اگر گزنه تازه ندارن میتونی از عطاری گزنه خشک رو بگیرن . تجربه شده و خیلی تاثیر داره 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلامبه‌حبیبه‌جان‌عزیزم‌،،،خدا‌قوت‌،،،‌‌ممنون‌از‌شما‌وکانال‌خوبتون،عزیز‌ی‌بنده‌خدای‌گفته‌بود‌،،فک‌کنم‌اطراف‌کرج‌یا‌خود‌کرج‌بود‌،،دقیقا‌نمیدونم‌کجای‌تهران‌بود‌ برای‌دیسک‌کمر‌گفته‌بودن‌بدون‌عمل‌متوجه‌میشه‌دیسک‌وخوب‌میکنن‌میشه‌از‌دوباره‌بیاد‌آدرس‌یا‌شماره‌تلفنی‌برامون‌بزار،،ممنون‌از‌شماوهمه‌ی‌هم‌گروهی‌های‌عزیز 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام برای خانومی که یبوست داره دمنوش سنا مکی وگل محمدی دم کنن روزی دوبار نیم ساعت قبل صبحانه نیم ساعت قبل شام این دمنوش رو یه ۱۰روز مرتب استفاده کنید وبعد این ۱۰روز ۳روزی یک بار مصرف کن تا هروقت که دیدی دیگه کاملا خوب شدی البته یه کم هم وزنت میاد پایین با این دارو زیاد روی نکن لطفا و یه پماد هست که عکس گرفتم براتون فرستادم استفاده بشه عالیه تا میتونی غذای آبکی مثل سوپ بخور چیزای سفت نخور تا یه کم التهاب مقعدی کم تر بشه وترمیم بشه وتا میتونی ترشی وفلفل رو از برنامه غذایت حذف کن کلا منم باشم مامان دوتا گل دختر نرگس ونازنین 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام عزیزان خانمی که قدخودش وهمسرش و۳تا دخترش زیاد بلند نیست ژنتیک تاثیرداره اماتغذیه بیشتر لبنیات میوه زیاد بده بخورن ورزش‌های کششی بارفیکس والیبال وحتما طب سنتی ببرید جواب میگیری دخترخاله من با این کارا۲۰سانت بلندترشد 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام عزیزان برای شجاع شدن وکم کردن ترس به فرمایش حکیم خیر اندیش بهترین درمان ۴۰ روز خوردن یک ق م اسپند همراه آب قورت داده بشه هرشب، ان شاءالله امام زمان ع آمین گوی آرزوهاتون باشه❤️ 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام خواهری ک عنوان کردین معلم هستین و برادر دکتر خاهر دیگر هم خانه دار و مادرتون براثر فوت پدر ناراحتن عزیزم خدا پدرتون بیامرزه سالمندان و نوجونا خیلی در معرض افسردگی هستن شما ب هیچ عنوان ب نظرم نباید اجازه بدید تنها باشن بعضی اوقات داخل مساجد یا پارک ها یا موسسه های فرهنگی شهر ما خانم ها مسن دور هم جمع میشن و حرف میزنن و حافظ خوانی وووو خلاصه سرشون برا ساعتی گرم میشه ببینید یه همچین جایی پیدا می‌کنید براشون اگر اهل نماز و روزه هستن ایشون ترغیب کنید یه ربع نیم ساعت زودتر برن مسجد تورهای گردشگری بانوان زیادی هس پر س و جو کنید و غیر مستقیم با تعریف و اغراق😉ازشون بخاین توی همچین جوی شرکت کنند ... اگر هم اهل کتاب خوندن هستن ایشون میتونین یه روز غیر مستقیم ببرید یه کتابفروشی ...ب هر حال خودتون باید ببینید با چ وجه سرگرم میشن .......خودتون و خواهرتون و ترجیحا خاله ی .....کسی دور همی زنونه بگیرید و شادشون کنید بالاخره خواهر ما هممون مهمون این دنیاییم بلیطمون هنوز امضا نشده ...ایشالله حال مادرتون بهتر بشه (ماه شب چهاردتون ) ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام ادمین عزیزوقت بخیر یه خواهردارم ۴۶ سالشه وحامله هست توی ۱۸ هفته رفت آنومالی گفتن توسرجنینش دوتاکیست داره دراندازه ۱۱ میل خیلی نگرانه توروخدااگه کسی توحاملگی این تجربه داشته توفرزندش وخوب شده بگن دکترکه میگه نگران نباشید جذب میشه میره ولی خواهرم خیلی نگرانه واسترس داره ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ اورژانسی ❌اورژانسی سلام خدمت حبیبه خانم ودوستان گل💚💐 میشه لطفا زود تر سوالمو بزارید کانال من ۱۲روز از تاریخ پریودم گذشته... سه روز که گذشته بود من رفتم ازمایش خون دادم عدد بتا ۱۵بود.. دکتر گفت منفیه..... من جایی خوندم که عددبتا از ۱۵تا ۲۵مشکوکه... ولی من حس میکنم باردارم.. میشه اگه کسی این تجربه رو داره بهم بگه.. اخه نمیخوام باز آزمایش بدم فعلا وخیلی نگرانم کلا دیگه بچه نمیخوام... ۳۹سالمه... ممنون زودتر جواب بدید.. آیا بوده کسی با وجود آزمایش منفی بعد مثبت شده یانه❌❌❌❌تست بارداری هم انجام دادم ۱۲روز بعد تاریخ پریودم ولی باز منفیه. آیا ممکنه باردار باشم خیلی کلافم اخه ۴تا بچه دارم قصدهم ندارم دیگه باردار بشم. ممنون ازهمگی...