eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
169.4هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
یک شهروند شیرازی با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و با شیوه ای خاص مشکل خود را عنوان و از پلیس درخواست کمک کرد. این شهروند در تماس با ۱۱۰ گفت: سلام، ببخشید بیرون بر، چلوکباب می خواهم با نوشابه!، کاربر ۱۱۰ اعلام می کند: "شما با ۱۱۰ تماس گرفته اید و چلوکباب می خواهید؟ " وی در ادامه این تماس تلفنی می گوید: بله، بله، از دیشب تا حالا چیزی نخورده ام و گشنه ام. کاربر پاسخ می دهد: آیا شما نمی توانید صحبت کنید و فرد دیگری در کنار شما است؟ امداد خواه پاسخ می دهد: "بله، بله". در این لحظه کاربر پلیس ۱۱۰ که متوجه موضوع می شود، از او می پرسد: "متوجه شدم، مشخصات و آدرس را بفرمایید".  فرد امداد خواه نیز آدرس خود را اعلام می کند. در پایان کاربر ۱۱۰ از امداد خواه سوال می کند که "خانم چند نفر هستند، با عدد اعلام کنید. مسلح به سلاح سرد یا گرم هستند؟" و پاسخ می شنود که " نه، نه من خیلی گرسنه هستم، فقط سریع بفرستید." کاربر ۱۱۰ به امداد خواه اعلام می کند: "بسیار خوب، منتظر باشید" و ... مراتب به سرعت به کلانتری حوزه استحفاظی آن محل اعلام و اکیپی از مأموران انتظامی برای بررسی موضوع اعزام می شوند. مأموران در بررسی های اولیه متوجه بروز اختلاف خانوادگی شدید بین خانم تماس گیرنده با شوهرش می شوند و با تکمیل صورتجلسه، اقدامات بعدی برای معرفی این افراد به مرکز مشاوره و مددکاری معاونت اجتماعی برای حل مشکلشان را انجام می دهند. در بررسی های بعدی مشخص می شود که خانم تماس گیرنده با تلفن ۱۱۰، به دلیل ترس و واهمه از شوهرش به این شیوه با تلفن ۱۱۰ تماس و پلیس را به یاری می طلبد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#درد_دل_اعضا #گلرو گوهر گفت الان که حشمت مریض شده فکر میکنم بتونی خیاطی کنی و خرج خودمونو در بیا
دزدکی با گوشه ی چشم داخل رو نگاه کردم و موجوداتی بسیااار قد بلند، سیاه چهره و با پاهایی تک انگشتی رو دیدم که دور هم جمع شده و عروس بیوه رو وسط خود گذاشته و بر سر خود میکوبند و شیون سر میدهند از ترس با سرعت به اتاقی که داخلش مستقر بودم برگشتم ... باید زودتر این لباس رو تمام کنم و از اینجا برم ... 3 روز از اتاق بیرون نزدم و چیزی به روی خودم نیوردم با اینکه خیلی ترسیده بودم اما میدونستم که کاری با من ندارند البته تا وقتی که خودم رو به نادانی بزنم وقتی عروس بیوه برای پوشیدن لباس اومد گویا عده ای همراهش بودند اما باز هم در نظرم محو آمدند انگار حاله ای دور آنها بود تا نتونم درست چهره هایشان رو ببینم عروس بیوه به محض پوشیدن لباس همه شیون سر دادند و اون لباس به حدی زیبا بود که عروس بیوه اشک ریزان بی اختیار گفت : این لباس فوق العاده اس ... دعا میکنم هر لباسی که میدوزی رخت عزا باشه... میتونی بری خونتون من رو فرستادن کلبمون، مثل دفعه قبل وقتی به کلبه رسیدم خاله خانم با خوشحالی در رو واسم باز کرد و سینی های هدایا رو نشونم داد اما اینبار یه کیسه کوچک مشکی که 2 سکه طلا 2 سکه نقره داخلش بود رو واسم گذاشته بودند فکر میکنم چون دوتا لباس واسشون دوخته بودم از هر کدام دوتا گذاشته بودند.. چند روز بعدش سرمه خانم یکی از زنای روستا به سراغم اومد و خواست که واسش لباسی بدوزم از مشتریای همیشگیم بود بعد از چند روز برگشت و لباسش رو برد کلبه ی ما چون از روستا دور بود از اتفاقات درون روستا بی خبر بودیم بعد از یک ماه که یکی دیگه از زنای روستا برای دوخت به سراغم آمده بود خبر فوت سرمه خانم رو هم بهم داد انگار آب یخی روم ریخته اند ... خیلی ناراحت شدم اما این شروع ماجرا بود طی چند ماه برای هرکسی که لباس میدوختم یا خودش فوت میشد یا یکی از نزدیکانش و اون لباسی که من واسشون میدوختم میشد رخت عزا کم کم دیگه هیچکس سراغم نمیومد و میگفتن این دختره نحسه شومه ذاتش شیطانیه برای هر کسی خیاطی میکنه سایه ی مرگ رو روی اون خونواده میندازه خاله خانم که من رو مثل دختر خودش دوست داشت از شنیدن این حرفایی که مردم میزدند خیلی ناراحت میشد تا اینکه بعد از یک سال ماجرای اون حرف رو واسش تعریف کردم خاله خانم گفت اون فکر کرده در حقت داره دعای خوبی میکنه اما چون توی ناراحتترین زمان خودش بوده تبدیل به نفرین شده واست باید به اونجا بری و باهاش صحبت کنی تا حرفش رو پس بگیره منم به سمت روستاشون حرکت کردم به تخته سنگ ها رسیدم که بعد از اونها روستاشون قرار داشت اما چیزی ندیدم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
.چند هفته‌ای از آغاز ‌سال ٩٨ نگذشته بود که خبر ناپدیدشدن پسربچه یاسوجی منتشر شد. آن‌طور که خانواده ا
💜🍃 سلام نگهداری طولانی مدت کدو حلوایی کدو حلوایی رو به اندازه های دلخواه مثلا ده سانتیمتر در ده سانتیمتر قطعه قطعه کنید بعد داخل روغن سرخ کنید بزارید سرد بشه و روغنش هم گرفته بشه بعد داخل کیسه فریزر بسته بندی و سپس داخل فریزر فریز کنید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام جواب خانمی که گفتن برادرشون بعداز سربازی وسواس گرفتن خواهر گلم برادرشما بلغم و سودای بدنش بالا رفته حتما حتما ببرین پیش طبیب سنتی دارو بهش میده خوب میشه انشاءالله... هیج پزشکی نمیتونه تشخیص بده که مشکل برادرتون چی هست فقط طب سنتی میتونه درمانش کنه چون مزاج شناسن براش اصلاح تغذیه میده دارو گیاهی میده خوب میشه 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 در جواب دوستی که کیست سینه دارن .من خودم این جوری به لطف خدا و امام حسین بهتر شد .اول نمک و آرد و با آب حالت خمیر درست میکنین و هر شب میزارین روی سینه و روش یک نایلونی چیزی میزارین که نریزه بعد روش سوتین می‌بندین صبح میشورین چند بار که ببندین حالت زخم میشه همون خوبه و اینکه جای زخم اذیت میشه شب در میان بزارین .این روش دکتر خیر اندیش هست تو گوگل سرچ کنین هست به اسم خمیر آرد و نمک فکر کنم باشه . دوم اینکه تباشیر با رازیانه . ۲قاشق رازیانه رو بادو لیوان آب و تباشیر میزارین جوش میاد وقتی به اندازه یک لیوان شد یک کم سرد شد میخورین البته تباشیر خوب باید باشه و اینکه تباشیر باید کوبیده بشه چون خوردنش سخت و بدمزه هم هست ولی من چون خیلی اذیت بودم خوردم . اندازه ها رو دقیق یادم نیست ولی به نظرم همین بود بازم اگر خواستین بگین ادمین شماره اون طب سنتی که به من اینو گفت براتون بفرستم .برای سلامتی و فرج آقا امام زمان صلوات من از این دستور مخصوصا آرد و نمک نتیجه گرفتم انشاالله برای شما هم مفید باشه اگر خوب شدین پسر منو هم دعا کنین چشمهاش خوب بشه . 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام در جواب اون خانمی که بچشون نمیتونن از پوشک بگیرن عزیزم یک بسته پوشک که دارین بهش نشون بدین بگین دیگه آخرشه نداریم برای بچه های اندازه ی شما نیست یا نمی‌فروشن حالا چی کار کنیم ؟دیگه خودش به فکر می‌ره من برای پسرم همین کار و کردم جواب داد و اینکه دعوا و داد و بیداد بچه رو فقط لجباز می‌کنه و گوش نمیکنه من بچه بزرگم اصلا لجباز نشد چون هر چی گفت حرفش کردم ولی دومی اینقدر بزرگه اذیتش می‌کنه که لجبازی می‌کنه و هیچ داد و بیداد و تهدید اصلا فایده نداره و اون فقط کار خودش و می‌کنه . 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🔺درمان طبیعی زخم معده! 🔸به گفته متخصصین طب سنتی اگر بعد از صرف غذا 3 قاشق روغن بادام شیرین اصل میل کنید و تا یک ساعت چیزی نخورید، سخت‌ترین زخم معده هم درمان خواهد شد سلام برای شما بزرگوار که، ناراحتی معده دارید تشکر از ادمین 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 در جواب اون خواهر عزیز، بله ای یو دی باید زمان قاعدگی گذاشت که دهانه رحم باز باشه، یه دونه قرص مفنامیک هم قبلش بخور که اذیت نشی، تا جایی که من شنیدم گفتم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام برای خانومی که گفتید کدوحلوایی دارنن میتونن فریز کنن اول کدوتیکه تیکه کنیدبعدازاون تخم هاشوبرداریدبعدبسته بندی کنی بعدتوی فریره نگه داری من تایکسال نگه میدارم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام خواهری که ۱۵ ساله ازدواج کردند و موقع .‌‌...درد دارند، به دکتر زهرا آقانوری مراجعه کنید،،پزشک عمومی که تخصص طب سنتی دارند.. دست و نفس شون خیلی سبکه.. انشاالله حتما نتیجه می گیرید چهارراه هشت بهشت،ساختمان سروش 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام خانمایی که میخوان بچه شون رو از پوشک بگیرن ساعت براتون خیلی مهم باشه.یعنی توجه داشته باشین که بچه تون چند دقیقه ای یک بار جیش میکنه تا به اون زمان نزدیک شدین سریع ببرین جیش کنه.بعدم وقتی از پوشک میگیرین دیگه به هیچ وجه جایی هم که میرین از پوشک استفاده نکنین وگرنه بچه زود یاد نمیگیره و اذیت میشین میتونین از شورت آموزشی استفاده کنید و حین استفاده از شورت هم حتما توجه به زمان داشته باشین و ببرین دسشویی جیش کنه من خودم بچه م سه سالشه حرف نمیزنه ولی از این طریق راحت تونستم از پوشک بگیرمش. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 خانمایی که میخوان بچه شون قد بلند باشه اگه مشکلی نداره بچه شون رو بفرستن کلاس والیبال .یا اینکه تو خونه طناب بازی کنن.بازی های پرشی خیلی تاثیر داره مخصوصا والیبال.پدر و مادر من اصلا قد بلند نیستن داداشم هر روز والیبال بازی میکرد ماشالله قدش خیلی بلنده. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#مسافر_بهشت ❤️ فرزند شهید سید محمد کاشی در خاطره‌ای عجیب از پدرش تعریف می‌کند: «قبری را در قطعه 23
