#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام ادب خدمت دوستان عزیزی که هر از گاهی میگویند بدهکاریم قرض داریم جور نمیشه میخواستم ماجرای خودمو بیان کنم و تأثیر ی که تلاوت قران رو در رفع گرفتاریم براتون بیان کنم
ازاینکه مطلب طولانی است عذر خواهی میکنم
قرار بود خونه مون رو بزرگتر کنیم زمینی داشتیم گفتیم میفروشیم پولشو میگذاریم رو پول خونه و کارو به انجام میرسونیم یه اقای خیلی مطمئن پیدا کردیم گفت زمین رو من میخرم هر وقت خواستید چند روز قبل از معامله بگید گفتیم چشم وقتی خونه پیدا کردیم زنگش زدیم گفت برید معامله کنید گفتیم شما اماده اید گفت بله رفتیم معامله رو انجام دادیم این 70 میلیونی که سال 86 قرار بود بدهد ما چک دادیم فردا صبحش زنگش زدیم گفتیم چک برا یکماه دیگه هست لطفاً هر وقت پول اماده شد خبر بدهید گفت چشم فرداش زنگ زد متأسفانه نمیتونیم در توانمون نیست که پول زمین رو جور کنیم گفتیم بنده خدا قول دادی گفت حالا دیگه دوستان پولی ندارند که بتونیم زمین رو بر داریم خلاصه به همه بنگاها سپردیم حتی یه مشتری هم پیدا نشد خدایا چه کار کنیم یه مقدار پول قرض کردیم گذاشتیم بانک و یه مقداریشو وام گرفتیم و پرداخت کردیم تقریبا 15 میلیون باقی مونده بود به هردری میزدیم جور نمیشد به هرکسی رو میزدم همه جواب رد میدادند
اما معجزه قران بنازم قدرت خداوندرو که در اخرین لحظه همچین دستات و میگیره که ناخدا اگاه اشگ شوق میریزی و شکر گذاری میکنی در کتابی خونده بودم اگر بعداز نماز مغرب هر کدام از این سوره هارو 7 مرتبه تلاوت کنید لیل والشمس و فلق وناس وکافرون و پس از تلاوت 33 مرتبه این ذکر روتلاوت کنید
الهم اجعلنی من امری فرجا و مخرجا
بعداز 3 شب پولی به دستتون میرسه ولی شما تا 7 شب ادامه بدهید من شروع کردم خوندن ومنتظر بودم ببینم خدا چطوری میخاد کمکم کنه من که به همه رو زدم ونشد شب سوم شوهرم اومد خونه با یه پاکت مشگی پرررررر پول گفتم یا خدا اینا چیه اینهمه پول کجا بوده گفت امروز تو مسجد واکسن حجاج رو میزدند منو مسئول جمع اوریه پول ها کردند و چون امروز جمعه بود و هلال احمر تعطیل به گفتند ببرخونه بعد شماره حساب میدیم پول رو واریز کن گفتم وااای چقد الکی خوشحال شدم صبح شنبه حاجی اومد بره سر کار گفتم این پولارو ببر بذار بانک یه موقع دزد میبره گفت باشه بعداز چند روز رفت بانک پوالهارو واریز کننه به حساب هلال احمر اقاهه تو بانک گفته اقا شما با این پولی که واریز کرد ه اید تا سقف 15 میلیون میتونیم بهتون وام بدیم تا دو روز بعد 15 میلیون تو حسابمون واریز شد یعنی دقیقا وقتی 7 شب به اتمام رسید فرداش پول تو حساب بود
این راهکار فوق العاده رو به خیلیا پیشنهاد دادم نور تلاوت قران رو در حل مشگلات واقعا با چشم دل دیده ام شما هم تجربه کنید
اتفاقا دختر خواهرم هم خونه معامله کرده بود زنگ زد گفت خاله چکار کنم همین راهکار رو بهش گفتم سب سوم زنگ زد خاله معجزه شد ه دوستم زنگ زده همین مقدار پول که ما لازم داشتیم رو برام اورده میگه شما پول لازم ندارید گفتم خاله لطفا تا 7 شب بخون ادامه بده بله عزیزان شما هم بخونید و از نتایج حیرت اور و شگفت انگیز قران فیض ببرید
دلتون دیایی عشقتون خدایی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام حبیبه جان ممنون از مطالب خوبی که داخل گروه میزاری خدا قوت ،میخواستم تجربیات
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام وخسته نباشید اون خانم که گفته بچه شون ترسیده تو استکان دویاسه قاشق آب بریز ویک قاشق مرباخوری نمک بریز وهم بزن ویک مایتابه بذار رو گاز داغ شد آب نمکی را که درست کرده بودی دور سر بچه بچرخون وبریز توی مایتابه انشاالله که خوب میشه امتحان شده است التماس دعا برای ظهور امام زمان صلوات 🌹
