📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه صد و نود و هفت قرآن کریم
سوره مبارکه التوبة
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
Quran-page-197.mp3
2.32M
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 صفحه صد و نود و هفت قرآن کریم، سوره مبارکه التوبة
با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
#دعا_درمانی 🌱
#رسیدن_به_ثروت_و_مال_عظیم
برای رسیدن آسان رزق و روزی و دست یافتن به ثروتی بسیار این دعا را هرروز بخوانید.
یا االلهُ یا االلهُ یا االلهُ،یا رب یا رب یا رب،یا حی یا قَیوم،یا ذَالجلالِ و الإِکرامِ،أَسئَلُک بِاسمک العظیمِ الأَعظَمِ،أَن تَرزقَنی رِزقاً واسعاً حلالاً طَیباً،بِرَحمتک یا أَرحم الرَّاحمینَ
این دعا از رسول اکرم روایت گردیده
و گفته شده خداوند به قدری به خواننده آن مال عطا میکند که تا ۷نسل بی نیاز گردند
📓 کلیات مفاتیح الحاجات.ص87)
🌻🌻🌻🌻🌻🌻
#ذکر_باز_شدن_بخت
برای بخت گشایی دختران نقل شده از عارف عالیقدر آیت الله شوشتری :
دعای یستشیر را ۴۰ روز با توجه و تدبُّر در معنی آن بخوانند (بهتر است بعد از نماز صبح باشد)
#برای_دفع_شر_مزاحم
سوره ی حمد 7 بار +آیه 9 سوره یس
وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ
#ختمی_برای_رفع_حاجت
هرکس چهل بار بلا فاصله و بدون تکلم رو به قبله با وضو در شب جمعه یا روز جمعه سوره مبارکه والضحیٰ را بخواند به هر نیت شرعی که باشد خواهد رسید
📓 ختومات مقدم ص 251
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ #تقویم_روز ✺≽ ⊱━━━⊱
🗓 #پنجشنبه ۱ آذر | قوس ۱۴۰۳
🗓 ۱۹ جمادی الاول ۱۴۴۶
🗓 21 نوامبر 2024
🌺 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
📆 روزشمار:
▪️14 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️24 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️31 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️40 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️41 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
❇️ #ذکر روز #پنجشنبه ۱۰۰ مرتبه: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ المَلِک الحقّ المُبین نیست خدایی جز الله فرمانروای حق و آشکار
❇️ #ذکر روز #پنجشنبه به اسم امام حسن عسکری (ع) است روایت شده در این روز زیارت امام حسن عسکری (ع) خوانده شود. #ذکر روز #پنج_شنبه #موجب_رزق_و_روزی میشود.
❇️ #ذکر (یا #رزاق) ۳۰۸ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #رزق_فراوان میشود.
📚 #تعبیر_خواب شب #جمعه : طبق آیه ی ۲۰ سوره #طه میباشد.
✅ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی است.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
✅ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی است.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
✅ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی است.
🔰زمان #استخاره: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر.
🔸امروز روز خوبی است.
🔸امروز برای شروع کارها روز پسندیده ای است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود زودتر بهبود یابد.
🔹کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن پسندیده است.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹خرید و فروش و تجارت، خوب است
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸از کسی که در این روز متولد شود بیشتر باید مراقبت نمود.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن بسیار پسندیده است.
🔹حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث رفع درد بــدن است.
🔹 امروز، سر تراشیدن خوب است.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « سره بقولی دندان » است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔹مسیر رجال الغیب از سمت مغرب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
🌹 دعـا جـــهت #فروش #اجناس و #متاع:
🌹 برای فروش اجناس و متاع هفت مرتبه این آیه را بر پیاله ای از آب خوانده سپس آن را بر اجناس خویش بپاشد اگر آب برای آن ها ضرر نداشته باشد به زودی به فروش خواهد رفت بسیار مجــــــرب است و آیه این است : بخشی از آیه ۱۱۱ سوره توبه «وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ » منابع : مجمع الدعوات صفحه ۲۰۶
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ #اذان صبح05:19 طلوع آفتاب06:46
☜ #اذان ظهر11:50 اذان عصر14:34
☜ #غروب آفتاب16:54 اذان مغرب17:13
☜ #اذان عشاء18:03 نیمهشب شرعی23:06
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #پنجشنبه است.