❤️ فرزند شهید کاشی با ذوقی کودکانه ادامه داد: من با بچه‌های فامیل در حیاط مسجد بودم که بابا وارد مسجد شد. ناخوداگاه خودم را در آغوشش انداختم و فراموش کردم الان در مراسم هفتمش هستم. بابا من را بغل کرد، بوسید، مثل همیشه روی دوشش که برایم امن‌ترین جای دنیا بود، گذاشت و به آشپزخانه مسجد رفت. همه ترسیدند، عده‌ای رفتند و عده‌ای از صدای بقیه به آشپزخانه آمدند. وقتی همه فهمیدند بابا برگشته مراسم تمام شد و به خانه برگشتیم. چند روز گذشت، در محله شاه عبدالعظیم که محله پدریِ بابا بود همه از همدیگر می‌پرسیدند پسر سید رضا از کجا آمد و چه اتفاقی افتاده بود؟ وقتی بابا شرایطش بهتر شد ماجرا را این‌طور برای ما تعریف کرد: «6 نفر بودیم که بین آتش سنگین توپخانه ایران و رژیم بعث عراق در تپه‌های میشداغ بین کردستان و دزفول جا ماندیم. از طریق تپه‌ها خودمان را به بُستان‌آباد رساندیم و به خانه آمدیم.» این خبر روی ما تأثیر خیلی بدی داشت و به همین دلیل بابا چند ماه به جبهه نرفت. من کلاس اول را تمام کردم، زندگی به روال عادی می‌گذشت و ما خوشحال از حضور پدر در خانه بودیم. آخر سال 1364 باز هم بابا به جبهه رفت و خرداد سال 1365 برگشت. چند ماه کنارمان بود و شهریور باز هم عزم رفتن به جبهه کرد. دلهره‌های ما شروع شد. این بار همه حتی مادرم مخالف رفتنش بودند. محل کارش مخالفت کرد. تا آبان توانستند نگهش دارند اما برای رفتن چیزی جلودارش نبود. یک روز که مدرسه بودم، بابا برای خداحافظی با من به مدرسه آمد، حتی معلمم آقای خلیلی گفت: «آقای کاشی دیگر به جبهه نروید، پسرتان هیچ خاطره‌ای از شما ندارد»، حرف آقای خلیلی در ذهنم ماند اما پدر رفت. فرزند شهید کاشی با غمی که نشان از دلتنگی پدر داشت گفت: در بحبوحه عملیات کربلای 4  و 5 بود و خیلی کم تماس می‌گرفت. ما هم با هر منطقه‌ای تماس می‌گرفتیم می‌گفتند دیروز اینجا بود و امروز رفتند جلوتر. بعد از عملیات کربلای 5 که خیلی شهید داشتیم، خبری از بابا نبود. همه نگران بودند و من بهانه بابا را می‌گرفتم. دور از چشم مادرم ماشین گرفتم و از ورامین به شهر ری منزل عمویم رفتم. به عمو گفتم: «محله ما شهید آوردند و خبری از بابا نیست. 2 ماه است که نه نامه فرستاده و نه تماس گرفته. نگرانی من عمو را هم نگران کرد. به صدا و سیما رفتیم و از طریق بسیج پیگیر شدیم اما خبری نبود. یک روز به ما اطلاع دادند که به مقرّ لشکر 27 محمد رسول‌الله برویم شاید خبری از بابا پیدا کنیم. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
. ممکن است تغییر رفتار همسرتان که باعث شده فکر کنید دیگر به شما علاقه ندارد، به‌خاطر یک مشکل کاری یا هر مشکل دیگری باشد. در این مطلب از مجله اینترنتی دلتا به معرفی نشانه های مردی که زنش را دوست ندارد می‌پردازیم. نشانه های مردی که زنش را دوست ندارد در ادامه شما را با نشانه های مردی که زنش را دوست ندارد آشنا می‌کنیم و در پایان هم راه‌حلی را برای این مشکل در اختیارتان قرار می‌دهیم. مثل قبل به کارهای مربوط به شما علاقه نشان نمی‌دهد قبلا همسرتان وقتی از سرکار به منزل برمی‌گشت، با دقت به حرف‌های شما گوش می‌داد. برای شغل، رفت‌وآمد شما با دیگران و اهداف و رویاهایتان اهمیت قائل بود. او ساعت‌ها وقت می‌گذاشت و با شما صحبت می‌کرد. اما الان همه چیز تغییر کرده است. به‌نظر می‌آید که او دیگر تمایلی برای گوش کردن به حرف‌های شما ندارد‌‌. او مثل قبل از شما نمی‌پرسد که روزتان چطور بوده یا در طول روز چه کارهایی را انجام داده‌اید. گذراندن وقت کم با همسر از نشانه های مردی که زنش را دوست ندارد اگر همسرتان مثل قبل شما را دوست نداشته باشد، دیگر برای وقت گذراندن با شما تلاش نمی‌کند. همسرتان تقریبا تمام وقت خود را در محل کار یا با دوستان و خانواده‌ خود می‌گذراند و شما را در زندگی اجتماعی‌اش راه نمی‌دهد. زمانی که در خانه است، انگار که در دنیای دیگری قرار دارد و هیچ توجهی به شما نمی‌کند. اگر همسرتان مثل قبل با شما وقت نمی‌گذراند و مدام خود را مشغول کارهای مختلف می‌کند تا با شما ارتباط نداشته باشد‌، قطعا مشکلی وجود دارد. نبودن در برنامه‌های همسر وقت گذراندن با یکدیگر برای زوج‌ها اهمیت زیادی دارد. اگر همسرتان برای بیرون رفتن با دوستان یا خانواده‌اش برنامه‌ریزی می‌کند و از شما نمی‌خواهد همراه با او بروید، باید بدانید که مشکلی وجود دارد. در صورتی که همسرتان بعد از ساعت کاری و آخر هفته‌ها خودش را مشغول نگه می‌دارد تا کنار شما نباشد، حقیقت را بپذیرید که او دیگر مثل قبل به شما علاقه ندارد. برای اینکه روابط عاطفی خوبی داشته باشید به مطلب چگونه رابطه عاطفی را گرم نگه داریم؟ سر بزنید. قرار ندادن شما در اولویت از نشانه های مردی که زنش را دوست ندارد زمانی که همسرتان شما را دوست داشته باشد، بخش بزرگی از زندگی او را تشکیل خواهید داد. او همیشه شما را در اولویت قرار می‌دهد و حاضر است برای جلب رضایت و خوشبختی شما هر کاری که از دستش بر می‌آید را انجام دهد. ممکن است سرش خیلی شلوغ باشد و به قول معروف وقت سر خاراندن هم نداشته باشد، با این حال همیشه در اولویت اول زندگی او قرار دارید. با شما ارتباط برقرار نمی‌کند بیشتر زوج‌ها به‌ویژه در سال‌های اول ازدواج عادت دارند ۲۴ ساعته با یکدیگر صحبت کنند و اگر کنار هم نباشند، از طریق پیامک و تماس تلفنی با هم ارتباط داشته باشند. البته شدت این موضوع به‌ مرور زمان کمتر می‌شود که این موضوع طبیعی است. اما قطع کامل ارسال پیامک و تماس تلفنی نشانه خوبی نیست‌. توجه نکردن به ظاهرتان از نشانه های مردی که زنش را دوست ندارد همسر شما جزو اولین نفرهایی بود که هرگونه تغییر در ظاهرتان را به‌سرعت متوجه می‌شد و همیشه از تیپ و پوشش شما تعریف می‌کرد، اما الان حتی متوجه بدیهی‌ترین تغییرات هم نمی‌شود. شاید پیش خودتان فکر کنید حتی اگر کل موهای سرتان را هم بزنید، همسرتان متوجه نمی‌شود. در چنین وضعیتی چه رهکاری وجود دارد؟ در بعضی از مواقع فقط به دلیل عزت‌نفس پایین نگران می‌شویم که همسرمان دیگر ما را دوست ندارد. همچنین ممکن است همسرتان دچار مشکلات خانوادگی یا کاری شده باشد و به همین دلیل از توجه به شما غفلت کند. همسرتان در مورد مشکلش چیزی به شما نگفته تا نگران نشوید. این خود نشان‌دهنده‌ علاقه‌ او به شما است. اگر متوجه شدید که علت رفتار سرد همسرتان مشکلات ذکر شده است، کمی به او زمان دهید تا بتواند مشکلات را حل کند. بهتر است قبل از اینکه مشکل را به خانواده، دوستان و اطرافیان اطلاع دهید، با همسرتان صحبت کنید. اگر به هر دلیلی به نتیجه نرسیدید، بهتر است از یک مشاور خانواده‌ی حاذق در این زمینه کمک بگیرید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
.چند هفته‌ای از آغاز ‌سال ٩٨ نگذشته بود که خبر ناپدیدشدن پسربچه یاسوجی منتشر شد. آن‌طور که خانواده ا
🌿 سلام دوستی ک برادرشون بعد سربازی وسواس گرفتن,بهشون بگین اگه بعد دست زدن به میت غسل نکرده حتما غسل مس میت بکنه چون هم واجبه هم ان شالله تاثیراتی ک بجا گذاشته بااین غسل ازبین میره 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام شبتون بخیر دوست عزیزی نوشته بودند داداششون ازوقتی از سربازی اومده وسواس داره خیلی دستاشو میشوره من خودمم اینطوری بود وسواس شدید داشتم خیلی عذاب کشیدم خیلی نذر نیار کردم و به حضرت خدیجه متوسل شدم خداروهزارمرتبه شکر خوب شدم عزیزم داداش شما مغزش سرد شده سودا مغزش خیلی زیاد شده حتما ببرید طب سنتی حتما درمان دارن وتوکل به خدا کنید وتوسل به پنج تن وحضرت خدیجه علیه السلام حتما خوب میشن ان شالله برای ظهور آقامون صلوات 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام میشه به اون دوستمون که گفتن گروه آشپزی اسلامی عضو هستن لینکش رو هم واسه ما بفرستن دوست دارم که عضو گروه بشم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درباره خانمی که گفتن دختر ۳سالشون رونمیتونن از پوشک بگیرن این تجربه شخصیه خودمه که ازش جواب گرفت دخترمن ۱سال‌ داشت برچسب ها ی مختلفی براش خریدم بهش گفتم هر وقت جیش داشتی یه برچسب بردار بزن به دیوار دستشویی و بعد جیش کن اونم از ذوقش روزی چند بار برچسب برمیداشت میرفت جیش میکرد ومیزد به دیوار تا این که ۱سالو نیمش شد دیگه خودش خودش رو میشوست در ضمن فقط برای یک ماه برچسب لازمه دیگه براش عادی میشه لازم نیست خودش دیگه عادت میکنه به جیش کردن فقط خواهش میکنم اخم و تخم و زدن بچه رو ممنوع کنید که سر لج نیوفته عوضش پسرم یکسالو۷ماه داره دریغ از یک کلمه حرف ولی پوشکش که پر میشه خودش میاد طرف دستشویی ایشالله به زودی جفتمون از این پوشک خریدن راحت شیم😄 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام حبیبه خانم عزیز و همه ی اعضای محترم ممنونم از کانال خوبتون خدا حفظتون کنه و عاقبت بخیر بشین . در جواب خواهر عزیزی که گفتن شوهرشون واریکوسل دارن ،همسر بنده بیست سال پیش این عمل را انجام دادن ولی نمیدونم گرید چند بود . ولی خداراشکر عمل موفقی بود و خداراشکر ما بلافاصله بچه دار شدیم . الان هم چهار تا بچه سالم داریم خداراشکر .چهارمی الان سه ماهه است 😍... شما هم نگران نباشید با عمل جراحی مشکل حل میشه .و إن شاء الله دوباره صاحب اولاد سالم و صالح میشید . برای سلامتی و ظهور امام زمان لطفا یک صلوات بفرستید🙏 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانومی که پسرش شب ادراری داره اصلا چیزای سرد بهش نده بخصوص سر شب اصلا چون مستانش سرد شده .روغن کنجد وسیاه دانه بگیر و شب زیر نافش بمال و کف پاهاش و کیسه اب گرم شب بزار زیر نافش یعنی روی شکمش انشالله خوب میشه .پسر و دختر منم همین جور بودن خدارو شکر خوب شدن تا ۸ ساله شب ادراری داشتن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برا خانومی که دماغش گوشتی میخواد عمل کنه . پول الکی خرج میکنی یکی از همسایه های ما دماغش گوشتی بود عمل کرد بعد چن سال دوباره مث قبل شد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درباره کسی که نگران قد بچه اش هست یک تجربه که دارم پسر من اول ابتدایی که میرفت قدش خیلی کوتاه بود کلاس پنجم هر روز عصرونه دوغ گوسفند با نون میخورد همون سال یک دفعه قد کشید لبنیات استفاده کن ان‌شاءالله مشکلت حل میشه عزیزم خدا به مدیر گرو خیر دنیا و آخرت بده واقعا با این گروخیلی مشکلات حل میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درباره خانمی که مشکل پرده بکارت دارن عزیزم به نظر من اصلا درباره این موضوع باید کسی صحبت نکن چون بیشتر خودت ضربه میخوری آبروت که میره دردسر بزرگی هم برات درست میشه برو دکتر زنان ان‌شاءالله مشکلت حل میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در جواب اون خانمی که گفتن برادرشون بعد از برگشت از سربازی دچار وسواس شدن باید توجه داشت که ترس و حادثه ی ناگهانی به فرد استرس وارد میکنه و به اصطلاح سودا رو تو بدن فرد بسیار بالا میبره درنتیجه فرد رو دچار وسواسهای فکری ورفتاری میکنه درنتیجه شما حتما باید به یک پزشک متخصص ایرانی مراجعه کنید تا داروهای سودا بر بهشون بدن بینهایت تاثیر گذاره 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیزان خانم عزیزی که گفتند همسرشان واریکوسل داشتند همسر بنده هم همین مشکل رو داشتند ولی الان پسرم ۴ماهشه نگران نباشید توکل کنید برخدا ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#مسافر_بهشت ❤️ فرزند شهید کاشی با ذوقی کودکانه ادامه داد: من با بچه‌های فامیل در حیاط مسجد بودم که
