eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
167.9هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 شهید حجت الله اسدی💜🍃
زندگینامه شهید حجت الله اسدی شهیدمدافع حرم حجت اسدی که متولد ۳۰شهریورماه سال ۱۳۶۰ در محله راه آهن شهر قزوین دیده به جهان گشود . تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۲/۲ پس از کسب دیپلم در سال ۱۳۷۸ وارد حوزه علمیه حضرت حجت بن حسن عسگری (علیه السلام) میشود و سپس جهت ادامه به شهر قم مشرف می شود تا سال ۸۹ و پس از تلمذ به قزوین می اید زدواج حجت زودتر از هم سن و سالان خود در سن ۱۹ سالگی ازدواج کرد . و ارمغان آسمانی این سنت مقدس سه گل پسر به نام های محسن مجتبی و محمدحسین است . شهیداخلاص شهیدمدافع حرم حجت اسدی ۴ تا شهید آورده بودند معراج شهدای قزوین، با آقاحجت و چند نفر دیگه رفتیم اونجا؛ شب هیات گرفته بودند دوستان زیاد آمده بودند آقا عبدالله باقری روضه جلسه رو داشت می‌خوند که ما رسیدیم.آقا حجت همون دم در حسینیه یه مقدار جلوتر نشست ماهم کنارش،تا روضه که تموم شد واسه سینه زنی هرچی به آقاحجت گفتیم بریم جلو سینه زنی بخون نرفت؛ گفت مداح‌ها هستند هرچقدر اصرار کردیم قبول نکرد تا جلسه تموم شد، هیچ وقت دنبال مطرح کردن خودش نبود .. مثل یک پدر وقتی برای درس خواندن آمدم قزوین چون از قبل با آقاحجت رفاقت داشتم در مناطق عملیاتی جنوب و مناطق عملیاتی دیگه مثل یک پدر مرتب کارهامو رسیدگی می‌کرد، هم بحث کار در ایام فراغت هم بحث هیئت هم…. خلاصه یک شب از ایام ماه مبارک رمضان که در محل طلاییه اردوگاه علم و فناوری بودم، دم افطار دیدم یکی با موتور داره میاد، رفتم جلو آقا حجت بود و افطار و سحر برام آورده بود و می‌گفت چرا منزل ما نیومدی چرا تعارف چرا…خلاصه … یک روزی هم کامل از وضع من خبر داشت وقتی سید امید برزگر زنگ زد، گفت شماره حساب بده و آقا حجت کار داره، رفتم و دیدم بازم آقا حجت منت برسرم گذاشته… هیئت شب جمعه‌هایی که قزوین بودم زنگ می‌زد و می‌گفت پیش ما بیا شهید حجت اسدی شهید پهلوشکسته مدافع حرمی است که حواله شهادت خود را شب شهادت حضرت زهرا(ع) دریافت کرد، او با شهادتش توانست جان بیش از ۴۰ زائر ناموس رواق العظمه حضرت زینب(س) را نجات دهد. شهید حجت‌ اسدی در شب شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) از ناحیه پهلو و بازو ترکش خورد و در جوار بارگاه حضرت‌ زینب کبری (س) به شهادت رسید. او از بسیجیان قدیمی و با سابقه شهر قزوین بود که در انفجارهای انتحاری پی در پی روز گذشته در اطراف حرم حضرت زینب (س) به کاروان شهدای کربلای امام حسین (ع) پیوست. اخلاص و صفا و مجاهده او در اجرای برنامه‌های هیئت حسین‌ جان قزوین در اداره یادمان‌های شهدا در جنوب، در برگزاری مراسم اربعین در کربلا، در خاطر و ذهن دوستان و یارانش موج می‌زند. شهید حجت اسدی از ذاکران اهل بیت، فعالان فرهنگی قزوین و از مسئولان هیئت مذهبی عاشورا و هیئت عزاداران حسین‌ جان (ع) این شهر بشمار می‌رفت که نقش پررنگی در جریانات مذهبی قزوین ایفا کرده بود. این شهید در زمان حمله آمریکا به شهرهای مقدس نجف و کربلا به صورت شخصی و داوطلبانه برای دفاع از حرم امام حسین (ع) و حرم امیرالمؤمنین علی (ع) به عراق رفته و با متجاوزان آمریکایی و انگلیسی جنگیده بود. یارانش می‌گویند، همیشه کارهای فرهنگیِ سنگین با آقا حجت بود، شهدای یادمان والفجر یک و شهدای جبهه‌های غرب، حضرت معصومه (س) و صحن‌های جدید و نمایشگاه‌هایش، اردوگاه شهدای علم و فناوری و هیئت‌ها و دست‌اندرکاران برنامه «شب وداع»، مسئولان فرهنگی بعثه رهبری و حاضران در برنامه حسینیه قمی‌های کربلا در ایام اربعین، نجف و صحن حضرت زهرا، مسجد جامع المهدی (عج) و نمازگزارهایش، و همه بچه‌های هیئت حسین‌ جان (ع) قزوین، شاهدان این حرف هستند این طلبه مجاهد و ذاکر و خادم اهل‌بیت (ع) سابقه خادمی شهدا در مناطق فکه شمالی، معراج شهدای اهواز، دارساوین کردستان، و خادمی زوار اربعین اباعبدالله در کربلا را داشت. کربلایی حجت اسدی فروشگاه‌های محصولات فرهنگی حسین جان (ع) را نیز در قزوین راه‌اندازی کرد. از این شهید ۳ فرزند پسر ۶ ماهه، ۷ ساله و ۱۳ ساله به یادگار مانده است. راهش در این روزگاران سخت پر رهرو باد، امید که خون پاکش مایه نجاتی برای اهالی دیار غفلت باشد. شاعر گرانقدر یوسف رحیمی نیز شعری به وی تقدیم کرده است، با عطر غریب یاس پرپر رفتند از مرتبه‌ی عشق فراتر رفتند با پهلوی