eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.6هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش بودی و می‌دیدی که چگونه خشم ایرانیان به خونخواهی تو شب دشمن را روز کرد.... 🥀 ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام وعرض ادب. من از اعضای کانالتون هستم. سؤالی از اعضا دارم لطفا برام تو کانال بزارید تا دوستان بتونن راهنماییم کنند. باسپاس از شما وکانالِ مفیدتون من 22سال هست که ازدواج کردم تو این مدت با خانواده ی همسرم بهتراز خانواده ی خودم رفتار کردم. با اینکه همسرم بداخلاق و بهانه گیر بود ولی من همیشه درجمع خانواده ی همسرم خوش اخلاق بودم، هرچی ازشون میدیدم ومیشنیدم نه به همسرم میگفتم ونه باعث میشد اخم یاقهر کنم. از کار که، دیگه نگم همیشه کنارِ مادر شوهرم بودم. حتی از خواهرشوهرم بیشتر تو خونشون کار میکردم. هیچ وقت فکر نمیکردم عروسم. انصافا هم پدرشوهرم خوبیهای منو به چشم داشت. همیشه ازم تعریف وتمجید میکرد البته من به خاطرِاینکه ازم تعریف کنن، خوب نبودم، چون ذاتا آدم کاری وخوش قلبی بودم، هرجا که بود هرکاری از دستم برمیومد انجام میدادم فرقی نداشت، کجا باشم وبرای کی باشه، همیشه دوست داشتم کاری کنم که خدمتی کرده باشم ودلی شاد شده باشه. ازطرفی چون توخونواده ی مذهبی بزرگ شدم اهلِ غیبت، دورویی، سخن چینی، دروغ و... نبودم هرکاری هم میکردم میگفتم برای رضای خدا... منم همیشه از خوبی خانواده ی شوهرم میگفتم وازشون تعریف میکردم. الان یه مدتی هست که دیگه اون حس رو بهشون ندارم دیگه مثلِ قبل دوستشون ندارم. دیگه نمیخوام خیلی باهاشون قاطی باشم ورفت وآمد کنم دلایلِ مختلفی هم داره. یک دلیلش فاصله ی مذهبی هست که باهم داریم من خودم از اول باهاش مشکلی نداشتم،تااینکه الان بچه هام بزرگ شدن ومیبینم متاسفانه حرفها وکاراشون رویِ بچه هام تأثیر گذاشته، البته بیشتر ژنتیکه وتاثیرِ ژن هست که بچه ی من مثلِ پدر بزرگش شده وهیچ اعتقادی به خدا وپیامبرواسلام و... نداره و حتی بی احترامی به مقدسات هم میکنن.. واقعا قلبن دیگه اون علاقه رو بهشون ندارم نکته ی دیگه رفت وآمدِ زیادشونه واینکه همش میخوان سراز کاربچه هاشون دربیارن ومادرشوهرم فوق العاده توقعی هستن. درحالیکه من هروقت چیزی هم توقع کردم یا از کارشون ناراحت شدم اصلا به روشون نیاوردم ولی متاسفانه خانواده ی همسرم اینطور نیستن. یکی دیگه از چیزهایی که آزاردهنده بوده برام والان دیگه تحملش برام سخته، اهانتهایی هست که به آدم میکنن، پدرشوهرم با شوخی وخنده ومادرشوهرم با رفتاراش مثلا پدرشوهرم همیشه به خاطرِ اینکه خانواده ی من مذهبین اوناروتحقیر میکنه ومتلک میندازه بهشون. مادرشوهرمم بارها شده چیزهایی که بهمون داده خراب بوده یا دورریختنی بوده یا به دردنخور. درحالیکه جرأت نمیکنه اینکارو با جاریهای دیگم بکنه میدونم به خاطرِ اینه که من همیشه متواضع بودم اهلِ گله کردن نبودم و از بدیهاشون چشم پوشی وگذشت کردم. برخلافِ همسرم که هروقت از طرفِ خانواده واقوام من دعوت میشد اول که بحث ومجادله داشتیم برای رفتنش بعدم اگر میومد، به محض اینکه از میهمانی برمیگشتیم شروع میکرد به بهانه گرفتن از