❤️ . من، مادرم، پدربزرگ و عمویم راهیِ آنجا شدیم. از دفتر فرماندهی به ما گفتند: در این عملیات حدود 40 نفر در بیمارستان صحرایی اهواز هستند که پلاک ندارند و در شرایطی نیستند بتوانند صحبت کنند. چه کسی از شما برای شناسایی می‌آید؟ پدربزرگم مشکل قلبی داشت، مادرم هم به خاطر خواهر کوچکم نتوانست برود و قرار شد عموی بزرگم «سید عبدالله» و من که با اصرار و بهم دوختن در و دیوار شهر راضیشان کردم، برای شناسایی بابا برویم. سال 1365، وقتی که فقط 9 سال داشتم و کلاس سوم ابتدایی بودم، در منطقه خرمشهر و شلمچه جنگ را به چشم خودم دیدم. تانک‌ها حرکت می‌کردند و زخمی‌ها را جابجا می‌کردند. به بیمارستان صحرایی شلمچه رسیدیم، چادر بزرگی با کلی مجروح که روی تخت‌ها و زمین خوابیده بودند. مردی بلند قد روی یکی از تخت‌ها دراز کشیده بود و ملحفه سفیدی را تا روی سرش کشیده بودند. بابام روی قوزک پای چپش خال داشت و من موهای خال پایش را می‌کندم. خالش را که دیدم فهمیدم باباست. عمو را تکان می‌دادم و با اصرار می‌گفتم: «بابامه». جلو رفتم و پایش را تکان دادم اما حرکت نمی‌کرد. ملحفه را برداشتم. درست فهمیده بودم، بابام با کلی ریش و سر و صورت خاکی و زخمی روی تخت دراز کشیده بود و هیچ حرکتی نمی‌کرد. با صدای بلند داد می‌زدم: «عمو! بابامه.» بابام با دیدن من حرف زد. من را توی بغلش گرفت و گریه کرد اما نمی‌توانست تکان بخورد. چون بابا فرمانده گروهان توپخانه منطقه بود، با صحبت کردنش تعداد زیادی از مجروحین را شناسایی کرد و خانواده‌هایشان از حال بچه‌هایشان باخبر شدند. نگاهش در خاطراتی که برایش تداعی شده بود می‌دوید و ادامه داد: بابا را به بیمارستان گلستانِ اهواز، از آنجا به شیراز و از آنجا هم به بیمارستان لقمان‌الدوله انتقال دادند. آنجا بود که فهمیدیم بابا به دلیل اصابت ترکش قطع نخاع شده. فهمیدیم بعد از اینکه شلمچه توسط دشمن مورد اصابت موشک قرار گرفته بود، بابا برای نجات جان چند نفر که جا مانده بودند برگشته و وقتی که هواپیماها دوباره به قصد بمباران برمی‌گردند، بابا خودش را برای آنها سپر می‌کند تا آسیب نبیندد، ترکش به کمرش اصابت کرده و قطع نخاع شده بود، البته خودش خیلی راضی بود که توانسته جانشان را نجات دهد. از سال 1365 زندگی جانبازیِ بابا آغاز شد و 21 سال ولیچر نشین شد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
بار اول که به این تصویر نگاه می‌کنید، هیچ چیزی غیرعادی نیست. اما بعد متوجه می‌شوید که این مرد احتمال
این داستان توی یکی از روستاهای اطراف قم اتفاق افتاده و برمیگرده به عصری که بارون شدیدی میومده و هوا کم کم داشته تاریک میشده. یکی از اهالی این روستا که از زبون خودش این داستان ترسناک رو نقل میکنه میگه شوهرم هنوز نرسیده بود خونه و بارون واقعا شدید بود. تو خونه مشغول کارام بودم که صدای در اومد و من که مطمئن بودم شوهرم رسیده رفتم در رو باز کردم اما دیدم ی زن و مرد جوون جلوی در موش آب کشیده شدن. به من گفتن ما غریبیم و اگر محبت کنی تا بارون بند بیاد بیایم تو خونه شما بمونیم. من که میدونستم اگه شوهرم بفهمه که راه ندادم بیان تو ناراحت میشه، با روی خوش گفتم آره حتما بیاید و کلی تعارف کردم بهشون. زمانی که اومدن برن تو کفشاشونو درنیاوردن و با همون وضعیت وارد خونه شدن. چیزی که با چشما خودم دیدم، اگه کسی دیگه میگفت باور نمیکردم. خونه اصلا کثیف نشد. روستا کلا گلی بود و حتی حیاط خونه هم کثیف بود بخاطر بارون. اینو که دیدم بهشون گفتم شما بشینید الان میام و رفتم در خونه همسایه. تا در رو باز کرد رفتم تو و داستان رو بهش گفتم. چادرشو سر کرد و گفت بیا بریم و نترس. وقتی از خونشون اومدیم بیرون دیدیم دوتا گوسفند از جلوی خونه ما دارن میرن که همسایه ما گفت ببینی گوسفند کیه این موقع و تو این بارون زده بیرون که من بهش گفتم گوسفند رو ول کن بیا بریم تو تا شک نکردن. رفتیم تو و کل خونه رو گشتیم اما هیچ اثری از اون زن و مرد ندیدیم. من که زبونم بند اومده بود بزور به همسایه گفتم بخداااااا اینجا بودن، که پرید وسط حرفم و گفت آره تو درست میگی و من باید میفهمیدم اون دوتا گوسفند همونا بودن که داشتن میرفتن از تو خونه تو. وقتی شوهرم اومد داستان رو برای اون تعریف کردم که گفت خدا رو شکر که اتفاقی برات نیفتاد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
.چند هفته‌ای از آغاز ‌سال ٩٨ نگذشته بود که خبر ناپدیدشدن پسربچه یاسوجی منتشر شد. آن‌طور که خانواده ا
🍃🌸 عبدالحسین رضایی یکی از نیروهای بهشت زهرا می گوید: سال ها راننده آمبولانس بودم. یک روز رفته بودم سطح شهر که جنازه ای را به بهشت زهرا(س) منتقل کنم. خیلی برای تشییع معطلم کردند و ما را این طرف و آن طرف بردند. چندین بار جنازه را از توی ماشین درآوردند و تشییع کردند و دوباره گذاشتن توی ماشین. نزدیک ظهر بود که رضایت دادند جنازه را به بهشت زهرا(س) منتقل کنیم. در مسیر اتوبان صالح آباد داشتم رانندگی می کردم. حواسم به جلو بود که یکباره شنیدم از کابین عقب با مشت محکم می کوبند به شیشه پشت سرم. خودم نفهمیدم چطور و با ترس و عدم تعادل توقف کردم. وقتی ماشین ایستاد شنیدم یکی فریاد می زنه باز کن! باز کن! اول تصمیم گرفتم فرار کنم ولی بعد از چند ثانیه خودم را جمع و جور کردم و دستگیره را برداشتم و با وحشت آرام آرام رفتم به سمت کابین عقب و با فاصله و ترس زیاد درب عقب ماشین را باز کردم. دیدم جنازه سر جای خودش آرام و راحت خوابیده. یکباره جوانی لاغر اندام که از ترس رنگش پریده بود چالاک پرید پائین! پابه فرار گذاشت. به سمت بیابان فقط می دوید، انگار در مسابقه دو سرعت شرکت کرده بود. کمی که رفت ایستاد! برگشت به پشت سرش نگاه کرد. با اینکه خیلی دور شده بود، آهسته و با شرمندگی برگشت. در حالی که به شدت عصبانی بودم ولی خنده ام هم گرفته بود. گفتم: آخه تو این عقب چیکار می کردی؟ نگفتی من سکته می کنم؟ مگه نمی دونی سوار شدن عقب ماشین حمل جنازه ممنوعه؟ می خوای منو از نون خوردن بندازی؟ خلاصه اینکه گویا این جوان توی یکی از آن دفعه ها که جنازه را برای تشییع پیاده کرده بودن یواشکی پریده بود بالا و من متوجه نشده بودم. برای اینکه تنبیه بشه گفت: حالا تا بهشت زهرا(س) پیاده بیا تا حالت جا بیاد...! ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
داستانهایی که برای خواندش به کانال آمده اید❤️❌❌❌👇👇👇 ماجرای رمضان مرد کابلی 👇❤️ https://eitaa.com/636798/8377 ماجرای عجیب زنی که هرشب جمعه در قبرستان میخابید👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48061 راز تعبیر خوابه دیدن عذاب زن با ایمان👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48259 داستان گم شدن زن داداشم در ماه صفر👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/1833 معجزه ی امام رضا برای یک اروپایی👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/1789 اتفاق تلخی که برای دختر شش ماهه رخ داد👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/1792 مرگ تلخ عروس و داماد در اتاق عقد👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48509 ماجرای گم شدن پسربچه یاسوجی👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48232 بلایی که بر سر دختر بچه پنج ساله امد👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48337 ماجرای مرموز گم شدن ملیکا در جاده چالوس👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48336 ماجرای عجیب دختر تهرانی 👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48156 ماجرای مرموز تماس زنی با پلیس ۱۱۰👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48271 ماجرای مرموز خانه ی روستایی👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48288 راز سرهای بیرون زده از خاک در بهشت زهرا👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48196 داستان ناتالیای شیاد👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/35022 داستان بچه ی گمشده قسمت اول👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48878 بچه ی گمشده قسمت دوم👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/49025 پیرزن هفتصد ساله که هنوز زنده است👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/54040 ماجرای جالب ازدواج یک ساعته در حرم 👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/50452 راز عکس زنی که گریه میکرد❤️👇 https://eitaa.com/azsargozashteha/48242 اتفاق عجیب در مراسم تشییع شهدا + عکس 👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/1831 ماجرای وحشتناک عکس زیبای دختر بچه و برادرش❤️👇 https://eitaa.com/azsargozashteha/47861 ازدواج دختر البانیایی در حرم امام رضا ❤️👇 https://eitaa.com/azsargozashteha/52069 ماجرای عکس مرموز دختری که در آب بود👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48143 راز عقرب در خیمه ی عزاداران اربعین❤️👇 https://eitaa.com/azsargozashteha/1819 راز سفید شدن موی دختر در قبر❤️👇 https://eitaa.com/azsargozashteha/50809 جنازه ی عجیب در بهشت زهرا❤️👇 https://eitaa.com/azsargozashteha/1780 ماجرای خنده دار ازدواج❤️👇 https://eitaa.com/azsargozashteha/50790 راز شهیدی که در قبر خندید👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/50691 ماجرای مرگ هنگام دیدن فیلم مبتذل👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/50072 ماجرای سگی روی