غرق خون و بازوی کبود تا مرقد بی‌نشان مادر رفتند ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام لطفا هرکس می تونه راهنمایی کنه دخترم24سالش هست دانشگاهش تموم شده وشکر خدا سر کار میره از 13 سالگی خواستگار داشته اوایل خوب به خاطره سن کم خودمون صلاح ندونستیم ازدواج کنه تا وقتی رفت دانشگاه بهش گفتم دیگه راه ومسیر زندگیت مشخص شده فکر ازدواج باش به یکی از خواستگارات جواب بده ولی اون قبول نکرده الان هم یکی از اشنا هامون یکی رو معرفی کرده گفته بیا ن هم دیگه رو ببینن و صحبت کنن اگه بعد از تحقیقات با هم به توافق رسیدین ازدواج کنن البته اون اقا به معیارهای که دخترم برای ازدواج داره نزدیک هست مشکل اینجا هست که دخترم می گه چون با واسطه هست و معرفی شدم قبول نمی کنه لطفا راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم میشه لطفا اینا بزارین توکانال خیلی واجبه نظر خانم های باتجربه را بدونم .تشکر .سلام خدمت همه عزیزان من ۵۲ سالمه اصلا هم تجربه رانندگی ندارم شوهرم نابیناست ومجبورم که یاد بگیرم به نظر شما می تونم آخه میترسم چون هیچ وقت ماشین هم نداشتیم میشه خواهش کنم تجربیاتتون را بگید خیلی ممنون میشم . ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام.خوبین.خسته نباشین.....خیلی ممنون بابت این کانال عالی وآموزنده تون...توروخدااین بارپیامم روبزارین توگروه...من یه دختردوساله دارم که ازهم موقعی که به دنیااومدگوشه ی ناخن های پاهاش دقت کنین فقط پاهاش میشکست ویکم خون میومد.کلا ازناخن کوچیکه گرفته تاناخن شصت همیشه میشکست وخون میومد...رفتم بهداشت نزدیک خونمون گفت چیزی نیست حتماحین بازی به فرش یاچیزی گیرمیکنه نگران نباش...ولی الان دوساله شده هنوزخوب نشده...یه ماه پیش بردمش دکترمتخصص اطفال یه شربت زینگ وویتامین بهش دادوگفت اگرخوب نشدببرش متخصص پوست...هنوزکه خوب نشده...میخواستم ببینم بین شماعزیزان کسی بوده که خدای نکرده این موردروتجربه کرده باشه....راهکاری دارین براش..توروخداجواب بدین چون دختره خیلی واسم مهمه....اسمم باشه راضیه ازسبزوار ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام من یک پسر 15ساله دارم که همیشه با آلات تناسلیش بازی می کنه هر چه بهش مگم باز تا من نیستم همین کار می کنه لطفاً من راهنمایی کنید چکار کنم که دیگه این عادت از سرش بیفته ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خوبین من همسرم زن دوم گرفته بامنو دوتا بچمم زندگی نمیکنه هرچی هم بهش میگیم اونو بزار کنار نمیزاره بچه هامم خیلی باباشون دوستش دارند نمیدونم وسط دوراهی موندم این طرفداربودنش عذابه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام. من‌ نمونه کامل یه آدم بدبختم که تو این ۷ماهی که نامزد کردم هرکاری که کردم فقط و فقط اشتباه بود.از همون اول با خواهرشوهرام گرم گرفتم به امید اینکه منو جزیی از خودشون حساب کنن.هر وقت خونه مادرشوهر م اینا میرفتم کلی کار میکردم همه ظرفارو میشوستم اما چه فایده.حتی یه بارم از شوهرم پول تو جیبی نگرفتم دروغ چرا نه اینکه نیاز نداشته باشم،روم نمیشد  اونم هر دو،سه ماه یه بار یه ۲۰ تومنی میذاشت کف دستم .واس خرید شب یلدا شوهرم نیومد با خواهرشوهرم رفتم واس خرید من یه پالتو دیده بودم ازش خیلی خوشم اومده بود اما اون گفت گرونه منم رفتم همونی که اون انتخاب کرده بود رو ور داشتم هیچیم جلو شوهرم و خانوادش به روی خودم نیاوردم.هرچی که اونا میگفتن منم میگفتم چشم و خفه خون میگرفتم.یه خواهرشوهر دارم که تا حالا نشده منو ببینه و بهم تیکه ای نندازه .تو این ۷ ماه با تمام وجودم سعی کردم همه عشقمو به نامزدم ثابت کنم .هر جا که یه مطلبی میخوندم راجع به ابراز عشق به همسر صد برابرشو انجام میدادم تا بهش بفهمونم دوسش دارم.عاشقشم اما اون چی کار کرد..همه ی حرفایی رو که از من میشنید رو میبرد دو دستی کف دست مادرشوهرم و خواهرشوهرام میذاشت.تا حالا صد بار شده حرفایی رو که حتی خیلی ساده و بی اهمیت بودن و فقط هم بین خودمون دوتایی ردوبدل شده رو رفتم از اونا شنیدم.تازگیام مادرشوهرم دستور داده که باید برم پیش اونا باهاشون زندگی کنم اما من دیگه خسته شدم دیگه توانشو ندارم .نمیخوام برم پیششون زندگی کنم .الانم شوهرم سه روزه که باهام قهر کرده نه اس داده نه زنگی زده.دارم دیوونه میشم دیگه کم کم داره ازش بدم میاد  تورو خدا کمکم کنین الان که دارم این متنو مینویسم اشکام همه صورتمو پوشوندن.دیگه نمیدونم چیکارکنم.خواهش میکنم کمکم کنین بهم بگین چیکار کنم. 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام لطفا هرکس می تونه راهنمایی کنه دخترم24سالش هست دانشگاهش تموم شده وشکر خدا س