صاحبخونه یا آدمهایی که اونجا بودن که چی؟! ،،، از من درست پذیرایی نکردن. من گرسنه از سرِ سفره بلند شدم، جا تنگ بود، به من بی توجه بودن، هوا گرم بود... واینقدر میگفت که من ازرفتن پشیمون می شدم. الانم همینطوره ولی بااین تفاوت که رفت وآمدامون کمتر شده... نقطه ی مقابلش هم من بودم که تا از طرف خانواده ی شوهرم دعوت میشدم بی قید وشرط میپذیرفتم خیلی هم با خانواده واقوام همسرم گرم میگرفتم وخوش رو بودم، هرچی هم میدیدم چیزی به همسرم نمیگفتم.. ولی الان دیگه تحملم کم شده، از اینکه اینقدر خوب بودمو درعوض از خوبیهای من سوء استفاده کردن ناراحتم. هیچ چیزم بیشتر از اینکه مادرشوهرم بارفتاراش تحقیرم بکنه برام ناراحت کننده نیست. اینم بگم تو خانواده ی همسرم عروسِ خوب، عروسِ خرکاره، عروسِ حماله، منم اگراز نظرِ اونها خوبم به خاطرِ همینه که از همه ی عروساشون بیشتر براشون کار میکردم. ولی از لحاظِ اینکه به خاطرِ وجودِ آدم بخوان به آدم احترام بزارن متاسفانه اینطور نیستن. لطفا راهنمایی و کمکم کنید که از این به بعد چطور باخانواده همسرم برخورد کنم. مثلِ قبل باشم یا خودمو تغییر بدم. 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه‌های حسینی جانم به تو و به شبای کربلای تو جانم به تو و به گنبد طلای تو ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام ودرود به اعضای گروه❤️مادربنده چندساله دچار عدم کنترل ادرارشده سال به سالم بد
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ سلام و وقت بخیر خدمت همه اعضای کانال خواستم کمی دردو دل کنم و یه راه حلی بهم بدین.. من یه مادر بزرگ دارم که تنهاس و همیشه هم خانواده ما باید برن پیشش و شبا خونش بخوابن و کنارش باشن.. در کل همه‌ی کارهاش رو انجام میدیم.. غذا درست کردن..جاروکردن ..نظافت و.ـ.. منو خواهر کوچیکم همش درس داریم من پارسال کنکور و درسای سنگینی داشتم اما چون وقت نمیکردم بخونم و همش خونه مادربزرگ بودم کنکور قبول نشدم و نتونستم درس بخونم. بعضی وقتا خواهرم میره خونه مادر بزرگ . بعضی وقتا مامانم و منم همینطور. منو خواهرم درس میخونیم و اصلا وقت نمیکنیم به درسمون برسیم مادرمون هم توانایی زیادی نداره و از یک طرف هم داداشم که ۳ سالشه و خیلی وابسته به مادرم و مادرم نمیتونه زیاد بره پیش مادر بزرگم .. خواهرم مواقعی که میره خونه مادربزگم همش میترسه و میگه تنهایی نمیره .. کلا همه‌ی مسئولیتا برای خانواده ما هست. و هیچکس محل نمیزاره تو فامیل .. همه به فکر خودشون هستن . ۳ تا خاله و ۲ تا دایی داریم اما هیچکس محل نمیزاره. وقتی ام که مشکلمون رو بهشون میگیم و صحبت میکنیم بدهکارم میشیم. واقعا کاش کمی درکمون میکردن. هیچ راهی نداریم و دیگه خسته شدیم و ناامید.. همه‌ی هدف هامون برای زندگی و درس به تباهی رفت. 