🍀☘☘☘🍀🍀🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌺💐 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید دختر بچه ۶ ساله فکش زیر دندان آسیابش اندازه دوتا نخو د باد کرد و سفت شده دکتر نبردم به نظر شما از دندونش هست یا چیزی دیگه ممنون راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خوب هستید خواهرای عزیزبرا ویاربد سوزش معده وحالت تهوع چ کنم جونم دراومد همه بارداریم اینجوری میگذره دیگه تحمل ندارم 😭😭😭😭😭😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم خسته نباشین لطفا هر چه سریع تر سوال من را گروه قرار دهید مادرم شبکیه چشم راستش پارگی شدید پیدا کرده ودکتر گفته باید عمل بشه میخواستم ببینم کسی هست که این مشکل داشته وبعد عمل نتیجه خوب بوده؟ مادرم توانایی عمل نداره،۸۰ ساله هست هفته دیگه باید بره بر ا عمل خیلی استرس داره،نمیدونیم چکار کنیم 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ جناب آقاى قندهارى سابق الذكر و نيز جمعى ديگر از موثقين نجف اشرف نقل كرده اند كه : رشادمرضه كه از تجار درجه يك عراق مى باشد، تقريبا در هفت سال قبل به مرض سرطان داخلى مبتلا شد و اطباى عراق و لبنان و سوريه از معالجه اش عاجز شدند و براى مداوا به ممالك اروپايى رفت ، بالا خره به او گفتند به هيچ وجه علاجى ندارد چه جراحى بكنيم و چه نكنيم ريشه سرطان به قلب رسيده و بر فرض ، جراحى بكنيم يك هفته ديرتر شايد بميرى . دست اززندگى مى شويد شب در خواب ، عربى را مى بيند كه پيراهن كرباسى در بر دارد با محاسن متوسط، مى گويد:((رشادمرضه اگر قبر مرا درست كنى ، من از خداوند شفاى تو را مى خواهم )). مى پرسد شما كيستيد؟ مى فرمايد من ((ميثم تمار)) هستم (ناگفته نماند كه قبلاً بارگاه ((ميثم )) بسيار مختصر و محقر بود). از خواب بيدار مى شود و دو مرتبه به خواب مى رود و همان منظره را مى بيند. در مرتبه سوم نيز همينطور مشاهده مى كند. فردا با هواپيما به بغداد برمى گردد و ازراه مستقيما به درخواست خودش ‍ او را بر سر قبر ((ميثم )) مى آورند و آنجا مى ماند. شب هنگام همان شخصى كه در خواب ديده بود در مقابل چشمش پيدا مى شود و صدايش مى زند ((رشادمرضه ، قُم )) يعنى بلند شو، مى گويد نمى توانم . با تندى مى گويد ((قُم )) ناگهان مى ايستد و آثارى از مرض در خود نمى بيند. بلافاصله مشغول تعمير بارگاه ميثم مى شود و قبه آبرومند فعلى را مى سازد وبعد شوق تعمير قبر مسلم بن عقيل را پيدا مى كند و قبه طلاى مسلم را تمام مى كند و سپس براى تجديد تذهيب گنبد مولا اميرالمؤ منين عليه السّلام دويست كيلو طلا مى پردازد و اكنون بحمداللّه تذهيب گنبد تمام شده است . بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ و نيز جناب مولوى مزبور نقل كرد كه برادرم محمد اسحاق در بچگى مسلول شد و از درمان نااميد گرديديم . پدرم او را به كربلا برد و در حرم حضرت اباالفضل عليه السّلام او را به ضريح مقدس بست و از آن بزرگوار خواست كه از خداوند شفاء يا مرگ او را بخواهد. بچه را بست و خود در رواق مشغول نماز شد، هنگامى كه برگشت نزد بچه ، گفت بابا گرسنه ام . به صورتش نگاه كرد ديد رخسارش تغيير كرده و شفا يافته است ، او را بيرون آورد و فرداى آن روز انار خواست و هشت دانه انار ويك قرص نان بزرگ خورد و اصلاً از آن مرض خبرى نشد و اكنون ساكن نجف و در حضرت حمزه مشغول خبازى است . بنده در سفرى كه براى زيارت حضرت حمزه مشرف شدم به اتفاق جناب مولوى ، محمد اسحاق مزبور را ملاقات كردم و آثار ورع و صلاح و سداد از او آشكار بود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۵۴۲🌼 @azsargozashteha
2813320.mp3
3.79M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۵۴۲🌼 @azsargozashteha
🌱 عزیمت ام موسی این عزیمتی است مشهور به عزیمت ام موسی علیه السلام جهت فتح جمیع بستگی ها و فتوحات کلیه و جزئیه می خوانند و آثار عظیمه بینند حتی جهت قفلهای بسته می خوانند گشوده می شود و به جهت تسکین درد اعضا بسیار مجرب است : « بسم الله الرحمن الرحیم یا فَتّاحُ بِلا مِفتاح اِفتَح لَنا بِحُرمَهِ اُمَّ مُوسی حَریاثٍ مَریاثٍ شَریاثٍ شَیشاثٍ کَیراثٍ طَثناثٍ تَخفیفٍ نُوحابِضٍ نُوخابِدٍ نُوشابِدٍ یا جامَرتٍ یا کافَلنا یا راحَلنا یا بَختَینا تَحیَیَهُ بُوخاءَ بِنتَ لاوی یَعقُوبُ علیه السلام یا مُجرِی الفُلکِ فِی البَحرِ بِاَمرِهِ اِنَّکَ بِالناسِ رَئوفٌ رَحیمٌ سَخِّرلِی کذا و کذا» آن چه می خواهید