⏰ ذات الکرسی #عمود ۱۱:۰۰
🤲 #دعا خواندن در زمان #ذات_الکرسی #مستجاب میشود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا ❤️🍃
آیا علاقه بعد از ازدواج می تونه به وجود بیاد؟❓❓❓
سلام
جواب این سوال بسته به نوع شخصیت افراد میتونه بله یا خیر باشه . بستگی به این داره که شما چه دیدی نسبت به این قضایا داشته باشید .
نکته ی کلیدی اینجاست که آیا شما یه گوشه می ایستید و منتظر می مونید که طرف مقابل یه کارهایی بکنه که شما بهش علاقمند بشید ؟! یا این که نه ، خودتون به سمتش میرید و سعی می کنید که علاقه به اون رو به دست بیارید ؟
حقیقت اینه که ما اگه روی یه چیزی یا کسی وقت بذاریم یا خرجش کنیم خواه ناخواه بهش علاقمند میشیم .
امتحان کنید . یه گل ، درخت ، سنگ یا ... رو انتخاب کنید . مدتی مراقبش باشید . تمیزش کنید ، بهش برسید ، روزی چند دقیقه با محبت نگاش کنید ! قربون صدقه ش برید ! و ...
بعد از یک هفته ببینید دل تون راضی میشه اون گل رو رها کنید ؟ اون سنگ رو دور بندازید ؟ ، به اون درخت صدمه بزنید ؟ و ... ؟
اگه انسان نرمالی باشید ! مطئنا احساس شما نسبت به اون شی یا گیاه بعد از یک هفته تغییر خواهد کرد . اون گل یا سنگ براتون کم تا زیاد عزیز میشه و به راحتی یک هفته قبل نمی تونید ازش بگذرید .
وقتی یک سنگ که جون نداره ، گلی که زبون نداره ، وقتی احساسمون رو خرجش می کنیم برامون عزیر میشه ، نمیشه همین کار رو با یک انسان کرد ؟! اونم انسانی که همسر ماست ؟
پس به عقیده بنده ، علاقه بعد از ازدواج به وجود میاد . به شرطی که منتظر محبت های طرف مقابل نباشیم ! نگیم اون باید خودش رو در دل من جا کنه .
طبیعتا ما با سنگ ازدواج نمی کنیم ! وقتی طرف مقابل توجه ما رو میبینه ، متقابلا بهمون توجه می کنه . وقتی محبت های بی دلیل ما رو می بینه بهمون محبت می کنه .
اگه زندگی های زناشویی موفق رو بررسی کنیم ، متوجه میشیم که زن/مرد منتظر محبت طرف مقابل نیستند که اون ها هم متقابلا یه محبتی بکنن !!!
همین نکته ی ساده می تونه روابط سرد بین زن و شوهر یا حتی سایر افراد خانواده رو گرم کنه .
سوال ؛
اون لوس نمیشه ؟ سوء استفاده نمیکنه ؟!
معمولا در شرایط عادی خیر . مگه این به بلوغ های ازدواج نرسیده باشه ! یا این که هدف از ازدواج چیزی به غیر از زندگی کردن باشه .
در یک خانواده خوب
زن و مرد به صورت خودجوش وظایف خودشون رو انجام میدن . مرد میاد خونه ، می بینه که خانمش ، کارهایی رو انجام داده که نه شرعا و نه قانونا وظیفه اش نبوده . عکس العمل شوهر طبیعتا چی باید باشه ؟!
دقت کنید که ، زن منتظر نمونده تا شوهرش یه چیزی بهش بده یا یه محبتی بهش بکنه تا به پاس اون محبت ها مثلا کارهای خونه رو انجام بده .
بنابراین نمیشه بین زن و شوهرهایی که هر کدوم منتظر محبت طرف مقابلن ، علاقه شدیدی رو مشاهده کرد . اصولا چنین علاقه ای خیلی سخته که بوجود بیاد .
