eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
168.5هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق ینی بیای خونه و دستاتو بو کنی تا حس کنی کنارشی سر خوش بودم اما نمیدونستم گاهی پالتومو انقد نمیشورم تا بوی عطرش ازش نپره و من حس کنم هنوز کنارمه و دارمش روزا اینطوری میگذشتن تا این ک یه مزاحم زنگ میزد خونه اقاجونم اینا و مدام به مامان زهرا میگفت اینا دخترای خوبی نیستن چیکار میکنن فلان میکنن و ..... همش داشتیم حرص میخوردیم ی بار رفتیم کلاس پیش سبحان تو اتاق بودم گفتم‌نگرانم جدامون کنن نمیبینی زنگ میزنن با تلفن ناشناس و عمومی امار میدن سبحان همونطور ک دستمو گرفته بود گفت از اینجا به بعد لازم باشه دستامونو بهم زنجیر میکنم ک بفهمی ما جدا شدنی نیستیم گفت حاضرم دستم از بالا قطع بشه اما از دستای تو جدا نشده بغض داشتم نکنه باز بی کس بشم نکنه باز همه غمام بیان سراغم ی قطره اشک سمج از گوشی چشمم چکید سبحان نگاهش کرد دستاش میخواست بالا بیاد تا پاکش کنه اما مشت شد اروم گفت اشکتو پاک کن نمیخوام هیچوقت اشکتو ببینم من هستم تا غم تو دلت نباشه اشکمو پاک کردم از کنارش بودن حالم خوب بود انگار داشتم جون تازه میگرفتم شبا چت میکردیم روزا گاهی همو میدیدیم اتفاقای زیادی افتاد ک الان بعد ۵ سال دقیق یادم نیست مهماشو میگم شاید به ترتیب گفته نشه دیگه خودتون ببخشید ی روز دیدمش باز غم داشتیم مزاحمه سر جاش بود زنگ زدن گفتن اقاجونمم بردن اصفهان دکتر دقیق یادم نی فک کنم سکته کرده بود توواون اتاقی  الان دیگه شده بود واسه من و سبحان بودیم ی پسر بچه شیطون همش میگف اینا چقد باهم حرف میزنن؟ معلومه ک تست نمیگیرن انگار میخوان باهم ازدواج کنن اون روز خیلی ناراحت بودم رفتیم تو اتاق وسط حرف زدنامون انگار باز این بغض لنتی میخواس بیاد سراغم ک ... .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 دوستان عزیزم سلام .وقتتون بخیر و در پناه حق . دوستان چند وقتی میشه که نوه دوستم دچار تشنج شده پیش دکتر رفتن و داره دارو مصرف میکنه .دوستم میگه یه نفر بهش گفته باید بخور حضرت مریم بهش بدن .خواستم ببینم شما در مورد این بخور اطلاعی دارید یا اینکه جایی رو سراغ دارید که انجام بدن و از نگرانی در بیان . ممنون میشم از ادمین عزیز که پیام منو تو گروه بذارن تا شاید کمکی به این بنده خدا کرده باشیم. 🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خواهش میکنم این پیام رو تو گروه بزارید تا دوستان راهنمایی کنن.من ی دختر پنج ساله دارم.الان ک این پیام رو داخل گروه میذارم دو شبه سر ساعت یک نصفه شب بچم پا میشه تو رختخواب میشینه در حالی ک قبل از خواب دستشویی کرده حالت دستشویی داره جوری ک ب دستشویی نرسیده ادرارش میریزه و بعد از اون ب طور وحشتناکی داد میزنه و حالت نعره رنگش میپره و تمام وقایع تو روز رو ب تربیت بدون اینکه تو حال خودش باشه میگه و با این ک بغلش میکنم زجه میزنه مامانمو میخوام.هر چی میگم من مامانتم ولی میترسه و میلرزه و خودش رو سفت میگیره،ی آن آروم میشه دوباره شروع میکنه.مثل اینکه با چشمای باز هنوز خوابه و چیزی متوجه نمیشه ی ده دقیقه ی ربع ب این شکله و بعد انگار چشماش دوباره محیط اطراف رو میبینه ب حالت عادی برمیگرده و میخوابه.دو شب کار کل خانواده شب زنده داری بالای سر دخترمه.تو رو خدا یکی ب من بگه علتش چیه و از چ طریقی میتونم از این اتفاق جلوگیری کنم.حال روحیم داغونه. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان من یه سالی میشه پهلو سمت چپ درد میکنه بعضد وقتها دردش میزنه به شکمم.. چند بار دکتر رفتم آزمایش سونوگرافی آندوسکوپی شدم دکترها چیزی نفهمیدن من از روستاهای تبریز هستم چند روز. پیش تو تبریز رفتم پیش دکتر داخلی گفت شاید از روده هات باشه باید کلونوسکوپی بشی نمیدونم چکار کنم هم بچه گوچگ دارم هم از کلونوسکوپی میترسم نمیدونم پیش کدوم دکتر برم خوبه...دوستان تو رو خدا کسی بوده که پهلوش درد کنه در ضمن چند روزه مقعدم میسوزد خارش داره لطفا جواب بدهیم کسی اینطور شده چطور خوب شدین حتما باید برم کلونوسکوپی تا خوب بشم یا کجا برم چه دکتری برم به نظرتون درد پهلوم میتونه از روده باشه چکار کنم تو رو خدا نظر بدیین😭😭😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام حبیبه جان وقت تون بخیر .من‌پسرم هفت سالشه درخواب یهو تشنج کرد وتحت نظر دکترش کردم اونم در مشهد فرح اشرف زاده دکتر بهش قرص دپاکین داد ظهر نصف قرص .شب نصف دیگرقرص. الان ازاولین ویزیتش که برج ۳بوده دارو میخوره باید برج ۹بازببرمش. ازبرج ۳تا الان که برج۶هستیم دو دفعه درخواب تشنج کرده اما خفیف تر ازقبل خیلی نگرانم😭کسی بوده بچه ش این مشکل رو داشته باشه .خیلی نگران اینده پسرم هستم ممنون میشم کمکم کنین ،😔😔 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام عزیزان ممنون که وقت می ذاریدومشکلات ومی خونید وراهنمایی می ‌کنید🙏😘 می خواستم منم تجربه ی تلخ خودم از ازدواج رو دراختیارشماعزیزان بذارم بخصوص دخترهای جوانی ک درشرف ازدواج هستند... من ۱۱ساله ک ب طورسنتی ازترس پدرم ب یه آقا ک انتخاب خودشون بود ج بله دادم یه بله بی جا ک تعیین کننده سرنوشت واز دست رفتن جوونیم بود ۱۱ساله دارم می سوزم ومی سازم و روی برگشت با۲تابچه معصوم وب خونه پدرم ندارم حقیقتاتحمل اونجاروهم دیگه ندارم اخم وتَخم پدرم وحرف وحدیث اطرافیان توروخدا پدرمادرهافک نکنیدصلاح بچه تون ب اون چیزیه ک شمافک می کنید من فقط ازروی ترس واجبارجوونیموتباه کردم رفت بایه مرد روانی بی منطق هم خودم عصبی شدم هم بچه هام وهیچ وقت پدرومادرم ک مسبب تمام بدبختی های منن رونمی بخشم ازهمون اولی ک عقدکردیم فهمیدم دنیای من کجاواین آقاکجااااااالبته ن معتاده ن بیکارتااینجاهم ک کم وکسری برامون نذاشته واز نظرخانواده من همیناکافی بودوخواسته من نادیده گرفته شد همش جلوخونواده آبروداری کردم حفظ ظاهرکردم اما ب چ قیمت ب قیمت ازدست دادن جوونیم ب قیمت ازدست دادن سلامتیم همه ی هم سن سالامو ک می بینم چقدپیشرفت کردن ازدواجشون ب میل خودشون بوده چقدهمسرشون احترامشون داره دلم می خواد در دم بمیرم دیگه امیدی برای زندگی وزنده موندن ندارم ن راه پس دارم ن پیش کاش یکی از این زندگی نکبتی خلاصم می کرد...من ۳۲سالمه همسرم ۳۸،دوست دارم یه شب ک می خوابیم صبحش یامن بیدارنشم یااون درحدازش نفرت دارم صدای جیغ ودادش تومغزم می پیچه ۸ساله ک جای خواب ماازهم جداست هروقت ک رفتم کنارش منوپس زده منم دیگه تمایلی ندارم کاش دست روی نقطه ضعفام نمی ذاش خلاصه من سوختم شمابچه هاتون رونسوزونیدبذاریدباهرکی دوس دارن ازدواج کنندبخدا نفرینتون می کنندمث من امااونجوری هرمشکلی هم براشون پیش بیاد لااقل گلایه نمی کنند می گن انتخاب خودمون بوده...امیدوارم همه خوشبخت باشن زندگیتون پرازعشق،عشق نباشه هیچی ندارین هیچی حتی اگ غرق پول وآزادی باشین👍👍💔 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ شهید حجت اصغری شریبانی💜