نام ببرید که البته مجرب است ان شاء الله تعالی منابع: گوهر شب چراغ ج 2 ص 306 طول عمر و دولت و پریشانی دشمنان و خوشحالی دوستان برای طول عمر و دولت و پریشانی دشمنان و خوشحالی دوستان این دعا را بخواند و یا با خود داشته باشد که مجرب است : « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا عَزِیزُ الْعِزُّ فِی عِزَّةِ مَا أَعَزُّ العَزِیزُ فِی اَعزهِ أَعِزنِی بِعِزِّتِکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ ادْفَعْ عَنِّی اَعدایِی بِدَفْعِکَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ خِیَارِ خَلْقِکَ یَا أَحَدُ یَا أَحَدُ یَا فَرْدُ یَا صَمَدُ» منابع: مخازن ج 1 ص 494 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
📅 🗓 ۱۷ اسفند | حوت ۱۴۰۲ 🗓 ۲۶ شعبان ۱۴۴۵ 🗓 7 مارس 2024 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري (ع) ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ المَلِک الحقّ المُبین نیست خدایی جز الله فرمانروای حق و آشکار ❇️ روز به اسم امام حسن عسکری (ع) است روایت شده در این روز زیارت امام حسن عسکری (ع) خوانده شود. روز می‌شود. ❇️  (یا ) ۳۰۸ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان ▪️13 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️18 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️21 روز تا اولین شب قدر ▪️22 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌‌‌. ✅ برای گرفتن روز مناسبی است. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌‌‌‌. ✅ برای روز مناسبی است‌. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ⛔️ برای رفتن روز مناسبی نیست. 🔰 زمان :از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر. 🔸امروز روز خوبی است. 🔸شروع کارها پسندیده است. 🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد. 🔹کسی که امروز گم شود،پس از چند روز پیدا میشود. ان شاء الله. 🔹قرض دادن و قرض گرفتن خوب است. 🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔹در خرید و فروش و تجارت،انجام شود. 🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸در این روز، سفر انجام شود. 🔸کسی که در این روز متولد شود،دانا و سعادتمند خواهدشد. اگر خدا بخواهد. 🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔸صدقه دادن خوب است. 🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « پستان » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔹خواب در این شب دارای تعبیر است. 🔹مسیر رجال الغیب از میان غرب و جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا رِجالُ الغیب. السلام علیک ایتها الارواح المُقَدّسه. اَغیثونی بِغَوثه و اُنظروا اِلَیَّ بِنَظره یا رُقبا یا نُقبا یا نُجبا یا ابدال یا اوتاد یا غوث یا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🌸 🌸 از حضرت امام سجاد علیه السلام روایت شده که چون امیر المومنین علیه السلام را کار دشواری پیش می آمد جامه پاک می پوشید و وضو می ساخت و بر بلندترین جای از بام خانه میرفت و چهار رکعت نماز می خواند در رکعت اول بعد از حمد سوره اذا زلزلت و در رکعت دوم اذاجاء ( نصر ) و در رکعت سوم کافرون و در رکعت چهارم قل هو الله بعد دست به دعا بر می داشت و می خواند :اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي إِذَا دُعِيتَ بِهَا عَلَى مَغَالِقِ أَبْوَابِ السَّمَاءِ لِلْفَتْحِ انْفَتَحَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهَا عَلَى مَضَايِقِ الْأَرَضِينَ لِلْفَرَجِ انْفَرَجَتْ وَ أَسْأَلُكَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي إِذَا دُعِيتَ‏ بِهَا عَلَى‏ أَبْوَابِ‏ الْعُسْرِ لِلْيُسْرِ تَيَسَّرَتْ وَ أَسْأَلُكَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي إِذَا دُعِيتَ بِهَا عَلَى الْقُبُورِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْلِبْنِي بِقَضَاءِ حَاجَتِي 🔹 🔹 اذان صبح ۵:۰۲:۴۵ طلوع آفتاب ۶:۲۵:۵۵ 🔹 اذان ظهر ۱۲:۱۵:۱۲ غروب آفتاب ۱۸:۰۵:۰۴ 🔹 اذان مغرب ۱۸:۲۳:۱۰ نیمه شب شرعی ۲۳:۳۳:۵۵ 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۵:۰۴ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود.