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام اول یه فرصت بده ببینم چیکار میکنه بگو بیا بسازیم از نو بخاطر بچه تون .ولی شایدم شمارو دوست نداره...سوم هم یه طبقه پایینی داشتیم همین کارای خانوم شمارو میکرد آخرم طلا ق گرفت رفت .بعد اره یکی از اقوام زنش فوت شد الان یه خانوم دیگه گرفته دوتا بچه شو دوست داره ولی این خانوم قبلن ازدواج کرده بوده
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام وادب خدمت دوست عزیزی که دست بچه اش سوخته خانم جون اولین وبهترین پانسمان برا سوختگی همون پوست تاول هست نباید بپوکه میتونید اگه مایع داخلش زیاد جمع شد اروم با یه سر سرنگ یه سوراخ بهش بکنید که اون مایع خارج بشه ولی پوستش رو جدا نکنید سعی کنید اب رو زخمش نریزید تا زودتر جوش بخوره ببرید دکتر براش کرم ترمیم کننده بدهد واگه لازم بود انتی بیوتیک هم باید مصرف بکنید که عفونت نکنه
البته در ساعات اولیه سوختگی بهترین درمان اب یخ هست
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام وادب خدمت دوست عزیزی که فکتون درد داره احتمالا شما قبلا یا ادامس زیاد جویده اید یا تخمه ای بادامی چیز سفتی یهویی با دندونتون گاز گرفته اید اگه ادامس زیاد جویده اید ارتروزه کاریش نمیشه کرد ولی اگه چیز سفتی رو گاز گرفته اید یا یهویی یه خمیازه محکم ممکنه فکتون در رفته باشه تشریف ببرید دکتر گوش وحلق و بینی یا دندون پزشک تا براتون جا بندازه خیلی کاری نداره یه مانوری رو فکتون میدهد خوب میشوید ان شاء الله
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام وادب خدمت دوست عزیزی که مادرتون ضخامت رحم داره چرا اجازه نمیدهیدرحمشونو در بیارند حتما عوارض در اوردن رحم کمتر از بیهوشی و کورتاژ و..... کمخونی و نمیدونم بسیاری دردهای مفصلی که ناشی از کم خونی هست چون میگید به سن یائسه گی هم رسیده مادر من همین طور بود در اورد راحت شد
ان شاء الله با پزشکشون مشورت کنن و جراحی کنن
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام وادب خدمت دوست نازنینی که نگران خواهر شوهرشون هستند که فوبیا گرفته وحتی تنهایی نمیتونه بره حمام عزیزم خانم گل شما وقتی یه بیمار نزد پزشک اعصاب ویا روان پزشک میبرید که یه شبه با یه دارو نمیتواند فشارهای عصبیه چند ساله رو سریع مرتفع کنه حداقل دو سه ماهی باید داروها مصرف بشوند تا تاثیراتشون مشخص بشود موفق باشید
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام وادب خدمت خانم گلی که رفتید ازمایش دادید تیروئید کم کار بوده عزیزم طبق نظر پزشکتون دارو مصرف میکنید تا ازمایشتون نرمال بشه اونوقت داروتونو مصرف میکنید وباردار هم میشوید به سلامتی ان شاء الله
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام وادب خدمت دوست عزیزی که شوهرشون قهر میکنه و عقد هستند دوست عزیز من تجربه خودمو براتون میگویم بازم خودتون هر طور صلاح میدونید گلم دوستم خانوم بساز و زندگی کنی بود یه روز رفتم خونشون دلش خون بود گفت شوهرم دوماهه قهره پسرم مریض شده دیشب نصفه شب هر کار میکردم تبش نمیومد پایین ولی این اقا قهر کرده بود تو اتاق هرچه اون پسرم صدا ش زد که بیاد پسرم رو ببریم بیمارستان جواب نداد میگفت وقتی قهر مینه از راه دانشگاه میره تو اتاق در و قفل میکنه فردا صبح زود پامیشه میره نه چیزی میخره نه حرفی میزنه..... این رفتارها واقعا زجر اوره
خانم عزیز با نامزدتون صحبت کنید تکلیف خودتو روشن کن ببین اگه نمیتونه این رفتار ناشایست رو ترک کنه جدا شو وقتی ذو نفر دارند زندگی میکنن صحبتهای زیادی بینشون رد وبدل میشه نمیشه که فوری قهرکنی؟؟؟؟؟
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 فرشته ناصر با تحدید از خونه رفت . ناصر یه آدم خیلی بی شخصیت و ترسناک بود .
