eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
167.2هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍎 🔻پنج قدم برای کوچک‌کردن شکم: 🔹1-داشتن برنامه‌ غذایی با فیبر زیاد، کیفیت پروتئینی خوب و میزان چربی مناسب همچون کلم بروکلی، هویج، سیب، روغن زیتون فراوری ‌نشده، آووکادو، گردو و روغن نارگیل و حذف غلات فرآوری شده همچون نان سفید و پاستا 🔹2-غذایتان را خوب بجوید و پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏از آن که کاملا سیر شوید، از غذا خوردن دست بکشید. 🔹3-دویدن پیوسته را در برنامه ورزشی خود بگنجانید، حداقل هفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏ای سه بار. 🔹4-با تمرین‌دادن تمام ماهیچه‌های شکمی خود را سفت کنید. 🔹5-استرس خود را کنترل کنید، آرام نفس بکشید و در لحظه زندگی کنید. 🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋 ♦️ پیشگیری و درمان کیست سینه . کیست سینه کیسه‌های پرآبی هستند که در بافت سینه قرار دارند و معمولا باعث سرطان نمی‌شوند. هر خانمی ممکن است یک یا تعداد زیادی کیست در سینه‌اش وجود داشته باشد. این کیست‌ها شبیه توده‌های گرد یا تخم مرغی شکل هستند و لبه‌های آن‌ها مشخص است. بافت این کیست‌ها مثل یک بادکنک کوچک پر از آب است اما گاهی اوقات نیز سفت است. . . ▫️ 1- تباشیر +آب رازیانه: باید مقدار 10 گرم از پودر تباشیر را در جوشانده رازیانه حل کرد و به مدت 3 الی 5 شب میل نمود. . ▫️ 2-تباشیر + انیسون(شیر افزا): باید مقدار 10 گرم از پودر تباشیر را در جوشانده انیسون حل کرد و به مدت 3 الی 5 شب میل نمود. . 👈🏻 با مصرف موارد فوق می‌توانید این بیماری را درمان کنید. این درمان گیاهی است و هیچگونه عوارضی برای مصرف کننده در بر ندارد. 🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊 🔴 چه غذاهایی و هستند؟ ♻ به غذاهایی کثیرالغذا و قلیل‌الفضول گفته می‌شود که خون زیادی تولید کنند و فضله‌ی کمی داشته باشند. این غذاها عبارتند از : ۱. که از کره‌ی گاو یا گوسفند استخراج می‌کنند‌ ۲. کره‌ی گاو یا گوسفند() ۳. ۴. ۵. ۶. ۷. ۸. یا خرما یا توت ۹. ۱۰. 🔹 : ۱. موارد فوق هستند، نه (جز که در برخی افراد خصوصا افراد سرد و خشک است). ۲. موارد فوق هستند، نه سَدکننده. ۳. هر دو مورد فوق بسیار زیاد به رسیده است. 🔹 فضله = مواد زائد
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالا تو کشور ما چند فرزندی عیبه و مورد تمسخره😕 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 ملیحه امروز تولدمه و دلم میخواد داستان زندگیمو و اون چیزایی که تا الان برام اتفاق افتاده اینجا بگم من فرزند اخر یه خانواده معمولی ام پدرم مدیر مالی یکی از ارگانای دولتی و مادرم فرهنگی ان وضع مالیمون از اول خوب بود و من دو تا خواهر بزرگتر و یه برادر شیر به شیر دارم. بچگی خوب و ارومی داشتیم البته چون مامان و بابام سر کار بودن همیشه تنها بودیم و خودمون کارای خودمونو میکردیم که این باعث شد مستقل بار بیایم  پدرم مرد اروم و مذهبی بود که نماز خوندن و حجاب ما براش مهم بود البته اصلا سختگیری نمیکرد چون مادرم مثل پدرم نبود و هر وقت بابام بهمون میگفت روسری سر کنیم یا مثلا این بلیز استینش کوتاهه مامانم واکنش نشون میداد که بچه هامو اذیت نکن و براشون زوده و به وقتش خودشون میدونن چی کار کنن.