❤️🍃 سلام نمیدونم از کجای زندگیم گله کنم 😭😭😭😭 دلم گرفته خداااا عدالت کجاست چرا ما زنا این قد بدبختیم 😭😭😭 دو روزه افتادم گوشه خونه به شوهرم میگم بیا منو ببر دکتر گوش نمیده میگه قرص هست بخور هر چی میخورم جواب نمیده تب لرز گرفتم تکون نمیتونم بخورم میگه من پول ندارم خرج دکترت کنم 😭😭 پول داره خرت وپرت بگیره بریزه دور بر من چهار تومن داده عروس هلندی گرفته گذاشته گوشه حال هرچی میخورن میریزن دور بر تا بچه هام‌رفتن کنارشون شروع میکنه خودشون سر صدا دادن عروس هلندیا عزیز تراز بچه هاش هستن هزار تومن پول بهم نمیده بتونم بزنم به زخمای زندگیم نشده یه بار تنها برم بازار خرید کنم همش باید اقا همراه باشه اینو بخر اونو نخر یه بار رفتم گیره لباسی گرفتم 25هزار تومن داخل مغازه باهام دعوا میکنه حق خرید هیچی ندارم به قران خسته شدم چند سال کمر دردم انگار نه انگار پهلو درد گرفتم انگار نه انگار به خدا بعضیا مرد نیستن نامردن 😭😭 به خدا خسته شدم بریدم از این زندگی دگه نمیتونم خیلی با خدا حرف میزنم باهام قهره جواب منو نمیده😭😭😭 ازش درخواست کار کردم بهم نمیده نمیتونم برم سر کار حق هیچی هم ندارم تو این خونه کلفت هستم کلفت شوهرم کوچه روشن کن هست خونه تاریک کن شوهرم خیلی خیلی خسیس بداخلاق هست 😭😭😭😭 خواهش میکنم برام دعا کنید شاید خدا جواب شما رو بده با من انگار قهره 😭😭😭😭 دلم خیلی پر خونه هر چی از زندگیم بگم کم گفتم چه بدبختیای کشیدم هر وقت سمت طلاق رفتن نذاشتن هی کوتاه امدم الان دگه بخاطر بچه ها دارم میسوزمو میسازم 🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام داستان مرجان میخونم خیلی حالم بد شد ب یاد خودم میوفتم جقدر نظر داشت ب زندگی خواھرش تا اخر خدا کشتش اگہ ایقد غصہ زندگی خواھرشو نمیخورد ج بسا خواھرش نظر نمیخورد بعضی وقتا حسادت چشم داشتن بہ زندگی کسی اون زندگی زیر رو میشہ (منم دقیق زمانی زدواج کردم کہ ھمہ حسرت منو میخوردن بخصوص خواھرام جنان بلایی سرم اومد ھمش نظر جشم بد بہ زندگیم بود من دلم میسوخت برا خواھرم دعوتش میکردم کہ احساس نکنہ من بالام و اون خیلی پایین وقتی میومد تو خونم پر جشماش اشک میشد تحمل خوشحالی منو نداشت جنان بلایی سرم اومد کہ الان دہ سالہ خانوادم دلشون کباب برا من ھمون خواھری کہ حسادت میخورد امروز ناراحت منہ ولی ج فایدہ با،حسادت نظر تنگی زندگی منو زیرو رو کرد کہ الان فقط زندہ ام دوست دارم یروز منم سرگذشت زندگیمو بزارم کہ بدونید خواھر ب خواھر کہ از ھمہ کس ب ادم نزدیکترہ جہ بر سر زندگی من اورد ) متنفرم از،مرجان فکرہ جایگاہ خودشہ ولی لحظہ ایی دلش تنگ اون خواھرش،مینا نمیشہ زرہ ایی دلش ب حال اون بجہ خواھرش نمیسوزہ بجاکہ محبت کنہ فکر جایگاہ خودشہ میگہ جایگاہ معلومہ جایگاہ تو جیہ جایگاہ تو بزرگ کردن بچہ خواھرتہ ایقد جش بہ زندگی مینا داشت تا اخر مرد ججور دلت اومد بری سر زندگئ خواھرت تازہ روداری ھم کنی اونا داغ دارن بہ جا ک محبت کنی ھی ایراد میکیری میکہ روسری درار قشنگ توجیح کن ب ارامی بہ محبت جایگاھی ندارئ اون اعتماد بہ کسی نداشتہ تو بردہ کہ خیالش راحت باشہ جایگاہ تو فعلن اینہ انتزار دارہ یہ شبہ بشہ مینا زمان زیادی میبرہ و بہ جا حسادت فعلن باید د داغ خواھرت و وظیفہ ایی کہ بہ گردنت ھست بپردازی خودتو بزار جا ااونا فکر کن بجہ خودتہ ھنو اینجور میکردی فکر المان رفتن بود ججور دلت اومد بری سر زندکی خواھرت اصلا داستان واقعیت ندارہ کفری شدم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 ⚪️ درمان لاغری لاغری معمولا از غلبه صفرا و سودا شکل می گیرد؛ در ابتدا باید مزاج خود را با تشخیص مزاج از متخصص تعیین کرده و انجام دستورات زیر به طور عمومی باعث افزایش وزن می شود : 🔺 مصرف هاضوم : هاضوم جدا از اینکه به هضم غذا کمک کرده و مصرف آن معده را تقویت می کند باعث افزایش وزن خواهد شد. 