موفق باشید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
سلام بر ادمین محترم
در جواب اقا پسری که میخواند ازدواج کنند و در یک شهر دیگه ساکن هستند
من موقع ازدواج از یه شهر و همسرم از یه شهر دیگه بود و در قم ساکن شدیم از اول از مشکلاتی که باهاش مواجه شدم میگم
اولین موضوعی که خیلی من را اذیت کرد تا عادت کردم گرمای هوا بود که من اصلا به گرما عادت نداشتم و کارم به افسردگی کشید
دومین مورد متاسفانه قم چون وسط کشور بود تا دلتون بخواد توی این ۲۵ سال زندگی بی وقت مهمون ناخونده داشتم😐میگم ناخونده چون در اکثره موارد دریغ از یک زنگ که بزنند که ما میخواهیم بیاییم و اینکه من شاغل بودم و باید برنامه زندگی مرتبی داشته باشم که به مشکل نخورم از سره کار خسته و کوفته ساعت ۲/۵بعدظهر میرسیدم پشت دره خونه بودند یا شب خوابیده بودیم ساعت ۱۱ شب تشریف فرما میشدند اصلا به این فکر نمیکردند ما این ساعت و بدون نگفتن میریم طرف حتی الان نون توی خونه داره و انتظاره شام و ناهار را هم داشتند و این را بگم در طول ۳ ماه یدفعه من شدم یه زن کامل در سن ۲۰ سالگی که تجربه یه خانم ۶۰ ساله داشته باشم البته دچار سوتفاهم نشید مهمونها از دو طرف بودند و الحمدالله در بی برنامه گی و بی وقت اومدن مسابقه داشتند
سومین مورد برای بچه اول حامله شدم دور از خانواده و مشکلاتی برای بچه به وجود اومد و خبر کردیم که من مشکل دار شدم بازم به جای کمک مهمونی بازیشون به راه بود و باعث شدند بچه ۷ ماهه به دنیا بیاید که تازه شد اول دردسره من ...نه محل کارم مرخصی داشتم نه کمکی داشتم حداقل راهنمایی کنه با یه بچه ۷ ماهه چکار کنم ...واقعا روزهای سختی بود متاسفانه اونقدر فشار روی من و همسرم بود که دوباره افسردگی گرفتم و سالها دارو و درمان تا بهتر شدم
مورد بعدی پدر و مادرهامون انتظار داشتند یه تعطیلی هست بریم شهرستان و کمکشون کنیم و کلا مسافرت دیگه ای یا گردش یا حتی یه رستوران رفتن دوتایی را تجربه نمیکردیم این قصه ادامه دار بود تا به دنیا اومدن بچه دوم ...دیگه شده بودم ادم اهنی یکسره مشغولیت داشتم لحظه ای برای خودمون نبودیم تا اینکه معترض شدم و گفتم اصلا لزومی نداره ما یکسره در راه باشیم البته تبعات و ترکش های خیلی زیادی داشت بعد اون معترض شدم که موقع اومدن حتما منو مطلع کنید و بدون تعارف گفتم گاهی از اول ماه ما صرفه جویی میکنیم که مثلا دو ماه بعد یه مسافرت بریم ولی متاسفانه با رفت و امدهای بی موقع تون باعث میشید ما کلی پول غذای بیرون بدیم
در کل خودم را با تمام دخترهایی که با من در فامیل ازدواج کردند و کنار پدر و مادر هاشون موندند مقایسه میکنم میبینم چقدر سختی کشیدم چقدر ازار دیدم چقدر خودخوری کردم و اون دخترها چقدر زندگی ارومی داشتند بی زحمت بی مصیبت و همیشه هم یجوری ازشون یاد میکنند که خیلی هم زحمت میکشند
خودم یه دختره دم بخت دارم از بس خودم اذیت شدم و دخترم شاهد این ازارها بوده اصلا و ابدا تمایل نداره یه شهر دیگه بره
همیشه میگم اگه من هم کناره پدر و مادرم بودم صد درصد اونقدر بهم فشار نمیومد جالبه دخترای هم سن و سال من میگند تا بچه هامون کوچیک بودند بزرگترها اونا را حموم کردند برای سرکار رفتن بچه ها اونا خونه مادربزرگ ولی بچه های من همیشه مهد و همیشه مریض ...میگند اصلا تا بحال رختخوابهای مهمون تاش باز نشده ولی من یکی از کارهای هفتگی ام شستن و مرتب کردن رختخواب مهمون است ....در ضمن بگم من اولین و تنهاترین دختر در فامیل دو طرف هستم که این مدلی ازدواج کردم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥حالِ خوب میخوای؟🤔