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خدمت اون خانمی که گفتن از خانواده اصیل و آبرومندی هستن و شوهرشون از اول نگفتن چه مشکلاتی دارند و دروغ گفتن عزیزم خواهر من شما خودت داری جواب خودتو میدی اول اینکه شوهر شما با دروغ همه چیزو شروع کرده مخصوصا بچه که حق طبیعی هر زن و مردی هست و این دلیل محکمی برا دادگاه و قاضی هست دوما همسر شما دنبال زندگی مشترک نبوده فقط میخواسته زن بگیره و زندگی تشکیل بده برا راحتی خودش اگر غیر این بود حالا که مشکل بچه دار شدن از سمت اونه تمام محبت و علاقه و وقتش میذاشت برای شما که کمبود بچه احساس نکنید و هرچی پول درمیاورد برای خودش و شما خرج میکرد و کاری میکرد تا زنده هست شما کیف دوتایی بودنتون ببرید و خانواده اش ترجیح نمیداد به شما بنظرم شما حتما پیش مشاوره برو و یه تکلیف اساسی برا خودت و زندگیت مشخص کن قرار نیست چون آبرومندی و ترس از خدا داری تا آخر عمر کوتاه بیای و شوهرتم همینو وسیله کنه برا هدف خودش و ده سال دیگه حسرت بچه به دلتون بمونه و با دیدن بچه های مردم آه بکشید و فکر کردی شوهرتون مدال افتخار میده که به پاش نشستی و هیچی نگفتین نه عزیزم اون موقع میگه میخواستی نکنی میخواستی جدا بشی بنظرم تا زوده یه فکری برا خودت و زندگی آینده ات بکن اگر نمیخوای جدا بشی به خانواده ات بگو که با شوهرت حرف بزنند و طریقه ی زندگیتون عوض کنید 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام در مورد دوستی که گفتن شوهرم ماشینش از خونه نمیاره بیرون یا اینکه پدرشون حتی خرج تعمیر خونه را دادن عزیزم منم همین مشکلو دارم با همسرم منم دقیقا با موتور میریم و میایم چون حوصله ماشین و ترافیک نداره از طرفی تصادف کردیم و منو مقصر دونست برا همین ماشینو درست نکرد که دیگه جایی نریم منم کوتاه اومدم و هرچی گفت قبول کردم به خودم سخت نگرفتم هرموقع هم ماشین لازم باشه با اسنپ میرم جایی چون خودش میگه و کارتهای پولشم دست خودمه🤭 یا مثلا برا جهیزیه من همه چی آوردم حتی تلویزیون و فرش که با پسره ولی همسرم حتی یه پتوی ساده هم نیاورد یا اینکه چندسال پیش ۴۰ تومن از پول مامانم دادم برای چک هاش و پس نگرفتم و حتی یه زمانی شد کم آورد برا بدهی باز یه سری وسیله جهیزیه نو فروختم🙁 اما با وجود همه اینها خیلی زندگیمو دوست دارم و همسرمم خیلی مرد خوبیه اگر داشته باشه دریغ نمیکنه هر چی بگم نه نمیگه برای همینم من براش این کارها کردم و هیچ وقت به روش نیاوردم حالا شمام به جنبه مثبت زندگی و نیمه پر لیوان نگاه کن اگر شوهرت مرد محترم و خوبیه به خودت سخت نگیر به قول بعضی ها داماد خوب باید پول داد خرید😅 ببخشید طولانی شد موفق باشی 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خدمت خانمی که گفتن دخترشون بردن دوتا چشم پزشک و هر دوتا شماره متفاوت دادن عزیزم من خودم عینک سازی هستم اول اینکه اون شماره عینکی که پزشک متخصص داده دقیق تره و دوم اینکه اگر شما تو یک روز صدتا چشم پزشکی هم برید همه شماره های متفاوت میدند چون ذات چشم اینطوریه بهتره به همون دکتر متخصص کفایت کنید 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خدمت همگی برای اون خواهری مینویسم که فرمودن کمرشون رگ به رگ شده ودوتا بچه کلاس اولی دارن عزیزم دقیقا چن سال پیش همین مشکل برامن پیش اومداینقدر دردداشتم که دور ازجون ارزوی مرگ میکردم اصلا نمیتونستم تکون بخورم باامبولانس بردنم بیمارستان چند روزم بستری بودم فک میکردن دیسکم پاره شده ولی دکتر گفت نه از دیسکت نیست باید استراحت کنی. ..