🔺 حمام کردن : اگر یک روز در میان به حمام بروید چاق می شوید. اگر هرروز حمام بروید لاغر می شوید. اگر ناشتا حمام بروید لاغر و بعد از خوردن غذا باعث چاقی می شود. 🔺 مصرف سویق گندم، سنجد و برنج : در روایات داریم که خوردن سویق باعث افزایش گوشت استخوان می شود. 🔺خوردن میوه در اول روز ⬅️ بزرگ شدن پروستات 🤌 علت ها : نگهداری منی‌هنگام انزال داروهای تاخیری رابطه جنسی بدون انزال تاخیر در تخلیه ادرار ادرار نڪردن پس‌از رابطه جنسی بی تحرڪی و نشستن مداوم ایستاده نزدیڪی ڪردن یا ادرار ڪردن بعد از انزال به پهلوی راست نخوابیدن استبراء نڪردن پس‌ از هر بار ادرار ڪردن 👈 علائم : ڪاهش قدرت ادرار زور زدن برای ادرار قطره قطره آمدن ادرار تڪرر ادرار درد هنگام تخلیه منی سوزش ادرار 👌 درمان : نوره گذاشتن هفته ‌ای دو بار و بعد از نوره حنا زدن حداقل دو ساعت روغن مالی با بنفشه ڪنجدی مصرف گردو استفاده از روغن تخم ڪدو صبح و شب یڪ قاشق یا مصرف خود ڪدو گزنه روزی سه قاشق حجامت چاربند ماهی یڪ بار تا سه مرحله استبراء همیشه سرڪه و روغن زیتون بعد غذا  سڪنجبین روزی دو لیوان سیاهدانه عسل روزی دو قاشق اسفند شش بار شسته با آب سرد و یڪ بار با آب گرم و مخلوط شده با روغن گل سرخ شبی یڪ قاشق مرباخوری  سویق سنجد داشتن رابطه جنسی منظّم جلوگیری نڪردن از انزال و ادرار ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام ادمین عزیزوقت بخیر یه خواهردارم ۴۶ سالشه وحامله هست توی ۱۸ هفته رفت آنومالی گ
❤️🍃 سلام خسته نباشید خانمی که عکس دست پدر شوهر ۶۵ ساله شون گذاشته بودن اون لکه های قرمز و بنفش به خاطر این هست که رگهای ریز زیر پوست پاره میشه حتما متخصص داخلی یا مغز واعصاب ببرین چون پدر شوهر من هم مدام دستهاش این شکلی میشد بنده خدا سکته کرده یه آلزایمر خفیف هم گرفته حتما دکتر ببرید 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱 سلام خدمت شما ادمین گرامی ودوستان عزیزم عزیزی که عکس دست پدرشوهر شو گذاشتن حتما یه ازمایش بدن احتمال زیاد پلاکت خونشون پایینه 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱 سلام عزیزم ان شاءالله همیشه سلامت باشید ❌❌خانمی لطف کردن جواب دادن که در مشهد خانم بنام نوری کارش حرف نداره و از شهرستان های دیگه برا درمان میان پیش ایشون ولی آدرس و شماره تلفن یا اسم کوچک این خانم نوری را ندادن ممنون میشم پیامم را بزارید تا آدرس دقیق بزارن (دکتر برای لگن درد بود ) اجرتون با فاطمه زهرا س 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱 سلام در جواب خانمی که باردارن وکیست دارن من هم باردارم در سونو شش هفته کیست هفت سانتی داشتم دکتر گفت که نزدیکی نداشته باش وسیله سنگین بلند نکن وضربه به شکم نخوره در سونو دوازده هفته اندازه کیست سه ونیم سانتی متر شده بود دکت گفت کم کم خودش جذب می شه نگران نباش منم قبلا اصلا کیست نداشتم. الان هم شانزده هفتم بخاطر جفتم پایینه شیاف استفاده می کنم واستراحت. برام دعام کن نی نی سالم به دنیا بیاد 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱 در جواب دوستمون که گفتن پای برادرزادشون زخم میشه خواستم بگم دختر من هم همینطور بود..از داروخانه روغن گلیسیرین گرفتم چند قطره گلاب و یک قطره آبلیمو اضافه کردم..و روزی چند بار به انگشتش میزدم..مخصوصا موقع خوابش...اگر بتونید بعدش جوراب پای بچه کنید خیلی بهتر هست...اما خداروشکر خیلی خوب شد..فقط حواستون به کفش هایی که براش میخرید باشه..کفش های جلو باز معمولا براشون خوب نیست..