eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
171.7هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 به نقل ابوحمزه ثمالی، امام سجاد - علیه السلام - فرمود: مردی با خانواده اش سوار بر كشتی شد كه به وطن برسند، كشتی در وسط دریا درهم شكست و همه سرنشینان كشتی غرق شده و به هلاكت رسیدند، جز یك زن (كه همسر همان مرد بود) او روی تخته پاره كشتی چسبیده و امواج ملایم دریا آن تخته را حركت داد تا به ساحل جزیره ای آورد، و آن زن نجات یافت و به آن جزیره پناهنده شد. اتفاقا در آن جزیره راهزنی بود بسیار بی حیا و بی باك، ناگاه زنی را بالای سرش دید و به او گفت : تو انسانی یا جنی ؟ آن زن جریان خود را بازگو كرد، آن مرد بی حیا با آن زن به گونه ای نشست كه با همسر خود می نشیند، و آماده شد كه با او زنا كند. زن لرزید و گریه كرد و پریشان شد. او گفت : چرا لرزان و پریشان هستی ؟ زن با دست اشاره به آسمان كرد و گفت افرق من هذا: از این (یعنی خدا) می ترسم . مرد گفت : آیا تاكنون چنین كاری كرده ای ؟ زن گفت : نه به خدا سوگند. مرد گفت : تو كه چنین كاری نكرده ای، و اكنون نیز من تو را مجبور می كنم، این گونه از خدا می ترسی، من سزاوارترم كه از خدا بترسم . همانجا برخاست و توبه كرد و به سوی خانواده اش رفت و همواره در حال توبه و پشیمانی بسر می برد. تا روزی در بیابان پیاده حركت می كرد، در راه به راهب (عابد مسیحیان) برخورد كه او نیز به خانه اش می رفت، آنها همسفر شدند، هوا بسیار داغ و سوزان بود، راهب به او گفت : دعا كن تا خدا ابری بر سر ما بیاورد تا در سایه آن، به راه خود ادامه دهیم . گنهكار گفت : من در نزد خود كار نیكی ندارم تا جرئت به دعا و درخواست چیزی از خدا داشته باشم . راهب گفت : پس من دعا می كنم تو آمین بگو. گنهكار گفت : آری خوب است . راهب دعا كرد و او آمین گفت، اتفاقا دعا به استجابت رسید و ابری آمد و بالای سر آنها قرار گرفت و سایه ای برای آنها پدید آورد، هر دو زیر آن سایه قسمتی از روز را راه رفتند تا به دو راهی رسیدند و از همدیگر جدا شدند، ولی چیزی نگذشت كه معلوم شد ابر بالای سر آن جوان گنهكار قرار گرفت و از بالای سر راهب رد شد. راهب نزد آن جوان آمد و گفت : تو بهتر از من هستی، و آمین تو به استجابت رسیده نه دعای من، اكنون بگو بدانم چه كار نیكی كرده ای ؟ آن جوان، جریان آن زن و توبه و خوف خود را بیان كرد، راهب به راز مطلب آگاه شد و به او گفت : غفرلك ما مضی حیث دخلك الخوف فانظر كیف تكون فیما تستقیل . گناهان گذشته ات به خاطر ترس از خدا آمرزیده شد، اكنون مواظب آینده باش. داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
❤️🍃 سلام الهی حال دل همه خوبان خدا خوب باشه 🟩ممنون وسپاس فراوان از بانی این دورهمی دوستانه 🟩خدایا شکرت به خاطر فضای مجازی واینترنت که باعث شده هم سطح اطلاعات مردم بالا بره وهم خیلی مزایا دیگه که الان مجالی برای پرداختن به این مقوله نیست 🟩شاید خیلی دوستان به این شکرگزاری من به خاطر معایب فضای مجازی خنده شون بگیره ولی همه نعمت های خداوند هم معایب دارن هم محاسن مثل انگور ما انسانها هستیم که باید از حسن هاش،استفاده کنیم 🟩این گروه خیلی خوبه وبنظر من از مشاوره هم ارزشش بیشتره چون وقتی شخصی تجربه اش را در خصوص یه موضوعی مطرح میکنه یعنی مثلا بیست سال پیش این راه رفته حالا نتیجه وثمره اینه مثل مسیر یک سفر یکی اول راهه ویکی به آخر رسیده قطعا او که آخر راهه همه دشواری وسختی ها را تجربه کرده 🟩پس دوستان اگه شخصی تجربه خودش میگه باید کمی تامل کرد وبرای مسیر مشابه که در پیشرو داریم بیشتر فکر کنیم تا ایشالا به مشکل برنخوریم 🟩خودم تجربه ازدواج با یه شخص که هم کفو نبوده ارائه کردم تجربه ازدواج راه دورومشکلاتش تجربه خیانت مرد ونا کارامد بودن راهکارهای بیخودی که دیگران بهم دادن وباعث شده طرف بیشتر ازم باج بگیره 🟩تجربه زن شاغل ونحوه خرج کردن در آمدش 🟩تجربه نحوه انجام معامله وبیع برای ضرر نکردن 🟩تجربه نحوه برخورد با فرزند 🟩همه اینها را در پاسخ مشکلات پیش آمده برای سایر دوستان گفتم وایشالا در اولین فرصت دوباره به صورت کلی بیان میکنم اگه یه نفر هم از تجربیاتم استفاده کنه وبه مشکل برنخوره خداراشکز میکنم 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 سلام 🟢خانم معلم عزیز که بعد ۲۵ سال داری طلاق میگری 🟢خواهرم اول برای ابراز هم دردی با شما میگم من وضعیت بدتر از شما دارم وحکم طلاق هم صادرشده هنوز نامرد پررو میگه تو به من ظلم کردی و حتی نمیگه من دوست دارم میگه تو بی آبرویی جرا که بعد ۱۹ سال صبوری بابت خرج نکردن برای زندگی خیانت ضرب وجرح وتربیت ناصحیح فرزندان وابستگی شدید به خانواده مفت خورش از خونه خودم انداختمش بیرون پس بدان شما تنها نیستی وامثال من وشما زیاد هست وهمه ما خداراداریم که بهترین پشتیبان انسانهاست پس گذشته را فراموش کن وبرای زندگی جدید تو ذهنت حتی یه ذره خاطرات بد گذشته را مرور نکن 🟢اما چرا شوهر شما وشوهر من اینهمه ظلم کردن امثال من وشما تحت تاثیر نوع تربیت و افکار ناغلط جامعه هر کوتاهی و قصور وظلم را با این استدلال که آبروم میره تحمل میکنیم ودر آخر بعد از یک عمر متوجه میشیم روح وروان وسلامت جسمی وآرامش خودمون وفرزند وپدر ومادر ازبین رفته به خاطر حفظ آبرو 🟢ما بزرگترین نعمت خداوند که سلامتی هست به خطر میندازیم که آبرو حفظ بشه باور غلطی که حتی ممکن هست طرف جانش از دست بده مردی برای زن هزینه نکنه وبازهم تن به وصلتش بدی یعنی آبروی خودت پیش خدا بردی 🟢مردی که خیانت کنه وباز تحملش کنی بدون اینکه بابت خطاش نه مهریه بده نه عذرخواهی کنه تحمل کنی یعنی به انسانیت خودت خیانت کردی 🟢مردی که از جهت اعتقادی هم کفو تو نیست وتورا از دین واعتقادات برگردونه وقتی تن به وصلتش بدی یعنی آبروت پیش خدارفته ظلم کردی به خودت چون خداوند گفته که زن در هر مورد باید از شوهر اجازه بگیره به جز انجام واجبات دینی قابل توجه خانمی که شوهرش گفته نماز نخون شما به اعتقادات پای بند باش بابت خیانت شوهر هم حتما مهریه خودت مطالبه کنه نمیخای طلاق بگیری نگیر ولی مهریه خودت بگیر ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام لطفا هرکس می تونه راهنمایی کنه دخترم24سالش هست دانشگاهش تموم شده وشکر خدا س
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ سلام خدمت دوست عزیزی که از همسرش سر زایمان کادو انگشتر گرفته. به دل نگیر خواهر باز برات یه تیکه طلا آورده. من خودم با همسرم سر زایمان پسرم که اتفاقا بعد از کلی دختر (با احترام به تمام گل دخترا) چون ما جنوبی هستیم و اینجا خیلی پسر دوستن. البته دخترم تاج سرمه. اونموقع برام یک میلیون و پونصد کارت هدیه درست کرده بود آقای همسری با شاخه گل و شیرینی آورد. بعد از اینکه کارتو داد گفت میخوام برای بچه گوسفند عقیقه کنم پول ندارم برا سلامتیه بچه خوبه. بعد منم کارت هدیه رو بهش دادم اونم بدون تعارف گرفتش😝 ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ خانم محترمی ک درمورد اقایی صحبت کردن گفتن مخالف مراسمات هستن خانم به نظرت این اقا اجتماعی نیس اهل مهمانی و رفت امد نیس دورهمی و جم دوست نداره اگ خودتون مثل خودشون هستین خب باهم کنار میاین ا نیستین حتما به مشکل میخورین وقتی میگه تو مراسم خاستگاری برادرش نبوده یعنی چی خواستگاری بذااشنایی بیشتر خانواده ها هستش بعضی وقتا همین خواستگاری ۲ طرف متوجه میشن باهم سازگاری ندارن شما فکراتو بکن چون راه دور هستی حتما فردا خانواده ت میان خونت چن روزی میمونن شاید ایشون دوست نداشته باشه یااینکه شما میخای تو مراسمات درجه ۱ خانواده شرکت کنی و ایشون نیاد به نظرت بهت بر نمیخوره باهاشون دراین مورد حرف بزن حتما ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام ادمین جون برای خانمی که گفتن ۲۷ سالشه و موهای سرش و ابروهاش داره سفید میشه روزی یه دونه هلیه سیاه مکیدنی بخوره تا ۶ ماه موهاش سیاه میشه گلاب هم طبعش گرمه البته گلاب اصل باشه سردی رو از بین میبره سفیدی مو به خاطر سردی هستش باید طبعش رو گرم کنه ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 برای شپش این دستور رو به کار ببرن خیلی راحته آویشن ۱۵ گرم و اسفند ۷۰ گرم باهم خوب آسیاب کنن باید نرم باشه بعد با کمی سرکه خمیر کنن و تا ۴۵ دقیقه روی سرشون بزارن امیدوارم به درد بخور باشه و نتیجه بگیرید و مارو دعا کنید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خواهری که بعد ازچند سال حامله شدی دکتر گفته سقط میشه یا سالم نیست مگه دکتر خداست که این حرفو میزنه خواهرم فقطوفقط امیدوار به حکمت خدا باش به حرف هیچکس گوش نده خیلی هم مواظب باش تا چیزی رو خودت درست نکردی نخور بیشتر بیاد خدا باش بنیت اهلبیت وشهدا ختم قرآن بخوان مادر شوهرت روهم بخدا واگذار کن اصلا غصه نخور که چی میگن استرس وغم وغصه برات خوب نیست فقط با یاد خدایی که این بچه رو تو وجودت قرار داده خوش باش با خدا باش پادشاهی کن الهم عجل لولیک الفرج ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام میخواستم به اون خواهری که فهمیدن همکارشون متاهل هست ازش دوری کرد تبریک بگم که تونستی شیطان رو شکست بدی وزندگی خودت واون اقا رو خراب نکنی عزیزم ما مسلمونا عقیده داریم که نباید به نامحرم خصوصا به چشمانش خیره نگاه کنیم که این نگاه شیطانه وادم رو در هر سنی چه متاهل چه مجرد به گناه میندازه زن نباید با نامحرم باصدای نازک وباعشوه سخن بگه تا دل نامحرم نلرزه اگه ما مسلمونا به احکام الهی رفتار کنیم تو دام شیطان نمیوفتیم زمونه الان که مردا بدتر از خانما رفتار میکنن هم پوشش وهم ارایش کردنشون بخاطر همین گناه وطلاق زیاد شده شما هم عاشق اون اقا نشدی یجورایی بهش علاقمند شدی وقتی دیدی متاهل هست خودت رو سرزنش میکنی سعی کن اون اقا رو بچشم برادرت ببینی وخودتو اذیت نکنی خداهم بهت کمک کنه اگر روزی کسی بچشمت جلوه کرد قبل از علاقمندی راجبش تحقیق کن تا این مشکل برات تکرار نشه الهم عجل لولیک الفرج ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام دختر خانم عزیزی که راهنمایی برای زبان میخوان گلم من تاحدود ۱۵ سال کلاس زبان رفتم به قول استادمون که تازه از آمریکا اومده بود میگفت شماها عقلتون کمه میایید آموزشگاه و این همه وقت و هزینه خودتون تو خونه بخونید الان‌میگم عجب حقیقتی میگفت ما فقط میخندیدیم بهش که مگه میشه بله میشه خودت بخون اول کتاب‌های آسون‌ گرامر رو بخر با گرامر بخون و روزی مثل غذا خوردن وظیفه کن برای خودت ۵ تا لغت حفظ کنی با گذر زمان پیشرفت میکنی فرزانه ام ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻بیخوابی و خواب کم و خوابیدن درطول روز و خواب آوری راحت بخواب ‌ سلام🌹‌ خیلی از افراد هستند که به راحتی نمیتوانند شب ها بخوابند و متوسل به قرص های مختلف شیمیایی میشن و…‌ در این پست میخوایم مشکل بی خوابی رو به طور کامل حل کنیم. این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بزارین ❤️ ‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 حموم اون روز بیشتر از اینکه حموم عروسی باشه، شبیه غسالخونه بود برام..وقتی بر
❤️🍃 نجمه یه لقمه غذا رو به زور خوردم و فوری تشکر کردم و قبل از اینکه کسی اعتراض کنه، رفتم تو ایوان (همون تراس یا بالکن خودمون) سمت راست ایوان پله می‌خورد به سمت پایین و حیاط، پله های سمت چپ هم می‌رفت بالا و می‌رسید به اتاقی که داده بودن به ما. هوا خیلی سرد بود، داشتم میلرزیدم اما انقدر خوب بود که دلم نمیومد برم تو اتاق... وسط حیاطشون یه حوض رنگ و رو رفته بود و کنارش یه دونه از این تشت های فلزی بود که پر از لباس کثیف بود، اون موقع ها آب لوله کشی نداشتیم، همه ظرف ها و لباس ها رو باید می‌بردیم و جایی وسط روستا که یه لوله بزرگ آب میریخت تو یه جایی شبیه استخر و اونجا میشستیمشون. زندگی سخت بود اون موقع ها امکانات نبود ، ولی خیلی قشنگ تر از الان بود... با صدای گوسفندا از فکر و خیال اومدم بیرون. نگام افتاد به گوشه حیاط به طویله کوچولویی که درست کرده بودن و توش چندتا گوسفند نگه میداشتن،سرو صداشونم واسه این بود که محمد آقا داشت بهشون غذا میداد. پله ها رو رفتم بالا و دوباره من موندم اتاقی که قرار بود از این به بعد شاهد اشکام باشه... عصر بود که صدای احمد از حیاط شنیدم، دیگه بیخیال روسری شدم، چون چیزی واسه از دست دادن نداشتم،منتظرش نبودم اما مطمئن بودم فوری میاد بالا، اما حدود یک ساعت بعد اومد بالا... یه جوری شده بود، نمیدونستم و نمیخواستمم بدونم چشه. یه تلویزیون قرمز خیلی کوچیک و سیاه سفید تو اتاقمون بود، احمد نشسته بود و داشت نگاه می‌کرد، دیدم بهترین فرصته که حرفمو بهش بزنم، چند بار سرفه کردم تا نگام کنه، بدم میومد اسمشو صدا کنم، برگشت طرفم گفت چیه، آب بیارم؟! گفتم نه خوبم، میشه منو ببری خونمون؟! گفت چرا چیکار داری؟!مامانت اینا صبح اینجا بودن دیگه، تعجب کردم، چقدر اطلاعاتش کامل بود. گفتم میخوام کتابامو بیارم...تو یه ثانیه صورتش تغییر کرد، ترسیدم ولی به روم نیاوردم کتاب میخوای چیکار؟! گفتم خب فردا شنبه ست، میخوام برم مدرسه... یهو فریبا خانم در اتاقو باز کرد و گفت کی گفته تو قرار بری مدرسه؟! دهنم باز مونده بود، باورم نمیشد که پشت در وایستاده و حرفامونو گوش داده، بلند شدم و رو به روش وایستادم، احمد بلند شد. گفتم شما به حرفای ما گوش دادین؟ با یه قیافه حق به جانب گفت، احمد تو مثل درخت اینجا نشستی نمیبینی این هرچی دلش میخواد داره به مادرت میگه، اصلا نمیتونستم باور کنم این همون زنیه که همش قربون صدقه من میرفت...گفتم این موضوع بین منو احمدِ، شما... حرفم تموم نشده بود که اولین تو دهنی عمرمو خوردم.دستمو رو دهنم گذاشتمو به احمد نگاه کردم، گفتم ازت بدم میومد ولی دلیلی نداشتم، یکم عذاب وجدان داشتم به خاطر رفتارم باهات، ممنونم که بهم ثابت کردی لایق تنفری چادرمو برداشتمو از اون جهنم فرار کردم،صد دفعه پشت سرمو نگاه کردم که یه وقت دنبالم نیاد،اما اون بیخیال تر از این حرفا بود... رسیدم دم در خونمون، انگار دنیا رو بهم داده بودن، همونجا کنار در نشستمو چادرمو کشید رو سرم... زیاد نگذشت که حس کردم یکی کنارم وایستاده.. چادر و از رو صورتم برداشتم، آقاجون بود، کنارم نشست و گفت چرا اینجا نشستی بابا؟! یه دفعه ابروهاش بهم گره خورد و دستش رفت طرف لبم، قبل از اینکه چیزی بپرسه گفتم خوردم زمین، اخماش باز نشد که بدترم شد...غرورم اجازه نمی‌داد بگم کتک خوردم.دستمو گرفت و گفت پاشو بریم تو سرما میخوری، من این زمینی رو که خورده بهت ادب میکنم.خندم گرفته بود ولی به روم نیاوردم، پامو هنوز کامل توی خونه نذاشته بودم که صدای خانم جون اومد. گفت چی شده؟!آقاجون محکم گفت، این دفعه اگه تو این موضوع دخالت کنی، دیگه نه من نه تو نبات (اسم مادربزرگم نباتِ) آقا جون منو کنار بخاری نفتی نشوند و خودش رفت که لباساشو عوض کنه، خانوم جون تا دید تنهام اومد طرفمو گفت باز چه آتیشی سوزوندی؟! ها؟!!! وای به حالت بفهمم کاری کردی.. سرمو انداختم پایین و چیزی نگفتم آقا جون که اومد طرفم خانم جون فوری رفت تو آشپزخونه،آقاجون  نشست کنارم، به تسبیح تو دستش خیره شد و گفت فکر نمیکردم اینطوری بشه، شرمندتم دخترم... خودم درستش میکنم، زندگیت مثل اولش که نمیشه اما قول میدم بهتر از حالا باشه...