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
فرشته
گفتم : شاهین
شاهین: جونم
دستمو زیر چونم زدم و گفتم : واقعا دوستم داری ؟
با لبخند گفت : کی بود میگفت این حرفا مال زن و شوهراس . چیشده فرشته خانممممم؟؟؟
با حرص گفتم : مرض کینه ای
هردومون خندیدیم . اون روزم گذشت . بابا علی و مامان زینب تازه از مکه برگشته بودن و همه رو شام دعوت کرده
بودیم . بعد از ۴ سال ناصر هم اومده بود توی جمعمون .
اما همش یه جوری به من و شاهین نگاه میکرد .
داشتم چایی میریختم که صدای بحثای همیشگی بابا و ناصر رو شنیدم ولی با حرف یهویی ناصر همه وجودم یخ
کرد : آقا علی شما که حرف از خدا و پیغمبر میزنی ،
حواست به نوه هات هست ؟
بابا گفت : چطور ؟
ناصر : اخه دوتاشون دارن کارای یواشکی انجام میدن .
گفتم حواستون باشه یه وقت آبروتون نریزه
قوری از دستم افتاد و روی دستم شکست . با جیغ شیما همه به اشپزخونه اومدن . دستم پر از خون شده بود .
شاهین بی توجه به بقیه دستمو توی پارچه ای پیچید و به سمت ماشین بردم . با مامان و شاهین ، به بیمارستان رفتیم تا دستمو بخیه بزنن . دردش باعث شده بود گریه
کنم از طرفیم از مامان خجالت میکشیدم مامان ، با تعجب نگاهمون میکرد .
از اون شب به بعد بابا باهام حرف نمیزد . ولی خیلی زود قرار ازدواج من و شاهین گذاشته شد . روز عقدم با لباس
سفید روی تخت نشسته بودم که در اتاق باز شد و بابا علی وارد اتاق شد . کنارم نشست . با استرس سرمو پایین
انداختم که گفت : کی فکرشو میکرد فرشته کوچولو عروس بشه .
از لحن مهربونش لبخندی روی لبم نشست
که گفت : فدای لبخندت بشم دختر قشنگم . حیف که محمد و زهرا نیستن تا دخترشونو ببینن .
حرفی نزدم که گفت : شاهین معلومه دوست داره . ناراحت شدم از اون کارتون ولی خوشبختیتون آرزومه .
توی آغوشش کشیدم و دست های مردونش رو نوازش وار روی موهام کشید .
از آینه رو به روم به خودمو شاهین نگاه کردم . شاهین نگاهش به قرآن بود . لبخند کوچیکی روی لبام نقش بست
که شاهین مچ نگاهمو گرفت .
موقع بله گفتن شد و من با یه بغض و دلتنگی پدر و مادرم
گفتم : با اجازه بابا علی و مامان زینب بله
صدای دست و کل زدن همه بلند شد و من رسما زن شاهین شدم .