مخصوصا اگر لبه هاشون سفت باشه 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱 سلام دوستان دوستانی که فردی از خانوادشون دچار اعتیاد هست راه کار میخواستن من یکبار تجربم رو توی کانال گذاشتم ولی بازم برای دوستان تازه وارد میدارم منم پسرم ۲۵ ساله ۸ ساله درگیر اعتیاد هست تمام راه هارو رفتم از روانشناسی طب سنتی کمپ زیر نظر دکتر ولی هیچکدوم جواب نداد طبق تجربه ای که به دست آوردم وهمه راه هارو رفتم اعتیاد بیماریه وشفای بیمار هم به دست خودشه وخدا نه شخص دیگه چون تا نخاد نمیشه اول خواستن خودش که اونم باید خدا یه نظری بکنه وشفا بده فقط دعا که خدا نجاتشون بده خودشون هم واقعا در عذاب وسختی هستن دلشون میخواد نجات پیدا کنند حریف مواد نمیشن دوستی گفته بود این چه حرفیه دست رو دست بذارید دعا کنید که نمیشه ولی در جوابش بگم کسی رو نمیشه تغییر دادو وادار به کاری کرد که دوست نداره وسخته براش فقط دعا توسل خدا کمک کنه راه برا پاکی وسلامتشون باز سه منم از نزدیک مشکلات شمارو لمس کردم خیلی سخته در تمام روز با خدا حرف میزنم و دعا و استغفار دارم خدا ریشه اعتیاد رو بکنه دل همه مادر پدرایی که تو غم اعتیاد عزیزانشون میسوزند رو شاد کنه برا حاجت دل منم یه صلوات بفرستید ممنون 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱 سلام وقتتون بخیر خانمی سوال کردن که یبوست دارن باید چه کار کنن ،منم داشتم یه بنده خدایی بهم گفت شبها سماق آسیب شده رویک قاشق با یک لیوان آب مخلوط کن وبخور از وقتی خوردم دیگه یبوست ندارم واصلا اذیت نمیشم هم برای کبد خوبه وهم شکم رو تقریبا کوچیک میکنه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مرجان مینا یه جای دیگه دفترش نوشته بود : "ما در درون سینه هوایی نهفته ایم بر
🌸🍃 مرجان . وقتی امیر اومد سمتم صداش کردم و ازش پرسیدم اون اقا که پشت پیشخونن اسمشون چیه؟ اخه خیلی قیافشون برام آشناست‌‌، امیر با پوزخند پهنی گفت ایشون آقا پویان پویا؟ خودش بود، همون "پ" دفترچه مینا؛ باید مطمئن میشدم بلند شدم و رفتم کنار پیشخوان ایستادم ، پویا سرشو بلند کرد و به فارسی گفت کاری داشتین؟ گفتم اقا پویا؟ . گفت بله بفرمایید گفتم خواهرم خیلی از قهوه های شما تعریف میکردن، اخه قبلا پاتوقش کافه شما بود، زیاد اینجا می اومد باید بشناسینش،  پویا نگاهی عمیق به من کرد و نفسشو بیرون داد و بعد از مکث کوتاهی گفت، ایرانی اینجا کم نمیاد البته، ولی اکه میگین پاتوقش بوده که خب بله باید بشناسم. گفتم مینا خواهرم خونشون نزدیک اینجا بود، قبل فوتش زیاد می اومد اینجا. تصادف کرد دو سال پیش حدودا ،  پویا سرشو بلند کرد و یه لحظه زل زد تو چشام ، با بهت ، ولی بعدش سرشو انداخت پایین و بعد چند لحظه گفت خدا رحمتشون کنه. و دیگه چیزی نگفت. نگاه پویا و اون بهت تو چشماش مطمئنم کرد که خودشه ، همون "پ" دفترچه میناست.. از کافه اومدم بیرون، فکر میکردم باید فقط بفهمم "پ" کیه ولی حالا که فهمیده بودم "پ" کیه نمیدونستم باید چی کار کنم؟ اگه قرار بود کاری نکنم چه فرقی میکرد که اون کی باشه؟ تا خونه قدم زدم ، تو سرم هزار تا سوال بی جواب بود. مینا تو دفترش نوشته بود از این وضعیت خسته شده و عذاب وجدان داره آزارش میده، نوشته بود هر بار که تو چشم بچه هام نگاه میکنم حالم از خودم بهم میخوره، هر بار که بچه هامو بغل میکنم احساس میکنم دارم الودشون میکنم. هربار که با بچه ها و حسام لحظات خوبی داریم و حسام با محبت نگاهم میکنه و میخنده دلم میخواد زمین دهن باز کنه و منو ببلعه. نوشته بود چند باری دلش خواسته این رابطه رو تموم کنه ولی هم به محبتای پویا عادت کرده بودم هم هر بار که تلاشی میکرده که این رابطه رو کم و بعدش قطع کنم پویا دیوونه بازی در می اورد و میگفت میام جلوی در خونتون خودمو