من ساکن اصفهان هستم دیگه شوهرم رفت به زور ازدکتر خادم برام نوبت گرفت بادردشدیدرفتم پیش دکتر وخداروشکر فهمید کمردردم به خاطر رگ به رگ شدنه خداخیرش بده برام جاانداخت وخی لی بهتر شدم البته یه یک ماهی هم استراحت کردم تاسرپاشدم حالا اگه شمااصفهان هستید فقط برید پیش دکتر محمدرضا خادم ایشون خیلی دکتر حاذق وخوبی هستن مشکلتون حل میشه انشاالاه اگه هم از شهردیگه هستید ببینید کدوم دکتر هست که جامیندازه برید پیششون حتما نتیجه میگیرید(دکتر خادم وتوگوگل بزنید ادرسش میاد)تلفنی نوبت نمیدن ...موفق باشید عزیزم نگران نباشید استراحت کنید حتما بهتر میشید ...🌸🌸🌸 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
دوستان ادامه داستان از زبان #سحر دختر نجمه بیان میشه از روزی که با همسرش اشنا شده👇👇 مقدمه👇✅ سحر(
❤️🍃 سحر( دختر نجمه ) خیلی شلوغ شده بود، تو اتاق ما یه ترم اولی جدید اضافه شده بود که اسمش شیدا بودالهام رشته ش کامپیوتر بود و من حسابداری و فقط یکی دوتا درس عمومی رو  با هم بودیم، بیشتر کلاسا رو تنها بودم یکی دو روز گذشت، سر کلاس زبان بودیم که در کلاس رو زدن و آقای چهارخونه اومد تو کلاس، نمیدونستم رشته اش چیه، اومد و رو یکی از صندلی های جلوی کلاس نشست، البته زیاد نمود چون انقدر وسط حرفای استاد حرف زدو بچه ها خندیدن، که استاد بیرونش کردکلاس ظهرم حقوق تجارت بود وساعت سه تموم شد.  تنها باید برمیگشتم خوابگاه، کلاسورمو تو بغلم گرفته بودم و آروم میرفتم، که سر وکله ش پیدا شد و جلوم وایستادگفتم میشه بری کنار، دیرم ‌شده،از جیبش یه کارت درآورد و گذاشت لای کلاسورمو رفت کنارخیلی خجالت کشیدم، احساس می‌کردم همه دارن نگام میکنن، وقتی رسیدم خوابگاه همه چی رو واسه الهام تعریف کردم، گفت خب خودت نظرت چیه، رو تختم دراز کشیدم و گفتم نمیدونم ولی ازش خوشم میادخیلی خسته بودم، همینجوری که سرم رو بالشت بود خوابم برد، با صدای جیغ و داد شیدا از خواب پریدم نگاش کردم که وسط اتاق بالا و پایین می‌پرید، گفتم چی شده، کارت تو دستشو گرفت طرفمو گفت حامد بهم شماره داد گفتم ترسوندیم دیوونه، مبارک باشه اومدم دوباره بخوابم که چشمم افتاد به الهام که نگام می‌کرد،گفتم چته؟ یکم مِن مِن کرد و گفت سحر حامد همون آقای چهار خونه ست نگاه به صفحه گوشیم کردم، همش دو ساعت خوابیده بودم، چه جوری فرصت کرده بود به یه نفر دیگه ام شماره بده..شیدا اومد بغل تختم، یه لبخند موزیانه رو لبش بود، گفت حتما خواسته تورو سر کار بذاره،یه شماره خاموشش رو داده بهت،میدونستم میخواد عصبیم کنه... چشمامو بستم و خواب‌آلود گفتم من کارتشو انداختم دور،دیگه نميدونم روشن بود یا خاموش...بادش خوابید و دلم خنک شد...رفت رو تختش نشست و بلند گفت، بچه ها یه دقیقه هیچی نگین میخوام زنگ بزنم بهش... خیلی حرصم گرفته بود،میدونستم اگه به شیدا پیشنهاد نداده بود هیچوقت حتی بهش فکرم نمیکردم، اما حالا احساس می‌کردم ضایع شدم... داشتم دیوونه میشدم، صدای شیدا شدیدا رو مخم بود، ولی میدونستم هر حرکتی بکنم شیدا میذاره به حساب ناراحتیم و کیف میکنه...