این روزا اشکام منتظر یه تلنگر کوچیک بودن که سرازیر بشن... گفتم آقا جون تقصیر شما نبود که، قسمتم بود دیگه هیچی نگفت، تا آخر شب فقط تو فکر بود،تا موقعی که بخوابم همش میترسیدم صدای در بیاد و اومده باشن دنبالم، اما خدا بهم رحم کردو نیومدن... خانوم جون رخت خواب همه رو تو حال انداخته بود، دلم واسه قطاری خوابیدنمون تنگ شده بود، انگار یه عمر بود که دور بودم ازشون..صبح زود با یه صدای پچ پچ بیدار شدم، چشمامو چرخوندم اما کسی بیدار نبود،بیخیال شدمو دوباره خوابیدم خانوم جون دیگه زیاد با من حرف نمیزد،منم سعی می‌کردم دورو برش نباشم ... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️🍃 سلام و وقت بخیر به همه اعضای کانال و مدیر محترم داداشم ۲۹ سالشه وتومور نخاعی داشتن چند روز پیش عمل کردن و دکتر ازشون آزمایش گرفت گفتن که تومورش بدخیمه حدود ۸۰ درصدباجراحی برداشته شده و۲۰ درصد باقی مونده دکترش گفته با پرتور درمانی انجام بشه خواهش میکنم از همه اعضای محترم که آگه مورد مشابه این داشتن یا اطرافیان درمان شده دوستان شما روبه فاطمه زهرا قسم دادشم دعا کنید این خواهر جگر سوخته رو راهنمای کنید دارم دیونه میشم 😭😭😭😭😭😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقتتون بخیر ،،خانمها لطفا هر کسی تجربه ای داره من راهنمایی کنه ،،،دعا گوتون هستم من خانمی ۳۷ ساله هستم ،،اقدام کردم برا بارداری از روزی که اقدام کرد مال اول اقدام ۲۰ روز عقب انداختم اما ازمایش بارداریم منفی بود بعد از ۲۰ روز افتادم رو خونریزی شدید دکتر رفتم سونو گرافی گفتن ادنومیوزیس وبزرگی رحم وکیست تخمدان دارم با دارو خونریزی تمام شد اما از ان زمان تا الان که دوساله مدام خونریزی ولکه بینی دارم پاک نمی شم دکتر زیاد مراجعه کردم همش قرص ترنسید ومفنامیک می دن کمش می کنه دوباره شروع می شه می گن درمانش باید رحم خارج کرد من بچه می خوام دیگه واقعا بریدم ،،همسرم بشدت با ای فی اف و مراجعه به مرکز ناباروری مخالفه اصلا اجازه نمی ده صحبتش کنم ،،ازبس قرص خوردم داغون شدم ارزوی یک روز پاکی دارم از تمام زندگی افتادم دچار استرس واضطراب وحمله پنیک شدم لطفا هر کس راحلی بلده راهنمایی کنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ با سلام خدمت دوستان و ادمین عزیز....من هر وقت سرفه میکنم ادرارم میاد ..خیلی کم حتی اگه قبلش سرویس رفته باشم...خسته شدم اگه هر عزیزی تجربه ای داره ممنون میشم ..خیر دنیا واخرت نصیبتون🌹 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ممنون ازکانال خوبتون من همش پیامارامیخوندم اولین باره پیام میدم خانمی ک باخاکشیردانه چیا عرق زیره سبزلاغرشدن بیشترتوضیح بدن ممنون میشم ی سوال دیگه کسی هست ازدمنوش لاغری امیراعلم استفاده کرده باشه ایانتیجه گرفته ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام.تازگی فهمیدم مادرشوهرم و زن داداشم نشستن و غیبت منو کردن زن داداشم رفته توی روستایمان وهرچه که شنیده حق و نا حق همه رو به مردم گفته ،روستا هم کوچیک دهن به دهن میچرخه خیلی حالم بده بی آبرویی از هر دردی بدتره اینکه وسط مردم راه بری و مضحکه و مسخره شون باشی در صورتی که من از اول هر رفتار اشتباهی از زن داداشم دیدم هیچوقت به روش نیاوردم خیلی حالم بده فقط منتظرم خدا جواب هردوشون بده میتونست بیاد به خودم بگه و حرفای منم بشنوه نه اینکه پشت سرم غیبت کنه شما همچین موقعیتی داشتین و شده که کسی که ظلم کرده جواب پس بده؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان گرامی لطفا راهنمایی کنین کسایی که جواب گرفتن بگین.من سی سالمه بچمو تازه از شیر گرفتم میخام چاق شم با شوهرم سر این موضوع اختلاف داریم چی بخورم چاق بشم چه دارویی کم هزینه هم باشه.36کیلو وزنمه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به دوستان ،ولادت رسول مهربانی،وامام صادق( ع)رو تبریک میگم ❤️🌻🎂عزیزان کسی از محصولات شرکت نفیس استفاده کرده مثل کرم ام آن دی یا سرم طلابلک بری ،چطورند اونی که میگن هستن🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام تورو خدا سوالی میپرسم اگه بلدید کمکم‌کنید من شنواییم‌ مادر زادیه‌ خوب‌صحبت میکنم فقط نمیشنوم آیا بنظرشما برم پیش دکترخیراندیش‌ میتونه‌کمکم‌کنه شنوایم برگرده‌ ازشرسمعک‌ راحت شم آیا کسی شماره دکترخیراندیش داره واسم بفرسته آیا میتونه شنوایی ارثی رو درمان کنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیر میخوام سیسمونی بگیرم ولی اصلا جا نداریم بنظرتون چکار کنم ک خانواده شوهرم حرف نزنن چون واقعا جا واسه کمد و تخت نداریم و اینکه چیا بخرم ک لازمه ممنون از دوستای مهربونم 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 وصیت نامه شهید حجت الله اسدی بسم رب‌الحسین(ع) اینجانب حجت اسدی در کمال صحت و سلامتی وصیت‌نامه ذیل را در بیستم بهمن سال نود و چهار مرقوم نموده‌ام. امید است مورد توجه قرار گیرد: بنده ی حقیر پس از سالها حسرت و به دل داشتن آرزوی عاقبت به خیری و شهادت در راه خدا امیدوارم و در حالی این وصیت‌نامه را می‌خوانید که توفیق شهادت نصیب من حقیر گردیده باشد و الا که ان شاءا... در راه خدمت به اسلام و مکتب اهل‌بیت از این دار فانی وداع گفته باشم. بعد یک عمر نوکری و ذاکری در خانه اهل‌بیت و امام حسین(ع) از ارباب بارها خواسته‌ام که مزد قبولی نوکری ام را شهادت عنایت فرماید. لیاقتی که برای بندگان عاص همچون من که عمرم را به گناه و معصیت سپری کردم خیلی دست‌نیافتنی و سخت شده است. اما امیدوارم در دفاع از حرم اهل‌بیت بالاخص عمه جان امام زمان(عج) اولیا مخدره بی‌بی زینب کبری(س) این مزد عبد عاص داده شود. و ما بعد، اول: از پدر و مادرم عذرخواهی و حلالیت می‌طلبم که میدانم فرزند و اولاد قابل تکیه و دست‌گیری نبودم و باعث آزرده خاطری ایشان در بعضی اوقات شدم. دوم: از همسر باوفا و مهربان و همراه من که تو این سالها به واقع همیشه در تمام مشکلات زندگی و سختی‌ها دوشادوش من بوده و بهترین رفیق و همراه من بوده که در خیلی از موارد از خواسته‌های خودش بخاطر من گذشت کرده و با اخلاق من ساخته است، کمال تشکر را دارم و امیدوارم بخاطر همه کاستی‌ها، کمبودها، بداخلاقی‌ها و ... مرا حلال کند و از اینکه نتوانستم تا آخر کنارش باشم، مرا ببخشد. سوم: از پسرانم محسن و مجتبی و محمدحسین خیلی عذر می‌خواهم بخاطر اینکه پدری خوب برایشان نبودم و نتوانستم حق پدری را آنطور که باید و شاید در حقشان ادا کنم. خواهشی که دارم این است که از مادرتان به خوبی و به نحو احسن و مثل دو تا چشمتون مراقبت کنید و نگذارید غصه و غم پیرش کند. خیلی مواظب مادرتان باشید و همه جوره ازش مراقبت کنید. چهارم: از همه بچه‌های هیات حسین جان، بخاطر کم‌کاری، بداخلاقی و احیانا حق‌الناس که بر گردن بعضی‌ها مونده و نشد حلالیت بطلبم عذرخواهی می‌کنم و حلالم کنید. محکم و با اراده پرچم اباعبدا... را در هیات به اهتزار درآورید و سال‌های سال با نیت و خلوص بیشتر، چراغ هیات را روشن نگه دارید و نگذارید شیطان و نفس موجبات اختلاف و کم‌سو شدن چراغ هیات را فراهم کند. ان شاءالله عاقبت به خیری و شهادت نصیب همه ما شود. در آخر سفارش می‌کنم خودم و همه را به رعایت تقوای الهی. هر چند خودم اهل مراعات نبودم ولی کلام قرآن و معصوم را همه باید انجام دهیم. خدایا ببخش گناهانی که لذتش رفت و مسوولیتش ماند. میخانه را نبستند/ جام مرا بشکستند دیگر پس از شهیدان/ عمرم ثمر ندارد. به امید دیدار در جوار سیدالشهداء در جنت‌الحسین(ع) حلالم کنید. عبد حقیر 1394/11/20 بیستم بهمن نود و چهار ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 دعای قوی و فوری برای خریدن خانه❤️ 1-أیه ‏29‏ سوره مومنون ‏25‏ بار بعد هر نماز رب انزلی منرلا مبارکا و انت خیر منزلین این ذکر گفتنش بیش از ۶ دقیقه نمی شه و ارزش بالایی داره چرا که بعد از مدتی که مداومت