💥چرا همین روال رو ادامه میدی؟
از یه جایِ خوب شروع کن…
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
صندلی پشتش تکیه داد و گفت حق با شماست من خودمم سر در نمیارم که چرا این اتفاق افتاده شاید بهتون اجاز
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
ستاره
بعد از رفتن حمید خوشحال و سرخوش از اینکه احتمال زنده بودن ستاره بیشتر شده روی مبل نشستم صدای زنگ گوشیم بلند شد و وقتی نگاهش کردم شماره مامان روش خودنمایی میکرد انتظارشو نداشتم بهم زنگ بزنه این مدت که دلربا فوت کرده بود مامانم خیلی سراغم نمیاومد و با بهانههای مختلف تلاش میکرد ی جورایی دهنمو ببنده که گلایهای بهش نکنم بی میل جوابشو دادم و گفتم
_ بله مامان
اونم مثل دقیقاً مثل خودم گفت
_ سلام دخترم میخواستم ببینم حالت چطوره ؟
پوزخند صداداری زدم و گفتم
_ممنون عزیزم حالم خیلی خوبه لطف کردی بهم زنگ زدی
شاکی گفت
_چرا انقدر با من بد رفتاری؟ زنگ زدم حالتو بپرسم داری کنایه میزنی
تک خندی زدم و گفتم
_ ی دونه دخترت بعد فوت بچهاش کلی مریضی کشیده بدترین روزگارو داشته حالم انقدر بود بد بود که حتی مردم غریبه م دلشون برام میسوخت اونوقت تو چیکار کردی حتی ی سر بهم نزدی مطمئنم الانم اگه زنگ زدی فقط برای اینه که ی وقت بهت گله نکنم بگم حالمو نپرسیدی اما خیالت راحت دیگه برام مهم نیست عزیزترینم رفته زیر خاک اون وقت بخوام از تو گلایه کنم که چرا بهم زنگ نزدی؟
حق به جانب گفت
_ به خاطر همین رفتارهای بیشعوریته که دلم نمیخواد بهت زنگ بزنم و اگرم زنگ میزنم به خاطر اینه که دهنتو ببندم
بی خداحافظی قطع کرد
گوشی رو پرت کردم ی طرف دیگه انقدر حالم خوش بود از عمد ی کاری کردم قطع کنه و باهاش حرف نزنم دلم نمیخواست حال خوبمو خراب کنم تازه کلی انگیزه و امید پیدا کرده بودم برای زنده بودن بچهام دوباره گوشیم زنگ خورد کلافه و عصبی به سمتش رفتم و با خودم گفتم اگر این بارم مامانم باشه رد تماس میزنم اما در نهایت تعجب دیدم که شماره حمید روی گوشیم افتاده گوشیو جواب دادم
_ سلام عزیزم
با لبخند گفتم
_سلام خوبی خسته نباشی
تک خندی زد
_ دلم شور زد شیطونی نکنی جایی نری کجایی؟
بلند خندیدم
_ دارم امیر تعقیب میکنم میخوام ببینم کجا میره شاید رسیدم به جایی که دلربا رو مخفی کرده
ی دفعه عصبانی گفت
_مگه بهت نگفتم هیچ جا نرو چرا منو حساب نمیکنی حرفمو به هیچیت نمیگیری میخوای ی دردسری درست کنی پلیس نتونه پیداش کنه؟
بلند بلند خندیدم و گفتم
_واقعاً باورت شد که من الان دنبال امیرم؟ من نشستم توی خونه دیگه هم امیرو تعقیب نمیکنم و کاری باهاش ندارم اینکه چیکار بکنه و کجا بره برام مهم نیست از وقتی فهمیدم پلیسم دنبالشه آرامش خیلی زیادی دارم و خیالم راحته که اگر دلربا زنده باشه بهش میرسیم
نفس راحتی کشید
_شوخی خیلی بدی کردی الان واقعا وقتش نبود
بلند بلند خندیدم که ی صدای زنونه از اونور گفت
_ببخشید تشریف نمیارید
نمیدونم اون زن کی بود و با حمید چیکار داشت اما همون صدا کافی بود که حسابی به هم بریزم وسط خندههای حمید گفتم
_کاری نداری ؟
متوجه ناراحتی من شد
_ ستاره اگه اجازه بدی برات توضیح میدم که چی شده
کلافه گفتم
_ هیچی نمیخوام بشنوم همه چیزو خودم میدونم فقط فعلاً دست از سرم بردار بزار قطع کنم
نفس عمیقی کشید و گفت
_ ستاره به خدا اونجوری که تو فکر میکنی نیست فقط روی این موضوع حساس شدی بزار برات توضیح بدم
دوباره صدای اون دختر اومد که گفت
_ هنوز منتظرتونم نمیخواید بیاید
بلند گفتم
_ مگه نمیبینی منتظرته داره پرپر میزنه که بری برو دیگه
حمید سر اون دختر فریاد بلندی زد و گفت