میکشم، جوری خودمو میکشم که تصویر جسدم هیچ وقت از جلوی چشمات کنار نره و همیشه عذاب وجدان مرگ منو داشته باشی. همیشه با این حرفا مانعم میشد ، باعث میشد دلم براش بسوزه و نتونم تمومش کنم. خودمم وابسته اش شده بودم و هر بار که عزممو جزم میکردم که تمومش کنم پویا با مظلوم نمایی و جلب ترحم من تصمیممو عوض میکرد. مینا یه جا نوشته بود: "به حسام گفتم ادکلنی که پ برام خریده رو تو حراج اخر فصل خریدم ولی حسام انگار باور نکرد چون رفت تو فکر و بعدش پرسید از کدوم فروشگاه خریدم و دقیقا چند خریدم؟ و کی رفتم خرید؟ و حتی پرسید چرا تنها رفتم خرید، گفتم تنها نرفتم با نگار رفتم. بعد حسام گفت چی شد که یهو رفتی همچین ادکلنی خریدی ؟ اونم با نگار؟ تو که سایه اونو با تیر میزدی؟ گفتم نگار اصرار کرد بریم منم رفتم دیدم بوش کردم دلم رفت خر شدم خریدم. حسام مشکوک نگام کرد و چیزی نگفت ولی تا اخر شب تو فکر بود. خدایا کمکم کن، ابرومو نریز، مینا یه جای دیگه نوشته بود فکر کنم حسام یه شکایی کرده، چند وقته سوال پیچم میکنه، هی بهم میگه کجا بودی؟ با کی بودی؟ چرا ناراحتی؟ چرا خوشحالی؟ کی بود زنگ زد؟ چرا پس زود قطع کردی؟ نمیدونم باید چی کار کنم، نمیتونم فکر کنم، نمیتونم درست تصمیم بگیرم، خدایا عجب غلطی کردم، خدایا منو ببخش و نزار حسام چیزی بفهمه، خدایا یه فرصت دیگه بهم بده، قول میدم زن خوبی برای حسام ومادر خوبی برای بچه هام باشم. تو صفحه های اخر مینا از ترساش گفته بود و از پشیمونی و عذاب وجدانش. میگفت دلم فقط ارامش میخواد. دیگه هیجان نمیخوام. دلم میخواد فقط یه بار دیگه بدون ترس و عذاب وجدان کنار حسام و بچه هام باشم و از بودنشون لذت ببرم. خدایا چرا قدر چیزایی که داشتم نمیدونستم. نوشته بود تو رابطه ای گیر کردم که نه راه پس دارم نه راه پیش ، میخوام همه چی رو اروم تموم کنم ولی پویا نمیذاره از اون ورم میترسم یهو رابطه رو قطع کنم و پویا دیوونه بازی در بیاره و کاری کنه حسام همه چیو بفهمه. حسام اگه بفهمه طلاقم میده ، بچه هام ، خدایا کمکم کن. با خودم فکر کردم چرا تا حالا از جزئیات مرگ مینا چیزی نپرسیدم؟ چی شد که تصادف کرد؟ کجا تصادف کرد؟ با کی بود ؟ اصلا اگه تصادف نبوده باشه چی؟ اگه حسام بویی برده باشه چی؟ یعنی حسام؟ نه ممکن نبود، حسام عاشق مینا بود، حلقه اش هنوز گردنشه. عکساش هنوز به دیوار این خونس. این فکرا داشت دیوونم میکرد. عصر اون روز رفتم کنار الاله نشستم و براش از بچگیای خودم و مینا گفتم و سعی کردم ازش یه چیزایی بپرسم که بفهمم رابطه مینا و حسام چه جوری بوده ولی الاله که انگار قصدمو فهمیده بود چیزی نگفت و مثل همیشه به من روی خوش نشون نداد و تیرم به سنگ خورد. .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 عالم معاصر، آخوند ملا محمود عراقي (ره )، فرمود: مـن در اوايـل جـوانـي ، در بروجرد در مدرسه شاهزاده ، مشغول تحصيل علم بودم هواي آن شهر مـعتدل است و در ايام نوروز باغات و اراضي آن سبز و خرم مي شود وآثار زمستان و برف و سرماي هـوا از بـين مي رود ولي دو فرسخ از شهر كه به سمت اراك برويم بلكه كمتر از دو فرسخ ، زمستان غالبا تا اول خرداد ثابت و برقراراست . اوايـل فـروردين چون هوا را معتدل ديدم و درسها هم به خاطر رسومات نوروزتعطيل بود، با خود گـفـتـم قـبـر امـامزاده سهل بن علي (ع ) را كه در روستاي آستانه است ، زيارت كنم . (آستانه از روسـتـاهـاي كزاز است و كزاز از بخشهاي اراك مي باشدو اين امامزاده در هشت فرسخي بروجرد واقع شده است . ) جمعي از طلاب هم بعد از اطلاع از قصد من ، همراه من شدند و با لباس و كفشي كه مناسب هواي بـروجـرد بـود پـيـاده بـيرون آمديم و تا پايه گردنه ، كه تقريبا در يك فرسخي شهر واقع است راه