به گفتن این ذکر کنید جواب می ده و البته نباید شک کنید که ما که بی کاریم و بی پول نمی شه صاحب خونه بشیم و باید باور داشته باشید خدا این کار را بخواد انجام بده میشه و خدا قادر به انجام هر کاری هست. 2-بعد از نماز صبح هفتاد مرتبه اين آيه شريـفه را تلاوت کنيــد وَ قـُل رَبّ ِ اَنــزِلـنـی مُـنـزَلاً مُبارَکاً وَ اَنـتَ خَيـرُالـمُنـزِلـيـن 3– 14بار بعد هرنماز برو سجده و بگو یا جوادالائمه ادرکنی 4–نذر نون و خرما برای خانم ام البنین برای خونه دار شدن زود جواب میده 5– 1400 تا صلوات هديه به حضرت موسي بن جعفر رو حتما بخونيد خيلي مجربه 6- اگه كسي دوست داره زودتر صاحب خونه نذر كنه 7سال پشت سر هم روز وفات امام رضا اش بپزه حالا تو اين چي صاحب خونه بشه يا نشه درضمن اين اش به اش مستاجر معروفه هر كي پخته در اين روز عزيز نتيجه گرفته حتما نبايد يك ديگ گنده باشه اندازه7كاسه اش بايد بدي بيرون انشالله همه مستاجرين صاحب خونه بشن 7-در کل برای خونه دار شدن توسل به جواد الائمه مهمترین توسله يك سوره يس و سه مرتبه توحيد(ميدونيد كه هر مرتبه توحيد رو خوندن يك سوم قرآن دونستن) و يك دور تسبيح صلوات به نيت قربتا الي ا… تقدیم به جواد الائمه دو ركعت نماز حاجت و توسل به امام جواد (علیه السلام ) می خوانیم در ركعت اول سوره حمد و سوره قدر و در ركعت دوم سوره حمد و سوره كوثر بعد در قنوت سه مرتبه آیه امن یجیب المضطر اذا دعاه و یكشف السوء را می خوانیم بعد از اینكه سلام نماز را خواندیم به سجده می رویم و با تضرع 9 مرتبه می گوییم (یا جواد الائمه ادركنی) 8-دعای مقاتل ابن سلیمان هم هست اول بایدنیت کنی 100 بار بخونی 100 بار پشت سر هم بدون اینکه بینش حرفی بزنی 9-* چهارشنبه ی اخر صفر قبل از غروب آفتاب زیر اسمان بخوانید اول نماز حاجت و بعد سوره های: 1. الم نشرح 2.والتین 3.اذاجاء 4. قل هوالله 5. ناس 6. فلق (هرکدام به ترتیب 6 مرتیه) و قبل از طلوع آفتاب پنجشنبه ی اخر صفر همین اعمال (نماز حاجت و سوره ها) >> هرکدام به ترتیب 7 مرتیه تا سال آینده صاحب خانه میشوید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 جلوگیری از انعقاد نطفه🌸🍃 پرسش :جلوگیرى از انعقاد نطفه، شرعاً چگونه است؟ پاسخ :  برای جلوگیری از انعقاد نطفه، استفاده از هر وسیله مشروعی که بیضرر باشد، و باعث نقص مرد یا زن نشود (یعنی مرد یا زن برای همیشه از قابلیت تولید مثل ساقط نگردد) ذاتا مجاز است، ولی در حال حاضر کنترل جمعیت جایز نیست، مگر اینکه واقعا ضرورتی وجود داشته باشد. جلوگیری از بارداری با کپسول های «نور پلانت» 🌸🍃 پرسش :کپسولهایى به نام «نورپلانت» وجود دارد که در زیر پوست (بیشتر در قسمتهاى خارجى فوقانى) بازو کاشته مىشود، و این یکى از روشهاى جلوگیرى از باردارى است. آیا شرعاً این عمل جایز است؟ پاسخ : در صورتى که ضرر قابل ملاحظهاى نداشته باشد و همسر راضى باشد، مانعى ندارد. جلوگیری از بارداری به وسیله «آی یو دی» 🌸🍃 پرسش : استفاده از «IUD» که اثر آن جلوگیرى از لانه گزینى نطفه بسته شده است، چه حکمى دارد؟ پاسخ : هرگاه موجب لمس و نظر حرام نشود مانعى ندارد; مگر اینکه ضرورت فردى یا اجتماعى ایجاب کند و در صورت ضرورت (به تشخیص اطبّاى مورد وثوق) مادام که دسترسى به جنس موافق است، مراجعه به جنس مخالف جایز نمىباشد. استفاده از داروهای تزریقی برای جلوگیری🌸🍃 پرسش :داروهاى تزریقى وجود دارد که از طریق عضلانى تزریق مىشود، و براى مدّت معیّنى اثرات ضدّ حاملگى دارد. استفاده از این داروها چه حکمى دارد؟ پاسخ :  در صورتى که ضرر قابل ملاحظهاى نداشته باشد، و همسر راضى باشد، مانعى ندارد. جلوگیری از بارداری با بستن لوله🌸🍃 پرسش :در صورت ضرورت کنترل باردارى در زن و شوهر خاصّى، و عدم موفقیّت آنها در رعایت مناسب سایر روشها، بستن لولهها چه حکمى دارد؟ پاسخ : در صورتى که خطرى از ناحیه باردارى متوجّه مادر باشد مانعى ندارد. کنترل موالید با وازکتومی🌸🍃 پرسش :آیا جواز شرعى براى وازکتومى (یعنى بستن لوله ها در مرد) جهت کنترل موالید و جلوگیرى از رشد غیر متعارف جمعیّت، عنوان حکم ثانوى داشته و با از بین رفتن ضرورت قابل لغو است؟ پاسخ : در صورتى که طبق تشخیص متخصّصان مورد اعتماد، ضرورت فردى یا اجتماعى اقتضا کند مانعى ندارد; در غیر این صورت جایز نیست. وازکتومی و تبکتومی🌸🍃 پرسش :بستن لولههاى «منى بر» در مردان (وازکتومى) و لولههاى «منى بر» در زنان (توبکتومى) که اکثراً موجب عقیمى دائمى مىگردد چه حکمى دارد؟ پاسخ : اگر موجب عقیم شدن دائم است اشکال دارد. مشروع نشدن به خاطر انجام کار حرام🌸🍃 پرسش :برخى از روشهاى جلوگیرى باعث عقیم شدن مىگردد. چرا در جامعه ما این کار به طور مکرّر و به صورت عادى انجام مىشود؟ پاسخ :  انجام کارِ حرام دلیل بر مشروعیّت آن نیست. بستن لوله زنان یا مردان برای کنترل موالید🌸🍃 پرسش :آیا براى جلوگیرى از بچّهدار شدن، جایز است لوله زنان یا مردان بسته شود؟ پاسخ : در مواردى که به تشخیص اهل خبره، کنترل جمعیّت ضرورت داشته باشد، براى جلوگیرى از انعقاد نطفه هر وسیله مشروعى که بى ضرر باشد و باعث نقص مرد یا زن نشود، (مثل اینکه مرد یا زن براى همیشه از قابلیّت تولید مثل ساقط شوند) ذاتاً مجاز است، ولى اگر مستلزم نظر و لمس نامشروع باشد، تنها در صورت ضرورت فردى یا اجتماعى جایز است. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام ب همگی عزیزم من جزو کسانی ام که خانواده همسرم کوچکترین خرجی برای ازدواجمون نکردن همسر عزیزم پول رهن خونه رو با وام گرفتن های خیلی زیاد جور کردن الحمدلله ک زیر بار منت کسی نرفتیم ک بخوان برامون تصمیم هم بگیرن خانوادشون هم کلا از همون اول خیلی باهاشون سنگین برخورد کردم جوری ک میرم خونشون لباس تر تمیز میپوشن و هیچ وقت با لباس راحتی جلوم نمیگردن اینم فقط بخاطر کاراییه ک کردم خیلی باهاشون حد و حدود دارم ک الان ک یکسال و خرده ای از ازدواجم میگذره همسرم همیشه تحسینم میکنه!!!خیلی سر سنگیم باهاشون برخورد کزدم ک الان ی بار ظرف بشورم کلی عذرخواهی و تشکر میکنن ازم هیچ وقت دوس نداشتم خانواده شوهرم زیاد باهام صمیمی بشن طوری ک الان کوچکترین اتفاقی بیفته ناراحتیمو تو چهرم ابراز میکنم و سرد میشم و خودشون متوجه میشن......منم خیلی دوس داشتم ب همسرم کمک مالی میشد ولی اونا میگفتن نداریم!منو همسرمم از بزرگترین و گرون ترین چیز ک طلا باشه تا وسایل داخل چمدون رو هیچ کدوم رو نه تعارف کردیم ک برای خرید باهامون بیان نه قیمت بهشون گفتیم،فقط ی بار نشونشون دادم,سر خونه چیدن هم اصلا نذاشتم بیان چیدم تموم شد گفتم اومدن دیدن .هیچ وقت با زبون درازی و حاضر جوابی خودتون  رو پیش خانواده همسرتون کوچیک نکنید!!!!اونا فقط ب حساب حیف شدن پسرشون میذارن!!!!فقط همین!من فقط سیاست پیش گرفتم تا هیچ وقت نشنوم ک بهم گفتن بی ادب!!!در عوض ی خواهر شوهر دارم ک خیلی زبون تلخ و بی محابا هر چی میدونه میگه!!!!بنظرم مودب و باوقار رفتار کن!!!هرچی میخوای ب همسرت بگو و خودت رو در روی اونا قرار نگیر!بدگویی خانوادشم همش پیشش نکن ک مردا بعد ی مدت عاصی میشن! دیگه اینکه در مورد خانوادت جلوشون خیلی مودبانه صحبت کن!من همیشه میگم پدرم گفتن!با جمع خطاب کن!!!