eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
167.7هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۹۷🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052517.mp3
1.26M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۹۷🌹 @azsargozashteha💚
🙏🌹 سلام ایام به کام 😍 امیدوارم سال ۱۴۰۰براتون عالی شروع شده باشه و سرشار از خوشی و عشق و پول و سلامتی باشه ❤️😘 از همه ی همراهی ها و مهربونی ها و مشاوره ها و همدلی هاتون ممنونیم این مدتی که باهاتون هستیم با غصه هاتون واقعا غصه خوردیم و گاهی اشک ریختیم و با پیامهای دلگرم کنندتون انرژی گرفتیم از خدا میخوایم امسال دیگه دل کسی غم نداشته باشه و مشکلات حل بشه دوستان عزیزم پیامها فوق العاده زیاده تمام سعیمون بر اینه که به ترتیب ارسال بشه اما کانال هم محدودیت هایی داره و امیدوارم به خاطر تاخیر یا عدم امکان پاسخگویی ازمون دلگیر نشید🙏🌹 اینجا یه جمع دوستانه س که سعی میکنیم با تجربیات و آگاهی هایی که داریم به هم کمک کنیم ولی در نهایت حتما با یک فرد عاقل و یک مشاور امین مشکلتون رو درمیون بذارید هدف ما فقط اینه که با حرف زدن و همدردی شاید یکمی از رنجی که مشکلات دارن براتون کم بشه از خدا میخوایم زودتر مشکلات همه ی اعضای عزیزمون حل بشه اما توی پیامها چیزی که خیلی جلب توجه میکنه و تعدادشونم زیاده ناراحتی و شکایت دخترای نوجوان از پدر و مادرشونه 😔 از رفتار بد ،عدم درک متقابل از عدم محبت و توجه و خیلی موارد دیگه اونقد سوالها مشابهه که واقعا امکانش نیست همه رو قرار بدیم در کانال ولی کاش میشد هم پدر مادرهای عزیز از مسائلی که برای بچه هاشون در سن بلوغ رخ میده اطلاعات کسب کنن هم نوجون های عزیزمون از روحیات پدر و مادر و وضعیتشون آگاهی پیدا کنن که نتیجه ش میشه درک متقابل و کم شدن مشکلات و شکایتها عشق های دوران بلوغ و سن نوجوانی هم مورد دیگه ایه که خیلی مطرح میشه و بازم امکان طرح همشون در کانال نیست و بازم هوشیاری خانواده ها و اگاه کردنه نوجوان هارو لازم داره که متوجه بشن اکثر این علاقه های آتشین که عموما از سن ۱۲تا ۱۷سال پیش میاد عشق نیستن و ناشی از تغییرات هورمونی سن بلوغ و شرایط محیطی مثل فیلم های نامناسب ،بستر نامناسب استفاده از اینترنت و.. هست و همین فرد ده سال بعد اگر طرف مقابلش رو ببینه با عقل و درک بهتری که توی اون سن داره قطعا دیگه اون ادمو برای زندگی و عشق انتخاب نخواهد کرد دوستانی که دهه سوم زندگیشونه خوب درک میکنن من چی میگم فقط میخام بگم عمرها بدجور کوتاهه و دنیا خیلی ناپایدار و بی ارزش کاش تا بتونیم گذشت کنیم ،ببخشیم ،درک کنیم و صبور باشیم قطعا اگر اینجور بشیم دنیا جای قشنگی برای زندگی میشه روزی میاد که آدمای اطرافمون یکی یکی میرن و حسرت بوسیدنشون و جبران اشتباه تا ابد روی دلمون می مونه چو بر گورم بخواهی بوسه دادن رخم را بوسه ده که اکنون همانیم @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلاااام من ی دختر 16 ساله هسم.یک شبی خواهرم از من برای برادرشوهرش از من خواستگاری کر