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ سلام به همگی، دوستان برنامه زندگی پس اززندگی از شبکه قرآن ساعت ۲۳:۱۶ شب پخش میشه چون خودم هم به این برنامه علاقه زیاد دارم و دوستان هم خوشحال میشن خواستم اطلاع بدم 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام و ادب خدا قوت به همه🌹🌹 دختر خانم سی ساله ای که در مقطع دکترا درس می خونید و مجبورید بین تهران و شهرستان در رفت و امد باشید با اقایی اشنا شدید و به تفاهم رسیدید و قصد ازدواج دارید و اقا از مراسمات خواستگاری و ... خوشش نمی یاد به نظر من اول ببینید ایشون به غیر از اینکه در مراسم خواستگاری و ...برادر خودشون شرکت نکردند ایا در مهمونی های خانوادگی هم همین طور هستند اگر با رفت و امد با فامیل و دوست و اشنا مشکل دارن حتما تجدید نظر کنید مورد بعدی عزیزم اولا اگر ایشون قصدشون ازدواج هست به مادرشون بگویند به مادر شما زنگ بزنند و خواستگاری تلفنی باشه و بعد یک مراسم بله برون بگیرید و فامیلاتون رو دعوت کنید و یک جشن عروسی که با خانواده داماد هست . مورد بعدی که می خواهم بگویم در این رابطه با پدر و مادرتون حتما مشورت کنید هر چیزی که انها گفتند قبول کنید . حتی اگر با ازدواجتون مخالفت کردند با جان و دل بپزیرید . و بالاخره اقای داماد باید قبل از همه مراسمات یک جلسه با یک بزرگتری بیاید دست بوسی پدر شما تجربه ثابت کرده قبل از ازدواج هر چی پدر و مادرتون راجع به ازدواج و پسر مورد نظر بگویند درست پیش بینی می کنند پس شما هم اکنون با پدر و مادرتون مشورت کنید هر چی اونا بگویند . بعد از ازدواج هر چی شوهرتون گفت بگو‌یید چشم مراسمات هم طبق نظر والدینتون اجرا کنید این باعث میشود شان و منزلتتون پیش همسر و خانواده همسر بالا بره و بهشون بگویید که مراسمات ما اینگونه است اگر واقعا قصدشون ازدواج باشه و شما رو برای اینکه همسرشون بشوید بخواهند صددرصد قبول می کنند در غیر اینصورت هدفشون چیز دیگری است و شما هر چه سریع تر با ایشون کات کنید موفق باشید 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام و ادب خدمت خانم عزیزی که بعداز 8 سال بچه دارشدی عزیزم حرص نخور مادر شوهرم خیلی اصرار داشت که من پسر بزام شوهرم گفت اگه پسر زاییدی برات 6 تا النگو میخرم دختر بود هیچی مادر شوهر مم گفت اگه دختر بود اصلا خونه نیارش همونجا بخورش منم فقط سکوت میکردم وقتی دخترم دنیا اومداز بس خوشگل و زبل بود شوهرم رفته بود 6 تا النگو خریده بود اومده بود اتفاقا خونه مادرش بودیم با شوق و ذوق اورد که دستم کنه اینقدر مادرش داد و بیداد کرد که چرا النگو خریدی اخرش تا دید شوهرم خیلی ناراحت شده گفت من برا خودتون میگم اخه موقع ظرف شستن النگو صاب میره چند وقت بعدش من بیمارستان بستری بودم مادر شوهرم اومد سرم بزنه گفت رفتم برا دخترم 30 تا النگو خریدم غصش نشه شما النگو داری گفتم به سلامتی اخر شب خواهر شوهرم اومد عیادتم گفت از بس دستام قشنگ بوده شوهرم برام 30 تا النگو خریده گفتم به سلامتی الان بعد چند سال که دارم این نوشته رو مینگارم خداوند مرا مورد لطف خودش قرار داده هم تک دست هم سرویس همه چی بهم داده صبوری کن عزیزم به خدا بسپار خداوند کار سازه خداوند جباره اگه گذشت کردید خداوند بهترینهارو برات رقم میزنه حیف این لحظه های ارزشمند با هم بودنه که به خاطر یه تیکه فلز از دست بدهید حق یارتون منم دریا 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وادب خدمت دختر خانم گلی کهفرهنگیان قبول شده وناراحت هستید اولا هیچ شغلی برا زنان بهتر از معلمی نیست من خودم اینقدر دوست داشتم ولی متاسفانه به دلیل دخالتهای مادرشوهرم که میگفت زنی که بره بیرون کار کنه فاسده شوهرم اجازه نداد برم سر کار دختر گلم شما هر رشته ای بخونی گرفتاریها و مشگلات خودشو داره ناز بانوی خوشگل حتی پزشگی هم که بخونی همینطوره ناز بانوی خوشگل درس خوان به وجود خودت افتخار کن کم کسی میتونه تو فرهنگیان قبول بشه اون یه ریزه واهمه ای هم که از معلمی دارید به مروره زمان خوب میشه ولی اگه واقعا واقعا خیلی ناراحت هستید انصراف بدهید و در رشته دلخواهتون ادامه بدهید موفق شاد و پیروز باشید 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وادب خدمت عزیزی که مادرشون رواز دست داده اند غم از دست دادن مادر بسیار سخت و جانکاه است تسلیت مرا پذیرا باشید خواهر گلم درسته که رسم شما اینطور بوده که برادر باید جور مادرتون رو بکشه ولی شماها هم کوتاهی کرده اید باید میرفتید کمک زن برادرتون خوب بود یکی دوروز در هفته به عنوان مهمونی میبردید خونتون که بفهمید زن دادشتون چی میکشه شاید برادرتون به همین دلیل براتون درد دل کرده که شما پیشنهاد بدهید که یکی دو روز پیش مادتون باشید