روزا میگذشت و من و شاهین همیشه باهم بودیم . دنبال خرید جهیزیه و ساختن خونه و .....
این وسط حرفای بی ربط و فاجعه بار ناصر ، لحظه ای رهامون نمیکرد . شاهین با شنیدن حرفاش تا مرز جنون
میرفت و عصبانی میشد . ناصر همش میگفت که من زیر ابی میرفتم و جز شاهین با پسرای دیگه ای هم دوست بودم .
همه میدونستن این حرفا دروغه ولی شاهین اعصابش بهم میریخت .
توی جمع بودیم و ناصر داشت از نجابت دختر خواهرش حرف میزد . درست عین خاله پیرزنا حرف میزد .
شاهین که میدونست داره به من و شاهین کنایه میزنه ، زیر گوشم گفت : ب خدا خونش حلاله
دستشو گرفتم و اروم گفتم : بیخیال شاهین
چند روزی گذشته بود . داشتیم ناهار میخوردیم که صدای زنگ خونه بلند شد . به سمت در رفتم و با دیدن عمه صباگفتم :
عمه صباعه
عمه با گریه وارد خونه شد و گفت : من دیگه اون مردک بی همه چیزو نمیخوام
بابا علی گفت : چی شده؟
عمه ، استین لباسشو بالا زد و گفت : ببین آقا جون همه جای بدنمو سیاه و کبود کرده .
مامان گفت : چشه این مرد اخه
عمه با حرص نگام کرد و گفت : اینو میخواد
با تعجب گفتم : ها؟؟؟
باباگفت : چی می گی صبا؟؟
عمه رو بهم گفت : چه کرمی ریختی که میگه فرشته رومیخوام؟
بابا با عصبانیت گفت : درست حرف بزن صبا زندگی تو چه ربطی به فرشته داره؟
فرشته شوهر داره این حرفا چیه
عمه با گریه گفت: اخ اقا جون پدرمو دراورده . همش راجب فرشته حرف میزنه .
بغض و عصبانیت وجودمو پر کرده بود . مامان رو به عمه گفت : صبا این حرفا رو دیگه نشنوم .
به گوش شاهین برسه خون به پا میکنه .
عمه گفت : بهتر بزار برسه شاید این دختره ی ... رو ادم کرد
بابا با داد گفت : صبا ببند دهنتو
با بغض گفتم : عمه من... ؟ من چیکار کردم مگه؟
رو بهم گفت : هستی که شوهرمو از راه به در کردی
بابا به سمتش رفت و دستشو بالا برد تا سیلی بزنه توی صورتش که مامان جلوشو گرفت و گفت : آبرو ریزی نکن علی
با گریه به سمت اتاقم رفتم .
حالم بد بود و مدرسه نرفته بودم . شاهین اومده بود حالمو بپرسه . توی اتاق بودم و صداهای عمه و شاهین به گوشم
میرسید : شاهین عمه قربونت بره تو با این همه با شخصیتی چرا رفتی سراغ این ...
شاهین : چی میگی عمه؟
عمه: برو ببین چطور خودشو به موش مردگی زده . وقتی که واسه شوهر من دلبری میکرد فکر اینجاشو نکرده
شاهین با صدای بلند گفت : درست حرف بزن عمه
عمه با گریه گفت : اره توهم طرف اون ....رو بگیر
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
🔖میخچه ، از چیستی تا درمان
✔️ميخچه، توده هايي از سلول هاي مرده اي هستند که حاصل اصطکاک و بر خورد بين پاها و کفش مي باشد.
❇️مهمترين عوامل ایجاد میخچه پا :
1️⃣استفاده از کفش نامناسب،کفش هاي تنگ ونوك تيز،پاشنه بلند ويا گشاد و سست
2️⃣از عوامل ایجاد میخچه بخصوص در کودکان مي تواند اشكالات استخوان بندي خود فرد باشد.
3️⃣رعايت نکردن بهداشت پا و استفاده از جوراب نامناسب(جوراب پلاستیکی)
4️⃣ايستادن هاي طولاني مدت
❇️ پيشگيري و درمان :
1️⃣پوشيدن کفش در اندازه مناسب، عرض جلوي کفش مناسب باشد،همچنين پوشيدن كفش بزرگ به اندازه کفش تنگ مضر است.