اونا متوجه میشن ک شما و خانوادت خیلی شان خانوادگیتون بالاس 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام ممنون از خانمی که گفتن خانم های صیغه ای که آوار شدی رو زندگی مردم تو این گروه مشکلات خودتون ومردان هوسباز نفرستید خانم عزیزگل گفتید الهی این زنهای صیغه ای وموقتی ومردان هوسباز ریشه کن بشن وحتم دارم اگه یه زمانی برسه که اجتماع این افراد طرد کنه قطعا ریشه کن خواهند شد همسر من فوق العاده بی عقل وهوسباز هست به مدتی تو اداره شون پیش یه زن همکار مطلقه از من واینکه تو خونه به خاطر ظلم وستمهاش غر میزنم بقول خودش دردل میکرده یه مدتی متوجه تغییرات خوب رفتارش شدم وحدس زدم یکی داره راهنمایی اش میکنه بعدها خود مردنادان گفت بله همون همکار مطلقه راهنمایی اش کرده که من به این نامرد هوسباز گفتم به جای اینکه بری پیش زنها درد دل کنی اگه مرض نداری با خودم حرف بزن چون ممکنه یه زن پیدا بشه که زندگی تباه کنه ودقیقا همین اتفاق افتاد دوباره رفت با یه زن مطلقه که همکارش بود از من بد گفت وگند زدن به زندگی من من بعد اون ۱۳ سال تحمل کردم ولی دیگه هیچ وقت زندگیم درست نشد والان طلاق گرفتم با دوبچه خانمها جه مطلقه چه غیر مطلقه مجرد یا متاهل مطمئن باشید مردی که میاد پیش شما درد ودل میکنه مریض هست هوسباز وبی عقل وروانی ونیازمند تفریحات آنی ونه شما رامیخاد نه اهل زندگی که اگه اهل زندگی باشن زندگی اول خودشون حفظ میکنن دقیقا یک خانم میشناسم که از همسر قبلیش به هر دلیلی طلاق گرفت با یک مردی که زن ودوفرزند داشت ازدواج کرد دوسال نشده حالا این زن داره طلاق میگره میگفت خیلی طرف محبت داره ولی دائم میخاد بریم تفریح وخوش گذرونی همین مساله باعث طلاق شده که اگه خوش گذرون نبود که زن ودوبچه را رها نمیکرد بره زن دیگه بگیره خدا از تک تک زنهای صیغه ای نگذره ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 در كتاب بحار الانوار جلد 11 مسطور بود: ابو بصیر می گفت : همسایه ای داشتم كه از معاونین و همكاران سلطان جور و ستم بود و ثروت زیادی از كنار این سلطان بدست آورده بود، و كنیزان و غلامانی داشت و هر شب مجلسی از هواپرستان و عیّاشان تشكیل می داد و به لهو و لعب و عیش و طرب می گذرانید و چند كنیز آوازه خوان و مطرب داشت كه میخواندند و شراب می دادند و می خوردند و چون همسایه و مجاور من بود همیشه صدای آن منكرات از خانه او به گوش ما میرسید و ما را ناراحت می كرد. چندین بار به او گوش زد كردم كه صدای ساز و آوازت مرا و خانواده ام را اذیت می كند... ولی متاءسفانه نمی پذیرفت هر دفعه به او اصرار و مبالغه می نمودم تا یك روز گفت : من مردی مبتلا و معتادم و اسیر شیطان شده ام اما تو گرفتار شیطان و هوای نفس نیستی . اگر وضع مرا بصاحب خود آقا حضرت صادق - علیه السلام - بگوئی شاید حضرت دعائی كرده و خداوند مرا از پیروی نفس نجات دهد. ابوبصیر گفت : سخن آن مرد بر دلم نشست . صبر كردم تا وقتی كه خدمت حضرت صادق - علیه السلام - رسیدم و داستان همسایه ام را به آن حضرت عرض كردم . حضرت فرمود: وقتی كه به كوفه برگشتی او به دیدن تو خواهد آمد، به او بگو جعفر بن محمد می گوید آنچه از كارهای زشت می كنی ترك كن من برایت بهشت را ضمانت می كنم . برگشتم به كوفه مردم به دیدنم آمدند او نیز با آنها بود، همین كه خواست حركت كند نگاهش داشتم وقتی اطاق خلوت شد. گفتم وضع ترا برای آقا امام صادق - علیه السلام - شرح دادم حضرت فرمود: سلام مرا به او برسان و بگو آن حالت زشتت را ترك كن تا من برایت بهشت را ضمانت كنم . تا این سخن مرا شنید گریه اش گرفت . گفت ترا بخدا آقا امام صادق - علیه السلام - این حرف را به تو زد. گفتم بخدا قسم حضرت فرمودند. گفت پس همین مرا بس است از منزلم خارج شد پس از چند روز كه گذشت یكی را دنبال من فرستاد، وقتی پیش او رفتم دیدم پشت در ایستاده و برهنه است گفت : هرچه در خانه مال داشتم در محلش ‍ صرف كردم و چیزی باقی نگذاشتم اینكه می بینی از برهنگی پشت درب ایستاده ام . من سریع به دوستان مراجعه نمودم ومقداری لباس كه او را تاءمین كند تهیه كرده برایش آوردم، بعد از چند روز باز پیغام داد مریض شده ام بیا تو را ببینم در مدت مریضیش مرتب از او خبر می گرفتم و با داروهائی به معالجه اش مشغول بودم، بالاخره یك روز به حال احتضار رسید، در كنار بسترش نشسته بودم و او در حال مرگ بود، در این موقع بیهوش شد وقتی بهوش آمد در حالیكه لبخند می زد گفت : ای ابابصیر صاحبت آقا حضرت صادق - علیه السلام - بوعده خود وفا كرد، این را گفت و دیده از جهان بست . در همان سال وقتی بحج رفتم در مدینه خدمت حضرت صادق - علیه السلام - رسیدم، در منزل اجازه ورود خواستم، همینكه وارد منزل شدم هنوز یك پایم در خارج منزل بود كه حضرت فرمود: ای ابابصیر دیدی ما به وعده خود نسبت به همسایه ات وفا كردیم. قصص التوابين يا داستان توبه کنندگان / علي ميرخلف زاده
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
❤️🍃 شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی می‌گفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 انقدر موهام ناز شده 😍
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و چهل قرآن کریم سوره مبارکه الأنعام ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
Quran-page-140.mp3
2.55M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه صد و چهل قرآن کریم، سوره مبارکه الأنعام با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
🌱 ❤️👌 در مکارم الاخلاق نقل شده است که برای دفع خواب آلودگی این آیه را بر آب خوانده و سر و صورت و ساعد خویش را با آن آب مسح کند : ❗️ سوره اعراف آیه 143 ❗️ 《وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا َفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ 》 🌿🌺🌿 ✨✍🏻ابوعلی سینا می گوید : چنانچه بخواهی محبت کسی را جلب کنی این اذکار را بر عطر هفت مرتبه بخوان و به اوهدیه کن و آن آیات این است : ✨آیه 89 سوره واقعه : فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ ✨سوره عبس آیات 12 الی 16 : فَمَن شَاء ذَكَرَهُ  فِي صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ  مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ  بِأَيْدِي سَفَرَةٍ  كِرَامٍ بَرَرَةٍ ✨آیه 31 سوره آل عمران : قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ و لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ 📚الکنز المدفون و السر المصون ص 15
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۴ مهر | میزان ۱۴۰۳ 🗓 ۲۱ ربیع الاول ۱۴۴۶ 🗓 25 سپتامبر 2024 🌹 متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام 📆 روزشمار: ▪️13 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️17 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️19 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️43 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️51 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه: یا حَیُّ یا قَیّومُ ای زنده،‌ ای پاینده ❇️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد ❇️ روز به اسم موسی بن جعفر (ع) و علی بن موسی (ع) و محمد بن علی (ع) و علی بن محمد (ع) است. روایت شده در این روز این چهار امام خوانده شود. ذکر روز چهارشنبه می‌شود. 📚 شب : طبق آیه ی ۲۲ سوره می‌باشد. ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ✅ برای و روز مناسبی است. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای روز مناسبی نیست‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ⛔️ برای رفتن روز مناسبی نیست. 🔰 زمان :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر. 🔹امروز روز مناسبی است. 🔹امروز برای شروع کارها روز خوبی است. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود خیلی زود بهبود یابد. 🔸کسی که امروز گم شود، زود پیدا میشود. 🔸قرض دادن و قرض انجام شود پسندیده است. 🔸برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد،انجام نشود پسندیده تر است. 🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸خرید و فروش با سود همراه است. 