شما بنده خدارو نقره داغش کردید الان هم دست بردار نیستید تهمتش میزنید لباس شوهره در قران داریم هن لباس لکم و انتم لباس لهن احتمالا پدرتون بدهکاری چیزی داشته به مادرتون سپرده و مادر ادای دین نکرده به خاطر همین لباسش پاره هستش گلم اما برای اینکه جاش خوب باشه شما یه کادو برازن داداشتون بگیرید ببرید براش ازش تشکر کنید قدر دان زحماتش باشید وبگید مادرتون رو ببخشه اونوقته که جاش خوب میشه کینه را از دل بشویید کینه تباهی وسیاهی میاره عزیزم منم دریا 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام ادب واحترام خدمت عزیزی که میخواهد دختر به راه دور بدهد اولا یه پیشنهاد دختر گلتون بشینه درسشو بخونه یه دانشگاه راه دور انتخاب رشته بکنه اگه شهرتون رو دوست نداره من واقعا متاسفم برای دختران سرزمینم همه چیز ازدواج نیست کاش دختران ما میدانستند اگر درس بخوانند حتی اگه سر کار هم نروند از جایگاه اجتماعی فوق العاده ای برخوردار هستند من لیسانسمو گرفتم اما شوهرم اجازه نداد سر کار برم ولی میرفتم مدرسه بچه هام مدیر و معلمهارو راهنمایی میکردم میگفتند دبیری شاغلی میگفتم نه فقط درسخونده هستم همه احترام میگذاشتند و حرفم رو میپذیرفتند من در خوندن رو به خاطر رسیدن به شغل ادامه ندادم برای رسیدن به مدارج بالای علمی وافزایش اگاهی دوست داشتم عزیزم دختر گلت الان خیلی چیزارو نمیدونم کما اینکه من و دخترمم نمی دونستیم دامادم جنوبی بود اوایل ازدواج هی میگفت چرا اقوامتون برا من خونه نمیخرند ما رسم داریم اقواممون برامون خونه میخرند مدتها قهر و اعصاب خردی سرهمین بعد سه چهار سال گفت چرا برا بابام خونه نمیخرید ماباز هیچی نگفتیم تا مدتهاغر میزد چرا شهرتون محل تفریح نداره و...... همطور بهونه میگرفت که ما خیلی خوبیم شما فلان لابد از یه شهر باشید از این جفنگیات بگه میفهمید داره الکی میگه اعصاب خودتون رو خرد نمیکنید منم دریا ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 ✨هوالشافی✨ 🔰سرکنگبین چطور سنگ کیسه صفرا رو از بین میبره؟؟🔰 ✍در سرکنگبین میگیم سرکه, سرکه خاصیتش نفوذ پذیریه, یکی از بهترین داروهای بسیار نفوذده و نافذ همین سرکه است. ✍چرا اطبای ما با بعضی از داروها سرکه رو همراه میکردن,, به خاطر اینکه هم از خاصیت درمانی اون استفاده کنن و هم از قدرت نفوذ اون. 👈مثلا در بیماریهای قلبی از زعفران استفاده میشه, زعفران اولین جایی که سر میزنه قلبه بعد به مغز و ریه و بعد جاهای دیگه, روی حساب کتابه. 🔻در سرکنگبین هم خود سرکه سنگ شکنه, ضد صفرا هم هست, همینکه ضد صفراست ذرات سنگ صفرا رو از همدیگه متلاشی میکنه,, همین شکوندن باعث از بین رفتن سنگ کیسه صفرا میشه. 🔻دوم لجنهای صفراوی رو از بین میبره,, چون عسل هم خودش سنگ شکنه و وقتی که با سرکه همراه شد اثرش بیشتره. 👌پس سنگ کیسه صفرا به راحتی با سرکنگبین درمان میشه اما یک شرایط دیگه هم هست, مثلا شما با سرکنگبین میخواین سنگ کیسه صفرا رو درمان کنین, بسیار عالی ‼️ سرکنگبین رو مصرف میکنین در عین حال همراه غذا اب میخورین, غذای بیرون میخورین, گوشت گوساله میخورین, بلافاصله بعد از غذا خوردن حمام میرین, با شکم پر همبستری دارین, روغن مایع و نباتی میخورین بعد انتظار داریم سرکنگبین معجزه کنه, نه از این حرفها نیست. ~ 💥اول ازاله اسباب و چیزهایی که باعث شدن سنگ بوجود بیاد رو باید بشناسین, 💥دوم غذاهایی که مفیدن برای از بین بردن سنگ کیسه صفرا مثلا هویج معجزه میکنه در درمان سنگ کیسه صفرا بالاخص که بخورین و بخوابین و پای راستتون هم جمع کنین به سمت شکم. خروجی صفرا به سمت کیسه صفرا باز میشه نتیجتا سنگ یواش یواش حرکت میکنه. ‼️اینجور نیست که سنگ قل بخوره بیاد بیرون با سونوگرافی مشخص میشه که پاک پاک شده. این سنگ کیسه یا تحلیل میره خود بیمار هم متوجه نمیشه یا بیمار دفع سنگ صفرا رو میبینه. 