2️⃣جوراب نخي و مناسب و شستن روزانه جورابها
3️⃣پرهيز از ايستادن هاي طولاني
4️⃣شبها پاها را شسته و خشك كنيد و كرم مرطوب كننده يا روغن كرچك استفاده كنيد.
❇️ درمانهاي كلي ميخچه:
كرايو-كوتر-چسب ميخچه و يا جراحي است كه به صلاحديد پزشك انجام مي شود.
❇️ درمانهاي طب سنتي ميخچه:
1️⃣براي درمان ميخچه مي توان پا را به مدت ده تا پانزده دقيقه در آب گرم قرار داد و سپس به آرامي سنگ پا بر روي قسمت نرم شده ميخچه بماليد.(به هيچ وجه با ناخن گير،قيچي،تيغ و وسايل نوك تيز و آلوده به ميخچه ها دست نزنيدو ريسك آلودگي را بالا نبريد) وبعد از روغن كرچك استفاده نمود.
2️⃣مي توان سير را له کرد ودرشب هنگام خواب بر روي ميخچه قرار داد.
3️⃣پنبه استريل آغشته به سركه سيب را روي ميخچه گذاشته و با چسب شب تا صبح ببنديد و صبح محل را با سنگ پا خيلي ملايم بشوريد.
🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊
🔴 خواص زردچوبه
♻️ امروز میخواهیم درباره یک داروی مفید و پرکاربردی که در همه آشپزخانهها پیدا میشه صحبت کنیم، یعنی #زردچوبه
🔹 زردچوبه گرم و خشک است و یک #ضدالتهاب بسیار قوی است که در درمان آرتریت و سایر بیماریهای التهابی و سرطان مفید است.
🔹 زردچوبه کاهنده #قند خون است، قدرت #بینایی را افزایش میدهد و #گرفتگیهای_کبد را باز میکند.
🔹 زردچوبه به صورت پودر یا مخلوط با روغن و یا پماد در درمان #زخم های ناشی از بریدگی و خراش بسیار مفید است و از عفونی شدن زخم جلوگیری کرده، بهبود زخم را سرعت بخشیده و خونریزی را بند میآورد.
🔹 اگر زردچوبه را گرم کنید و روی موضع #ورم و درد بگذارید ورم را رفع و #مسکن است.
🔹 زردچوبه جهت رفع #اسهال_سرد مفید است.(یک قاشق چایخوری در یک لیوان آبجوش)
🔹افراط در مصرف زردچوبه مضر #قلب است و مصلح زردچوبه #آبلیمو و #بالنگ است.
🔹 افراد گرم مزاج و کسانی که داروهای #رقیقکننده مثل آسپرین و هپارین و... مصرف میکنند، کسانی که مشکل #کیسه صفرا و #زخم_معده دارند و خانم های #باردار در مصرف زردچوبه افراط نکنند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️راه کاری برای عرق شدید دست و پا⁉️
✅ حکیم حسین خیراندیش
🔵
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عاشقانه_با_شهدا ❤️🍃
شهید احمد عارفی💜🍃
وصیتنامه شهید احمد عارفی
تو خواهرم! تو هم زینب گونه باش و در راه خدا مبارزه کن که شیرین مبارزه ای است .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار برای حفظ اسلام از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا.
هر کس که تورا شناخت جان را چه کند فزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
در قاموس شهادت واژه وحشت نیست .«مام خمینی (ره)»
با آغاز جهاداست که زندگی از نو آغاز می شود مانند نوری که به جهانی تاریک و ظلمانی می رود و زندگی جاودان و همیشگی و اخروی را نوید می دهد . خدایا ! خودت میدانی که چقدرگناه کردم. خدایا! به لطف و کرامت و بزرگی ات که تو مرا ببخشی. به که پناه ببرم. خدایا! استغفار می کنم. خدایا !بر من آن روز نشود که در زیر شلاقهای دوزخ صدای «یا رب ارحم ضعف بدنی»سر دهم .