الهام از اتاق رفت بیرون و یکی دو دقیقه بعدش منو صدا کرد و من تقریبا فرار کردم از اون جو سنگینی که تو اتاق بود...الهام کنار آشپزخونه وایستاده بود، گفتم چی شده، گفت هیچی میخواستم از اتاق بیای بیرون، ترسیدم سکته کنی...سعی می‌کردم خودمو بی تفاوت نشون بدم، گفتم وااااا، مگه چی شده که بخوام سکته کنم؟خل شدی.. دیگه هیچی نگفت و رفت سراغ قابلمه غذاش... منم همونجا نشستم رو یکی از پله ها و سعی کردم آروم باشم ولی مگه میتونستم، چه جوری تونسته بود آخه، مگه آدم همزمان میتونه از دو نفر خوشش بیاد، شایدم چند نفر... یهو نگام افتاد به دخترایی که از جلو رد میشدن، باز تو دلم گفته معلوم نیست به چندتا از اینا شماره داده... خنده های مسخره شیدا یه لحظه ام از جلوی چشمم کنار نمی‌رفت،باید یه کاری میکردم،من آدم کم آوردن نبودم.. میدونستم بحث دوست داشتن وسط نیست، من میخواستم تلافی کنم...فردای اون روز ساعت 8 صبح کلاس اصول حسابداری داشتیم، شیدا هم رشته ش کامپیوتر بود و خداروشکر سرکلاس نمیدیدمش...با چندتا از دخترای کلاس آشنا شدم و بعد فهمیدم هم خوابگاهی هستیم ... خوشحال بودم چون بهونه خوبی واسه عوض کردن اتاقم پیدا کرده بودم...از کلاس که اومدم بیرون، حامد و دیدم که رو پله ها نشسته بود و سرش تو گوشیش بود، خیلی دلم میخواست به بلایی سرش بیارم اما ترجیح دادم خیلی خانومانه و بی تفاوت از بغلش رد بشم، نزدیکش که رسیدم سرشو آورد بالا، تا دید منم بلند شد و گفت چرا زنگ نزدی، دست خودم نبود، با چشمای گشاد شده از تعجب نگاش کردم، فهمید منظورمو، گفت خب من خیلی منتظر موندم تو زنگ نزدی، گفتم شانسمو با یکی دیگه امتحان کنم، گفتم کار خوبی کردی چون من اصلا قصد نداشتم زنگ بزنم، حرفمو زدم و با قدمای پر از حرص ازش دور شدم... ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آنالیز 👈🏻واقعیات تلخ از زبان متخصص طب سنتی و پاتولوژیست ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 👈درمان خانگی از استادطالقانی 👇🏻👇🏻👇🏻 ⬅️نام بیماری :غلبه سوداء اگر شما واطرافیانتان علایم زیر را دارید: 🔻کم خوابی وخواب نامنظم, 🔻بی حوصلگی 🔻سرمای نسبی بدن, 🔻یبوست 🔻گرسنگی مکرر،ولی بهمراه اشتهای کاذب 🔻تیرگی زیرچشم 🔻بالاخص فکروخیال زیادوگوشه گیری ازجمع واندوه و... شما درگیر بیماری غلبه سوداء شده اید. 🚫پرهیزات: 👇👇👇👇 ⬅️غذاهای کارخانه ای وبازاری گوشت گاو,عدس.,بادمجان, ادویه جات,آجیلهای بو داده وشور,نمک زیادو... همچنین گوشه گیری وجمع گریزی وغم واندوه پرهیز جدی از استفاده زیاد از موبایل وکامپیوتر و... ✅مفیدات: 👇👇👇👇 ⬅️غذاهای گرم وتر میل کنید مانند آبگوشت,خربزه,سیب شیرین,گلابی,گیلاس,قورمه سبزی,قیمه,عسل,ارده,شیره و... 💊درمان: 👇👇👇 ⬅️۱_انجیرخشک پنج عدد بهمراه هفت عدد بادام درختی با یک استکان آبگرم نیم ساعت قبل از صبحانه وشام ⬅️۲_شربت عسل+ گلاب + آبلیموی ترش طبیعی صبح وشب یک لیوان ⬅️۳_پیاده روی روزانه 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 ناباروری در مردان _ زنان : علت : ۱ . عدم تعادل مزاج ۲ . بیماری های زمینه ای به خصوص چاقی ، اختلالات تیروئیدی ، دیابت، کبد چرب ، افزایش اوره و اسید اوریک، افزایش کلسترول و .... ۳ . کمبود ویتامین دی، ویتامین سی ، ویتامین آ و..... کمبود املاح کلسیم ، آهن و ...‌‌ ۴ . تجمع سموم دربدن( به خصوص در کبد و کیسه صفرا ) در مردان نابارور مصرف بیش از حد مواد نشاسته ای و قندی ، گرمی ها و مواد غذایی چرب سبب تجمع سموم و صفرا می شود و محیط برای رشد و فعالیت اسپرم نامساعد می گردد . مصرف بیش از حد منابع حیوانی به خصوص گوشت قرمز در مردان سبب اسیدی شدن خون و کاهش قدرت باروی می شود . کبد چرب و چربی شکمی تعداد اسپرم های فعال را کاهش می دهد . مصرف نان های موجود در بازار حتی نان سبوس دار و نان سنگک ، محصولات کارخانه ای و غیرطبیعی ( به خصوص روغن های موجود در بازار _ حتی روغن ارده کنجد ، زیتون و ....) ، محصولات قنادی ، فست فود ها و..‌.... محیط بدن را برای تکثیر اسپرم های سالم نامساعد می سازد . در این میان عوارض انواع دارو های شیمیایی ( مسکن ها و .....) و داروهای پیچیده گیاهی هم به چشم می خورد . برای مردان مصرف شیر تازه ، سبزیجات تازه و رنگارنگ ، جوانه و سبوس ارگانیک ، میوه های قرمز رنگ و مرکبات به عنوان منابع ویتامین سی ، ویتامین آ و.....املاح معدنی توصیه می شود. 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 بسم الله الرحمن الرحیم ناباروری در مردان _ زنان : در زنان مصرف بیش از حد مواد نشاسته ای و قندی و گرمی سبب خشکی مزاج می شود و چنین محیطی برای لقاح موفق ، نامناسب خواهد بود. چاقی و پرخوری نیز ایجاد سموم و خلط های فاسد کرده و سبب لقاح ناموفق می شود. وجود سموم صفرا و .... سبب اضطراب و دفع تخمک می شود . اختلالات تیروئیدی به طور مستقیم روی ناباوری زنان تاُثیر دارند . نقش موُثر و پررنگ جوانه ارزن در کنترل اختلالات تیروئیدی کاملاً به اثبات رسیده است . کمبود آهن ، کلسیم و... سبب ناباروری زنان می شود . درمان ناباروری در مردان _ زنان : ۱ . اصلاح مزاج : در بحث سرطان تحت عنوان معده سرد و کبد سرد در بحث سرطان آمده است . ۲ . اصلاح سبک زندگی: در بحث سرطان مورد بررسی قرار گرفت. ۳ . اصلاح تغذیه : انتخاب نوع و میزان غذا براساس حفظ تعادل مزاج ۴ . کنترل بیماریهای زمینه ای ( به خصوص اختلالات تیروئیدی در زنان و چاقی و کبد چرب در مردان و زنان ) : در بحث های گذشته آمده است . ۵ . مصرف روزانه ۱_۳ قاَشق غذاخوری جنین گندم در یک فنجان شیر به افزایش قدرت باروی کمک می کند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 شهید بهنام میرزا خانی 💜🍃
زندگینامه شهید بهنام میرزاخانی متولد ۳۱ خرداد سال ۱۳۷۰ و از آتش‌نشانان ایستگاه ۲ آتش‌نشانی بود که در جریان اطفای حریق ساختمان پلاسکو دچار سوختگی ۶۵ درصدی شد و یک روز پس از انتقال به بیمارستان شهید مطهری (ره) به فیض شهادت نائل آمد و در قطعه ۵۰ گلزار شهدای تهران آرام گرفت. وی که تنها ۳۳ روز از دامادی‌اش می‌گذشت، اولین و جوان‌ترین شهید ماجرای پلاسکو نام گرفته است. به منظور آشنایی با خصوصیات اخلاقی این شهید آتش‌نشان، گفت‌وگویی را با مادر وی انجام دادیم. چندکلامی پای صحبت های مادر شهید؛ «محترم کزازی» مادر شهید میرزاخانی با اشاره به خُلقیات فرزند خود اظهار داشت: فرزندم از کودکی با قرآن مانوس