💥یکی دیگه از دمنوشها نعناع هست, نعناع هم میتونه یواش یواش موجب از بین رفتن سنگ کیسه صفرا بشه. ‼️سنگ کیسه صفرا خیلی سفت هست, پس انتظار نداشته باشین که با یک راحت الحلقوم سرکار دارین, یه ذره سرکه روش بریزین فرداش ژل شد و بیاد بیرون از این خبرا نیست. زمان میبره!!!! ✍اولین کار این هست که حجم غذا کم بشه, از غذاهای چرب و شیرین کم بشه, روغن مایع و جامد نباشه, ورزشهای خوب مثل شنا پیشنهاد میکنم. 💥سرکنگبین یکی از بهترین و موفق ترین داروهاست اما زمان بره , شاید شش ماه طول بکشه ارزش هم داره چون در طب جدید داروی آنچنانی نیست, یک پودری میدن شاید ده درصد تاثیر گذار باشه اگر هم نشد کیسه صفرا رو درمیارن.(اگر قرار بود در بیارین که خدا قرارش نمیداد) ✍ممکنه داروها و روشهای دیگه ای هم باشه که زودتر درمان بشه ولی آیا میشه واسه خانوم باردار یا بچه یا افراد مختلف در هر سنی استفاده کرد؟؟ اینجور نمیشه, روی حساب کتاب باید باشه. ~ ↩️برای دفع کیسه صفرا::↘️ 🔷 اول مسام باید باز بشه, اولین کار ما این است که راه باز بشه, استفاده از داروها و غذاهایی که مسیر رو باز کنه. 🔷 دوم استفاده از داروهایی که مسیر و مسام رو گشاد بکنند هم دارو و هم حرارت. 👌یادتون باشه در سنگها حرارت هم شکننده است هم مسیر رو باز میکنن ✍شما ببینید اقایون در طب جدید میگن که روزه داری برای کلیه خوب نیست بله برای کسایی که نارسایی کلیه از نوع سه و چهار دارن خوب نیست. ولی برای سنگ کلیه اینطور نیست اتفاقا ما میگیم کسایی که سنگ کلیه دارن روزه بگیرن. چرا؟؟؟ 👈مثال:: سماور رو تصور کنین رسوبات در دیواره سماور جمع میشه, اگر سماور چند ساعتی روشن باشه و ابش تبخیر بشه میبینن که همه سنگها و رسوبات و اهکهای دیواره سماور از بین رفته. چرا؟؟ چون گرمی و خشکی باعث شکستن این سنگها شده, اتفاقا در ماه رمضون باعث میشه که سنگهای مجاری ادرار بشکنن. ‼️سنگ کیسه صفرا جزء مقاومترین سنگهاست. 👤استاد بنی هاشمی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 به نقل ابوحمزه ثمالی، امام سجاد - علیه السلام - فرمود: مردی با خانواده اش سوار بر كشتی شد كه به وطن برسند، كشتی در وسط دریا درهم شكست و همه سرنشینان كشتی غرق شده و به هلاكت رسیدند، جز یك زن (كه همسر همان مرد بود) او روی تخته پاره كشتی چسبیده و امواج ملایم دریا آن تخته را حركت داد تا به ساحل جزیره ای آورد، و آن زن نجات یافت و به آن جزیره پناهنده شد. اتفاقا در آن جزیره راهزنی بود بسیار بی حیا و بی باك، ناگاه زنی را بالای سرش دید و به او گفت : تو انسانی یا جنی ؟ آن زن جریان خود را بازگو كرد، آن مرد بی حیا با آن زن به گونه ای نشست كه با همسر خود می نشیند، و آماده شد كه با او زنا كند. زن لرزید و گریه كرد و پریشان شد. او گفت : چرا لرزان و پریشان هستی ؟ زن با دست اشاره به آسمان كرد و گفت افرق من هذا: از این (یعنی خدا) می ترسم . مرد گفت : آیا تاكنون چنین كاری كرده ای ؟ زن گفت : نه به خدا سوگند. مرد گفت : تو كه چنین كاری نكرده ای، و اكنون نیز من تو را مجبور می كنم، این گونه از خدا می ترسی، من سزاوارترم كه از خدا بترسم . همانجا برخاست و توبه كرد و به سوی خانواده اش رفت و همواره در حال توبه و پشیمانی بسر می برد. تا روزی در بیابان پیاده حركت می كرد، در راه به راهب (عابد مسیحیان) برخورد كه او نیز به خانه اش می رفت، آنها همسفر شدند، هوا بسیار داغ و سوزان بود، راهب به او گفت : دعا كن تا خدا ابری بر سر ما بیاورد تا در سایه آن، به راه خود ادامه دهیم . گنهكار گفت : من در نزد خود كار نیكی ندارم تا جرئت به دعا و درخواست چیزی از خدا داشته باشم . راهب گفت : پس من دعا می كنم تو آمین بگو. گنهكار گفت : آری خوب است . راهب دعا كرد و او آمین گفت، اتفاقا دعا به استجابت رسید و ابری آمد و بالای سر آنها قرار گرفت و سایه ای برای آنها پدید آورد، هر دو زیر آن سایه قسمتی از روز را راه رفتند تا به دو راهی رسیدند و از همدیگر جدا شدند، ولی چیزی نگذشت كه معلوم شد ابر بالای سر آن جوان گنهكار قرار گرفت و از بالای سر راهب رد شد. راهب نزد آن جوان آمد و گفت : تو بهتر از من هستی، و آمین تو به استجابت رسیده نه دعای من، اكنون بگو بدانم چه كار نیكی كرده ای ؟ آن جوان، جریان آن زن و توبه و خوف خود را بیان كرد، راهب به راز مطلب آگاه شد و به او گفت : غفرلك ما مضی حیث دخلك الخوف فانظر كیف تكون فیما تستقیل . گناهان گذشته ات به خاطر ترس از خدا آمرزیده شد، اكنون مواظب آینده باش. داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