مادرم عزیزم! سلام مرا بپذیر. حلالم کن گناهانم را ببخش. مبادا در فقدان من گریه کنی که این خواهش من است. خدا را شکر که من به مقام والای شهادت رسیدم. خودت بهتر میدانی که مرگ حق است و چه بهتر که در راه حق مُردم که چه نعمتی است بزرگ . ای پدرعزیزم! حلالم کن از اذیت هایی که به تو کرده ام. خواهش می کنم که در مرگ من گریه نکنی و به مادرم و خواهران روحیه بدهی. پاسداران و امام را دعا کنید.
تو خواهرم! تو هم زینب گونه باش و در راه خدا مبارزه کن که شیرین مبارزه ای است .
سلام بر برادران بسیج که خداوند انشاالله تمام نعمت را به آنها بدهد که اینان فرزندان امام امت هستند.
مردم، هر چه دعا دارید برای امام کنید .
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
والسلام علیکم و رحمت الله
احمد عارفی
درباره شهید
شهید احمد عارفی
نام پدر: مظفر
تاریخ تولد:1345
تاریخ شهادت: 1361/5/18
محل تولد: بخش ریز (شهرستان جم)
شهید احمد عارفی در سال 1345در روستایی دور دست از امکانات رفاهی، امّا غنی از فرهنگ و هنر و اندیشه در خانواده ای مذهبی دیده به دنیا گشود. احمد نیز جزء همان سربازان آیت الله خمینی بود که آن سال ها می گفتند به شاه گفته سربازان من الان در گهواره هستند... . و روزگار هنوز فرصت بچگی به سربازان خمینی نداده از آنها مردهایی دلیر ساخت.
یکی دوسال بیشتر از دوران تحصیل احمد در مدرسه راهنمایی نگذاشته بود که ندای رهبر کبیر انقلاب، خمینی بت شکن را همانند بسیاری از هم سن و سالان خود لبیک گفت و راهی جبهه هایی حق علیه باطل شد. این نوجوان که حالا به سن 16سالگی رسیده بود ابتدا راهی کازرون جهت گذراندن دوره آموزش یک ماهه گشت و سپس راهی سرزمینهای نور و حقیقت شد تا از کیان و ناموس این مملکت دفاع نماید . شعله های گدازنده ی ندای درونیشان که از بدو تولد در وجودشان مشتهد شده بود و هرآن شعله ور تر می شد وجود خاکی او را سوزاند و چوبه های سست قفس تن را خاکستر کرد تا روح پر تب وتاب وتپنده احمد در یک قدمی پرواز قرار گیرد . پرواز زیبای ایشان زمانی محقق شد که در جبهه کوشک هنگام تکمیل نودن خط مقدم جبهه با ماشین عازم آنجا شده بودند که نرسیده به نقطه مقصود خمپاره 160از سوی دشمن به سوی آنان پرتاب می شود که چند تن از برادران مجروح و برادر عزیز احمد عارفی از ناحیه سر به وسیله ترکش مورد اثابت قرار می گیرد پیش بند قشنگ شهید را به نام زیبای خودش اضافه می نماید. وصیت نامه این نوجوان دلیر ریزی می تواند چراغ راهی باشد برای امروز و فرداهای ما...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
سلام خدمت دوستان عزیز. ببخشید اگه کسی برای درمان کهیر راهکاری داره ممنون میشم راهنمایی کنید.
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیر ... میشه پیام من رو توو کانال بذارین ... ممنونم
خانوما پسرم 17سالشه و قدش 174.. میشه یه دکتر غدد خوب توو شهر کرج یا تهران معرفی کنید برای افزایش قد ... ممنون میشم ...