بود و روزه و نماز اول وقت وی هیچ‌گاه ترک نشد. بهنام بسیار با محبت بود و شوخ‌طبعی و رفتار خوب سبب شده بود، دوستان زیادی داشته باشد. دوستانی که هنوز ما را تنها نگذاشته‌اند و تمام تلاش خود را می‌کنند که جای خالی بهنام را پر کنند. بهنام عاشق شغل آتش‌نشانی بود. پنج سال در سازمان آتش‌نشانی خدمت می‌کرد. همیشه می‌گفت، «آتش‌نشانی شغل نیست، عشق است.» اکنون هم برادرش می‌خواهد راه او را ادامه دهد و آتش‌نشان شود. مادر شهید در خصوص ارادت فرزند خود به شهدا بیان کرد: بهنام تا فرصتی به دست می‌آورد، راهی گلزار شهدا می‌شد. تفریحش زیارت شهدا بود. شب‌های قدر را در کنار آن‌ها احیا می‌کرد و آرزو داشت در قطعه شهدا آرام بگیرد تا پس از شهادت باز هم با دوستان وی در این مکان مقدس جمع شوند. وی افزود: فرزندم به شهیدان «محمدابراهیم همت»، «سید احمد پلارک» و «محمدهادی ذوالفقاری» علاقه خاصی داشت. بهنام همیشه می‌گفت، «ما مدیون خانواده شهدا هستیم. دست پدر و مادر شهدا را باید بوسید.» آرزوی بهنام شهادت بود. همیشه پس از نماز سجده می‌کرد و از خداوند می‌خواست، «مرگ با عزت داشته باشد.» هرچند که در سال ۱۳۹۴ یک سانحه رانندگی خطرناک را تجربه کرد، اما خداوند وی را حفظ کرد تا سرانجام عمرش همانی باشد که همواره آرزو می‌کرد. وی با اشاره به تلاش‌های فرزند خود برای اعزام به سوریه تصریح کرد: پس از مدت‌ها پیگیری، قرار بود عید سال ۱۳۹۶ به سوریه اعزام شود. به همسرش گفته بود، «آرزوی شهادت دارد و می‌داند که به شهادت می‌رسد.» می‌دانست من ناراحت می‌شوم، به همین دلیل از اشتیاق دوست خود برای دفاع از حرم صحبت می‌کرد؛ من غافل از اینکه خودش را می‌گوید، پاسخ می‌دادم، «مامان جان، تا فرزندشان از جبهه بازگردد، آن خانواده چه می‌کشد، خیلی سخت است.» مادر شهید در پایان بیان کرد: اگر چه پسرم وصیت‌نامه نداشت، اما همیشه می‌گفت، «اگر شهید نشویم، می‌میریم. پس چه بهتر که شهادت روزی ما شود.» خدا را شاکر هستم که فرزندم به آرزوی خود رسید. خداوند ان‌شاءالله همه جوانان را به راه راست هدایت کند و یاری‌شان کند که راه شهدا را ادامه دهند. دوست دارم مدافع حرم شوم🌻 یکی دو ماه قبل بود که برای ضبط تیتراژ یکی از برنامه های تلویزیونی، به دنبال لباس آتش نشانی بودیم و به خاطر گران‌قیمت بودن آن کسی حاضر به امانت دادن آن نمی شد. بالاخره از طریق یکی از دوستان، آتش نشانی به من معرفی شد و در ایستگاه آتش نشانی امام حسین(ع) با او قراری گذاشتم تا چند ساعتی لباسش را به امانت بگیرم. حین گپ و گفت کوتاهم ناگهان گفت: کسی را سراغ داری بدون تشریفات و دردسر مرا به سوریه بفرستد؟ دوست دارم مدافع حرم باشم و عاقبت بخیر.. امروز اولین نفری که شهادتش مشخص شده، همان کسی است که عاشق شهادت بود. روایت حمید مرواندى،تهیه کننده برنامه دوباره گوش کن از شهید جوان ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام میخواستم بدونم کسی از شما از داروی کف لمه دکتر احسنیان استفاده کردین؟ نظرتون راجع به این دارو چیه؟ ممنون میشم اگه راهنماییم کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستای عزیزم دعایی هس ک بخونم مرگم زودتر برسه؟ خسته شدم از زندگی از نداری از کمبود ازحسرت.از گرفتاری.از یه مردبی اهمیت .از یه جوان حرف گوش نکن ازهمه چی وقتی خدا ب دادم نمیرسه میخوام چکار زنده بودنو..نمیخوام خودکشی کنم..فقط نگین امتحان الهیه ک گوشم ازاین حرفاپره...توروقران هرکی بلده بهم بگه.خستم خسته ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان خوبین؟ کسی بوده ک سوره انسان روبرای سربراهی فرزندش خونده ونتیجه گرفته باشه.لطفاجوابموبدین ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزان..پسرم تویه‌کارگاه خیاطی کارمیکنه وبنابدلایلی دوست ندارم بره...ایاذکری هس ک مانع بشه ونره اونجا؟؟؟؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام از خانومای مشهدی تقاضا میکنم برای عمل زیبایی واژن یک دکتر که خودتون پیشش این عمل رو انجام دادین و راضی هستین بهم معرفی کنید سپاسگذارم 🙏یک بار دیگه هم پیام گذاشتم کسی جواب نداد ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت دوستان وتشکر فراوان از حبیبه خانم بابت همچین گروه ای سوال که داشتم پسرم رو دوسال پیش عمل لوزه انجام داده الان ۸ سالشه بعد از عمل یک چند ماه خوب بود ولی دوباره همون خرو پف های شدید نمیتونه از بینی نفس بکشه داره دکتر بردم گفت دوباره باید عمل بشه ولی گفتم نمیشه که همش بره زیر تیغ جراحی چون بعد از عمل خیلی اذیت شده از شما دوستان اگه کسی راهی یا طب سنتی یا دکتر خوب برای درمان خروپف وپر بودن بینی سراغ دارین دریغ نکنین دعا گوی شما هستم ممنون مامان یاسین از مشهد ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزان.. دوستان کسی تجربه کوچک ‌کردن سینه راداشته؟راستش سینه هام نسبت ب اندامم خیلی بزرگ نشون میده اگ راه حلی داریدلطفاب اشتراک بذارید...پیشاپیش ازهمه تون سپاسگذارم😘🪴 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام، من پریود شدم بعد پاک شدم و بعد یک هفته مجددا پریود شدم و خیلی هم لخته میاد و سینه هام یک ماهی میشه خیلی حساس شدن درد میکنه و سفت شدن، عزیزان هرکس میدونه و اطلاع داره منو راهنمایی کنه از چیه، اولین باره اینجوری میشم، درضمن 37 سالمه و دوتا بچه دارم، هرکس یه چیزی میگه یکی میگه کیست داری یکی میگه کم خونی یکی میگه از استرس هست، میترسم برم دکتر بگه کیست یا فیبروم داری و اینکه هیچ نوع قرص و دارویی مصرف نمیکنم که از قرص یا دارو باشه که اینجوری شدم، نمیدونم موندم فقط منتظر جواب تون هستم بزرگواران مامان سید امیرعلی و سید ابوالفضل هستم💖🌺🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان من رفتم دکتر بهم گفته ک دیسک کمرت بیرون زده گفت عمل نمیخاد میخاستم ببینم کسی تو گروه همینطور بوده بامراعات خوب شده باشه ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان لباس فروشی میخاستم بزنم ازکجا لباس کلی ارزان بخرم 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 کربلایی کاظم ساروغی .. . پیر مرد بی سوادی که یک شبه حافظ کل قرآن کریم شد... آن هم به وسیله امام زمان عج... دلیلی دیگر بر عدم تحریف قرآن . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