❤️🍃 سلام الهی حال دل همه خوبان خدا خوب باشه 🟩ممنون وسپاس فراوان از بانی این دورهمی دوستانه 🟩خدایا شکرت به خاطر فضای مجازی واینترنت که باعث شده هم سطح اطلاعات مردم بالا بره وهم خیلی مزایا دیگه که الان مجالی برای پرداختن به این مقوله نیست 🟩شاید خیلی دوستان به این شکرگزاری من به خاطر معایب فضای مجازی خنده شون بگیره ولی همه نعمت های خداوند هم معایب دارن هم محاسن مثل انگور ما انسانها هستیم که باید از حسن هاش،استفاده کنیم 🟩این گروه خیلی خوبه وبنظر من از مشاوره هم ارزشش بیشتره چون وقتی شخصی تجربه اش را در خصوص یه موضوعی مطرح میکنه یعنی مثلا بیست سال پیش این راه رفته حالا نتیجه وثمره اینه مثل مسیر یک سفر یکی اول راهه ویکی به آخر رسیده قطعا او که آخر راهه همه دشواری وسختی ها را تجربه کرده 🟩پس دوستان اگه شخصی تجربه خودش میگه باید کمی تامل کرد وبرای مسیر مشابه که در پیشرو داریم بیشتر فکر کنیم تا ایشالا به مشکل برنخوریم 🟩خودم تجربه ازدواج با یه شخص که هم کفو نبوده ارائه کردم تجربه ازدواج راه دورومشکلاتش تجربه خیانت مرد ونا کارامد بودن راهکارهای بیخودی که دیگران بهم دادن وباعث شده طرف بیشتر ازم باج بگیره 🟩تجربه زن شاغل ونحوه خرج کردن در آمدش 🟩تجربه نحوه انجام معامله وبیع برای ضرر نکردن 🟩تجربه نحوه برخورد با فرزند 🟩همه اینها را در پاسخ مشکلات پیش آمده برای سایر دوستان گفتم وایشالا در اولین فرصت دوباره به صورت کلی بیان میکنم اگه یه نفر هم از تجربیاتم استفاده کنه وبه مشکل برنخوره خداراشکز میکنم 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 سلام 🟢خانم معلم عزیز که بعد ۲۵ سال داری طلاق میگری 🟢خواهرم اول برای ابراز هم دردی با شما میگم من وضعیت بدتر از شما دارم وحکم طلاق هم صادرشده هنوز نامرد پررو میگه تو به من ظلم کردی و حتی نمیگه من دوست دارم میگه تو بی آبرویی جرا که بعد ۱۹ سال صبوری بابت خرج نکردن برای زندگی خیانت ضرب وجرح وتربیت ناصحیح فرزندان وابستگی شدید به خانواده مفت خورش از خونه خودم انداختمش بیرون پس بدان شما تنها نیستی وامثال من وشما زیاد هست وهمه ما خداراداریم که بهترین پشتیبان انسانهاست پس گذشته را فراموش کن وبرای زندگی جدید تو ذهنت حتی یه ذره خاطرات بد گذشته را مرور نکن 🟢اما چرا شوهر شما وشوهر من اینهمه ظلم کردن امثال من وشما تحت تاثیر نوع تربیت و افکار ناغلط جامعه هر کوتاهی و قصور وظلم را با این استدلال که آبروم میره تحمل میکنیم ودر آخر بعد از یک عمر متوجه میشیم روح وروان وسلامت جسمی وآرامش خودمون وفرزند وپدر ومادر ازبین رفته به خاطر حفظ آبرو 🟢ما بزرگترین نعمت خداوند که سلامتی هست به خطر میندازیم که آبرو حفظ بشه باور غلطی که حتی ممکن هست طرف جانش از دست بده مردی برای زن هزینه نکنه وبازهم تن به وصلتش بدی یعنی آبروی خودت پیش خدا بردی 🟢مردی که خیانت کنه وباز تحملش کنی بدون اینکه بابت خطاش نه مهریه بده نه عذرخواهی کنه تحمل کنی یعنی به انسانیت خودت خیانت کردی 🟢مردی که از جهت اعتقادی هم کفو تو نیست وتورا از دین واعتقادات برگردونه وقتی تن به وصلتش بدی یعنی آبروت پیش خدارفته ظلم کردی به خودت چون خداوند گفته که زن در هر مورد باید از شوهر اجازه بگیره به جز انجام واجبات دینی قابل توجه خانمی که شوهرش گفته نماز نخون شما به اعتقادات پای بند باش بابت خیانت شوهر هم حتما مهریه خودت مطالبه کنه نمیخای طلاق بگیری نگیر ولی مهریه خودت بگیر ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام لطفا هرکس می تونه راهنمایی کنه دخترم24سالش هست دانشگاهش تموم شده وشکر خدا س
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ سلام خدمت دوست عزیزی که از همسرش سر زایمان کادو انگشتر گرفته. به دل نگیر خواهر باز برات یه تیکه طلا آورده. من خودم با همسرم سر زایمان پسرم که اتفاقا بعد از کلی دختر (با احترام به تمام گل دخترا) چون ما جنوبی هستیم و اینجا خیلی پسر دوستن. البته دخترم تاج سرمه. اونموقع برام یک میلیون و پونصد کارت هدیه درست کرده بود آقای همسری با شاخه گل و شیرینی آورد. بعد از اینکه کارتو داد گفت میخوام برای بچه گوسفند عقیقه کنم پول ندارم برا سلامتیه بچه خوبه. بعد منم کارت هدیه رو بهش دادم اونم بدون تعارف گرفتش😝 ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ خانم محترمی ک درمورد اقایی صحبت کردن گفتن مخالف مراسمات هستن خانم به نظرت این اقا اجتماعی نیس اهل مهمانی و رفت