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام
یک راهنمایی میخاستم ازتون من چند سال پیش کرونا گرفتم حس بویاییم خیلی کم شده اگه دارویی داره لطفا راهنمایی کنید ممنونم 🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
باسلام دوباره
میخواستم بدونم کسی در مورد دستگاه جوراب بافی اطلاعی داره
میشه تو پارکینگ خونه راه اندازی کرد
سر و صدا داره یا نه
ممنون میشم اگه کسی که واقعا اطلاعاتی داره بهم بده🍀
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیر یه دعا یاذکر میخواستم بخت پسرام بازبشه وخانواده ودخترخوب نصیبشون بشه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خواهرم سونوگرافی رفته بهش گفتن فولیکول غالب نداره کسی تجربه مشابه داره که تونسته باشه مشکلش رو حل کنه و صاحب فرزند بشه؟؟؟؟؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت بخیر شدیدا به همفکری عزیزان نیاز دارم اجرتون با فاطمه زهراع خانمی پنجاه ساله هستم از شوهرم خیلی وقت پیش جدا شدم وفرزند هم ندارم😭😭 حالا مجبور شدم تنها زندگی کنم ولی از اینکه شب تنها باشم خیلی میترسم هیچ کس رو ندارم که بیاد پیشم چکار کنم ؟؟آیا بنظر شما در خانه سالمندان یا پرورشگاه کار شبانه بهم میدن که نخوام شبها خونه باشم ؟چه فکری بنظرتون میرسه برام ؟تو رو قرآن همفکری کنید خیلی خیلی خیلی گیر کردم😭😭😭😭🙏🙏
ادمین عزیزم لطفا سریع اینو بذار تو گروه بخدا از اینکه شب بشه وحشت دارم بخاطر تنهایی دیشب ساعت دو ونیم حس میکردم کسی پشت در هست نزدیک بود تا صبح سکته کنم شما رو به حضرت زهرا یه فکری بکنید دق کردم
#ایدی_ادمین 👇👇🌻🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
796.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ گودی جای جوش صورت⁉️
✅ حکیم خیراندیش
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت دوستان عزیز. ببخشید اگه کسی برای درمان کهیر راهکاری داره ممنون میشم راه
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام وادب خدمت دختر خانم گلی که فکشون صدا میدهد بهتره به یه متخصص ارتو پدی مراجعه کنید ببینید نظر ایشون چیه در ضمن خودتون تقویت کنیدشاید مفصل های فکتون ضعیف هستند
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام وادب خدمت گل یاس عزیزم خدا قوت خانم گل عزیز که هم بچه داری میکنی هم خدمت به مادر
عزیزم نازنینم شما تا اونجا که لازم بوده شکایت و اینا کردی واز حق خودت دفاع کردی نظر من اینه فعلا سکوت و صبوری طلاق نگیر حس ششمم میگه بعداز یکسال شوهرت بر میگرده اجازه بده دخترت با پدرش در ارتباط باشه پیداس دختر شو دوست داره شاید به واسطه همین علاقه ای که به دخترش داره برگشت و پشیمان شد عزیزم همیشه میگویند همه راهها رو نبندید یه روزنه رو باز بگذارید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام برهمگی خدمت خواهری که ۱۵ ساله ازدواج کردن وپسرعمو دختر عمو هستن وهردوخانواده بینشون جر وبحثه. ووووو خواهر گرامی وقتی از شوهرت راضی هستی دنبال حرف وحدیث و بین دوخانواده نرو و اختلافات اونارو تو زندگیتون نیار بزار اونا هر حوری می خوان باشن در نهایت یه دوسه سالی برید جایی که از هر دوخانواده. دور باشید همون شهر خودتون. اگه هم بشه یه شهر دیگه. ... تا هم خودتون به زندگی خودتون باشید وهم خانوادتون دیگه دنبال جر وبحث نباشن. در نهایت دیدی تاثیر نداره بی خیال حرف وحدیث باشید. شما اگه با غریبه هم وصلت کرده بودی. وبخواسی دنبال حرف وحدیث باشی باز همین آش وهمین کاسه بود به بنطر من مته رو خشخاش نزار شما شما زندگی خودتون کنید. وینهایتش یه مدت از هر دو طرف رفت وامدارو کم کنید وبهشون اعلام کنید که نمخایم جنگ اعصاب داشته باشیم. اونا هن دیگه ول میکنن جر وبحثارو. ویا هر دوخانواده رو مثلا شما به مادرت بگو. ول میکنم میرم یه شهر دیگه تا راحت باشیم. ویا شوهرت به مادرش بگه همین حرف رو. تا اونا ول کنن وکوتاه بیان
وبهشون بفهمونید از دست حرف وحدیث میهایید فرار کنید. تهدید خوبیه البته دوتاتون باید بگید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام؛
دوستی که ۱۵ساله با پسر عموشون زندگی میکنن،دقیقا حق با همسرتون هست.چرا وقتی ایشون اینقدر بهتون محبت میکنه شما بخاطر خانوادهها زندگی رو براش تلخ میکنین؟اگه همسرتونم مثل شما به دفاع از خانوادش قیام میکرد و دائم تو خونه براتون تنش ایجاد میکرد،راضی بودی؟
مادراتون دختر عمو هستن و از پس هم برمیان.مادرتون بچه نیست که شما بخاطر دفاع از ایشون دنبال تلافی و جبران رو مادرشوهرت هستی.شما با همه خوب و مهربان باشین بخاطر آرامش خونتون.همسر و بچه هاتون گناه دارن بخدا.چند سال دیگه از اینکه این روزها رو بخاطر دیگران بهشون حرام کردی پشیمون میشی.من خودم ۴۱سالمه.تجربه بهم ثابت کرده هیچوقت وسط دعوای دیگران نباشم.