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز متولد شود، حکیم و سیاستمدار خواهدشد. اگر خدا بخواهد. 🔹رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در «کف پا» است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸مسیر رجال الغیب از میان غرب و شمال میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا رِجالُ الغیب. السلام علیک ایتها الارواح المُقَدّسه. اَغیثونی بِغَوثه و اُنظروا اِلَیَّ بِنَظره یا رُقبا یا نُقبا یا نُجبا یا ابدال یا اوتاد یا غوث یا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. ☜ صبح 04:31 اذان ظهر 11:56 ☜ مغرب 18:15 طلوع آفتاب 05:55 ☜ آفتاب 17:57 نیمه شب 23:14 🌺 🌺 همچنین در روایات متعدد  آمده است خواندن آیات ۱۳۱و ۱۳۲ سوره طه برای گشایش در بخت دختران و پسران مجرد موثر است: «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیَاهِ الدُّنیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَى ﴿۱۳۱﴾ وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَهُ لِلتَّقْوَى ﴿۱۳۲﴾» 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۱۴:۵۶ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضیها مخصوص روزگار خودشان نیستند بلکه سرآمد تاریخند... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ سلام هم گروهای عزیز و مهربان آرزو های خوب دارم برای همتون انشاللله که روزگار بر وقف مرادتون بچرخه سخنم با اون خواهری هست که فرمودن تو خواب حال مادرشون که به رحمت خدا رفته بد میبینند عزیزم اول از همه چیز تسلیت میگم غم از دست دادن مادرتون انشالله که خداوند همه ی مادرهای آسمانی و این مادر مرحومه به ابروی حصرت زهرا ببخشه و بیامرزه الهی آمین )اما خواهر من تو درک میکنم مادرها اگر گناهی هم بکنن باز برای دختراشون فقط یک فرشته هستنند اما باید به حقیقت هم نگا کرد من خودم عروسی هستم که در کل بد بخت شدنم روزگار سیاهم و عمر به باد رفته ام مادر شوهرم مقصر اصلی بود خیلی نارحتم ازش همیشه نماز اول وقت میخواند ولی استغفرلله وقتی در نماز میبینم و به کارهایش فکر میکنم گویی شیطان میبینمش که میخواد خدا رو با نماز گول بزنه چند سال اخر دیگه به وجه امدم نفرینش کردم گفتم الهی درهای رحمت خدا بروت بسته بشه الان از پارسال سرطان خون داره عمری براش نمونده خیلی وقتها وقتی میرم شهرستان میرم به دیدنش ولی دلم رصا نیست صورتشو نگا کنم حتی پسرش که شوهر من باشه نمیاد به دیدنش اینقد ازش رنجیده و من تنهایی میرم بهش سر میزنم فقط برای رضای خدا حتی جلوش دعاش میکنم ولی فقط تو طاهر اصلا از ته دلم نیست نمتونم ببخشمش هرگز و شما خانم محترم ممکنه مادرتون بی تقصیر هم بوده تو دعواها ولی یجا دل عروسش رو به ناحق شکونده حالا عروستون بهر دایلی هیچ وقت نمیاد بگه اره من نفرین میکنم یا ازش رصا نیستم و بهترین پیش نهاد من برای شما اینه بشینید پیش عروستون عین ی خواهر از مادتون از روزهای سخت زندگیش از مظلومیتش بگید و بگید حالا شاید مادر ما نا خواسته دل شمارو رنجونده از خواهش کنید حلالش کنند بخدا اگر یکی از خواهر شوهرای من بیاد این حرفها رو بمن بگه 90 در صد از مادرشون میگذرم اما متا سفانه بی خبر از دل منند و همیشه میگن مادر ما یک فرشته بود حتی ی گناه هم نکرده وبی ازار ترین انسان روی زمینه و در نظر من کلا بر عکسه باز خدا رو شکر کنید که خداوند به وسیله ی خواب شمارو از حال مادرتون با خبر میکنه شایدم مادرتون پیش خدا عزیزه که خداوند این اجازه رو بهش میده که بچه هاش بدانند در برزخ چه حالی داره و از چندین راه میتونید از عداب نجاتش بدید و یک راه اینه که همتون خوهرا و برادرها کارهای ثواب انجام بدید به نیابت از کسی حق الناس بر گردن مادرتون دارند ان کس حتی در اون دنیا هم باشد مادرتون رو میبخشند امید وارم با حرفهام دل هیچ کسی رو بدرد نیاورده باشم الهی همه ی مارو به ببخش و بیامرز به حضرت الزهرا 🤲 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💠آیت الله بهجت ره : 🍁تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان ☘می نشینی بگو یا صاحب الزمان 🌷برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان 😍صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن 🔷 شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب. 🔶 شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد، شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد، دیگر نمیتوانی گناه کنی، دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی. 🍃🌸 امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: "که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشند." 📕 کمال الدین و تمام النعمه، ص 303 ___________________ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام و وقت بخیر به همه اعضای کانال و مدیر محترم داداشم ۲۹ سالشه وتومور نخاعی داشت
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ سلام وادب خدمت ادمین محترم گرانقدر و پرتلاش ارادتمند تمام دختران تحصیل کرده ای که در دانشگاه عاشق میشوند یا مجازی یا....... عزیزانم دقت بفرمایید عشقهایی کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود دخترا خیلی دل رحم و دل نازکند خدا همه شون رو خوشبخت کنه اینطوری که از گفته هاتون بر میاد خیلی زود وابسته میشوید وخیلی زود هم ناراحت میشوید که چرا فلان پسر مارو رها کرد باور کنید جایی خبری نیست اینقدر خودتون رو اذیت نکنید تا حالا این عمری که کردم چه بسیار دختران و پسران عاشق عاشق رو دیدم که گاه پس از یکسال دو سال با کلی دعوا و کتک کاری و لوازم شکسته و در به داغون برگشتند وچه بسیار کسانی که با ازدواج سنتی بدون عشق و برحسب نیاز و داشتن تکیه گاهی زندگی شیرینی داشته اند چه بسا کیسهایی که فکر می کردیم خیلی عالی باشنداما تو زرد از اب در امدند نمی دونم بعضی ها چطور تشخیص میدهند که طرف نگاه عاشقانه کرده مثلا اقاممون براعید دیدنی اومده بودند خونمون دو سال بعد پسرش میگفت اونروز که اومدیم خونتون دخترتون نگاه عاشقانه به من کرده و منو میخاد هر چه دخترم میگفت من اصلاً از شما خوشم نمیاد میگفت نه شما اونروز به من نگاه عاشقانه داشته ای لطفاً تصورات ذهنیه خودتان را به تخیلات عشقی ربط ندهید عاقلانه فکر کنید و بالغانه تصمیم بگیرید منم دریا مواظب باشید غرق نشوید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خدمت دختر خانمی که مادرشون فوت شده عزیزم برای اینکه مدیون شما و مادر نباشم از یه عالم دانا مشگلتون رو پرسیدمایشون گفته منو که گفتم پدرتون وصیت ی به مادر کرده اند و مادرتون انجام ندادند دو تأیید کردند واینکه الان برا پدرتون رد مظالم بدهید تا مادر ازاد بشود و دیگر اینکه ایشون فرمودند در قران داریم و بالو الدین احسانا نگفته فقط برادرها به پدر و مادر نیکی کنن عزیزم قصور و کوتاهی از خود شما بوده بهتر است زن برادرتون رو راضی کنید موفق باشید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام وادب خدمت دختر خانمی که گفتند زن دادششون بهشون محبت میکرده و ایشون فکر میکنند به خاطر پولی بوده که داداششون میداده دختر گلم همین که داداشتون گفته من خودم پولش میدادم واون میگفته نده بهترین دلیل برا اینه که زن داداش گلتون خدا بیامرز با علاقه واز روی محبت با شما رفتار میکرده بسیاری رو میشناسم پول طلا همه چی بهشون میدهند ولی زیر بار نمیروند اگه علاقش ساختگی بود شما حتما متوجه میشدی خیلی کار مهمی انجام میداده واقعا سخته واگر واقعا بهتون علاقه نداشت به روتون میاورد در پناه حق شاد باشید. منم دریا ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام وادب خدمت