_شما برو من خودم میام وایسادی اینجا بالا سر من که چی؟ ستاره جان گوش کن من برات توضیح بدم اونجوری که تو فکر میکنی نیست تو فقط نمیذاری من حرف بزنم
بدون خداحافظی گوشی رو روش قطع کردم خیلی عصبی بودم برای اینکه خودمو سرگرم کنم شروع کردم به تمیز کردن خونه دو ساعت بعد در خونه باز شد و حمید وارد شد
_چرا جواب تلفنمو نمیدی؟
پوزخندی زدم و گفتم
_ حتماً دلم نمیخواد
_میزاری از خودم دفاع کنم
ابرو بالا زدم
_نیازی به دفاع نیست همه چیز مشخصه و نمیخواد منو الکی خرم کنی دیگه گولتو نمیخورم همون ی دفعهام اشتباه کردم بهت ی فرصت دادم
_ به خدا من گند نزدم به قرآن من گند نزدم همین الان تو شرکت هستن بیا بریم ببین برای ی قرارداد اومدن شرکت منشیشونم آوردن وسط جلسه ی دفعهای دلم شور زد که نکنه کاری بکنی اومدم بیرون بهت زنگ زدم اونام اینو فرستادن دنبال من که زودتر بیا سر جلسه تکلیف مشخص کنیم من که خر نیستم بعد اون همه دردسر و بدبختی دوباره برم سراغ این کارا همون ی دفعه ام اشتباه کردم هزار بارم ازت عذرخواهی کردم و گفتم که پشیمونم نمیدونم چیکار کنم باورم کنی
با چشمهای ریز شده نگاهش کردم و گفتم
_ بندی که گسست میتوان بست اما به میان آن گره هست این بند بین ما پاره شده شاید با هم زندگی کنیم اما هیچ وقت مثل سابق نمیشیم شایدم من حساس شدم و دارم بهت گیر بیخودی میدم ولی اینو مطمئنم ما دیگه ما هیچ وقت مثل سابق نمیشیم
وا رفته نگاهم کرد و گفت
_اما من هر کاری که بتونم انجام میدم برای اینکه زندگیمون رو دوباره درست کنیم همین الانم نور امید توی دلم جوونه زده که دلربا زنده است همین موضوع خیلی به من قوت قلب داده و شده دلیلی که انگیزه بشه برای اینکه زندگی کوفتی رو ادامه بدم تو که ی فرصت به من دادی حداقل خرابش نکن و بذار با هم زندگیمون رو دوباره بسازیم
حرفهای حمید باعث شد که تا حدودی به خودم بیام و بهش حق بدم درست میگفت مسئله امروز هم برگشت به همون حس بیاعتمادیی که من نسبت بهش دارم درسته که خودش مقصره و من بی تقصیرم ولی باید هر دو فعلاً تلاش کنیم برای درست کردن رابطمون که وقتی دلربا میاد ی خانواده خوشبخت ببینه نه آدمایی که با همدیگه دشمنند.
گوشیم زنگ خورد شماره ثریا روی صفحهاش نمایان شد جواب دادم کلی عذرخواهی کرد که نتونسته باهامون بیاد و سعی داشت از دلم در بیاره بهش گفتم
_ من از هیچی ناراحت نیستم پلیسا بهمون گفتن که ممکنه دلربا زنده باشه و الان حسابی خوشحالم
ثریا از لحظهای که خبر احتمال زنده بودن دلربا رو شنید کلی خوشحال شد و شادی کرد بهم گفت
_ تو رو خدا الان که همه چیز داره درست میشه تو هم حساسیتتو بردار و ی مقدار در برابر شوهرت کوتاه بیا بزار زندگیتون درست بشه و با همدیگه به آرامش برسید
بهش گفتم
_ما داریم رابطمون هم درست میکنیم که وقتی دلربا اومدی خونواده خوب باشیم
_ آفرین ستاره جان بهترین کار عزیزم ناراحت نمیشی که من شب نیام پیشت خیلی کار دارم و باید همه رو انجام بدم به محض اینکه بتونم دوباره میام خونتون با هم حرف میزنیم تنهات نمیذارم و رهات نمیکنم تو دوست خوب منی
خوشحال گفتم
_تو هم دوست خوب منی خیلی خوشحالم که تو رو دارم اگر ی خانواده بیاحساس دارم و کسی سراغمو نمیگیره در عوض تو هستی و اجازه نمیدی غم و غصهها منو نابود کنن
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
وصیتنامه شهید محمد باقر ربانی
بزرگترین آرمان و آرزوی من اینست که در صف مبارزین اسلام و در پیکار با منافقین و کفار به فیض شهادت برسم آن جا که لقاءپروردگار و رستگاری در آن باشد چه خوفی از مرگ وشهادت … و پس از من نیزسنگر ها را حفظ کنید.