حتی وقتی بابام برامون چادر گرفت نذاشت سر کنیم و گفت سختشون میشه چادرو جمع کنن(با اینکه خودش چادر سر میکرد). بزرگ شدم و کنکور دادم و دانشگاه ازاد رشته ای که میخواستم تهران قبول شدم تا اون سن تو فامیل خواستگارایی داشتم ولی مامانم همیشه میگفت من دختر نه به فامیل خودم میدم نه به فامیل باباتون. همیشه میخواست دامادایی داشته باشه که باهاشون دهن همه فامیلو ببنده الحق هم دو تا خواهر بزرگم ازدواجای خوبی داشتن و مامانمم راضی بود. منم دو  سال از دانشگاهم گذشته بود و چن مورد برام پیش اومده بود ولی اصلا تو خانواده مطرح نکردم چون میدونستم مامانم منو به دانشجو نمیده هرچند خودمم علاقه ای به ازدواج نداشتم نمیخواستم مثل خواهرام باشم. اونا جفتشون با اینکه تحصیلکرده بودن اما بلافاصله بعد اتمام تحصیلاتشون  به صورت سنتی ازدواج کرده بودن و خانه دار بودن. من دلم میخواست کار کنم و با شوهرم تو محل کار آشنا بشم.  ما تو دانشگاه به استادی داشتیم که خیلی مرد خوبی بود خیلی خوش قیافه نبود اما به شدت خوش تیپ و با جذبه و با اخلاق و جذاب بود. این استاد سخت گیر ما مدیر گروه رشتمونم بود و من چون تدریسش حرف نداشت من همه درسایی که با ایشون ارائه میدادن رو با ایشون برمیداشتم. به شدت جذب اخلاقیاتشون شده بودم و برام محترم بودم ولی اصلا با ایشون تو فاز عشق و عاشقی نبودم چون حلقه داشتن و بچه ها میگفتن که متاهلن ولی کم کم سر کلاسا احساس میکردم یه جوری نگاهم میکنه و گاهی که حواسم نبود میدیدم داره منو نگا میکنه حتی چن تا از دوستامم اینو فهمیده بودن و بهم میگفتن حتی یادمه یه بار سر کلاسش خیلی اروم به دوستم گفتم سردمه تقریبا لب زدم که صدامو استاد نشنوه ولی همون موقع پاشد پنجره کلاسو بست. کمکم شکم به یقین تبدیل شد که به من یه حسایی داره منم قند تو  دلم اب میشد که ایتاد رحیمی با اون همه کمالات منو دوست داره. رو زمین بند نبودم از خوشحالی دیگه هیچ پسری تو دانشگاه به چشمم نمی اومد. به شوق به چشم استاد اومدن مثل خر درس میخوندم. البته خودمم درس خون بودم. ولی جوری خوندم که تاپ استیودنت شدم اون ترمو😁😁 یادمه ترمای اخر برای یه مشکلی مجبور بودم مرخصی بگیرم وقتی رفتم دفترش که اینو بهش بگم خیلی ابراز ناراحتی کرد و گفت حیفه عقب میافتی . وقتی مشکلمو بهش گفتم گفت کمکم میکنه  و با استادا صحبت میکنه که بتونم بیشتر از حد نصاب غیبت کنم و بدون مرخصی اون ترمو بگذرونم. و همین کارم کرد و من تونستم اون ترمم برم. یادمه بهم گفت نمیشه که شما نیای دانشگاه ما دلمون براتون تنگ میشه .  یادمه از ذوق این جملش تا شب مثل دیوونه ها فقط میخندیدم. جوری که صدای همه دراومده بود که تو چته دیگه گذشت و من تایمای بی کاریمو میرفتم تو دفتر استاد رحیمی و  گاهی کمکش میکردم تو کاراش. حتی چن بارم رفتم شرکتش و چیزای خوبی ازش یاد گرفتم که هرکدومش برام درس زندگی شد خدابیش خیلی مرد خوبی بود. یه بار جوری نگاهم نکرد که معذب بشم. خیلی با اخلاق بود. تو اون مدت فعمیدم بچه شماله به قول خودش دهاتی بود و پدر و مادرش هنوزم شمال زندگی میکردن . ده سال پیشش ازدواج کرده و شش سال بود که طلاق گرفته بود خیلی عاشقش شده بودم و حاظر بودم برای بودن باهاش همه کار بکنم. تا اینکه یه روز تو دفترش بهم گفت خانم فلانی شما بعد دانشگاه ما رو نبینی دلت برا ما تنگ نمیشه گفتم چرا استاد خیلی اصلا دلم نمیخواد دانشگاه تموم شه. اونم یه خنده قشنگی کرد و گفت خب میشه یه کاری کرد که بعدشم همو ببینیم شما موافقی؟ منم پرو پرو گفتم استاد از خدامه بازم خندید و گفت پس شماره پدرتونو بهم میدین. من انقدر ذوق کرده بودم و هول شده بودم شماره بابام یادم نمیاومد همون شب به بابام زنگ زده بود چون وقتی بابام اومد خونه ازم درموردش پرسید منم فقط ازش تعریف کردم و اصلا از طلاق گرفتنش هیچی نگفتم. بعدا مامانم بهم گفت واسه پس فرداش تو محل کار بابام قرار گذاشتن صحبت کنن‌. دل تو دلم نبود  ... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌱 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🔸داستان فرهاد میرزا و عنایت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام حاج فرهاد میرزا، پسر عباس میرزا -ولیعهد فتحعلی شاه و عموی ناصرالدین شاه- از دانشمندان نامی اسلامی است. وی در سال ۱۳۰۰ هجری قمری صحن و رواق و گنبد و تزئینات حرم و صحن مقدس حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را به هزینه خود تعمیر و تهیه نمود. بعضی به او اشکال کردند که شما از جمله‌ی علما و مؤلف کتب قمقام و جام جم و غیره می‏باشید؛ چرا یکصد هزار تومان (معادل یکصد هزار مثقال طلا) از اموال خود را در راه ساخت حرم، مصرف نمودید؟ در پاسخ گفت: ثروتمندان، دارایی خود را در صندوق‌ها ذخیره می‌کنند و من دارایی خود را در صندوق حضرت موسی بن جعفر و حضرت جواد علیه السلام و در صندوق حضرت سید الشهدا علیه السلام و در کتاب قمقام، پس انداز کرده‌ام. فرهاد میرزا در سال ۱۳۰۵ در تهران بیمار شد و چون در وقت احتضارِش، اکثر بزرگان در اطراف او جمع شدند، فرمان سکوت داد و گفت: از جمله وصایای من این است که پس از مرگم، مرا غسل و کفن کنید و به هر تشریفاتی که مایلید در تهران و شهرهای دیگر تشییع نمایید و مرا در کاظمین، در حجره‌ی شخصی‏ای که در صحن حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برای خود ساخته‏ام دفن نمایید. به فرزندانش گفت: می‏دانم که اگر مردم مطلع شوند، در بغداد برای من تشییع بی‏نظیری بر پا خواهد شد، در این صورت من از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام خجالت می‏کشم و دوست دارم تشییع من مثل تشییع موسی بن جعفر علیه السلام غریبانه باشد! ●هنگامی که به نزدیک بغداد رسیدید،جنازه‌‌ام را بر روی تخته پاره‏ای بگذارید و آن را چهار نفر حمال بدون هیچ تشریفاتی بردارند و به صورت غریبانه دفنم کنید. فرزندان به دستور او عمل کردند، اما همین‌که به بغداد رسیدند، دیدند که به یک‌باره از سمت کاظمین جمعیت زیادی با تابوت و پرچم‌ها به استقبال جنازه آمدند. فرزندانِ آن مرحوم سفارش آن بزرگوار را به مردم گفتند، اما متولی باشی(متولی حرم) گفت: این دستور حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام است. آن حضرت در خواب به من امر کردند که با جمعیت و تشریفات بروید و جنازه حاج فرهاد را بگیرید و با عزت تمام تشییع کنید. ---------------- (منبع: مردان علم در میدان عمل، ج۲، سید نعمت‌الله حسینی [با اندکی تلخیص] ستارگان درخشان، ج ۹ص ۱۱ منتخب التواریخ و زندگانی چهارده معصوم عماد زاده، ص ۳۶۶؛ رجال اسلام، ص ۲۹۹ احسن الودیعه و فارسنامه، علی فلسفی، ج ۲، ص۱۱۸)