❤️ با توجه به دختر ۱۶ساله....... عزیزم همه که مثل هم نیستن مطمئن باش که باید به عشق و علاقه نکاه کنی دیگه اون خیلی دوست داره دل ببند بهش انشاالله که خیره⁦🤲🏻⁩ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خانمی که گفتن ۱۶سالشونه و برادر شوهرشون دوستشون داره عزیزم شما باید به همه چی توجه کنی این روزا بیشتر طلاق ها بخاطر اختلاف سنی هس و از این حرفا... شما به برادر شوهرتون بگو من نمیخوام با شما باشم ولی اکه خودتون هم دوست دارید با اوشون باشید خپب این ماجرا فرق دارع ولی اختلاف سنی رو هم توجه کنید و دوست داشتن اوشون🙃🍁 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹❤️ سلام بنظرم این خانوم ک شونزده سالش بود هنوز ب اون سنی ک بتونه تصمیم بگیره برای ازدواجش نرسیده و بهتره با مادر پدرش در میون بزاره ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹 سلام در رابطه با دختر 16 ساله که برادر شوهر خواهرش خواستگارشه ببینید شما هم به ایشون علاقه دارید بعد بیشتر درموردشون تحقیق کنید و با مشاور مشورت کنید از نظر من اگه همه چی خوبه اشکال نداره چند سال نامزد بمونید و سن شما زیاد مهم نیس ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹❤️❤️ سلام درباره ی اون دخترخانمی ک ۱۶ سالش بود و برادرشوهر خواهرش خاستگارش بود باید بگم ک یعنی نظر من اینه تنها عشق ملاک نیست زوجین ک اختلاف سنی زیادی دارن طرز فکرشون باهم متفاوته و این طرز فکر متفاوت میتونه اون هارو دچار دردسر کنه و اختلاف بینشون پیش بیاد من پیشنهاد میدم که این دخترخانم احساسی تصمیم نگیره و بیشتر فکر کنه و با خانواده اش مشورت کنه و اگر احتیاج شد از مشاور کمک بگیره. ❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹🌹🌹 سلام راجب اون دختر خانم 16ساله که خاستگارش برادر شوهره خواهرشه عزیز بیشتر از هرچیزی باید اعتقاد و اخلاق طرف برات مهم باشه چون اگه همه چیز داشته باشه علاوه بر دوس داشتن زیاد اخلاقش خوب نباشه زندگیت سخت میشه اخلاق توی زندگی خیلی مهمه اگر اخلاق طرف خوب باشه هر مشکلی توی زندگی سخت نمیگذره ولی وقتی اخلاق بد باشه توی لحظه های خوب حال ادم با یه جمله خراب میشه اخلاق همیهش موندگاره توی زندگی و در لحظه همیشه هس پرسو جو کن راجب اخلاقش و البته سن و هم مد نظر قرار بده اختلاف سنی زیاد دنبالش اختلاف عقیده هم هست درسته توی زندگی اختلاف عقیده وجود داره ولی وقتی اختلاف سنی زیاد باشه درک کردن موقعیت سخت تره چون وقتی شما یه کار اشتباه انجام بدی وقتی طرف سنش زیاد باشه شاید توقع داشته باشه بزرگونه رفتار کنی هر چه قد سن نزدیک تر باشه درک کردن همدیگه اسون تره ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام آدمین جان راجع اون دختر خانمی که میگه خاستگارش ولش نمیکنه عزیزم مخالفی چرا به پدر مادرت نمیگی؟ هیچ کس بهتر از اونا نمیتونن کمکت کنن بهشون بگو بعدشم اگه من چش مشکی باشم یکی تو فامیل چشم مشکیه که منم چشمم مشکیه مطمئن باش شده حتی یه درصد هم به برادرش کشیده بعدشم تو هنوز بچه ای و این اختلاف سنی زیاد مشکل ساز هس اون یواش یواش پیر میشه و تو تازه داری ۲۰,و تموم میکنی مشکل ساز نیس؟