زندگینامه شهید حجت اصغری شریبانی قصه مدافعین حرم تمام ناشدنی است. حریم اهل بیت قرن‌هاست که فدایی دارد حتی اگر تنها حرمی از آن بزرگواران باشد... "اصلاً حرم ناموس ما شیعه‌ست!" «آیا در زمان حیات شهید خود به این نکته توجه داشتید که آنها از اولیاء الهی به شمار می‌روند؟ شهیدی که در سوریه، عراق و در هر مکان و زمانی، شهید شده باشد همانند این است که جلوی در حرم امام حسین (علیه السلام) شهید شده است؛ چراکه اگر این شهیدان نبودند، اثری از حرم اهل بیت(ع) نبود.» این سخنان نقل قولی است از فرمایشات امام خامنه‌ای است در جمع خانواده‌های شهدای مدافع حرم که به تنهایی گویای منزلتی است که می‌توان برای این شهدا تصور کرد. امروز پای صحبت های مادر شهید حجت اصغری نشسته ایم تا ایشان گذری کوتاه از زندگی فرزندش را برای رجا داشته باشند. مادر شهید: همسرم از رزمندگان دوران دفاع مقدس بود و این افتخار را داشت که مدتی همرزم و همراه مجاهدان بحق امام خمینی(ره )‌باشد. آن زمان که همسرم به جبهه رفت، ما چندان امکانات رفاهی برای زندگی نداشتیم. ما را به خدا سپرد و رفت. شش ماهی مداوم در جبهه بود . بچه‌ها هم در همین حال و احوال رشد پیدا کردند. همسرم به من می گفت : بچه‌ها را زینب‌وار تربیت کن. آنطور که خانم از ما راضی شود. خود خانم هوای تو و فرزندانمان را خواهد داشت تا ما با خیالی آسوده به جنگ با دشمن برویم که اگر حضرت زینب (س) نبود شیعه وجود نداشت. او قهرمان کربلاست. آن زمان همسرم به ندای امام خمینی (ره) پاسخ داد وقتی ایشان فرمودند وظیفه هر مسلمانی است که از جبهه‌ها دفاع کند، حجت بر همسرم تمام شد. قبل از آن در بسیج فعالیت داشت. کارگر ساده یک کارخانه بود و با شرایط سختی می توانست نان حلال به خانه بیاورد. نمی‌خواست رزق حرام بنیان خانه و خانواده‌ مان را سست کند. حجت متولد 1367 بود. نمی‌دانم از پسرم چه بگویم. حجت فرزندی است که اگر بخواهم از خوبی‌ها و ویژگی‌های اخلاقی‌اش برایتان صحبت کنم، شاید به گمان برخی غلو بیاید و خودستایی. اما آنچه این انسان‌های زمینی را از ما جدا می‌کند و به عاقبتی چون شهادت می‌رساند جمعی از رفتار‌ها، اخلاقیات و منش آنهاست که به لطف خدا شامل حالشان می‌شود و آنها را به عاقبتی چون شهادت می‌رساند. حجت فرزند نمونه خانه من بود. اهل هیئت و مراسم عزاداری بود و ارادتی خاص به اباعبدالله الحسین (ع)‌ و ایام عاشورا داشت. حجت بچه شلوغی بود، ولی نه اینطور که مثلا اذیت کند یا برای مثال شیشه‌ای بشکند و دعوا کند. چه در محل و چه در مدرسه. یکبار یادم هست معلم‌شان گوش او را پیچانده بود. حجت آمد و به پدرش گفت: و او خیلی ناراحت شد چون می‌دانست بچه ساکتی است. رفت به مدرسه و به معلم‌شان گفته بود: چرا او را کتک زدی؟ گفته بود: پسر شما موشک درست می‌کند و به سقف کلاس می‌زند. پدرش گفته بود: مگر سقف پایین آمده بود؟ باید نصیحتش می‌کردی و به من می‌گفتی. گاهی دعوا هم می‌کرد اما من هیچ وقت آنها را تنبیه نکردم. تنبیه بیشتر با پدرشان بود. من البته عصبانی می‌شدم ولی کتک نمی‌زدم. بیشتر تهدید بود. او را در همین مدرسه محل ثبت‌نام کردیم و چون نزدیک بود خودشان می‌رفتند و می‌آمدند. روابط عمومی بالایی داشت. هیأتی به نام «جوانان متوسل به حضرت زهرا (س)» تشکیل داده بود و چند گروه هم در فضای مجازی داشت که البته آنجا به اسم «طاها» او را می‌شناختند و حتی بعد از شهادتش هم که بعضی از دوستانش به منزل ما می‌آمدند او را به اسم طاها می‌شناختند. حجت مومن و متعهد و با اخلاص بود. در اصل در خانواده‌ای بزرگ شده بود که از همان سال‌های دور امام خمینی را بابا صدا می‌کردند. همسرم از رزمندگان دوران دفاع مقدس بود و حال و هوای خانه ما از همان روزهای انقلاب و آغاز جنگ همگام با نظام و همراه مردم بود. از این رو بچه‌ها هم همین طور بار آمده بودند. حجت بسیجی نمونه‌ای بود. بسیاری از فعالیت‌هایی که در پایگاه بسیج و مسجد انجام می‌داد بعد‌ها برای ما مشخص و آشکار شد. او واقعاً شیفته بسیج بود. خودش را وقف کرده بود. در خانواده ما 2تا از برادرانم پاسدار بودند و از اول انقلاب وارد سپاه شدند. البته یکی از دختران و همسرش هم نظامی اند. حجت هم دانشجو بود و در رشته کامپیوتر تحصیل می کرد. من خیلی دوست داشتم که درسش را ادامه دهد و البته هر کاری که دوست دارد انتخاب کند، اما چون با داماد ما خیلی رفیق بود با او رفت و عضو سپاه شد و البته درسش را هم ادامه می‌داد. ما هم هیچ مخالفتی نداشتیم. حجت سال 90 وارد سپاه سیدالشهداء(ع) شد و در همین پادگان خاتم کار می‌کرد. یکبار پدرش به او گفت: بهتر نیست به شهر بروی و در ستاد لشکر مسئولیت بگیری؟ می‌گفت: کار اداری را هر کسی می‌تواند بکند، اما کار ما اینجا حساس است. .... ᯽────❁── ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋حضور اقا امام زمان عجل الله در قبرستان هندوستان... 🔴داستان بسیار زیبا تشریف فرمایی اقا امام زمان عجل الله نزد یک بودایی 🌺سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عجل الله صلوات 🌺 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ 🌹سخنران حجت الاسلام بندانی نیشابوری ازقم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ ادامه . مسئول آتش‌بار پدافند بود. در پادگان هم خیلی از او راضی بودند. حجت 3-2 بار پیش از آن قرار بود به سوریه اعزام شود اما قسمت نمی‌شد و برمی گشت. بچ ه‌های من هیچ وقت این قدر از من دور نشده بودند. بیشتر با من درد دل می‌کرد. می‌گفت: اگر جنگ بشود می‌روم و بعد برای اینکه من را راضی کند می‌گفت: مگر شما مسلمان نیستید و نمی‌بینید که حرم حضرت زینب(س) را به آتش می‌کشند و زن‌ها و بچه‌های بیگناه را می‌کشند؟ فردا اگر امام زمان(عج) بیاید چطور می‌خواهید با او روبه‌رو شوید؟ من هم راضی بودم و اجازه دادم که برود. می‌خواستیم برایش زن بگیریم. خودش هم می‌گفت که دوست دارد زن بگیرد و حتی از برادر بزرگترش هم اجازه گرفت. 4 بار هم خواستگاری رفتیم، اما دفعه آخر که خواستم از او جواب بگیرم، گفت : حالا بگذارید ببینم چطور می‌شود. ما رسم نداشتیم که پسر کوچکتر قبل از برادرش ازدواج کند، اما هر چه به آقا مهدی می‌گفتیم بهانه می آورد. به حجت گفتم شما بیا زن بگیر. آخرین جایی هم که به خواستگاری رفتیم به دختر خانم گفته بود که حتی اگر ازدواج هم کند باز به سوریه خواهد رفت. چند ماه قبل از اعزام، 10 روز برای آموزش به کرج رفت، اما وقتی که خواست به سوریه برود من ابتدا مخالفت کردم، اما گفت مامان دیگه زیرش نزن. خودت قول داده بودی. روزی که خواست برود، ما منزل دخترم بودیم. 14 مهر ظهر بود که زنگ زد و گفت می‌خواهم به مأموریت بروم. من خودم وسایلش را جمع کردم. چند دست لباس و یک دست کت و شلوار برای او گذاشتم و قدری هم پسته و آجیل برای او خریدم. می‌گفت: دوست دارم وقتی سوار هواپیما می‌شوم شیک باشم. گفتم: صبر کن تا بیایم منزل، اما قبول نکرد و خودش به خانه خواهرش آمد. خیلی دوست داشتم او را با کت و شلوار ببینم. وقتی در لباس نظامی می‌دیدمش افتخار می‌کردم. موقع خداحافظی برگشت و گفت اینقدر به من نگاه نکن. خواهر و برادرش می دانستند که به سوریه می رود. ولی کسی حرفی به من نزد. همه به من گفتند برای مأموریت به سیستان می‌رود. بار اول که زنگ زد پرسیدم کجایی؟ گفت چه فرقی می‌کند. اینجا تلفن نداریم و اگر من نتوانستم زنگ بزنم ناراحت نباشید. دفعه دوم که زنگ زد گفتم تا نگویی کجایی با تو صحبت نمی‌کنم. جواب داد که الان از زیارت حرم حضرت زینب(س) برمی‌گردم. من هم نگران بودم و هم خوشحال شدم. شب تاسوعا بود. روز شهادت حجتم منزل برادرم بودیم. دیدم دامادم و پسرم آمدند منزل. به پسرم گفتم: چرا گریه کردی؟ گفت: هیأت بودم. یک روز بعد از عاشورا بود. صبح فردای آن روز دیدم که داماد و برادرم به منزلمان آمدند و برادرم گفت: می‌گویند حجت ترکش خورده است. من گفتم: نه. شهید شده است. من از چند روز قبل دلم خیلی بی‌قرار بود. متأسفانه خبر در محل ما پیچیده بود و هر کسی چیزی می‌گفت. بعضی می‌گفتند حتی بدنش تکه‌تکه شده است. یک هفته حدوداً طول کشید تا جنازه برگشت و در طول این هفته تمام محل ما عزاداری می‌کرد. گفته بودند اگر آمبولانس برای برگرداندن جنازه بفرستیم ممکن است آمبولانس را هم بزنند و ما شهید بیشتری بدهیم که ما گفتیم راضی به این کار نیستیم. هر وقت جنازه آمد، آمد. روزی که پیکرش را به معراج آوردند من را نمی‌بردند و می‌گفتند شاید اگر جنازه‌اش را ببینید روی اعصاب‌تان تأثیر بگذارد، اما من قبول نکردم و گفتم مطمئن باشید اتفاقی نخواهد افتاد. باید بروم و ببینم. حجت با خمپاره شهید شده بود، اما آنطور هم که می‌گفتند نبود. سر و صورتش کامل بود اما دستش مانند حضرت عباس (ع) قطع شده بود. بقیه بدنش را ما ندیدیم و من همان جا گفتم هیچ کس حق ندارد از جنازه او حرفی بزند و من راضی نیستم. خوشحال بودم که حجت در روز تاسوعا شهید شده است. مانند حضرت عباس شجاع بود و مانند او هم به شهادت رسید. این چند روز تا جنازه برگردد خیلی سخت تحمل کردم. یک شب ساعت 3 شب بود که دیدم چراغ اتاق حجت روشن است. در را که باز کردم دیدم سجاده را پهن کرده و دور و برش هم پر از کاغذ است. گفتم حجت چه کار می‌کنی؟ گفت نماز می‌خوانم همان روز بود که وصیت‌نامه‌اش را می‌نوشت و وصیت کرده بود که در همین امامزاده شعیب دفن شود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
مداحی آنلاین - نماهنگ هل بالزوّار حسن - کریمی.mp3
3.59M
هل بالزوّار حسن❤️ یابن الطه یاین الزهرا یابن الکرار حسن 🔊 🔄 🎙 🌸 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 دوستان عزیزم سلام .وقتتون بخیر و در پناه حق . دوستان چند وقتی میشه که نوه دوستم د
پاسخ اعضا 🌸❤️ . سلام برای خانمی که میخوادبره مشهد: اول اینکه التماس دعادارم ان شاالله زیارتتون قبول حق باشه،خانمی چراهتل،یعنی باکمپ زائرهاهم کارتون راه میفته،منم تازه مشهدبودم رفتیم کمپ غدیرباماشین خودمون هم میشه چادرزدهم اتاق داره فکرکنم شبی ۱۷۶هزارتومان اگه اشتباه نکنم یعنی مطمئن هستم به ۲۰۰نمیرسه،امکانات هم همه چی داره ،حمامم داره که نفری ۶۵هزارتومان میگیرن ،ماکه دیدیم هواخوبه چادرزدیم،الان فصلی هست که مسافرزیاده ،خونه هاهم گرون ،گفتم نظرخودموبگم بازم هرجورخودتون صلاح میدونین باتشکرازحبیبه جون 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام دوستان خوبم خانمی که ۴۲ سالتونه ۱۰۰ کیلو هستید اول پیش یه دکترتغدیه برید وتغذیه رو درست کنیدبعدآشپزیتون رو هم سالم کنید برای همه خانواده بهتره بعد هرروزاستخربرید توی آب پیاده روی کنید نرمش اروم هم بکن اصلا عمل نکن چون هزارتا خطر داره بعد عمل هم باید رعایت کنی خب الان رعایت کن به عمل نرسی 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 باسلام دوستمان که از شیراز برای درمان دنبالچه دکتر خواسته بود اگه براش امکان داره بیاد ارومیه من در خدمتشان هستم یا در شهر خودشان شکسته بند محلی می شناسد به ایشان مراجعه کنند ضمنا با ده روز روی دنبالچه دنبه کوسفند بگذارند تا نرم بشه و دنبالچه را جا به اندازند 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 لطفا پیام من بزارید تو کانال کسی تا حالا از چله شهدا حاجت گرفته میتونید ۴۰ تا شهید بهم معرفی کنید خیلی احتیاج دارم 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام خانمی که ۴۲ساله با وزن ۱۰۰از شیراز هستن درد دنبالچه دارن احتمال زیاد شما عفونت ادرار و مثانه و یا اینکه عفونت رحم دارید با انجام آزمایش متوجه میشید 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام خانمی که گفتن داداشش اول ماه صفرتصادف کرده و عمل پاشنه پا داره عزیزم بیاییداصفهان بیمارستان کاشانی دکترهای خیلی خوبی داره دخترداداش خودم عید تصادف کردن دکتر بنی اسدی هم دستشا عمل کردهم پاش خدایی خوب عمل کرد البته مراقبت بعد عمل هم داشت مثل فیزیوتراپی در کل این بیمارستان دکترای ارتوپدوجراحهای خوبی داره🌹 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام عزیزی که گفتن تلویزیونش صدا داره تصویر نداره از قطعی برق روزمرمونه از منم دوسال پیش همچین شد با اینکه محافظ داشت ۸۰۰تومن خرجش شد 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 اون خانمی که شوهرش صورتش از اسید سوخته عزیزم برو دکتر خوب اگه برات مقدور نیست با صابون گلنارسبزرنگ فقط گلنار شستشو بده بعد با عنبر نساوعلف سیم کش دُنه بده ان شاالله خوب میشه🤲 ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
✅اگر1ماه هرشب کف پارا با چرب ودر پلاستیک تا صبح بپوشانید27مرض رادرمان میکنید 👈رفع سفیدی موها 👈پوکی استخوان 👈کاهش چربی خون 👈زانو درد ، کمر درد 👈زیبایی پوست
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
❤️🍃 شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی می‌گفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 انقدر موهام ناز شده 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شیرین تر از بغل مادر، حرم حسین(ع)... 🔹چهارپایه‌خوانی حسین ستوده در حرم مطهر رضوی بمناسبت شهادت امام حسن (ع)
❤️🍃 سلام دوستان واقعا من یه موضوعی رو نمیتونم درک کنم. چرا اینقدر به آموزش مسائل جنسی تو خانواده های ما اهمیت داده نمیشه. چرا من به عنوان یک دختر باید مسائل جنسی رو از هر جا و هر کسی به غیر از مادرم یاد بگیرم و بفهمم؟ من نمیخوام اینجا مادرم رو متهم کنم ولی بعضی وقت ها از دستش شاکی میشم. و میدونم این تنها من نیستم که این جوریم بلکه فرهنگ جامعه ما ایجاب کرده این مسئله رو . الان که دارم فکرش رو میکنم می بینم چرا اون موقعی که من به بلوغ رسیدم مامانم نیومد مکانیسم بدن یه دختر رو برا من توضیح بده ؟ چرا هیچ کس به یه دختر نوجوون نمیاد توضیح بده که تو پرده ی بکارت داری ؟ که یه وقت خدایی نکرده از روی کنجکاوی یا هر مسئله دیگه اتفاقی برای بکارتش نیفته ؟ حتی در مورد پریود شدن ... چرا یک مادر نباید برای دخترش توضیح بده که تو قراره از فلان موقع به بعد هر ماه عادت ماهیانه بشی.؟ باور کنید من با خیلی از دوستام که صحبت کردم درباره اولین باری که پریود شدن این قدر بیچاره ها ترسیده بودن و فکر کردن چه اتفاقی براشون افتاده که حتی به مادرهاشونم نگفتن ، سعی کردن یه جوری جلوی این مشکل رو بگیرن ... نمیگن همه مادرها ولی هستن کسایی که این مدلی هستن و اصلا در مورد این چیز ها با دختراشون صحبت نمیکنند. خب برای مثال چرا من دختر به بلوغ رسیده نباید اینا رو از مادرم بشنوم و برای فهمیدنش به هزار و یک سایت و فیلم و رمان سر بزنم . و از طریق بد یاد بگیرم ؟ و آخرش خدایی نکرده به گناه بیفتم . خب همون مادر نمیتونه تو دوره نوجوانی تا یه حدودی برای دخترش توضیح بده ؟ یا اینکه من اگه نرفته بودم رشته تجربی و این چیزا رو نمیخوندم باید از روی جک ها و داستان های.... این مطالب رو میفهمیدم ؟ اگه یک روزی اتفاقی من اینجا رو پیدا نمیکردم تو سن نوجوونی ، معلوم نبود تا کی به خودارضایی ادامه میدادم در صورتی که اصلا نمیدونستم چیه ؟ این یه حقیقت تلخه ولی واقعا من نمیدونستم تا چند سال پیش دارم گناه میکنم تا اینکه اتفاقی اومدم تو این کانال و دربارش مطلب خوندم و فهمیدم ااااای داااد و بیداااد که من چه اشتباهی کردم. فقط هر لحظه میگفتم اگه به بکارت من آسیب میرسید چه کسی پاسخگوو بود.! از اون روز تا حالا که اومدم توی این کانال اصلا زندگیم تغییر کرده . فقط خدا رو شکر میکنم که اینجا رو پیدا کردم. الان هم نه اینکه مادرم رو مقصر بدونم نه اصلا ، ولی همش میگم چرا یه مادر نباید این مسائل مهم رو به دخترش یاد بده ؟ حالا مسائل جنسی نه ولی در حد بکارت و اینا که لازمه به خدااا. خواهشا اگه این پست رو میخونید و دختر دارید به این مسائل توجه کنید. میدونید بی اهمیت دونستن این مسائل میتونه چه سرنوشت تلخی رو برا دخترتون رقم بزنه ؟ میدونم گفتن این مسائل برای نوجوون کار آسونی نیست اما اگه گفتنش یک مشکل ایجاد میکنه نگفتنش ده تا مشکل ایجاد میکنه . من خودم تو نوجوونی  وقتی دیدم این رمان ها داره یه چیزایی رو که من ازش بی خبرم بهم یاد میده خب هی بیشتر میخوندم و بیشتر یاد میگرفتم ... تا الان که رسیدم به بیست و خورده ای سالگی و الان فقط تاثیر بد اون رمان ها برام مونده ... من تو سن 16 سالگی برام خواستگار اومد و اگه نظر منفی خودم نبود شاید ازدواج انجام شده بود چون خانوادم راضی بودن اما در صورتی که مادر من یک بار در مورد ازدواج و زندگی زناشویی هنوزم که هنوزه برام حرف نزده چه برسه به اون موقع و الان میبینم من اون موقع هیچ درکی از زندگی زناشویی نداشتم و اگه قبول کرده بودم چه اتفاقی برام میفتاد واقعا؟ فکر نمیکنم فقط مادر من این جوری باشه چون از بقیه مسائل خیلی با هم دوست هستیم و بهم نزدیکیم ضمن اینکه من تک فرزند هستم و با پدر مادرم اختلاف سنی خیلی زیادی ندارم ... کسی میتونه جواب سوال های منو بده و منو آرومم کنه ؟ من دارم اشتباه میکنم و توقع بی موردی داشتم و دارم ؟! 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 پاسخی درست به این سوال: چرا نیاز است زنان ، حجاب داشته باشند؟؟ 🔸چند پاسخ منطقی و درست از معنای حجاب از زبان پژوهشگرِ مسیحی تازه مسلمان شده ، خانم امینه اسیلمی. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 دوستان عزیزم سلام .وقتتون بخیر و در پناه حق . دوستان چند وقتی میشه که نوه دوستم د
پاسخ اعضا 🌸❤️ ‌ سلام برا خواهری که گفتند پسر ۸ سالشون خیلی شلوغه و حرف گوش نمیده و شلخته و کثیفه خواهر من پسرتون صفرای بدنش بالاست هر روز صبح یک قاشق غذاخوری ترنجبین را در لیوان گذاشته و مقداری آب جوش روی آن بریزید و بعد از صافی رد کنین بدین بچه بخوره به مدت دو ماه التماس دعا 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خانومی که وسواس داری زنگ بزن به جمکران اونجا مشاوره تلفنی دارن برای وسواس میگن خیلی خوبه 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 درجواب خانم 29 ساله که شوهرش از خانوادش حمایت میکنه،عزیزم خوش قلب باش چه اشکالی داره که به خانوادش کمک کنه مطمئن باش با دعای خانوادش خدا چند برابر به خودتون برمیگردونه بعد به نظرم شما خیلی داری بزرگش میکنی شما الویت دوم همسرت نیستی اینا حرفای شیطونه،بعد هم حتما بچه دار شو چون بچه مردهارو خیلی بیشتر درگیر خانواده میکنه وبیشتر احساس میکنن که صاحب خانواده هستن وحتی به یک بچه هم راضی نشو اونطوری خودت هم افکارت به سمت بچت میره واین فکرهای منفی رو نمیکنی بعد هم من برنامه زندگی پس از زندگی رو میدیدم وفهمیدم بدترین عاقبت نصیب کسانی میشه که خود کشی میکنند میدونستی که در حق خودت بدترین ظلم رو میکنی ،تصمیم بگیر با خدا معامله کنی ایمانتو قوی کن اتفاقا کسی که به فکر خانوادش باشه به زن وبچه ی خودشم اهمیت میده اصلا مشکل بزرگی نداری که بخوای غصه بخوری ،وقتی پیام های یه سری هارو تو همین کانال بخونی میفهمی که مشکل داشتن چیه شما مشکلی ندارید فقط باید افکارتون رو اصلاح کنید 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام دکتر عمل پلک بلفا آقای دکتر پیمان باستانی احمد آباد همون 8 تومن بیشتر نمیگیره کارش هم عالیه فقط بگید از طرف خانم دلخواه ک بهتون تخفیف بدن عزیزم 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام درمورد آبریزش بینی پسر ده ساله اون خانم بهشون بگید حتما حتما سینوس های پیشانی و لوزه های پسرشون و ببرن دکتر چک کنن احتمالاً لوزه دارن یا سینوس شاید هم چیزی در بینیشون گیر کرده که باعث آبریزش بینی میشه البته تجربه شده اس .اگر اون دو مورد و چک کردن و چیزی نبود دکتر گوش و حلق و بینی ببرن و بگن با دستگاه ساکشن بینی پسرش ت سالکشن کنه شاید در قسمت بالای بینیش چیزی گیر کرده باشه 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 باسلام دوستی که گفتی تلویزیونتون صدا داره تصویر نداره ،تلویزیون شما لامپش سوخته زنگ بزنید نمایندگی یه هزینه ای میگیرن میان برات درست می‌کنند، اگه نمایندگی هم نخواستین، بدین بیرون درست می‌کنند ،چون مال برادرم مثل مال شما بود زنگ زد اومدن درست کردن، منم باشم فاطمه خانم 🌹 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خانم محترم که میگی دلت میخواددرس بخونی وشوهرت میگه اگه میخوای به آرزوهات برسی من نمیزارم ونمیدونی چکار کنی عزیزم بستگی داره به میزان علاقه ات بعضیا آرزوهاشون درحدحرفه واگه شوهرنزاره خودشونم یادشون میره چه آرزوهایی داشتن امااگه دائما بهش فکرمیکنی گذرزمان حتی بدترمیشه وفقط خودخوری وحسرت برات میمونه وافسرده میشی من بعد ۲۵ سال باوجود سه بچه وزندگی خوب اصلا به چشم نمیاد وحسرت وآه دارم به شوهرم میگم اگه میزاشتی درس بخونم شاید هیچی هم نمیشدم اماعقده ای نبودم خودشم پشیمونه، اما واسه من جوونی وبربادرفتن آرزوم نمیشه. امابعضیا فقط دنبال پولن شوهربده بهشون بخورن بپوشن دیگه غمی ندارن اما من مادی نیستم بیشتردنبال جایگاه اجتماعی ومفیدبودن بودم تا پول .شماهم اگه برات جدیه دنبالش باش، اما درمورد بزرگ کردن شوهر، بایدبگم شوهر،نه هرکس دیگه ای برای خودت بت نساز، اگه آدمی ذاتا بزرگ منش نیست وکمالاتی نداره الکی بزرگش کنی از جای خوددرمیره وفاسدمیشه ،من دیدم بعضیامیگن شوهرتو بزرگ کن محبت کن .اما به نظرمن اندازه نگه داشتن بهتره ،من یک زنعموداشتم شوهرش هوس باز وموجود حقیری بود اینم شنیده بود احترام بزاری وبزرگش کنی درست میشه توجمع جوری احترام میکرد احمدآقاازدهنش نمی اوفتاد ماهم زیرزیرکی میخندیدیم وهمه مسخرش میکردن چون همه میدونستن که چقدر آدم مزخرفی است اینقدر خودشو کوچیک کرد واونو بزرگ که دیگه ترسی ازش نداشت خیانتاشو علنی کرد بلایی سرش آورد وبیچاره زنعموم دق کرد بله اگه کسی- هرکس شوهر ،پدر، مادر و...محترم بود احترام بزار اگه نه بی ارزش باشه بابزرگ کردن ما آدمیت به دست نمیاره فقط ما تحقیر میشیم‌ میگن اگه کسی که جایگاهش بالا نیست بزاری بالا هم جایگاه روبه لجن میکشه هم دیگه نمیشه آوردش پایین ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
15.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 افزایش سطح وسوسه شیاطین انس و جن پیش از ظهور امام زمان(عج).... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
زندگینامه شهید حجت اصغری شریبانی قصه مدافعین حرم تمام ناشدنی است. حریم اهل بیت قرن‌هاست که فدایی دا
🕊🪶 وصیت نامه شهید حجت اصغری شریبانی بسم رب الشهداء والصدیقین باسلام، درودبرتمام عزیزانم اعم از خانواده عزیزم و مردم متدین ودین دار و ولایت مدار ایران اسلامی اول سخن جا دارد از پدر ومادر عزیزم تشکرکنم که بنده حقیر سراپا تقصیر را با لقمه ای حلال وشیری پاک بزرگ کردن و با آموزه های انقلاب اسلامی و در مکتب سیدالشهدا(ع)و امام خمینی کبیر تربیت نموده اند و تحویل جهان اسلام داده اند تا سربازی برای اسلام و اهداف اسلام و صاحب عصر (عج) و نائبش امام خامنه ای (حفظه الله) باشیم. هم اکنون که این وصیت را می نویسم بااعتقاد کامل و یقینی کامل و آشکار به وحدانیت پروردگار (عزوجل) و نبوت خاتم رسولان محمد مصطفی (ص) و ولایت بلاشک امیرالمومنین حیدر صفدر اسدالله الغالب علی ابن ابی طالب (علیه السلام) و ذریه پاکش تا ذخیره الهی حضرت مهدی روحی و ارواحنا به فداک را دارم و از افتخارات است که محب ١۴معصوم پاک می باشم. باشد که قیامت با آنها محشور شوم آمین. شهادت فناشدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است. شهادت عشق وصال محبوب و معشوق در زیباترین شکل است شهادت مرگی از راه کشته شدن است، که شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس به تعبیر قرآنی( فی سبیل الله) انتخاب می کند. به تعبیر پیامبر مکرم اسلام(ص) «اشرف الموت قتل الشهاده» که شریفترین نوع مردن است و به فرموده مولایمان امام علی(ع) «اکرم الموت القتل» که شهادت را گرامی ترین نوع مردن میداند و این جمله همیشه در ذهنم خطور می‌کند. اگر شهید نشویم لاجرم باید بمیریم. پس چه مرگی بهتر و بالاتر از شهادت که نزدیکترین لحظه وصل به وصال و سریعترین راه به لقاءالله است. "اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک" ما در راهی قدم می گذاریم که شاید بگویند خارج از وطن است یا دور از وطن است ولی عقیده بنده این است که دین اسلام محدودیت ندارد و دین فراتر از کشورها و وطن هاست و اگر هرکسی به خداوند عزوجل اعتقاد دارد باید در راه احیای دینش جهاد کند و امر به معروف و نهی از منکر بپردازد. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هرکس صدای ندای مسلمانی را بشنود و به او یاری نرساند مسلمان نیست و ما چگونه ادعای مسلمانی داریم که جای جای دنیا مسلمانان را قربانی اهداف وافکار شوم خود می کنند و ما در آرامش به راحتی سر به بالین بگذاریم در صورتی که یک کودک و یا زن سوری وعراقی و یمنی و فلسطینی شب خواب در چشمانشان ندارند و چگونه مدعی شیعه بودن و محب بودن اهل بیت(ع) را داریم که در ماجرای در آوردن خلخال از پای زن یهودی که امام علی (ع) در این موضوع فرمود: اگر مسلمانی ازاین غم بمیرد برای او عیبی نیست! چگونه می توان در مورد این مسئله بی تفاوت بود در صورتی که در ممالک اسلامی زنان ایزدی و مسلمانان و مسیحی را در عراق درون قفس در بازارهای موصل مانند برده بفروش می رسند! و ما ازاین وقایع تلخ غم نمی خوریم که هیچ تب هم نمی کنیم چه برسد که بخواهیم بمیریم ! ای کاش ذره ای هم زاد پنداری می کردیم و لحظه ای خود را جای برادران و پدران آنها قرار می دادیم. آیا واقعا می توانستیم چنین چیزی را تحمل کنیم !؟شمایی که می گویید جنگیدن در کشوری دیگر کار اشتباهیست بدانید امام حسین (ع) در مدینه زندگی می کرد ولی در عراق و کربلا به شهادت رسید . امام حسین (ع) برای احیای دین جدش و امر به معروف ونهی ازمنکر قیام کردند و این نیز خود گواهی برای ماست که ببینیم چگونه تاریخ در حال تکرار شدن است و چگونه یزیدیان زمان زمام امور را در دست گرفته اند و چگونه چهره اسلام را با تفکری صهونیستی و تکفیری که آمیزه ای از تفکرات یهود است مخدوش می کنند و با معرفی اسلامی پر از توحشی و معرفی آن به جهانیان هستند هرکس به نوبه خود باید تکلیف خود را ادا کند و قدم در راه مقتدای خود حسین بن علی (ع) بگذارند. همه آزادگان ومحبین به اباعبدالله (ع) وظیفه داریم در این راه قدم بگذاریم و برای ظهور منتقم زمینه سازی کنیم. چه زیبا فرمود خمینی کبیر که راه قدس از کربلا می گذرد و این جمله هر زمانی بیشتر نمود پیدا می کند که هرسال اربعین پرچم‌های سپاه خراسانی این نکته نورانی امام(ره) را یادآوری می‌کند. ازبرادران و خواهران دینی‌ام می خواهم که مطیع امر رهبری باشند و بدانند که تا زمانی که منتقم حسین (ع) نیامده ولی امر مسلم (ع) است. برادران و خواهران گوش به فرمان رهبر باشید که حرف رهبر حرف امام زمان (عج) است و نگذارید حرف ولی امر زمین بماند. در زمان فتنه ها گوش به فرمان رهبر باشید و مطیع امر ولی خود باشید نگذارید دشمنان بین قومیتها اعم از ترک و لر و عرب و بلوچ و کرد و... و مذاهب و ادیان اختلاف بیافکن اند. مراقب توطئه دشمن باشید و از دعواهای شیعه و سنی پرهیز کنید و همدیگر را با چشم هم وطن ببینید. ایران اسلامی باید تحت لوای ولی فقیه همبستگی و هم دلی خود راحفظ کند تا به مملکت آسیبی نبیند.
هرشخص یا فرد یا گروهی که بر ضد ولایت فقیه فعالیت کند یا قصد تضعیف ولایت فقیه و رهبر را داشته باشد بلاشک برضد صاحب الزمان (عج).هم فعالیت خواهد کرد چون از مسیر حق خارج شده است هرکس در حریم ولایت مطیع باشد هیچ وقت منحرف نخواهد شد و در آخر زمان سربلند خواهدبود و این مانند روز روشن است که اشخاصی که ولی فقیه را نپذیرند در عصر ظهور امام زمان(عج) نشناخته و نخواهند پذیرفت. در عصر کنونی ظالم ومظلوم کیست؟رهبرم سیدعلی فرمود :گفتمان ما دفاع از مظلوم و جنگ با ظالم است.ما هر مقداری که بتوانیم ازمظلوم دفاع می کنیم و حمایت می کنیم و هرمقداری که توانایی ما وسع ما باشد وظیفه ماست. دنیا را ظلم گرفته و ظاهر پرزرق و برق مردم را فریفته و ظالمان و فرعونیان زمان در حال پیاده سازی افکار شومشان در تقسیم کردن و کوچک کردن کشورها و فاسد کردن ملتها و کشاندن آنها به فحشا هستند.چگونه می توان در برابر ظلم سکوت کرد؟! تا کی؟! چگونه می توان دید که فرعونیان و یزیدیان برسر زنان و کودکان بی دفاع وبی گناه می زند و انسانهای بی گناه را می کشند! و آیا فقط باید نظاره گر بود یا معجزه ای ازسوی خدا بود؟ وظیفه انسانی چه می شود؟ وآیا زنده ماندن در این دنیای پر ازظلم رواست؟! مکتب ما مکتب عاشوراست مکتب انقلاب است مکتب آزادگیست در این مکتب باید آزادگی آموخت و جلوی هر ظلم وکفری ایستاد حتی به قیمت جان وریخته شدن خون.مکتب ما مکتب پیروزی خون بر شمشیر است. آیا انسانی هست با دیدن این همه ظلم باز هم لذتی اززندگی ببرد؟! اگر اینطور باشد فریب دنیا را خورده و بویی از انسانیت نبرده... آیا شده خودمان را لحظه ای جای این افراد بی گناه بگذاریم ؟!پس وظیفه ما در قبال این همه ظلم چیست؟ آیا باید نظاره گر باشیم یا اینکه در برابر ظلم قیام کنیم؟ آیا حتما باید منجی بیاید و ما بعد اقدامی بکنیم!پس وظیفه زمینه سازی ظهور برگردن کیست؟ ازتمام جوانان کشور می خواهم که پشت ولی فقیه باشند و دشمنان داخلی و خارجی را خوب شناسایی کنند تا به مملکت آسیبی نرسد و هر شخصی یا گروهی که به مستکبرین غرب و آدمکشهای صهیونیست تمایل دارد را دشمن نظام بدانید. شهدا زنده هستند وشما را می بینند و گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند مردگانی هستند،بلکه آنان زنده و در بارگاه پروردگارشان بهره مندند. اللهم انی اعوذبک من...أن نعضد ظالما او نخذل ملهوفا اؤنروم ما لیس لنا بحق...خدایابه تو پناه میبرم...