🍃️◼🍃_________________     ▪ صلوات خاصه امام موسی کاظم(ع) 🥀 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ وَ عَيْبَةِ الْأَنْوَارِ وَ وَارِثِ السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْحِكَمِ وَ الْآثَارِ الَّذِي كَانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الاسْتِغْفَارِ حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَةِ.  🥀 وَ الضَّرَاعَاتِ الْمُتَّصِلَةِ وَ مَقَرِّ النُّهَى وَ الْعَدْلِ وَ الْخَيْرِ وَ الْفَضْلِ وَ النَّدَى وَ الْبَذْلِ وَ مَأْلَفِ الْبَلْوَى وَ الصَّبْرِ وَ الْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ وَ الْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ وَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ، 🥀 بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ وَ وِلاءٍ مَسْلُوبٍ وَ أَمْرٍ مَغْلُوبٍ وَ دَمٍ مَطْلُوبٍ وَ سَمٍّ مَشْرُوبٍ اللَّهُمَّ وَ كَمَا صَبَرَ عَلَى غَلِيظِ الْمِحَنِ وَ تَجَرَّعَ غُصَصَ الْكُرَبِ وَ اسْتَسْلَمَ لِرِضَاكَ وَ أَخْلَصَ الطَّاعَةَ لَكَ وَ مَحَضَ الْخُشُوعَ وَ اسْتَشْعَرَ الْخُضُوعَ وَ عَادَى الْبِدْعَةَ وَ أَهْلَهَا وَ لَمْ يَلْحَقْهُ فِي شَيْ ءٍ مِنْ أَوَامِرِكَ وَ نَوَاهِيكَ لَوْمَةُ لائِم.. ٍ🥀 صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً نَامِيَةً مُنِيفَةً زَاكِيَةً تُوجِبُ لَهُ بِهَا شَفَاعَةَ أُمَمٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ قُرُونٍ مِنْ بَرَايَاكَ وَ بَلِّغْهُ عَنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاماً وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِي مُوَالاتِهِ فَضْلاً وَ إِحْسَاناً وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَاناً إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَمِيمِ وَ التَّجَاوُزِ الْعَظِيمِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. 🥀 التماس دعا ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
چیه چرا تو فکری؟؟؟🤔🤔 هنوزم خرید عیدتو انجام ندادی؟🤷‍♀️ حق داری بااین قیمتا مگه آدم میتونه لباس واسه عید بخره🥺 پس معلومه از قیمتای گل پری🧚🏻‍♀️خبرنداری😊 قیمتاش عالیه لباساش شیک و باکیفیته ارسالش هم رایگانه تاروز مبعث جشنواره داره با یه جایزه توپ🤩 زود عضو شو به خرید اولی ها تخفیف میده https://eitaa.com/joinchat/1904870367C22c6e45446