خانمی که میگه شمشیرتو از رو بستی عزیزم من اصلاً بلد نیستم شمشیر دست بگیرم باشه داماد شما بسیار خوب خدا براتون حفظ ش کنه عزیزم من گفتم جانب احتیاط رو رعایت کنند اعتدال داشته باشند در رفتارشون من خودم چون فکر میکردم دامادم مثل بچه خودمه خودم تو زیر زمین نشستم دامادم رو طبقه بالا نشوندم براش ماشین نو خریدم هر روز صبحونه نان تازه خریدم چون نون بیات نمیخورد هر روز میوه تازه براش خریدم چون میوه از روز قبل مونده نمیخورد گوشت ماهی مرغ هرچه که فکر کنی نیازش بود کافی بود یه مرتبه بگه تمام شهر رو زیر پا میگذاشتم تا شب نشده به دستش میرسوندم براش پارچه میخریدم لباس میدوختم کلاه میبافتم گم میکرد دوباره میبافتم اینقدر غر میزد دریغ از یک کلام که جوابش بدهم میگفتم شاید غصش بشود بچشو نگه میداشتم میبردمش مدرسه میاورد مش از مدرسه خونشونو تمیز میکردم از گرد گیری تااااا شستن دستشویی واقعا هم بهش محبت میکردم وهم دوستش داشتم ولی وقتی بعداز همه این زحمات گفت منو تحقیرم کردید و به دخترم خیانت کرد فهمیدم قدیمیا بیراه نگفتند به هرکسی چه داماد چه عروس به اندازه باید محبتش کرد از خداوند سعه صدر برای همه مادر زنها ومادر شوهر ها ارزو دارم بله دوست عزیزم ما از بد حادثه به این کانال نیامده ایم بلکه به لطف خداوند وادمین عزیز دعوت شده ایتا از تجربیات و مطالب مفید ی که ادمین عزیزم برایمان میگذارد استفاده من هم تا قبل از اینکه دامادم خیانت کنه میگفت م این اتفاقا مال دیگرانه من که این همه محبت میکنم امکان نداره مشگلی پیش بیاد حافظ میگه من جرب المجرب هلت بها الندامه تجربه دیگران تجربه کردن شایسته ندامت و پشیمانی است همه به من میگفت ند ولی من باور نمیکردم دوستان عزیزم من نیگم صحبت دوستان رو نقد نکنید انتقاد ولی محترمانه و سازنده خداوند در قرآن می فرماید اقوال مختلف را بشنوید فیتبعون احسنه پس بهترین را انتخاب کنید سعی کنید به همدیگر اهانت نکنید بلکه مؤدبانه و با احترام همدیگه رو راهنمایی کنید متشکرم ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️آیت الله مصباح‌ یزدی رحمت الله علیه: مراتب توحید پیشکش؛ دعا کنیم مسلمان از دنیا برویم! ✍یادمان بماند، جمله‌ای که سردار دل‌ها، حاج قاسم عزیز با سه قسم جلاله گفت: «والله والله والله از مهم‌ترین شئون عاقبت به خیری، رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.» ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 نجمه یه لقمه غذا رو به زور خوردم و فوری تشکر کردم و قبل از اینکه کسی اعترا
❤️🍃 نجمه مریم زن داداشم تازه بچه شو موقع زایمان از دست داده بود. حدودا همسن بودیم، فقط فرقمون این بود که اون یه مادر مهربون داشت که وقتی فهمید دخترش عاشق پسر عموش شده، فوری دست به کار شد تا به همه برسن، بیچاره منی که توی این حال و هوا نبودم... اقا جون تصمیم گرفته بود طلاقم رو بگیره و من چقدر خوشحال شدم وقتی اینو بهم گفت، اما برعکس من خانم جون خیلی حالش بد بود و تموم دقو دلیشو وقتی آقاجون نبود سر من خالی می‌کرد، اما تموم حرفای خانم جون نمیتونست یه ذره از حال خوبمو کم کنه... احمد با خانواده ش چند بار اومدن خونمون اما آقا جون اجازه نداد از اتاق برم بیرون، خواهش کردن، اصرار کردن، دعوا کردن، داد زدن اما هیچکدوم رو آقاجون تاثیر نداشت...اوایل دی ماه بود، چند روز بود خیلی حالم بد بود، خودم میدونستم از چیه، انقدر که خانم جون حرف بارم می‌کرد و من همشو می‌ریختم تو خودم، اینجوری شده بودم... یه شب خانم جون داشت شام درست میکرد،  آقا جونم  چشماشو بسته بود و به پشتی لاکی(یعنی قرمز رنگ) کنار بخاری تکیه داده بود نزدیکش شدم، چشماشو باز کرد و گفت، بابا جون یه لیوان آب بیار برام فوری رفتم تو آشپزخونه که آب بیارم، اصلا نفهمیدم چی شد، یهو چیزی زد زیر دلمو، دل و رودم تا پشت دهنم اومد، فوری دویدم رفتم تو حیاط،حالم خیلی بد بود، انقدر بالا آورده بودم دستام میلرزید... همه جمع شدن بودن کنارم برگشتم بهشون بگم خوبم ولی با لبخندی که رو لبای خانوم جون بود، دلم ریخت نمیدونستم چی تو سر خانم جونه، اما مطمئن بودم چیز خوبی نیست نرگس یکم آب آورد و دست و صورتمو شستم، آقاجون و بقیه هم وقتی دیدن حالم بهتره رفتن تو.چند دقیقه تو ایوون نشستم، حالم که بهتر شد رفتم تو، بچه ها داشتن بازی میکردن، ولی خانم جون و آقا جون نبودن، رفتم طرف یکی از اتاقا که صدای آقا جونو شنیدم، بس کن زن، هر کاری کنی من دیگه نمیذارم این دختر برگرده تو اون خونه، از سر راه که نیاوردیمش... یه لبخند عمیق نشست رو لبم، دلم به مهربونی و حمایتش گرم بود،صدای خانم جون آروم بود، آرومو خوشحال...دست تو نیست دیگه، مجبوره بره.یکم مکث کرد و با هیجان گفت، دخترت حامله ست...تموم صداها قطع شد، نفس کشیدنم یادم رفت، قلبم نمیزد انگار... رو زانو هام افتادم، همه چی گنگ بود برام، همون لحظه در باز شد و آقا جون اومد بیرون، چشمای قرمزشو دوخت به من و یکم نگام کرد و بعد از خونه رفت بیرون...حالا من مونده بودم و مادری که تو چشماش چراغونی بود...آقاجون اون شب خونه نیومد و من تا صبح زجه زدم، واسه دردی که تموم شدنی نبود، واسه بچه ای که ازش متنفر بودم. فردای اون روز خانم جون خبر رسونده بود بهشون که بیان دنبالم، عصر بود که احمد و مامانش اومدن، فریبا خانم وقتی شنید ذوق کرد، احمد ولی اصلا انگار تو این دنیا نبود، فریبا خانم به احمد گفت فردا ببرش شهر پیش یه دکتر ببینم واقعا حامله ست یا نه خانم جون اخم کرد و گفت، دستت درد نکنه فریبا خانم یعنی میگی من دروغ میگم، گفت نه بابا این چه حرفیه خب تا دکتر نگه مشخص نمیشه، خانوم جون گفت من 9 تا شکم زایدم، زن حامله رو از 10 فرسخی میشناسم،خیالت راحت. باز حالت تهوع داشتم، زیاد نبود ولی بهونه خوبی بود که از اون جمع جدا شم، اون شب مثل یه بازنده برگشتم سر خونه اول... یکی دو روز گذشت تا تونستم  با خودم کنار بیام تازه فهمیده بودم چه بلایی سرم اومده... من تو اون آشفته باز که هنوز نمیدونستم خودم میخوام چیکار کنم یه بچه رو میخواستم چیکار...شنیده بودم زعفرون واسه زن حامله بده،حتی یه لحظه ام شک نکردم، بلند شدم رفتم تو وسیله های آشپزخونه فریبا خانم دنبال زعفرون گشتم...بالاخره پیدا کردم، دستام میلرزید، تو یه لیوان آب جوشو پر از زعفرون کردم و گذاشتم یکم بمونه و بعد یه نفس خوردمش...بعدم لباسامو برداشتم و با خواهر احمد رفتیم حموم، از اول تا آخر رو کمرم آب جوش ریختم، میسوختم اما صدام در نمیومد...از بالای پله ها می‌پریدم، با شکم خودمو مینداختم زمین،اما نشد...هر روز منتظر درد بودم، منتظر خون ریزی، اما وقتی خدا نخواد نمیشه که نمیشه...بعد از اون شب دیگه نذاشتم احمد نزدیکم بشه، هر بار میومد سمتم الکی ادای بالا اوردنو در می‌آوردم و میرفتم تو حیاط، اوایل دعوا میکرد،داد میزد اما بالاخره عادت کرد...نزدیک عید بود، دیگه به کوچولوی توی دلم عادت کرده بودم، حتی دوسش داشتم، دلم میخواست دختر باشه تا همدمم بشه، هر شب خواب میدیدم یه دختر تپلی دارم که موهاشو خرگوشی بستمو دارم بهش شیر میدم... زندگیم با همین رویاهای کوچیک می‌گذشت... ... ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 شهید مجید سپاسی 💜🍃