امد نیس دورهمی و جم دوست نداره اگ خودتون مثل خودشون هستین خب باهم کنار میاین ا نیستین حتما به مشکل میخورین وقتی میگه تو مراسم خاستگاری برادرش نبوده یعنی چی خواستگاری بذااشنایی بیشتر خانواده ها هستش بعضی وقتا همین خواستگاری ۲ طرف متوجه میشن باهم سازگاری ندارن شما فکراتو بکن چون راه دور هستی حتما فردا خانواده ت میان خونت چن روزی میمونن شاید ایشون دوست نداشته باشه یااینکه شما میخای تو مراسمات درجه ۱ خانواده شرکت کنی و ایشون نیاد به نظرت بهت بر نمیخوره باهاشون دراین مورد حرف بزن حتما ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام ادمین جون برای خانمی که گفتن ۲۷ سالشه و موهای سرش و ابروهاش داره سفید میشه روزی یه دونه هلیه سیاه مکیدنی بخوره تا ۶ ماه موهاش سیاه میشه گلاب هم طبعش گرمه البته گلاب اصل باشه سردی رو از بین میبره سفیدی مو به خاطر سردی هستش باید طبعش رو گرم کنه ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 برای شپش این دستور رو به کار ببرن خیلی راحته آویشن ۱۵ گرم و اسفند ۷۰ گرم باهم خوب آسیاب کنن باید نرم باشه بعد با کمی سرکه خمیر کنن و تا ۴۵ دقیقه روی سرشون بزارن امیدوارم به درد بخور باشه و نتیجه بگیرید و مارو دعا کنید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خواهری که بعد ازچند سال حامله شدی دکتر گفته سقط میشه یا سالم نیست مگه دکتر خداست که این حرفو میزنه خواهرم فقطوفقط امیدوار به حکمت خدا باش به حرف هیچکس گوش نده خیلی هم مواظب باش تا چیزی رو خودت درست نکردی نخور بیشتر بیاد خدا باش بنیت اهلبیت وشهدا ختم قرآن بخوان مادر شوهرت روهم بخدا واگذار کن اصلا غصه نخور که چی میگن استرس وغم وغصه برات خوب نیست فقط با یاد خدایی که این بچه رو تو وجودت قرار داده خوش باش با خدا باش پادشاهی کن الهم عجل لولیک الفرج ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام میخواستم به اون خواهری که فهمیدن همکارشون متاهل هست ازش دوری کرد تبریک بگم که تونستی شیطان رو شکست بدی وزندگی خودت واون اقا رو خراب نکنی عزیزم ما مسلمونا عقیده داریم که نباید به نامحرم خصوصا به چشمانش خیره نگاه کنیم که این نگاه شیطانه وادم رو در هر سنی چه متاهل چه مجرد به گناه میندازه زن نباید با نامحرم باصدای نازک وباعشوه سخن بگه تا دل نامحرم نلرزه اگه ما مسلمونا به احکام الهی رفتار کنیم تو دام شیطان نمیوفتیم زمونه الان که مردا بدتر از خانما رفتار میکنن هم پوشش وهم ارایش کردنشون بخاطر همین گناه وطلاق زیاد شده شما هم عاشق اون اقا نشدی یجورایی بهش علاقمند شدی وقتی دیدی متاهل هست خودت رو سرزنش میکنی سعی کن اون اقا رو بچشم برادرت ببینی وخودتو اذیت نکنی خداهم بهت کمک کنه اگر روزی کسی بچشمت جلوه کرد قبل از علاقمندی راجبش تحقیق کن تا این مشکل برات تکرار نشه الهم عجل لولیک الفرج ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام دختر خانم عزیزی که راهنمایی برای زبان میخوان گلم من تاحدود ۱۵ سال کلاس زبان رفتم به قول استادمون که تازه از آمریکا اومده بود میگفت شماها عقلتون کمه میایید آموزشگاه و این همه وقت و هزینه خودتون تو خونه بخونید الان‌میگم عجب حقیقتی میگفت ما فقط میخندیدیم بهش که مگه میشه بله میشه خودت بخون اول کتاب‌های آسون‌ گرامر رو بخر با گرامر بخون و روزی مثل غذا خوردن وظیفه کن برای خودت ۵ تا لغت حفظ کنی با گذر زمان پیشرفت میکنی فرزانه ام ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
17.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻بیخوابی و خواب کم و خوابیدن درطول روز و خواب آوری راحت بخواب ‌ سلام🌹‌ خیلی از افراد هستند که به راحتی نمیتوانند شب ها بخوابند و متوسل به قرص های مختلف شیمیایی میشن و…‌ در این پست میخوایم مشکل بی خوابی رو به طور کامل حل کنیم. این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بزارین ❤️ ‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 حموم اون روز بیشتر از اینکه حموم عروسی باشه، شبیه غسالخونه بود برام..وقتی بر