تو این دوره زمونه به دختر ۲۰ساله میگن بچه معطل نکن به پدر مادرت بگو تا دلنبستی من ندیدمش که قضاوت کنم بده یا خوب ولی مطئنم بالاخره یه شباهت های دارن اگه خاستی جواب مثبت بدی از دوست و آشناهاش راجبع اخلاقش بپرس ولی من میگم به خانوادت بگو و از شرش خلاص شو هم اختلاف سنی زیاد و هم بچه بودن تو مشکل میاره تو زندگیت ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹 سلام من در خصوص دختر ۱۶ ساله که پرسیده بین سن واخلاق وعلاقه چی رو انتخاب کنم سن بنظرم فقط یک عدده فقط عقل وشعور آدم مهمه.میگن علاقه یه پسر هم تمومی نداره فقط از یک دختر ب دختر دیگه منتقل میشه که من زیاد دیدیم اما اخلاق مهم ترین چیز تو زندگیه.با همه چیز میشه ساخت اما اخلاق بد نه😔😔😔😔 تو هر خانواده همگی خوش اخلاق یا بد اخلاق نیستن میشه خودتو وخانواده ات مقایسه کنید همگی اخلاق ورفتارتون یکیه؟ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در مورد دختر خانم 16 ساله که برادر شوهرش خواهرش به خاستگاریش آمد برای من تعجب آوره که چرا خانواده داماد با خانواده شما صحبت نمیکنه واگر تا حالا خانواده پسر اطلاعی نداره اصلا این کار به صلاح نیست چون در آینده قرار است شما با خانواده پسر رفت و آمد کنید واگر راضی به این ازدواج نباشند مطمین باش با همسر آیندت به اختلاف میفتی پس اول هر تصمیم بگو مادرش با مادر شما تماس بگیرند و شما به مادرت همه چیز را بگو حتی اگر خانواده شما با ازدواج شما مخالفت کنه.مادرو پدر ها بیشتر میتوانند در امر ازدواج یاری کنند @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_شصتو_هفت یک لحظه گفتم نکنه تقصیر من بود؟ کاش مهریمو نمیخواستم از اول، کاش میفهمیدم عاشق خواه
چشمامو مالیدم و چیزی نگفتم، گفتم شر درست میشه حالا اونم یکاره رفت بالای سر مهسا و مادرش و با دوتا دستش محکم تکونشون داد که پاشن، مهسا که کامل خواب نبود از جا پاشد و گفت عمه چیه؟ گفت هیچی عمه جان میگم زشته پاشید بیاید تو حال مهمون اومده کلی آدم هست میگن لابد مامانش ناراحت نیست گرفته خوابیده، جلو مردم زشته... مهسا گفت عمه هیچکس غیر تو و خواهرات این حرفو پشت مامانم نمیزنه، نمیبینی صورتشو چقد چنگ انداخته؟... این همه سال با بابام زجرش دادید بسه تونه دیگه، خیلی ناراحتی مامانم نمیاد تو حال.. زشته؟ برا تو مایه آبروریزیه؟ پاشید گورتونو گم کنید بزارید مامانم یکم بخوابه فردا جون داشته باشه عمش گفت بیا و خوبی کن، مهسا خانوم کی داره چایی میده.. حلوا درست میکنه؟ همینا که میگی گورشونو گم کنن، باشه ما دست به سیاه و سفید نمیزنیم و میریم آبرو براتون نمونه.. مهسا نشست و شروع کرد اشک ریختن، نمیخواست اینجوری شه، دستشو گرفتم و گفتم من درستش میکنم.. رو به عمش گفتم الان زنگ میزنم خدمتکار گفت بیا ما خدمتکاریم دیگه آره؟ گفتم واقعا دنبال شرید انگار؟ نه، من خدمتکارم من بیشعورم من برا شوهرم ناراحت نیستم توروخدا ول کنید.. گوشیمو برداشتمو زنگ زدم به خانومی که گاهی میومد خونه مامانمو تمیز میکرد و گفتم هرجا هستی خودتو برسون، عمه هم زد بیرون و محکم درو بهم زد، مهسا گفت خیلی وقت بود تو دلم مونده بود، اینا کم مامانمو آزار ندادن.. آروم دستشو گرفتم و گفتم بیخیال نذار بیدار شه، بیا این کلیدو بگیر درو از تو قفل کن، من برم بیرون دم در این خانمه الان میاد. اون شب به بدترین شکل ممکن گذشت... شقایق که جرات نداشت بیاد دم پر مهسا ولی مدام بهم پیام میداد بگیر بخواب خسته ای دقیقا دو روز بود پلک روی هم نذاشته بودم اما خوابم نمیبرد که نمیبرد، هرچی سعی کردم نمیشد، قیافه سهیل میومد جلوی چشمم و مرگشو نمیتونستم باور کنم..! فردا صبح خونه کیپ تا کیپ آدم بود، مادر سهیلم گوشه پذیرایی اشک میریخت. رسمشون بود جنازه رو بیارن توی خونه... وضعیت بدی بود... روشو کنار زدن که باهاش خدافظی کنیم..، به صورت سهیل نگاه کردم، به پیشونیش که شکسته بود و بخیه شده بود، دقیقا مثل وقتی بود که خواب بود، نمیدونم چی شد... چه حالی شدم که خم شدم و پیشونیشو بوسیدم، سرشو بغل کردم و ضجه زدم، نمیتونستن از جنازه جدام کنن.. دلم برای سهیل با تمام بدی هاش میسوخت، دلم برای ناکام بودنش اینکه با عشق زندگی نکرد اینکه از زندگیش نتونست و نخواست که لذت ببره، هیچوقت بچه دار نشد، برای مادرش.. مادری که تازه بچه هاش بزرگ شده بودن و سرو سامون گرفته بودن و میخواست یه نفس راحت بکشه... @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام عزیزان من با مردی ازدواج کردم که قبلا همسرش رو طلاق داده بود و یه پسر یه ساله د
❤️ سلام به نظر من هم کار درستی میکنی که پسر ناتنی رو تحویل مادرش بدی واز اول کارت اشتباه بوده که قیوم اون پسر ناتنی شدی😔 چرا آخه اینکار و کردی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹 در رابطه با اون خانمی که همسرشون فوت شدن....... عزیزم از اول هم تو نباید اون پسر رو بزرگ میکردی ولی الان که کردی کاری نمیشه کرد. اره برو به خانوادش تحویلش بده خودت رو راحت کن نمیشه به خاطر اون خودت و بچه هات زجر بکشن خودت هیچی ولی بچه هات چی. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹 سلام خانومی ک پسر ناتنیشون اذیتشون میکرد بهتره ک از جنبه ی احساس با اون پسر صحبت کنن از زحماتشون خاطراتشون بگن فکر کنم وابستگی هایی بلخره بین اون پسر و خانوم وجود داره چون از یک سالگی باهم بودن اگر ک ب مادر اصلی تحویلش بدن هم خودشون از نظر روحی اسیب میبینن هم اون پسر خانوم محترم شما تا الانشم کلی ثواب کردین ناامید نشین انشاالله حل میشه😅 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹 سلام خانم صبور ومهربون ...میدونم خسته ای خیلی زحمت کشیدی خیلی صبوری کردی ؛از مادر فراتر رقتی اجرت با خانم ام البنین ......کمی دیگه هم صبوری کن اون توی سن بلوغه و حساس شده باهاش اروم و تنهایی دونفری صحبت کن ببین مشکلش چیه شاید حسودی میکنه با خواهرو برادرش به خاطر مادری که دارن واون با وجود محبت ها شما احساس تنهایی میکنه و حس دلسوزی در مورد خودش داره....بهش بگین که روش یه حساب دیگه باز میکنید بهش بگین که درسته بدنیا نیوردینش ولی مثل بچه های دیگتون دوستش دارین واین که در کارهایی که میشه مورد مشورتش قرار بدین و تا حدودی بهش حس مهم بودن بدین یه بارم برو پیش مشاور و صحبت کن شاید هم برای خودت هم برای بچه های دلبندت بهتر بشه خالی از لطف نیست...انشالله که موفق و سربلند و باعزت باشی... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹 سلام به اون خانم که ازبچه شوهرش نگه داری کرده کاشکی همون اول بچه رامیدادی به مادرش حالااشکال نداره الان بفرستش پیش مادرش بهترتابچه هات اذیت بشن اوناهم گناه دارن حالااگه خودش قدرتورابدونه دوباره میادولی بهش بانرمی بگوکه توبچه تودوست داری ودلت نمیخادکسی اذیتشون کنه تابدونه که بچه هات مهم هستندبهش بگواگه کسی توراهم اذیت کنه من ناراحت میشم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹 سلام درجواب اون خانمی که پسر ناتنیشون رو میخوان بدن مادرشون باید عرض کنم: به نظر من باهاش منطقی حرف بزنین و بهش محبت کنین اون الان فکر میکنه هیچ کس را نداره شما باید بهش بفهمونین که همه نامادریا بد نیستن.😊 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب خانمی که پسر همسرش رو بزرگ کرده:برو بچه رو تحویل مامانش بده حالا که فکر میکنه هرکار میخواد میتونه بکنه،بهترین کار دادنش دست مامانشه واقعا دیگه به تو چه یا حداقل بدش دست مادر بزرگش یه عمر به خاطر شازدشون کتک خوردی حالا نوبت بچه هات شده؟بچه هات رو هیییییییچ وقت ول نکن ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام علیکم بابت این خانمی که بچه ناتنی همسرشون که به رحمت خدا رفتن رو دارن بزرگ میکنن،بسه اینهمه سال براش مادری کردن و کتک خوردن وبی احترامی دیدن،این پسر دیگه بزرگ شده و بزرگترم بشه شر میشه واسش و طلبکار،ایشون هیچگونه مسئولیتی در قبال این بچه نداره.همینشم لطف بوده و برای رضای خدا وبرای زندگیش.... ببرن بدن به مادرشون و قطعا " مادرش تحویل نمیگیره این پسرو پدربزرگش و مادرشوهر عزیزش دوتایی شاخ شمشادشون بزرگ کنن ،وظیفه شرعی و عرفی پدربزرگش و جد پدریشه ،نه این خانمی که دوتا بچه داره.حتی این دوتا بچشونم پدربزرگش موظفه نگهداریشون کنه در اصل. والااااا،الان اگه دور از جون خودش زیر خاک بود بجای شوهرش،و شوهرش زنده بود ،تا قبل از مراسم چهلمش یه زن رزو کرده بود یقینا". مادرو خواهراش آستین و لنگه شلوارشونو بالا میزدن😒واسه پسرش و داداش عزیزشون ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹 سلام 🌹 در جواب اون خانمی که پسر ناتنی دارن و همسرشون فوت شده . به نظر من برید و پسر ناتنی رو به مادرش بدید و بهشون بگید که چقدر زحمت کشیدید و حتی بگید که گاهی اوقات بچه هارو اذیت کرده تا به صورت طلبکارانه ای ازتون بچه رو نگیره ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹❤️ سلام ب همه ی اعضا راجع ب اون خانمی ک پسر ناتنی دارن و توی این سن اذیت میکنه عزیزم شما همه ی زحمتت رو کشیدی ب اینجا رسوندیش همه ی بچه ها توی سن بلوغ اذیت میکنن این طبیعی هستش اگه میتونی ببریش مشاوره یا باهاش صحبت کنی اگر هم واقعا پسر نمک نشناسی هستش بدیدش ب مادرش
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۹۸🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052520.mp3
1.25M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۹۸🌹 @azsargozashteha💚