سخن میان دو دشمن چنان گوی گر دوست شوند شرمزده نشوی.
در مورد عدم اعتماد بنفستون تو خانوادهی همسرتونم باید بگم در درجهی اول اصل خودتونین که میدونین هیچی کم ندارین،بعدم همسرتون که ازتون راضیه،که اگر اینطور نبود قبل از همه ازتون انتقاد میکرد.شما با بسم الله تو جمعشون حاضر شین و به خودتون بگین وقتی هیچی کم ندارم چرا بترسم؟من خیلی هم عالی هستم.
متاسفم برا خانوادههایی که با بی فکری و رفتارهای زننده آرامش رو از زندگی بچههاشون میگیرن.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام درجواب خانومی که فرمودن باهمسرشون دخترعموپسرعمو هستن و مادرشوهرشون به قول خودشون سلطه گران. عزیز من فکرکنم خوشی زده زیر دلت خودت میگی همسرت همه چی تمومه هواتو داره نمیذاره بهت بی احترامی کنن پس دیگه چی میخوای از زندگیت شما متأسفانه خیلی ناشکر و ناسپاسی اصلا اختلاف خانواده ها به شما و همسرتون ربطی نداره بچسب به زندگیت و احترام هر۲ طرف رو کاملا حفظ کن. وقتی خانواده ها ببینن شما به زندگیتون چسبیدین واختلاف اونا هیچ اهمیتی واستون نداره رفته رفته اونام باهم خوب میشن مقصر اختلاف اونا شمایی که طرفداری خانواده خودتو میکنی وزندگیتو تلخ میکنی اینم بهت بگم رفته رفته با این روشی که پیش گرفتی همسرت دلسرد میشه درضمن دلیلی نداره معذب باشی تو فامیل همسرت چون اونا که غریبه نیستن برداشت شما اینه که اونا خیلی کلاس میذارن و از بالا به بقیه نگاه میکنن شماهم تو مهمونیات باکلاس باش ولی بی احترامی نکن من واقعا تعجب میکنم از شما به جای اینکه روابط رو درست کنید بیشتر دارین خرابش میکنید خدارو شکرکنید که همسرتون همه جوره کنارتونه
مادرشوهر با مادر خود آدم هیچ فرقی نداره اگه هرطرف پیش شما گلایه اون یکی رو کرد بهشون بگید که شما هردو واسم عزیزین و مهمترازهمه اینکه باهم فامیلین دیگه پیش من از هم شکایت نکنید چون من فقط چسبیدم به زندگیم و شوهرم و بچه هام و هرگز به خاطر این خاله زنک بازیا زندگیمو تلخ نمیکنم. درعمل هم واقعا همینطوری باش خانم عزیزی
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
#داستان_یک_اشتباه ❌
شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم
همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم
همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی
بهترین مادر دنیا هم میشی
بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی
اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم
بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
کانال مخصوص #متاهلین میباشد❌❌❌