🌻🍃 سلام وقتتون بخیر توروخداااااا سوال منو اورژانسی بزارین پسر من کلاس اوله باوجود هوش و استعدادش ، از مدرسه متفره برا نوشتن مشقاش خیلی اذیت میکنه و میگه نمیخوام بنویسم من از مشق نوشتن متنفرم....مشکل خاصی تو مدرسه نداره ولی از خوندن ونوشتن بی زاره... توروخدا اگر کسی دعایی یا ذکری بلده کمکم کنه اجرتون با آقاصاحب الزمان ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام. لطفا راهنماییم کنید... 38 سالم تموم شده. من ناخواسته بچه ی سوم رو بارذار شدم. همه جا میگفتم نمیخام دیگه. الان چی بگم. 😔 بجه اول 13 سالشه. دوم 4 سال تو هر دو بچه من از هفته ی 33 درد داشتم. داعم بستری بودم دارو میزدند ک زایمان نکنم الان خیلی خیلی میترسم. نمیدونم چیکار کنم. قرص اعصاب هم میخورم. از فکر و غصه خواب و خوراک ندارم. بگید چیکار کنم.. کسی بوده ک مثل من باشه و تو بارداری بعدی زایمان زود رس نداشته باشه.. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیر خدا قوت یه راهنمایی ازتون میخواستم لطفا تو کانال بذارین بلکه جوابی باشه من خیلی خجالتی هستم و اعتماد به نفس خیییلی پایینی دارم وقتی این خجالتی بودن به شدت عذابم میده که مثلاً به همه خوبی خیلی زیادی میکنم و نمیتونم جلوی این کارم روبگیرم سه تا بچه دارم یکیشون چند وقت پیش مریض شدوچندروز در بیمارستان بستری شد دریغ از یک تماس تلفنی که جاری هام بهم زنگ بزنن ولی من در مقابل بچه های اونا مریض میشه واقعا نگران میشم واگر نه که سوای زنگ زدن وکادو خریدن زیاده روی میکنم دیگه تو خونه ی خودم اونا که نمیدونن من نگرانشون میشم همه ش دعا خوبی می‌خوام چیکار کنم این زیاده روی رونداشته باشم واقعا زندگیم مختل شده با بچه های خودم مثل شمر با بقیه عین یک فرشته رفتار میکنم.دلیلی هم نداره واسه پایین بودن اعتماد بنفسم نه از لحاظ خانوادگی نه تحصیلی هیچ چیز ولی کافیه ببینمشون چقدر که اون ها پزخالی میدن من همونقدر خود زنی میکنم بعد از این ماجرا حالم خیلی میگیره که لا مصب چرا بزور میخوایی بگی من هیچ غروری ندارم وفقط میخوایی خوب باشی 😐😐 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت اعضای محترم کانال من یک دختر ۳۸ ساله و معلم هستم ک ازدواجم جور نمیشه خواستگار میاد ولی انجام نمیگیره پیش یک دعانویس رفتم بهم گفت جن عاشق داری ک نمیذاره ازدواج کنی گفت باید یک سری دعا و اعمال و پاک سازی برات انجام بدم و یک انگشتر بهت بدم ک جن ازت دور بشه از اعضای محترم کانال خواهشمندم اگر کسی تجربه و چیزی از صحت داشتن جن عاشق داره راهنمایی کنه . ممنون میشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام حبیبه خانم و هم گروه های عزیز الهی همه عاقبت بخیر بشین .منم ی مشکلی دارم ممنون میشم اگه جوابم بدین .ی دنیا هم دعا تون میشم بعد از غذا شکمم خیلی زیاد صدا میده قار و قور جای نمی تونم برم خیلی دکتر هم رفتم دارو محلی ولی خوب نمیشم چیزای باد دار هم نمی خورم ولی بعد از همین مشکل و دارم همیشه صدا داره تو شکمم تو را خدا کمکم کنید .گردن درد شدید هم دارم گردن بند می بندم اگه گوشی دست بگیرم دیگه فلج میشه دستت دکتر هم رفتم دیسک گردن دارم رو دوشم ورم داره دارو هم وی خورم ولی خواب اوره بعد از ظعرها اگه بخوام ی چرتی کوچکی بزنو از خواب بیدارم میشم ی حال بدی برام دست میده ی تپش قلب شدید میگیرم از زندگی کردن خسته شدم گاهی سرد میشه گاهی گرم ۴۵سالمه ی مدتی سالی سه بار پریود بشم گرگرفتگی دارم دکتر هم میرم ولی فایده نداره به خاطر بچهها دیگه چی نمیگم تا روزم شب بشه چهار تا بچه دارم بزرگ شدن .دلم به حالشون می سوزه بگم مریضم ناراحت میشم 😔😔😔🌺🥀🌺🥀🥀 👇🌻 @adminam1400