جنازه👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/50054 ماجرای تصادف خانمی که ترک موتور شوهرشون بود👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/49747 ماجرای عجیب تولد فرزند شهید برونسی❤️👇 https://eitaa.com/azsargozashteha/49716 ماجرای شفاعت حضرت زهرا از جوان فاسد👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/49642 دعای قسم به حضرت زهرا برای حاجت روایی❤️👇 https://eitaa.com/azsargozashteha/49596 خاطره ی پزشک زنان از یک زن باردار👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/49560 ماجرای تکان دهنده ی نبش قبر حضرت رقیه👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/49338 ماجرای نبش قبر دختر جوان و سالم ماندن پیکرش👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/49251 اتفاق واقعی در پادگان 👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48990 داستان گوسفند قربانی 👇🌸 https://eitaa.com/azsargozashteha/44398 داستان چگونه نماز خوان کردن همسر👇❤️ https://eitaa.com/azsargozashteha/48791 داستان پزشک زنان و زایمان 👇🌸 https://eitaa.com/azsargozashteha/42917 داستان آیت الله حق شناس و راز غذا🌸👇 https://eitaa.com/azsargozashteha/42435 داستان راز بنر سیاه تسلیت👇❌ https://eitaa.com/azsargozashteha/47545 داستان زیبای توبه👇❌❌❌❌ https://eitaa.com/azsargozashteha/1783 اتفاقی عجیب در گلزار شهدای قزوین👇❌ https://eitaa.com/azsargozashteha/47969 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌: لطفا در استفاده از تجربیات اعضا دقت و تامل بفرمایید مسوولیت با خود شخص است 🌸 کپی از بنر و متن داستانهای کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌❌❌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
.چند هفته‌ای از آغاز ‌سال ٩٨ نگذشته بود که خبر ناپدیدشدن پسربچه یاسوجی منتشر شد. آن‌طور که خانواده ا
❤️🍃 سلام خانمی که دوستتون شوهرش به پسرش خیلی گیر میده. کاش هنوز که پسر اول سن بلوغه باهاش دوست بشه کارشون خیلی اشتباهه بچه از پدرش دلسرد و سرخورده میشه مخصوصا الان که تو سن بلوغه و رفتارهای هیجانی ولحظه ای زیاد داره . برادر من هم با پسرش تو همین سن و سال بد رفتار کرد تو جمع شخصیتش خورد میکرد مسخره ش میکرد و همش برچسب بی عرضه بودن بهش میزد ولی با این کاراش پسرش ازش دور شد الان که ۲۲ سالشه رفیق باز و از خونه فراری و حرف هیچکی و گوش نمیده که بماند چقدر جای چاقو رو بدنش و با چه کسا میگرده و برادرم اصلا حریفش نیست ترو خدا با بچه هاتون دوست باشین جامعه خیلی خرابه. عزیزم فقط خواهر شما تنها راه حله باید با سیاست زنانه همسرشو رام و متقاعد کنه که با پسرش رفتار درست داشته باشه نه جلو پسرشون که اقتدار همسرش خرد بشه وقتی خودشون تنها هستند با ناز و دلبری از شوهرش با آگاهی دادن بهش مطلب ، کتاب هر چیزی که به شوهرش بفهمونه رفتار درست چیه. هر چی جلو جمع بهش به همسرتون بگید بدتر میشه بعضی مواقع دوست داشتن زیاد حساس بودن رو طرف باعث گیر دادن میشه و عدم درک و آگاهی . امیدوارم موفق باشید از مشاوره هم کمک بگیرید که رایگانه و تلفنی فکر میکنم ۱۴۸۰ باشه. 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 سلام در مورد اون خانمی که گفتن دخترشون متولد ۸۸ هست اصلا نگران نباشن بستگی به بدن و جثه و هورمون های بدن داره دیر و زود شدنش من خودم به شخصه بین سوم راهنمایی و اول دبیرستان بودم که پریود شدم ولی بقیه خواهرام چند سال زودتر از من شدن خداروشکر پریودی هامم سر وقت حتی سر ساعتش اتفاق میفته و خیلی دقیق و به موقع ست الان هم ۳۰ سالمه 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 سلام وقتتون بخیر در پاسخ به سوال خواهری که گفتن برادرشون دچار وسواس شدید شدن، خواهرجان شما پیش یک سیدی که دعا می‌نویسن و معتبر هستند برید تو اقوام ما خانومی هستند که اگه از چیزی بترسن دچار وسواس شدید میشن بطوری که اگر وسط زمستون هم باشه کل خونه رو می‌ریزه بیرون چندباری که رفتن به قولی کتاب باز کردن براشون گفتن ترسیدی ان شاء الله که حال برادرتون هم خوب میشه 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 سلام خدمت همگی خانمای گل درموردسوال اون بنده خدایی که گفتن ماماگرافی تشخیص کیست سینه براشون دادن ودکتر هیچ دارویی نداده درعجبم من خودم پارسال همین مشگل وداشتم وهمراه بادردزیاد که ماماگرافی تشخیص کسیت دادن ودکتربه من قرص گل مغربی وویتامین دی دادن وطی ۲ ماه که مدام این داروهارا استفاده کردم خداراشکر خوب شدم قرص گل مغربی یه مسکن بی ضررگیاهیه ویتامین دی هم یه نوع ویتامین هیچ ضرری نداره تازه اگه سایز سینه هاتون بزرگ باشه این ویتامین باعث کوچکترشدنشم می شه حتما استفاده کنید درپناه لطف بیکران خداوند متعال باشید 🙏 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 سلام درجواب اون خانمی که گفتن مادرشون مجرای اشکشان بسته اس و نمیتونه عمل کنه بگم که یه قطره گیاهی هست که یکی از اطلاع شهر اصفهان میسازن من شمارشونودارم اگه خواستن و تجربه دختردوستم که مجرای اشکش بسته بودوبااین قطره بازشدونیازبه عمل هم پیدانکردقیمتی هم نداره 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 سلام خدمت تمامی اعضای گروه وسلامی گرم خدمت حبیبه خانم وآدمین عزیزممنو از شما که این گروه خوب ودرست کردید ویه تشکر ویژه از خانمای گل گروه که منو راهنمایی کردید درموردانگشت پای دختر 🙏واقعا خوشحال وخرستدم که درچنین کشوری زندگی می کنم بامردمانی بسیار خونگرم ودلسوز الهی به حق جگر سوخته ی حضرت زینب زندگی شما وتمامی مردم جهان بدوراز بیماری غم وناامیدی باشه وشما خواهرای گلم عاقبت بخیر وسعادتمند باشید 🤲 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 چند وقت پیش مامانم یه روسری خیلی خوشگل برام خریده بود خیلی دوستش داشتم. وقتی رفتم خونشون بهم داد. منم اومدم خونمون تو کمد گزاشتم تا یه وقت مهمونی جایی رفتم بپوشم. روسری خیلی داشتم ولی اونی که مامان خریده بود برام خیلی به دلم نشست. تا اینکه چند وقت پیش با شوهرم وقتی بیرون بودیم تو ماشین. سرچهار راه که رسیدیم چراغ قرمز شد بعد یه دختر گل فروش دیدم اومد جلوی ماشین و اصرار که گل می‌خرید ازم یه دختر ناز. توی این سرما. خدایا دلم خیلی میگیره این بچه ها رو میبینم. یه روسری کهنه پاره سرش کرده بود . نمی‌دونم چرا یه لحظه احساس کردم دلم میخواد بهش یه کادو بدم. سریع با شوهرم برگشتیم واون روسری رو که مامانم داده بود برداشتم کادو کردم بردم سرچهار راه دادم به اون دختر چقدر حس قشنگی بود چیزی رو که خودم دوست داشتم دادم بهش. اونم یه شاخه گل زیبا بهم داد. از اون موقع باهم دوست شدیم. همیشه بیرون رفتنی سر چهار راه میبینمش همیشه بهم یه گل میده به نظر من هدیه ای ارزشمند هست که برامون مهم باشه. نه اینکه کهنه های خودمون رو بدیم دیگران بپوشن. همه آدما ارزشمند هستن. بیایید با همه مهربان باشیم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💜🍃 سلام خسته نباشید خیلی ممنونم از کانال خوبتون خدا خیرتون بده من تاحالا سوال نپرسیدم وفقط خواننده بودم واز تجربیات خواهرای گلم استفاده میکنم💐 الهی که به حق حضرت زهرا(س)همه خواهرای گلم تو زندگی هاشون خوشبخت وعاقبت بخیر بشن وهیچکس غم ومشکلی توی زندگیش نباشه آمین🙏😊 میخواستم در مورد درد دل اعضا بگم داستان گلرو واقعیت داره؟ واینکه اگه میشه روزی دوبار بزارید داستانشو خیلی برام جالبه با حوصله میشینم ومیخونم هرچند تلخ ودرد آوره سرنوشت اون دختر خیاط💔😔 لطفا تو این روزای فاطمیه برای منم دعا کنید ،منم سختی کشیده وزجر کشیده ام سنمم خیلی کمه اگه داستانمو بگم همه تعجب میکنن چطور با سن کمم با سه تا بچه وبدون همسر تک وتنها تونستم خودمو وزندگی مو جمع وجور کنم وزندگی مو از نو بسازم وآرامش رو به زندگی خودم وبچه هام برگردونم 🥲ولی میتونم بگم خدا خیلی پشت وپناهم بوده وخودمم یه دختر مستقل وسرسختی بودم همزمان درس میخوندم وکار هم‌میکردم وهیچ وقت کم نمیاوردم وروحیه مو به خاطر بچه هام وخودم وآینده مون حفظ کردم والان به موفقیت های زیادی رسیدم 😄👍،الان چند سالی میگذره از اون موقع وتولد ۲۸ سالگیمه😊 وبچه هامم شکر خدا بزرگتر شدن و کمک دستم هستن ودرک میکنن که من چقد سختی کشیدم وبه لطف خدا بچه های فهمیده ای دارم وقدر میدونن وبا اینکه هنوز کوچک هستن ولی توی همه کارا کمکم میکنن از خونه داری بگیر تا کارای دیگه منم دلم به همینا خوشه ودلگرمی زندگیمن😊 بعد از هر سختی آسانیست وپایان شب سیاه روز روشن وسفیده دنیا هیچ وقت یه جور نمیمونه ومدام درحال تغییره این روزام میگذره از یه جایی باید شروع کرد بلاخره😊 ببخشید طولانی شد برای ظهور مهدی موعود صلوات🌹😊 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با سلام به همگی دوستان و وقت همگی به خیروخدا قوت به حبیبه خانم عزیز. موضوع:درمان چاقی. دوست خوبم،در درمان چاقی اراده حرف اول رو می زنه. یعنی با تمام وجود بخواهی که خوش تیپ بشی. برای درمان ابتدا باید یه آزمایش خون بدی تا ببینی وضعیت بدنت چطوری است. بعد اگر همه چیز خوب بود،باید لیستی از غذاهایی که دوست داری رو تهیه کنی وروزانه همونا رو به مرور کم کنی. مثلا اگر شما هفته ای یه دونه پیتزا می خوردی،الان برا شروع سه چهارم بخوری وهمین طور کم کنی تا بشه یک چهارم پیتزا. مواد نشاسته ای مثل سیب زمینی،نان وانواع شیرینی ها رو به حداقل برسونی. روزه گرفتن فوق العاده به شما کمک می کنه،هم ثواب داره وهم شما رو لاغر می کنه. اما نباید موقع باز کردن افطار ،جبران روز رو بکنی وپر خوری کنی وهم چنین نباید سحری رو حذف کنی وبگی حوصله م نمی شه،چون حذف سحری باعث غلظت خون وسکته ی مغزی می شه. بیست دقیقه پیاده روی ویه ورزشی که باعث قوی شدن ماهیچه های شما می شه رو فراموش نکنی. این پیاده روی می تونه بعد از افطار باشه. توجه داشته باشید که اون دوستانی که سریع لاغر می کنند وسریع دوباره چاق می شند به کبدشون آسیب می زنند ومبتلا به کبد چرب می شن. اگر شما فرد بالغی هستی وقند خون هم نداری،در نهایت غذای شما تبدیل به دو وعده می شود،یه وعده صبحانه ویه وعده غروب ودر بقیه ی موارد اگر گرسنه هستی از میوه هایی مثل سیب،هویج،کاهو،کلم،...استفاده می کنی،از خشکبار ها هم می تونی در وعده های وسط روز استفاده کنی. اگر گرسنه شدی وخواستی بری سراغ نون ویا سیب زمینی ،به جای این کار دوتا دونه ی بادام یا دوتا دونه ی گردو ویا دوتا قاشق کنجدبخور. هر کسی با توجه به ذائقه ش می تونه برنامه ریزی کنه ولی باید دقت کنه که دچار کمبود آهن،کلسیم و ویتامین نشود. "شاد وموفق باشید." ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دل_نوشت ❤️🍃 #حبیبه بهش گفتم نخیرم خواب زن چپه بچه م پسر میشه خندید گفت خانم بزرگ اون خواب ظنه نه
❤️🍃 یکماه از سفرمون به مشهد گذشته بود چند روزی بود سرگیجه و سردرد شدید داشتم خودم حدث میزدم شماره ی عینکم بالا رفته باشه چون سه چهارسالی بود چک نکرده بودم و دکتر نرفته بودم سرگیجه و حالت تهوع و سردرد دیوونم کرده بود یه هفته قبلش هم برای اطمینان بی بی چک زده بودم و منفی بود محسن اون موقع تهران نبود و رفته بود اهواز بهم گفته بود سریعتر کاراشو انجام میده و برمیگرده ،تند تند بهم زنگ میزد و نگران حالم بود چون اون موقع من تهران تنها بودم مامان بابام شهرستان بودن مادرشوهرمم بیمارستان بستری بود و منم به کسی نگفته بودم که حالم خوب نیست و تنهایی دو سه دفه رفته بودم دکتر ولی از سرگیجه ی شدید نمیتونستم درست حسابی به کارای خونه رسیدگی کنم دکتر چشم پزشکی که رفتم بهم گفت فشار چشمت بالاس و باید بررسی بشه حتما و ادرس یه دکتر مغز و اعصابو بهم داد استرس گرفته بودم و میترسیدم که چیزیم شده باشه دو روز بعدش محسن برگشت خونه بهش گفتم محسن من میترسم برم دکتر مغز و اعصاب اگه بگه تومور داری چی؟ خندید و بغلم کرد _عزیزه من این چه حرفیه که میزنی اصلا همچین چیزی نیست ولی حبیبه من میگم تو حامله ای مطمئنی نیستی؟؟؟ با ناراحتی گفتم اره مطمئنم ،بی بی چکم منفی بود دیگه ولی محسن مدام اصرار میکرد روی حرفش و میگفت حسم بهم میگه که حامله ای من وابستگی خیلی زیادی به همسرم داشتم ،با اینکه خیلی وقتا از هم دور بودیم ولی من هر روز وابستگیم بهش بیشتر میشد مخصوصا اینکه وقتی مریض میشدم خیلی هوامو داشت و خیلی بهم میرسید وقتی که اون پیشم بود حالم زود بهتر میشد برای همین چند روزی که محسن تهران بود منم یکمی بهتر از قبل شده بودم و بهش گفتم نمیخام برم دکتر مغز و اعصاب بزار ببینم حالم چطور میشه اگه بدتر شدم میرم اونم اصراری نکرد برای دکتر رفتن دو سه روزی که گذشت حس میکردم بهترم حالت تهوع و سرگیجه هنوزم کم و بیش داشتم ولی دیگه محلش نمیدادم مامان معصومه ( مادرشوهرم) هم از بیمارستان مرخص شده بود و قرار شد من یه هفته برم پیشش بمونم چون هانیه خواهر شوهرم قرار بود برای ثبت نام دانشگاه دخترش بره شهرستان محسنم قرار بود دوباره برگرده اهواز صبح زود منو برد گذاشت پیش مامان معصومه و خودشم رفت سمت فرودگاه قبل رفتن توی ماشین منو بغل کرد بوسید و گفت مامان خوشگله مواظب خودت باش خندیدم و گفتم : مثل اینکه خیلی دوس داری زودتر بابا بشیا ولی فعلا خبری نیست ذوق زده نشو لبخندی زد وسرشو انداخت پایین و هیچی نگفت دیدم کسی توی کوچه نیست پریدم یه عالمه صورتشو بوس کردم و گفتم آخیششش حالم جا اومد ،بوسه خونم کم شده بودا محسن کلی خندید و گفت دختر انقدر شیطنت نکن توی کوچه بعدشم پیشونیمو بوسید و گفت بدو برو داخل درم ببند تا من برم عزیزم هروقت میخواست بره حالم خیلی بد میشد ولی نمیخاستم ناراحتیمو به روم بیارم الکی میخندیدم ولی سخت ترین لحظه بود برام هر روز که میگذشت بیشتر ازقبل عاشقش میشدم محسن نمیدونست من شبا از دلتنگی لباسشو بغل میکنم و میخوابم ..................................................... با رفتن محسن سرگیجه هام بازم برگشت مامان معصومه میگفت حبیبه پاشو برو یه ازمایش بارداری بده رنگ و روت عین زن حامله س به اصرار مامان همون روز رفتم تست دادم بهم گفتن یه ساعت دیگه جوابش اماده میشه منم برگشتم خونه و گفتم تلفنی نتیجه رو میگیرم اون یه ساعت با استرس برام گذشت وقتی پذیرش ازمایشگاه بهم گفت تست بارداریتون مثبته و حدود چهار هفته رو نشون میده بغض کردم ،خیلی خوشحال بودم باورم نمیشد باردار باشم یه علائمی داشتم ولی فکر نمیکردم مال بارداری باشه گوشیو گذاشتمو رفتم به مامان معصومه خبر بارداریمو دادم انقد خوشحال شد و گریه کرد که منم به گریه انداخت دستشو برد بالا و گفت خدارو شکر بچه ی محسنمو میبینم و میمیرم بغلش کردم و گفتم مامان این چه حرفیه من که بدون شما نمیتونم بچه بزرگ کنم شما تا وقت ازدواجش باید پیشم باشی ولی من نمیدونستم خدا برامون چی خواسته مامان معصومه درست روز قبل از تولد دخترم از دنیا رفت و بچه مونو ندید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#تجربه_اعضا 💜🍃 سلام یه سوال دارم . چطور شوهرم رو به خودم وابسته کنم؟ این زن ها هستن که تا تب میکنن
قرار بود به شمال بروند در جاده زیبای چالوس هنوز دیزین را کاملاً پشت سر نگذاشته بودند که برای ناهار در گوشه‌ای توقف کردند. مهشاد پازوکی 2 ساله و خواهرش 5 ساله بود، همه می‌خندیدند که ناگهان سایه هولناکی روی زندگی این خانواده جاخوش کرد. خرداد ماه سال 88 بود که همه فریاد‌های زنانه‌ای را در جاده سرسبز چالوس شنیدند، مهشاد گم شده بود!!! مادر مهشاد گفت: در جاده چالوس بودیم که برای ناهار بعد از دیزین کنار رستوران جوان توقف کردیم. شوهرم مهشاد و دختر دیگرم که 5 سال داشت را به پشت چادر برد و من رفتم تا برایشان لباس بیاورم، هنوز 5 دقیقه هم نگذشته بود که صدای دختر بزرگم را شنیدم که می‌گفت مهشاد نیست. هیچ کس متوجه نشد که مهشاد به چه شکلی گم شده است، همه رودخانه را وجب به وجب گشتیم اما سرانجام به ما اعلام کردند که اگر جنازه دخترم در آب بود باید تا 18 روز جسدش بالا می‌آمد. اما این اتفاق نیفتاده است. در هر حال چون ما هیچ دشمنی نداشتیم مطمئنیم کسی در همان جا دخترم را دزدیده است. به پلیس اطلاع دادیم و پس از 2 سال هنوز هم چشم انتظار. جاده چالوس برایم کابوس شده و شبی نیست که در خواب گریه نکنم. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🔴بلایی که سر دختر بچه ی پنج ساله امد🔴 «من مادر دو دختر بچه هستم، دو شیفت کار می کردم که بتونم معاشمون رو تأمین کنم. چون همسرم فوت کرده بود شرایطمون خیلی سخت بود. هرشب توی مسیر محل کارم دخترهام رو میذاشتم پیش یکی از همسایه ها، اون شب ، همه چیز به نظر عادی می اومد.دخترم ملیکا کاملا سالم بود. اما اواسط شب، از طرف اون خانم یه پیامک برام اومد که داره ملیکا رو می بره بیمارستان. موقعی که من رسیدم بچه م تموم کرده بود .فقط یک سالش بود. وقتی علت مرگ بچه م رو از زبون پزشک شنیدم پام سست شد و محکم افتادم روی زمین دکتر گفت دخترتون رو ترسوندن و علت مرگش ترس شدید بوده که منجر به ایست قلبی شده خانم همسایه گفت پسر نوجوانش دیروز یه ماسک ترسناک خریده بود و وقتی اتاق تاریک بود با همون ماسک رفته بود بالای سر ملیکا که باهاش شوخی کنه اما یهو دیدم بچه از حال رفت فکر کردم شاید غش کرده و آب بهش بدم خوب میشه اما هرکار کردم به هوش نیومد تا اینکه زنگ زدم اورژانس ولی متاسفانه بچه تموم کرده بود از تمام مادرا میخام بچه هاشونو به خاطر کار یا هرچیزی به هرکسی نسپرن از خودشون جداشون نکنن😔 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام.خداقوت من چند وقته گوشم سوت می‌کشه. دکتر گوش رفتم .نوار گوش و... گفت گوش سالمه. رفتم چندتا دکتر اعصاب بازم خوب نشدم. کسی به این مشکل من دچار شده؟ آیا راه حلی کسی نداره؟ ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیر ببخشیدمامانم یه مدتی هست کف پاهاش دردمیکنه وهرچه استراحت کند بدتراست ولی هرچی راه میروددردش کمترهست وچندوقتی هست تمام پاهاش وانگشتهایش هم دردگرفته هرچی دکتر رفته بی فایده بوده چیکاربایدبکندتابهترشود ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام بانوجان وقتتون بخیران شاالله...دوستان کسی نمیدونه بخوام ی نامه برابیت رهبری بفرستم روچطوری اقدام کنم ممنون میشم اگه کسی میدونه راهنمایی کنه😊 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان. وقتتون بخیر، برای تزریق چربی توی صورت اگه تهران دکتر خیلی خوب سراغ دارین که صورت مصنوعی نشه بهم معرفی کنید ممنون از همگی ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام لطفا سوال منم بزارید شاید کسی تونست کمک کنه من امسال میخوام برای ارشد ثبت نام کنم ر‌شته کارشناسیم آموزش ابتدایی هس،، اما نمیدونم چه منابعی مطالعه کنم تا تو یک رشته خوب مثل روانشناسی قبول شم دوستانی که ارشد میخونن اگه ممکنه تجربشون بگن ممنون میشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام من خودم لاغر شدم ولی شکمم بزرگه و کم خونی هم دارم مشکلم چیه ببخشید عفونت ادراری و رحمی هرچی رفتم دکتر زنان قرص خوردم دو دوره ولی خوب نمیشم از ترس معاینه(مامای خیلی خشنی داشت ) دیگه نرفتم. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام حبیبه جان خداقوت🌹 چقدر عاشقانه ها تون را که خواندم لذت بردم. حبیبه جان میخواستم بپرسی از دوستان ببینم کسی میدونه انگشتر نقره درمعرض نوره قرار گرفته ورنگش سیاه شده حالا باید چکار کنم؟؟؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان خواهشا کمکم کنید کاپشن خریدم روش مشمایی هست بعد از مدرسه اومدم دیدم یه خط با خودکار کشیده شده هر کاری کردم پاک نشد توروخدا راهکاری بگین که پاک بشه😭🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ 33سالمه، زیر چشمام چهارسالی میشه خیلی گود شده نمیدونم چیکارکنم برای رفع گودی. بااینکه بچه کوچیک خانواده هستم ولی همه فکرمیکنن بزرگتر از بقیه خواهرام هستم . ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ خانم هستم، 33 سالمه، صاحب دو فرزندپسر. همسرم همش دنبال بهونست تا با کمربند مشت و لگد بیفته به جونم تا قبل از ازدواجم خیلی شادو پرانرژی بودم. همسرم و استرس هایی که بهم واردکرده باعث شده شبها فقط آرزوی مرگ کنم. نصف دعواهامون به خاطر سرد مزاجی منه. کمکم کنید. همش تنم کبوده از کتک هایی که ازش میخورم ولی به خانوادم هیچی نمیگم چون پشتیبانی ندارم. همش به خودکشی فکرمیکنم ولی به خاطر بچه هام دست به این کار نمیزنم. 💜👇 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام خدمت شما ادمین محترم و اعضا کانال دوسه روزه ک انگشت های پای دخترم (۱۴ سالشه ) لکه های قهوه ای روش افتاده ولی نه درد داره نه خارش ، حالا میترسم علائم بیماری باشه کسی میدونه چیه یا چ دکتری باید ببرمش لطفا جواب بدید ممنونم خدا خیرتون بده زدگی مال کفش نیست 👇❤️ @adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
. ممکن است تغییر رفتار همسرتان که باعث شده فکر کنید دیگر به شما علاقه ندارد، به‌خاطر یک مشکل کاری یا
💜🍃 سلام خانمی که میخواد خاور بخره دخترم به همسرت بگو بره پایانه حمل بار شهر محل سکونت خودتون و از چندین راننده خاور سئوال کنه وضعیت بار چطوره بار کمه ؟ زیاده ؟ کرایه بار چقدره ؟ کمیسیون و بیمه بار چقدره ؟ وضعیت گازوئیل و قطعات یدکی و قیمت لاستیک و هزینه بیمه شخص ثالث چقدره ؟ از رانندگان خودروهای خاور سئوال کنه وضعیت کامیون داری چطوره ؟ دخلش به خرجش میارزه یا نه ؟ ازشون بپرسه آیا از کارشون راضی هستن ؟ برین چند تا نمایشگاه ماشین سنگین خودروهای مشابه رو قیمت بگیرین داخل نرم افزار دیوار سرچ کنید کامیونت خاور تا قیمت دستتون بیاد و کلاه سرتون نره به هیچ وجه برای خرید کامیونت خاور عجله نکنید ماشین همیشه هست نکنه چشم بسته وارد کاری بشین همه جوانب کار رو بررسی کنید بعد اقدام کنید و در آخر یادتون باشه کلا رانندگی کاری بسیار سخت و پر خطریه و نیاز به تجربه بالا داره و کار هر کسی نیست از قدیم گفتن رانندگی آب و آتشه موفق باشید 👆🌸 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام دختر خانمی که یک ماهه صیغه محرمیت خونده دخترم صیغه محرمیت قبل از عروسی خونده میشه برای اینکه طرفین بتونن اخلاق و رفتار همدیگه رو آشنا بشن و اگر پی به وجود مورد منفی بردن ازدواج رو‌ منتفی کنن تا بعداً دچار مشکل نشن پس بهتره در این مدت رابطه جنسی نداشته باشین و اگر بخوای رابطه جنسی نباشه نباید کنار هم بخوابید چون همین همخوابی منجر به همبستری و رابطه جنسی میشه گذشته از اینها رابطه جنسی قبل از عروسی خوب نیست و به ضررت تموم میشه حتی خود شوهرت بعداً بهت طعنه میزنه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام حبیبه جون و دوستان . خانمی ک گفتن سه بار عمل شدن و الآنم حامله هستن . عزیزم چرا میگی متاسفانه باردار م. میدونی چقدر زوج تو حسرت داشتن فرزندهستن خدا بهت نعمت بزرگی داده شکر کن . بعدشم یکی از اقوام ما پنج بار عمل سزارین کرده هیچ مشکلی هم نداره. توکل کن بخدا 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام.در جواب خواهر گلمون که میخوان شریکی با پدرشون خاور شریکی بخرن .ما تهران هستیم و شوهرم خاور داره در آمدش خوبه به شرطی که سعی کنن یه بار ثابت پیدا کنن.پدرشون هم این وسط میخواد در آمد کمتری بردارن خوبه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام ممنون ازکانال خوبتون@برای خانمی که گفتن کیست سینه دارن ودکتربهشون دارو نداده من هم کیست داشتم دکتربهم قرص روغن گل مغربی داد سه روز هفته رابخورم عالی بود کیستها برطرف شد خداراشکر 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 یکتا: سلام آدمین جان مرسی از کانال خوبتون واما جواب اون دختر خانم گلی که محرمیت خوندن و پیش نامزدشون میخوابن و... خواهر گلم اونا که عقد دائم هستن هیچ اعتباری که ادامه ی رابطشون نیس وای ب حال شما که هیییچ تضمینی وجود نداره اینو بدون اگه آقا دلزده بشه ونامزدی رو به هم بزنه علاوه بر آبروتون که میره حتی مهریه ای هم بهتون تعلق نمیگیره من نمیدونم چرا اصلا خانوادتون اجازه میدن کنار هم بخوابید تازه عقد کرده ها هم چنین توصیه ای بهشون نمیشه وای ب حال شما .یه دختر باید تا عروسیش خودشو نگه داره که بعدا خانواده ی شوهر سرزنشش نکنن شما از اول نباید قبول میکردید ولی هنوزم دیر نشده هر وقت خواست بگید نه اگه دوستتون داشته باشه بخاطرتون صبر میکنه تا عروسی در غیر اینصورت این آقا شما رو واسه غرایز جنسیشون میخواد همون بهتر که این ازدواج سر نگیره 🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 و در جواب دوستی که گفتن چطور میشه پیام حذف شده رو دید اگه منظورتون پیامک هست وقتی وارد پیام ها شدین سه نقطه سمت چپ پیامها هست اونو میزنید بزنید رو گزینه ی سطل زباله ، پیامهای یک ماه اخیر رو داره البته اگه طرف زرنگ نبوده باشه واونجام پیامها رو پاک نکرده باشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام،درمورد کیست تخمدانها خانمهااین تجربه که مورداطمینان وتجربه قرارگرفته ونتیجشوخودم دیدم میگم استفاده ازروغن سیاهدانه هرشب درنافه بصورت یکی دوقطره ومالیدن به زیرناف بمدت چندین ماه انشاا....جواب میگیرن این مسئله برای تنظیم قاعدگی وبرای باردارشدن جواب میده 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 خانومی که برا برادرشون میرن خواستگاری برا داییم هر جا میرفتیم جور نمیشد تا این که من ۳ روز روزه و صلواتو زیارت عاشورا نذر کردم البته که از قبلش از هم خوششون اومده بود ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ ماجرای دوئل شهید خرازی با ژنرال بعثی عملیات حالت فرسایشی به خود گرفته بود و انرژی و رمقی برای لشکر ۱۴ امام حسین (ع) باقی نمانده بود. یک شب من و حاج محسن حسینی در سنگر نشسته بودیم که حاج حسین خرازی وارد شد و پرسید: «از بچه‌های مهندسی چند نفر اینجا هستند؟» گفتیم: «ما دو نفر در به در و بیچاره!»  حاجی لبخند زد و گفت: «امشب می‌خوام بریم جلو!» از حرف او تعجب کردیم. ما هیچ‌گونه امکانات پیشروی نداشتیم. حاج محسن که آدم شوخی بود، بلند شد و گفت: «می‌خوای ما رو به کشتن بدی؟! تو که از درد زن و بچه سر درنمی‌آری!»  خلاصه همراه حاج حسین سوار یک ماشین تویوتای لندکروز نو شدیم و حرکت کردیم! این تویوتا را همان روز به حاج حسین خرازی داده بودند. خرازی ما را به یک سنگر تصرف شده عراقی برد که سنگر فرماندهی عراق در منطقه شلمچه بود. یک سنگر مجهز و مجلل زیرزمینی که مبل هم داشت. سنگر در عمق زمین ساخته شده و قطر بتون آن حدود یک متر بود. روی آن را با چندین متر خاک پوشانده و روی خاک‌ها قلوه‌سنگ‌های بزرگی قرار داده بودند!  وقتی وارد این هتل زیرزمینی شدیم، شخصی به نام جاسم که کویتی‌الاصل بود، از طریق بی‌سیم مشغول شنود فرکانس‌های عراقی‌ها بود. حاج حسین گفت: «جاسم کسی رو دم دست داری؟!  جاسم خنده‌ای کرد و گفت: «ژنرال ماهر عبدالرشید!»  ماهر عبدالرشید از فرماندهان معروف ارتش عراق و فکر می‌کنم فرمانده سپاه هفتم بود! حاج حسین گفت: «بارک‌الله، بارک‌الله! خب، چه خبر؟!»  جاسم جواب داد: «می‌خواهد عقب برود. سه شب است که نخوابیده و دارد نیروهای خود را برای عقب‌نشینی آماده می‌کند.»  حاجی خرازی با لبخند ملیحی گفت: «نمی‌ذاریم بره! مثل من که به خط اومدم، اون هم باید بیاد و بمونه.»  جاسم گفت: «چطوری؟!»  حاجی گفت: «بهش پیغام بده بگو: قال الحسین خرازی…»  جاسم گفت: «نه حاجی این کار و نکن! من با این همه زحمت به شبکه بی‌سیم آن‌ها نفوذ کرده‌ام! بر اوضاع اون‌ها مسلطم! فرکانس‌های آن‌ها را کشف کرده‌ام. حیفه!»  حاجی گفت: «همین که گفتم!»  جاسم با تردید روی فرکانس بی‌سیم‌چی ژنرال رفت و به عربی گفت: «بسم‌الله الرحمن الرحیم، قال الحسین خرازی…»  بی‌سیم‌چی عراقی با شنیدن اسم خرازی و فهمیدن اینکه فرکانس او لو رفته، شروع به ناسزاگویی کرد و جاسم با شنیدن آن فحش‌ها رنگ از رویش پرید و بی‌سیم را قطع کرد! حاجی پرسید: «چی می‌گفت؟!»  ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
✅ خوش‌بحال پسری که با دختری ازدواج کنه که زندگیش رو براساس "مردم چی میگن" بنا نکرده باشه! ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
. ممکن است تغییر رفتار همسرتان که باعث شده فکر کنید دیگر به شما علاقه ندارد، به‌خاطر یک مشکل کاری یا
💜🍃 دوستان رژیم استمرار و انگیزه و پشتکار میخواد با مانکن کالریتونو بشمارید و با برنامه هایی که نرمش میدن ورزش کنید بهتون قول میدن لاغر بشید اگه رعایت کنید من یه دوره ۱۸ روزه با برنامهwork out for womanورزش کردم بدون رژیم اما خب مرخوریم نمیکردم حدودا سه پهار کیلو لاغر شدم یکی از اقوام با کالری شمار ماهی ۴ کیلو لاغر میکرد و لیمومی از رژیمای خوبی داره ما داشتیم کسیو که از نزدیکای ۸۰ کیلو به ۶۰ کیلو رسید و کلیم بخور بخور داره رژیم لیمومی ایشون بعد لاغری راحت باردارم شدن چون چاق بودن دکتر بهشون گفته بود باردار بشی مشکل برات پیش میاد خلاصه که لاغر کردن راحته انگیزه میخواد و پیاده روی براز لاغری عالیه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقت بخیر در جواب خانمی که عروسی دارند و می‌خواهند لاغر بشند رژیم کالری شماری به همراه پیاده روی در بلند مدت جواب خوب میگیری پروسه حداقل یکساله باید بگذرونی انواع رژیم الان هست میتونید نسبت به احوال خودتون انتخاب کنید اصلاح مزاج و طب سوزنی در طب سنتی میتونه در کاهش وزن کمک کننده باشه رژیم کتوژنیک که مصرف فقط پروتئین هست به همراه سبزیجات به سرعت لاغر میکنه تجربیات افرادی که این رژیم داشتند بخونید جالبه من خودم در عرض دو هفته هشت کیلو کم کردم ولی چون بدن تو فاز کتو میره اصلا نباید بشکنی در اینکه کبدت دچار مشکل بشه تضمینی نیست من خودم شخصا هم کم کردم هم اینکه مشکلی پیش نیومد بابت گرفتن رژیم خیلی تحقیق کنید با اراده باشید هدف بزارید تا به نتیجه برسید رژیمی که عرض کردم خیلی نکات داره لطفا سر خود انجام ندهید🙏 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیزم وخسته نباشیدخدمت اون خانومی که گفتن برادرش موقعیت خوب داره ولب ازدواج براش مهیانمیشه واون خانومی که گفتن باشوهرشون مشکل داره حتمابااین خانوم تماس بگیرن صددرصدکمک بزرگی میتونه بهشون بکنه۰۹۳۳۸۰۵۸۲۹۱منم دعاکنیدخودم کلی کارپیششون انجام دادم ونتیجه شودیدم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 باسلام خدمت خانوم عزیز که گفتن پدرشون به خاطر زن دومشون این عزیزم به زور شوهردادن واین خانوم بعد از گذشت این همه سال ازشوهرشون خوشش نمیاد میخواستم بگم عزیز جان اصلا کاری به گذشته نداشته باش اگه واقعا مرد خوبیه اهل زندگیه خوب و خوش اخلاقه بزار رولطف خدا که رودهن چین مردی و فرستاد تا از اون زندگی نجات پیدا کنی وموفق بشی قسمت خوب قضیه زندگیت وببین آرامشی که داری چنبه های خوبسو ببین آنقدر دنبال گذشته نرو چون به زور شوهرت داده که خودش راحت باشه پدرتونو میگم نرو..دنبال حال خوبه زندگی خودت باشه اگه مهربونم وخوشی اخلاق صددفعه دورش بگرد صدقه ام براش بزار کنار..اینو خدا برات فرستاده ناراحت شی ..ازکجااونجا تو اون زندگی میموندی اتفاقات بدتری برات نمیفتاد ..برای سلامتی اقاامام زمان ع صلوات 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت دوستی که میخوان چشمشون رو لیزیک کنن و دنبال دکتر خوب توی تهران هستن.بنده اهواز عمل کردم پیش دکتر خواهشی و راضی ام.حالا اهواز برای ایشون دوره ولی من خواستم فقط بهشون بگم برای بیمه تکمیلی اگه میخواین بعد از عمل پولتون رو بگیرید من بیمه تکمیلی دانا بودم.کل عمل با عکسای تخصصی از من ۸ میلیون گرفتن و بیمه گفته بود نصف پول رو میده.ولی وقتی عمل کردم و مدارک رو بردم.اونجا کارشناس بیمه گفت باید قبل از اینکه عمل میکردم میرفتم دکتر متخصص خود بیمه تکمیلی چشمام رو معاینه میکرد و نامه میداد.به این ترتیب سر من بی کلاه موند و همه هزینه از جیبم رفت و بیمه پولمو نداد.شما هم یه پرس و جویی کن ببین شاید بیمه شما اینطوره تا حداقل به پولت برسی 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که ۳۸سالشون هست و میخوان عمل چشم انجام بدن کلینیک نور تو تهران دکتر می‌افتاد بسیار عالی هستن آدرس و تلفن رو از داخل اینترنت بگیر 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دررابطه با خانمی که ۳بار سزارین شدن والان حامله هستن ونگران هستن، میخواستم بگم‌ دوست من ۴بار سزارین شده ۲تا سقط داشته که یکیش کوتارژ هم شد.یکی دیگه‌ازفامیل ها هم ۴بار سزارین شده خداروشکر اصلا مشکلی نداشتن.نگران نباش توکلت بخدا باشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 تا جاییکه میتونستن تلاش کردن برا درآوردن و نتونستن دربیارن، اشکال ندارد پوشاندن روی چاه هم مخصوص اسماء خداوند و ائمه علیهم السلام است حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام دارای مقام والایی هستند و تالی تلو معصومند ولی امام نیستن برای همین عرض کردم بستن چاه لازم نیست اگر اسم خدا یا ائمه علیهم السلام بود باید چاه رو می بستند. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ،در جواب دوستمون ک بارداراست و میگن سه باز سز کردن و یک بار عمل دیگه ،عزیزم مامان من ۴ بار سزارین شدن و یک بارهم یک کیست سه کیلوییی عمل کردن برداشتن یعنی پنج بار شکمشون بازشده و همونجا دوباره بخیه ،خداروشکرمامانم خوبه ،نترس و چیزی رو ک خدا داده سقط نکن
❤️🍃 سلام وقتتون بخیر ببخشید من نمیدونم از کجا شروع کنم که اعضای کانال وقتی میخونن بتونن نظر بدن و قضاوت نشه چون مخاطب با توجه به حرفهای گوینده نظر میده ولی خب آنچه که ناراحتم می‌کنه رو میگم برادر بزرگ ما که هر چی صفت خوب بگم واقعاً کم گفتم ازش پارسال در اثر کرونا ازدنیا رفت و همه ی ما و حتی فامیل و دوستان رو عزادار کرد😔😔😔 تو این مدت بعداز فوت داداش خانواده ی زنداداشم که دختر عموم هستن در ابتدا بگم که خیلی براشون احترام دارم رفت و آمد و دور همی و شب خوابیدن ها نه همیشه ولی خونه ی خواهرشون یعنی داداشم زیاد کردن و کلا خیلی راحتن البته ما منظورمون این نیست که چرا میان متقابلاً زنداداشم هم می‌ره خونه ی اونا ولی زنداداشم خیلی اهل رعایت هست و اونا هم همین طورن و به مراتب قطعاً باید هوای خواهرشون رو داشته باشن مخصوصاً الان که شوهرش نیست ولی باتوجه به اینکه داداش وقتی بودن این چیزا بیشتر رعایت میشد و اصلا ما اونطور رفتارها رو که گیر بدیم یا دخالت کنیم یا سرک بکشیم که کی اومد کی رفت نداریم چون مادرمون هم وقتی زنده بود ازاین رفتارها نداشت و واقعاً رفتار مادرم زبانزد بود و اینو خود عروس هامون میگن حالا نمی‌خوام طولانی کنم فقط خواستم بگم این خیلی خوبه که میان و شاید ما نباید حساس بشیم ولی باور کنید یه جاهایی حتی خودشونم خجالت میکشن ولی بازم کارشون رو که گفتم کار خوبیه به هرحال این رفت و آمدها برای روحیه ی زنداداشم لازمه و اینم بگم چون زنداداشم تو خانواده ی ما احترام خاصی داره خانواده ی ما بیشتر تو خونه ی پدری با ایشون ارتباط داریم و بیشتر استقبال از خانواده ی خودش داره طوریکه داداش هم از این رفتار ایشون ناراحت میشد البته چند بار هم اشاره کردم همه چیز تو زندگی دو طرفه س اما واقعا داداش و کلا خانواده ی ما خیلی انصاف دارن اینا رو هم فقط همین طوری گفتم وگرنه هیچ منظوری نداشتم😔 فقط لطفاً اگه میشه بگید ما داریم قضاوت میکنیم یا اینکه نه اصلا نباید این چیزا رو مطرح کرد شاید اصلاً نظر بعضی ها این باشه که اینم شد مشکل چرا مشکل ساختید برای خودتون زندگی چیزای مهم تر از این داره ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت حبیبه خانم و اعضای محترم گروه پسر 11 ساله ای دارم که خیلی می ترسه انقدر که تنها تو اتاق نمیره وسایلش یا اسباب‌بازی هاش رو بیاره حتما باید با یکی از اعضای خانواده بره خیلی ببخشید برای سرویس بهداشتی رفتن که بیش از حد می ترسه باید گوشه در باز باشه و یکسره ما رو صدا میکنه ببینه ما هستیم یا نه با دیدن کوچک ترین تصویر یا فیلم یا داستان که از نظر ما خیلی هم ترسناک نیست می ترسه و یه مدت از ذهنش بیرون نمیره در ضمن خیلی تو تخیلات هستش تمام نقاشی هاش و داستان هایی که می نویسه تخیلی هست یکسره برای خودش داستان های تخیلی می سازه به شدت به فیلم دیدن علاقه داره دو بار مشاوره جاهای مختلف بردیم هر دو هم گفتند خیلی با هوشه خیلی باهاش حرف می زنم که اینقدر تخیلی بودن انسان رو از واقعیت دور میکنه خودش هم درک می کنه ولی انگار عادت کرده زندگی تو تخیلات رو بیشتر دوست داره یکسره میگه می خواهم بزرگ بشم دانشمند بشم ایده های خیلی خوب و جالبی هم داره ولی هم خیلی تو تخیلات بودنش و هم ترسش خیلی اذیتم میکنه لطفا اگر کسی راهکاری بلده که تونه متعادل بشه خیلی ممنون میشم من رو راهنمایی کنه ببخشید که خیلی طولانی شد می خواستم کامل توضیح داده باشم برای ظهور وسلامتی آقا امام زمان (عج) صلوات ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشید میشه تو کانال بذارید کسی واسطه ازدواج تو شهر قزوین میشناسه؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید حدود ۱۰ ساله ریزش مو دارم ،لیکن پلان پوست سر ، کف سرم طاس شده، ۳۸ سالمه کسی مثل من بوده که کاشت مو روی سرش جواب داده باشه؟ کاشت مو درقم باشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام لطفاً پیام من هم بزارید 31سال سن دارم دوتا فرزند دارم سنگ کیسه صفرا دارم یک خورده ای هست سنگم دکتر رفتم گفتند باید کیسه صفرا را در بیاری آنزیم های کبدی هم بالا هست کسی طب سنتی یا دکتر خوب تو شیراز سراغ داره که نتیجه گرفته باشه بخدا از ترس وفکر دارم دیونه میشم تورو خدا راهنمایی کنید ممنون میشم 😔 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام میشه راهنماییم کنید برای پاک شدن لک های بارداری چی خوبه ،چه گیاهی ویا کرم خاصی؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام.وقت همگی بخیر.میخواستم بدونم کسی برای طب سنتی توی مشهد یک جای معتبر سراغ داره.ممنون ❤️👇 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
. ممکن است تغییر رفتار همسرتان که باعث شده فکر کنید دیگر به شما علاقه ندارد، به‌خاطر یک مشکل کاری یا
🌸🍃 سلام در مورد خانمی که سه بار سزارين کردند الآن برای بارداری چهارم نگرانند می خواستم بگم خواهر شوهر من چهار تا بچه داره هر چهار تا رو سزارين شده خواهر گلم نگران نباشید وقتی که باردار شدی اون هم خدا خواسته، حتما خدا می خواد یه هدیه خیلی قشنگ بهت بده اول خدا رو شکر کن و بعد برای سلامتی خودت و بچه ات، برای سلامتی امام زمان (عج) نذر کن ان شاء الله خدا کمکت می کنه شما که الان نظر لطف خدا شامل حالتون شده لطفا برای حاجت روایی همه اعضا گروه هم دعا کنید سلامتي آقا امام زمان (عج) صلوات 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که گفتن برای کیست سینه رازیانه بخورید خیلی خیلی بده نخورید خانمها..... کلا چیزهایی مثل رازیانه و سویا که هورمون زناته دارن برای کیست بسیار مضره 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت حبیبه جان . برای خانمی که گفتن برادرشون شرایط ازدواج دارن ولی نمیشه .شماره این بنده خدارو بدین براش سرکتاب قرانی باز کنه کارش خوبه خداییش .09336490081 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در مورد خانمی ۳۸ سالہ کہ میخوان عمل ۔لیزیک کنن برا چشمشون و دکتر خوب از تھران میخوان خواھرم مادرم عمل کردن رازین ( کلینیک نور دکتر میر آفتاب خیلی کارشون عالیہ )معروف ھستن واقعا عالین حتما برید پیشش 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام همسرم واریکوسل گرید2داره همسر شمارو چجوری درمان کردن که باردار شدین؟بما عمل هم خیلی گفتن انجام بده همسرم ولی ما نمیخایم.