وصیتنامه شهید
* هوشياري و مراقبت از اسلام وانقلاب شرط اول يك مسلمان بيرو قرآن است
*از راه هاي مبارزهبا استكبار جهاني نبرد با مزدوران دست نشانده داخلي آنها (منافقين) است كه در زمان و به هر شكل ممكن بايد با آنها ستيز نمود و از بذل جان و مال دريغ ننمود.
بزرگترین آرمان و آرزوی من اینست که در صف مبارزین اسلام و در پیکار با منافقین و کفار به فیض شهادت برسم آن جا که لقاءپروردگار و رستگاری در آن باشد چه خوفی از مرگ وشهادت … و پس از من نیزسنگر ها را حفظ کنید.
درباره شهید
نام و نام خانوادگی : محمد باقر ربانی
نام پدر : اسد الله
تاريخ تولد: 1339
محل تولد: قم
رشته تحصيلي: علوم حوزوی
نام دانشگاه : امام صادق
تاريخ شهادت :25 آبان 1359
محل شهادت: سوسنگرد
زندگينامه ي شهيد:
روحاني شهيد محمد باقر رباني در سال 1339در شهر مذهبي قم در خانواده اي اصيل و روحاني متولد شد و در دو سالگي به همراه پدرش به نجف اشرف هجرت نمود.
او كه در دامان علم و فضيلت برورش يافته بود و نيز به خاطر هوش و استعداد سرشارش در سال 5 سالگي وارد كلاس دوم دبستان اسلامي جعفري كه تحت نظارت مرجع بزرگ حضرت آيت ا…العظمي آقا سيد محمود شاهرودي واقع در نجف اشرف اداره ميشد.
مشغول به كسب علم و دانش گرديد در كنار تحصيل به هنر خوشنويسي روي آورد.
آثار نبوغ وكمال ايشان همانطور كه در كسب معارف نمايان بود و در فن خطاطي هم هنرنمايي نمود.
پس ازده سال اقامت در شهرمقدش نجف اشرف به همراه خانواده به شهر خون و قيام قم مراجعت نمود.
از سال 1355به عضويت انجمن خوشنويسان ايران درآمد و موفق به اخذ لوح افتخار نايل گرديد و از حضور اساتيدي همچون امير خاني بهره ميجست.
بس از دريافت ديپلم او كه با شركت در جلسات مذهبي و ديني به برورش روح و روان خود برداخته بود.
جهت تقوبت و تكميل خصوصيات روحاني خود به تحصيل علوم ديني و در ضمن تحصيل وارد صحنه مبارزات پيگير عليه رژيم مزدور پهلوي شد و به همين خاطر در يك گروه مذهبي كه مخفيانه فعاليت مي كردند، وارد شد.
وي اعلاميه امام كه سراسر زيبايي و لطافت بود را با علاقه و دقت خوشنويسي مي كرد و در ميان انقلابيون توزيع مي نمود و در يكي از روزها ساواك او را دستگير و طي شكنجه مايي كه در زندان بر او وارد كرده بودند تا آخرين روزهاي زندگي از درد مفاصل و مهرههاي كمر احساس ناراحتي مي كردند.
شهيد محمد باقر تا پيروزي انقلاب دست از مبارزات خود بر نداشت و در اين راستا نه تنها در شهرستان قم بلكه ديوارهاي شهرهاي بزرگي همچون تهران، اصفهان، شيراز و مشهد و حتي سنگلاخهاي جادههاي شمال كشور، هنوز شعارهاي انقلابي و بيامهاي حضرت امام را كه با دست اين هنرمند نوشته شده است، در معرض نمايش ديگران گذاشته اند.
ايشان در روز 25 آبان 1359 مصادف با 8 محرم الحرام1401(ه.ق) در جنگي تن به تن پس از 5 ساعت مقاومت در سوسنگرد به فيض شهادت نايل گرديد.
بدن مطهرش را در لاله زار شهيدان، شيخان قم با شعار رباني رباني خانه نو مبارك به خاك سپردند .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