پيموديم . در مـيـان گـردنـه بـرف ديـده مي شد، ولي به خاطر آن كه در كوهستان تا ايام تابستان هم برف مي ماند، اعتنايي نكرديم . وقتي از گردنه بالا رفتيم ، صحرا را هم پر از برف ديديم ، ولي چون جاده كـوبـيده بود و آفتاب مي تابيد و تا رسيدن به مقصد بيش از شش فرسخ باقي نمانده بود، براه خود ادامـه داديـم . بـا خـود حـسـاب كرديم كه دو فرسخ ديگررا در آن روز مي رويم و شب را كه شب چـهـارشـنـبـه بود، در يكي از روستاهاي بين راه مي خوابيم . فقط يك نفر از همراهان از همان جا بـرگـشـت . عصر به روستايي رسيديم و در آن جا توقف كرديم و شب را همان جا خوابيديم . صبح وقـتـي بـرخـاستيم ، ديديم برف باريده و راه را بسته و مخفي نموده است . با وجود اين وقتي نماز خوانديم وآفتاب طلوع كرد، آماده رفتن شديم . صـاحـب مـنزل مطلع شد و ممانعت نمود و گفت : جاده اي نيست كه از آن برويد و اين برف تازه ، همه راهها را بسته است . گفتيم : باكي نيست ، زيرا هوا خوب است و روستاها به يكديگر متصل هستند ومي توانيم راه را پيدا كنيم ، لذا اعتنايي نكرده و براه افتاديم . آن روز را هم با سختي تمام رفتيم . عـصـر وارد روسـتـايي شديم كه از آن جا تا مقصد، تقريبا كمتر از دو فرسخ مسافت بود. شب را در خانه شخصي از خوبان ، به نام حاجي مراد خوابيديم . صبح وقتي برخاستيم هوا به شدت سرد شده و برف هم بيشتر از شب گذشته باريده بود، اما ابري ديده نمي شد. نـمـاز صبح را خوانديم و چون مقصد نزديك و شب آينده ، شب جمعه و مناسب بازيارت و عبادت بود و در وقت خروج ، هدف ما درك زيارت اين شب بود، بازبراه افتاديم ، به اين حساب كه بين ما و مـقـصد روستايي است كه متعلق به بعضي ازبستگان من مي باشد، اگر هم نتوانستيم به امامزاده بـرسـيـم ، مـي توانيم در آن روستاتوقف كنيم و من صله رحم كنم . وقتي صاحب منزل قصد ما را فـهـمـيـد، مـا را از حركت باز داشت و گفت : احتمال از بين رفتن شما وجود دارد، بنابراين جايز نيست برويد. گـفـتـيـم : از ايـن جا تا روستاي بستگان ما مسافت چنداني نيست و بيشتر از يك گردنه فاصله نـداريم و هواي آن طرف هم كه مثل اين طرف نيست ، بنابراين فقط يك فرسخ ‌از راه برفي است و در يك فرسخ راه هم ترس از بين رفتن نمي باشد. بـه هـر حال از او اصرار و از ما انكار و بالاخره وقتي اصرار كردن را بي فايده ديد، گفت :پس كمي صبر كنيد تا برگردم . اين را گفت و رفت و در اتاق را بست . وقـتي رفت ، به يكديگر گفتيم مصلحت در اين است كه تا نيامده برخيزيم و برويم ،زيرا اگر بيايد باز هم ممانعت مي كند، لذا برخاستيم تا خارج شويم ، اما ديديم در بسته است . فهميديم كه آن مرد مـؤمـن بـراي آن كـه از رفتن ما جلوگيري كند، حيله اي بكاربرده و در را بسته است ، لذا مجبور شديم همان جا بنشينيم . در همين لحظات طفلي راميان ايوان ديديم كه كاسه اي در دست دارد و مي خواهد از كوزه اي كه آن جا بود، آب ببرد به او گفتيم : در را باز كن . او هـم بـي خبر از موضوع در را باز كرد. به سرعت بيرون آمديم و براه افتاديم . بعد ازآن كه از اتاق و حياط، كه بالاي تلي قرار داشت ، خارج شديم ، صاحب منزل ، كه براي انداختن برف بالاي بام رفته بود، ما را ديد و صدا زد: آقايان عزيز، نرويد كه تلف مي شويد. بيچاره هر قدر اصرار كرد كه حالا كجا مي رويد؟ فايده اي نداشت و ما اعتنانمي كرديم . وقـتـي اصـرار را بـي فايده ديد، دويد و صدا زد راه بسته و ناپيدا است و شروع به نشان دادن مسير نـمـود كه از فلان مكان و فلان طرف برويد و تا جايي كه صدايش مي رسيد،راهنمايي مي كرد و ما راه مي رفتيم . مـسـافتي كه از آن روستا دور شديم ، راه را كه كاملا بسته بود، نيافتيم و بيخود مي رفتيم . .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