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🎥 ایشون دکتر خلیلی یکی از متخصصین ایمونولوژی در دنیا هستند. کتاب‌های ایشون در دانشگاه‌های مطرح آمریکا و اروپا تدریس و از افتخارات ایران در دنیا هستند. ببینید از نظر ایشون قاتل سیستم ایمنی بدن چیه؟* ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
خیانتی که سالها به ما شد ❌ آخه چرا تو مدرسه بهمون یاد ندادن چطوری سریع‌تر درس رو یاد بگیریم؟ چرا باید بچه‌هامون برای درس خوندن اذیت بشن؟ تو کشورها اروپایی از کلاس اول این مهارت روآموزش میدن😊 چرا الان خودمون هم داریم به خودمون خیانت میکنیم و روش مطالعه رو یاد نمیگیریم؟ مامان گل بیا تو این کال خودت یادبگیر به بچه ات هم یاد بده👇 https://eitaa.com/joinchat/3972661480C196a62356c
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ غلام سيد مير شجاعت على الموسوى النجفى معروف به هندى كه در عصر سيد بحرالعلوم و شيخ جعفر كبير بوده ، مى گويد: من خدمت سيد بودم هنگامى كه از هند به نجف اشرف مى آمد، گاهى اوقات ميان كشتى عقدى (جواهرات ) از جيبش بيرون مى آورد كه در او انواع جواهرات بود مدتى به آنها نظر مى كرد و دو مرتبه به جيبش مى گذاشت ، هيچ يك از مسافرها متوجه نشدند، مگر ناخدا از بالاى كشتى متوجه آن جواهرات شده و آن ها را نشان كرده بود سيد نفهميد كه او متوجه شده ، پس ناخدا خواست حيله اى بنمايد و آن عقد را از سيد بگيرد، پس ميان كشتى فرياد زد: با من عقدى بود، از جواهر علامت و نشانى اش اين است ، ديشب از من سرقت شده بايد من لباس ها و اسباب هاى شما رابگردم ، سپس مشغول جستجو كردن شد. جناب سيد فهميد كه اگر اين عقد را از جيب او بيرون بياورند، اهل كشتى ناخدا راتصديق مى كند و مى گويند: سيد دزدى كرده ، در اين بين سيد عقد را ميان دريا انداخت و عرض كرد: يا اميرالمؤ منين اين امانت من است نزد شما. احدى متوجه نشد كه سيد چه كارى انجام داد. ناخدا همه را تفتيش كرد و نوبت به سيد كه رسيد، مشغول بازرسى او شد، چيزى نيافت پس ماءيوسانه مراجعت كرد. وقتى كشتى به جزيره رسيد، اهل كشتى پايين آمدند، سيد به خادمش گفت : من خيلى به ماهى علاقه دارم ، مى گويد: من رفتم يك ماهى بزرگ را كه در دست كسى ديده بودم بخرم ، به سيد عرض كردم : چنين ماهى در دريا هست بخرم . فرمود: همان را بخر. پس او را خريدم و چون شكمش را چاك زدم ديدم آن عقد به همان علامت ها از شكم ماهى خارج شد آن را نزد سيد آوردم ، او نيز شكر و سپاس خدا را به جاى آورد.
چرا هیچ مردی راضی نمیشه زنش عضو این کانال بشه 😳 هر زنی عضو این کانال شده زندگیش دگرگون شده🧿 یعنی چی میتونه باشه 👇📵 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf فقط خانم های متاهل بیان🚷♨️👆
دوستان عزیز جهت خواندن تمام ارسالی های اعضا کانال دوممونم عضو بشید👇🌸🌸🌸❌❌❌🌻🌻🌻 https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 کانال دوم 👆 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db کانال اول👆