❤️ سلام میخواستم از یه خواب ترسناک که زندگیمونو عوض کرد براتون بگم برادر من سه ماهه که به رحمت خدا رفته ،دیشب مادرم خوابش و دیده که یه پاش به دیواره یه پاش رو زمین به مادرم میگه میخوام ازدواج کنم آینه شمعدون میخوام بخرم پولم کمه. ششصد میشه من فقط سیصد دارم مادرم فقط نیم رخ برادرمو میدیده بهش میگه مادر جون صورتتو این طرفی کن قشنگ ببینمت همینکه برمیگرده میبینه از بیخ گوشش تا پایین دهنش جر خورده و با نخ مشکی براش دوختن، لباسای کثیفی هم تنش بوده در ضمن برادر من متاهل بود و دوتام بچه داشت صبح همون روز با عجله و وحشت زده رفتیم پیش یه حاج اقای معبر ازش تعبیر این خوابو بپرسیم ،تا خوابو شنیدن گفتن پسر بزرگش چند سالشه گفتیم ۲۰سال پسرشم اومده بود اون حاج اقا ازش سوالایی پرسید و از خانومش هم همینطور که بعدا مشخص شد برادرم با کلک زدن به یه بنده خدایی ششصد تومن ازش بیشتر پول گرفته بوده سر خرید و فروش جنسای مغازش که بعدا گویا سیصد تومنشو با دعوا ازش پس گرفته بوده اون اقا و سیصد تومن دیگش مونده بوده که همون باعث عذاب برادرم بود ما رفتیم و اون شخصو با بدبختی پیدا کردیم و پولشو دادیم و ازش حلالیت طلبیدیم میخاستم بگم تو رو خدا حق الناس نکنید برادر من تازه به فقیرای محلشونم کمک میکرد و گاهی دست به خیر بود این جوری شده بود وضعش @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_شصتو_هشت چشمامو مالیدم و چیزی نگفتم، گفتم شر درست میشه حالا اونم یکاره رفت بالای سر مهسا و
سهیل رو به خاک سپردیم، و من چیزی از اون موقع نمیگم هر وقتم یادم میوفته بی اختیار اشک میریزم، خودمم نمیدونم چرا ! دلم نمیومد مادرشونو با این گرگا ول کنم هرچی مامانم گفت بیا بریم خونمون دیگه گفتم نمیتونم دلم نمیاد، یه هفته ای اینجا میمونم بعد برمیگردم خونه انگار دق دلی داشتم، میخواستم تلافی این همه سال که به زن بیچاره ستم کردن و نیش زدن رو درارم و اگه کسی یه کلمه به مادرش حرف زد جوابشو بدم.. مادرش توی اون چند روز همش خواب بود، بهش آمپول میزدیمکه بخوابه و کمتر عذاب بکشه، ولی پدرش انگار نه انگار... اصلا خونه نمیومد و اصلا مرحم نبود، خدا میدونه که من اصلا یادم به مال و اموال سهیل نبود، چیزاییم که از خودش داشت یه خونه یه ماشین و حتی بعدا از طریق صبا و پرهام فهمیدم یه ویلای خیلی کوچیک تو ساری... ولی تو همون هفته اول تیکه ها شروع شد.. عمه ها مثلا میومدن غذا بیارن، یبار یکیشون بهم چیزی گفت که خیلی سوختم.. گفت خیلی خوشحالی سهیل مرده؟ این همه مال تو این سن بهت رسیده..! منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم نکنه شما ناراحتی از اینکه دختر شما رو نگرفته که به شما برسه؟ با جیغ و داد قهر کرد و رفت. خلاصه آروم آروم به مادر سهیل گفتم که باید برم خونمون اصرار کرد منم قول دادم هر روز بهش سر بزنم. همه کارا انجام شد و هرچیزی که باید به نامم میشد شد.. من واقعا از اون خونه که بهم رسیده بود حالم بهم میخورد، نمیتونستم تحملش کنم یا ببینمش، یاد روزای بدم روزایی که کتک خورده بودم میوفتم یاد روزایی که حبس شده بودم، یاد روزی که بهنام اومد بالای سرم و ترسیدم... سریع خونه و ماشینو فروختم و پولشو یکی کردم و یه خونه بزرگتر و بهتر یه جای دیگه شهر باهاش خریدم، به طرز عجیبی آروم بودم، هر روز میرفتم و به مادر سهیل سر میزدم، گاهی با ماشین میبردم میگردوندمش، اونم درد دل میکرد و میگفت خیلی بهم تیکه انداختن که پاشو خودتو جمع کن عروست میره شوهر میکنه... منم بهشون گفتم معلومه که میکنه جوونه میخوای نکنه؟ میخواستم خیالش جمع باشه و عصبیش نکنم، گفتم اشتباه کردید من بعد سهیل هیچوقت ازدواج نمیکنم، ولی دروغ میگفتم، واقعا اگه عاشق میشدم محال بود ازدواج نکنم. کم کم بابام حرف اینو پیش کشید که اگه میخوای کاراتو درست کن بفرستمت اونور... یه دوستی آلمان داشت که میتونست کارامو راست و ریست کنه و راحت برم اونجا، خلاصه کلاس آلمانی میرفتم باشگاه میرفتم والیبال میرفتم و شب برمیگشتم خونه، وقتم کامل پر بود و زمان برای فکر کردن به چیزای بد نداشتم، حالم خیلی خوب بود، به مادر سهیل سر میزدم و به زور اسمشو باشگاه نوشتم، اوایل میگفت مردم چی میگن میگن پسرش مرد این پا شده اومده باشگاه... انقدر باهاش حرف زدم که قبول کرد حرف مردم مهم نیست. همون ما بین بود که پرهام قرار شد بیاد خواستگاری شقایق، شقایق قضایای منو که دیده بود حسابی به همه مردا حتی باباشم شک داشت و چند روزی فقط از صبح تا شب کارش شده بود تعقیب پرهام..! یکی از شروط قبل عقدش این بود هرجور شده پرهام باید از این بیمارستانی که مهسا هم توش کار میکنه بره. راستش زیاد از اینکه قراره با پرهام فامیل شم خوشحال نبودم چون اینجوری ناچارا همش صبا رو میدیدم، کسی که هنوز عامل کل بدبختیام میدونستمش، کسی که به سهیل پیام داده بود چقدر صبر کنم تا کارد به استخونش برسه.. اینو به شقایقم گفتم، بهش گفتم حواسشو بیشتر جمع صبا کنه نه پرهام، از زنی که با مرد زن دار رابطه داره هرکاری بگی برمیاد.. روزی که شقایق میرفت برای عقدش با پرهام لباس بخره منم برد، صبا هم اومده بود و برای من عذاب الهی بود. @azsargozashteha💚
❤️ باسلام خدمت همه عزیزان در مورد خانمی که دوماه بود عقدکرره بودن و شوهر شون راحت بودن بادخترای فامیل یک خانمی راهنماییشون کرده بودن که تفاوت فرهنگ هست و اینجور مثائل ودرادامه به عنوان راهنمایی گفته بودند که بگو مثلا از فلانی خوشم میاد که اخلاقش اینجوریه که با خانمها گرم نمیگیره ببخشید من به عنوان یک مرد اگه خانمم بگه از فلان اقا به خاطر فلان اخلاقش خوشم میاد ناراحت میشم درکل فکر میکنم اکثراقایون ناراحت بشن واگه بجاش بگی مثلا اخلاق فلان اقا چقدر باکلاس و سنگینه ببین اصلا پیش خانمها سبک بازی نمیکنه و باهاشون گرم نمیگیره این باعث میشه که همه فامیل چه خانمها وچه اقایون روش حساب بیشتری باز کنن وبالاتر ببرنش و به این دلیل توکاراشون باهش مشورت می‌کنند در کل بیشتر قبولش دارن اگه گفت که ها منو قبول نداری و اونو بیشتر قبول داری بگو نه هیچکس تو نمیشه برام توعشق منی و از همه سرتری برام ولی اخلاق فلانی هم خوبه ما مردها اگه خانم هامون اینطور حرفها بهمون بگن و بالا بالا مارو وصف کنند حتی زبونی بگن ماجونمونو براشون میزاریم این حرکات رو از خانمم یاد گرفتم بخاطر همین اخلاقش الان جونمم حاظرم براش بدم چون قبولم داره و از کلمه بی عرضه هیچوقت استفاده نمیکنه چون میدونه خط قرمز مردها توانا بودنشونه باتشکر از همه( ادمین عزیز تشکر ویژه) @azsargozashteha💚