❤️🍃 نجمه یه لقمه غذا رو به زور خوردم و فوری تشکر کردم و قبل از اینکه کسی اعتراض کنه، رفتم تو ایوان (همون تراس یا بالکن خودمون) سمت راست ایوان پله می‌خورد به سمت پایین و حیاط، پله های سمت چپ هم می‌رفت بالا و می‌رسید به اتاقی که داده بودن به ما. هوا خیلی سرد بود، داشتم میلرزیدم اما انقدر خوب بود که دلم نمیومد برم تو اتاق... وسط حیاطشون یه حوض رنگ و رو رفته بود و کنارش یه دونه از این تشت های فلزی بود که پر از لباس کثیف بود، اون موقع ها آب لوله کشی نداشتیم، همه ظرف ها و لباس ها رو باید می‌بردیم و جایی وسط روستا که یه لوله بزرگ آب میریخت تو یه جایی شبیه استخر و اونجا میشستیمشون. زندگی سخت بود اون موقع ها امکانات نبود ، ولی خیلی قشنگ تر از الان بود... با صدای گوسفندا از فکر و خیال اومدم بیرون. نگام افتاد به گوشه حیاط به طویله کوچولویی که درست کرده بودن و توش چندتا گوسفند نگه میداشتن،سرو صداشونم واسه این بود که محمد آقا داشت بهشون غذا میداد. پله ها رو رفتم بالا و دوباره من موندم اتاقی که قرار بود از این به بعد شاهد اشکام باشه... عصر بود که صدای احمد از حیاط شنیدم، دیگه بیخیال روسری شدم، چون چیزی واسه از دست دادن نداشتم،منتظرش نبودم اما مطمئن بودم فوری میاد بالا، اما حدود یک ساعت بعد اومد بالا... یه جوری شده بود، نمیدونستم و نمیخواستمم بدونم چشه. یه تلویزیون قرمز خیلی کوچیک و سیاه سفید تو اتاقمون بود، احمد نشسته بود و داشت نگاه می‌کرد، دیدم بهترین فرصته که حرفمو بهش بزنم، چند بار سرفه کردم تا نگام کنه، بدم میومد اسمشو صدا کنم، برگشت طرفم گفت چیه، آب بیارم؟! گفتم نه خوبم، میشه منو ببری خونمون؟! گفت چرا چیکار داری؟!مامانت اینا صبح اینجا بودن دیگه، تعجب کردم، چقدر اطلاعاتش کامل بود. گفتم میخوام کتابامو بیارم...تو یه ثانیه صورتش تغییر کرد، ترسیدم ولی به روم نیاوردم کتاب میخوای چیکار؟! گفتم خب فردا شنبه ست، میخوام برم مدرسه... یهو فریبا خانم در اتاقو باز کرد و گفت کی گفته تو قرار بری مدرسه؟! دهنم باز مونده بود، باورم نمیشد که پشت در وایستاده و حرفامونو گوش داده، بلند شدم و رو به روش وایستادم، احمد بلند شد. گفتم شما به حرفای ما گوش دادین؟ با یه قیافه حق به جانب گفت، احمد تو مثل درخت اینجا نشستی نمیبینی این هرچی دلش میخواد داره به مادرت میگه، اصلا نمیتونستم باور کنم این همون زنیه که همش قربون صدقه من میرفت...گفتم این موضوع بین منو احمدِ، شما... حرفم تموم نشده بود که اولین تو دهنی عمرمو خوردم.دستمو رو دهنم گذاشتمو به احمد نگاه کردم، گفتم ازت بدم میومد ولی دلیلی نداشتم، یکم عذاب وجدان داشتم به خاطر رفتارم باهات، ممنونم که بهم ثابت کردی لایق تنفری چادرمو برداشتمو از اون جهنم فرار کردم،صد دفعه پشت سرمو نگاه کردم که یه وقت دنبالم نیاد،اما اون بیخیال تر از این حرفا بود... رسیدم دم در خونمون، انگار دنیا رو بهم داده بودن، همونجا کنار در نشستمو چادرمو کشید رو سرم... زیاد نگذشت که حس کردم یکی کنارم وایستاده.. چادر و از رو صورتم برداشتم، آقاجون بود، کنارم نشست و گفت چرا اینجا نشستی بابا؟! یه دفعه ابروهاش بهم گره خورد و دستش رفت طرف لبم، قبل از اینکه چیزی بپرسه گفتم خوردم زمین، اخماش باز نشد که بدترم شد...غرورم اجازه نمی‌داد بگم کتک خوردم.دستمو گرفت و گفت پاشو بریم تو سرما میخوری، من این زمینی رو که خورده بهت ادب میکنم.خندم گرفته بود ولی به روم نیاوردم، پامو هنوز کامل توی خونه نذاشته بودم که صدای خانم جون اومد. گفت چی شده؟!آقاجون محکم گفت، این دفعه اگه تو این موضوع دخالت کنی، دیگه نه من نه تو نبات (اسم مادربزرگم نباتِ) آقا جون منو کنار بخاری نفتی نشوند و خودش رفت که لباساشو عوض کنه، خانوم جون تا دید تنهام اومد طرفمو گفت باز چه آتیشی سوزوندی؟! ها؟!!! وای به حالت بفهمم کاری کردی.. سرمو انداختم پایین و چیزی نگفتم آقا جون که اومد طرفم خانم جون فوری رفت تو آشپزخونه،آقاجون  نشست کنارم، به تسبیح تو دستش خیره شد و گفت فکر نمیکردم اینطوری بشه، شرمندتم دخترم... خودم درستش میکنم، زندگیت مثل اولش که نمیشه اما قول میدم بهتر از حالا باشه...این روزا اشکام منتظر یه تلنگر کوچیک بودن که سرازیر بشن... گفتم آقا جون تقصیر شما نبود که، قسمتم بود دیگه هیچی نگفت، تا آخر شب فقط تو فکر بود،تا موقعی که بخوابم همش میترسیدم صدای در بیاد و اومده باشن دنبالم، اما خدا بهم رحم کردو نیومدن... خانوم جون رخت خواب همه رو تو حال انداخته بود، دلم واسه قطاری خوابیدنمون تنگ شده بود، انگار یه عمر بود که دور بودم ازشون..صبح زود با یه صدای پچ پچ بیدار شدم، چشمامو چرخوندم اما کسی بیدار نبود،بیخیال شدمو دوباره خوابیدم خانوم جون دیگه زیاد با من حرف نمیزد،منم سعی می‌کردم دورو برش نباشم ... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️