ازاینکه ظالمی را یاری کنم و یا مظلوم یا دلسوخته‌ای را بی‌یاور گذارم و یا آنچه حق ما نیست بخواهیم (صحیفه سجادیه صفحه ۵۶ دعای ٨) خواهرم عفت خود را زهرایی کن برادرم غیرتت را علوی کن والسلام عبدالحقیر سراپا تقصیر حجت اصغری شربیانی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 روزای اینطوری میگذشتن تا این ک یه مزاحم زنگ میزد خونه اقاجونم اینا و مدام به مامان زهرا میگفت اینا دخترای خوبی نیستن چیکار میکنن فلان میکنن و ..... همش داشتیم حرص میخوردیم ی بار رفتیم کلاس پیش سبحان تو اتاق بودم گفتم‌نگرانم جدامون کنن نمیبینی زنگ میزنن با تلفن ناشناس و عمومی امار میدن سبحان گفت از اینجا به بعد لازم باشه دستامونو بهم زنجیر میکنم ک بفهمی ما جدا شدنی نیستیم گفت حاضرم دستم از بالا قطع بشه اما از دستای تو جدا نشده بغض داشتم نکنه باز بی کس بشم نکنه باز همه غمام بیان سراغم ی قطره اشک سمج از گوشی چشمم چکید سبحان نگاهش کرد دستاش میخواست بالا بیاد تا پاکش کنه اما مشت شد اروم گفت اشکتو پاک کن نمیخوام هیچوقت اشکتو ببینم من هستم تا غم تو دلت نباشه اشکمو پاک کردم از کنارش بودن حالم خوب بود انگار داشتم جون تازه میگرفتم شبا چت میکردیم روزا گاهی همو میدیدیم اتفاقای زیادی افتاد ک الان بعد ۵ سال دقیق یادم نیست مهماشو میگم شاید به ترتیب گفته نشه دیگه خودتون ببخشید ی روز دیدمش باز غم داشتیم مزاحمه سر جاش بود زنگ زدن گفتن اقاجونمم بردن اصفهان دکتر دقیق یادم نی فک کنم سکته کرده بود توواون اتاقی  الان دیگه شده بود واسه من و سبحان بودیم ی پسر بچه شیطون همش میگف اینا چقد باهم حرف میزنن؟ معلومه ک تست نمیگیرن انگار میخوان باهم ازدواج کنن اون روز خیلی ناراحت بودم رفتیم تو اتاق وسط حرف زدنامون انگار باز این بغض لنتی میخواس بیاد سراغم ک خودمو کنترل کردم به خاطر سبحان اون زمان اون هنوز ی پسر کم سن و سال بود همش ۱۷ سالش بود اما واسه من از هر مردی مردتر بود تنها کسی بود ک با همه وجودش کمکم میکرد مشکلای درسیمو حل میکرد ارومم میکرد تا مثل قبل زود جوش نیارم تا داد نزنم دیگه اون نازنین چند ماه گذشته نبودم دیگه اعتیادم تیغ سرد و تیز نبود مخدر من الان شده بود ارامشی ک از حرفاش میگرفتم من با سبحان متولد شدم یه دختر شیطون با حضور سبحان تو زندگی من به وجود اومده بود ک شاد و سر حال بود  سبحان نمیزاشت غم داشته باشم واسم از همون روزا شد مامان شد بابا شد رفیق فاب و صمیمی شد اونی ک با همه گند کاریام پشتم در میومد شد داداش نداشتم شد خواهرم و من شدم مونسش تا اونم پشتش ب من گرم باشه به اینده فکر میکردم اون زمان سختی های راهو نمیدیدم فک میکردم یکم ک من و سبحان بزرگتر بشیم اجازه میدن نامزد کنیم تا باز بزرگتر بشیم و عقد کنیم. نمیدونستم عالم و ادم کمر ب جدایی ما بستن همون روزا تصمیم گرفتیم به خانواده هامون بگیم اول سید سبحان گفت و برام تعریف کرد ک مامانش با مامانم هم کلاسی بودن و مخالفت نداشتن نوبت من بود ی روز دم پله اشپز خونه نشستم و به مامانم گفتم  ی دختر همیشه دنبال حامیه حس میکردم مامانم منو میفهمه کمکم میکنه اما همه چی شد بر عکس تصوراتم شاید اگ سبحان پسر ی بابای پولدار بود مامانم بدون توجه ب سنم همون موقع رضایت میداد اما گناه عشق من و سبحان شد وضعیت مالی اونا  مامانم از همون اول شروع کرد دری وری گفتن ک اخه این چه خانواده ایه به مامان عشقم توهین میکرد و من اون زمان جوابی جز سکوت نداشتم مامان مادی گرای من ک خودش بابامو ۶ ماه به خاطر اینکه کارمند نبود رد کرده بود حالا میخواست عقاید تجملاتی خودشو به من انتقال بده و منو مجاب به قبول کردن بکنه اما من کله خراب تر از این حرفا بودم من سید سبحانو واسه همیشه میخواستم من دیگه حاصر نبودم مسکن اغوششو ول کنم و باز برم رفیق تیغ بشم نمیخواستم باز ب حالتای قبلم برگردم نمیخواستم شبا تو تنهایی زار بزنم و ارزوی مرگ کنم باز زمونه روی تلخشو بهم نشون داد اما این بار من کوتا بیا نبودم با خانواده ک هیچی با زمونه هم سر خوشبختی خودم میخواستم بجنگم این بار سبحان عین کوه پشتم بود و تا اون بود من توشه برای جنگ داشتم به هیجکسو هیچ چیز اهمیت نمیدادم از هر راهی مادر و پدرم مخالفت میکردن من یه راه دیگه پیدا میکردم شروع کردم به نامه نوشتن چون دیگه گوشی نداشتم صبحا ک بابام منو میزاشت مدرسه ی جایی با سبحان قرار میزاشتیم تا اونجا رو با شوق میدوویدم سلام میکردیم ناممو بهش میدادم و روزمونو با عشق شروع میکردیم از هر خوردنی واسه هم کنار میذاشتیم و بهم میدادیم دوتامون قصد موندن داشتیم پدر و مادرم بدترین بلاهارو سرمون اوردن اما خم به ابرو نیووردیم همه میگفتن نمیرسید. شهلا با اریا جدا شده بودن تلاش میکرد مارو جدا کنه منو نا امید کنه اما ما کم نیووردیم تو نامه هامون هست قول میدادیم همه این روزا تموم میشه و بعد هر سختی اسونیه سید سبحان تو نامه هاش نوشته بود اگ من سیدم ب خدا وا گذارشون میکنم اخه نمیدونید شهلا چیکارا میکرد همش میومد میگف اریا میگه حیف نازنین من نازنینو از اول دوسش داشتم عشق اولمه بدشو نمیخوام این پسر همه جا داره ابروشو میبره 
اما من و سبحان بهم اعتماد داشتیم الکی حرف هیچ کسو باور نمیکردیم منو سبحان قرار بود عاشق ترین باشیم اون روزا همش در حال جنگیدن بودیم اما پشتمون بهم گرم بود و نمیزاشتیم جدامون کنن... .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 دادن وام از طریق قرعه کشی از پولهای مشترک🌸🍃 پرسش :در بعضی از محله های تهران خانمها با یک اصول معین اقدام به تشکیل صندوق می نمایند که پولهای معینی را به اشتراک گذاشته ودر ماه به یک نفر از مشترکین به صورت قرعه کشی میدهند با در نظر گرفتن اینکه این پولها عام المنفعه است حکم آن چیست . پاسخ :در صورتی که در قبال وام های پرداختی سودی (جز به مقدار هزینه های صندوق) گرفته نشود اشکالی ندارد. ماهیت فقهی جوایز بانکی🌸🍃 پرسش :جوایز بانکها مشمول چه عنوان فقهى مى باشد؟ پاسخ :نوعى هبه بلاعوض براى ایجاد انگیزه سپرده گذارى است. مالکیت جایزه حساب پس انداز 🌸🍃 پرسش :این جانب با یکى از اقوام خود صحبت نمودم که حواله وام قرض الحسنه اى را به نام ایشان از بانک بگیرم، ایشان وام را دریافت کرد و کلا مبلغ آن را جهت رفع مشکلاتم به من داد و اقساط آن را من داده و مى دهم، جهت دریافت وام ابتدا حساب پس انداز باز مى کنند که کارمزدها را از آن برداشت کنند، اینک با توجّه به این که صاحب دفترچه از خود هیچ گونه هزینه و سرمایه اى نداده است، این دفترچه پس انداز مبلغ ۴۵۰۰۰۰ ریال جایزه برنده شده است، این جایزه از آن کیست و یا به چه نسبت به من مى رسد؟ پاسخ :احتیاط این است که در اینگونه موارد، صاحب پول و صاحب حستب با هم مصالحه کنند. قرض گرفتن کارت اعتباری و مساله مالکیت جایزه احتمالی🌸🍃 پرسش :شخصی از یک نفر برای خرید کردن به جای پول نقد یکی از کارت های اعتباری او را قرض می گیرد. موقع خرید با کارت های اعتباری، گاهاً جایزه ای تعلق می گیرد که در فیش خرید می نویسند مثلا بیست هزار تومان برنده شده اید. حال سوال این است که با توجه به این که قرض گیرنده خرید کرده و اگر صاحب کارت خرید می کرد معلوم نبود برنده جایزه شود و به خرید این شخص جایزه تعلق گرفته، آیا این جایزه متعلق به صاحب کارت است یا قرض گیرنده ی کارت؟ پاسخ :احتیاط آن است که با هم مصالحه کنند. حکم تشویق به سپرده گذاری به وسیله جایزه 🌸🍃 پرسش :گاهى بانکها به منظور ترغیب مشتریان که پولشان را به بانک بسپارند و یا حساب باز کنند جوایزى از طریق قرعه کشى قرار مى دهند کسى که قرعه به نام او اصابت کند جایزه اى مى برد آیا این عمل جایز است و جایزه حلال مى باشد؟ پاسخ :اگر این کار واقعى باشد نه براى فریب مردم جایز و حلال است. حکم واریز پول برای قرعه کشی بانک🌸🍃 پرسش :واریز نمودن پول به مقدار معیّن جهت قرعه کشى چه حکمى دارد؟ اگر شرط نکند که پول را به این جهت واریز مى کند، بلکه داعى او این امر باشد، تغییرى در حکم ایجاد خواهد شد؟ اصولاً آیا بین شرط و داعى فرقى هست؟ پاسخ :اگر شرط کند اشکال دارد، ولى اگر جنبه داعى داشته باشد اشکال ندارد؛ و تفاوت این دو از این جا روشن مى شود که شخص سپرده گذار براى خود حقّ مطالبه از بانک قائل نباشد. حکم مالکیت جوایز کارت قرعه کشی محصولات غذایی🌸🍃 پرسش :پسرم چند عدد از کارت هاى قرعه کشى یکى از محصولات غذایى را به همراه خواهرخانم خود، بدون اطلاع ما به نام دختر کوچکم که هفت سال دارد پر مىکند و در جریان قرعهکشى از هشت جایزه ویژه، دخترم برنده ماشین پراید مىشود. پسر بنده پس از اطّلاع از برنده شدن خواهرش موضوع را به بنده اعلام کرده، که من موضوع را جدى نگرفتم. او از این بىاعتنایى بنده سوء استفاده نموده و قسمت دوم کارت را که نزد وى بوده است به کارخانه آن محصول غذایى فرستاده و منتظر رسیدن ماشین مىماند. ولى از آنجا که کارخانه ماشین را به صاحب کارت برنده مىدهد، تلاش وى براى گرفتن ماشین بىنتیجه مىماند. بدین جهت کارخانه به ما تلفن مىکند و خبر از برنده شدن دخترم مىدهد. به همراه دخترم به مشهد مقدس رفتیم و ماشین خریدارى شده کارخانه را که به نام فرزندم سند شده بود تحویل گرفتیم. اکنون پسرم و خواهر و پدرخانم ایشان مدعى اشتراک در ماشین مذکور هستند، ولى بنده زیر این بار نرفتم. اما این فکر که شاید براى آنان نیز از نظر شرعى حقى باشد بنده را آزار مىدهد. نظر حضرتعالى چیست؟ پاسخ :جایزه متعلّق به کسى است که کارت قرعه کشى به نام او بوده است. واگر اشخاص دیگر در این زمینه متحمّل مخارج و زحماتى شده و قصد مجّانى نداشته اند باید مخارج و اجرة المثل زحمات آنها را پرداخت کرد. گرفتن وام قرض الحسنه از کسی که درآمدش از راه نامشروع است🌸🍃 پرسش :لطفا بفرمائید تامین وام قرض الحسنه از فردی که احتمال می دهید بخش یا تمامی درامدش از طریق تجارت مواد مخدر است چه حکمی دارد؟آیا مجاز به رفع نیاز از این طریق می باشم؟ پاسخ :در صورتی که تمام یا عمده درآمدش از این راه باشد وام گرفتن از او جایز نیست ولی چنانچه درآمد دیگری نیز داشته باشد و ندانید وام را از کدام درآمد می دهد برای شما اشکال ندارد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌
❤️🍃 پرسش سلام به همه عزیزای دل وممنونم ازحبیبه جون. راستش نمیدونم چطورعنوان کنم مشکلمو من خانمی ۴۸ ساله وسه فرزند بچه ی اولم پسر سی ودوساله تحصیلاتش رونصفه ول کرد وادامه نداد رفت خدمت چونکه مشکل اختلال یعنی تقریبا دوقطبی دارومیخوره وهرچی واسه ازدواج بهش میگم قبول نمیکنه میترسه نتونه زندگی کنه ومن هرروز بخاطرش پیرتر میشم😞 پسردومم بیست وهفت سال اونم درسشو خوند دانشگاه رونصفه گذاشت رفت خدمت ومغازه کافی شاپ زد ومتاسفانه زمان کرونا صاحب مغازه اجاره روبالا برد وماازکافی شاپ چیزی ندیدیم ازوسایلش نمیدون پسرم چیکارکردشون یعنی باصاحب مغازه لج افتاد وخلاصه هیچی به هیچ گذشت ودوباره مغازه زده منم دیدم خداروشکر شغلش مشخصه گفتم زودتر ازدواج کنه قبلا تادیروقت مغازه بود ساعت سه چهار صبح میومد میخوابید باز تا بعدازظهر ساعت هفت این روزای تکراری تااینکه داماد شد گفتم حتما خوب میشه متاسفانه الانم با خانومش تاساعت دوازده یک میخوابن پامیشه میره مغازه هرچی میگم میگه من خودم میدونم چیکارکنم چون جورشو شوهرمو پسربزرگم میکشن بی‌مسئولیت وتنبل منم میترسم که این مغازه سوپر روهم مثل کافی شاپ ازدست بده یه سره باهمسرم دعوا که چرابه نامش زدی اونم میگه اخرکه چی باید یادبگیره پسربزرگم که اصلا مسولیت قبول نمیکنه میخواد یه کاراماده باشه یعنی هروقت دلش خواست غوربزنه چرامغازه اینجا چرا مشتری کمه منظورمشکلات روگردن یکی بندازه خلاصه چون مجردم هست میگه اززندگی زیادچیزی نمیخوام بچم خیلی ساده ومهربونه خداوندانشاالله شفاش بده😔 پسرکوچیکم چندماه عقدکرده بهترشده ولی خیلی کم اصلا به فکرنیست فقط دنبال اینه ببینه چقدرپول هست که واسش برنامه ریزی کنه که چطور پول راحت دست بیاره با سودمسئولیت پذیرنیسن یعنی کاری بهش میگم انجام بده خونجیگرمیکنه تا کاروانجام بده البته همونم به نحواحسنت انجام میده ولی باتاخیر متاسفانه حمام هم بهسختی میره یعنی قبلا ماهی یکبارمیرفت ازوقتی زن گرفته هفته ای یکبار یعنی لباسشو ازاین حموم تااین حموم عوض نمیکنه هرچی میگم توحالا زن داری بایدبه خودت برسی میگه شماچیکارداری البته پسرم ازنظر ظاهری وتیپی خوبه همه دوستش دارن من خودم اینهارومیبینم وغصه میخورم همین تاخیرهایی که داره متاسفانه توخانواده خانومشم فهمیدن ومسخره میکنن که چرااینجوریه.😡 الان مغازه یکماه دیگه وقت داره باید جابجا بشه اصلا انگارنه انگار میگم بگردمغازه رهنو اجاره پیداکن اون دنبال مغازه ی واسه خرید که باخونه طاق بزنه واینا یعنی واسش مهم نیست که چی میشه میگم مغازه باید سرفرصت بخری اینجورعجله نمیشه فعلا رهنو اجاره کن میگه باشه ولی متاسفانه دریغ ازیه حرکت منم به شوهرم میگم بریم یه مغازه ی دیگه بگیریم واسه پسربزرگم که واسه خودش کارکنه شوهرم قبول نمیکنه یه سره باهام دعوا داره میگه توبچه های بی‌مسئولیت باراوردی وحالاهم من دیگه کارندارم منم جیگرم کبابه واسه پسربزرگ طفلی میگم یکم امیدواربشه شایدازدواج کنه اخه ماکه همیشه نیستیم دخترمم الان دانشجویه اونم میگه تاداداش بزرگم ازدواج نکنه من ازدواج نمیکنم میخواین دادشم نابود بشه غصه میخوره حالامیخوام بگم توروخدا بگیدمن چیکارکنم هیچکاری ازدستم برنمیاد بخدا کلافه ام شوهرم یه سره سرکوفتن میزنه میگه تومادرنبودی که بچه ات اینجورین ووقتی میخوام حرف بزنم ازم فرار میکنه میگم بچه فقط مگه دست مادره توروخدا خواهرای گلم ودوستان گل لطفا بادقت بخونید بگید چیکارکنم بخدادارم دیوونه میشم نمیتونم باکسی دردودل کنم شوهرم یه سره میگه توازخواهرتم یادنگرفتی بچه هاشونوسروسامان دادن درس خوندن اماتو نتونستی واسه بچه هات کاری بکنی میگم خواهرم بچش سالم بوده نه من یعنی منو شوهرم فقط حسرت میخوریم حسرت دیگر ان منم میگم به وقتش میخواست پسراتومردباربیاری میگه من کارمندبودم بچه هام درس میخوندن اونم یه جایی دستشونو بندمیکردم وحالا بااین وضعیت فقط مغازه رهنواجاره کنیم ولی نمیدونم چه کاری بزنم که پسربزرگم مشغول بشه وسودهم داشته باشه البته پول هم زیادنداریم لطفا مشاوره بدید واسه اینم میخوام اعتماد بنفسش تقویت بشه خودش که ازهمه چی بریده دکترم که رفته میگه باید مداوم قرص بخوره خوبه مشکلی نداره به پسرکوچیکم میگم من به اندازه کافی غصه دارم تودیگه بیشترش نکن ولی کو گوش شنوا میگه منم مریضم میگم بروپیش روانپزشک میخنده ببخشید زیاد شد بخدا الان چندساله که فقط جنگو دعوا توخونه فقط به خاطر اشتباهاتی که کردیم یعنی بلد نبودیم تربیت کنیم البته همه ی فامیل دوستو اشنا همه حسرت زندگی مارومیخورن ولی بقولی تومون خودمنو کشته بیرون مردومو دردم به دل خودمه.
