eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
662 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 انگشتری که از حاج قاسم سلیمانی به شهید مدافع حرم و پسرش رسید؛ 🔹شهید مدافع حرم عباسعلی علیزاده، نخستین شهید مدافع حرم جویبار، در ۲۹ آذر ۱۳۹۴ قبل از آنکه ۵۰ سالش شود، در حالی‌ که ذکر یا حسین (ع) بر لب داشت در جاده خان‌طومان به آرزویش رسید. 🔹همرزمان این شهید نقل می‌کنند که «عباسعلی علیزاده» در درگیری با گروهک‌های تروریستی در سوریه توانسته بود تانک خودی را که بین نیروهای خودی و داعشی‌ها گیر افتاده بود به‌ تنهایی به عقب برگرداند و جان ۱۷ تن از مستشاران ایرانی را نجات دهد. 🔹حاج قاسم به پاس شجاعت‌هایش، پیشانی‌او را بوسید و انگشتر متبرک به انگشتان حضرت آقا را به عباسعلی علیزاده پیشکش کرد و گفت: من فعلاً چیزی به همراه ندارم که به عنوان هدیه بدهم، ولی این انگشترم مال شما. 🔹این انگشتر به ‎عنوان یادگاری در دست شهید علیزاده بود تا اینکه شب عملیات انگشترش را در آورد و به همرزمش داد و به او گفت: من فردا در سیلو شهید می‌شوم. این انگشتر را بعد از شهادت به پسرم سینا بده. 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قاسم مجروح شده بود. برای درمان او را به مشهد فرستاده بودند. چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه سینه‌اش تا روی مثانه‌اش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت. ۴۶-۴۵ روز کسی نمی‌دانست قاسم سلیمانی زنده است یا شهید شده. در آن زمان هم فرمانده گردان بود که مجروح شد. بالاخره شهید موحدی کرمانی پسر همین آقای موحدی کرمانی قاسم را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه سوم یک بیمارستان در مشهد است. پزشک حاج قاسم از منافقین بود و می‌خواست حاج قاسم را بکشد، به همین دلیل شکم قاسم را باز گذاشته بود که منجر به عفونت شده بود. یک پرستار باشرف کرمانی به خاطر حس کرمانی و ناسیونالیستی‌اش قاسم را شب دزدیده بود، جایش را با دو مریض دیگر در یک طبقه دیگر عوض کرد و به دکتر گفته بود قاسم را از اینجا بردند. قاسم باز یک دوره دیگر از ناحیه دست مجروح شد تا می‌گفتند برو دکتر می‌ترسید، تا می‌گفتند برو بیمارستان در می‌رفت. فضای ما در جنگ این بود. من از هویت ملی و اعتماد به نفسی صحبت می‌کنم که جنگ با خودش آورد و این ملت را آبدیده کرد 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای زائرانش دعا کند🤲 سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را امیدوار میکند. *📜بخشی از وصیتنامه:* 📝شما چهل روز دائم_الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. 📝نمازهای واجب خود را دقیق واول_وقت بخوانید، خواهید دید درهای اجابت به روی شما باز میشود👌 📝سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید🚷 زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. 📝اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود. خداوند سریع الاجابه است پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید🤲🏻 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 (ع) یا پیرمرد عراقی تعریف می کرد: در جریان انتفاضه شیعیان عراق درسال 1991 میلادی، عده ای از ماها را در کربلا دستگیرکردند و به بیابانی بردند و بر روی تپه ای از ریگ پیاده کردند. کامل حسین داماد صدام و مأمور حمله به حرم حضرت امام حسین (ع) درآنجا بود، همه را روی ریگ ها نشاندند، کامل حسین جلو آمد و یک تفنگ از دست سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت: شما هاطرفدار امام حسین(ع) هستی یا طرفدار صدام حسین، کسی جواب نداد، بار دوم گفت هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود و هر کس طرفدار صدام حسین است بنشیند، کسی بلند نشد، ناگاه یک جوان 16 ساله بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین (ع) هستم. کامل حسین گفت: برو آنجا بایست: او رفت در مقابل همه ایستاد، بار دیگر کامل حسین گفت: هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود کسی جرأت نکرد بلند شود، کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان 16 ساله گرفت و او را به شهادت رساند. بار دیگر روکرد به ماها وگفت :طرفدار امام حسین (ع)هستی یا طرفدار صدام حسین، جوانی دیگر بلند شد وگفت: من طرفدار امام حسین(ع) هستم، کامل حسین او را نیز به شهادت رساند و بعد ازآن ،هرچه گفت : کدام از شما ها طرفدار امام حسین (ع) هستی، کسی جواب نداد. لذا ماها را به شهرآوردند وآزاد کردند، شب در خواب حضرت امام حسین (ع) را دیدم که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن جوان 16 ساله را آوردند، حضرت فرمودند کنار شهدا دفنش کنید. او را دفن کردند و سپس جنازه شهید دومی را آوردند، حضرت فرمود او را درضریح دفن کنید. برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام حسین (ع) میان این دو شهید تفاوت قائل شدند، لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم. حضرت فرمودند: جوان اولی نمی دانست سرنوشتش چه می شود ولی در عین حال بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد. لذا جزء شهدا دفن شد ولی جوان دومی با این که دید آن یکی به شهادت رسید ه ولی باز هم بلند شد و طرفداریش از ما را اعلام کرد گفتم :در ضریح دفنش نمایند. : : 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5773979223278488579.mp3
13.37M
🔊 صحبت‌های مهم استاد رائفی‌پور درباره تحقیق و تفحص مجلس از شرکت و حواشی آن 🔹 پاسخ محکم استاد رائفی‌پور به تهمت‌زنندگان به مؤسسه مصاف در این‌ موضوع 🔸 لزوم بررسی عملکرد مالی شرکت‌های دولتی و بانک‌های خصوصی 🎧 کیفیت 128kbps 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
Tagharrob_be_Khoda_va_EmamAsr_6.mp3
12.09M
چگونه به خدا و امام زمان عجل الله فرجه الشریف تقرب پیدا کنیم؟ 🎤 استاد علیرضا پناهیان ی سوم 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ با خنده میگفت: شهید میشم و دعام کنید... به شوخی گفتم : مومن بادمجون بم آفت نداره ... جواب داد : نه خبر شهادتم رو یک شهید داده ... گفتم :کی؟... گفت : شهیدشوشتری {قبل از شهادتشون} وقتی که اومده بود تو پادگانمون (لشگر 8 نجف اشرف) تا چشمش به من افتاد بهم اشاره کردو گفت: تو شهید میشی ...خوشحال بود و میخندید... عبدالمهدی جدی گرفته بود و ما به شوخی می گفتیم : انشاءالله الان دلتنگیم فقط همین ...دلتنگ واحسرتا جامونده ایم از شهدا... شهدا از قبل انتخاب شده اند. 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
!! 🌷در عملیات مسلم بن عقیل در سومار من یک ژ۳ برداشته بودم که تقریباً هم‌قد خودم بود. شب باران آرامی شروع به باریدن کرد و عراقی‌هایی که اطراف سنگرها قدم می‌زدند به داخل سنگرهایشان رفتند و کار ما راحت‌تر شد. بعد از پایان عملیات قرار شد چهار نفر از اسرا را به من و شهید اسماعیل سپردند تا با خود به عقب ببریم. آن‌ها را در خواب و با لباس خواب اسیر کرده بودند. 🌷آن‌ها قوی هیکل بودند و من قدری می‌ترسیدم. یکی از بچه‌های محل شهید محمدحسین حسین‌زاده را دیدم، خوشحال شدم و با خود گفتم خوب شد، محمد مرا دید و در محل به همه خواهد گفت که یوسف اسیر با خود می‌برد. او با موتور آمد، مرا بوسید و مقداری آجیل به من داد و رفت. اما قبل از این‌که به محل برود و از من تعریف کند به شهادت رسید. (می‌خندد) 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز محمدحسین حسین‌زاده راوی: رزمنده دلاور ۱۳ ساله یوسف صارمی از نیروی اطلاعات عملیات لشکر ۳۱ عاشورا در جنگ (راوی اولین کتاب طنز لشکر ۳۱ عاشورا) منبع: شبکه اطلاع رسانی دانا 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