توکلم بخداس معجزه میخام ازش 😔 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در مورد خانمی که سه بار سز شدن و عمل دیگری هم داشتن عزیز دلم خاله همسر بنده چهاربار سز شده الانم سالم و سلامت در کنار فرزندانشونن... اگر از این جهت که چاربار سز میشید نگرانید, نگران نباشید😄 و یه چیز دیگم میخواستم بگم.... دوستان غلطای املاییتون واقعا دیگ داره سر به فلک میکشه😅 بخوام بگم کلمه مثل رو دوستان *مسل* مینویسن یا عنبر نسا رو *امبرنسا* الاغ رو *عولاغ*🙃 دوستان خواهرانه میخوام بگم قصدمم توهین نیست🤗 اما این کلمات واقعا کلمات خیلی خیلی ابتدایی هستش البته اینم بگم گاهی اوقات بعضی حروف کیبورد گوشی کنار هم هست که خیلی راحت میشه تشخیص داد که اشتباه دستمون خورده😬 خواهشمندم وقتی پیاماتونو ارسال میکنید یه دور دیگ روشو بخونید تا اگر غلطی داشت ویرایشش کنید🙄 ارادتمند همگی😘 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در جواب خانمی که گفتن سه بار سزارین شدن الان برای بار چهارم دوباره باردار شدن عزیزم من خودم تو سن بیست و شش سالگی برای بار چهارم سزارین شدم منم خیلی گریه میکردم و میترسیدم ولی خوب دکترم خیلی خوب بود و گفت هیچ مشکلی پیش نمیاد میدونم حالت و درک میکنم الان دخترم پنج سالشه و الحمدلله هیچ مشکلی برام پیش نیومد انشالله که شما به سلامتی زایمان کنی توکلت به خدا باشه 🌺 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 در پاسخ به سوال خانمی که برای ریه های خواهرش که موقع عصبی شدن باید اکسیژن بزند باید بگم عمه من هم همینطور بود تا اینکه یک نفر گفت اوایل تابستان که درخت مو ( انگور) رو هرس میکنن از نوک شاخه هاش آب میاد به اصطلاح میگن درخت مو گریه میکنه با هر روشی که میتونن این آب رو جمع کنن و بدن خواهرشون چندین مرتبه بخوره انشالله به زودی خوب میشن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در پاسخ به بانویی که چشمشون رو میخواستن عمل کنن: کل خاندان ما عینکی بودند و پیش دکتر سید ضیاءالدین طباطبایی عمل کردند و فوق العاده راضی هستند . خیلی عمل ایشون با دیگر پزشکان متفاوته ، خییییلی بهتره. اسمشون رو سرچ کنید اینترنت شمارشون میاد مطبشون سهروردی هست. دعا کنید منم بتونم برم عمل کنم خیلی چشمام ضعیفه ... 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 دختر گلم خدا مادرتون رو رحمت کنه چشم خیرش بدرقه زندگی شما گلم سبزی قورمه با روغن در حدی ک ب سیاهی بره ولی نسوزه باید سرخ شه هم لعاب میندازه هم خوشمزه تر میشه همیشه نیم ساعت قبل اینکه خاموشش کنی زیرش کم کن روغن خورش بیاد بالا گلم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
سلام عزیزم لطفا اگه براتون امکان داره این متن رو بفرستید برای دختر خانمی که مادرشون فوت کرده، وطریقه ی سرخ کردن سبزی رو میخاستند.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#مسافر_بهشت ❤️ ماجرای دوئل شهید خرازی با ژنرال بعثی عملیات حالت فرسایشی به خود گرفته بود و انرژی
❤️ جاسم گفت: «داشت ناسزا می‌گفت!»  حاجی خرازی دست در جیب خود کرد و یک واکمن کوچک درآورد و گفت: «نوار قرآن براش بذار و بگو منطق شما اونه و منطق ما این!»  جاسم دوباره بی‌سیم را روشن کرد و نوار را گذاشت! بی‌سیم‌چی عراقی فرصت گوش دادن به قرآن را نداشت. سیستم بی‌سیم آن‌ها به هم ریخته بود و فرماندهان عراقی مشغول فحش دادن به هم بودند. ما هم برای مدتی به دعوای فرماندهان عراقی گوش دادیم و کلی لذت بردیم. ژنرال ماهر عبدالرشید که متوجه دعوای فرماندهان خود شده بود، از بی‌سیم‌چی پرسید: «چی شده؟!»  بی‌سیم‌چی گفت: «یک نفر ایرانی وارد فرکانس ما شده و می‌گوید، من از «خرازی» برای ماهر پیام دارم! » ماهر گفت: «پس چرا نمی‌گذارید پیغامش را بدهد!»  بی‌سیم‌چی عراقی به زبان فارسی به جاسم گفت: «ای ایرانی! اگر پیغامی برای «ماهر» داری بگو! او آماده شنیدن است! » تازه متوجه شدیم، بی‌سیم‌چی عراقی هم فارسی بلد است! خرازی به جاسم گفت: «به او بگو خط اول تو را گرفتم، خط دوم تو را هم گرفتم. خط سوم تو را هم گرفتم، خط چهارم تو را هم گرفتم، خط پنجم تو را هم گرفتم، سنگرهای مجهز نونی تو را هم گرفتم. هیچ مانعی جلوی من نیست؛ امشب می‌خواهم بیایم به شهر بصره و تو را ببینم!»  جاسم پیام را داد و بی‌سیم‌چی و ماهر عبدالرشید هول کردند! ماهر پرسید: «می‌خواهی بیایی چه کار کنی یا چه بگویی؟!»  خرازی جواب داد: «یک پای تو را قطع کردم. می‌خواهم پای دیگرت را هم قطع کنم!»  ماهر جواب داد: بیا! من هم یک دست تو را قطع کردم، دومی را هم قطع می‌کنم! » خرازی گفت: «باشد! وعده ما امشب در میدان شهر بصره»  با این پیغام، اوضاع نیروهای عراقی به هم ریخت. ژنرال ماهر عبدالرشید که واقعاً از تصور سقوط شهر بصره ترسیده بود، تمام چینشی را که قبل از آن برای عقب نشینی انجام داده بود، به هم زد!  حاجی خرازی بسیار آرام بود و در حالی که لبخندی بر لب داشت، به ما دو نفر گفت: «نماز خوانده‌اید؟»  گفتیم: «بله!»  پرسید: «چیزی خورده‌اید؟»  گفتیم: «بله!»  گفت: «من خسته‌ام، شما هم خسته شدین، پس بخوابین!»  گفتیم: «با این کاری که شما انجام دادید، مگر می‌گذارند کسی امشب بخوابد؟!»  وقتی قبل از مکالمه با ماهر عبدالرشید به طرف آن سنگر می‌آمدیم، عراقی‌ها مثل نقل و نبات گلوله روی منطقه می‌ریختند، اما وقتی می‌خواستیم بخوابیم، حجم آتش آن‌ها ده‌ها برابر شده بود و آن شب به قدری روی منطقه شلمچه گلوله ریختند که در طول تاریخ جنگ تا آن زمان و حتی بعد از آن بی‌سابقه بود. اما سنگر ما کاملاً امن بود. به راحتی خوابیدیم و اتفاقاً خوب هم خوابمان برد!  فردا صبح که بیرون آمدیم، دیدیم بدنه تویوتای حاج حسین از ترکش و خمپاره مثل آبکش سوراخ سوراخ شده است. وقتی حاجی بیدار شد، با او وارد بحث شدیم که: «حکمت این کار دیشب چه بود؟»  حاجی گفت: «ما در این منطقه نیرو و امکانات نداشتیم. مهمات هم نداشتیم. این کار را کردم تا آن‌ها تحریک شوند و منطقه را زیر آتش بگیرند و دست‌کم به اندازه یک هفته عملیات، مهمات خود را هدر بدهند!»  بعدها جاسم براساس مطالبی که از بی‌سیم شنیده بود، می‌گفت: «آن شب انبارهای مهمات عراقی‌ها خالی شده بود و به قدری کمبود مهمات داشتند که تا دمیدن صبح، مهمات داخل تریلرها را مستقیم به کنار توپ‌ها و خمپاره‌اندازها می‌بردند و مصرف می‌کردند.»  ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
. ممکن است تغییر رفتار همسرتان که باعث شده فکر کنید دیگر به شما علاقه ندارد، به‌خاطر یک مشکل کاری یا
🌸🍃 سلام در جواب اون دوستی دکتر چشم در اصفهان میخواستن روز یکشنبه ساعت 7 برید بیمارستان فیض اونجا دکتر های برجسته ای داره هزینه های درمانش هم مناسب 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام تو پیام ها دیدم چندتا از دوستان در اصفهان دکتر برا ناباوری و یا حتی تعیین جنسیت میخواستن 1پرفسور علی اکبر طاهریان در امادگاه مطب داره و روز های زوج ساعت 3 به بعد باید برید ادرس دقیقش رو در گوگل سرچ کنی میاد. فقط اینکه هزینه های درمانش یکم بالاست ولی کارش عالی 2دکتر اشرف زینلی در نجف اباد اینم کارش خیلی خوب انشالله تونسته باشم کمک تون کرده باشم برا منم دعا کنید 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام خدا قوت برای خانمی که گفتن قرآن شون مونده جزء ۱۱ و ۱۲ رو خواستن کسی بهشون کمک کنه بخونه من جزء ۱۲ رو به عهده گرفتم‌ و خوندم ان شاءالله خدا قبول کنه التماس دعا برای شما هم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم کانالتون خیلی خوبه واقعا🙏🙏🌸 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام دوست عزیزی که گفتن ۳بارسزارین ودوباره حامله هستن تبریک میگم عزیزم انشالله قدمش برات خیرباشه ایام شهادت حضرت زهراس دعاگوخودونی نی کوچلوهستیم چراناراحت عزیزم کاشکی من حامله بودم همیشه حسرت به دل موندم که ازآزمایشگاه تاخونه گریه کنم بگم ناخواسته حامله هستم😂این سوال ازدکتراشرف معین فوق تخصص نازایی که تورویان هستن پرسیدیم گفت تا۵سزارین میتونید 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام خوبین در جواب اون خانمی که باردار شدن خواهش میکنم سقط نکنید وگرنه زندگیتون داغون میشه سقط کردن نوعی قتل هست‏‪0913 571 3097‬‏به این شماره پیام بدهید یا تماس بگیرید خانم گنجعلی هستند ماما طب سنتی هستند که با برنامه هایی که می دهند ان شاءالله به سلامتی زایمان میکنید صبور باشید 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 درمان قطعی آسم این چیزی که الان میخوام بگم کاملا امتحان شده و درمان قطعی آسم هستش، کسی بوده که سالها بعلت آسم شدید نمی تونسته از خونه خارج بشه اما بعد از بیست و یک روز کاملا خوب شده، هر روز صبح ناشتا باید مصرف بشه ، در صورت قطع درمان به هر علت باید از نو شروع کنید، متاسفانه گرونه و مجبورید از قبل هزینه ۲۱ روز رو کنار بگذارید، خواهشا به فروشنده هم نگید جهت درمانه وگرنه گرونتر میشه و دقیقا به همین علت این دستور مخفی مونده و به هر کسی گفته نمیشه، هر روز صبح ناشتا به مدت ۲۱ روز کلیه ی گوسفند رو کبابی بپزید لازم نیست حتما روی زغال باشه روی گاز هم کافیه، بعد از حدود ده تا پانزده روز، روزانه خلط و استفراغ خواهید داشت که نشانه بهبودیه، در صورت بهبودی برای حاجات منم دعا کنید 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام خانمی که میخوای خاور،بخری،من شمال زندگی میکنم اینجا خاور خیلی درآمد داره،دوستهای شوهرم خیلی تشويقش ميکنن حداقل یه خاور بخره وکار کنه تا درآمد بیشتری داشته باشه ولی ما پول کمی داشتیم و هربار هم قیمتها نجومی بالا رفته ونتونستيم بخریم،دوستهای شوهرم دو سرویس راننده و یک سرویس خودشون بار ميبرن و خیلی راضی هستن،برادرم نیسان داره تو باربری خودش راننده است کار میکنه خداروشکر وضع مالی خوبی داره راضیه،برادر ديگم پیکان بار داره اونم باربری کار میکنه وخیلی راضی هستش خداروشکر،بار باشه برای وسیله حتما سود داره،ولی وقتی پدرت داره تشویق میکنه حتما میدونه بار ماشین رو میشه جور کرد بالاخره تجربه داره پس توکل به خدا انجام بدین به نظرم پدرتون الکی پیشنهاد ندادن حتما چیزی ميدونن 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام. خدا قوت ب همگی. خانمی که موهاش سفید شده، اگه از هلیله سیاه استفاده کنن البته یکسال مرتب ان شاالله سیاهی موهاشون بر میگرده.... یکی از دلیل های سفیدی مو هم،موادی که در دندانپزشکی برای بی حسی دندان استفاده می کنن، می تونه باشه. سودا، داشته باشین هم می تونه دلیل سفیدی زودرس باشه. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام . خانومی که میخواد قرص اعصاب مصرف کنه این کار نکن چون بهش وابسته میشی و هیچی از زندگی نمی فهمی یا خوابی یا بی حال من دکتر دوبار برام نوشت اما همسرم ریخت دور بدون قرص و با ورزش و تفری و اهنگ شاد گوش دادن خوب شدم. شما هم همین کار و بکن خواهرم قرص اعصاب مصرف کرد ۵ ساله هنوزم کنار نتونست بزاره چون اعتیاد اوره . ورزش کن تفری برو مسافرت اهنگ مورد علاقه تو گوش بده انشالله خوب میشی ........ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۹۶🌼 @azsargozashteha💜
2455568.mp3
4.12M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۹۶🌼 @azsargozashteha💜