لطفا لطفا لطفا کمک کنید راهکار بدید خداوند الهی که همه جوونا روهدایت کنه ومریضاروشفا بده بچه های منم همینجور پسرام اول نمازمیخوندن روزه اما الان چندساله که هیچی میگن خوندیم خدا چیکارکرد که نخونیم.پیشاپیش ممنون ازهمگیتون منم ساکن مشهد همسایه امام رضا 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
لطفا لطفا لطفا کمک کنید راهکار بدید خداوند الهی که همه جوونا روهدایت کنه ومریضاروشفا بده بچه های منم
پاسخ اعضا 🌸❤️ ‌ سلام درجواب دوستی که گفته بودن مادرشوهرخواهرشون برا خواهرشون جادو کرده عزیزان وقتی میدونید طرفی که جادو کردا چه کسی هست دستتونه به زیر کفش طرف( جادوگرفته) بمالید خاکشو به شکم وپیشونی بنده خدایی که جادوش کردن بمالید جادو باطل میشه و دیگم هرچی جادو براش بگیره روش اثرنمیکنه.امیدوارم جواب بگیرید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام‌درپاسخ‌به‌درد‌دنبالچه: درد‌دنبالچه‌دراثر‌افتادن‌روی‌باسن‌به‌زمین‌ویا‌نشستن‌درجاهای‌نم‌دار‌وکاشی‌بوجود‌میاد درمان‌شامل‌استراحت‌به‌مدت‌۳ماه‌و‌مراجعه‌به‌دکتر‌ ارتوپد‌‌ونشستن‌روی‌‌تویوپ‌فرغون‌هست دکتری‌انتخاب‌کنین‌که‌باتزریق‌ژل‌به‌مقعد‌دنبالچه‌رو‌برداره‌،هیچ‌دردی‌نداره،براتون‌‌قرص‌منیزیم‌درشب‌وقرص‌کلسیم‌در‌روز‌‌و۳تا‌آمپول‌به‌رنگ‌سفید‌شیری‌‌مینویسه،تا‌حدامکان‌استراحت‌کنین‌واگه‌یبوست‌ونفخ‌شکم‌دارین‌حتما‌قبلبرداشتن‌دنبالچه‌مشکلتون‌حل‌کنین کارهای‌سنگینممنون.وبه‌صورت‌ایستاده‌دوش‌بگیرین‌درحمام‌زیاد‌نمونین‌،استراحت‌به‌صورت‌خوابیده‌به‌پهلوها‌ویا‌پشت‌باشه.و‌هریه‌ساعت‌پاشین‌یه‌دوری‌توخونه‌بزنین‌و‌دوباره‌استراحت،به‌هر‌شکسته‌بند‌محلی‌نرین‌کمتر‌کسی‌میتونه‌خوب‌برداره،خوب‌تحقیق‌کنین 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام .به نظر من یک آدم حسابی از اطرافیان تون بفرستید .از دختره نظرش رو راجع به شما بپرسه.اگر جواب ش مثبت بود دوباره پا پیش بزارید این جوری پسر عموش هم میزه کنار 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام شب شما بخیر برای شما که می خواهید بروید مشهدمقدس هتل یکتا ضلع جنوبی بازار رضا نبش شیخ طوسی ۱۵ من امسال‌ ۲روز ماند به عاشورا آنجا بودیم شبی ۵۰۰ هزار تومان باصبحانه و نهار وشام خیلی هم عالی این هم شماره ۰۹۱۵۲۷۲۷۲۰۳ البته نفری ۵۰۰ تومان باصبحانه و نهار وشام انشالله خوش بگذره برای حاجت دل من هم دعاکنید🤲🤲 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام به خانمی که بچه توت بیماری cidp شده اول همه یه کتری بزرگ بزار روی گاز اب که جوش امد زنجبیل دارچین هل یه مشت هل بریز یه مشت دارچین یه مشت پر بزرگ زنجبیل و حالا مقدار زیادی نبات بزار باز بجوشه حالا این دم نوش دو ساعت یه بار بده بچت یک لیوان. روغن بنفشه قبل از خواب در هر دوبینی غروب حنا سیاه دانه ی کوبیده شده ارد نخود رو قاطی کن یه قاشق بردار با یه زرده ی تخم مرغ محلی بزار سر بچت اصلا تو خونه نباید ناراحتی بشه بعد پنج ساعت بشوره گرم نگهش داره حتما بایددموقع حنا ی سر نایلون کلاه داشته باشه و گرم باشه و نخوابه اصلا مرتب پای پسرتون روغن سیاه دانه ماساژ بدید ونایلون جوراب هفته ای سه بار کف پای بچه رو حنا بگیرید شب ها بزار صبح بشوره روغن سیاه دانه بزنه نایلون و جوراب کیسه فریزر کافیه. غذا براش ماهیچه بزارید ناشتا صبح گوشت روی زغال کباب کنید بدونه نان بخوره نان نمیزاره اهن جذب بدنش بشه متکاشو گلاب بزنید از عطر گل محمدی مرتب براش استفاده کنید معجون تقویتی مغزیجات باشیر موز خرما و عسل براش درست کنید این برنامه یک هفته درمانش می کنه ولی چهل روز ادامه بدید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سخت ترین چیز تو دنیا الان این هست که تو پر بودن ادم های دور و بر تنها ییم. خیلی تنها خدایا اندک مان را زیاد کن خدایا به بزرگی خودت قسم رزق حلال نصیب ما کن خدا فرزندانمان را عافیت ببخش خدایا ما سرگردانیم نجات مان بده خدا یا کمکم کن خدا خدایا خدا یا شکرت خدایا یا شاکریم خدایا گناهان مارا ببخش خدایا از شرردسمنانان نمان نجاتمان بده خدایا کمک کن عاقبت به خیر شویم حدایا خدا یا ما انسان ها فقط تورا داریم داراییمان را هزار برابر کن سلامتی مان را مستدام خدا یا کمک کن کمک که شاکر باشیم خدابا لیاقت عبادتت را از مانگیر خدایا شاکریم به اندازه ی افریده هایت شکر خدایا شکر خدایا شکر خدایا به امید روزی زندگی می کنم که حاجت هایم براورده شده باشد خدایا کمکم کن کمک 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام در مورد خانمی که گفتن بدون علت داغ میشن....ایشون باید اول صبح وآخر شب خاکشیر بخورن چون کبد داره حرارت تولید میکنه 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام برای خانمی ک خواهر زادشون بد ماشینه.قبل از حرکت بهشون چای زنجبیل بدن. ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 مرحوم آيه الله محمد حسن نجفي مشهور به صاحب جواهر در روزهاي آخر زندگيش دستور داد مجلسي تشکيل شود و همه علماي طراز اول نجف اشرف در آن شرکت کنند. مجلس مزبور در محضر صاحب جواهر تشکيل گرديد. ولي شيخ انصاري در آن حضور نداشت. صاحب جواهر فرمود: شيخ مرتضي انصاري را نيز حاضر کنيد. پس از جستجوي زياد ديدند شيخ در گوشه اي از حرم اميرالمؤمنين عليه السلام رو به قبله ايستاده و براي شفاي صاحب جواهر دعا مي کند و از پروردگار مي خواهد تا او از اين مرض عافيت يابد. بعد از اتمام دعا شيخ را به مجلس بردند. صاحب جواهر شيخ را بر بالين خود نشاند, دستش را گرفته و بر روي قلب خود نهاد و گفت: آلان طاب لي الموت ( اکنون مرگ براي من گواراست). سپس به حاضرين فرمود: هذا مرجعکم من بعدي ( اين مرد مرجع شما پس از من است). بعد رو به شيخ انصاري نموده و گفتند: قلل من احتياطک فأن الشريعه سمحه سهله ( از احتياطات خود بکاه. پس همانا دين اسلام ديني سهل و آسان است) آن مجلس پايان يافت و طولي نکشيد که صاحب جواهر به ديار قدس پر کشيد و نوبت شيخ انصاري رسيد که زعامت امت را بر عهده گيرد. اما او با اينکه چهارصد مجتهد مسلم اعلميتش را تصديق کردند از صدور فتوي و قبول مرجعيت خودداري ورزيد و به سيد العلماء مازندراني که در ايران به سر مي برد و شيخ با او در کربلا همدرس بود نامه اي به اين مضمون نوشت: هنگامي که شما در کربلا بوديد و با هم از محضر درس شريف العلماء استفاده مي برديم استفاده و فهم شما از من بيشتر بود. اينک سزاوار است به نجف آمده و اين امر را عهده دار شويد. سيدالعلماء در جواب نوشت: آري! ليکن شما در اين مدت در حوزه مشغول به تدريس و مباحثه بوده ايد ولي من در اينجا گرفتار امور مردم هستم. شما در اين مقام از من سزاوارتريد. شيخ انصاري پس از دريافت پاسخ نامه اش به حرم مطهر مولا علي عليه السلام مشرف شده و از روح مطهر آن امام در اين امر خطير استمداد طلبيد. يکي از خدام حرم مي گويد: طبق معمول ساعتي قبل از طلوع فجر براي روشن کردن چراغها به حرم رفتم. ناگهان از طرف پايين پاي حضرت امير عليه السلام صداي گريه و ناله سوزناکي به گوشم رسيد, شگفت زده شدم خدايا! اين صدا از کيست؟ آخر اين وقت شب زائري به حرم نمي آيد. در همین فکرها بودم و آهسته آهسته جلو آمدم ببينم جريان از چه قرار است ناگهان ديدم شيخ انصاري صورتش را به ضريح مطهر گذاشته و همانند مادر جوان از دست داده مي گريد و با زبان دزفولي خطاب به مولا مي گويد: آقاي من! اي اباالحسن! يا اميرالمؤمنين! اين مسئوليتي که اينکه بر دوشم آمده بسيار خطير و مهم است. از تو مي خواهم مرا از لغزش و عدم عمل به تکليف مصون و محفوظ داري و در طوفانهاي حوادث ناگوار همواره راهنمايم باشي والا از زير بار اين مسؤليت فرار کرده و نخواهم پذيرفت. سعي کن آدم شوي! در سال يکهزار و سيصد و شصت شخصي که در يکي از شهرهاي ايران عنوان داشت نزد آيت الله سيد رضا بهاء الديني ( ره) آمد و بعد از نماز مغرب و عشاء خدمت ايشان نشست. او پس از احوال پرسي درخواست نصيحت و راهنمايي کرد. آية الله بهاءالديني گفت: سعي کنيد در زندگي مشرک نباشيد. اگر توانستيد به اين مرحله برسيد همه کارهاي شما اصلاح مي شود, اين بهترين نصيحتي است که مي توانم بکنم. آن شخص گفت: آقا ! دعا کنيد. آقاي بهائ الديني فرمودند: آدم شو! تا دعا در حق تو تأثير کند و گرنه دعا بدون ايجاد قابليت, فايده اي ندارد. او گفت: امسال مکه بودم. براي شما هم طواف کردم. آقا فرمود: انشاء الله سعي کن آدم شوي! تا طواف براي خودت و ديگران منشأ اثر باشد. در اينجا يکي از همراهان آن شخص که گمان کرد آقا او را نمي شناسد گفت: حاج آقا! ايشان فلاني هستند که در فلان شهر مسؤليت دارند و خدمات ارزشمندي انجام داده اند. مرحوم آقاي بهاء الديني فرمودند: چرا متوجه نيستيد چه عرض مي کنم؟ بايد آدم شوي تا اينها براي او نافع باشد. دست از هوی و هوس بردارد. خود را همه کاره نداند. نقشه براي خراب کردن افراد و غلبه بر ديگران نکشد. بايد دست از کلک بازي بردارد! آن وقت است که طعم ايمان را مي چشد و رنه همه اينها ظاهر سازي است! ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
در اینیستا bigsecret.ladies bigsecret.ladies بابت همه ي اين موضوعات مشاوره دقيق و راه درمان گياهي رو بهتون معرفي ميكنن.👇🏻 ✅عفونت زنان ✅كيست تخمدان ✅تنبلي تخمدان ✅مشکلات اقایان ✅hpv شماره تماس 09369859913 عسکریان 📌برای دریافت مشاوره فرم زیر پرکنید📌 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://digiform.ir/wdd9352f4 ميتونيد با خيال راحت بهشون پيام بديد 👇🏻لینک شخصی مشاور👇🏻 @moshaveraskaryan و مشاوره رايگان ازشون بگيرين 📌📌‏در تلگرام👇🏻👇🏻 https://t.me/clinik_aramesh
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf چه صبری داری خدا😭👆
❤️🍃 شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی می‌گفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 انقدر موهام ناز شده 😍