زندگینامه شهید مجید سپاسی زندگی‌نامه سردار شهید عبدالمجید سپاسی در چهارمین روز از مهرماه سال ۱۳۴۰ در شهر شیراز دیده به جهان گشود. وی از سن ۱۵ سالگی به نبرد در جبهه‌های حق علیه باطل شتافت. یعنی از سال ۱۳۵۹-۱۳۶۰ در نخلستان‌های شهر آبادان با یک قیضه خمپاره برای جلوگیری از پیشروی ارتش عراق تلاش می‌کرد. مهمات گلوله خمپاره روزانه سهمیه بندی بود. بنی صدر دستور داده بود که به نیروهای حاضر در جبهه‌ها مهمات کم بدهند و بعدها کاملا دستور عدم همکاری کردن ارتش با نیروهای سپاه را به فرمانده هان ارتش ابلاغ کرد. شهید سپاسی خمپاره‌انداز(خمپاره چی) بود، وی از طریق دوستی با فرمانده‌هان رده‌های پایین ارتش از آن‌ها مهمات می‌گرفت و روزی به وسیله یکی از گلوله خمپاره‌های ارتش یک جیپ عراقی که در حال حرکت پشت خاکریزهای عراق بود را منهدم کرد و پس ازآن در سال ۱۳۶۰ به نیروهای تیپ امام سجاد(ع) پیوست و سپاهی شد که در سال ۱۳۶۲ این تیپ به لشکر ۱۹ فجر تبدیل شد. وی جزء فرماندهان گردان‌های ادوات(خمپاره و ...) لشگر گردید. خصوصیات اخلاقی شهید مجید شخصیتی شوخ داشت و بسیار اهل مزاح بود، درعین حال تفسیر قرآن و دعای كمیل می‌كرد و اشك می‌ریخت، كسانی كه ظاهر مجید را دیده بودند، باور نمی‌كردند كه او اینگونه اشك می‌ریزد . یادم می‌آید كه یك‌بار نیم ساعت تمام فقط در سجده مانده بود، وقتی برخاست، زمین از اشك‌هایش خیس شده بود و تكه‌های گل به صورتش چسبیده بود، آن شب نیز مانند همه‌ی شب‌ها پس از چند ساعت كوه‌پیمایی و شناسایی، به نماز شب ایستاد و اینچنین بود كه در جواب راز و نیازهای شبانه‌اش نوای «ارجعی الی ربك» را پاسخ گفت... شهادت شهید سپاسی در آخرین مسوولیت خود در لشکر به عنوان معاون عملیات لشکر ۱۹ فجر، شب در عملیات والفجر۱۰، در حلبچه بر روی ارتفاعی به نام سه تپان که در کنار دریاچه بندری خان عراق واقع است ؛ درحین حمله به نیروهای عراقی به وسیله ترکش خمپاره که به کنار گوشش در شقیقه او اصابت کرد در حالی که ذکر مقدس یا زهرا (س) بر لب داشت به فیض شهادت نایل شد. نحوه‌ی شهادت به‌روایت یکی از همرزمان شهید می‌خواستیم برنامه حمله به نیروهای عراقی برای گرفتن منطقه سه تپان و هانیقل رو طراحی کنیم. من و محسن ب. ،قاسم س. ،مجتبی م. ،خداداد الف.،جعفر م. (جمعی از فرمانده‌هان و مسوولان لشکر) دور هم جمع شده بودیم، حاج مجید را نیز صدا کردم. چند ساعت قبل از شروع عملیات بود. گفتم: حاج مجید بیا روی کالک برنامه پیشروی گردان ها و ادامه عملیات(والفجر۱۰ ) را طراحی کن و آخرین آخرین هماهنگی را انجام دهیم . گفت: « نمی‌آیم خودتان طراحی کنید». گفتم: بیا، درسته معاون عملیاتی اما باید با فرمانده گردان‌ها بری جلو امشب گفت: « می‌روم باهاشون اما خودم می‌روم». اصلا حالت های معمول و عادی نداشت و مرتب اون روز بعد از ظهر قدم می‌زد. آن روز ناهار و نماز در نزدیکی آبشار بانیشار بودیم که فاصله کمی با منطقه عملیات داشت. وقت ناهار هر چه اصرار کردیم ناهار نخورد و شب با نیروها راهی منطقه عملیاتی شد. ساعت ۱۲ شب بود از ۱۲ تا ۱ شب هر چه فرمانده لشگر به او بی‌سیم می‌زد صدای او را نمی‌شنید. نهایتا از معاون لشکر و بی‌سیم‌چی او پرسیدم که حاج مجید کجاست؟گفتند: مجروح شده.گفتم: گوشی بیسیم را به او بدهید صحبت کند .گفتند: نیمتواند صحبت کند. متوجه شدم که او شهید شده و به آنها گفتم چرا زودتر به من نگفتید و در فقدان او زیاد گریستم چرا که شهیدی بود که ۸ سال در جبهه در کنار هم بودیم... سردار عبدالمجید سپلسی در ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ در سن ۲۳ سالگی ،در حلبچه به شهادت رسید. وصیت نامه شهید مجید سپاسی🌻🍃 فرازی از وصیت‌نامه شهید عبدالمجید سپاسی « ... به نام او که همه چیزم از اوست، به نام او كه زندگی‌ام در جهت رضایت اوست به نام اوكه زنده‌ایم به نام او كه آزادی‌ام و زندگی‌ام به خاطر اوست شدنم در جهت اوست، بودنم از اوست یادم از اوست، جانم اوست، مقصودم اوست، مرامم اوست، احساسش می‌كنم با قلبم با ذره ذره وجودم با تمام سلول‌هایم اما بیانش نتوانم كرد. ای همه‌چیزم به یادم باش كه بی‌تو هیچ پوچ خواهم بود. خدایا! آرامش برما فرو فرست و به هنگام برخورد با دشمن پایدارمان بدار ... بیدارتر از ستاره .. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام عید برهمه خوبان مبارک باد من اکثرا دردودل ها را میخونم وتا حدی که تجربه دارم راهنمایی میکنم ولی متاسفانه تا حالا چند بار راهنمایی خواستم دریغ از اینکه یک نفر تجربه خودش بگه 🟢خانمی که از نظر مالی با همسرت مشکل داری وخانواده شما وهمسرت اجاره خونه رامیدن 🟢اولا قابل توجه پدرومادرها و دختران وپسران دم بخت به پیر به پیغمبر قسم صرف ایمان واعتقاد افراد ملاک کافی برای ازدواج وزندگی مشترک نیس اونم دین واعتقادات مردمان این دوره زمونه که کاملا ظاهری وهرروزمتغییر هست 🟢خانم محترم بنظر میرسد همسر شما از نظر مالی واقتصادی توانایی لازم نداره خیلی از مردان این مشکل دارند ومتاسفانه باید یک راهنما ومدیر در خصوص اداره اموالشون داشته باشن 🟢بزرگترین اشتباه دو خانواده این بوده که به جای اینکه همسر شما را در این مورد راهنمایی کنند با بعهده گرفتن اجاره خونه در واقع به بی مسوولیتی وی بیشتر کمک کردن 🟢حتما دوتا خانواده باید کم کم کمک مالی را قطع کنن وباهمسرت صحبت کنن که اگه توانایی اداره زندگی مشترک نداشتی تشکیل زندگی نمی دادی 🟢خودت هم کمک های مالی را کم کم قطع کن وحتما با سیاست سعی کن اداره مالی زندگی مشترک بعهده بگیری خیلی خیلی هم سخته چون این دسته از مردان هم توانایی اداره امور مالی خودشون ندارن هم انتظار دارند اطرافیان از جمله همسر درآمدش به اوبدند وبا ولخرجی وضعف مدیریتی به باد هوا بدهند 🟢اگه رفتی سر کار به هیج وجه درآمد خودت به همسرت نده وسعی کن فقط کمک کنی مثلا اگه قرار ماشین بخری نصف پول اوبده نصف پول شما وحتما هرچی که با درآمد خودت میخری اگه ملک به نام خودت باشه اگه وسایل خونه هست فاکتور به نام خودت باشه اینها راهمه من تجربه کردم وبابت هر جمله که مینویسم سالها عمرم رفته وچه زجرها وغصه هایی خوردم از بابت یه مرد ولخرج که از نظر اقتصادی کاملا سفیه بود 🟢یک فرزند آوردی دیگه به هیچ وجه نا زمانی که همسرت از جهت اقتصادی ومالی به ثبات نرسیده ومسوولیت پذیر نشده فرزند آوری نکن 🟢حتما با خوشرویی مشکلت با همسرت درمیان بذار وحتی با مشاور صحبت کنید چون مسائل اقتصادی خانواده یکی از مهمترین مسائل زندگی مشترک هست واینکه میگن خدا روزی رسان هست به این معنی نبس که طرف ولخرجی کنه شم اقتصادی درست نداشته باشه مشورت نکنه گند بزنه به همه چی بقول معروف از تو حرکت از خدابرکت ایشالارکه همسر شما حرف شنوی داشته باشه ومشکلتون حل بشه حتما با پدر همسرتون هم مشورت کنید یاحق ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❁﷽❁ رفع 👁‌چشـــــم‌زخم👁 در روایــات در روايات را ه‌هــــــــــاي خنثي ڪردن اثر چشــــــــــم‌زخم هم بيان شده است ڪه برخي از آن‌هــــــــــا اشــــــــــاره مي‌شود👇 1⃣ ياد ڪردن خداوند امام صـــــ🌸ـــــادق هر ڪس از سيرت و صـــــورت برادر مسلمانش خشنود شـــــود، خدا را ياد ڪند،زيرا وقتى خداوند را به ياد آورد ضــــــــــررى به برادر مؤمنش نمےرسد ✍ بحارالانوارج۶۰ ص۲۵ 2⃣ گفتن «تبارك اللّه احسن الخالقين» امام صـــــ🌸ـــــادق ڪسى ڪه چيزى از برادرش او را متعجب ساخت اين جمله را بگويد، زيرا چشــــــــــم‌زخم حق است ✍ بحارالانوارج۶۰ ص۲۶ 3⃣ گفتن «آمنتُ باللّه و صلى اللّه على محمد و آله» پس از آن اثر چشــــــــــم‌زخم خنثى مےگردد 4⃣ قرائت سوره «نـــــاس» «فلـــــق» هنگام ترس از چشــــــــــم‌خوردن ✍ بحارالانوارج۶۰ ج۹۲ 5⃣ نوشتن سوره‌هــــــــــاى «حمـــــد» «نـــــاس» «فلـــــق» «آيةالكرسى» در ورق‌هــــــــــاى و به همراه داشتن آن ✍ بحارالانوارج۶۰ص۲۵ ⭕️⬅️⬅️⬅️ 6⃣ قرائت سه مرتبه ذكر «ماشاءاللّه لاحول ولا قوة الا باللّه العلى العظيم» به هنگام ترس از چشــــــــــم‌خوردن يا چشــــــــــم‌زدن ✍ بحارالانوارج۶۰ ص۲۶ 7⃣ درخصوص انگشتر عقيق هم رواياتى وارد شده كه انســــــــــان را از بلاها و هرگونه بدى حفظ مےكند ✍ وسائل الشيعه ج ۵ ص۹۰-۸۹ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