Tagharrob_be_Khoda_va_EmamAsr_4.mp3
14.98M
چگونه به خدا و امام زمان عجل الله فرجه الشریف تقرب پیدا کنیم؟ 🎤 استاد علیرضا پناهیان ی چهارم 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای جالب گفت‌وگوی شهید با تکفیری‌ها یکی از بی‌سیم‌های تکفیری‌ها افتاد دست ما. سریع بی‌سیم را برداشتم. می‌خواستم بد و بیراه بگم 🌷عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن. گفتم پس چی بگم به اینا؟! 🌷گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلوله‌هایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...» سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما می‌جنگید؟ 🌷گفت: «به اون‌ها بگو ما همون‌هایی هستیم که صهیونیست‌ها رو از لبنان بیرون کردیم. ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم. ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله... هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیست‌ها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است... ..بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان.. بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیری‌ها تسلیم ما شدند. می‌گفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.» کتاب «عمار حلب»، زندگی‌نامه‌ی 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون برادر محمد هست🥰✋ *وادے عشق= نشانے از اربابـــ*🌙 *شهید محمد کریمی خالدی*🌹 تاریخ تولد: ۲۹ / ۹ / ۱۳۴۱ تاریخ شهادت: ۱۱ / ۷ / ۱۳۶۱ محل تولد: تهران محل شهادت: سومار *🌹به عدد روزها و هفته‌های نبودن محمد،🥀مادر بوده است در کنار مزار فرزندی که در عملیات «مسلم ابن عقیل»🏴در اولین روز از محرم شهید شد،🕊️پنج ،شش تا مادر شهید هستند که سر مزار فرزندشان چادر زدند⛺و هر پنج شنبه از صبح می‌آیند کنار فرزندانشان.»🌙مادر شهید← محمد رو وقتی دنیا اومد؛ نذر امام رضا اش کردم.🌙یه بار تو بچگی بود که افتاد تو آب و رفت زیر پل و از آب در اومد. اونم صحیح و سالم.‼️اصلا فکرشو نمی کردیم که زنده بمونه.🥀بعدشم که مریض شد خیلی سخت بردیمش بیمارستان🥀دکترها گفتن داره تموم می‌کنه.شروع کردم به گریه کردن.🥀رو کردم سمت امام رضا و بهش گفتم این نذر شما است آقا حالش رو خوب کنید.🥀همین رو که گفتم ،دست کرد دستگاه تنفسی که بهش وصل بود رو کنار زد‼️دویدم رفتم به دکتر گفتم بیاین ببینین چیشده⁉️اومدن دیدیم خودش داره نفس می‌کشه.🌙تنم می‌لرزید ، امام رضا دوباره کمکم کرد و بچه ام رو شفا داد🌱 اول محرم روز پیوند محمد با آسمان بود🕊️و روز تاسوعا ،تاریخ پیوستنش به خاک.🕊️هر کس را که به وادی عشق راهی باشد ، لاجرم نشانی از ارباب روح و جسمش را تسخیر خواهد کرد.🌙تاسوعا نشانی خوبی بود تا محمد را چون مولا و مقتدایش بی سر و تکه تکه🥀به محضر امام حسین (ع) راه دهند*🕊️🕋 *شهید محمد کریمی خالدی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 *zeynab_roos313*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
، تکه کلامی داشت که می‌گفت: یه چادری از حضرت زهرا (س) به خانم ها ارث رسیده و داشتن این حجاب و حفظ کردن اون لیاقت میخواد..✨ و حجاب دری‌ست به سوی بهشت همان حجابی که تقوا را افزون میکند 🤍🌱 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 📡 👇 🥀🕊 @baShoohada 🥀🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا